مورفولوژی (ریشه)

مقدمه:

در کشاورزی سر و کار ما با موجودات زنده ای به نام گیاه می باشد. و منافع شخصی و اجتماعی بشر چه از نظر تغذیه و چه از نظر داشتن محیطی مطلوب برای زندگی ایجاب می کند که سعی نمائیم شرایط زمانی و مکانی را آنچنان فراهم آوریم که این موجودات بهتر بتوانند زندگی و رشد کنند.

برای اینکه بتوانیم عوامل محیطی لازم را در هر یک از مراحل زندگی هر گیاه مطابق خواسته های آن فراهم کنیم و آن را وادار به حداکثر رشد می بایست در درجه ی اول این خواسته ها را یک به یک شناخته باشیم، شناخت و پی بردن به رموز خواسته های کلی گیاه مستلزم شناخت اجزاء تشکیل دهنده و واکنشهای مربوط به هر کدام از آنها به جز زیست، چگونگی رشد و بازدهی آن می باشد.

گیاهان موجودات اتوتروف (auto trophe) (خود غذا) هستند که علاوه بر تولید و تهیه مواد غذایی مورد نیاز خود، غذای انسان و بسیاری از جانداران دیگر را تهیه می کنند. این گیاهان تنها جاندارانی هستند  که به طور مستقیم تولید کننده بوده و در حقیقت پایه و اساس زندگی موجودات زنده حیوانی را نیز گیاهان تشکیل می دهند. گیاهان علاوه بر جنبه های تولید غذا، پوشاک، در پاکسازی و زیباسازی محیط زیست هم اهمیت زیادی دارند.گیاهان می توانند با استفاده از انرژی خورشید(عمل فتوسنتز) کربوهیدرات ها و سایر مواد آلی گوناگون که غذای جانداران روی زمین است تامین نمایند. این عمل به خصوص در ثابت ماندن دو گاز o2 و co2 در هوا اهمیت فراوان دارد. همانطور که می دانیم در نتیجه تنفس جانداران و سوختن مواد نفتی و غیره روزانه میلیون ها تن اکسیژن به مصرف رسیده و در عوض دی اکسید کربن به اتمسفر افزوده می گردد؛ که گیاهان با عمل فتوسنتز، اکسیژن تولید کرده و توازن گازی را در هوا بر قرار می سازند.

یکی از بارزترین علل تجمع بشر از پیدایش، نیاز به وجود گیاهان مورد تغذیه و مدت یک دوره زیستی آنها یعنی از هنگام کاشت تا برداشت محصول بوده است که به همین خاطر انسان ها دور هم جمع شده و جوامع کوچکی را به وجود آورده اند و برای پیدا کردن منابع غذایی به جای دیگر کوچ و یا احیاناً حمله کرده اند. لذا بشر از ابتدا ولی بر حسب نیاز گیاهان را در راه رفع احتیاجات خویش شناسایی و از ریشه، ساقه، برگ، میوه و دانه آنها تغذیه می نمود.

علم گیاه شناسی نیز کمک های فراوانی به بهبود وضع زندگی انسان ها کرده است. شناسایی گیاهان و چگونگی استفاده ی صحیح از آن موجب افزایش تولید مواد غذایی و در نتیجه بهتر شدن زندگی آنها شده است با توجه به رشد سریع جمعیت کره زمین که به هر حال به تولید مواد غذایی بیشتر و بهتری نیاز دارد و تأمین غذای این افراد، مسلماً نیاز به استفاده بهتر و صحیح تر از منابع غذایی و کشاورزی می باشد که این خود مستقیماً مستلزم شناخت کامل گیاهان و استفاده صحیح از آنها می باشند.


تقسیمات علم گیاه شناسی

 

گیاه شناسی یکی از بخش های مهم زیست شناسی است و برای شناسایی گیاهان باید از علوم دیگری نظیر بیوفیزیک، بیوشیمی، ریاضیات و غیره بهره جویی نمود.

گیاه شناسی علم بررسی استفاده از انواع مختلف گیاهان می باشد. چگونگی رشد، زندگی و پراکنش آن ها در کره زمین، مکانیسم واکنش گیاه نسبت به محیط، بیماری های گیاهی و بالاخره اثر گیاه بر محیط زیست و روابط متقابل گیاهان را نسبت به یکدیگر مورد مطالعه قرار می دهد. بنابراین گیاه شناسی را می توان از جنبه های زیر مورد بررسی قرار داد.

 

1.     اندام شناسی گیاهی یا مورفولوژی: (plant morphology)

مورفولوژی مباحثی است که به بررسی ساختمان داخلی و شکل اندام های گیاه(رویشی و زایشی) و تغییراتی که در محیط های مختلف در اعضاء گیاه ظاهر می گردد می پردازد که خود شامل مورفولوژی خارجی که بررسی اندام ها و اعضاء مختلف گیاه از نظر ساختمان و شکل ظاهری است و مورفولوژی داخلی(آناتومی) به تشریح ساختمان داخلی اعضاء و اندام های مختلف گیاه از نظر نوع بافت شناسی و سلول شناسی می پردازد.

2.     فیزیولوژی گیاهی:(plant physiology)

فیزیولوژی گیاهی یعنی دانستن متابولیسم و شناسایی اعمال و فعالیت های داخلی گیاهان، به عبارت دیگر چگونگی جذب مواد و تبدیل آن به مواد دیگر و بالاخره تولید مواد مختلف گیاهی می باشد.

3.     سیستماتیک(تاکسونومی): (taxonomy – systematic)

طبقه بندی یا رده بندی گیاهی علمی است که گیاهان را بر پایه معیار هایی طبقه بندی نموده است. می دانیم که گیاهان از نظر اندازه، شکل، ساختمان نحوه تولید مثل به قدری متفاوت اند که شناسایی و نام گذاری آنها کار آسانی نیست. تعدادی در دریا، بعضی در رودخانه های آب شیرین و اکثراً در خشکی زندگی می کنند و هر گیاه به لحاظ شکل، ساختمان، اندازه و غیره به محیط زیست معینی وابسته است. نام گذاری گیاهان تابع قوانین بین المللی گیاه شناسی است. لینه(carolus linnaeus) دانشمند معروف سوئدی اولین کسی بود که نام گذاری نباتات و جانوران را به صورت فعلی وضع نمود. لینه سیستم نام گذاری دو اسمی را برای گیاهان به کار برد. او برای هر موجود زنده یک نام علمی دو کلمه ای وضع کرد، در این نام گذاری نخست نام جنس و سپس نام گونه می آید و چون زبان لاتین زبان علمی لینه بوده به همین جهت وی از این زبان استفاده نمود که تا به امروز متداول است. به طور مثال یونجه که نام علمی آن Medicago sativa است که در اینجا Medicago جنس یونجه و sativa گونه آن است که حرف اول جنس را با حرف بزرگ می نویسند.

 

4.     اکولوژی گیاهی: (Plant Ecology):

به بررسی متقابل گیاه و محیط به عبارت دیگر ارتباط دو جانبه گیاه و محیط زیست می پردازد. در این علم چگونگی سازگاری گیاه با محیط، عوامل محیطی کنترل کننده رشد گیاه و همچنین واکنش گیاه در برابر عوامل مختلف بررسی می شوند.


مورفولوژی

 

 

مورفولوژی اندام های گیاهی(plant morphogy)

 

مورفولوژی علمی است که به بررسی اندام های مختلف گیاهی اعم از اندام های رویشی و زایشی می پردازد که خود شامل اندام شناسی ظاهری و تشریح داخلی گیاهان(آناتومی) می باشد.

پس به طور کلی:

1.     مورفولوژی خارجی: بررسی اندام ها و اعضاء گیاه از نظر ساختمان و شکل ظاهری می باشد.

2.     مورفولوژی داخلی: شناخت و چگونگی ساختمان داخلی اعضاء و اندام های گیاه را گویند.

قسمت های مختلف گیاهان که از نظر مورفولوژی و ساختمانی شبیه به هم باشند یک عضو گویند؛ هر عضو از اجتماع چند نوع بافت و هر بافت از اجتماع چند سلول یک شکل با ساختمان مشابه تشکیل شده اند. گیاهان دارای 3 عضو اصلی در دستگاه رویشی (ریشه، ساقه، برگ) و یک عضو د دستگاه زایشی(گل) می باشند. همچنان که ذکر گردید هر عضو نبات مسئول انجام نقش خاصی در گیاه می باشد.

چون در پیرامون هر کدام از این دو قسمت درباره ی گیاهان مختلف خود، بخشی است فوق العاده مهم و طولانی، بنابراین سعی خواهد شد به طور خلاصه مورفولوژی داخلی و خارجی هر یک از اعضاء و اندام های داخلی گیاه بیان گردد.

 

 ریشه (root)

مورفولوژی خارجی ریشه:

 

اولین عضوی که از دانه خارج می شود و به سمت مرکز زمین متوجه می گردد در ریشه است. به هر قسمی که دانه ی نبات کاشته شود در جهت رشد آن تغییری حاصل نمی شود. ریشه از قسمت های زیر تشکیل شده است.

a)    کلاهک(cakyptera):

کلاهک قسمت کوتینی شده انتهای ریشه است که بافت های مریستمی ریشه را محافظت می کند و از سایر قسمت های ریشه مقاوم تر و تیره تر است و در اغلب ریشه ها با چشم به خوبی مشخص است. طول کلاهک و شکل آن همیشه در یک نبات ثابت می باشد. ریشه ی  برخی  گیاهان  مثل عدسک آبی دارای کلاهک نسبتا  طویل  ولی  فاقد تارهای کشنده اند. در بعضی از آلاله ها کلاهک  بی  دوام و زود آفت و در لادن برعکس دارای  دو لایه ی  مضاعف و با دوام است  و در میکوریز ها ریشه فاقد کلاهک می باشد.

b)    ناحیه صاف:

در بالای کلاهک بخش صافی وجود دارد که بافت مریستمی ریشه بوده وسبب رشد طولی ریشه می گردد. اگر این قسمت قطع گردد رشد طولی ریشه نیز قطع می گردد. ماکزیمم رشد ریشه در فاصله ی دو یا سه میلیمتری نوک آن می باشد از این جهت است که می گویند رشد و نمو ریشه انتهایی است.

c)     منطقه ی موهای(تار) کشنده (poiles absorbant):

بالای قسمت صاف منطقه تارهای کشنده وجود دارد. موهای کشنده ضمائم تک سلولی بافت اپیدرم ریشه است که طول آنها گاهی به چند میلیمتر می رسد و مانند کرک مخملی سطح خارجی ریشه را می پوشانند. تارهای کشنده برای جذب مواد غذایی خاک به کار می رود. مجموع موهای کشنده در ریشه به شکل مخروطی است که رأس آن به طرف کلاهک متمایل می باشد و قاعده متوجه طوقه است.

سلول های اپیدرم در ناحیه صاف ریشه که مجاور نوک این مخروط قرار گرفته تدریجاً در اثر نمو طولی خود، موهای کشنده ی جدیدی تولید می کند و موهای کشنده ی بالایی از بین رفته و موهای جدیدی در رأس مخروط به وجود می آید؛ بنابراین چنین به نظر می رسد که تارهای کشنده نبات تدریجاً محل خود را تغییر داده و در عین حال فاصله آنها از انتهای ریشه همیشه ثابت است. نباتات آبزی و همچنین ریشه ی نباتاتی که در داخل آب قرار گرفته اند غالباً فاقد تارهای کشنده هستند.

d)    ریشه های فرعی (secondary root):

اولین ریشه ای که از گیاه خارج می شود و اغلب به طور عمودی در خاک فرو می رود ریشه ی اصلی(prineipale root) نام دارد که ممکن است موادی در خود ذخیره کند مانند ریشه ی چغندر و هویج و کوکب که مواد غذایی در خود ذخیره می کنند، چغندر، ساکارز، کوکب، ایتولین و سریش لعاب در خود ذخیره می سازند.

از ریشه ی اصلی پس از مدتی ریشه های فرعی منشعب می گردد که خود آنها نیز به نوبه ی خود دارای انشعاباتی می باشند. به طور کلی ریشه های فرعی فوقانی بلندتر از ریشه های تحتانی اند. تعداد ریشه هایی که در هر ردیف مشخص روی ریشه اصلی نبات ظاهر می شود و تعداد ردیف ها و زاویه ی انشعاب آن ها در نبات ثابت است. مثلاً نخود دارای 3 ردیف، چغندر 4 ردیف و هویج 5 ردیف ریشه ی فرعی می باشند.

منشأ ریشه های فرعی بالعکس ساقه داخلی(آندوژن endogene) است؛ و از تقسیم سلول های دایره ی محیطیه به وجود می آیند. بدین ترتیب که پوست، اپیدرم ریشه اصلی را سوراخ کرده و بافت های ریشه اصلی را در سر راه خود هضم می کند وسپس از آن خارج می گردد و پس از خروج اثری روی آن باقی می گذارد.

رشد ریشه های فرعی گاهی بیشتر از ریشه های اصلی شده و وسعت زیادی را اشغال می کند این قبیل ریشه ها را ریشه های افشان گویند، مانند: ریشه پامچال و کرچک.

از اختصاصات بارز ریشه :

-         وجود یک کلاهک انتهایی که نوک رشه را محافظت می کند و شباهت به بشره ی ساقه دارد .

-         تناوب همیشگی چوب و آبکش اولیه

-         رشد چوب اولیه و تمایز ان در جهت رو به مرکز ,یعنی از داخل به خارج (سانتریپت) صورت می گیرد .

-         دومین و سومین انشعابات ریشه منشا درونی (آندوژن ) دارند.

 

ریشه های جانبی و نابجا : (advantive R & lateral R)

در برخی از گیاهان ممکن است ریشه از نمو ریشچه گیاهک حاصل نشده و ممکن است از ساقه یا برگ به وجود آید، در این صورت ریشه های مزبور را ریشه های جانبی گویند. چنانچه ریشه های جانبی به طور منظم از ساقه خارج گردد ریشه نابجا خوانده می شود مثل ریشه های نابجای نعنا و زنبق که از ساقه ی زیرین یا ریزوم خارج می گردد یا ریشه های جانبی و نابجایی که از تکمه های سیب زمینی و یا از ساقه ی خزنده توت فرنگی و یا از ساقه ی تره تیزک می رویند.

همچنین اگر برگ بعضی از گیاهان مانند گیاهان گوشتی(بگونیا رکس، ساقه عروس) را روی خاک مرطوب قرار دهند تولید ریشه ی جانبی و نابجا می کنند.

در گیاهانی مانند داردوست و موچسب ریشه های نابجای هوایی سبب اتصال گیاه به درخت دیگری می گردد.

در نباتات نواحی حاره مانند انجیرمعابد ریشه های نابجای متعددی از شاخه های قطور و افقی آن ظاهر می گردد که به سمت زمین متوجه شده و داخل خاک می گردد و مواد غذایی از زمین جذب کرده و همچنین شمعک های خوبی برای نگاهداری درخت است.

تولید ریشه های جانبی و نابجا در کشاورزی در ازدیاد گیاهان دارای اهمیت فوق العاده ای است؛ مثلاً گیاهانی که ساقه آنها قادر به تولید ریشه ی نابجاست به وسیله ی قلمه تکثیر می شوند. اخیراً هورمون های گیاهی که تولید ریشه های جانبی و نابجا را تسریع می کند در ریشه دادن قلمه مورد استفاده زیادی قرار می گیرد.

 

 

انواع ریشه از نظر شکل خارجی  :

1-     ریشه ی افشان : این نوع ریشه در تیره ی غلات مشاهده می شود .محور اصلی بزودی از بین رفته و انشعابات اولیه جانشین آن می گردد که اشعه دار و به موازات سطح زمین قرار می گیرند ؛یعنی ریشه ها بصورت دسته هایی در قاعده ی ساقه واقع می شوند .

2-     ریشه های راست  : این مجموعه سیستم ریشه ای را تشکیل می دهد که ریشه ی اصلی محور آن است و ابعادش از ریشه های فرعی بیشتر بوده و گاهی رشد قابل ملاحظه ای حاصل می کند (چغندر و هویچ ) در اینصورت ریشه ی راست نامیده می شود .

 

انواع ریشه از نظر سازش های خاص:

 

ریشه ها متناسب با اعمالی که انجام می دهند تغییر شکل داده و به صورت های گوناگون دیده می شوند.

1.      ریشه های تکمه ای(غده ای) Tubercule

ریشه غده ای هم نامیده می شوند مانند ریشه چغندر، هویج، کوکب، شلغم و سریش. این نوع ریشه ها پس از اینکه رشد و نمو معمولی خود را طی کردند به تدریج نمو رأس ریشه متوقف شده و در بافت های آن مواد غذایی ذخیره، متراکم و انباشته شده و موجب قطور و متورم شدن ریشه می گردد. در چقندر علاوه بر ریشه محور هیپوکوتیل و اولین میان گره ساقه قطور و متورم گشته و مواد ساکارز در آن ذخیره می گردد .

 

2.      ریشه های تنفس کننده: (Respiratoire R) بعضی از نباتات باتلاقی نواحی حاره و آنهایی که در سواحل دریا می رویند دارای ریشه های تنفس کننده می باشند که مانند ساقه از زمین خارج شده و در هوا رشد می کنند و تبادلات گازی انجام می دهند.

 

 

 

3.      ریشه های مرکب (Conoreseentes R)

غدد بعضی از گیاهان مانند ثعلب از الحاق چند ریشه ی فرعی به وجود آمده و قطور و متورم می گردند، در این ریشه ها مواد غذایی از قبیل نشاسته، لعاب و غیره ذخیره و در سال بعد به مصرف رشد نبات می رسد. هر غده از اتصال چندین ریشه فرعی به وجود می آید. (این موضوع در برش عرضی ریشه مشهود است چون چندین استوانه مرکزی در آن دیده می شود).

 

 

4.      ریشه های مکینه (Sucoires R):

ریشه های مکینه یا ریشه های مکنده که در گیاهان انگلی یا نیمه انگلی مانند عشقه، سس، گل جالیز و اوروبانش دیده می شود؛ این ریشه ها وارد تنه ی گیاه میزبان شده و از ساقه یا ریشه و حتی برگ، شیره ی گیاه میزبان را جذب می کنند.

 

5.      ریشه های برگی ( Foliaces R):

ریشه ی بعضی از ثعلب های نواحی حاره مانند تنوفیلیوم(Tenophyllium) ریشه ها در سطح خاک ظاهر می شود و مانند برگ حاوی دانه های کلروپلاست می باشد و عمل کربن گیری را انجام می دهند.

 

6.       ریشه های چنگکی:

سبب اتصال ساقه به گیاه پایه می شود مانند ریشه ی عشقه ( داردوست ) و ریشه های هوایی وانیل . این نباتات برروی گیاهان دیگر زندگی می کند ولی انگل نیستند و اصطلاحآ به آنها اپی فیت گویند.    


ادامه دارد...


مطالب مشابه :


مورفولوژِی (گیاهشناسی) ساقه

هر آنچه باید درباره گیاهان مختلف بدانیم - مورفولوژِی (گیاهشناسی) ساقه هر آنچه




××خاستگاه گروههای گیاهان

گل و گیاه زینتی نهال درخت و خواص گیاهان - ××خاستگاه گروههای گیاهان فروش کوکوپیت و پرلیت




مورفولوژی (گیاهشناسی) میوه (fruite)

هر آنچه باید درباره گیاهان مختلف بدانیم - مورفولوژی (گیاهشناسی) میوه (fruite) هر




مورفولوژی (ریشه)

مورفولوژی مباحثی است که که از تکمه های سیب زمینی و یا از اتصال گیاه به درخت




-روشهای ازدیاد گیاهان -

گل و گیاه زینتی نهال درخت و خواص گیاهان - -روشهای ازدیاد گیاهان - فروش کوکوپیت و پرلیت و




سیب ، یک میوه ولی یک دنیا خاصیت مفید و ارزشمند!!

هر آنچه باید درباره گیاهان مختلف بدانیم - سیب ، یک میوه ولی یک دنیا خاصیت مفید و ارزشمند!!




××سیستماتیک گیاهی

گل و گیاه زینتی نهال درخت و خواص گیاهان - ××سیستماتیک گیاهی فروش کوکوپیت و پرلیت و خاک




آموزش باغداری

سه سیب | انجمن مورفولوژی پیچ وخم در داخل تاج درخت صورت گرفته و بدلیل سیب ،گلابی




بررسی ریشه درختان میوه

وسعت رشد عرضی ریشه ها معمولا در حدود سایه انداز درخت بوده ریشه های سیب مورفولوژی




برچسب :