خاطره صید سهره

سلام<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

دیروز باز به یاد گذشته ها افتادم. قبلا با دوستان به صید سهره می رفتیم. آنها که این کار را تجربه نموده اند می دانند که روش ارتباط برقرار کردن سهره ها از طریق صدا چقدر زیباست.

حس عجیبی به انسان دست می دهد. ما از روشهای صید وسیع مانند پهن کردن تور و سایر روشهای مخرب استفاده نمی کردیم. از قفس های تله دار استفاده می کردیم.

یک پرنده که از قبل تهیه نموده بودیم در داخل قفس مرکزی قرار داده و در داخل تله ها دانه می چسباندیم. پرنده (پرنده صداکن) معمولا پرنده ای بود که ترسی از انسان نداشت و رام شده بود.

این پرنده شروع به آواز خواندن یا دانه خوردن و بازیگوشی مشغول می شد . سهره طلایی در حال پرواز صدایی از خود تولید می کند که اهل فن آنرا از دور دست ها از صدای سایر پرندگان تشخیص می دهند.

پرنده ما به محض شنیدن این صدا با آوای خاصی شروع به صدا زدن پرنده می کند. اگر پرنده خوبی باشد و خوب آواز بخواند می تواند پرنده را روی درختی فرود آورد. بعد با آهنگ خاص پرنده را مرتب نزدیک می آورد. به دلیل زیاد بودن تله گذارها سهره ها با تله و دام آشنا هستند و مجرب ها را نمی توان به دام انداخت. در موارد کمی پرنده هایی که تک بودند به دام می افتادند و ما خوشحال به سمت تله ها می دویدیم.

پرنده های ماده و کم ارزش رها می شدند.

در این میان مشکلات زیادی هم ممکن بود پیش بیاید. اول اینکه در این منطقه و کلا در ایران عزیز ما به این کارها به دید کار باطل و الافی می نگرند که جای بسی ناراحتی است.

بعد چرخ ریسک های سرسیاه. این پرنده باکی از دام ندارد و به دلیل کنجکاوی فراوان بسیار به دام می افتد . لحظه ای که سهره ای نزدیک تله نشسته یکی از بدترین اتفاقات ممکن به تله افتادن چرخ ریسکی پرسروصداست که با اعلام خطر خود همه چیز را برهم می زند.

دوم کلاغ زاغی و کلاغ که ،چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. از همه خطرناک تر حمله قرقی است. در چشم برهم زدنی پرنده داخل قفس را در هم می درد و یا با پرواز خود همه پرنده ها را فراری می دهد.

بارها پیش می آمد که سهره ها غروب روی درختها به خواب می رفتند. سهره طلایی زود

می خوابد. غروب کز می کند بعد هم مانند توپ پشمی سفیدی پرها را پوش داده و سر را زیر بال فرو می برد.

من در موارد زیادی به آهستگی به زیر درخت می رفتم و سهره ای را که ساعتها زیر نظر گرفته بودم در یک جهش سریع با دست می گرفتم. کار دشواری است و صیادان کمی موفق به انجام این کار می شوند.

بعد از کلی اصرار یکی از اقواممان که نوجوانی 15 ساله است ،دیروز اورا به صحرا بردم. تله ای با یک سهره همراه آورد . من نیز سهره ای را که دارم داخل تله ای گذاشتم و راه افتادیم.

به محلی رفتیم که در آنجا سهره زیاد می دیدم. تله ها را برپا نمودیم وبه شاخه درخت آویزان کردیم. پرنده زیاد آمد و سهره های ما هم آنها را خوب صدا می زدند ، ولی در این فصل سهره ها به تله نزدیک نمی شوند. سهره ها دوتا دوتا بودند و می رفتند. یک سهره در دوردست نوک یک درخت گردو نشسته بود. من رفتم تا به سمت تله ها پروازش دهم . نزدیک غروب بود و زمین پوشیده از برف. دیدم که گله ای از سهره ها قصد دارند روی درختی بخوابند. یک دسته برگ خشک از شاخه ای نزدیک زمین آویزان بود . دوربین کشیدم و دیدم که یکی از سهره ها داخل برگهاست. بقیه هم داخل دوشاخه های بالا و نزدیک برگهای خشک نشسته بودند. تله خودم را آوردم و برگ به آن وصل کردم و در درخت مجاور گذاشتم. برف یخ زده زیر پا خرد می شد و  نمی شد به درخت نزدیک شد. از سمت مخالف سعی کردم آنها را به طرف دام بفرستم ولی سه تا از آنها بلند شدند و رفتند پس منصرف شدم.

همراهم که تجربه و توان کافی نداشت داشت یخ می زد. و از سردی پاها شکایت می کرد. تصمیم گرفتم به خاطر او پرنده ها را که نیمه بیدار بودند رها کنم. تله ها را برداشتیم و به راه افتادیم.

شب به دوستم زنگ زدم .همان کسی که باهم زیاد کوه و صحرا می رویم. مستقیم به سمت منطقه رفتیم. به درخت که رسیدیم ، روی برف یخ بسته بود و بدجور صدا می کرد.

گفتم هرچه بادا باد. خودم را قدم قدم به درخت رساندم. دیدم پرنده ای که نشان کرده ام هنوز هست.

به زیر شاخه رفتم پرنده بیدار شده بود . کمی مکث کردم. دستم به آن می رسید اما لباسهای سنگینم نمی گذاشت دو دستم را به دورش ببرم. بخار دهانم و صدای برف داشت پرنده را هشیار می کرد.

نشستم و بعد با یک جهش پرنده را با برگهای دورش گرفتم. پرنده اعلام خطر کرد و بقیه فرار کردند.

به خانه صحرایی دوستم که رسیدیم. دیدم بال راست پرنده در اثر فشار از بیخ از جا در رفته است.

سهره عالیی بود اما این یک ضد حال بود. خیلی با آن ور رفتم اما می ترسیدم استخوانهای ظریف بالش را خرد کنم.

آخر نوک بالش را گرفتم و مستقیم کشیدم. صدایی کرد و جا افتاد. خوشحال شدم که پرنده را از آن وضع ناجور خلاص کرده بودم. سهره طلایی زیباترین نوع سهره است و آواز زیبایی سر می دهد و به همین دلیل از استقبال فراوانی برخوردار است.

عکسهایی از این وقایع را به دوستان علاقمند تقدیم می کنم.

منتظر نظرات پرمهر شما هستم.

قفس تله دار

 


مطالب مشابه :


زنده ماندن در شرایط سخت قسمت هشتم : تهیه غذا - بخش دوم

تله پرنده اوجيبوا. يك تله اوجيبوا تله اي است كه توسط بوميان آمريكا مورد استفاده واقع مي شده




تهیه.رده بندی.انواع.عکس.وسایل.گونه.نوع.خرید و فروش.اشنایی.وزن.شکار.خوردن

ساخت تله, تله پرندگان, درست کردن تله , تله پرنده, اموزش ساخت تله پرنده, تله ماهی




تله ی توری

دیلُمی‌یَل - تله ی توری - راهی برای ارتباطی گسترده‌تر با همشهری‌های خونگرم - دیلُمی‌یَل




تله پاتی تلفن

تله پاتی تلفن از جمله تجاربی است که تقریباً همه کم و بیش می توانند مواردی را که برایشان




معرفی شرکت :

شرکت آشیانه طراح و سازنده انواع تله زنده گیر جوندگان و انواع قفس پرندگان




خاطره صید سهره

یک پرنده که از قبل تهیه نموده و ما خوشحال به سمت تله ها می دویدیم. پرنده های ماده و




برچسب :