نظام حقوق زن و خانواده در اسلام


motahri.jpg

یکی از شاخه های حقوق مدنی، حقوق خانواده است. حقوق خانواده، بویژه حقوق زن، اهمیت قابل ملاحظه ای دارد. از آن جا که در نظام حقوقی خانواده در اسلام گهگاه تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد، برخی نا آگاهان یا مغرضان، آن را بر تبعیض های ناروا حمل نموده و از این جهت اسلام را مورد سؤال یا حمله قرار می دهند.

برای روشن شدن حقیقت این امر، می بایست در آغاز نگاهی به وضعیت اجتماعی، حقوقی و ارزشی زن در دیگر جوامع بیندازیم، تا تحول و تکاملی را که اسلام نسبت به حقوق زنان پدید آورده است بهتر درک کنیم.سپس نگاه اسلام به زن را از بعد انسان شناختی و ارزشی مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم و آنگاه به موضوع اصلی بحث، یعنی نگاه اسلام به زن، از بعد حقوقی بپردازیم. چرا که بدون روشن شدن نگاه اول، بحث از نگاه دوم چندان موفقیت آمیز نخواهد بود.

الف) جایگاه ارزشی، اجتماعی و حقوقی زن در جوامع مختلف

زن تا پیش از وضعیت بظاهر مترقی و مطلوب کنونی اش، همواره و همه جا – بجز در قطعاتی کوچک و کوتاه، که در پرتو وحی، ارزش یافته و انسان انگاشته شده – به گونه ها و درجات متفاوت، عنصری
انسانی، نیمه انسانی، طفیلی، بدون حق و یا با کمترین حق، فرض شده است. در این جهت، ملل متمدن هم دست کمی از جوامع بدوی و غیر متمدن نداشته اند.

نگاهی گذرا به وضعیت زنان در جوامع و قبایل مختلف در طول تاریخ اثبات کننده ی این مدعا است.

اول : در جوامع غیر متمدن در قبایل استرالیا، زن حکم حیوان اهلی را داشته که فقط برای دفع شهوت و تولید نسل بکار می رفته است و سابقا در مواقع قحط و غلاء، زنان را کشته و می خوردند.

- در آفریقای مرکزی، مثل اقیانوسیه، زن از غذا خوردن با شوهر ممنوع است. پدر خانواده روی کوچکترین بهانه ای همسر خود را به حدی می زند که مشرف به مرگ می شود.

- در جزایر مارکیز، غذاهای لذیذ از قبیل گوشت مرغ و خوک، نارگیل و گردو، اغذیه ی الهی نامیده می شود. این اطعمه مخصوص خدایان و مردان است. زنها را در این غذاها حقی و طمعی نیست.

- در چین، زن حق غذا خوردن با شوهر و یا پسرانش را نداشته است.

- در بیرمانی، شوهران حق دارند زنهای خود را به خارجی قرض دهند. در موردی که شوهر یا پدر، مقروض باشد، دعوا بر علیه زن اقامه می شود و ممکن است طلبکار بجای پول، از زن یا دختر بدهکار استفاده نماید.

- در هند و بیرمانی، شوهر، زن خود را به نام خدمتکار و کنیز می نامد ؛ به عکس، زن باید او را ارباب، عالیجناب و گاهی خداوندگار خطاب کند.

- در عربستان جاهلی، وضع زنان و دختران بسیار رقت آور بوده است. دختران در نظر پدران، و زنان در نظر شوهران، موجودی ضعیف، بی قیمت و شیء قابل تملک و معامله بوده اند. کشتن دختران در عربستان نشان می دهد که اختیارات مرد نامحدود بوده و مادر حتی در درون خانه، حق هیچ مداخله ای در ا مر زندگی نداشته است. در بعضی قبایل عرب، دختران تازه زائیده شده را سر می بریدند، بعضی ها کودک را از بالای قله به پائین پرتاب می کردند، بعضی دیگر دختر را به آب غرق می نمودند یا زنده به گور می کردند.

دوم : در جوامع متمدن

- در رم پدر می توانسته تصمیم بگیرد که فرزند جدید الولاده باید بمیرد. همچنین حق داشته به حیات هر یک از اعضای خانواده، مخصوصا زن خود خاتمه دهد. ترکه و ارث پدر فقط به پسرانش می رسید که فرزند حقوقی او هستند. دختران و زن متوفی حقی در میراث نداشتند. به عکس، فرزند خوانده، مانند فرزند ارث می برد. در حقوق رم قدیم ؛ زن و دختر دارای هیچ گونه شخصیت و اختیاری نبودند. دختران و زنان بیشتر مانند شیئی مملوک مورد معامله واقع می شدند. حق مالکیت، معاشرت، رفت و آمد و حتی حق حیات نداشتند. پدر هر وقت صلاح می دانست می توانست آنها را بفروشد و قرض و کرایه دهد و یا بکشد. در انتخاب شوهر، به هیچ وجه نظر زن دخیل نبوده و بدون چون و چرا باید تسلیم شود.

- در یونان، چون منظور از ازدواج، صرفا بقای نسل خانواده به وسیله ی فرزندان ذکور بوده، بدور انداختن زنانی که پسر نمی آوردند مانعی نداشته است. زن شیئی قابل تملک و عنصر توالد و ارضای شهوات بوده و به هیچ وجه او را شریک مرد و واجد قوای کامل بشری نمی دانسته اند. بسیاری از متفکرین معتقد بوده اند که زن دارای روح خالد انسانی نیست و به همین مناسبت حق ندارد بعد از وفات شوهر زندگی کند. سوختن زنده زنده با جسد شوهر متوفی، در بعضی نقاط عالم ناشی از همین عقیده است. این وضعیت رقت آور در غرب همچنان ادامه داشت تا این که با ظهور حضرت مسیح – علیه السلام – و افکار مذهبی پیروان او و بعدا تأثیر اسلام در غرب، بتدریج وضع زنان از صورت شیء قابل تملک، به انسان دارای حق مالکیت و حقوق اجتماعی، تغییر یافت. البته این تغییر خیلی با تاخیر و کندی صورت می گرفت، به گونه ای که مثلا در کشورهای اسکاندیناوی( سوئد، نروژ، دانمارک ) تا همین سده های اخیر، به دختر مطلقا ارث نمی دادند، و یا آن که هم اکنون نیز، زن پس از ازدواج، نام خانوادگی خویش را از دست داده وبه نام شوهرش خوانده می شود، و این خود نشانی از باقی مانده های نگاه طفیلی وار غرب به زن است.

- در مشرق زمین و ایران قدیم نیز وضعیت کمابیش چنین بوده است. دختر در انتخاب شوهر حق اظهار نظر نداشته است، بلکه باید صد در صد متابعت کند. در جامعه ایرانی به دلایل نژاد پرستانه، ازدواج با بیگانه ممنوع بوده است. و افراط در این مسئله، کار را به جایی کشانده است که برای رهایی از بن بست، ازدواج با محارم مشروع تلقی شده است. ازدواج بهرام چوبین با خواهرش گردیه، نمونه ای از آن است. از سوی دیگر طلاق، بدون هیچ مصلحت شرعی و عقلی و رعایت طرفین امکان پذیر بوده است، در ایران قدیم نیز مثل روم و یونان، مرد در استفاده از عواید ملکی و یا دستمزد زنان – حتی بر خلاف رضایت زن – کاملا مختار بوده است، زیرا زن هیچ حق مستقل اقتصادی نداشته است. (۱)

سوم : فمینیسم

- این همه محرومیت و اسارت و تبعیض و ستم، بطور طبیعی سبب پیدایش جنبشی زن مدارانه در جهت آزادی های زن از یک سو، و برابری و تساوی او با مرد از سوی دیگر، شد که به دلیل خاستگاه انفعالی و واکنشی آن، این بار به نوعی دیگر، زنان را به اسارت کشید و به آنان ستم نمود. استاد شهید مرتضی مطهری در این زمینه می نویسد: « نهضتی که در اروپا برای احقاق حقوق پایمال شده زن صورت گرفت به دلیل آن که دیر (۲) به این فکر افتاده بودند، با دستپاچگی و عجله زیادی انجام گرفت. احساسات مهلت نداد که علم نظر خود را بگوید و راهنما قرار گیرد. از این رو تر و خشک با یکدیگر سوخت. این نهضت یک سلسله بدبختی هایی را از زن گرفت و حقوق زیادی به او داد و درهای بسته ای را باز کرد اما در عوض، بدبختی ها و بیچارگی های دیگری برای خود زن و برای جامعه بشریت به وجود آورد ». (۳) افزون بر آن، در جریان همین جنبش نیز دست ناپیدای مرد خود خواه و پول پرست و لذت جوی غربی بشدت مؤثر بود. از یک سو و در شرایط گسترش تکنولوژی و تاسیس کارخانه های بزرگ برای دستیابی به نیروی کار ارزان، مالکیت زن را به رسمیت شناخت، تا بهتر بتواند از او به عنوان کارگر استفاده کند به همین جهت، بی توجه به ویژگی خاص زنان، آنچنان او را در حقوق کار( و به عبارت بهتر در تکلیف کار ) همسان و همسنگ مردان پنداشت و کارهای سنگین صرفا مردانه را در کارخانجات بر او تحمیل کرد که فریاد پشیمانی این دسته از زنان غربی را از شعار تساوی حقوقی با مردان، بلند ساخت (۴) و از سوی دیگر با فریاد شعار آزادی و رهایی زن، به گونه افراطی، بیش از آن که او را از اسارت مرد آزاد سازند، از قید و بند اخلاق گسستند.

مرد سالاران غربی، حتی برای کامجویی خیابانی خویش با نام آزادی آنچنان برنامه ریزی کردند که زنان در کوچه و خیابان، در اداره و کارگاه، با آرایش و خودنمایی لذت مردان را تأمین کنند.

نتیجه طبیعی چنین افراطی، فساد گسترده ا ی است که دامنگیر غرب شده است به گونه ای که آنچنان نهاد خانواده را در معرض تزلزل و نابودی قرار داده است که هم اکنون برای انسان سعادت طلب و کمال جوی غربی، سخن از حفظ کیان خانواده، شیرین ترین سخن و بهترین شعار محسوب شده و گوینده ی آن به عنوان انسان مطلوب و ناجی بشر مطرح می شود. از همین رو، چندی است که مجددا نهضتهای دیگری به عنوان نهضت دفاع از حقوق زن به راه افتاده است تا از این ظلم و اسارت جدید جلوگیری کند. چرا که با آن نهضت عجولانه قدیم، هم کرامت زن در نتیجه ابتذال اخلاقی از دست رفت و هم در اثر این بی کرامتی و بی ارزشی، مردان به زنان بی رغبت شده و به همجنس گرایی روی آورده و در نتیجه نهاد خانواده بشدت آسیب پذیر گشت.


ب) زن در اسلام

هرچند هدف اصلی این نوشتار، پرداختن به مباحث حقوقی مربوط به زنان از دیدگاه اسلام است، اما از آن جا که نظام حقوقی زن و خانواده در اسلام، مبتنی بر نگاه این مکتب به زن است، بنابراین لازم است در آغاز به دیدگاه انسان شناختی و ارزشی اسلام نظری سریع انداخته و سپس از نظام حقوق زن و خانواده در اسلام، سخن گوییم.

در این قسمت موضوع بحث، صنف زن است در برابر صنف مرد، بر خلاف قسمت مربوط به حقوق زن، که بیشتر( و نه کاملا ) موضوع بحث عناوین عرضی بر زن موضوع بحث است نه صنف زن، همچون زن در برابر شوهر، خواهر در برابر برادر، مادر در برابر پدر و…

اول : زن در نگاه انسان شناختی و ارزشی

وقتی از زن در برابر مرد سخن گفته می شود، چه بسا ممکن است در اولین مرحله، نوعی تقابل و تضاد بین زن و مرد به ذهن خطور کند، اما باید دانست که هدف از این مقایسه و مطالعه تطبیقی، تعارف و شناخت بهترین راه تکامل و در نتیجه تعامل و همکاری هر چه بیشتر توسط هر یک از مرد و زن است و نه تقابل وتفاخر و تضاد و در نتیجه نزاع و درگیری و در افتادن به وادی انحطاط.

از دیدگاه اسلام، زن و مرد، دو صنف اند از یک نوع و نه دو نوع از یک جنس، و به همین جهت در عین داشتن وحدت نوعیه، هر کدام، از ویژگی های خاص خویش برخوردار است. و چه بسا، همین ویژگی ها است که سبب برخی تفاوتهای حقوقی بین زن و مرد شده است، بی آن که کمترین اختلافی را در انسانیت و ارزشهای انسانی بین آنان پدید آورد. بنابراین مناسب است که در آغاز از وجوه اشتراک زن و مرد سخن گوییم و سپس از وجوه افتراق.


۱- اشتراک ها و تساوی ها

یک) زن، انسانی همچون مرد

با مطالعه متون اسلام و بویژه قرآن کریم به خوبی روشن می شود که از نگاه اسلام، زن انسانی است همچون مرد، با همه ویژگی ها و لوازم انسانیت.از نظر اسلام، اصلا انسانیت انسان، به روح او وابسته است و نه تن او، و روح انسانی به مذکر و مؤنث تقسیم نمی شود. این همسانی مرد و زن در برخورداری از انسانیت را، از ابعاد مختلف و گوناگون، در متون دینی می توان یافت.

- در آفرینش

زن و مرد، در آفرینش کاملا یکسان و مساوی اند، هم نسبت به مبدأ و چگونگی آفرینش و هم نسبت به هدف آفرینش.

- از نظر مبدا آفرینش ؛ زن و مرد، هر دو از یک مبدأ و گوهر پدید آمده اند، و این سخن هم نسبت به اولین انسان، از زن و مرد( آدم و حوا ) صادق است و هم نسبت به فرزندان دختر و پسر آنان در ادامه نسل بنی آدم.

قرآن کریم تصریح می فرماید که در نخستین آفرینش، زنان از همان آفریده شده اند که مردان. (۵) و امام باقر علیه السلام نیز در روایتی بر همین نکته تاکید ورزیده اند. (۶) چنانکه در ادامه نسل بنی آدم، همه آنان را، اعم از زن و مرد، آفریده از یک واقعیت می داند، واقعیتی که از آن به نامهای مختلف، همچون ماء، طین، تراب، طین لازب، نطفه، نطفه امشاج، صلصال من حمأ مسنون، صلصال کالفخار و علق،یاد شده است.

- از نظر هدف آفرینش؛ زن به خاطر همان هدف آفریده شده است که مرد برای آن آفریده شده است. این همسانی، هم نسبت به هدف غایی از آفرینش نوع انسان صادق است و هم نسبت به هدف نزدیک مربوط به آفرینش هر یک از دو صنف زن و مرد.

از یک سو در برخی آیات قرآن هدف غایی و نهایی آفرینش مطلق انسان و از جمله زن، استکمال او در پرتو عبادت معرفی شده است. (۷) و در برخی آیات دیگر به تصریح و به تاکید، برابری زن و مرد در بهره مندی از مزایای سلوک راه تکامل و عبودیت و یا ابتلا به عذابهای ناشی از مخالفت با این راه را، اعلام نموده است و سرنوشتی واحد را برای مؤمن و مؤمنه، صالح وصالحه و یا کافر و کافره و مشرک و مشرکه معرفی کرده است. (۸)

از سوی دیگر، نسبت به هدف نزدیک آفرینش هر یک از دو صنف زن و مرد، سکن و آرامش یافتن هر یک را در کنار دیگری، به عنوان هدف معرفی فرموده است. (۹) همان طور که زن را آرامش بخش مرد معرفی کرده، آرامش خود او را نیز در کنار مرد تأمین نموده است. لحن آیات قرآن در این زمینه به گونه ای است که در عین اعلام نیاز هر یک از زن و مرد به دیگری، به اصالت و استقلال هر یک از دو صنف اشارت داشته و هیچ صنفی را طفیلی صنف دیگر قرار نمی دهد.

- در ماهیت انسانی و لوازم آن

وقتی که زن و مرد در ابعاد مختلف آفرینش، از اصل همسانی برخوردار باشند، طبعا بلحاظ برخورداری از ماهیت انسانی و لوازم آن نیز یکسان بوده و از ارزش مساوی بهره مند خواهند بود و هیچکدام موجودی درجه دوم تلقی نخواهد شد.

- در داشتن استعدادها و امکانات

نتیجه طبیعی همانندی زن و مرد در آفرینش و اتحاد در ماهیت انسانی، آن است که هر دو برای رسیدن به تکامل و هدف نهایی آفرینش انسان، از استعدادها و امکانات یکسانی برخوردارند و زن و یا مرد بودن، موجب هیچ گونه مزیت و یا محرومیتی نمی شود، هر دو از روح الهی (۱۰) بهره مندندو هر دو از ساختاری معتدل برخوردار. (۱۱) هر دو دارای ابزار شناختی و ادراکی یکسانی هستند (۱۲) و نهاد هر دو بر فطرت الهی (۱۳) سرشته شده است. هر دو حامل امانت الهی (۱۴) و هر دو دارای وجدان اخلاقی اند (۱۵) آسمان و زمین و آنچه در آن است، خورشید و ماه و شب و روز به یکسان مسخر هر دو قرار داده شده است (۱۶) و هر دو یکسان از تعلیم الهی (۱۷) و نعمت بیان (۱۸) بهره مندند و بالاخره هر دو همانند هم و در کنار هم مخاطب خداوند و پیامبران و بهره مند از هدایت آنان قرار گرفته اند. (۱۹)

- در موانع راه تکامل : موانعی که بر سر راه تکامل هر یک از زن و مرد قرار دارد نیز یکسان است و از این جهت بین آن دو اختلافی نیست، به عنوان مثال، قرآن کریم، همراه با ذکر مصادیق مختلفی، نفس حیوانی (۲۰) و شیطان (۲۱) را به یک گونه به عنوان موانع راه تکامل مرد و زن معرفی می کند.

دوم ) زن، با ارزشی همچون مرد

لازمه قهری و نتیجه طبیعی تساوی و یکسانی مرد و زن در آفرینش و ماهیت انسانی و برخورداری از استعدادها و امکانات مساوی، و امکان برابر در پیمودن راه تکامل، تساوی ارزشی زن و مرد است. زن با کسب کمالات، به همان سان ارجمند خواهد بود که مرد ؛ و با کسب رذایل، همان گونه ضد ارزش خواهد شد که مرد. و این، افزون بر آن ارزش ذاتی است که هر دو بلحاظ بهره مندی از روح الهی، به یکسان از آن بهره مندند. در این جا سخن از ارزشها و یا ضد ارزشهای اکتسابی است. زنان در بهره مندی از ارزشهایی همچون : ایمان، سبقت در ایمان،عمل صالح، تقوا، هجرت، علم و دانش و… با مردان تفاوتی ندارند، چنانکه در انحطاط ناشی از کسب رذایلی چون : کفر، شرک و نفاق با مرد اختلافی ندارند. (۲۲) هرچند عموم و اطلاق خطابات و بیانات قرآنی، بیانگر این تساوی ارزشی یا ضد ارزشی است ولی در عین حال برای رفع هر گونه ابهام، نه تنها قرآن کریم در بسیاری از موارد به تفصیل اما به یکسان از مردان و زنان بهره مند از این اوصاف ارزشی یا ضد ارزشی نام می برد (۲۳) بلکه در هنگام ارائه الگوهای مثبت و منفی، از زنان نیک و بد، در کنار مردان نیک و بد یاد می کند و به عنوان مثال، از حضرت حوا همسر حضرت آدم، ساره همسر حضرت ابراهیم، مادر یحیای پیامبر همسر حضرت زکریا، مادر مریم همسر عمران، حضرت مریم مادر حضرت عیسی، مادر و خواهر حضرت موسی، آسیه همسر فرعون مصر، دختران شعیب پیامبر و بلقیس ملکه سبا به نیکی یاد می کند و در برابر، از زن نوح، زن لوط و زن ابی لهب به زشتی نام می برد، و در این مسیر تا بدانجا پیش می رود که زنانی پاک و مؤمن، همچون آسیه و مریم را به عنوان الگوی مؤمنین (۲۴) و زنانی همچون همسر نوح و همسر لوط (۲۵) را به عنوان الگوی کافرین معرفی می فرماید و با این معرفی، استقلال شخصیت وی را نیز – چه مثبت و چه منفی – به نمایش می گذارد.


۲- ویژگی ها و تفاوت ها

هرچند گرایشات افراطی به تساوی حقوقی زن و مرد از یک سو، و ظلم تاریخی وارد بر زنان از سوی دیگر، ممکن است سخن گفتن از تفاوتهای زن و مرد را با مشکل و قضاوت پیشینی منفی روبرو سازد، اما حقیقت آن است که واقعیات عینی تابع احساسات و قضاوت انسان قرار ندارند، و تفاوت زن و مرد هم از نظر جسمی و بدنی و هم از نظر روحی و عاطفی آنقدر روشن است که انکار آن، همچون انکار بدیهیات است. البته واضح است که سوء استفاده مردان از این تفاوتهای طبیعی و ذاتی هرگز نمی تواند دلیلی بر نفی و انکار این تفاوتها باشد، بلکه بر عکس، فقط با شناخت این تفاوتها است که می توان به تنظیم روابط حقوقی عادلانه ای متناسب با این واقعیات برای زن و مرد ا قدام نمود. تفاوت زن و مرد – چه به صورت درست و چه به صورت نادرست – از دیرباز مورد توجه دانشمندان و فلاسفه ای همچون افلاطون و ارسطو بوده است و امروز نیز به گونه ای دیگر مورد توجه دانشمندان علوم فیزیولوژی، روان شناسی و جامعه شناسی قرار دارد. قبل از بیان برخی از این ویژگی ها و تفاوتها باید به این نکته ی مهم توجه داشت که از دیدگاه اسلام « این تفاوتها به هیچ وجه به این که مرد یا زن جنس برتر است و دیگری جنس پائین تر و پست تر و ناقص تر مربوط نیست. قانون خلقت از این تفاوتها منظور دیگری داشته است قانون خلقت این تفاوتها را برای این به وجود آورده است که پیوند خانوادگی زن و مرد را محکمتر کند و شالوده وحدت آنها را بهتر بریزد. قانون خلقت این تفاوتها را به این منظور ایجاد کرده است که به دست خود، حقوق و وظائف خانوادگی را میان زن و مرد تقسیم کند. قانون خلقت تفاوتهای زن و مرد را به منظوری شبیه اختلافات میان اعضای یک بدن ایجاد کرده است. اگر قانون خلقت هر یک از چشم وگوش و دست و ستون فقرات را در وضع مخصوصی قرار داده است نه از آن جهت است که با دو چشم به آنها نگاه می کرده و نظر تبعیض داشته و به یکی نسبت به دیگری جفا روا داشته است » (۲۶). خلاصه آن که این نوع اختلافات بین زن و مرد، تأثیری در ماهیت و ارزشهای انسانی آنها نداشته، بلکه آیتی از حکمت آفریدگار است. تفاوتی حکیمانه و تناسبی سازگارانه است که نوع انسان را به دو صنف زن و مرد تقسیم می کند تا هر یک مکمل وجود دیگری شود نه آن که موجب قضاوتی ارزش گذارانه و یا تبعیضی ظالمانه در حقوق گردد.

پس از بیان این مقدمه اینک به بیان برخی از مهمترین ویژگی ها و تفاوت های زن و مرد می پردازیم :

یک) ویژگی ها و تفاوتهای جسمی و بدنی

یکی از اختلافات جسمی مرد و زن، اختلافات اندامی مربوط به تولید نسل است. بر اساس این اختلاف طبیعی، نقش پدر در تولد فرزند بسیار ضعیف تر و کم اهمیت تر از نقش مادر است که می بایست در مدتی طولانی نزدیک به ۹ ماه جنین را پرورش دهد و این بار سنگین و امانت بزرگ را با همه عوارضی که دارد با خود حمل کند. اختلاف اندامی دیگر به تغذیه فرزند مربوط می شود، زن به گونه ای آفریده شده است که بطور طبیعی قادر است فرزند خود را در دو مرحله به بهترین شکل تغذیه کند و بهترین و مناسب ترین غذاها را در اختیار او قرار دهد، یکی مرحله جنینی و تغذیه جنین از خون مادر، و دیگری مرحله پس از تولد و تغذیه طفل از شیر مادر.

سومین اختلاف جسمی مرد و زن – در وجه غالب – به قدرت و نیروی بدنی و چگونگی رشد مربوط می شود. اختلافات دیگر ؛ از این قرار است :

« مرد بطور متوسط درشت اندام تر است و زن کوچک اندام تر، مرد بلند قدتر است و زن کوتاه تر، مرد خشن تر است و زن ظریف تر، صدای مرد کلفت و خشن تر و صدای زن نازک تر و لطیف تر، رشد بدنی زن سریعتر و رشد بدنی مرد بطیء تر است، حتی گفته می شود جنین دختر از جنین پسر، سریعتر رشد می کند. رشد عقلانی مرد و نیروی بدنی او از زن بیشتر است.مقاومت زن در مقابل بسیاری از بیماری ها از مقاومت مرد بیشتر است. زن زودتر از مرد به مرحله بلوغ می رسد و زودتر از مرد هم از نظر تولید مثل از کار می افتد دختر زودتر از پسر به سخن می آید. مغز متوسط مرد از مغز متوسط زن بزرگتر است ولی با در نظر گرفتن نسبت مغز به مجموعه بدن، مغز زن بزرگتر است. ریه مرد قادر به تنفس هوای بیشتری از ریه زن است، ضربان قلب زن، از ضربان قلب مرد سریعتر است. » (۲۷)

دو) ویژگی ها و تفاوتهای روحی و عاطفی

این تفاوتها دو گونه است : کمی و کیفی. مقصود از تفاوتهای کمی آن دسته از ویژگیهایی است که هر یک از زن و مرد، به دلیل انسان بودن از آن برخوردارند و از این جهت مطلق اند و در آن تضایفی نیست. ولی در مقدار برخورداری، در مقام مقایسه، یکی بیشتر و دیگری کمتر برخوردار است. اختلاف در وجه تعقل، حزم و دور اندیشی، محاسبه گری و امثال آن و نیز عاطفه، احساسات و مهرورزی مهمترین نمونه این نوع از تفاوتها است. در اغلب موارد، – و نه همیشه – مردان از تعقل، حزم و دوراندیشی بیشتری برخوردارند و متقابلا زنان از عاطفه و احساسات زیادتری بهره مندند. و این تفاوت – چنانکه قبلا اشارت رفت – خود آیتی از حکمت الهی است، چرا که در غیر این صورت نه نهاد خانواده شکل می گرفت و نه مادری عاشقانه فرزندش را در آغوش می کشید و شیره جانش را در کام او می ریخت و نه مردی به تدبیر زندگی همت می گماشت.

مقصود از تفاوتهای کیفی – که بیشتر صبغه تضایفی دارند – ویژگی هایی است که به انسان بودن زن یا مرد مربوط نمی شود، بلکه به زن یا مرد بودن انسان مربوط می گردد و به همین دلیل کیفیت آنچه را که مرد دارد با آنچه را که زن دارد متفاوت است( و نه کمیت آن ) و یا آن که اصلا آنچه را که مرد دارد زن ندارد و بالعکس. عالیترین نمونه این تفاوتها، نوع احساسات هر یک از مرد و زن نسبت به دیگری است که در اختلاف بین زن و مرد در دلربایی و دل دادگی، حمایت خواهی وحمایتگری تجلی می یابد. و جالب اینجاست که دست آفرینش، همه وسایل دلربایی را به زن عطا کرده است چنانکه همه ی ابزار لازم برای حمایتگری را نیز به مرد بخشیده است.


پی نوشت ها:


۱٫ بولتن اندیشه، شماره ۱۵-۱۲٫ ص ۱۰۳-۱۲۳٫ ( با اندک تصرف و تلخیص )

۲٫ « در قرن بیستم میلادی برای اولین بار در غرب، مسئله حقوق زن در برابر حقوق مرد عنوان شد. انگلستان که قدیمی ترین کشور دموکراسی بشمار می رود تازه در اوایل قرن بیستم برای زن و مرد حق مساوی قائل شد. دول متحد آمریکا با آنکه در قرن هیجده ضمن اعلام استقلال به حقوق بشر اعتراف کرده بودند، در سال ۱۹۲۰ میلادی قانون تساوی زن و مرد را در حقوق سیاسی تصویب کردند. همچنین فرانسه در قرن بیستم تسلیم این امر شد. » شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۳۱٫

۳٫ همان، ص ۱۸۴٫

۴٫ همان، مقدمه، ص ۲۵-۲۲٫

۵٫ یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها. نساء / ۱٫

- هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها. اعراف / ۱۸۹٫

۶٫ ابو مقدام گوید از امام – علیه السلام – پرسیدم، خدا از چه حوا را بیافرید ؟ فرمود : دیگران چه می گویند ؟ گفتم آنان معتقدند خدا حوا را از دنده مرد خلق کرد. فرمود : دروغ می گویند. آیا خداوند ناتوان بود که حوا را خلق کند. گفتم : پس حوا چگونه خلق شد ؟ فرمود : خدا مشتی از خاک زمین برداشت و از آن آدم را بیافرید. و از بقیه آن حوا را خلق کرد. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۷۹ ؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۱۶٫

۷٫ و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون. ذاریات / ۵۶٫

۸٫ نساء / ۱۲۴، رحل / ۹۷، توبه / ۷۲، احزاب / ۳۵، فتح / ۵ و ۶، حدید / ۱، ۱۲ و ۱۳، یس / ۵۶، مؤمن / ۸، بقره / ۲۲۱٫

۹٫ هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها، اعراف / ۱۸۹٫

- و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه. روم / ۲۱٫

۱۰٫ فاذا سویته و نفخت فیه من روحی. حجر / ۲۹ و ص / ۷۲٫

۱۱٫ لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم. تین / ۴٫

۱۲٫ والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع والابصار والافئده، لعلکم تشکرون. نحل / ۷۸٫

۱۳٫ فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها. روم / ۳۰٫

۱۴٫ انا عرضنا الامانه علی السموات والارض والجبال فابین ان یحملها و اشفقن منها و حملها الانسان. احزاب / ۷۲٫

۱۵٫ و نفس و ما سویها، فالهمها فجورها و تقویها. شمس / ۷ و ۸٫

۱۶٫ جاثیه / ۱۳، ابراهیم / ۳۳٫

۱۷٫ بقره / ۲۳۹، انعام / ۹۱، علق ۴ و ۵٫

۱۸٫ الرحمن / ۱ – ۳٫

۱۹٫ عموم و اطلاق همه آیاتی که با تعابیر الذین آمنوا، الذین کفروا، الانسان ومانند آن، آدمی را موضع سخن و خطاب قرار داده است.

۲۰٫ ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی. قصص / ۱۵، فاطر / ۶، زخرف / ۶۲٫

۲۱٫ ان الشیطان للانسان عدو مبین. یوسف / ۵٫

۲۲٫ ر.ک ص ۱۱ پاورقی شماره (۲).

۲۳٫ به عنوان نمونه، آیه ۳۵ از سوره احزاب می فرماید : ان المسلمین والمسلمات و المومنین والمومنات و القانتین والقانتات والصادقین والصادقات والصابرین والصابرات والخاشعین والخاشعات والمتصدقین والمتصدقات والصائمین والصائمات والحافظین فروجهم والحافظات والذاکرین الله کثیرا والذاکرات اعدالله لهم مغفره واجرا عظیما.

۲۴٫ و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأه فرعون، اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله، و نجنی من القوم الظالمین / و مریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین. تحریم / ۱۱ و ۱۲٫

۲۵٫ ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط، کانتا تحت عبدین من عبادنا فخانتا هما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا، و قیل ادخلا النار مع الداخلین. تحریم / ۱۰٫

۲۶٫ شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۰۰٫

۲۷٫ شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۷۳٫

منبع: کتاب فلسفه حقوق

http://www.rasekhoon.net/article/Show-34392.aspx



مطالب مشابه :


تبعيض دولت دهم در پرداخت حقوق به همسران شهدا

امري که از همان سال به عنوان حقوق خانواده‌هاي شهدا به گردن مسئولان بنياد شهيد قرارگرفت و تا




نتوانستیم حقوق حقه شهدا و خانواده هایشان را تمام و کمال ادا نماییم

دبیر منطقه 7 کمیسیون حقوق بشراسلامی: نتوانستیم حقوق حقه شهدا و خانواده هایشان را تمام و کمال




نظام حقوق زن و خانواده در اسلام

مکتب شهید مطهری - نظام حقوق زن و خانواده در اسلام - درسهایی از شهید مرتضی جا مانده از شهدا.




درخواست خانواده های شهدا وایثارگران شهرتکاب از دولت

مركز هماهنگي كانون هاي فرهنگي ايثارگران - درخواست خانواده های شهدا وایثارگران شهرتکاب از




تجمع خانواده شهدا ...

تجمع خانواده شهدا مقابل ماده 10- بنياد مكلف است نسبت به برقراري حقوق ماهيانه معادل حداقل




معافیت مالیاتی و بیمه پرسنل جانباز و فرزندان شهداء

آموزش حسابداری حقوق و ساخت مسکن براي خانواده معظم شهدا می‌توانند به سوابق




سهمیه فرزندان شاهد

درپي فرمايش هاي اخير رهبر معظم انقلاب در ديدار جمعي از خانواده هاي شهدا حقوق قضايي




لایحه جامع خدمت رسانی به ایثارگران

ز- خانواده شاهد: ماده 40- حقوق بازنشستگی شهدا، جانبازان و آزادگان مشمول قانون حالت اشتغال




خاطرات خانواده شهدا

چون منهم جزء اولین خانواده شهدا بودیم برای اگر به جایی رسیدم که حقوق و دستمزد کار




برچسب :