پنجشنبه 28 ارديبهشت 91- تدارك براي مهموني سيسموني

صبح زود به مامانم زنگ زدم. مي خواستم ببينم رسيده يا نه. خواهرم گوشي رو برداشت و گفت:"مامان و نجي رسيدن و الانم رفتن بازار كه تخت و كمد بچه رو بخرند" من هم گفتم:"منم الان صبحونه مي خورم و بعدش مي ريم خريد و بعد مي يايم خونه"

كيا رو بيدار كردم كه صبحونه بخوريم و هر چه زودتر بريم دنبال كارها.

مادرشوهر و خواهر شوهرم داشتند مي رفتن پاتختي. موقع رفتن بهشون تاكيد كردم كه دوباره براي مهموني سيسموني به فاميلاشون يادآوري كنن. اونا هم گفتن،"پس آقايون چي؟" منم گفتم:"آخه جشن مربوط به بارداريه. چه ربطي به آقايون داره! "بعد گفتم، "الان مگه تو مهموني پاتختي آقايون هم  مياد" اونا هم گفتن:"خوب آقايون كه خانمها رو مي رسونن كجا برن؟"

همش تقصير كيا شد. خيلي وقته كه بهش گفتم، از خانواده اش بپرسه ببينه رسمشون چطوريه. تا من هم تكليفم رو بدونم. حالا كه ما همه برنامه هامون رو چيديم، تازه دارن نظرشون رو مي گن.

مامانم زنگ زد و راجع به رنگ كمد پرسيد و منم گفتم، هر چي خودش صلاح مي دونه بخره. و بعد ليست موادي رو كه براي عصرونه لازم داشتيم، ازش گرفتم تا بريم بازار و هر چي لازمه بخريم.

خريد دو ساعتي طول كشيد. ميوه و مواد سالاد ماكاروني و هوكامه و سالاد الويه رو خريديم. يه تعداد ظرف يه بار مصرف هم خريديم تا يه وقتي ظرف كم نياد.

خونه كه رسيدم، ديدم مامانم اينا دارن اتاق بچه رو مي چينند. از تخت و كمدي كه مامانم خريده بود خيلي خوشم اومد. مريم دوستم هم اومده بود كه بخشي از غذاهاي فردا رو آماده كنن. با مامانم مشورت كردم و گفتم،"من فكر كنم اينا با عصرونه زياد موافق نباشن. گفتم كه خانواده اينا فرق دارن. ما كه مي خوايم اين همه زحمت بكشيم و كلي تدارك ببينيم. هم زحمتش زياده و هم خرجش. اون وقت مي خوان بگن كه فقط عصرونه دادن. به نظر من بهتره كه بهشون شام بديم. ضمنا اينا آقايونشون هم مي خوان بيان. بهتره خونه نجي اينا رو خالي كنيم، تا كيا با آقايون بره اونجا"

كلا برنامه عوض شد. و قرار شد به جاي سالاد الويه شام سفارش بديم. ولي سالاد ماكاروني و ژله ميوه و هوكامه رو درست كنيم. سالاد ماكاروني و ژله رو همون شب خواهرم و دوستم مريم آماده كردن و اتاق بچه رو چيدن. مامانم خيلي ذوق مي كرد و همه خوشحال بودن به غير از كيا. نمي دونم باز چش شده بود. براي رسوندن ماري آجي رفتيم بيرون. وقتي با كيا تنها شدم. بهش گفتم:"چت شده؟ باز براي چي ناراحتي؟ مردم جشن بچشون شادي مي كنن. تو غصه ات گرفته."

هيچي جوابم رو نداد. منم همين كه رسيدم خونه. با ناراحتي بهش گفتم در ماشين رو باز كنه من برم بالا.

خيلي حالم گرفته بود. طوري كه سردرد داشتم و بغض گلوم رو گرفته بود. ياد تمام خاطرات تلخي كه قبلا توي عروسيمون داشتيم افتادم. تازه بعد از 4 سال مي خوام يه مهموني بگيرم اونم مهموني اي كه مخصوص خانواده خودشه. جاي تشكر، معلوم نيست طلب چي رو از من داره. يك بار كه منت جهيزيه رو، رو سرم گذاشت. احتمالا حالا كه مي بينه سيسموني كامله، لجش گرفته. خودش كه برام عروسي نگرفت. منم به خرج خودم يه مهموني زنونه براي عروسيمون گرفتم و تك تك به فاميلاش زنگ زدم كه بياين. جاي تشكر دو قورت و نيمش هم باقي بود. حتي تلاش نكرد كه خودش رو خوشحال نشون بده. دوباره داره همون برنامه رو داره پياده مي كنه. حالم از اين كارهاش بهم مي خوره. همش تقصير خودمه كه اينقدر پررو شده.

به مامانم گفتم مي رم اتاق استراحت كنم. و يه دل سير گريه كردم. كيا اومد تو اتاق و گفت،"من چون كمرم درد مي كنه. ناراحتم. " منم فقط تو چشاش نگاه كردم و چيزي نگفتم. يه كم صبر كردم تا آثار گريه از صورتم بره. نمي خواستم مامانم اينا رو ناراحت كنم.

امشب اصلا نتونستم بخوابم. پهلوم حسابي تير مي كشيد. چندين بار بلند شدم و تو اتاق راه رفتم. فكر مي كنم اين راههاي طولاني خسته ام كرده بود. ولي خوشبختانه خارشم از بين رفته بود. فكر مي كنم اين همه خارش و اذيت شدنها به خاطر گرد و خاكي بود كه دو هفته كل خونه رو پوشونده بود.

...


مطالب مشابه :


لبخند بچه های روستایی

آقا معلم - لبخند بچه های روستایی - آقا معلم. لبخند بچه های كمد و كتاب ها رو تحويل داديم و




بچه‌ها را بهتر بشناسيم

کتاب - بچه‌ها را بهتر بشناسيم - کتاب او كه اين پرندگان را توي كمد جا نداده بود.




پنجشنبه 28 ارديبهشت 91- تدارك براي مهموني سيسموني

مامانم زنگ زد و راجع به رنگ كمد پرسيد و خونه كه رسيدم، ديدم مامانم اينا دارن اتاق بچه رو




نقد فیلم|بچه رزماری|رومن پولانسکی

شیدا مقانلو - نقد فیلم|بچه بوي گردن‌بند اقبال از دكتر زنان، قرار داشتن كمد در مقابل




داستان بچه های مسجد

بچه ‌هاى مسجد پشت سر شهدا مي بينيد در دهه60 نوار خانه بسيج بود و در دهه هفتاد شد كمد نشريه




براي بچه هاي كوچك برنامه داشته باشيم2

برای یادت، نماز - براي بچه هاي كوچك برنامه داشته باشيم2 2- طرح كمد جايزه




برچسب :