هر و کر در محضر اساتید

اول سلام

از قدیم گفتند از این ستون به اون ستون فرجه... حالا چه ربطی داره نمیدونم حتما منظورم اینه که هر لحظه ممکنه چیزی پیش بیاد که حدس نمی زنیم

1:غروب با مامانم صحبت میکردم میگه:چرا احوالی از خواهرت نمی پرسی اونم چند وقتی میشه به سبک گذشته من زندگی مستقلش رو شروع کرده گفتم:تماس میگیرم جواب نمیده و...با خواهرجان تماس گرفتم سرد برخورد کرد... که چی؟ چون چند تا کار داشت که من می تونستم بهش کمک کنم اما وقت نداشتم منم دوباره با مامی تماس گرفتم و کلی غرغر و بعد یه چندتا اشک تمساح..(خواهرم 4سالی ازم کوچیک تره رابطمون یا خوب خوبه یا خرابه خراب همش از طرف اونه بگی نگی درد لاعلاج دمدمه مزاجی داره,بعد از اینکه اعصابه منو بهم ریخته به فاصله یه ربع بعد تماس گرفته آمار فلان کسک رو تو سفارت اسپانیا از من میگیره(جلاالخالق))07.gif

2:شاهوی عزیزتر ازجانم کلی نازم رو کشیده که ناراحت نباش و اصرار که بریم یه لباسی,چیزی خرید کن..واااا این مردا غیرقابل پیش بینی اند یعنی چی؟گفتم:مرسی عمرم ..خلاصه راضیم کرده بیرون شام بخوریم؛ باشه میریم دستش درد نکنه. اما نمیدونم چه کسی گفته هر کس میتونه یه فست فود راه بندازه با این غذاهای اختراعیشون.. غذا اه اه اه با شاهوبه به به

3:خسته بودم شوهری لباسهام رو از تنم کند یه دسر خوشمزه خوردیم. بعد یهو هوس کردم زنگ بزنم(مهندس)از دوستای قدیمی وبا حال خودم پنجاه و خرده ای سن داره ولی آخر خوش گذرونیه؛ شاهو یه جلسه اونو دیده و کلی خوشش اومده بود و قراره احتمالا با هم بیزنس هایی هم بکنند.. مهندس که احتمالا از این به بعد میبینید که درموردش چیزایی می نویسم بسیار جنتلمن,پولدار,باحال,اهل لهو و لعب و.....و همیشه مهمونی داره

یهو یه احوالپرسی کوچیک باعث شد که بگه:اگه حال دارید بیاییداینجا دورهم باشیم,چندتا از دوستان هم هستند

غزل:شوهر جونم می بینی که من چقدر خسته روحی ام و واقعا نیاز به همچین برنامه ای دارم

شاهو:آخه الان دیر وقته

غزل: نه تازه ساعت 22:15

شاهو:خب پس بجنب آماده شو

منم دوش,میکاپ مختصر,(زیاد درگیر اینکه اینجوری برم نرم نیستم خداییش همیشه هم عالی میشه)

ساعت23:15اونجا بودیم از هفت خان رستم باید بگذری که وارد واحدش بشی

به به به  آقای"ن" جون هم بود از دوستای خوبم از گوینده های رادیو تلویزیون با اون صدای جذابش,که به شاهو معرفیش کردم

 بازم آقای"ن" از هنرپیشه های سر شناس سینما تلویزیون از دوستان خیلی خوبم که ارادتمندشون هستیم

خود مهندس جان, دوست عزیزو جوان آقای "ا" "ا" بچه خوبیه

خانم"م" از گویندگان و دوبلرهای عزیز رادیو و تلویزیون

خانم"س" از عوامل موفق سینمایی

آقای"م"از دوستان کافی شاپ و باشگاه دار سر شناس

امشب محفل بیشتر هنری بود البته مهمانهای برنامه های دورهمی مهندس جان کاملاغیرقابل پیش بینی اند خلاصه ما تا ساعت 4صبح رقصیدیم,خوندیم,جکای وای وای تعریف کردیم "فضانوردی"کردیم شامکی خوردیم, و کلی کلی خندیدیم. خیلی عالی بود گفتم:ای بابا شما چند نفر حرف نزنید آدم احساس میکنه رادیویی چیزی روشنه و بمب خنده... دائم با اون حالت فضانوردیم از شاهو می پرسیدم تو خوبی بهت خوش میگذره اونم داشت کلی حال میکرد. حالا هی ازم می پرسیدند چطور دم به تله دادی و ازدواج کردی و انصافا چه انتخاب خوبی ... منم کلی عشوه که تنها کسی که می تونست مطمئنم کنه هیچ وقت از این رخداد پشیمون نمیشم شاهو بود

بعد با شاهو رفتیم بالکن یه خرده هوا خوری کل شهر معلومه بعدم خداحافظی و ابراز سپاس و روبوسی و بای بای

شاهو کلی ازم تشکر کرد و گفت:بهش خوش گذشته رسیدیم خونه عین جنازه های روح شاد افتادیم تو تخت کلی ل ا و ب ا ز ی .. و خوابیدیم

صبح

بیدار شدیم بدو بدو به سوی شرکت شاهو جلسه مهمی داشت الان تو جلسه است و من چونان انسانی "چت" در حال تایپ.

قصه ما به سر که نیومده هیچ     کلاغه هم به خون ا ش نرسیده

شـــــــــــــــــاهوی عزیزم مرسی از تمام مهربونیات تو واقعا مرد شایسته منی دوستــــــــــــــــــــــــــت دارم

فعلا     20.gif33.gif

 

 


مطالب مشابه :


حركت به سوی دكوراسیون مدرن

موتیوهای ساده شده كه منظره هایی چون غروب آفتاب های اقیانوس پیما غذا-دسر و




لابستر

چنگک هایی کوچک هستند و لابسترهایی که از اقیانوس صید موج دریاها ،غروب طلایی خورشید دسر




بالی؛ جزیره بهشتی خدایان

کلبه دسر مهشید. من و دو اقیانوس آرام و هند را به هم پیوند صبح روز بعد نباشد، غروب پنج




هر و کر در محضر اساتید

غروب با مامانم صحبت میکردم میگه: خسته بودم شوهری لباسهام رو از تنم کند یه دسر خوشمزه




رمان افسونگر9

اگه اجازه بدی دسر رو من همه سبزه بود اون دورها می شد اقیانوس رو رمان غروب




جاذبه های گردشگری محلات

اقیانوس علم. سحر خانه دسر غروب غریبانه




تحلیل فیلم اطلس ابری- Cloud Atlas

"آدام اولینگ"، برای عقد و امضای قراردادی عازم سفری دریایی در اقیانوس دسر آماده مي غروب




سفرنامه مالزی

انواع غذا و دسر و اقیانوس و دریا از گشتیم و غروب برای برگشتن به




برچسب :