شعر طنز دانشجویی

ازدواج دانشجویی!

 

لبخند بزن دو چشم باراني را

تجويز كني نگاه درماني را

يك شعله بخند تا به آتش بكشي

دانشكده علوم انساني (مهندسی) را!

***

تو ماه زلالي و كمان ابرويي

من اِندِ مرامم و صداقت‌گويي

مشكل حل است، عصر يكسر برويم

تا دفتر ازدواج دانشجويي!
***
از جزوه این و آن کپی می گیرم


تا با توام از زمان کپی می گیرم


رد دو لبت به روی فنجان، یعنی


از خنده نازتان کپی می گیرم!


***


یک شب به دلم ستاره ات می افتد


چشمان پر از شراره ات می افتد


هی با تلفوون(!) خونه تون زنگ نزن


ای دختر بد! شماره ات می افتد!


***


دیروز تمام آرزوهایم سوخت


چایی خوردم، ته ته نایم سوخت


مردی آمد پی اش، سمندی بژ داشت


... خب، حدس زدی که تا کجاهایم سوخت!!


***


تو دستات تیشه هم باشه قشنگه


رقیب ریشه هم باشه قشنگه


تو عینک می زنی، عیبی نداره


عسل تو شیشه هم باشه قشنگه!

  

حامد عسکری ـ شب شعر طنز شکر خند

 

زمزمه دانشجویی.....!

اول اشعار با نام خدا
با سلامی خدمت اهل صفا
"نسل بعد از نسل بعد از من" سلام
نسل شوت و نخبه و لمپن سلام
بشنو از من چون حکایت می کنم
درد دانشجو روایت می کنم
در هوایی سرد شعری گفته ام
بشنوید از درد شعری گفته ام
"سینه خواهم شرحه شرحه از فراق"
تا بگویم فرق خر را با الاغ!
"هرکسی از ظن خود شد یار من"
کرد کاه و یونجه اش را بار من
"سر من از ناله من دور نیست"
گرچه اصلا سور و ساتم جور نیست
شعر من معجونی از زخم دل است
تحفه ای آورده ام ناقابل است
زخم را با طنز قاطی می کنم
ادعای گنده لاتی می کنم
شعر من درد من و زخم شماست
کار آن وا کردن اخم شماست
میل داری کشف راز خویش را
تیز کن گوش دراز خویش را!
من جوانی خنگ و پیروزی شدم
یک دو سالی پشت کنکوری شدم
بر جوانی خودم آذر زدم
خر زدم، هی خر زدم، هی خر زدم
چون نتایج آمد اشکم شد روان
فحش دادم بر زمین و بر زمان
دیدم از بخت بد و عقل فلج
گشته ام دانشجوی شهر کرج
لیک دیدم شکر حق بر من سزاست
حکما این تقدیر ماست
می روم آن جا و با لطف خدا
میکنم بیست ها را هی شکار
هی که آمد طعنه از هر سمت و سو
گاومان زایید آن هم شش قلو
هر کسی در وسع خود در آن زمان
فحش و لیچاری نمودش بارمان
مادرم می گفت آخر حیف نان
شد کشاورزی هم آخر رشته؟ هان
حرف ها را پشت گوش انداختم
ساک خود را روی دوش انداختم
زود من رفتم به سوی ترمینال
دل پر از اندیشه، کله پر سوال
یافتم خوابگاهی بهتر از باغ بهشت
حوریان ول میخورند در سرنوشت
گفتم از شادی خوشا بر سرنوشت
بوفه و سلف و زمین ورزشی
چهره ها پاک و موجه، ارزشی!
گفتم این جا عشق و حالم کامل است
زود فهمیدم خیالی باطل است
هست دانشگاه تهران بی قیاس
دارد از بهر خودش کلی کلاس
هست این جا شعبه ای از کمبریج
البته با مردمانی گیج و ویج
درس می خوانم مهندس می شوم
در همین واحد مدرس می شوم
می نمایم در همین جا ازدواج
گیرم از دانشجویان خود خراج
صبح با سرویس دولت می رسم
با کلاس و با ابهت می رسم
خانه های سازمانی آخ جان
پول های آن چنانی ، آخ جان
مدتی بگذشت شیرم موش شد
ذوق و شوق اندر دلم خاموش شد
چون همه ساز جدایی می زنند
حرف رفتن جابه جایی می زدند
دیدم این جا فکر عهد ماضی اند
بچه ها از رشته شان ناراضی اند
حرف از تغییر رشته می زدند
هرچه می گفتیم زشته، می زدند
معتقد بودند کوشش کافی است
سرنوشت ما همه علافی است
کم کمک ما هم پشیمان می شدیم
هر چه آنان ، آن شدند آن می شدیم
با نفیر خنده سر می شد کلاس
ساده می گویم، دو در می شد کلاس
نیم ساعت رفته آید زمزمه
مله خسته نباشید از همه
عده ای چشمک چرانی می کنند
عده ای هم نعره هایی بس قوی
می کشند و خب به قول مولوی:
"هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش"


مطالب مشابه :


ثبت نام پانزدهمين جشن ازدواج دانشجویی 91-1390 شرو ع شد

ثبت نام پانزدهمين جشن ازدواج دانشجویی 91-1390 شرو ع شد - یکشنبه سی ام مهر 1391




ثبت نام جشن ازدواج دانشجویی

واجد شرایط جهت شرکت در مراسم جشن ازدواج دانشجویی در سال تحصیلی 92 ـ 91 ، ثبت نام بعمل




خبرهای دوم آبان

ثبت نام جشن ازدواج دانشجویی در دانشگاه پیام نور اوز. ثبت نام از دانشجویان متأهل و علاقه مند




خاطرات دانشجویی (جشن روپوش سفید)

خاطرات دانشجویی (جشن روپوش پرستاران ورودی بهمن 91 تبریک ازدواج دو تا از همکلاسی




برگزاری مراسم جشن ازدواج دانشجویی در واحد نقده

برگزاری مراسم جشن ازدواج دانشجویی در نقده جشن ازدواج دانشجويي تحصیلی 91-92




ثبت نام هفدهمین دوره ازدواج دانشجویی

جشن ازدواج دانشجویی, 91/03/01 - 91/03/07 91/02/22 - 91/02/31 91/02/05 - 91/02/21 91/02/08 - 91/02/14 93/08/01 - 93/08/30 93/06/01 - 93/06/31




شعر طنز دانشجویی

الکترونیک و مخابرات 91 ازدواج دانشجویی! صندلی داغ از نوع جشن




برچسب :