کمی با دخترم 143...

خب رفقا ردیفین آیا؟

 

 

امروز را پایه اید برویم سراغ یک بازی آموزشی خوب ؟

هم میشودخریدش , هم با مقوا ساختش 

ما هدیه گرفتیم از مادر امیر علی که دوست خوب روزهای به درد نخور دبیرستان آیین روشن است ! 

 

 قبل از بازی , به قول دخترک نازنینمان (( یک چی بره کجای مشتی بازی کنیم )). این عبارت را خودش ساخته و زمانی استفاده اش میکند که راستی راستی اتاقش یک چی بره کجای مشتی لازم دارد !!

 

 

 

 

 

 

 

 و اما

 

 

چیزی که امروز قرار است با هم ببینیم نامش هست :

 

پتو مینو 

 

از ساخته های شرکت گلدونه که دستشان درد نکند خداوکیلی ...بسیار بسیار مفید و به درد بخور است 

 

 

 

 

 

و اما چرا پتو مینو ؟؟

 

اول عرض کنیم (( این وسیله اگر آنطور که در دستورالعملش نوشته انجام شود به هیچ عنوان در گروه بازی های خلاق نیست , و کاملا جنبه ی آموزشی و تقویت نیمکره ی چپ مغز را دارد .))

 

البته این جمله را از یک غیر کارشناس میشنوید که یاد گرفته کلا راجع به همه چیز اظهار نظر کند .:D

 

رویش نوشته بالای پنج سال (( پیش دبستانی به بالا )) اما از سه سال و نیم بدون دستور العمل و برای ساختن شکل های مختلف قابل استفاده است

ما هم اول یک سری به کل ماجرا میزنیم تا فضولی مان بخوابد 

 

 

 صفحات توضیحش را (( چون واقعا خوب بود و حیف بود ما به زبان نارنجی چپرچلاق خودمان ترجمه اش میکردیم ))همانطور بکر میگذاریم امیدواریم که قابل خواندن باشد 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خب ... دستتان آمد که چه و چراست ؟

شکلهای مختلفی که هر کدام از تعدادی مربع بهم چسبیده درست شده است و با قرار دادن آنها کنار هم به صورت های مختلف میتوان شکل های تازه ای ساخت .

 

(( تا یادمان نرفته این را بگوییم با یکی از معلم های هندسه دوم دبیرستان صحبت میکردیم و ما را گفت علاوه بر تقویت شمارش و حساب و کتاب و این حرفها چقدررررررررررررررررررر در رشد هوش فضایی بچه ها کمک کننده است و یکی دیگر از دوستان خوب ما در گروه اختلالات یادگیری نیز مارا گفتند که ازین اشکال و متد بازی اش در حل اختلالات یادگیری ریاضی بچه ها استفاده میشود .))

پس کلا خیرش بسی بیش از شرّش است .

 

 

 

ما اول همه چیز را همین طوری ولو میکنیم و یکم باهاش ور میرویم مثل سابق !

 

 

 

 

 

و هر طور که بخواهد میچیند و خراب میکند و اسم میگذارد و فلان و فلان ...

 

 

 

 

 

 

تا او مشغول بازی خودش است کارت هایش را ببینید ... دو سری کارت دارد 

یک سری اش کوچک است که یک طرفش مسله را نوشته

 

 

 

 

 و طرف دیگر , پاسخش را 

 

 

 

 

 

یکسری کارت های ساده تر هم دارد که بزرگترند و برای شروع خوب است ازینها آغاز شود

 

 

 

 

خب ... هنوز دارد میچیند و میریزد... 

 

 

 

 

ریخت و پاچش که تمام میشود به دلخواه یکی از کارت کوچک ها را برمیدارد 

اول تعداد مربع ها را میشمارد (( ما نمیدانیم درستش چیست , خودش اینگونه راحت تر حل میکند و چی خوب تر از اینکه خودشان راه حل ها را با توانایی های خودشان پیدا کنند ))

ما که معلمش نیستیم ...

 

 

 

 

و هنوز این انگشت ها را عاشقم

کمی عاشق تر از سالهای پیشش

و حتی کمی عاشق تر از دیروزش

هنوز این انگشتها را عاشقم

هر روزم , هنوز است ...

هر روز...

 

 

 

 

 

خب ...

 

برایش انگار کمی زود است که مسله را ببیند مربع ها را بشمارد و شکل را درست کند چون چند بار این کار را انجام داد و نا امید شد احساس کردیم , اعتماد به نفسش را کمی از دست داده این بود که گفت

 یک نگاهی بکنم خودش چه طور درست کرده !

 

 و نگاهی و شمارشی و چکی و فکری و ما هنوز ...هر روز ...این نگاهش را به جان میخریم ...

 

 

 

 

و باز هم میشمارد و بالا پایین میکند و چپ و راستی و باز هم نگاهی ...

 

 

 

 

خب ... این کار برای این سن بسیااااار آسان است دیگر

از یک پازل معمولی هم آسانتر

 

 

 

 

اما همچنان مفید است چون چندین بار کارت را این ور و آنور میکند و خودش از سمتهای مختلف نگاه میکند و مربع ها را میشمارد

 

 

 

 

و باز میرود توی فکر

 

 

 

خب ... بلاخره درست میشود  

 

 

 

 

 

اما راستی راستی زیادی آسان بود برای پیش دبستانی ... این بود که ما فکر کردیم  حالا که نمیتواند 

 از روی مسله به درستی شکلش را بسازد پس همین را کمی سخت ترش کنیم 

 

رفتیم چرخیدیم و چیزکی خوردیم و دلنگ و دولونگی گوش دادیم  و کتابی خواندیم و  برگشتیم همان کارت را دوباره از لای بقیه پیدا کردیم و این بار از طرف مسله دادیم 

 

تا ببینیم یادش مانده یا نه

 

 

 

آری انگار یادش مانده

 

 

 

 

 

 

 تلاش خوبی بود .منتهی ولش کنیم کلا میچسبد به تمام بازی های فکری و گاهی میترسیم تک بعدی شود و آن طرف ذهنش فدای این همه بازی فکری شود .

ولش کنیم تا صبح همه را میخواهد حل کند 

بعد هم یک پازل کت و کلفت می آورد

پازل تمام شود ,ماژیک به دست می ایستد جلوی تخته وایت بردش که سودوکو برایش بکشیم

آن تمام شود , میگوید پانتومیم بازی کنیم ؟

بعدش میرود  سراغ کتاب های کار !!

 

اوووووووف

 

اصلا به ما نرفته  به جان مادر قاسم

ما همسن او بودیم خانه مان یک باغ بزرگ بود پر از درخت شاه توت

و مادرجانمان همیشه لنگ ما را از بالای درخت میکشید پایین 

یه کمی هم که کلاسمان رفته بود بالاتر , استوپ هوایی !!

 

چه میدانستیم نیمکره ی راست و چپ مغز چیست ... خیلی هنر میکردیم جلوی آدم حسابی های فامیل abcd را با لهجه دهاتی میخواندیم و نهایتا میپرسیدند میخوای چی کاره بشی خانم کوچولو 

ما هم اوج نبوغمان این بود که میخواهیم برویم کره ی ماه ! 

باباجانمان هم ذوق زده میشد که دخترش توی پنج سالگی میخواهد برود به ماه و هی این را از ما میپرسید 

 

و این داستان همه دهه شصتی هاست والا !

حالا این فرشته ی سپید خوشبختی آخردهه هشتادی که سایه اش روی سر ماست, میگوییم بیا مادر جان یک چیزی بخوریم 

میگوید آدم انقدر بخورد فکرش از کار می افتد !

میگوید : به نظر شما توی دایره المعارف راجع به ظاهر کردن عکس چیزی نوشته ؟

میگوید : فکر میکنی چرا مولانا گفته بشنو از نی ؟؟ چرا نگفته بشنو از پیانو!!!!!

میگوید : میشه یاسین برام گذاشتی اگه خوابم برد قطعش نکنی ؟ توی خوابم گوش میدمااا

میگوید : فهمیدم که اگر به بعضی از حرفهای دوستام گوش کنم شیطان خوشحال میشه نه خداوند

میگوید : رپوش مدرسه چیز به درد بخوری است , اینطوری بچه ها با هم فرقی نمیکنن

میگوید : شما چه احساسی داری که همیشه اتاقت مثل گله ؟ اگه احساس خوبیه بگو منم همیشه مثل گل نگهش دارم

میگوید : میای یه دس شطرنج بازی کنیم ؟

 

و می رود روی کمد اتاقش کلی دایره و خط می کشد 

 

 

 

 

 

 

و ما را صدا میکند که مااااااااااااااااااااادر

 

بیا تمام ستاره های کهکشان راه شیری را کشیدم .

 

 

 

 چراغی در دل ما روشن کنید ...

 

شاد باشید و در پناه خدا

 

 

 

 

 

 

بعد نوشت 1:

 

دلمان تنگ شده بود وقتی بازی میکند عکس بگیریم از او

 

 

بعد نوشت 2:

 

پست های برنامه ریزان انگار دارد جدی میشود ... و کمی خارج از ریتم کمی با دخترم گاهی ممکن است برود 

پیشنهاد ما این است اگر دوست دارید میتوانیم دو روز در ماه را برنامه ریزان داشته باشیم و در هر کدام یکی از کامنتها که سوالات قابل بررسی دارند را بگذاریم و راجع بهش تبادل نظر کنیم . برای این رای بدهید . اگر 15 رای مثبت بیاورد این کار را میکنیم اول و پانزدهم هر ماه .

 

فقط بنوبسید آری یا نه .

 

 

 

 

بعد نوشت 3:

 

یک وخت هایی خوب است آدم نیشش را ببندد

سرش را بندازد پایین و به خود واقعی اش فکر کند , نه آن خودی که از خودش ساخته .

 

 

 

 

 

 

و من الله توفیق

 


مطالب مشابه :


حواس انسان

چرا گوش های ما صدا میکنید که گوش های شما باصدای بلند و واضحی صدا میکند.این عمل بع




گفتگوی استاد شجریان با تلویزیون فارسی صدای آمریکا ( VOA )

انسان را به کدام طرف میبرد.آنموقع است که انسان انتخاب میکند که این صدا را چرا گوش میکند و




دانلود رایگان مداحی شهید سید جواد ذاکر

صدا ميگه: امت من چـرا دل عـزيـزمـو این حسین کیست خدایا که خدایی میکند غم عشقش همه رو




کمی با دخترم 143...

رفتیم چرخیدیم و چیزکی خوردیم و دلنگ و دولونگی گوش دادیم چرا نگفته و ما را صدا میکند




صدا دادن مفصل فک

این مفاصل انعطاف پذیرند و فک بطور یکنواخت به بالا و پایین حرکت میکند صدا در گوش چرا شنا




مردنم زنده ترم میکند...چقدر تلخ

فریــــــــــاد بی صــــــــــــدا از خودت پرسیدی چرا اگر ومترسک با کلاغ تبانی میکند




چرا حرف حق تلخ است؟!

چرا بی حجابی در کشور اسلامی بیداد میکند؟ چرا امر به گوش میدهند و به صدا دراورده




دفتر خاطرات آرچینا :9

بار دیگر گوش چپش را بر میدارد و همین کار را تکرار میکند اینبار صدا های دنیای دیگر را چرا




4 - دزدگیر اماکن چیست و چگونه کار میکند؟ معرفی قسمتهای مختلف سیستم دزدگیر

دزدگیر اماکن چیست و چگونه کار میکند؟ چیست؟ چرا مرکزی آژیر را به صدا در




چرا اذیت میکنی؟؟؟

♥پاییِِِِــــــز مــرا عاشق میکند و بارانش مرا را بی صدا شد در گوش




برچسب :