پوشاک

: 1- شرایطجغرافیایی و محیطی و آب و هوا 2- نحوه زندگی و اسکان و اوضاع اجتماعی 3- جنگ ها واوضاع سیاسی و نوع حکومت 4- شرایط و اوضاع اقتصادی و پیشرفت های تکنولوژی 5- اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم 6- نظام طبقاتی حاکم بر جامعه 7- روابط فرهنگی, اقتصادی و سیاسی با سرزمین های مجاور.پوشاک ایرانیان در زمان 550 قبل ازمیلاد تا دوران جنگ های صلیبی، ادامه لباس بابلی ها و آشوری ها و بسیارمتنوع وگوناگون بود. آن ها لباسی به نام «کندیس» به تن می کردند که از پشم، کتان و ابریشمتهیه می شد. کندیس موجود در این دوران لباسی بود با آستین های گشاد که به صورت پیلیهایی منظم در پشت بازو قرار می گرفت. دامن این لباس در جلو شکم یا در زیر پهلوهاچین می خورد و به شکل پیلی هایی منظم در می آمد. در زیر این لباس، پیراهن و شلوارزیر و جوراب می پوشیدند. براساس اعتقاد پژوهش گران، این نخستین باراست که در تاریخ،لباس زیر، آن هم از نوع دوخته شده آن مطرح شده است. البته دراین زمینه تردیدهایینیز مطرح شده ولی آن چه مسلم است این که در 1350 قبل از میلاد به شهادت آثاری که ازتمدن عیلامی به دست آمده، ایرانیان «لباس کامل» به تن می کرده اند. لباس کامل متشکلاز یک دامن بلند و تن پوشی با آستین های بلند بوده که بر تن پیکره های پادشاهان وملکه های عیلامی یافت شده است. مردان بلند پایه اجازه داشتند کندیس بر تن کنند کهآن را نیز پادشاه هدیه می داد. کندیس به رنگ بنفش مایل به آبی بود و تزییناتی بهرنگ سفید و نقره ای داشت در حالی که کندیس گروه های اجتماعی پایین تر، سرخ رنگ بود. این رنگ قرمز ساردی نام داشت و از شکوفه های درخت ساندیکس گرفته می شد

بعدها رداهایی از ابریشم و پشم به رنگ های گوناگون عرضه شد. لیکن رنگ هایقرمز، زرد و آبی تیره از محبوبیت بیش تری برخوردار بودند. بنفش و آبی تیره از رنگهای سلطنتی به شمار می رفت و قهوه ای رنگ ویژه سوگواری بود. درایران قبل از میلاد،پادشاه؛ شالی از پارچه طلا و همسرش کمربندی از طلا که به آن کیف پول خود را میآویخت، به کمر می بستند. گفته شده است که عایدی شهرها، به عنوان «پول توجیبی» ازسوی برخی از پادشاهان به همسرانشان بخشیده می شد. دریک نقش، تصویری از شاه باستانیایران نشان داده شده است با ردایی به رنگ بنفش با برودری دوزی از نخ های طلا و مزینبه جواهر. بعدها کند یس جای خود را به کتی داد که روی شلوار پوشیده می شد وبه طور یقین منشاء کت و شلوار استاندارد امروزی مردان بوده است. درایران باستان،کفش را از چرم نرم به رنگ زرد و به شکل پا می ساختند که تا مچ پا را می پوشاند و بهوسیله دکمه و تسمه هایی که روی آن نصب شده بود، بسته می شد. بعدها تزییناتی از چوبمروارید و سنگ های گران بها همراه با برودری دوزی های زیبا به کفش افزوده شد. دستکش، چوب دستی گران بها و بادبزن با دسته بلند، ویژه خاندان سلطنتی بود که توسط خدمهحمل می شد. جواهرمورد استفاده ایرانیان بسیار هنرمندانه و زیبا، از طلای وزینمروارید نشان، همراه با میناکاری و سنگ های کم یاب ساخته می شد. سنگ ها به شکلسرانسان تراش داده می شد. گوشواره، دست بند، گردن بند و انگشتر به ویژه انگشترمهردار به نشانه اقتدار مورد استفاده بوده است. ایرانیان قوطی و شیشه هایی از مرمربرای نگه داری عطر و لوازم آرایش داشتند. دختران در سن ازدواج که پانزده سالگی بود،گوش واره می آویختند. هم چنین دختران و پسران دراین سن موظف بودند کمربند تبرکیافته ای را به کمر ببندند.از زنان ایران باستان شمار اندکی تندیس به جای مانده استو همین امر اظهار نظر در مورد پوشش آن ها را دشوار می کند؛ زیرا زنان در زندگیاجتماعی شرکت چندانی نداشتند ولی نقش برجسته ای که از سده پنجم پیش از میلاد در دستاست، یک ملکه را در پیراهن و شلواری کامل نشان می دهد و احتمالا لباس زنان دورانهای بعد نیز چنین بوده است

پارسیان لباس هایی مانند لباس های مردم امروزیبر تن می کردند. بعد ها خود را به زیورآلات مادی نیز می آراستند. جز دو دست؛ بازگذاشتن هر یک از قسمت های بدن را خلاف ادب می شمردند و به جهت ستر سر و پای خود؛ ازسربند یا کلاه یا پاپوش استفاده می کردند. شلواری سه پارچه و پیراهنی کتانی ورولباسی می پوشیدند که آستین آن ها دست ها را می پوشاند و کمر بندی بر میان خود میبستند. گفته می شود بسیاری از طرح های کنونی پوشاک؛ از جمله لباس های مربوط بهدوچرخه سواری و اسب سواری از لباس های ایران باستان الهام گرفته شده است و پوشاکقبایل کرد و لر در ایران نیز تا حد زیادی ملهم از لباس های هخامنشیان و پارت هااست

بیش تر مورخین چنین اظهار نظر کرده اند که لباس مادها را هخامنشیان نیزمورد استفاده قرار داده اند. لباس آن دوران نیز از 3 قطعه پارچه متفاوت درست شدهبود که به کمک حاشیه ها از یک دیگر مشخص می شدند. حاشیه درهمه لبه ها و کناره هایلباس به چشم می خورد. بالاترین قطعه لباس, پارچه ای بود که روی شانه ها قرار میگرفت. این پارچه از این مچ دست تا آن مچ دست را در بر می گرفت و سوراخی برای عبورسر در میان داشت و در قسمت جلو تا روی سینه و در پشت تا روی شانه ها را پوشش میداد. دوم پارچه یک رنگی بوده به طرف پایین بدن در جلو تا کمر و در پشت تا زیر نشیمنگاه و قطعه سوم پارچه ای نقش دار بوده که به صورت لنگ بسته می شد و در پشت و جلوقدی یکسان داشته است.

اگرچه پوشیدن لباس برای جلوگیری از سرما و تابش آفتابیا به منظور ستر و پوشش بدن است، اما در برخی فرهنگ ها، انتخاب رنگ و نقش‌های رویپارچه و تزیین لباس با منجوق‌های رنگارنگ و حاشیه‌های زردوزی و گلابتون یا چینواچین‌ها یا دوختن سکه (طلا، نقره و امروزه نیکل) بر آن ها، معرف قومیت، شخصیت ومنزلت اجتماعی است. درایران امروزی اقوام مختلف ایرانی با توجه به فرهنگ ها و آدابو رسوم خاص خود دارای لباس های مخصوصی هستند. زنان روستایی و ده نشین، به ویژه زنایلاتی و عشایری، بنابر ذوق ملی و روح زیباپسند خود و برای ایجاد تنوع و خوش‌آیندیدر اقلیم‌های خشک و یک نواخت و دشت‌ها و بیابان ها یا سرزمین‌های سبز و خرم و تطابقخود با محیط، در انتخاب شکل و رنگ پارچه جامه‌های خود، اغلب به رنگ های شاد و ترکیبهای زیبا ودل نواز روی می‌آورند.

لباس کُردی با انواع گوناگون آن در میانایلات و عشایر و روستاییان منطقه کردستان و تنوع آن ها در نزد مردان و زنان و تزیینآن ها با زردوزی، قلاب‌دوزی و پولک‌دوزی و یا کلاه زنان کرد که به پولک‌های الوان وسکه‌های قدیمی و رایج، حتی اشرفی طلا و سکه‌های نقره سلاطین قاجار مزین است؛ موسومبه «کلا و پولک» و کلا و لیره، یا سربندهای پارچه‌ای نخی و ابریشمی (کلاغی) – همگیدلایل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارند و از نقطه‌نظر تحول منزلت اجتماعی و حتیویژگی فرهنگ ایلی یا روستایی معرف موقعیت مشخصی در جامعه هستند. البته در این میان،تأثیر محیط طبیعی، آب و هوا و شیوه کار را در نوع لباس ایلات و عشایر نباید از نظردور داشت

با این همه، پوشاک ایرانی از نظر ویژگی های ظاهری مشترکاتی دارندکه در اینجا به طور کوتاه و گذرا به آن ها اشاره می‌شود. درمیان زنان، استفاده ازپوشش سر به شکل‌های مختلف صورت می‌گیرد، مانند مقنعه در میان زنان ترکمن شمال وزنان زرتشتی، و چارقد که توری است، درمیان زنان بلوچ و دستار، به رنگ های مختلف،درمیان زنان کُرد. پیراهن‌های بلند و گشاد به صورت های مختلف یا دامنی‌های پرچین. آستین‌های بلند به شکل‌های مختلف تنگ، گشاد، با حاشیه و نواردوزی شده نیز زیاد مورداستفاده واقع می شود. دردوخت بیش تر لباس های زنان روستایی و عشایری از انواعپارچه‌ها و نوارهای زردوزی شده استفاده می‌شود. استفاده از زیورآلات یا دوختنسکه‌ها و منجوق و پولک به لباس نیز متداول است.

لباس مردان روستایی و عشایریبا تغییرات بسیاری رو به رو بوده و بیش ترلباس ها یک دست شده است

 

دوخت های سنتی

نساجي و تاريخ لباس و انواع دوختها موضوعاتي كاملا مرتبط با هم هستند . به اين معنا كه به طور مستقيم در يكديگر تاثير مي گذارند و از همديگر اثر مي پذيرند . هرگاه در جامعه اي سنت و عادت استفاده از لباس هاي متنوع رواج داشته باشند ، به پشتوانه آن صنعت نساجي رونق مي گيرد و به همان وسعت هر گاه در جامعه اي پارچه هاي متنوع توليد گردد مردمان به استفاده بيشتر از آن به همراه شيوه هاي مختلف دوختي ترقيب مي شوند و خواه ناخواه تحولات و تغييراتي در وضع پوشاكشان و استفاده از تزئينات روي لباس به وجود مي آيند. انگيزه پديد آوردن پوشاك و جامه ناشي از نياز آدمي به دفاع تن خود در برابر عوارض طبيعي به ويژه گرما و سرما بوده است . اما همان سان كه هر وسيله زندگي هنگامي كه از حد رفع نياز هاي ابتدايي و نخستين خارج شد حالت تفنن به خود مي گيرد و در طول زمان از شكل اوليه و صورت ساده خود بيرون مي آيد و وسيله هنر نمايي و ابراز سليقه مي گردد. تن پوش آدميان نيز درسر گذشت بس شيرين خود به مقتضاي اقليم زيست ، درجه تمدن و فرهنگ ، عقايد مذهبي و آداب و رسوم دستخوش دگرگوني هاي بي شمار و شگفت انگيزي شده است كه عوامل اجتماعي و اقتصادي و ارتباطي به ويژه سليقه و ابتكار فروشندگان در تكامل و تنوع آن سهم به سزايي داشته است . بررسي تحول پوشاك و تزئينات دوختي روي آن نه تنها از نظر تاريخ و هنر قابل اهميت بلكه از ديد جامعه شناسي و فهم روان شناسي ملت ها نيز بسيار شايان دقت و توجه است .

مواد و مصالح رودوزي هاي ايران

 مواد اوليه مورد مصرف اين رشته به چهار دسته كلي تقسيم مي شوند كه عبارت اند از :

1-پارچه

2- نخ

3- سوزن

4- ساير مواد كمكي ديگر .

 نخ : نخ ها ي مصرفي سوزن دوزان ايراني شامل انواع زير بوده است :

نخ ابريشمي : ابريشم به واسطه نرمي ، شفافيت ، ظرافت و استحكام فوق العاده اي كه دارا است يكي از معروف ترين و ارزنده ترين نخ هاي مورد مصرف در بعضي از رشته هاي سوزن دوز ي مي باشد كه به دو صورت عمامه و يا كلاف در بازار  عرضه مي شود . كلاف هاي ابريشمي به صورت نخ هاي دمسه ( DMC) در بازار در دسترس سوزن دوزان قرار مي گيرد.

نخ پشم   پشم يكي از اليافي است كه مانند مو و كرك از پروتئين مخصوصي به نام  كراتين كه به علت دارا بودن مقدار زيادي گوگرد از ساير پروتئين ها متمايز مي باشد تشگيل شده است كه اين الياف به صورت كلاف كاموا و يا به صورت الياف خام در بازار عرضه مي شود . 

2-3            الياف مصنوعي   به موازات تهيه الياف مصنوعي جهت بافي پارچه كار خانه هاي تهيه نخ ها ي گلدوزي نيز از الياف مصنوعي مانند نايلون و غيره استفاده كرده و نخ هاي گوناگون به بازار عرضه مي دارند .

2-4            گلابتون  نخ گلابتون تاري است كه در زري دوزي ، زر بافي ، گلابتون دوزي و ده يك دوزي به كار مي رود . مغز آن ابريشم است و بر گرد آن رشته هاي نازكي از نقره آميخته با طلا مي پيچند . معمولا مقدار طلا در اين رشته دو تا سه درصد است .

2-5         نخ نقده  شكل اين نخ به صورت نواري پهن يا كم عرض مي باشد كه فاقد مغزي ابريشمي است . از اين نوع نخ براي نقده دوزي ، خوس دوزي ، يراق دوزي و گاهي براي زغره دوزي استفاده مي شود .

2-6            نخ مليله  يكي از انواع نخ هاي فلزي نخ مليله مي باشد نخي است كه طلايي و نقره اي و بدون مغزي كه نحوه تابيدن آن به صورت فنري بوده و حالت ارتجاعي دارد . از اين نخ براي مليله دوزي و زغره دوزي استفاده مي شود .

2-7     نخ سرمه  نمونه ديگري از نخ هاي فلزي سرمه است . سرمه نخ طلائي يا نقره اي بي مغزي است كه بدين صورت تابيده مي شود .

الف – سرمه لوله اي

ب- سرمه بلرسانت

ج- سرمه الماسي

3- سوزن :  سوزن در انواع مختلف يافت مي شود . به طور كلي سوزن نبايد قابل انعطاف باشد. هر مدل سوزن جهت دوخت به خصوصي ساخته شده است . زماني كه انواع سوزن ها را بشناسيم خواهيم توانست كار را سريع تر و صحيح تر به پايان برسانيم .

 انواع معروف سوزن ها عبارت اند از :

3-1 سوزن شارپ(Sharp) :اين نوع سوزن داراي نوك بسيار تيز مي باشد . به طور كلي انواع سوزن هاي شارپ داراي طول متوسط است و چون در اندازه هاي مختلف ساخته مي شود ، در خياطي مورد استفاده فراوان دارد .

3-2 سوزن بيتوين (Between) : اين نوع سوزن داراي طول متوسط است و براي دوخت پارچه هايي با ضخامت زياد و همچنين ضخامت متوسط به كار مي رود .

3-3- سوزن كرول(Crewel):

اين نوع سوزن مختص گل دوزي است . بايد توجه داشته باشيم كه جهت دوختن با نخ ضخيم يا نخ چند لا سوزني به كار ببريم كه داراي سوراخ درشت تر باشدتا نخ به راحتي از پارچه خارج شود.

3-4 – سوزن چنايل ( Chenille ) :

 اين نوع سوزن براي گلدوزي روي پارچه هاي ضخيم و درشت بافت به كار مي رود .

3-5- سوزن دارنينگ (  Darning) :

اين نوع سوزن داراي طول زياد است . به همين جهت براي دوخت هاي درشت از آن استفاده مي شود .

3-6- سوزن تاپستري ( Tapestry ) :

از اين سوزن جهت دوخت تاپستري روي تور هاي درشت شماره دوزي استفاده مي كنند . به جهت آنكه نوك سوزن گرد و نرم مي باشد پركردن سوراخ هاي تور توسط آن آسان خواهد بود و خراش به دست وارد نخواهد كرد .

3-7- سوزن رفو :

اين سوزن چون طول بلندي دارد بيشتر در كار هايي كه دوخت درشت دارند استفاده مي شوند . از اين سوزن براي دوخت الياف پشم و كانوا مي توانيد استفاده كنيد .

3-8- سوزن منجوق دوزي ( Deading):

اين سوزن بسيار نازك و ظريف است به طوريكه عبور آن از داخل دانه هاي منجوق بسيار راحت انجام مي گردد .  

4- مواد كمكي ديگر براي سوزندوزي

4-1 انگشتانه :

يكي از وسائلي كه هم در سوزن دوزي و هم در خياطي به كار مي رود انگشتانه است . انگشتانه يك وسيله بسيار لازم و ضروري است . انگشتانه مي بايستي هيچ گونه فشاري را بر انگشت وارد نساخته و كاملا متناسب با انگشت سوم دست باشد.

4-2 قيچي :

براي برش پارچه بايد از قيچي تيز با اندازه متوسط استفاده نمود و جهت سوراخ كردن پارچه و چيدن سر و انتهاي نخ ها قيچي كوچك مورد نياز است .

4-3- كار گاه گلدوزي :

يكي از اساسي ترين وسائل سوزن دوزي ها كار گاه مي باشد كه معمولا به دو نوع گرد و مستطيل ديده مي شود . از نوع گرد آن معمولا براي كار هاي كوچك و ظريف استفاده مي گردد و نوع مستطيل آن براي كآرهاي بزرگ .

 1-پارچه :

پارچه هايي كه براي تهيه انواع رودوزي ها ي ايراني مورد استفاده قرار مي گرفت درست به تعداد انواع رودوزيهاي ايراني متنوع بود . به عبارت ديگر هر يك از رودوزي ها بر روي پارچه خاصي انجام مي شد . اين پارچه ها كه استفاده از آنها نيز عموميت يافته عبارت است از :

پارچه كتان : از گياه يك ساله كتان كه از خانواده گياهان لينيوم linium ميباشد براي تهيه الياف مورد مصرف در صنعت نساجي استفاده مي شده است .

پارچه زربفت :پارچه زري با الياف زرين و سيمين يكي ديگر از انواع پارچه هايي بود كه براي رودوزي هاي ايراني مورد استفاده قرار مي گرفت كه آثار كشف شده در تپه حصار توسط دكتر اريك اشميد مربوط به پنج هزار سال قبل و باز يافته هاي ديگر مربوط به سال هاي  2500 تا 26700 قبل از ميلاد مويد نظر فوق مي باشد .

  پارچه هاي ابريشمين :ابريشم رشته اي نازك با طول كافي و پروتئيني كه بر اثر انجماد موادي كه كرم ابريشم ترشح مي كند  به دست مي آيد و از دوفيلامنت موازي كه توسط ماده چسبناكي به نام صمغ به يكديگر چسبيده اند تشكيل شده است .

پشم: پارچه پشمين يكي ديگر از پارچه هاي مورد استفاده در رودوزي هاي ايراني است كه قدمتي طولاني و تاريخي همرمان با آغاز ريسندگي و بافندگي دارد . پارچه پشمي يكي از مهمترين پارچه هاي مورد استفاده در رودوزيها ي ايراني به شمار مي رود .

پارچه پنبه اي :  يكي ديگر از پارچه هاي زمينه سوزن دوزي ها پارچه هاي پنبه اي است كه از 1500 يال قبل از ميلاد براي دوخت و دوز ها مورد استفاده قرار مي گرفت ولي اين پارچه ها با توجه به دوام كمترش نسبت به ساير پارچه ها خيلي مورد علاقه سوزندوزان قرار نگرفت .

 


مطالب مشابه :


پوشاک

کلاس اول(2) راهنمایی فرزانگان خمینی شهر وبلاگ blog




پوشاک

کلاس اول(2) راهنمایی فرزانگان خمینی شهر وبلاگ blog. کلاس اول(2) راهنمایی فرزانگان خمینی شهر




نمونه سوال فارسی(دوم راهنمایی)201

ادبیات فارسی راهنمایی فرزانگان - نمونه سوال فارسی(دوم راهنمایی)201 - **




شروع امتحانات

مدرسه فرزانگان 2 ساری - شروع امتحانات - توانا بود هرکه دانا بود زدانش دل پیر برنا بود




مدارس سمپاد ایران

راهنمایی دخترانه فرزانگان 2 (تبریز ناحیه 2) راهنمایی پسرانه علامه امینی (تبریز ناحیه 3)




دریافت نمونه سوالات امتحانی ریاضی پایه ی دوم و سوم راهنمایی

تازه های ریاضی - دریافت نمونه سوالات امتحانی ریاضی پایه ی دوم و سوم راهنمایی - به وبلاگ تازه




سمپاد

راهنمایی دخترانه فرزانگان 2 (تبریز ناحیه 4) (تبریز ناحیه 2)راهنمایی پسرانه علامه امینی




وبسایت های مدارس راهنمایی فرزانگان تهران

♡♥سرزمین سمپادیا♡♥ - وبسایت های مدارس راهنمایی فرزانگان تهران - ♡♥♡♥سلام دوستان سمپادی




آزمون ادبیات

راهنمایی فرزانگان سبزوار - آزمون ادبیات - برگزاری آزمون آنلاین برای کلاسهای 301-304-305 در




برای دانش آموزان سوم راهنمایی فرزانگان

کیمیا - برای دانش آموزان سوم راهنمایی فرزانگان [ دوشنبه ۷ فروردین۱۳۹۱ ] [ 20:2 ] [ صولتی ] [ ]




برچسب :