ادبیات حماسی

ادبیات حماسی

·         منظومه های حماسی

·         انواع منظومهحماسی

o        منظومه های حماسی طبیعی و ملی

o        منظومه های حماسی مصنوع

·         حماسه اساطیری

·         حماسه پهلوانی

·         حماسه دینی یا مذهبی

·         حماسه های عرفانی

·         ویژگی های حماسه

o        زمینه داستانی حماسه

o        زمینه قهرمانی حماسه

o        زمینه حماسی ملی

o        زمینه خرق عادت




منظومه های حماسی

حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است و دزاصطلاح، شعری است داستانی با زمینه ی قهرمانی، قومی و ملی که حوادثی خارق العاده درآن جریان دارد. دراین نوع شعر، شاعر هیچ گاه عواطف شخصی خود را در اصل داستان واردنمی کند و آن را طبق میل خود تغییر نمی دهد، به همین سبب در سرگذشت یا شرح قهرمانیهای پهلوانانه و شخصیت های داستان خود، هرگز دخالت نمی کند و به میل خود درموردآنها داوری نمی کند.

در این جا، شاعر با داستان هایی شفاهی و مدون سروکاردارد که در آنها شرح پهلوانی های عواطف و احساسات مختلف مردم یک روزگار و مظاهرمیهن دوستی و فداکاری و جنگ با تباهی و سیاهی ها آمده است.

انواع منظومه حماسی


در ادبیاتملل، از یک دیدگاه، دو نوع منظومه ی حماسی می توان یافت.

منظومه های حماسی طبیعی و ملی

که عبارت است از نتایج افکار و علایق وعواطف یک ملت که در طی قرن ها تنها برای بیان عظمت و نبوغ آن قوم به وجود آمده است. این نوع حماسه ها سرشار از یاد جنگ ها، پهلوانی ها، جان فشانی ها و در عین حال،لبریز از آثار تمدن و مظاهر روح و فکر مردم یک کشور در قرن های معینی از دوران حیاتایشان است که معمولاً از آنها به دوره های پهلوانی تعبیر می کنیم. از این گونهمنظومه های حماسی می توان حماسه کیل گمش وایلیاد و ادیسههومر، شاعر بزرگ یونانباستان و شاهنامه ی حکیم ابوالقاسمفردوسیرادر ادبیات فارسی نام برد. در این دسته منظومه ها شاعر به ابداع و آفرینش توجهیندارد بلکه داستان های مدرن کتبی یا شفاهی را با قدرت شاعرانه ی خویش نقل می کند.

منظومه های حماسی مصنوع

در این منظومه ها شاعر با داستان های پهلوانیمدون و معینی سر و کار دار ندارد بلکه خود به ابداع و ابتکار می پردازد و داستانیرا به وجود می آورد. در این گونه داستان ها، شاعران آزادند با رعایت قوانینی کهناظر بر شعر حماسی است به دلخواه موضوع داستان خود را ابداع کنند و تخیل خودرا درآن دخیل سازند، از این دسته می توان ظفرنامه ی حمداللهمستوفیدر زبان فارسی و "انه ادید" سروده یویرژیل، شاعر روم باستان را برشمرد.

ادبیات حماسی را از چشم اندازی دیگر،به حماسه های اساطیر و پهلوانی، حماسه های عرفانی و حماسه های دینی تقسیم کرده اند.

حماسه اساطیری

قدیمی ترین و اصیل ترین نوع حماسه است. این گونه حماسهمربوط به دوران ما قبل تاریخ است و بر مبنای اساطیر شکل گرفته است. مثل حماسه سومریگیل گمش و بخش اول شاهنامه فردوسی (تا داستان فریدون). در این قسمت شاهنامه از "اوایل" سخن رفته است و مثلاً گفته شده است که اول کسی که گرمابه ساخت یا نوشتنآموخت که بوده است. قسمت هاییاز ایلیاد و اودیسه رامایانا و مهابهاراتا را هم میتوان جزو حماسه های اساطیری دانست. البته گاهی نمی توان ردپای قهرمان را دقیقاً درتاریخ جستجو کرد. در حماسه های پهلوانی، قهرمان معمولاً یک پهلوان مردمی است و برایاو مرگ بهتر از ننگ است.

 

نمونه ای از حماسه سومری گیل گمش

حماسه پهلوانی

در این نوع حماسه از زندگی پهلوانان سخن رفته است. حماسه پهلوانی ممکن است جنبه اساطیری داشته باشد، مثل زندگی رستم در شاهنامه و ممکناست جنبه تاریخی داشته باشد، مثل ظفرنامه حمدالله مستوفی و شهنشاهنامه صبا کهقهرمانان آنها وجود تاریخی داشته اند.

حماسه دینی یا مذهبی

قهرمان این نوع حماسه یکی از رجال مذهبی است وساخت داستان حماسه بر مبنای اصول یکی از مذاهب است، مثل کمدی الهی دانته، خاوراننامه ابن حسام (شاعر قرن نهم) خداوند نامه ملک الشعراء صبای کاشانی.

 

صفحه ای از خاوران نامه



برخی از محققان،برای این نوع، حماسه های اخلاقی نام گذاشته اند و مهابهاراتا و رامایانا را مثالزده اند. به نظر ما حماسه های اخلاقی همان حماسه های دینی هستند و حتی می توان بهآنها حماسه فلسفی هم گفت، زیرا در آنها مسایل عمیقی تفکر بشری از قبیل مرگ و زندگیو خیر و شر مطرح شده است.

معمولاً اقوامی که دارای زندگی فعال بودند و بااقوام دیگر جنگ یاصلح داشتند، دارای حماسه پهلوانی هستند؛ مانند یونانیان وایرانیان باستان. اما اقوامی که فعالیت های برون مرزی نداشتند و به اصطلاح در خودبودند، بیشتر حماسه های دینی و فلسفی دارند، مانند چینیان و مصریان و هندیانباستان. در ایران هم بعد از حملات خانمانسوری از قبیل حمله غزان و مغولان وتیموریان، زندگی درونی و درونگرایی بر زندگی بیرونی و برونگرایی غالب آمد و حماسههای عرفانی، جای حماسه های پهلوانی را گرفت.

حماسه های عرفانی

این نوع حماسه در ادبیات فارسی فراوان است. دراین گونه ،قهرمانان بعد از شکست دادن دیو نفس و طی سفری مخاطره آمیز در جاده طریقت،درنهایت به پیروزی که همانا حصول جاودانگی، از طریق فنا فی الله است، دست می یابد. مثل حماسه حلاج در تذکره الاولیا، منطق الطیر هم یک حماسه عرفانی است. منتها بهشیوه تمثیلی سروده شده است. بگهوت گیتا را هم که از متون مذهبی هند محسوب می شود،گاهی حماسه عرفانی خوانده اند.

ممکن است انواع دیگری از حماسه هم وجودداشته باشند. مثلاً در ادبیات اروپایی نوعی از حماسه هست که به آن حماسه طنز ومسخره Mock Epic می گویند. این نوع حماسه بر خلاف حماسه های واقعی، از زندگیامروزین انسان مایه می گیرد و جنبه طنز و مسخره دارد. بودلر می گوید:"حماسه طنز آناست که از زندگی امروزی بشر، ابعاد حماسی را استخراج و مشخص کنیم و به خود نشاندهیم که چگونه با کراوات و پوتین های واکس زده شاعرانه زندگی می کنیم و بزرگیم." این نوع حماسه در ادبیات فارسی چندان مرسوم نیست، اما به هر حال ما هم نوعی حماسهمسخره داریم که قهرمان آن به اصطلاح یک "پهلوان پنبه" است، یا کسی است که در توهماتخود اوضاع و احوال دیگری را می بیند، مثل رمان معروف دایی جان ناپلئون نوشته ایرجپزشکزاد. دن کیشوت سروانتس را هم شاید بتوان از این مقوله محسوب داشت.

دراینجا توضیح این نکته ضروری است که حماسه در هر صورت، چه فلسفی باشد چه عرفانی و چهاساطیری باید همواره در بافتی از شهسواری ها و بهادری ها و خطر کردن ها ارائه شود. به عبارت دیگردل به دریازدن ها و تن به خطر سپردن ها،مشخصه اصلی حماسه است.

ویژگی های حماسه


هر حماسه بایددارای چهار زمینه یداستانی، قهرمانی، ملی، خرق عادتباشد.

زمینه داستانی حماسه


یکی از ویژگی های حماسه، داستانی بودن آن استبنابراین حماسه را می توان مجموعه ای از حوادث دانست. با این که در حماسه- بی هیچتردیدی- مجموعه ای از وصف ها، خطبه ها و تصویرها وجود دارد ،اما همه ی این عناصرنسبت به داستانی بودن در مرتبه ی دوم هستند.

زمینه قهرمانی حماسه


بیشترین موضوع حماسه را اشخاص و حوادث تشکیلمی دهند و وظیفه ی شاعر حماسی آن است که تصویرساز انسان هایی باشد که هم از نظرنیروی مادی ممتازند و هم از لحاظ نیروی معنوی، قهرمانان حماسه، با تمام رقتی که ازنظر عاطفی و احساسی در آنها وجود دارد، قهرمانانی ملی هستند؛ مانند "رستم" درشاهنامه یفردوسی.

زمینه حماسی ملی

حوادث قهرمانی که به منزله تاریخ خیالی یک ملتاست در بستری از واقعیات جریان دارند. واقعیاتی که ویژگی های اخلاقی نظام اجتماعی،زندگی سیاسی و عقاید آن جامعه را در مسائل فکری و مذهبی در برمی گیرد. شاهنامه نیزتصویری است از جامعه ی ایرانی در جزئی ترین ویژگی های حیاتی مردم آن. در همان حالکه با خواندن شاهنامه از نبردهای ایرانیان برای کسب استقلال و ملیت در برابر مللمهاجم، آگاهی می یابیم، مراسم اجتماعی، تمدن و مظاهر و مدنیت و اخلاق ایرانیان ومذهب ایشان و حتی خوشی های پهلوانان و بحث های فلسفی و دینی آنان مطلع می شویم.


زمینه خرق عادت


از دیگر شرایط حماسه، جریان یافتن حوادثی است کهبا منطق و تجربه ی علمی سازگاری ندارد. در هر حماسه ای، رویدادهای غیرطبیعی و بیروناز نظام عادت دیده می شود که تنها از رهگذر عقاید دینی عصر خود، توجیه پذیر هستند. هر ملتی، عقاید ماورای طبیعی خود را به عنوان عاملی شگفت آور، در حماسه ی خویش بهکار می گیرد و بدین گونه است که در همه ی حماسه ها، موجودات و آفریده های غیرطبیعی،در ضمن حوادثی که شاعر تصویر می کند، ظهور می یابند. درشاهنامهنیز وجود سیمرغ، دیو سپید، رویین تنبودن اسفندیار و عمر هزار ساله ی زال ... عناصر و پدیده هایی هستند که همچون رشتههایی استوار، زمینه تخیلی حماسه را تقویت می کنند.

 


مطالب مشابه :


ادبیات حماسی

ادبیات حماسی. منظومه های حماسی حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است و دز اصطلاح، شعری




ادبیات حماسی

ادبیات حماسی - مائيم و نواي بينوايي و پهلوانی، حماسه های عرفانی و حماسه های دینی




ادبیات حماسی

ادبیات حماسی ، زندگی درونی و درونگرایی بر زندگی بیرونی و برونگرایی غالب آمد و حماسه های




درس دوم : ادبیّات حماسی : رستم و اشکبوس

درس دوم : ادبیّات حماسی : رستم و اشکبوس : فردوسی حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است و در




کتابشناسی ادبیات حماسی ، ادبیات شفاهی و ادبیات اقلیمی:

کتابشناسی ادبیات حماسی ، ادبیات شفاهی و ادبیات اقلیمی: ( شاهنامه ، حماسه ، اسطوره ، داستان




ادبیات حماسی

ادبیات حماسی ، زندگی درونی و درونگرایی بر زندگی بیرونی و برونگرایی غالب آمد و حماسه های




ادبیات حماسی تورکان

زبان و ادبیات ادبیات حماسی هستند که حماسه های باستانی ترکی و داستان




برچسب :