خانه ی متروکه ((قسمت قسمت هجدهم و نوزدهم و بیستم))

خانه ی متروکه

 

قسمت هجدهم

حرکت کرد و ملی سریع دست به کار شد و اشتباهی که کریس مرتکب شده بود رو انجام داد.

یه چوب برداشت و محکم خواست بزنه تو سر روحه که از سر روحه گذشت و روحه بلافاصله به سمت ملی برگشت.

جونگمین به هیونگ گفت :

جونگی:خیلی حال میده وقتی دخترا میترسن

هیونگ یه بیشگون از جونگی گرفت که باعث شد جونگی داد بلندی بکشه و روحه به سمت جونگی برگرده.( هیونگ حواسش به روحه نبود)

جونگی هم زیر لب به هیونگ فحش میداد .

روحه کم کم به جونگی نزدیک شد .

پنج قدم بیشتر با روحه فاصله نداشت.

چهار، سه ، دو که الکس برای جلب توجه روحه جیغ بلندی کشید ، روحه به سمت الک برگشت.

جونگی روی زمین نشست ، هیونگ به سمت جونگی دویید و جونگی رو بغل  کرد و گریه کرد.

روح هر لحظه به الک نزدیک تر میشد که هیونگ خسته شد از این همه ترسیدن و بلند شد و داد کشیدو گفت:

هیونگ: بس کن! از ما چی میخوای؟

روحه بدون توجه به حرف هیونگ به سمت هیونگ حرکت کرد.

کریس مثل این که جرقه تو سرش زده باشه گفت:

کریس: همه نوبتی داد بزنید!

همه باهم: چی؟

کریس : داد بزنید ببینید اینطوری و داد بلندی کشید

بلافاصله روحه به سمت کریس چرخید .

همه فهمیدن منظور کریس چیه و ملی داد بلندی کشید و روحه به سمتش حرکت کرد.

همه به نوبت داد کشیدن لینا،الک،هیون ، هیونگ.......    تا جایی که روحه دور خودش میچرخید که ناگهان..........

 

 

قسمت نوزدهم

که ناگهان روحه ناپدید شد .

همه از سر خوشحالی فریاد کشیدن و شروع کردن از خودشون تعریف کردن

هیونگ: حال کردی الکس چجوری نجاتت دادم

الک خندشو قطع کردو گفت:

الک: برو بابا جوجه ، مگه کسی از تو کمک خواست که عین چی پریدی وسط  داشتم حال می کردم

هیونگ: ااااا ببین توروخدا ، ناسپاس

الک: ماشین بینوه وه وه وه کسی ازت کمک خواست اب غوره!

کریس پرید وسط حرفشون و گفت:

کریس: بسه دیگه این بحث و تموم کنین لطفا

که جونگی گفت:

جونگی:اره اب غوره، کم مونده بود خودت و خیس کنی

ملی : تو یکی حرف نزن که داشتی سیل به پا میکردی

جونگی خواست چیزی بگه که کیو رفت جلو جونگی ایستادو گفت:

کیو: ههه با من کار داره

وجونگی رو کشید یه گوشه وبهش گفت:

کیو: زبونت و همین روحه از حلقومت بکشه بیرون

جونگی با لحن کودکانه : چلا؟

کیو برای تقلید از جونگی (( همون با لحنه کودکانه)) : بلای اینکه زیلا

و دست جونگی رو کشیدو رفتن پیش بقیه که چشم هیون به یه چیزی که میدرخشید افتاد .

رفت و دید که یه کلیده ، برش داشت و با خوشحالی گفت:

هیون: هی یه کلید پیدا کردم

که صدای باز شدن قفل در اومد.

از اتاق خارج شدن .

خواستن برگردن برن پایین که ببینن کلید به در خروجی می خوره یا نه.

اما وقتی به عقب برگشتن ...................

 

قسمت بیستم

 

برگشتن دیدن به جای پله یه دیوار کشیده شده و از طبقه ی پایین خبری نیس .

همه به در اخری یعنی چهارمی نگاه کردن که خود به خود باز شد .

همه داخل اتاق شدن .

در اتاق با شدت خیلی زیاد بسته شد جوری که همه گوشاشون و گرفتن .

وقتی برگشتن ببینن اتاق چه شکلیه دیدن خالیه و فقط یه گاو صندوق هست ، همه جا به جز روی گاوصندوق تاریکه .

به سمتش رفتن ، از اون صندوق هایی بود که با عدد باز میشد ولی هرچی عدد زدن باز نشد که نشد .

همه نا امید نشستن و به دیوار تکیه دادن .

همه حوصلشون سر رفته بود که یونگی گفت:

یونگی: شما حوصلتون سر نرفته؟

همه به نشونه ی مثبت سرشون و تکون دادن

کیو: پاشین یه کاری کنیم این گاو صندوق باز شه

با گفتن این جمله کریس از جا پرید و گفت :

کریس:اها

وبرگه ای که توش عدد نوشته بود و در اورد و گفت:

کریس: ما اینا رو هنوز نزدیم

همه به هم نگاهی کردن و لبخندی زدن و از جاشون پریدن.

کریس همه عدد هارو زد و همش غلط بود .

فقط یه عدد مونده بود که به فرانسوی بود ،کریس رو به ملی گفت:

کریس:بیا این و بخون

ملی خوندو کریس گفت:

کریس: بابا فرانسه

کریس با نا امیدی اونم زد که در باز شد کریس گفت:

کریس: چه جالب زمان ساخت این خونه بود.

در گاو صندوق خود به خود باز شد و ..................

 

 

امیدوارم خوشتون اومده باشه

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

1- چطور بود؟

2- از کدوم قسمت خوشتون اومد؟

3-کدوم از دخترا از همه ی دخترا باهوش تره؟

4-کدوم از پسرا از همه ی پسرا با هوش تره؟

5-کم بود یانه؟

 

ازتون ممنونم که همراهیم کردین

 


مطالب مشابه :


خانه ی متروکه ((قسمت قسمت هجدهم و نوزدهم و بیستم))

خانه ی متروکه قسمت هجدهم. حرکت کرد و ملی سریع دست به کار شد و اشتباهی که کریس مرتکب شده بود رو




خانه ی متروکه (( قسمت بیست و چهارم و بیست و پنجم و بیست و ششم))

خانه ی متروکه بیست و چهارم فلش بک کریس از توی فکر بیرون اومد و فهمید که چرا این همه چیز




خانه ی متروکه ((قسمت بیست و یکم و بیست و دوم و بیست و سوم))

خانه ی متروکه قسمت بیست و یکم و همه با سرعت به عقب رفتن . در گاو صندوق کاملا باز شده بود .




کلبه ای ترسناک در جزیره ای متروکه

کلبه ای ترسناک در جزیره ای متروکه ی پنجره ی کلبه ای خراب و متروکه در اعماق خانه; ایمیل




خانه های متروکه !

خانه های متروکه ! در ضمن به پیوندهای وبلاگ هم سر بزنید که همه ی پیوندها دیدنی و جالب هستند.




رمان باران - 2

اصلا خاک نیس اینجا، نمیشه که متروکه باشه و و تقریبا شبیه خانه ی خودمان شده بود




به خود آی

که خود آن نقطه ی تا بر در خانه ی متروکه ی هرکس




سفری به ماسوله

Mies Van der rohe پیتر آیزنمن Peter Eisenman تادائو آندو Tadao Ando زاها حدید Zaha Hadid خانه ی متروکه احداث شد




برچسب :