معلمان ساخت گرا

این توصیفات به این معنا نیست که علاقه اولیه دانش آموزان ، و یا عدم وجود علاقه ، در یک موضوع مشخص می کند که آیا موضوع تدریس باشد؛ و نه به معنی این است که تمام بخش های دوره آموزشی نادیده گرفته شوند ، اگر دانش آموزان مایل به بحث درباره مسائل دیگر هستند. با این حال ، دانش،  تجارب ، و علاقمندیهای دانش آموزان گاهاً در مورد بعضی از موضوعات می تواند مورد توجه قرار گیرد. در مورد  جنگ خلیج فارس چنین بود. دانش آموزان در تمام سطوح درجه مجبور شدند بوسیله تصاویرآنها را ببینند ، گزارش آنها را بشنوند  و ترس آنها را تجربه کنند. معلم مطالعات اجتماعی به ادامه بحث در رنسانس ، معلم علوم با چرخه کربیس حرکت روبه جلو ، و معلم هنر در میان یک واحد کاملاً متقارن که همگی یک پدیده مشابه ای را تجربه کرده بودند- دانش آموزانی که در جنگ گرفتار شده بودند- هنگامی وقایع مغناطیسی رخ می دهند که کشش مقاومت ناپذیر در ذهن دانش آموزان نمایان می شود ،لذا با درس های از پیش تعیین شده که اغلب بی نتیجه هستند ادامه می دهند.

این توصیفات اشاره به این موضوع دارد که به "لحظه های آموختنی" در طول سال تحصیلی توجه کنیم. به عنوان مربی ، برای تبدیل شدن به یک معلم ساختگرا: لحظه های هیجان در کلاس درس را تجربه می کنیم ، لحظاتی که دانش آموزان شور و شوق دارند و علاقمند هستند را درک می کنیم ، و انگیزش لازم را برای اصلاح دروس خاصی که با اهداف  سازنده گرایی برخورد دارند را داشته باشیم  و ما با افتخار برای هفته ها در مورد تدریس دروس، فکر می کنیم. هیجانهای دانش آموزان را در مورد تکالیف و بحثها، از چشمهای آنان درک می کنیم ،به توانایی فوق العاده آنها در انجام تکالیف برای یک مدت زمان طولانی و با تعهد بالا توجه داریم.اگر ما خوش شانس باشیم ، در هر سال با مجموعه ای از این تجارب مواجهه می شویم  ، و متعجب زده می شویم که چرا آنها غالباً اتفاق نمی افتند.

این مایه تاسف است که بسیاری از آنچه را که ما در آموزش های خود به دانش آموزان ارائه می کنیم، در موارد خاص زندگیشان علاقه کمی به آنها دارند. برنامه های درسی و طراحی آنها توسط ناشران و متخصصان مبتنی است بر اساس آنچه که دانش آموزان در سنین مختلف باید بدانند . حتی زمانی که موضوع ها مورد علاقه دانش آموزان  است، روش های برای آموزش موضوعاتی که وجود ندارند پیشنهاد می شود.  کمی تعجب دارد ، پس، چرا بیشتر آنها درلحظه های مهم یافت نمی شوند.

اگر چه برخی از معلمان ممکن است آزادی عمل زیادی در خصوص محتوا نداشته باشند،
اما به طور کلی همه در تعیین روشهای که محتوا را تدریس کرده اند از استقلال خوبی برخورد             بوده اند.برای مثال ، در برنامه درسی علوم پایه ابتدایی از دانش آموزان می خواهیم برای آغاز یادگیری از روش "علمی" استفاده کنند و برای انجام بعضی از آزمایشات ابتدایی نیز از این روش استفاده کنند: یک سوال بپرسید (توسعه فرضیه ها) ، کشف کردن راههای برای پاسخ به سوال (راه اندازی
آزمایش) ، بگوید چه اتفاقی می افتد (ثبت مشاهدات خود)، و پاسخ به سوال (حمایت یا رد فرضیه اولیه). یک معلم پایه پنجم از دانش آموزان خود می خواهد ، به منظور آماده سازی برای این تکلیف ،به صحبت در مورد چیزهای مورد علاقه خود در خانه بپردازند. یک دانش آموز ، جین ، در مورد گربه اش صحبت می کند. همکلاسی ، اریک ، در مورد گیاهان خانگی بحث می کند. با توجه به پاسخ های آنها،معلم پرسید: از جین و اریک که در مورد سوالات یکدیگر در مورد گربه و گیاهان فکر کنند. جین می خواست بداند به همانقدری که او دوست دارد چیزهای معمولی را بخورد ،گربه اش غذاهای دیگر گربه ها را دوست دارد . اریک می خواست بداند که چگونه گیاهان رشد می کنند.

از طریق میانجی گری معلم ، جین آزمایشی را برای پاسخ به سوال خود در مورد مواد غذایی گربه تدارک دید. او چهارمواد غذایی از مارکهای مختلف  را در 4 کاسه مختلف قرار داده و در طبقاتی آنها را جای داد. وقتی که گربه وارد اتاق شد، او مشاهده کرد که گربه سراغ کاسه ای اولی رفت و از آن خورد. جین موقعیت کاسه ها را تغییر داد و دوباره آزمایش را تکرار کرد در نهایت ، دوباره او نتیجه گرفت که گربه  اش  کاسه اول را بیش از کاسه های دیگر ترجیح می دهد.

با وساطت معلم خود ، اریک روی سوال خود متمرکز شد: آیا صدای انسان بر رشد گیاه تاثیر می گذارد؟ اریک چهار دانه لوبیا را در چهار گلدان  مختلف کاشت و همه آنها رادر قفسه ای نزدیک پنجره قرار  داد. هر روز ، او هر گلدانی را در یک زمان برمی داشت و به اتاق دیگری انتقال می داد. او روزانه با گیاه لوبیای اولی صحبت می کرد. برای گیاه دوم آواز می خواند. برای گیاه سوم فریاد می زد و گیاه چهارم بطور کامل نادیده گرفته شده  بود. او مشاهدات خود را بیش از 4 هفته ثبت کرد و به این نتیجه رسید:گیاهی که او با آن صحبت می کرد و گیاهی که او برای آن آواز می خواند رشد بیشتری داشت .

تفکر دانش آموزان در این آزمایش ها نمود دارد ، و در این فرایند  وساطت معلم بدنبال این آزمایشها مطرح می شود . برنامه درسی اکتشاف- محتوی علمی ، روشی است که صادقانه برای هر دانش آموز با شیوه های متفاوتی به کار می رود.



در طراحی تکالیف ، معلمان ساختگرا از اصطلاحات شناختی مانند "طبقه بندی" ، "تجزیه و تحلیل" ، "پیش بینی" استفاده می کنند

کلماتی را که ما می شنویم و در زندگی روزمره به کار می بریم  بر روی سبک تفکر و در نهایت بر روی اعمال ما تاثیر می گذارد. معلمی که از دانش آموزان می خواهد در یک آزمون چند گزینه ای، ایده اصلی داستان را از یک لیست 4 احتمالی انتخاب کنند ،عملکردی متفاوت از معلمی خواهد داشت که از دانش آموزان می خواهد روابط بین سه تن از شخصیت های داستان را تجزیه و تحلیل کنند  و یا پیش بینی کنند که چگونه داستان ممکن است ادامه پیدا کند با  وقایع معینی که در داستان اتفاق نیفتاده است.  تجزیه و تحلیل ، تفسیر ، پیش بینی  و ترکیب فعالیتهای ذهنی هستند که دانش آموزان را ملزم به ایجاد ارتباطات ، تجزیه و تحلیل متون و مفاهیم  و ایجاد مفاهیم جدید  می کنند.

 در کلاس پایه سوم ، معلم داستانی را برای دانش آموزان  می خواند تا آنها بشنوند درباره سه کودکی که در جنگل گم شده بودند. پس از تلاش  زیاد ، اما ناموفق ، برای پیدا کردن راه خود ، یکی از سه کودکان ، که نوجوانی باهوش و شجاع بود ، داوطلبان به تنهایی  در جستجوی کمک رفت  در حالی که دو نفر دیگر همان جا منتظر بودند. در این  موقعیت ، معلم می ایستاد و از دانش آموزان می پرسید که پیش بینی کنند که احتمالاً  داستان چگونه به پایان می رسد و دلایل مشخص خود را پشت سر  پیش بینی های خود بیان کنند : اگر دانش آموزی پیش بینی کند که فردی  که بدنبال کمک رفته نجات می یابد و دو نفر دیگر  می میرند،از او خواسته می شود نشان دهد که چرا این اتفاق می افتتد. اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان پیش بینی کردند که هر سه نجات می یابند و آنها پیش بینی هایشان را بر اساس شایستگی های کودکی که به جستجوی کمک رفته بود  توضیح می دادند. دانش آموزان اطلاعات و برداشتهای خود را از متن دریافت می کردند که پیش بینی می کرد ،چگونه ممکن است داستان به پایان برسد .   طراحی تکالیف در محدوده فعالیت های شناختی مانند تجزیه و تحلیل ، تفسیر  و پیش بینی- و به صراحت استفاده آنها توسط دانش آموزان - ساختن درک های جدید را پرورش می دهد.

 

معلمان ساختگرا از داده های خام و منابع اولیه ؛ همراه با دستکاری ، تعامل و مواد فیزیکی استفاده می کنند

مفاهیم ، نظریه ها ، الگوریتم ها ، قوانین و دستورالعمل ها انتزاعی ذهن انسان را از طریق ایجاد تعامل با ایده ها می سازند. این قوانین انتزاعی از پدیده های جهان  مانند سقوط ستاره ها ، جنگ ملتها ، تجزیه آلی مواد ، ژیمناستیک که از طریق آن فرد می تواند بدن خود را در فضا بچرخاند ، و همه دیگر اتفاقات متنوعی که در جهان ما توصیف می گردند. رویکرد ساختگرا به ارائه آموزش امکانات  این دنیای واقعی به دانش آموزان می پردازد ، سپس کمک می کند تا دانش آموزان ، تجریدی را از این پدیده ها که با یکدیگر ترکیب شده اند بسازند.وقتی معلمان به دانش آموزان چیزهای غیر معمول و مرسوم را ارائه         می دهند و از آنها  می خواهند تفاوت بین آنها را بگویند، آنها دانش آموزان را تشویق به تجزیه و تحلیل ، ترکیب ، و ارزشیابی می کنند.چنین یادگیری که حاصل می شود  نتیجه پژوهش در ارتباط با مسائل واقعی است ؛نه آنچه که مدارس تلاش می کنند در دانش آموزان خود ایجاد کنند؟

برای مثال ، دانش آموزان می توانند روند تاریخی اثرات سیاست های اجتماعی دهه 1980  بر روی مسائل آموزشی و اقتصادی در جمعیت آمریکایی - آفریقایی تبار در ایالات متحده بخوانند. یا ، دانش آموزان  می توانند گزارشهای سرشماری را بخوانند   و در مورد سیاست های اجتماعی آن زمان نتیجه گیری کنند. در موضوع اول تاکید بر روی قدرت دانش آموز است.در موضوع دوم تاکید بر روی  مهارت های فردی دانش آموز است. نمودار فهرست ارقام  و صفحات نشان می دهند که  احتمالا تصاویر اول فقط شنیده    می شوند و دستکاری  نمی شوند. اما با داده های سرشماری می توانید اگر صفحات  و فهرستها در متنی که سوال خوبی دارد برجسته شده باشند. یک  داستان با صدای بلند بگویید.

معلمان ساختن گرا ، دانش آموزان مبتکر و مستقل را تشویق می کنند و می پذیرند.

در حالی که فلسفه واهداف بسیاری از  مدارس این است که می خواهند دانش آموزانی تربیت کنند که متفکر باشند و کشف های شخص داشته باشند، فرضیه ها را مورد آزمایش قرار دهند و ساختارها را سازماندهی و مدیریت کنند ؛مدارسی هستند که در برابر این اهداف موضع گیری می کنند. بنابراین ، اگر بخواهیم در دانش آموزان  استقلال ، ابتکار و رهبری پرورش یابد ،  باید چنین کاری در  کلاس های درسی فردی صورت گیرد.

استقلال و ابتکار عمل سریع دانش آموزان را برمی انگیزاند تا بین  ایده ها و مفاهیم به درستی ارتباط برقرار کنند. دانش آموزانی که سئوالات و مسائل اساسی را مطرح می کنند  و سپس پاسخ آنها را جستجو  می کنند و تحلیل  می نمایند و در برابر یادیگیری خودشان مسئولیت دارند، حل کننده مسائل به شما  می روند و شاید مهمتر از این یابنده مسائل می باشند.این دانش آموزان، در جستجوی فهم جدید هستند ایده های خود را درک می کنند و از ایده های دیگران مطللع می شوند. این دانش آموزان خواسته ای غیر منطقی ندارند ، برای بازی با ایده ها خود آزاد هستند ، مسائل را کشف می کنند و بااطلاعات جدید در ارتباط   می باشند.

روشی که معلم به کار می برد استفاده از یک تکلیف  قالبی است که نمره دانش آموزان خودمختار و مبتکر را ممکن است تعیین کند. برای مثال ، دانش آموزان در پایه 12 کلاس انگلیسی رکس ادیپ را     می خوانند. معلم از دانش آموزان خواست تا توصیف ساده ای را در موردکتاب الیور استون ،کارگردان فیلم جنجال برانگیز ، بنویسند. دانش آموزان ممکن است در مورد آن فکر کنند؛ و مقایسه نمایند و آنگاه درک خود را از نظرات سافکلیس تفسیر کنند . برای دیدن علاقه آنها ، معلم از یک گروه دانش آموزان خواست، اگر آنها بتوانند متنی را پیدا کنند که در آن ادیپیوس با مادرش خوابیده است. بعد از پیدا شدن این متن ، این گروه نتیجه گرفت که، با ترتیب وقایع ، ادیپ احتمالاً نمی توانست آن را انجام دهد.
آنگاه دانش آموزان به راحتی  دفاعهای خود را از  موقعیت هایشان نوشتند و داستان را آنطوری که تصور می کردند الیور استون ممکن است باشد ،بازسازی کردند.

دانش آموزان هوشیار که به دریافت اطلاعات بصورت منفعل تمایلی ندارند، از راهنماییهای مستقیم و از مطالعه و حفظ کردن آنچه که معلمان به آنها بگویید مهم است دوری می گزینند.   فر صت ندان به     دانش آموزان از اینکه بتوانند چیزهای باهمیت را از چیزهای بی اهمیت تشخیص دهند می تواند حمل بر این باشد که کلاس خوب مدیریت شده است که در واقع تغییر دادن چنین کلاسهای هزینه بر است.


تبدیل به معلم ساختن گرا شدن

اکثر معلمانی که ما با آنها برخورد داشته ایم، صرفنظر از رویکردهای که آنها در گذشته به کار  می بردند، ساختن گرایی را به عنوان روشی که افراد همیشه یاد می گیرند در نظر می گیرند.بسیاری از این معلم ها معتقد هستند که ترکیبی از برنامه های انعطاف پذیر،مدیران غیر حمایتی و نامناسب بودن تجارب آموزشی قبل از خدمت و در حال خدمت از تدریس آنها به شیوه مناسب جلوگیری می کنند.یک پیشنهاد اساسی در این زمینه توجه به نقش ساختن گرایی در روش آموزش می باشد. معلمانی که با این شیوه های آموزشی مواجهه شده است ، مشتاقانه این شیوه های ساختن گرایی را به کار بردند تا اینکه زمان زیادی از کلاسهایشان به این شیوه ها اختصاص داده شد.

هنوز،بعضی از معلمان در برابر دیدگاه ساختن گرایی از خود مقاومت نشان می دهند.آنها معمولاً بنا به یکی از این سه دلیل یعنی تعهد به رویکرد های آموزشی کنونی،نگرانی در مورد یادگیری دانش آموزان و کنترل کلاسهایشان این کار را انجام می دهند.به بعضی از معلمان می گویم که، اگر چه آنها ناگزیر هستند که تدریس بر مبنای ساختن گرایی را به کار گیرند ،اما آنها شدیداً در حرفه تدریسشان از شیوه های ساختن گرایی استفاده نمی کنند.آنها می بینند که دلیلی برای تغییر وجود ندارد و دانش آموزانشان با همین شیو ه های کنونی خوب یاد می گیرند و کار می کنند؛ این است که ،دانش آموزانشان  یاداشتهایشان را کامل     می نویسند،آزمونهای مهم را می گذارنند،تکالیف خود را به خوبی و به موقع انجام می دهند،خوب           می نویسند ،کارهای شخصی یا گروهی خود را به خوبی گزارش می کنند ونمره های خوبی برای کارهایشان می گیرند.هنوز بعضی از معلمان نگران هستند،که موافق تغییرات در رویکردهای که با  دانش آموزانشان کار کرده اند نیستند، درباره رویکردهای شان که روی آنها کار کرده اند. چنین معلمانی بیشتر نگران موضوعات رفتاری مدیریتی  کلاس هستند تا یادگیری دانش‎آموزان.آنها می ترسند از اینکه رویکرد ساختن گرایی در تدریس بعضی از کنترلهایشان را در کلاس محدود نماید.وقتی چنین معلمی یک کلاس پویا را مدیریت می کند ،تنها اوست که در کلاس تعیین می کند که چه چیزی درست است، اکثر دانش آموزان یاد می گیرند که بدون هیچ گونه انتقادی با انتظارات معلم روبه رو شوند، بطور مستقیم چنین دانش آموزانی از سوال کردن از معلم خود داری می کنند،برای رفتن به خانه از معلم اجازه می گیرند،به طرز قضاوت و ارزشیابی معلم توجه دارند.اما بعضی معلمان برعکس، به دانش آموزان اختیار می دهند تا درک خود را از جهان اطرافشان بسازند،این معلمان اکثراً از ارزشیابی شفاهی استفاده می کنند و بطور اساسی، منشور تعهدات را که رابط بین معلم و دانش آموزان می باشد، درک می کنند .

شدن یک معلم که کمک کند به دانش آموزان تا بدنبال یک چالش و انگیزش ،کار جستجو را آغاز کنند روشهای زیادی وجود دارد.چند دلیل برای معلمانی که در برابر دیدگاه ساختن گرایی از خود مقاومت نشان می دهند وجود دارد:اکثر آنها خودشان  با چنین شیوه های آموزش ندیده اند بنابراین نمی توانند با این شیوه ها، تدریس کنند و از نظر آنها تغیرات خیلی چشمگیر می باشد،بنابراین انگیزه کمی برای تجربه کردن  روشهای جدید دارند حتی اگر جذابیت این روشهای جدید را در آموزش درک کنند.

یک معلم ساختن گرا شدن، آن طوری که بسیاری از معلمان آن را سخت می دانند، نیست. ما دریافته ایم که بدنبال مجموعه توصیفی از رفتارهای تدریس ساختن گرایی، یک چهارچوب کارساز در بین معلمانی که این رویکرد جدید را می توانند تجربه کنند، ایجاد می گردد .بر اساس این مجموعه توصیفات، معلمان به عنوان میانجی بین دانش آموزان و محیط عمل می کنند و به دانش آموزان واقعاً بطور مستقیم اطلاعات نمی دهند و رفتارهای آنها را مدیریت نمی کنند و در تعامل با دانش آموزان هستند و چندین پژوهشگر و نظریه پرداز با یک دیگر کار می کنند.

منبع:http://mehdiphd.blogfa.com


مطالب مشابه :


اصول‌ نگهداری‌ از گربه‌

گام به گام تا ساخت گربه‌ نسبت‌ به‌ سگ‌ به‌ جای مكان‌ خواب‌ و استراحت‌ گربه‌ در




داستان جن

بعد از جشن عروسی ما، آن گربه ها رفتند .جای دیگر یک گربه صبح که از خواب بیدار ساخت فروشگاه




گربه ؛ حیوان خانگی سالمندان

علاوه بر این ، گربه مظهر آسایش مخصوصاً برای سالمندانی است که تنها زندگی می کنند.




تعبیر دیدن ' انگشتر ' در خواب

تعبیر دیدن ' انگشتر ' در خواب. و مقامش بر جای می ماند و اگر ساخت انگشتر او




روش ها و جلسات ارتباط با ارواح

گربه سیاه . روش که طی آن فرد گرچه خواب نیست اما اگاهی اندکی که معمولا به جای آن یک استکان




آموزش ساخت کوسن+عکس

ساخت جای حوله و (گربه) سایز 6 تا 9 برای تزیین کوسن اتاق خواب به تعداد گل های بیشتری احتیاج




اتاق خواب رویایی با تزیین روبانی

ساخت جای حوله و دستمال (گربه) سایز 6 تا 9 اتاق خواب رویایی با تزیین




عکس گربه خشگل ، درباره گربه ، نگهداری گربه ، غذای گربه ، بیماری گربه

مرکز تخصصی طراحی و چاپ. چاپ ادیب. چاپ در سنندج کردستان ایران و عراق - سلیمانیه و هولیر




قلم مو

از نی خیزران جای گربه): برای ساخت قلم مو ابتدا با خواب طبیعی مو لای




ژپون دو فنره

دوخت بالشت گربه خواب بعد این خط به دست اومده جای فنر شماره ۱ بعد پای دامنم ساخت زیورآلات




برچسب :