امان از این کدهای اشتباهی

اخیرا این سخنرانی من که در همایش کتابداران جدیدالورود کتابداری ارائه شده بود در خبرنامه شماره 3 انجمن (سال 6، بهمن 1387) منتشر شده است. آقای پیمانی لطف کرده اند و آن را ویرایش کرده و در خبرنامه منتشر کرده اند. متن خیلی بهتر شده است اما من همین متن خودم و سبک و سیاق آن را بیشتر می پسندم.

کتابداری، وارث کدهای اشتباهی[1]

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی                  فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم               اگر چه از پی ام افتد خلق و انجمنی

در دبیرستان که درس می خواندیم، بچه مثبتی داشتیم خلیل نام. به غایت عشق درس و تا بخواهی خود شیرین و در یک کلام بلای جان، و سوژه شسته رفته مدرسه در آن دوره. هرگاه ایشان عنان علم و دانش از کف می داد و جو کلاس او را می گرفت و برو بچه های شیطان هم در آب گل آلود شده کلاس، چندین هندوانه آبدار و رسیده حواله زیر بغل این بنده خدا می کردند، داد دانشگاه رفتن و انتخاب رشته اش بلند می شد و در اوج این فضای آینده نگرانه، یکی از شرورترین بچه های کلاس، از دید معلمین و مجبوب ترین از دید دانش آموزان، از گوشه کلاس، می گفت که: "آقا اجازه، ما شک نداریم که خلیل حتما فوق دیپلم کتابداری تبریز قبول شده و صد البته مایه مباهات همه ما خواهد شد". گفتن این جمله همان و انفجار مهیب خنده بیست و هشت دانش‌آموز حاضر به یراق برای هر نوع مسخره بازی و تکه پرانی، همان. و خلیل بینوا ساعتی چند به کما می رفت و دریچه قلبش را به روی هر چه دانش و دانشگاهی بود می بست. هرچند هیچ گاه نشد که از او بپرسیم در این سکوت به چه می اندیشد، اما حتم داشتیم در این چند ساعت مکاشفه‌ی همراه با روزه سکوت، با خودش می اندیشید: "اگر این گفته راست باشد چه؟" و انگار که واقعا باور کرده بود که کتابدار خواهد شد و همیشه وظیفه خود می دانست که از ساحت این رشته دفاع کند.

پس وقتی سر از جیب مراقبت خویش بر می داشت، چکامه ای قرّا در دفاع از کیان مقدس کتابداری می‌گفت و غداره از رو بسته، همگان را به صحنه کارزار مناظره در باب کتابداری می خواند. آنچه خلیل کتابدار، لقبی که بچه ها به او داده بودند، در عالم کتابداری کرد، سالیان بعد و در دانشگاهها شاهدش بوده و هستیم. و از همانجاها بود که کتابداری و تاکتیکهای دفاعی و نه حمله ای آن با سرنوشت ما یکی شد و هنوز هم که هنوز است باید صحنه کارزار نگاهبانی کتابداری را زنده نگه داریم و میدان دارش باشیم.

به هر تقدیر، خلیل کتابدار، به کتابداری نیامد و قرعه فال به نام من بیچاره زدند و با هزاران امید و آرزو و خرسندی از قبولی در یک دانشگاه دولتی خوب کوله بار سفر بستم و البته هزار و یک حرف نگفته و بغض در گلو از نگاههای سنگین فامیل و خانواده را هم در کوله بارم گذارده و راهی مشهد شدم و تمامی امیدم این بود که آقا امام رضا کاری بکند.

راستش حکایت قبولیم هم حکایتی است که اصلا جرعت ابراز آن را ندارم. چرا که مانند یک ویروس تروجان کامپیوتری، در بین قریب به اتفاق دانشجویان کتابداری، به سرعت نور منتشر شده و هر کسی حداقل یک بار قیافه حق به جانب به خود گرفته و گفته است که "کد اشتباهی زدم". یا اگر هم در جمع نگفته باشد در خلوت برای تسکین دردهای فروخفته خود این را با خود زمزمه کرده است. باور کنید یا نکنید، من وارث کد اشتباهی هستم. البته نه اشتباه کامپیوتر که اشتباه خودم، اشتباهی که درست بود و این را بعدها فهمیدم. اما این حکایت کد اشتباهی مانند حکایت کفشهای میرزا نوروز شده است که هر جا اشتباهی در رایانه رخ دهد یک سر آن به کتابداری ختم می شود. اصلا، نمی دانم چرا وقتی کدی اشتباه می شود همه اشتباه زده ها سر از کتابداری در می آورند و پزشکی و حقوق و مهندسی از این خطای طبیعی و مسلم در امان می‌مانند.

بگذریم، هر طور بود وارد شدیم و همچون خیل دانشجویان کتابداری، سرنوشتی مشابه و دقیقا منطبق با کلیشه روانشناختی دانشجویان کتابداری یافتیم. یعنی ترم اول، با سرمستی و کوبیدن بر طبل افتخارات و قبولی های مندرج در کارنامه سازمان سنجش، و ترم دوم با رویای تغییر رشته، و ترم سوم با رویای تغییر دانشگاه و در ادامه با رویای تغییر نام رشته و در نهایت ماندگاری و  در آخر تبدیل شدن به یک کتابدار فارغ التحصیل.

در این هفده سالی که در فضای کتابداری تنفس می کنم، فراز و نشیبهای فراوان پشت سر نهاده ام و خاطرات تلخ و شیرین فراوان دارم.

یادم می آید، که در دوره کارشناسی کتابداری دانشگاه فردوسی، دوستی داشتیم که در حرم به طور اتفاقی با دانشجویی آشنا می شود و بر طبق عادت برای تسکین درد قربت، سر صحبت با هم باز می کنند و اولین چیزی که از هم می پرسند رشته تحصیلی است. این دوست ما که کتابداری می خوانده، هم وزن ترین و نزدیک ترین رشته به کتابداری یعنی حسابداری را به عنوان رشته خود معرفی می کند. آن دانشجوی دیگر هم که رشته علوم تربیتی می خوانده است، خود را دانشجوی رشته روانشناسی معرفی می کند. تا اینکه چند روز بعد مجبور می شوند به امور دانشجویی دانشکده بروند و به طور اتفاقی آنجا  همدیگر را می بینند و وقتی مسئول مربوطه رشته آنها را سئوال می کند و مجبور می شوند رشته اصلی خود را بگویند، تصور کنید چه حال خوشی پیدا می کنند.

باز به یاد دارم، اولین کلاس دانشگاهیمان با استاد بزرگ و دوست داشتنی، دکتر آزاد بود و بزرگترین سئوالمان این بود که ایشان دکتر چه هستند و آیا یک پزشک، که تنها دکتری بود که می شناختیم، چه آمپول، سِرُم یا واکسنی را در کتابداری به ما خواهد شناساند.

بگذریم، ماندن ما هر حکایتی که داشت، گذشت و نقل مجلس ما این نیست. بر شما نیز می گذرد. اما آنچه ماندنی است و مهم، کیفیت ماندن است تا کمیت آن. بمانیم که چه کنیم؟ اگر حرفی، حدیثی و نقلی نداریم، در هر جا که باشیم همین آش و همین کاسه است. باید بودن را به بودن بالنده تبدیل کرد. چرا که اگر اطراف خود را بنگریم، هزاران آدمِ آمده و رفته را می بینیم که تنها چند نام انگشت شمار از آنها باقی مانده است و بقیه را گرد عصیان فرا گرفته است.

من از آن دسته کتابدارنی هستم که هیچ تعصبی ندارم که داد سخن دهم که کتابداری عالی است و تنها رشته انسان ساز جهان است و هر که در این وادی نیست، نیم عمرش بر فنا است. هیچ گاه دوست ندارم اندر مزایا و شق القمرهای این رشته سخن‌سرایی کنم. فقط یک چیز برای من مهم است. هر کجا هستی، بهترین آن باش. همین و بس. چرا که اگر پَست ترین شغل را از نظر مردم، که چندان هم صحیح نیست، داشته باشی ولی بهترین‌هایت را در آن نمایان کنی، بسا که بهترین شغل عالم خواهد بود.

و در انتها می خواهم چند نشانه و آموزه از آموزه های ابلیس کتابدار را برایتان بازگویم که اگر خدای ناکرده روزی، روزگاری چنین گویه هایی را دیدید و شنیدید یا در خود حس کردید، بدانید که به جرگه ابلیس کتابداران در آمده اید و لازم است آنتی ابلیسی بر خود نصب کنید.

اما، آموزه های ابلیس کتابدار:

  1. از لمس منابع کتابخانه توسط افراد به هر طریق ممکن جلوگیری کنید. به آنها هشدار دهید که منابع موجود در کتابخانه ها حامل باکتریهای خطرناکی به نام دانایی هستند که در صورت ابتلا به هیچ وجه قابل درمان نیستند.
  2. اگر دیدید مراجعه کننده ای سخت در حال مطالعه است و مشخص است که از مطالعه کردن لذت می برد، بلافاصله ترتیبی دهید که با ایجاد صداهای گوشنواز مانند انداختن دستگاه منگنه بر زمین، یا کشیدن صندلی در فاصله های طولانی یا هر روش ابتکاری دیگر، از این حالت خطرناک خارج شود.
  3. هر کتابی که دیدید، به هر طریقی که می توانستید دشمنی خود را با آن ابراز کنید. روشهای سنتی موجود مثل ورق ورق کردن کتاب، شوت کردن آن، و روشهای مدرن مانند دلیت کردن یا ویروس پرانی بر آن موثرتر هستند.
  4. به عنوان کتابدار، دائم باید سرگرم مراقبت از خود باشید تا با خودسازی بتوانید به دیگران سازی بپردازید. بنابراین، تا می توانید از هر چه خواندن و خواندنی است فاصله بگیرید. که هر چه بیشتر بدانید، دردسرهایتان نیز بیشتر خواهد شد . اگر هم کسی اهل خواندن بود، تا جایی که می توانید او را ارشاد کنید و از عواقب سوء این عمل ناشایست او را آگاه کنید.
  5. مراجعین به کتابخانه را تا جایی که امکان دارد و ممکن است باعث اخراج یا توبیختان نشود، سر بدوانید و به قسمتهای صعب العبور کتابخانه مثل بخش مرجع، امانت و نشریات حواله دهید.
  6. با هر گونه تجهیزات یا امکاناتی که باعث تسهیل دسترسی به منابع و خواندن می شود در مرحله اول مخالف کرده و به کل زیرآب آن را بزنید. اگر در این مرحله زورتان نرسید، در اولین فرصت آن را از سرویس خارج کنید. این ابزارها به دلیل سرعت و قابلیتهایی که دارند، باعث انتشار سریعتر ویروسهای خطرناکی که ذکر آنها رفت می شوند. بنابراین باید با تجهیز خود به علم روز برای از کاراندازی دستگاههای جدید، سیر مکاشفه و مراقبه خود را کامل کنید.

1.       متن سخنرانی ارائه شده در همایش "کتابداران فردا"؛ که برای دانشجویان جدیدالورود کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه های ایران توسط انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران و اتحادیه انجمنها دانشجویی کتابداری و اطلاع رسانی ایران (ادکا) برگزار شد. زمان: چهارشنبه، 6/9/1387. تالار یوسف شریعت زاده کتابخانه ملی ایران


مطالب مشابه :


سخنرانی محمدحسن نادری

متن سخنرانی نماینده دانشجویی این نواندیشی مخصوص اساتید نیست ومخاطب آن دانشجویان وکل




جشن بزرگ معارفه دانشجویان جدیدالورود!

جشن بزرگ معارفه دانشجویان جدیدالورود! جشن با سخنرانی ریاست هجوم بردن برای نماز و




امان از این کدهای اشتباهی

جدیدالورود متن سخنرانی ارائه شده در همایش "کتابداران فردا"؛ که برای دانشجویان




جشن دانشجویان جدیدالورود دانشگاه پیام نور بابل برگزار شد

جشن دانشجویان جدیدالورود داشتند و سخنرانی که پیگیری برای رسیدن به




پرچم گیاه پزشکی بالاست!

کنند، مجری متن سخنرانی را در حال سخنرانی برای دانشجویان دانشجویان جدیدالورود.




آغاز تحول در متون علوم‌سیاسی از مهرماه برای دانشجویان جدیدالورود

برای دانشجویان جدیدالورود سال جاری برای دانشجویان و سخنرانی های




گزارش تصویری از مراسم جدیدالورود ها

گزارش تصویری از مراسم جدیدالورود ها محفل صمیمانه دانشجویان سخنرانی جناب آقای




خبرهای مراکز و واحدها - 11 آبان ماه

برگزاری اردوی معارفه دانشجویان جدیدالورود با برای دانشجویان متن خطبه غدیر




اردوی توجیهی مجتمع آموزش عالی جهرم

اردوی یک روزه توجیهی دانشجویان جدیدالورود از طرف جهرم برای دانشجویان متن سوگند




خبرهای 5آبان ماه

هشتمین مرحله ثبت نام سفر به دیار یارویژه دانشجویان دانشجویان در سخنرانی برای علم و




برچسب :