این چه شهری است !! مشهد......

این مطلب توسط ایمیل برایم ارسال شده ولی نام نویسنده محترم و خوش ذوق آن مشخص نیست.

اطلاعات جالبی برای نسل جدید از مشهد قدیم دارد که با کمی اضافات با اجازه کاتب اصلی بنظر شما می رسد. 

این چه شهری است !! که مردمانش به گنجشک میگویند : چغوک

به قمری: موساکوتقی

به مارمولک : کل پسه

به تیروکمان:پلخمون ...... ؛ و ......

براستی این شهر چه یادها و مکان ها در حافظه اش دارد و برای ما که دهه چهل به دنیا آمدیم چه نام و نشانه های آشنایی در خاطرات مشترک ؛همین نام بعضی مردمان ِکوچه و بازار


آق علی عطار :

پدر مهدی اخوان ثالث که به درمان سنتی با گیاهان و دارویی و جوشانده های قدیمی شهره و مورد اعتماد وقبول همه بود. «علی اخوان ثالث» از عطاران و طبیبان سنتی خراسان است که اصالتا اهل فهرج یزد بود، اما به خراسان کوچ کرد و با دختری به نام «مریم خراسانی» ازدواج کرد.

«مهدی اخوان ثالث» متخلص به «م. امید» از مفاخر کم نظیر و پر آوازه‌ی خراسان و ایران است.


جیک جیکی ننه خانم : آوازه خوان دوره گردی که با کلاه قره کل و آویز دم روباه در محلات شهر میگشت ومیخواند
جیک جیکی ننه خانم ؛ بیا بشین روی زانوم

روزنامه خراسان: که در سال 1328 با تیترِی دائمی : برادر جان خراسان است اینجا/ سخن گفتن نه آسان است اینجا...شروع به کار کرد

افتخاری شکسته بند : یک شکسته بند با روش طب سنتی که همه مشهدی ها برای هر نوع شکستگی ضرب خوردگی مویه کردن و رگ به رگ شدگی و گچ گیری و جا انداختن به او مراجعه میکردند

شیخ دروغگو: یک دعانویس ؛ آینه بین و غیب گو که در خیابان خواجه ربیع بروبیایی داشت و بسیار معروف بود

ممدقصاب: جن گیری که رمل و نوشتن اوراد و ادعیه میدانست ؛ و خبره بود در جنبل و جادو ؛ گشایش بخت و دفع امراض با دوا ودرمان هایی که خودش میساخت

کریم شیشلیکی : کریم صاحب یک کافه در ییلاق کوکا کولا که جایی پرت و دنج ِ عرق خورها بود .او نوعی کباب مخصوص برای مزه همراه با عرق شادقوچان ابداع کرده بود که بعدها مایه افتخار آفاق و وارد حوزه زبانشناسی و فرهنگ شد

صادق بستنی : کاروانسراداری به نام حاج صادق که نرسیده به حرم به زوار نوعی بستنی زعفرانی با مغر پسته و گلاب و نان مخصوص میفروخت وکارش سکه بود .معلوم نیست چرا محصول او بعدها به عللی نامکشوف با نام بستنی طلاب شهرت یافت


علی گربه: از لات های معروف باغ ملی که به اعمال محیرالعقول بسیار از جمله بچه بازی ؛ دل و جرات داشتن با قد خیلی کوتاه ؛ پرش و جهش گربه وارو کشیدن لب پایینی اش تا روی دماغ و میمیک های عجیب وغریب صورت شهره بود

کشور طلایی : مولودی خوان معروف که برای جشن های عروسی و عزا و ختنه سوری ها دایره میزد و دسته مخصوص داشت

مدرسه فروغ : اولین مدرسه دخترانه مشهد که موسس آن شازده خانم فروغ السلطنه بود

عمه خانم: اصغر میر خدیوی شاعر طنزنویس و بازیگر که در تئاتر گلشن در نقش زنی پیرو شوخ و حاضرجواب بازی میکرد و بعدها با لهجه غلیظ مشهدی در نقش عمه خانم به صورت نمایش های کمدی صدای او هر روز از رادیوپخش می شد

گنبدسبز: خانقاه و زاویه خلوت نشینی دراویش خاکساری
و قلندریه در خیابان خاکی

اصغر قفقازی : از اعضای اصلی تئاتر گلشن در مشهد که نمایش های کمدی زیادی را برای مردم طبقه متوسط روی صحنه برد و دوره ای نیز صابر آتشین و گوگوش در سالن او برنامه داشتند

دکتر شیخ: دکتری حاذف و افسانه ای که به خاطر تشخیص و درمان درطبابت و بخشندگی به تهیدستان زبانزد بود

مهری کوره : دایره زن مجالس و سو رو سات های زنانه

هئیت حوض چل پایه: یکی از دسته های سرشناس ِسینه زنی در پایین خیابان که در روز عاشورا علم بر میداشتند و نذری پزان شله در محله داشتند

قنادی شکست ناپذیرو لاله زار نو :اولین کیک های عروسی و تولد را در مشهد باب کردند

کودکستان مستوفی : از اولین کودکستان هادر مشهد که به سبک اروپایی اداره میشد و ساختمانی به سیاق کودکستان های آلمانی و سوئدی داشت

آرایشگاه آراسته : مرکز آرایش خانم های آلامد و آرایش صورت و موی عروس ؛ سر نبش چارطبقه که روی تابلوی سر درش نوشته بود
میزانپلی فرو توالت عروس 100 تومان * و همین باعث غلط خوانی و داستان ها ی فکاهه مابین مردم شده بود *

کوچه سیاوون : محله قرشمال ها و خون گیرها ؛غربتی ها ؛آهنگرهایی که انبر و قیچی و سیخ کباب و فرفره میساختند و بازیگران تئاتر روحوضی که صورتشان را سیاه میکردند و ساکن همین محله بودند

حاج حسین آقای ملک: از مهاجران آذری پسر حاج کاظم ملک التجار که نیمی از محلات شهر بعد از میدان ملک آباد و ییلاق وکیل اباد متعلق به او بود که بخش اعظم آنها را به کارمندان دولت هدیه و وقف کرد. شاعر مسلک و اهل سیاست و علم و صاحب قدیمیترین نسخ نایاب در کتابخانه شخصی اش بود

سینما هما : فیلم سنگام و گنج قارون را آورد بعد هاسینما متروپل قیصر را و سینما سعدی دایره سرخ ژان پیر ملویل و سینما دیاموند آرواره های کوسه

دبیرستان شاهدخت : از قدیمی ترین دبیرستان های مشهد که خاص دختران اعیان و بالای شهر بود و مدیره آن خانم یوسفی ؛ همسر دکتر غلامحسین یوسفی محبوب همه بود

سقاخانه اسمال طلایی : که به فرمان اسماعیل خان نامی در دوره نادر ساخته شده بود و هزار افسانه رنگ و وارنگ درباره اش بر سر زبان بود

ساندویچ فضل الله: نوعی کتلت دست ساز به همراه مخلفات سس تندو نان مخصوص که اختراع فضل الله خان بود که دکه ای نیم متری روبروی سینما دیاموندداشت

صفحه فروشی چنگ: که همیشه جدیدترین ترانه های روز را به صورت صفحه گرامافون برای معرفی و فروش میآورد و با صدای بلند در خیابان خسروی پخش میکرد و با شیوع نوار کاست بازارش کساد شد

چلوکبابی شمشیری": از چلوکبابی های معروف شهر و آدرسش میدان مجسمه ؛ بغل داروخانه آفتاب جنب محضر

فتو مریخ: عکاسیی که متعلق به خانواده ای بهایی بود و بیشتر بچه های مشهدی آنجا لااقل یک عکس شش در چهار برای کارنامه مدرسه شان گرفته اند

دکتر بادالیان: پزشک ارمنی اطفال شهر که به خوش خلقی و خوش رویی زبانزد همه بود

پوست دوزی امپریال: مهاجری روس و آذری زبان که برا ی خانم های شهر پالتو وکلاه خزو یقه خرگوش و روباه وکلاه مد روز میساخت

باغ وحش کوهسنگی: تمام بچه های هم دوره ما بوزینه و خرس و طاووس و شیر و گورخرو فیل را اول بار آنجا دیدند و شاهد پیر شدن و مرگ آنها بودند

باشگاه افسران : سالنی جنب هتل باختر که میهمانی ثروتمندها و اشراف و مجالس عروسی اعیان در آنجا برگزار میشد

سبزواری آمپول زن: مرد درشت هیکلی که تخصصش در آمپول زدن به بچه های تب و لرزی بود و در خانه برای ادب و ایجاد رعب نامش ذکر میشد .

مریضخانه منتصریه: از قدیمی ترین بیمارستان های مشهد در محله جنت که وقف شازده خانم منتصری بود


هرانت مانگاساریان: از سینمادارهای سرشناس که سالن های مدرن را افتتاح کرد

بیمارستان امریکائیها:

کوی جهودها:

خیابان ضد:

شاپور کهنه: محل کوشک قدیمی که پاتوق قماربازها بود.

بازار بزرگ: بازاری که منتهی به حرم می شد

کوچه عباسقلی خان:

کارخانه نخریسی و بوق آن برای تعویض شیفت کارگران و خصوصا در افطار و سحر ماه رمضان

آدمهایی خوب و بدی مثل : نوروز سبیل ، حسین نواختی ، حاجی لته ، حاجی ملائکه ، 

و .......

که به شرح حال آنها به مرور خواهیم پرداخت.

ادامه دارد........


مطالب مشابه :


دومین سالگرد ازدواجمون در یزد

دومین سالگرد ازدواجمون در یزد - اسم آرایشگاهم هما ظهر تو آرایشگاه نماز و ناهارم که




عروسی نامه!!

آرایشگاه: چند روز قبل رو میشناسم که بی شک میرم هما که اگر دوستان یزد نشین آرایشگاه خوب




رمان دالان بهشت ـ فصل بیست و پنجم

مرد پولداری از شهر یزد است و مهتاب هم بعد از ازدواج قرار است به یزد آرایشگاه هما پور




این چه شهری است !! مشهد......

ثالث» از عطاران و طبیبان سنتی خراسان است که اصالتا اهل فهرج یزد آرایشگاه هما : فیلم




مزایدات تاریخ 1392/05/03

واگذاری اجاره کانکس نانوایی ـ اجاره کانکس آرایشگاه ـ اجاره محل فروش صبحانه و مواد غذایی




برچسب :