کندوکاوی درزمینه انواع سرقت وراه های پیشگیری

مقدمه

یکی ازناهنجاری های مهم اجتماعی دزدی است.درعربی به آن سرقت می گویند.دستبردزدن به مال دیگری نیزبه معنای دزدی است.سرقت چهره های مختلفی دارد.امامعمولا مردم شناخت کافی نسبت به همه آنها ندارند؛زیرا که به رنگ های مختلف درمی آیند وسیمای خودراعوض می کنند تا   درمیان مردم حساسیت چندانی نسبت به آنهانباشد.

رفتاربرخی ازسارقان حرفه ای مانند راهزنان به قدری شرم آوراست که سعدی ازخداوند می خواهد که دزدشبرورادرمقایسه با عمل ننگین آنان درآتش جهنم نسوزاند.او می گوید:

خدایا توشبرو به آتش مسوز                  که ره می زند سیستانی به روز

منظورشاعر در بیت بالا،معرفی رفتارهمه مردم سیستان نیست بلکه به راهزنی برخی ازساکنان آن خطه اشاره کرده است.راهزنان به قافله بازرگانان حمله می کردند واموالشان رابه زورازدستشان می گرفتند.آنها برای  موفقیت بیشتردرکارخود به شکل گروهی فعالیت می کردند.به گونه ای که رئیس آنان همانند حکمران دستورمی دادوبقیه ازدستورهای وی مانند سربازفداکارپیروی می کردند وازاین طریق امرارمعاش می کردند.

متاسفانه،آنان رعشه برجان ودل کاروانهای بازرگانی وزیارتی می انداختند ودررسیدن به اهداف مادی خود رحم ومروتی نداشتند.هنوزنیزراهزنی دربرخی ازکشورهای فقیروناامن با استفاده اززوراسلحه درجاده ها وجاهای خلوت دیگر صورت می گیرد.

همچنین،جریان های مافیایی بین المللی با تشکیل انجمن های سری وازطریق گسترش فساد،،قتل،مواد مخدرو...به درآمد های نامشروع کلانی دست می یابند.طوری که دولت ها نیزازعهده آنان برنمی آیند وبرای مقابله باآنان هزینه های زیادی رامتحمل می شوند.آنان به مراتب خطرناک ترازراهزنان گذشته هستند.برای اینکه درنزدآنان برخلاف شبکه های مافیایی،اخلاق وانسانیت به طورکامل ازبین نرفته بود.به گونه ای که گاهی،امیردزدان تحت تاثیررفتارمالباختگان قرارمی گرفت ومالشان رابه خودشان بازمی گرداند.سعدی درگلستان خویش حکایت زیبایی راازرفتارامیر دزدان نقل می کند که شنیدنی است:

  شاعرى پيش امير دزدان رفت و ثنايی بر او بگفت.فرمود تا جامه ازو برکنند و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همی رفت.سگان در قفای وی افتادند.خواست تا سنگي بردارد و سگان را دفع کند،زمين يخ گرفته بود،عاجز شد،گفت :اين چه حرامزاده مردمانند،سگ را گشاده اند و سنگ را بسته.امير از غرفه بديد و بشنيد و بخنديد ، گفت: ای حکيم ، از من چيزی بخواه . گفت : جامه خود را می خواهم اگر انعام فرمايی . رضينا من نوالک بالرحيل.

اميدوار بود آدمى به خير كسان      مرا به خير تو اميد نيست ، شر مرسان

سالار دزدان را رحمت بروی آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستينی برو مزيد کرد و درمی چند.

روانشناسی دزدی

سارقان برای رسیدن به هدف مادی خود بیشتربه جاهایی که احتمال خطرکمتری داشته باشد،سرکشی می کنند.معمولا مردم ازآنان می ترسند این درحالی است که آنان نیز ازمردم واهمه زیادی دارند.

دزدی کاری بس سخت ،پیچیده ونیازمند تجربه،مهارت فراوانی است.بسیاری ازسارقان در کارخودحرفه ای نیستند.به همین دلیل ،به هنگام ورود به محل سرقت واهمه زیادی بردلشان می نشیند که مبادا دستگیر شوند.آنان مانند سایرمردم به آبروی خود اهمیت زیادی قائل می شوند ودوست ندارند که مردم به فقرومسکنت آنان پی ببرند.لذا تلاش می کنند که کارخودراکاملا مخفیانه انجام دهند. آنان دزدی رابه گدایی ترجیح می دهند؛زیرکه گدایی را به منزله پذیرش فقرونداری  درنزد مردم می دانند.درگلستان آمده است:

دزدى گدايی را گفت شرم نداری که دست از برای جوی سيم پيش هر لئيم دراز می کنی ؟ گفت :

دست دراز از پى يك حبه سيم                به كه ببرند به دانگى و نيم

متاسفانه،بسیاری از سارقان درورود به محل دزدی به شخصیت فکری وفرهنگی ومعنوی افراد اهمیت چندانی قائل نمی شوند.برای اینکه هدف اصلی آنان کسب مال است وبرایشان فرقی نمی کند که صاحب مال چه کسی باشد.البته، آنان در کارخود به خطرناک بودن شخص ومحل سرقت اهمیت می دهند،به طوری که اگرصاحبان مال افرادی قوی وتوانمندی باشند،درسرقت اموال آنان دقت بیشتری می کنند.همچنین،محل قرارگرفتن مال اهمیت زیادی درعزم وتصمیم آنان دارد.به گونه ای که اگرمطمئن باشند که ورود به محل نگهداری مال خطرناک است،ازخیرآن می گذرند.این درحالی است که بعضی ازسارقان حرفه ای به دلیل طمع زیادی که دارند گاهی  تونل حفرمی کنندتا به پول وپله ای برسند.معمولا دزدی از بانک ها ومراکزاعتباری مهم که مراقبت امنیتی زیادی ازآنها صورت می گیرد به همین شیوه انجام می گیرد.

گاهی سارق وارد  خانه کسی می شود که اندوخته ای برای دزدیدن ندارد وازاونیزبینواتراست.دراین میان،ممکن است وی ازاین که سارق به چیزی دست نیافته است،شرمنده شود.چون دوست ندارد که کسی ازدرگاه وی مایوس برگردد.درگلستان آمده است:

دزدی به خانه ی پارسايی درآمد. چندان که جست چيزی نيافت . دلتنگ شد . پارسا خبردار شد ، گليمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود.

شنيـــــدم كه مردان راه خداى                 دل دشمنان را نكــــــردند تنـــگ

تو را كى ميسر شود اين مقام                 كه با دوستانت خلافست و جنگ

مودت اهل صفا چه در روی و چه در قفا ، نه چنان کز پست عيب گيرند و پيشت بيش ميرند.

هر كه عيب دگران پيش تو آورد و شمرد   بى گمان عيب تو پيش دگران خواهد برد

مردم همه دزدان راپست وپلید می شمارند،این درحالی است که بسیاری از آنان نیز پستی ،بی آزرمی ،بدی وآسیب رسانی به مردم رادوست ندارند.اما باگسترش نابرابری های اجتماعی،افزایش سطح نیازهای اساسی،شرم ازگدایی وعدم احساس مسئولیت توانگران درکاهش نابسامانی های اجتماعی،موجب بروزچنین ناهنجاری هایی می شود.بنابراین،درکناراقدامات پیشگیرانه باید پیش ازهرچیزبه قطع ریشه های دزدی اندیشید تامردم به ارتکاب این کارزشت مجبورنشوند.به ویژه آنکه خیلی ازسارقان درکار خود غیرحرفه ای هستندودوست ندارند که ازاین طریق امرارمعاش کنند.سعدی درگلستان خویش آورده است:

درويشی را ضرورتی پيش آمد، گليمى را از خانه يكى از پاك مردان دزديد. قاضى فرمود تا دستش بدر کنند.

صاحب گليم شفاعت کرد که من او را بحل کردم.

قاضى گفت : به شفاعت تو حد شرع فرو نگذارم.

صاحب گليم گفت : اموال من وقف فقيران است ، هر فقيرى كه از مال وقف به خودش بردارد از مال خودش برداشته ، پس قطع دست او لازم نيست .

قاضى از جارى نمودن حد دزدى منصرف شد، ولى دزد را مورد سرزنش ‍ قرار داد و به او گفت : آيا جهان بر تو تنگ آمده بود كه فقط از خانه چنين پاك مردى دزدى كنى ؟!

دزد گفت : اى حاكم ! مگر نشنيده اى كه گويند: خانه دوستان بروب ولى حلقه در دشمنان مكوب .

چون به سختى در بمانى تن به عجز اندر مده          دشمنان را پوست بر كن ، دوستان را پوستين

اما تردیدی نیست که راهزنان گرفتارپلیدی وپستی هستند.آنان خانه خانه وکاشانه خویش راترک می کنند وبرای خود انجمنی برپامی کنند وباتجربه،مهارت وآمادگی به راهزنی می پردازند.دراین میان،برخی ازآنان مسلح هستند.درقوانین کشورها مجازات سنگینی برای قطاع طریق وضع می کنند برای اینکه کارآنها بسیارناجوانمردانه است.درگلستان سعدی داستان زیبایی درمورد قطاع الطریق آمده است:

کاروانی در زمين يونان بزدند و نعمت بی قياس ببردند.بازرگانان گريه و زاری کردند و خدا و پيمبر شفيع آوردند و فايده نبود.

چو پيروز شد دزد تيره روان                 چه غم دارد از گريه كاروان

لقمان حکيم اندر آن کاروان بود.يکی گفتش از کاروانيان:مگر اينان را نصيحتی کنی و موعظه ای گويی تا طرفی از مال ما دست بدارند که دريغ باشد چندين نعمت که ضايع شود . گفت : دريغ کلمه ی حکمت با ايشان گفتن.

آهنــــــــى را كه موريانه بخــــورد                    نتوان برد از او به صيـقل زنگ

به سيه دل چه سود خواندن وعظ                  نرود ميــــخ آهنــين بر سنـــگ

همانا که جرم از طرف ماست.

به روزگار سلامـــت ، شكستگان درياب                كه جبر خاطر مسكين ، بلا بگرداند

چو سائل از تو به زارى طلب كند چيزى  بده و گرنه ستمگر به زور بســـتاند

سارقان نیزهمانند سایرمردم نیازمند تربیت هستند؛زیراکه رفتار انسان ها با گسترش آموزش،تربیت ،مهارت وتجربه اندوزی درزندگی اجتماعی متحول می شود.وانگهی،راه های آسانتر کسب روزی نیزبه همه شهروندان آموخته می شود.

باوجود اینکه هیچ تردیدی دراثرگذاری برنامه ریزی ،تربیت،آموزش مهارتهای شغلی،یاری کردن به انسان های درمانده ومانند آنهادرکاهش انواع دزدی وجود ندارد،امابرخی گمان می کنند که تربیت دزدان بی فایده است.به گونه ای که سعدی درداستان زیرنتیجه می گیرد که آنان تربیت پذیرنیستند.این درحالی است که همه انسان ها به ویژه آنان که باآسیب  های گوناگون روحی ،اخلاقی وفکری مواجه هستند،بابرنامه ریزی،همدردی،احساس مسئولیت ورفع موانع تربیتی اصلاح پذیرند:

طايفه ای ازدزدان عرب بر سر کوهی نشسته بودند و منفذ کاروان بسته و رعيت بلدان از مکايد ايشان مرعوب و لشکر سلطان مغلوب. بحکم آنکه ملاذی منيع از قله ی کوهی گرفته بودند و ملجاء و ماوای خود ساخته . مدبران ممالک آن طرف در دفع مضرات ايشان مشاورت همی کردند که اگر اين طايفه هم برين نسق روزگاری مداومت نمايند مقاومت ممتنع گردد.

درختى كه اكنون گرفته است پاى                      به نيـــروى مردى برآيد ز جـاى

و گر همچنــــان روزگارى هلـى                         به گردونش از بيخ بر نگسلــــى

سر چشمه شايد گرفتـــن به بيــل                   چو پر شد نشايد گذشتن به پيل

سخن بر اين مقرر شد که يکی به تجسس ايشان برگماشتند و فرصت نگاه داشتند تا وقتی که بر سر قومی رانده بودند و مقام خالی مانده ، تنی چند مردان واقعه ديده ی جنگ ازموده را بفرستادند تا در شعب جبل پنهان شدند . شبانگاهی که دزدان باز آمدند سفر کرده و غارت آورده سلاح از تن بگشادند و رخت و غنيمت بنهادند ، نخستين دشمنی که بر سر ايشان تاختن آوردد خواب بود . چندانکه پاسی از شب درگذشت ،

قرص خورشيد در سياهى شد                يونس اندر دهان ماهى شد

دلاورمردان از کمين بدر جستند و دست يکان بر کتف بستند و بامدادان به درگاه ملک حاضر آوردند . همه را به کشتن اشارت فرمود . اتفاقا در آن ميان جوانی بود ميوه ی عنفوان شبابش نورسيده و سبزه ی گلستان عذارش نودميده . يکی از وزرا پای تخت ملک را بوسه داد و روی شفاعت بر زمين نهاد و گفت : اين پسر هنوز از باغ زندگانی برنخورده و از ريعان جوانی تمتع نيافته . توقع به کرم و اخلاق خداونديست که به بخشيدن خون او بربنده منت نهد .. ملک روی از اين سخن درهم کشيد و موافق رای بلندش نيامد و گفت :

پرتو نيكان نگيرد هر كه بنيادش بد است                 تربيت نااهل را چون گردكان برگنبد است

بهتر اين است كه نسل اين دزدان قطع و ريشه كن شود و همه آنها را نابود كردند، چرا كه شعله آتش را فرو نشاندن ولى پاره آتش رخشنده را نگه داشتن و مار افعى را كشتن و بچه او را نگه داشتن از خرد به دور است و هرگز خردمندان چنين نمى كنند:

ابر اگر آب زندگـى بارد          هرگز از شاخ بيد بر نخورى

با فرومايه روزگار مبر          كز نى بوريا شــــكر نخورى

وزير، سخن شاه را طوعا و کرها پسنديد و بر حسن رای ملک آفرين گفت و عرض كرد: راى شاه دام ملکه عين حقيقت است ، چرا كه همنشينى با آن دزدان ، روح و روان اين جوان را دگرگون كرده و همانند آنها نموده است . ولى ، ولى اميد آن را دارم كه اگر او مدتى با نيكان همنشين گردد، تحت تاءثير تربيت ايشان قرار مى گيرد و داراى خوى خردمندان شود، زيرا او هنوز نوجوان است و روح ظلم و تجاوز در نهاد او ريشه ندوانده است و در حديث هم آمده :

كل مولود يولد على الفطرة فابواه يهودانه او ينصرانه او يمجسانه .

پســــــــر نوح با بدان بنشســت               خاندان نبـــوتش گـــــم شـــد

سگ اصحاب كهف روزى چنــــد                پى نيكان گرفت و مردم شد

گروهى از درباريان نيز سخن وزير را تاءكيد كردند و در مورد آن جوان شفاعت نمودند. ناچار شاه آن جوان را آزاد كرد و گفت : بخشيدم اگر چه مصلحت نديدم  .

دانى كه چه گفت زال با رستم گرد           دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد

ديديم بسى ، كه آب سرچشمه خرد           چون بيشتر آمد شتر و بار ببرد

فی الجمله پسر را بناز و نعمت براوردند و استادان به تربيت همگان پسنديده آمد . باری وزير از شمايل او در حضرات ملک شمه ای می گفت که تربيت عاقلان در او اثر کرده است و جهل قديم از جبلت او بدر برده . ملک را تبسم آمد و گفت :

عاقبت گرگ زاده گرگ شود                 گرچه با آدمى بزرگ شود

سالی دو برين برآمد. طايفه ی اوباش محلت بدو پيوستند و عقد موافقت بستند تا به وقت فرصت وزيبر و هر دو پسرش را بکشت و نعمت بی قياس برداشت و در مغازه ی دزدان بجای پدر نشست و عاصی شد. ملک دست تحير به دندان گزيدن گرفت و گفت :

شمشير نيـك از آهن بد چـــــون كند كسى      ناكس به تربيــــت نشود اى حكيــم كس

باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست           در باغ لاله رويد و در شــــوره زار خـــس

زمين شوره سنبــــــل بر نياورد                           در او تخم و عمل ضايع مگردان

نكويى با بدان كردن چنان است                           كه بد كردن بجــاى  نيكمــردان

راه های کاهش دزدی

1.یکی ازموانع مهم تربیتی بی عدالتی است.اگردرجامعه ای اصول عدالت اجتماعی حاکم باشد ودولت،نهاد های گوناگون اجتماعی واغنیاء به رفع تنگاهای زندگی افراد فقیر، بیکار،درمانده، زندانی، بدهکار وبی پناه توجه کنند،جلوی گسترش بیکاری رابگیرند،فشارهای اقتصادی شهروندان راکم کنند، آموزش عمومی رادرهمه نقاط کشورتوسعه دهند،مراکزمتعددی رابااهداف گوناگون درزمینه اصلاح ،تربیت وبالابردن توان مندی های افراد آسیب دیده ایجاد کنند وبه گسترش مودت،دوستی وهمبستگی درجامعه کمک کنند،بی تردیدازمیزان ناهنجاری های مختلف اجتماعی،اخلاقی،دینی وقانونی کاسته خواهد شد.

2. فقروگرسنگی درد جانکاهی است که تا کسی گرفتارآن نشده باشد، نمی تواند رنج ناشی از آن راخوب درک کند.قرآن کریم باعنایت به این حقیقت تاکید کرده است:"فی اموالهم حق للسائل والمحروم"؛دراموال آنان (اغنیاء)حقی برای افراد سائل ومحروم است.(زاریات،19). بنابراین،با توجه به آیه فوق،فقرا،نیازمندان وافراد محروم ازامکانات زندگی برذمه توانگران حق دارند وآنان مکلفند دررفع تنگاهای اقتصادی افراد محتاج ومحروم بکوشند.

بدیهی است،اگرتوانگران به وظیفه انسانی خویش درقبال نیازمندان عمل کنند،درکنارماجورشدن درپیشگاه ایزد متعال درکاهش آسیب هاوناهنجاری های اجتماعی نیزموثرواقع می شوند.آنکه ناتوان است ونمی تواند خودبه رفع مشکلاتش بپردازد،چه کارباید بکند؟آیاهمچنان دربرابر فقروفاقه مضاعف خویش بردباری پیشه کندیا برای شرمنده نشدن درپیش اعضای خانواده اش به کاری دست زند که درنزد خداوخلق اومذموم ودارای کیفرسخت باشد!

3.پاره ای ازمردم برای حل گره های زندگی خویش به جای سرقت به گدایی رومی آورند.این نوع کسب درآمد درمقایسه با دزدی خسارت کمتری به جامعه واردمی کند.اما آن نیزازناهنجاری های اجتماعی محسوب می گردد،چراکه می تواند به عنوان پیش زمینه ای برای روآوری آنان به  پدیده  زشت  سرقت تبدیل شود.اگر دولت ،نهاد های مدنی وهمه کسانی که دررفع معضلات اجتماعی احساس تعهد ومسئولیت می کنند،برای حذف تکدی گری به عنوان یک پدیده اجتماعی ناپسند  بکوشند، بی تردید،ازمیزان ناهنجاری های اجتماعی کاسته خواسته خواهد شد.

به هرحال،گدایی درکوچه وخیابان نشانه بارزناهنجاری ازیک طرف و بی مسئولیتی حکومت،نهاد های مدنی واغنیا ازطرف دیگردرزمینه عدم همدلی،غیرت،همبستگی وتعهد آنان درحل گره های ناگشوده نیازمندان جامعه خوداست.

4. سارقان باارتکاب دزدی امنیت،آسایش وآسودگی خاطر شهروندان راازبین می برند وهزینه های امنیتی،جانی ومالی زیادی رابرجامعه تحمیل می کنند.به همین دلیل،قرآن کریم کیفرسختی رابرای افراد سارق درنظرگرفته است که نشان می دهد ازدیدگاه الهی این کاربسیارزشت وناپسند است.بنابراین،نیازمندان باید فقرونداری رابه هراندازه که باشد تحمل کنند وبه عمل دزدی رونیاورند: " وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ"؛ و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‏اند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است ﴿ مائده،۳۸﴾

5.مطالعه ویادگیری راه های پیشگیری ازانواع نابسانی های اجتماعی؛ازقبیل دزدی،اعتیاد،فساد اجتماعی ،تبعیض ومانند آنها نیزبه کاهش ناهنجاری هاکمک می کند.درزیربرخی ازشیوه های پیشگیری ازسرقت منازل وخودروبه اجمال ذکرشده است:

الف.راه های پیشگیری ازدزدی منازل؛

- مقابل کلیه پنجره‌های قابل دسترس، نقاط نفوذ پذیر، نورگیرها و روی دیوارها حفاظ مقاوم و مطمئن نصب کنید.

- در راهرو و پشت بام را با حفاظ نرده‌ای ایمن کنید.

- نسبت به تعویض قفل‌هایی که کلید یدکی آنها گم شده یا برای مدتی دراختیار دیگران بوده اقدام کنید.

- در صورت خروج از منزل تنها به بستن در خروجی اکتفا نکرده و کلیه در‌های داخل منزل (راهرو، اتاق‌ها و آشپزخانه) را قفل کنید.

- در صورت تغییر مکان حتما قفل‌های در اصلی منزل جدید را تعویض کنید.

- از ورود افراد ناشناس تحت عنوان فالگیر، رمال و متکدی به داخل منزل جلوگیری کنید.

- کلید منزل خود را در دسترس افراد غیر مطمئن قرار ندهید.

- برای شناسایی افراد به هیچ عنوان ابتدا اقدام به باز کردن در نکنید و این مورد را به فرزندان خردسال خود نیز آموزش دهید.

- اگر افرادی به عنوان ماموران سازمانهای مختلف به منزلتان مراجعه می‌کنند، قبل از شناسایی کامل و رویت کارت و مدارک شناسایی از ورود آنان اکیدا جلوگیری کرده و در صورت هر گونه ابهامات با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید.

- در صورتی که محوطه بیرونی منزل شما فاقد روشنایی کامل است با نصب لامپ بر سر در منزل، روشنایی محل را تامین کنید.

- در تمام ساعات شبانه‌روز در منزل را ببندید تا سارقان نتوانند وارد منزل شوند.

- در مجتمع‌های مسکونی در ورودی حتما باید کنترل شود.

- همیشه در پشت بام را به قفل آویز مطمئن مجهز کنید.

- شماره و مشخصات لوازم خانگی خود از قبیل لوازم صوتی و تصویری، فرش، جواهرات، تابلوی نقاشی، اشیاء عتیقه و گرانبها دقیق یادداشت کنید و در صورت امکان از آنها عکس تهیه کنید تا در صورت وقوع سرقت، شناسایی و دستیابی مجدد به آنها امکان پذیر باشد.

- برای مواقع اضطراری شماره تلفن‌های مرکز نیروی انتظامی منطقه و کلانتری محل سکونت خود را در اختیار داشته باشید تا هنگام لزوم بتوانید سریعا با این مرکز تماس بگیرید.(خبرگزاری ایسنا)

 ب. راه های پیشگیری ازدزدی خودرو؛

سرقت خودرو از جمله جرايمي است كه بيشتر اوقات بي‌توجهي مالك خودرو به اصول ايمني و توصيه‌هاي پليسي باعث وقوع آن مي‌شود. براي آن كه از سرقت اتومبيل‌تان در امان باشيد به اين توصيه‌ها توجه كنيد.

ـ خودروي خود را به دزدگير، سوئيچ مخفي، قفل فرمان، قفل سوئيچي، قفل پدال و زنجير تجهيز كنيد.

ـ ‌از تجهيزات ايمني براي جلوگيري از باز كردن شيشه‌ها و بادگيرها استفاده كنيد.

ـ هنگام دور شدن از خودرو، سيستم ايمني آن را فعال كنيد.

ـ سعي كنيد كليد درها و سوئيچ استارت با هم متفاوت باشند و درخصوص درها از قفل ايمني استفاده كنيد.

ـ سوئيچ اتومبيل خود را در جايي مطمئن كه در معرض ديد و دسترس ديگران نباشد، قرار دهيد.

ـ‌ خودروي خود را در محل خلوت پارك نكنيد و اغلب از پاركينگ عمومي استفاده كنيد.

ـ ‌اگر به پاركينگ دسترسي نداريد، حتي‌الامكان خودرويتان را در معرض ديد خود قرار دهيد.

ـ هنگام ترك خودرو اسناد معتبر را در آن قرار ندهيد.

ـ موقع ترك خودرو دقت كنيد درها و شيشه‌ها كاملا بسته باشد و همچنين از گذاشتن اشياي قابل توجه و قيمتي در داخل خودرو خودداري كنيد.

ـ‌ اتومبيل را به تعميرگاه‌هاي غيرمعتبر و ناشناس نسپاريد.

ـ‌ هنگام ترك خودرو، هرگز مدارك اتومبيل شامل بيمه بدنه، كارت، سند، پروانه تاكسيراني يا اسناد ديگر را داخل خودرو نگذاريد.

ـ بعضي خودروها به علت ضعف سيستم زاپاس، بيشتر مورد سرقت قرار مي‌گيرند. اگر خودرويي از اين نوع داريد زاپاس‌بند مناسبي به آن نصب كنيد و اگر اين برايتان مقدور نيست، به محض پارك خودرو زاپاس را به منزل ببريد و از گذاشتن آن در صندوق عقب خودداري كنيد.

ـ هيچ‌گاه به اعتبار اين‌كه كودكي در خودرو نشسته، اتومبيل روشن را ترك نكنيد.

ـ رانندگان بين‌شهري بهتر است از طريق پايانه‌ها و شركت‌ تعاوني تاكسيراني مسافر سوار كنند و حتي‌المقدور از پذيرش مسافران بين ‌راه خودداري كنند.

ـ براي كاهش آسيب‌پذيري از نصب تزئينات اضافي در خارج يا داخل اتومبيل خودداري كنيد.

ـ ‌به هنگام تصادف يا نزاع‌هايي كه احتمال ساختگي بودن آن مي‌رود، مراقب باشيد و خودرو را رها نكنيد.

ـ ‌به محض احساس خطر با دقت و هوشياري از سيستم‌هاي تاخيري مانند سوئيچ مخفي استفاده كنيد.

ـ در صورت مشكوك شدن به حركات، رفتار و برخورد سرنشينان خودرو، سعي كنيد مشخصات دقيق فيزيكي، سن و علائم خاص را به خاطر سپرده تا در صورت نياز براي كشف و شناسايي مجرمان موثر باشد.(برگرفته ازپایگاه اطلاع رسانی نیروی انتظامی)

لازم به توضیح است که راه های پیشگیری ازسرقت به اماکن مسکونی وخودرو محدود نمی شود.بلکه درمورد چگونگی پیشگیری ازدزدی مغازه ها،بانک ها ،سرقت اطلاعات و...نیز باید مطالعه و آگاهی های لازم راکسب کرد.برای اینکه سرقت ازبانک ها واماکن تجاری به ویژه مشاغل حساسی ؛چون طلا فروشی ها،صرافی ها و...رواج زیادی دارد.استفاده ازابزارهای هوشمند الکترونیکی درزمینه ضبط رفت وآمد افراد نقش زیادی درپیشگیری ازافزایش میزان سرقت کمک می کند.

انواع دزدی

 همه سرقت ها ازفقروگرسنگی ناشی نمی شود.برخی ازسارقان بدون اینکه بامعضلاتی ؛چون فقر،نیازودرماندگی مواجه شوند،به این کارنامشروع وزشت دست می زنند؛چرا که پاره ای ازآنان نه تنها فقیرنیستند بلکه درزمره اغنیاء قرارمی گیرندوازدرآمد بسیارخوبی برخوردارند.امامتاسفانه،حرص وزیاده خواهی موجب طغیان نفس اماره آنان می شود.به قول مولانا:

نفس اژدرهاست اوکی مرده است            ازغم بی آلتی پژمرده است

شوربختانه ،برخی ازتوانگران نیز برای بهره مندی بیشترازموقعیت خطیرخود به استفاده ناروااز منابع عمومی به اشکال گوناگون ازجمله پول شویی ،اختلاس و...می پردازند.

بنابراین،اگراندکی انصاف داشته باشیم، دزدان ساده وغیرحرفه ای به اندازه افراد مذکور محکوم نمی کنیم.آیا به نظرشما گناه وبزه کسی که برمنابع ملی مسلط است وازآن ها استفاده های نامشروع می کند بادزدان فقیروبینوایکسان است؟

به هرحال،برای اینکه درک درستی ازهمه اشکال دزدی به دست آید ومعلوم شود که سرقت، تنها دربرداشتن مخفیانه اموال دیگران خلاصه نمی شود،بلکه به اشکال وصوردیگری نیز انجام می گیرد،درزیربه معرفی چهره های دیگری ازدزدی پرداخته می شود.

هرچند پاره ای ازاشکال سرقت به ظاهردرخانواده گسترده دزدی قرارنمی گیرند.اما بااندکی دقت مشخص می شود که درهمه آن ها نیزنوعی تصرف ناروا،سوء استفاده ،آزمندی وانحراف مالی به چشم می خورد.

پول شویی ؛

پول شویی به معنای تلاش برای موجه و قانونی جلوه دادن درآمدهایی که از راه های غیرقانونی به دست می آید،است.پول شویی معمولا ازرانت به دست می آید.

رانت درآمدی است که که از فرصت ها و موقعیت های برتر به دست آمده باشد، ثروت حاصل از کار غیرتولیدی و بادآورده(منبع: فرهنگ فارسی معین).حال،اگرکسی ازموقعیت مدیریتی خویش سوء استفاده مالی بکند،پول شویی کرده است.مثلا بانکداران به خاطراختیاراتی که دارند می توانند به یکی وام بدهند وبه دیگری با همان شرایط برای پرداخت هیچ گونه وامی موافقت نکنند.همچنین،میزان وام پرداختی به یکی بیشتروبه دیگری با همان شرایط کمترباشد.مدیران اقتصادی می توانند بابرخورداری ازموقعیت ویژه ای که دارند،به رانت خواری بپردازندومنابع ملی رادرخدمت اهداف ونیات غیرقانونی خویش قراردهند.

اختلاس؛

اختلاس دراصطلاح فقه عبارت از:ربودن مالی از محل غیر حرز و بطور مخفی(لغتنامه دهخدا).اگرکسی با استفاده ناروا ازمنابع دولتی به اختلاس بپردازد،درواقع دزدی کرده است.معمولا اختلاس باایجاد تغییردرآماروارقام هزینه های مالی سازمان ها وشرکت های دولتی انجام می گیرد.ممکن است هیچ هزینه ای نشده باشد اما محاسبات مالی ازعملکرد هزینه ای آن خبردهد.همچنین،اگراداره یاشرکتی هزینه های انجام شده رابیشترازمیزان واقعی آن نشان دهد،مرتکب اختلاس شده است.

متاسفانه،بسیاری ازدزدی های بزرگ به صورت اختلاس انجام می گیردوبدین طریق منابع ملی باعملکرد متقلبانه مدیران وذی حسابان ادارات وشرکت ها به هدرمی رود.

رشوه؛

گرفتن رشوه به ظاهرعمل دزدی نیست؛چراکه راشی نمی گوید که رشوه می دهدبلکه عنوان می کند که به عنوان تقدیرازرحمات کارمندی به وی انعام داده است.اما با بررسی اجمالی ،تردیدی باقی نمی ماندکه آن نیزنوعی سرقت ازمنابع ملی وعمومی است است.سوال این است که چرا راشی برای رسیدن به خواسته خود به دیگری(مرتشی) مالی اعم ازنقدی یا غیرنقدی می دهد؟آیا جزاین است که می خواهد گیرنده آن بااین بذل وبخشش مثلا ازمیزان مالیات وعوارض اوبکاهد یا به وی امتیاز بیشتری بدهدیا مقام وموقعیتی بدست آورد که برای آن محق نبوده است و...؟

بنابراین،رشوه نوعی دزدی پیچیده وچندوجهی است؛چراکه راشی درپرداخت آن اهداف ومقاصد گوناگونی راتعقیب می کند.این درحالی است که دزدی سنتی همان برداشتن پنهانی مال دیگری است وبس!به همین دلیل،رشوه نقش مهمی درفساد اداری جوامع داردویک نظام اداری سالم نمی تواند این وضعیت نابسامان راتحمل کند.

شوربختانه،گاهی،کسانی رشوه می گیرند که خودمسئول برخوردباتحقق آن هستند.اگرپلیس ،بازرس یا دادرسی به دریافت رشوه مبادرت ورزد،چه باید کرد؟چه سرقتی خطرناک ترازاین که مسئولان مبارزه با آن مرتکب همان جرم شوند!

راهزنی؛

راهزنی نیزنوعی دزدی است.بااین تفاوت که دزدی عادی به صورت مخفیانه انجام می گیرد،درحالیکه راهزنی،بیشتر آشکاراوباتوسل به زوروتهدید صورت می پذیرد.راهزنی معمولا به صورت گروهی انجام می گیردوآنان اموال مسروق رامطابق دستورامیردزدان  بین خودتقسیم می کنند.

این سرقت بسیارشرم آوراست؛چراکه سارق درروز روشن وبدون هرگونه شرم وحیایی اموال دیگری رابه زوراسلحه وتهدید ازدستش می گیرد.به همین دلیل، ازدیدگاه اسلام،اگرراهزنی همراه با اسلحه گرم انجام شده باشد،مجازات آن کیفرسنگین محاربه است.

جیب زنی وکیف قاپی؛

جیب زنی نوعی دزدی ماهرانه است.اگرکسی با استفاده ازمهارت وتجربه ای که دارد،پول،کیف،مدرک ومانند آنرااز جیب یادست دیگری درآورد،بدون آنکه صاحب آن متوجه عمل وی شود،جیب زنی کرده است.این نوع دزدی معمولا درمحیط های شلوغ انجام می گیرد.گاهی نیزسرقت به صورت ربودن پول،کیف ومدرک دیگری صورت می گیرد.درکشورهایی که امنیت کافی وجود ندارد،این نوع دزدی ها بیشتررواج دارد.معمولاربایندگان ازموتورسیکلت وخودرواستفاده می کنند.گاهی نیز،دزد با استفاده ازغفلت وبی خبری صاحب مغازه ومانند آن اموال اورامی رباید.

متاسفانه،عدم آموزش راه های ساده پیشگیری ازکیف قاپی ،خسارات زیادی به دارندگان آن ها وارد می سازد.این درحالی است که با اندک دقتی بشدت ازمیزان این عمل مجرمانه کاسته می شود.عدم حمل پول زیاد ومدارک مهم به ویژه درمحل های خلوت ازراه های بسیارساده پیشگیری ازآن است.

اخاذی؛

اخاذی نیز نوعی دزدی است که معمولا بازوروفریب همراه است.سارق با استفاده اززور،تزویروتهدید مالباخته رادروضعیت دشواری قرارمی دهد واومجبوربه دادن مال خود به اخاذمی شود.

گاهی،اخاذی به هنگام اضطراروناآگاهی دیگری صورت می گیرد.اگرپزشکی باعرضه اطلاعات غلط فردی را زیرتیغ جراحی قراردهد،آیا کارکرد اوجزاخاذی چه معنایی می دهد؟اگرکسی بادادن اطلاعات نادرست ازشخصی سوء استفاده مالی کند،مانند اینکه بامشاوره فریب کارانه ملک اوراتصرف کند،درواقع،اخاذی کرده است.همچنین،آنکه داروی تاریخ گذشته یاتقلبی رابه بیمارمی فروشد وازاین طریق درآمد کسب می کند،اخاذی کرده است.

ربودن انسان؛

گاهی،افراد بزهکاربه جای ربودن مال،شهروند کشورها یااعضای خانواده ها رامی ربایند وقربانی رادرقبال دریافت مبلغی  پول یاکاری معین به صاحبانشان بازمی گردانند وبه این ترتیب ،امنیت،آرامش واعتماد جامعه رامخدوش می سازند.متاسفانه،ربودن کودکان کم سن وسال بااهداف دیگری نیز؛چون فروش اعضای بدن،سوء استفاده جنسی و... صورت می گیرد وبدین ترتیب، خسارت های جبران ناپذیری رابه جوامع بشری واردمی سازنند.

همچنین،گاهی ربایندگان حرفه ای به ربودن هواپیما،کشتی،خودروومانند آنها دست می زنند.

کلاه برداری ؛

کلاه برداری به ظاهرچهره دزدی ندارد.این درحالی است که کلاه برداربه جای دزدی عادی ازطریق عملیات متقلبانه به سرقت مال دیگری می پردازد.دراین نوع دزدی کلاه بردارازفریب وتقلب استفاده می کندتا نظرمساعد طرف دیگرمعامله رابه سوی خود جلب کند.اوخودرامثلا صاحب شرکت بزرگی معرفی می کند،درحالی که چنین چیزی واقعیت ندارد،چکی راصادرمی کند درحالی که بلامحل است یا مدت ها پیش مسدود شده است،مدرکی رابه عنوان وثیقه می گذارد که ازاعتبارافتاده است و...

متاسفانه،درکشورهایی که به حقوق شهروندی توجه چندانی نمی شود،زمینه های بروزچنین اقدامات متقلبانه بیشتردیده می شود. دراین کشورها،کلاه برداری بخش قابل توجهی ازپرونده های قضایی رابه خوداختصاص می دهد.

جعل عنوان ومدرک؛

جعل عنوان،جواز،گواهی،سند و...نوعی سرقت پیچیده وپررمزورازی است که برای تحقق آن مهارت خاصی می طلبد.برای اینکه معمولامردم دزدی عادی راتشخیص می دهند،درحالی که درک ماهیت جعل نیازمند مهارت ودقت زیادی است.

جاعل می تواند پول رسمی مملکتی راجعل کند،مدرک دانشگاهی برای خودیادیگری درست کند،با جوازپزشکی قلابی به طبابت بپردازد.بی تردید،درتحقق  همه انواع جعل از عنصرتقلب وتزویراستفاده می شود.

حال سوال این است که اگر کسی با استفاده ازمدرک تقلبی به مقام بالاتری ارتقاء یابد،آیا پولی که وی ازقبل آن دریافت می کند،دزدی است یانه؟

بدیهی است که عمل وی به لحاظ ماهیتی درزمره انواع سرقت قرارمی گیرد؛چراکه سرقت به معنای دزدیدن مال مردم است.جاعل نیز بافریب و تزویربه موقعیت،درآمد وامتیازغیرمشروعی می رسد. درواقع، او به واسطه سوءاستفاده ازعناوین ،اسناد ومدارک جعلی به نوعی ازمردم می دزدد.اگرکسی بامدرک جعلی به طبابت بپردازد،به اندازه پولی که ازبیماران می گیرد،سرقت کرده است.

گاهی نیز،بدون اینکه عنوانی جعل شود،ازاعتبارآن سوء استفاده می شود.به عنوان مثال،بااضافه کردن پسوندیاپیشوندی به عنوان معتبری ازاعتباروشهرت آن بهره مند می شوندومردم به اعتبارشناختی که نسبت به عنوان مذکور دارند،ازاین عنوان جدید نیزاستقبال می کنندوبه این ترترتیب فرد مذکورازقبل اعتباردیگری صاحب موقعیت واعتبارمی شود،بدون اینکه ازصاحب اعتباراصلی اذن گرفته باشد.

دریغا،عنوان گرایی جامعه راازدرون تهی می سازد.مردم به جای دانش واقعی افراد به عنوان ومدرک دانشگاهی آنان اهمیت می دهند وبه این ترتیب،مرتکب اموری ؛چون جعل مدرک وگواهینامه ومانند آنها جایگاه ویژه ای می یابد وجامعه با آسیب های فراوانی روبرومی شود.

خیانت درامانت؛

امانتداری یکی ازویژگی هایی است که صرفا درمورد انسان معنا پیدامی کند.انسان درپیشگاه خداوند امانت الهی راپذیرفت.به طوری که قرآن کریم می فرماید:" إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا"؛ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود(احزاب،72).

ازدیدگاه قرآنی،آنکه به امانت خویش پایبند نباشد ظلوم وجهول است.چراظلوم؟وچراجهول؟برای اینکه چه ظلمی بالاتر از سوء استفاده ازاعتماد دیگری است. گاهی دزد مال دیگری رابه یغما می برد وگاهی نیز اعتماد اورامخدوش می سازد.مردم دربرابر هردوپدیده مخرب:دزدی وخیانت درامانت احساس ناامنی می کنند.اما خیانت درامانت بسیاردرناک ترورنج آورترازدزدی عادی است.

اگرمستاجرازمورد اجاره استفاده نامطلوبی کند،خیانت درامانت کرده است،اگرقیم درمال محجوردخل وتصرف ناروایی کند،خیانت در امانت کرده است،اگرمدیری ازاموال دولتی استفاده نابجایی کند، خیانت درامانت کرده است،اگرپدرومادری دراموال فرزندان صغیرش تصرف نابجایی کند،رفتارش درحکم خیانت درامانت است،اگرمدیرارشدی دردستوربرداشت ازخزانه عمومی منافع ملی رارعایت نکند،خیانت درامانت کرده است وبالاخره،اگرامینی درسپرده دیگری دست درازی کند،عمل اودرحکم خیانت درامانت است.

همچنین،اگرزن وشوهروسایراعضای خانواده نیز ازاموال مشترک سوء استفاده کنند وازآنها درجاهایی بهره بگیرند که مغایربا حقوق ومصالح آنان باشد،کارآن ها نیزدرحکم خیانت درامانت تلقی می شود.این حکم درمورد شرکا،سهامداران وبازرسان نیز صادق است.

 بدیهی است وبال فردی واجتماعی جرایم مذکوربه مراتب سنگین ترازدزدی معمول است؛چراکه تولید بی اعتمادی درجامعه شیرازه آن راازهم می پاشد.مردم چاره ای ندارند که به یکدیگراعتمادبورزند.دراین میان،جایگاه افراد امین بسیاربالاست.چراکه کسی به دیگر یاعتماد نداشته باشد،دارایی خودرادراختیاروی قرارنمی دهد.

سوء استفاده ازموقعیت؛

برخی ازمردم به اشکال گوناگون ازموقعیت وجایگاه خود سوء استفاده می کنند؛ازجمله اینکه ازمقام خود به ضرردیگران سود می برند،درحالی که جایگاه قانونی آنان نه برای زیان بلکه برای خدمت رسانی ایجاد شده است،مقتضای شغلی  خودرارعایت نمی کنند،امرغیرقانونی صادرمی کنند،افرادی را به کاری می گمارند،که برای آن کارشایستگی ندارند،درگزینش افراد دچارتبعیض وبی عدالتی می شوند و...

استفاده ناروا ازاختیارات قانونی به منزله سرقت است.متاسفانه،این گونه امور دربسیاری ازکشورهای جهان به اشکال مختلف رواج دارد.این درحالی است که سوء استفاده های مذکور بارمالی ومعنوی فراوانی دارند وهزینه زیادی رابردوش فردوجامعه می گذارند.

کم کاری؛

کم کاری یکی ازمعضلات مهم ادارات وسازمان های دولتی است.کارکنان مراکزمذکور ساعت ها درمحل کارخودحضورمی یابند،بدون اینکه متناسب با زمان حضورخود کارمفیدی انجام دهند.

اگر کارگر،کارمند،مدیرومتعهدی درکارخویش کم کاری کند،بدین معنا که به وظایف قانونی ومقررخویش دربرابر دستمزدی که می گیرد،عمل نکند ودرنتیجه آن صاحب کار اعم ازشخص حقیقی یاحقوقی متحمل ضرروزیان شود،تردیدی نیست که کم کاری او موجب ضمان است ودستمزدی که ازبابت  آن می گیرد،اشکال دارد.

سوء استفاده ازاعتبار؛

یکی ازدلایل بی اعتمادی،سوء استفاده اشخاص ازموقعیت خویش درجامعه است که بسیارمذموم است و نزد شارع وهمگان ضمان آوراست.گاهی مردم متوجه خیانت وسوءاستفاده چنین افرادی نمی شوندوبدین ترتیب، مدت ها باپیروی ازآنان متحمل زیان قابل توجهی می شوند.

چنانچه کسی ازاعتبارعمومی خویش نزدعلاقه مندان ومریدان سوء استفاده نمایدودرنتیجه آن عده ای ازآنان متحمل زیان جانی،آبرویی یا مادی شوند،عمل وی ضمان آور است.اشخاص حق ندارند با تحمیق وفریب مریدان ودلبستگان ازاعتباری که نزدآنان دارند،سوء استفاده کنند.اگردرنتیجه سوء استفاده آنان عده ای ازافراد وابسته زیان ببینند، کارآنان به مثابه سرقت ازاموال ودارایی زیان دیدگان است.

نسخه برداری ازتحقیق واثرعلمی دیگری؛

متاسفانه،برخی به قدری ازاخلاق انسانی فاصله پیدامی کنند که حرمت مالکیت آثارفرهنگی وهنری افرادرانگه نمی دارند.به طوری که برای انجام کارخودبه سوء استفاده ازتولیدات آنان؛ا


مطالب مشابه :


کاشانه ، تعریفی از سکونت گاه

وقتی که خانه باعث افزایش سلامت فیزیکی و ذهنی ساکنان می شود ، خانه مکانی سودمند خواهد بود .




روش صحیح به دست گرفتن گیتار

اشپزخانه. سهراب سپهری. تبادل لینک هوشمند. خانه وکاشانه




کندوکاوی درزمینه انواع سرقت وراه های پیشگیری

گاهی سارق وارد خانه کسی می شود هستند.آنان خانه خانه وکاشانه خویش و آشپزخانه)




دفاعی

از دست دادن زندگی،خانه وکاشانه واموال خود دچار ضرر و آشپزخانه چهار چوب در- گوشه ی




سوالات دفاعی

وکاشانه ی مردم را از آن ها میگیرند،مردم به دلیل از دست دادن زندگی،خانه وکاشانه آشپزخانه.




برچسب :