لایی کشیدن در زندگی یک قهرمان

 

دنياي‌خودرو: یکی از روزهای میانی هفته که از محل کار به منزل می‌روید، وقتی اتوبان‌‌ها چندان خلوت نیستند، و شما شاید در همت، حکیم، مدرس، چمران، کمربندی آزادگان یا هر اتوبان دیگری باشید، در یکنواختی ترافیک روان در آینه نگاهی به پشت‌سرتان می‌اندازید که متوجه می‌شوید یک پرادو دودر سفید با سرعت زیاد چنان فاصله‌‌های کم میان ماشین‌‌ها را لایی می‌کشد که گویی هر لحظه به یکی از آن‌‌ها برخورد می‌کند، اما نترسید، صرف‌نظر از غيرقانوني بودن اين كار،  او هیچ وقت تصادف نمی‌کند!

پرادو سفید به ماشین شما نزدیک می‌شود، تا می‌آیید به خودتان بجنبید و کنار بروید تا راه باز شود، او مثل موشک از کنارتان رد شده و شما با گیجی فقط کنجکاو شده‌اید بدانید راننده چه قیافه‌ای دارد با این دست فرمانش!

خود را به سختی به او می‌رسانید و نگاه می‌کنید و متوجه می‌شوید یک خانم در حال حرف زدن با تلفن همراه و با یک دست، با این مهارت رانندگی می‌کند، در حالی که یک نفر در صندلی کنارش و دو خانم هم روی صندلی پشت سر او نشسته‌اند. تعجب نکنید و فکر نکنید او صرفاً یکی از این دختر پول‌دارهاست که پدرش یک ماشین زیر پایش انداخته او هم رفقا را سوار کرده و می‌خواهد با این کارها توجه دیگران را جلب کند.  او لاله صدیق، قهرمان اتومبیلرانی است با مقام‌‌های داخلی و خارجی و رانندگی عادی‌اش از زمانی که احتمالاً یک فرد معمولی تلاش می‌کند همه مهارتش را برای راندن ماشینش به کار بندد بسیار حرفه‌ای‌تر است. اما اينكه چرا زندگي او را براي اين گزارش انتخاب كرديم علت دارد. در مطبوعات حرفه اي جهان روشي از گزارش نويسي وجود دارد كه در آن به زاويه‌هاي ديگري از زندگي يك شخصيت مشهور پرداخته مي شود تا مخاطبان پي ببرند كه اين فرد چگونه به اين موفقيت ها دست يافته است. البته اين روش گزارش‌نويسي براي افرادي كه حاشيه‌هاي زيادي دارند جالب‌تر است. ما در اين گزارش سعي كرده‌ايم تا جايي كه حريم خصوصي اجازه مي‌دهد به زاويه‌هاي ديگري از زندگي اين قهرمان اتومبيلراني بپردازيم. البته او اجازه انتشار برخي از عكس ها را نداد و آنچه مي‌بينيد با مجوز خود وي منتشر شده است.

شهرت و شایعه

آدم‌‌ها وقتی مشهور می‌شوند درگیر حاشیه‌‌های زیادی هم می‌شوند. به خصوص اگر این شهرت برای زن قهرمان اتومبیلرانی باشد، آن هم در کشوری که رانندگی معمولی خیابان هم تا چند سال پیش در انحصار آقایان بود.

لاله صدیق هم خواه ناخواه درگیر چنین حواشی است. از اولین بار، زمانی که می‌خواست مطمئن شود مسابقه  با رانندگان مرد اشكال شرعي ندارد تا سال 86 بعد از یکی از مسابقاتی که او از طرف سایپا در کلاس 1600GT   شرکت کرد و اخباری مبنی بر تقلب او در مسابقه و محرومیت یکساله‌اش از شرکت در مسابقات از طرف فدراسیون نقل محافل طرفداران رشته اتومبیلرانی شد.

بعضی‌‌ها می‌گفتند همسرش یک ب‌ام‌و ریسینگ به او هدیه داده، اما در دور اول یکی از مسابقات نتوانسته ماشین را کنترل کند و دور اول از مسیر خارج شده. گاهی اوقات به گوش می‌رسید که او اصلاً صلاحیت راندن ماشین بیشتر از کلاس 1400GT   را ندارد و برای آوردن مقام پول زیادی خرج می کند و ...

شاید همین شهرت جالب و پر حاشیه و آوازه مهارت‌‌ها و فعالیت‌‌های شغلی و اجتماعی دیگر او دلیلی شد تا سراغ او برویم تا برای اولین بار در کنار زندگی معمولی یک قهرمان اتومبیلرانی چند روزی را برای گرفتن گزارش در نظر بگیریم.

کارهای مردانه همراه با علایق زنانه

بعد از دو هفته پیگیری و تماس‌‌های مکرر، اولین قرار ما با او بعداز‌ظهر روز یکشنبه هفته اول آذرماه بود، در یک ساختمان چهار طبقه با آجرهای سه سانتی در سهروردی شمالی، ساختمانی که شرکت پدر او  است.

دم درب ورودی نگهبان جلوی ما را می‌گیرد و سوال می‌کند آیا قرار است «لاله خانم» را ببینیم؟ و بعد تماس می‌گیرد و با پرسیدن همین سوال از «خانم مهندس» مطمئن می‌شود که قرار از قبل هماهنگ شده.

بالا می‌رویم و از درب آپارتمان طبقه سوم که نگهبان به آنجا راهنماییمان کرد داخل می‌شویم. خانم منشی به اطاقی که به وسیله پارتیشن از بقیه فضا جدا شده اشاره می‌کند. پشت میز کنفرانس کوچک وسط اطاق، لاله صدیق با خواهرش مشغول صحبت است. در کتابخانه کنار اطاق یک کتاب سه جلدی به چشم می‌خورد به نام «دایره‌المعارف اتومبیل» که به گفته او عمر چاپ کتاب از او بیشتر است.

با یک بیوگرافی شروع کردیم: لاله متولد سال 1355 فرزند اول خانواده صدیق است که به همراه یک خواهر و دو برادر بعد از او یک خانواده شش نفره دارند. او لیسانس مدیریت صنعتی و فوق لیسانس مهندسی صنایع دارد، در حال حاضر هم دانشجوی دکتری رشته تولید در یکی از دانشگاه‌‌های لندن است. تا مدتی قبل استاد دانشگاه بود و در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز در رشته مدیریت صنعتی تدریس می‌کرد.

در شرکت پدرش دارای یک پست کلیدی است و غیر از او خواهر و دو برادر هم در شرکت پدر مشغول به کارند. غیر از این‌‌ها لاله صدیق علاقه زیادی هم به کارهای هنری دارد و تا جایی که وقتش به او اجازه داده در بعضی از زمینه‌‌های هنری تجربیات و مهارت‌‌هایی کسب کرده، مثلاً تجربه نقاشی کردن، تابلوی رنگ روغن دارد و گاهی هم به نواختن پیانو می‌پردازد و حالا نواختن همین ساز را خواهرزاده کوچک او «گلی» که حدوداً 9 ساله است و وابستگی عاطفی میان آن‌‌ها وجود دارد هم ادامه می‌دهد.

لاله متولد ماه بهمن است، اما فصل بهار و تابستان را دوست دارد و می‌گوید بیشتر فعالیت‌‌های متفرقه‌اش را در این دو فصل انجام می‌دهد. فعالیت‌‌های خیریه هم جای به خصوصی در برنامه زندگی او دارد، هر دو سه هفته یکبار به آسايشگاه کهریزک سر می‌زند و عقیده دارد انجام دادن کار خیر جزء لاینفک زندگی است، به این دلیل که هر کار خیری که کسی انجام می‌دهد به شکلی به خودش بر‌می‌گردد، و همین مساله مهم باعث شده بارها او از حوادث رانندگی بسیار خطرناک و مرگبار جان سالم به در ببرد و در بدترین وضعیت تنها بخش‌‌هایی از بدنش آسیب‌‌های قابل بهبود ببیند. اینکه او یک قهرمان اتومبیلرانی و یک مهندس است و پست‌‌های مردانه دارد باعث نشده تفریحات یک خانم برایش فاقد جذابیت باشد.

همچنان که به خرید کردن، به خصوص خرید لباس و لوازم آرایش علاقه دارد، اما مهمترين خریدهایش را هر چند وقت یکبار که سفر خارجی دارد انجام می‌دهد. اما در ایران هم گهگاهی به مرکز خرید تندیس و گلستان و میلاد نور سر می‌زند و از خرید  لذت زیادی می‌برد، به دکوری که در آن شمع‌‌های معطر و تزیینی زیاد باشد علاقه دارد. کار دیگری که زمان زیادی برای یاد گرفتن آن گذاشته کارهای مکانیکی اتومبیل است.

او می‌گوید: هنگام بستن موتور یکی از ماشین‌‌های مسابقه‌ای که به تازگی لوازمش را از انگلیس آورده به تمامی حضور داشته و کارهایی که یک مکانیک به صورت حرفه‌ای انجام می‌دهد را به خوبی می‌شناسد، هر چند فقط کارهایی مانند عوض کردن روغن و تعویض لنت و از این قبیل را خودش می‌تواند انجام دهد.

توضیحی درباره محرومیت یکساله

بعد از صحبت درباره علایق لاله صدیق، به شایعات مختلفی می‌رسیم که درباره او وجود دارد. یکسال محرومیت او به دلیل تقلب در پنجمین مسابقه سرعت قهرمانی کشور از موضوعاتی بود که از نظر صدیق دلیل اصلی آن وجود یک نوع غرض‌ورزی بود نسبت به اینکه او یک زن است که در زمینه اتومبیلرانی خوش درخشیده.

او در این باره برای ما توضیح داد که در آن مسابقه قرار بود با ماشین 1600 سی‌سی که سایپا در اختیارش گذاشته بود شرکت کند، برای این مسابقه او تمرینات را با ماشین خودش که 2400 سی‌سی است انجام  می‌داد که قوی‌تر باشد تا با ماشین ضعیف‌تر به راحتی در مسابقه شرکت کند.

روز تایم گیری که با ماشین 1600 رفته بود به ماشین فشار آمد و موقع برگشتن مکانیک او متوجه روغن‌ریزی ماشین شد و متوجه شد موتور ماشین مشکل پیدا کرد که قرار بود شب برطرف شود تا ماشین برای مسابقه روز بعد آماده شود، اما شب با لاله تماس می‌گیرد و می‌گوید برطرف شدن مشکل موتور به چند قطعه جدید احتیاج دارد و این وقت شب امکان تعمیر آن نیست.

او در توضیح بیشتر گفت: «با سایپا برای شرکت در این مسابقه قرارداد بسته بودم و نمی‌توانستم از شرکت در مسابقه چشم‌پوشی کنم. با مسوول باشگاه ورزشی سایپا تماس گرفتم و موضوع را برایش توضیح دادم و قرار شد از این جهت که صرفاً بحث تبلیغی سایپا مطرح است بیایند و همان لوگوی سایپا را روی ماشین شخصی من طراحی کنند و من با ماشین خودم به مسابقه بروم.

برای مسابقه روز بعد من در کلاس آزاد ایستادم و اصلاً در کلاس 1600 شرکت نکردم. این که موتور من 2400 بود را هم من می‌دانستم، هم مکانیکم و هم خود سایپا. یعنی من اصلاً در کلاس 1600 شرکت نکردم و فیلم این مسابقه هم وجود دارد. اتفاقاً در کلاس آزاد هم موتور ماشینم از رده خارج شد و مقامی نیاوردم.

سه روز بعد از مسابقه فدراسیون شخصی را به تعمیرگاه فرستادند تا پیگیری کنند که چرا من که در کلاس 1600 اسم نوشته‌ام اما در کلاس آزاد شرکت کرده‌ام و نهایتاً گفتند به این دلیل که ثبت نامتان اشتباه بوده محروم می‌شوید. در صورتی که این مساله اصلاً محرومیتی ندارد. اتفاقاً این امکان هم بود که از فدراسیون شکایت کنم، اما قصد داشتم در این ورزش بمانم پس از این کار صرف نظر کردم. نهایتاً خود فدراسیون متوجه اشتباهی که در صدور حکم کرده بود شد و به رغم اینکه محرومیت یکساله بود، بعد از چهار ماه آن را لغو کرد. یعنی اوایل زمستان من را محروم کردند و در اردیبهشت سال بعد محرومیت را برداشتند و من در خرداد ماه آن سال در اولین مسابقه‌ای که برگزار شد شرکت داشتم. اما آقایانی که در مطبوعات بودند این موضوع را به قول معروف برای من پیراهن عثمان کردند و تا توانستند روی آن کار کردند. «وقتی به لاله گفتیم عده ای می‌گویند همسرش یک ب‌ام‌و ریسینگ به او هدیه داده، خندید و گفت: «من اصلاً ازدواج نکرده‌ام، بر فرض اینکه ازدواج هم کرده باشم، کدام شوهر است که به همسرش ماشین مسابقه هدیه بدهد!»

ویروس اتومبیلرانی باعث انصراف از اسب سواری

قرار ملاقات بعدیمان هم از محل کار خانم صدیق شروع شد. روزی که برادر کوچکترش که به تازگی تحصیلاتش در انگلیس به پایان رسیده و به ایران آمده هم همراه او بود. تا تمام شدن کارهای لاله صدیق مدتی منتظر او ماندیم. در این مدت او مشغول طراحی دکوراسیون منزل یکی از دوستانش بود. با توجه به علاقه‌ای که به فعالیت‌‌های متفرقه دارد هر از گاهی برای دوستانی که با سلیقه آن‌‌ها آشناست طراحی دکوراسیون می‌کند. البته این بار این طراحی را با یک نرم‌افزار جدید انجام می‌داد که چندان روی آن مسلط نبود و هر چند یکبار از برادر درباره جزئیات نرم‌افزار سوالاتی می‌پرسید.

نهار را خوردیم و راه افتادیم. مسیر رفتن به باشگاه را صالح رانندگی کرد با رعایت کامل قوانین رانندگی، اما به نظر می‌رسید توجه زیاد او به تابلوهای راهنمایی باعث ایجاد اختلال در سیستم رانندگی رانندگان دیگری می‌شد که به رعایت نظم و قانون چندان عادت نداشتند. علاوه بر اینکه خواهرش هم هرچند تلاش می‌کرد بروز ندهد، اما به نظر کمی نگران می‌آمد.

لاله صدیق از سال 72 به طور جدی ورزش اسب سواری را شروع کرده است. اولین مربی او نورمحمد حبیبی، تنها استاد درساژ ایران و مربی دیگر او شراگیم حبیبی از قهرمانان پرش با اسب بودند. او ورزش اسب سواری را ادامه نداد و به قول خودش به ویروس اتومبیلرانی مبتلا شد. اما برادر او صادق صدیق اسب سواری را ادامه داد، او با يك متر و 95 سانت ارتفاع پرش، رکورددار پرش با اسب ایران و جوان‌ترین عضو تیم ملی اسب‌سواری است.

قبل از رسیدن لاله و صالح، شراگیم اسب آن‌‌ها را آماده کرده بود. هنگام راه رفتن در محیط باشگاه هر کدام از کارگران اصطبل‌‌های مختلف که از سال‌‌ها پیش خانواده صدیق را می شناختند، آن دو را که می‌دیدند احوال اعضای دیگر خانواده را هم می‌پرسیدند. شراگیم معتقد است اسب خانواده صدیق از اصیل‌ترین اسب‌‌هایی است که در حال حاضر در ایران وجود دارد.

چای میل دارید یا نسکافه

یک روز تعطیل در منزل لاله صدیق با او بودیم، یک خانه شمالی ویلایی شیک در دزاشیب تهران. حدود ساعت 11 صبح وقتی خود لاله در را برایمان باز کرد وارد خانه شدیم. از در حیاط که داخل می‌شویم دو ماشین مسابقه در سمت چپ توجهمان را جلب می‌کند و سمت راست هم باغچه‌ای که درخت خرمالوی آن میوه دارد. از مسیر میان گاراژ و باغچه به سمت خانه رفتیم، از کنار استخری که روی آن را با یک سطح مشبک پوشانده‌اند گذشتیم و به پله‌‌های ورودی منزل رسیدیم.

خانه دوبلکس است و ما در اطاق نشیمن می‌نشینیم. از سکوت خانه به نظر می‌رسد جز ما و لاله صدیق هیچ کس دیگر نیست. برای پذیرایی می‌پرسد: «چای میل دارید یا نسکافه؟» وقتی در آشپزخانه مشغول ریختن چای است خودش می‌خندد و می‌گوید که خیلی کم اتفاق می‌افتد سر و کله‌اش در آشپزخانه پیدا شود.

نشسته بودیم و گپ می‌زدیم که مادر از طبقه بالا پایین آمد تا برای کاری بیرون برود، بعد زنگ در به صدا در آمد و شخص دیگری از طبقه بالا در را باز کرد، وقتی به اطاق لاله می‌رفتیم تا کاپ‌‌های قهرمانی‌‌های او در مسابقات اتومبیلرانی و سابق بر آن مسابقات اسب سواریش را ببینیم، با پدر او در اطاق کناری سلام و علیک کوتاهی کردیم، در اطاق مشغول گرفتن عکس بودیم که صادق صدیق که گویا از حضور ما در اطاق اطلاع نداشت وارد اطاق شد و وقتی ما را دید با یک عذرخواهی در را بست و رفت، کمی بعدتر صالح صدیق که از بیرون آمده بود بالا آمد و با او هم احوالپرسی کردیم و ... و این طور شد که ما متوجه شدیم افراد دیگری هم در منزل هستند و احتمالا بزرگ بودن منزل باعث شد متوجه حضور ساکنان دیگر نشویم.

برای دیدن گلف 1600 و مینی ماینر 2800 دوباره به گاراژ کنار حیاط می‌رویم. لاله می‌گوید موتور مینی ماینر که رویش باز است و هنوز کامل بسته نشده را از انگلستان وارد کرده و ماشین هنوز آماده مسابقه نیست.

رانندگی هیجانی و تالیف چند کتاب

مجدداً داخل خانه آمدیم. آقای صدیق پدر پایین آمده بود و همراه صالح در اطاق نشیمن درباره کار با هم صحبت می‌کردند. برای باز کردن سر صحبت به او گفتیم که گویا امروز هم به رغم اینکه تعطیل است تمایل به کار کردن داشته اما اصرار لاله و دیگران باعث شده امروز شرکت را تعطیل کنند.

آقای صدیق با حالتی که گویا از این بابت چندان هم ناراضی نیست خندید و گفت: «بله، به هر حال زور لاله خانم به ما می‌رسد.» اتفاقاً ما قبلاً از خود لاله هم شنیده بودیم که ارتباطش با پدر بسیار صمیمی و نزدیک‌تر است و همیشه آرزو دارد مثل او باشد.

آقای صدیق به رانندگی هیجان انگیز بسیار علاقه دارد و می‌گوید وقتی تنها رانندگی می‌کند دوست دارد دیوانه‌وار تند برود. همچنین او در طول 36 سال رانندگی، حتی یکبار هم تصادف نکرده. تمام اینها دلایل محکم و خوبی است برای تقویت انگیزه لاله از ابتدا تا به حال و علاقه او به رانندگی و دست فرمان خوبش. صدیق پدر حتی مهارت فنی خوبی هم دارد و برای ما می‌گوید که سوار هر ماشینی می‌شود از صدای موتور به راحتی تشخیص می‌دهد نقص فنی خودرو در کدام قسمت است.

ضمن گپ دوستانه‌ای که با آقای صدیق داشتیم متوجه شدیم او مشغول تالیف چند کتاب است که یکی از آن‌‌ها درباره حج و دیگری درباره آیاتی است که در قرآن تنها یکبار به کار رفته‌اند و تکراری نیستند. کتاب دیگری که او با زمینه تاریخی در حال تالیف آن است، درباره مکانی به نام دشت لالکان یا به روایت کتب تاریخی امین التوچال است که در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و اجداد خانواده صدیق در آنجا مالک سه قلعه و هفت کاروانسرا و مزارع زیادی بودند.

در انتها وقتی از آقای صدیق پدر خواستیم تا عکسی از او داشته باشیم، او گفت اگر چاپ عکس او برای گزارش ضروری نیست ترجیح می‌دهد این کار را نکنیم. ما هم به خواسته او احترام می‌گذاریم، پس عکسی از این پدر موفق و با انرژی که دخترش قهرمان اتومبیلرانی است نداریم که چاپ کنیم.

کدام عکس‌‌ها مناسب‌تر است

پایان ملاقات‌‌های چند روزه ما با لاله صدیق بعدازظهر روز بعد از تعطیلی، باز هم در محل کارش بود. او با دقت و عجله مشغول مرتب کردن کارها بود تا در سفر چند روزه‌اش به انگلیس همراه صالح، همه چیز در شرکت خوب پیش برود و غیبتش چیزی را خراب نکند.او عکس‌‌هایی که طی این چند روز انداخته بودیم را دید و از بین آن‌‌ها چند تایی را که به نظرش بهتر بود برای چاپ به ما پیشنهاد داد و چند عکس هم از آرشیو خودش به ما داد که نمونه‌ای از هنر عکاسی‌اش در طبیعت داشته باشیم.

شاید اگر این امکانات مناسب از ابتدا در اختیار لاله صدیق قرار نداشت، یا اگر پدرش دست فرمان خوبی نداشت، یا اگر از نظر اقتصادی یا فرهنگی و اجتماعی در مضیقه بود، او هم مانند بعضی از مردان یا زنانی که در خیابان رانندگی می‌کنند و به خاطر دست‌فرمان بدشان همیشه مورد سرزنش‌اند، یا آن‌‌هایی که حتی آرزوی یکبار نشستن پشت فرمان یک ماشین را دارند، یا آن‌‌ها که حتی دست فرمان خوبی دارند اما هیچ‌وقت نمی‌توانند فرصت پیشرفت یا شرکت در یک مسابقه را داشته باشند، نمی‌توانست به مقام قهرمانی دست پیدا کند. هر چند استعداد و توانایی خود او، و دانستن قدر فرصت‌‌هایی که داشته و استفاده از آن‌‌ها به بهترین شکل را در رسیدن به این موفقیت قابل تحسین به هیچ عنوان نمی‌توان نادیده گرفت.

 

منبع:  دنیای خودرو


مطالب مشابه :


کیا سراتو در ایران

مشخصات پرادو 2010. نگاهای به پژو 207i. جدالی بین 5 خودروی شاسی بلند در




لایی کشیدن در زندگی یک قهرمان

روان در آینه نگاهی به پشت‌سرتان می‌اندازید که متوجه می‌شوید یک پرادو دودر پرادو سفید




سلاطین واردات برندهای مشهور خودرو

دستگاه پرادو چهاردر ۱۸۷میلیون و ۹۰۰هزار تومان و قیمت هر دستگاه پرادو دودر ۱۵۹میلیون و




گزارشی از اتومبیل هایی که فوتبالی ها سوار می شوند

استقلال که توفیق چندانی در این تیم پیدا نکرد یک لکسوس آبی کروک دودر از پرادو




ماشین دو در

یقینا cl500، لوکس ترین و مجهزترین اتومبیل دودر در مدل های دو در این نسل از پرادو در




ماشین دو در

☀ کهکشان عشق ☀ - ماشین دو در - در این وبلاگ هر بیننده با هر سلیقه ای ء مطالب جالب و آموزنده را




پرسپوليسی ها چه ماشينی سوار می شوند؟

دایی یک پرادوی سفید رنگ دودر هم دارد معمارزاده با قد بلندی که دارد ظاهرا با این پرادو




بازیکنان فوتبال ایران و ماشین هایشان + عکس

مهاجم گسترش فولاد تبریز ، یک لکسوس آبی کروک دودر گذشته اش از پرادو استفاده می کرد




برچسب :