دکتر منوچهر مرتضوی

 خاموشی شمع وجود پژوهشگر دوره ایلخانی

رضا همراز

زنده یاد دکتر منوچهر مرتضوی در تیر ماه 1308 شمسی در محله ی ششگلان تبریز دیده به هستی گشود . گویا طبق شجره نامه ای که به تصدیق علمای وقت نیز رسیده است نسبت خانواده اش به امام چهارم ، حضرت زین العابدین (ع) می رسد و حاج سید مرتضی جد اعلی ایشان در عهد نایب السلطنه ،عباس میرزا به تبریز آمده و خانواده بزرگ مرتضوی را تشکیل داده است.   پدرش آقا حاج  سید ابراهیم از معتمدان محل بود . مرحوم مرتضوی مقدمات علوم را در زادگاه خود ؛ تبریز و در دبستان فیوضات کسب و سپس ایامی از مقطع متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام تهران گذراند . پس از اتمام تحصیلات مقدماتی برای تحصیلات تکمیلی در سال 1325 وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد . اساتیدش در دانشگاه تهران عبارت بودند از ملک الشعراء بهار ؛ بدیع الزمان فروزان فر ؛ آبراهیم فروزان فر ؛ سعید نفیسی ؛ مدرس رضوی و ....ایشان در سال 1329 از دانشگاه تهران مدرک لیسانس در رشته ادبیات گرفتند و در تاریخ 3/2/1337 در دانشگاه تهران از رساله ی دکترای خود تحت عنوان اوضاع ادبی آذربایجان در عصر ایلخانان دفاع و در رشته ی زبان و ادبیات فارسی دکترا می گیرند . استاد رهنمای ایشان مرحوم بدیع الزمان فروزانفر و اساتید و مشاورشان پورداود و مدرس رضوی بودند .ایشان همچنین در اول مرداد 1343 به رتبه ی استادی نایل گردیدند . در دانشگاه تبریز ؛ موسسه تاریخ و فرهنگ ایران را در دهه چهل پی می نهد که وابسته به آن دانشگاه بود . در سال 12/6/56 ریاست دانشگاه به وی سپرده می شود . گویا در 30/2/57  در کوران جریانات سیاسی ؛ وی استعفا می دهد . پس از این تاریخ او فراغتی نا خواسته کسب می کند تا به مطالعات خود ادامه دهد و کلا تدریس را تعطیل می نماید ولی دریغا که در طول این 30 سال چنانکه باید و شاید بود او نمی تواند نوشتجات و کتبی در خور توجه ارائه نماید . در زمان حیات و پس از حیات وی دوستان وی همیشه وی را آنچنانکه بوده متاسفانه نشان ندادند . البته خود آن مرحوم سالها قبل در یادداشتی چنین نوشته بود : ... توصیف و تعریف خود و وسیله شرح انتساب و تقرب و اختصاص و احیانا انحصار دوستی و همدمی و همکاری با آنان قرار می دهیم یا بهانه ی دفاع و در سایه ی عظمت نام بزرگان عقده ی حقارت خویشتن را بصورت تهاجم و حمله متعصبانه به دشمنان و بد خواهان آن مرشدان و مرادان و دوستان فرضی خود ( دن کیشوت وار) خالی و به نظر خود کسب اعتبار می کنیم و حتا ار تفاخر و نازش به آشنایی با همسایه ی دختر خاله و پسر عموی آنان چشم نمی پوشیم و در واقع به زبان بی زبانی و بدون آگاهی از نکته ی معرفت النفسی می گوییم : من آنم که رستم بر انگیخت رخش " البنه سعی راقم در این مقاله شکستن تابوها و ارائه چهره حقیقی آن مرحوم می باشد که تلاش در نوشتن بدون حب و بغض  نیز غرض اصلی است .

 از آثار چاپ شده ایشان می توان به کتب زیر اشاره کرد :

1-      چراغ نیم مرده –  مجموعه اشعار  که در سال 1333 چاپ گردید .

2-      جام جم یا تحقیق در دیوان حافظ – چاپ سال 1334 ( این کتاب بعدها جزئی از کتاب مکتب حافظ شد )

3-      مسائل ایلخانان – که رساله ی دکترای وی بود .

4-      مکتب حافظ یا مقدمه بر حافظ شناسی - که در سال 44 اولین چاپش به بازار ارائه شده و چندین دفعه چاپ و منتشر گردیده است . چاپ سوم در سال 1370 به توسط نشر ستوده تبریز  با چهل و پنج صفحه مقدمه ( شامل دو مقدمه . یکی مقدمه جدید و دومی مقدمه چاپ اول ) بعد از آن در 551 صفحه . معروفترین اثر وی  همین کتاب است که در بین حافظ شناسان و حافظ پژوهان گویا از جایگاه ویژه ای برخوردار گشته .

5-      فردوسی و شاهنامه که در سال 1369 چاپ شده است .

6-   زبان دیرین آذربایجان- جنجالی ترین اثر ایشان که نخستین بار به سال 1358 چاپ گردید .دکتر محمود افشار که خدماتش به ترویج زبان فارسی و اضمحلال سایر زبانها اظهر من الشمس بوده در مقدمه خود به کتاب زبان دیرین آذربایجان اثر مرحوم مرتضوی می نویسد : ترکی که اکنون در آذربایجان و زنجان تکلم می شود خارجی است و بوسیله مهاجمان ترک سلجوقی و مغولان و تاتارها و ترکمنها ی آق قویونلو و قره قویونلو به این نواحی تحمیل شده است ( ص 15 ) ممکن است بعضی تصور کنند که این گونه نوشته های مکرر است ؛ اما موضوع به قدری مهم و دائمی می باشد که هر قدر مکرر شود مورد استفاده خواهد بود . ( همان ) این رساله مورد توجه محافلی که اندیشه کسروی را ترویج می دهند قرار گرفت و از طرف دانشمندان و ترکولوژهای آذربایجانی مورد انتقاد شدید قرار گرفت . متاسفانه نویسنده این رساله نیز بسان دیگر همفکران خود هیچگاه به این سخنان کسروی توجه نکرده و آن را در طاق نسیان و فراموشی گذاشته بودند :«تركي‌ يكي‌ از زبانهاي‌ بزرگ‌ جهان‌ و در شمار عربي‌ و فارسي‌ و اين‌ گونه‌ مي‌باشد» سپس‌ اظهار مي‌دارد كه‌: «بايد دانست‌زبان‌ فارسي‌ يكي‌ از آسان‌ترين‌ زبانهاي‌ جهان‌ است‌ (و اگر اصلاحي‌ كه‌ در آنجا كرده‌ايم‌ پيش‌ رود ديگر آسانتر خواهد بود)نويسنده‌ كه‌ چند زباني‌ را مي‌دانم‌ و از چند زبان‌ ديگر هم‌ آگاهم‌ در ميان‌ همه‌ آنها فارسي‌ را آسان‌تر مي‌دانم‌. با اين‌ حال‌ هيچ‌مانعي‌ ندارد كه‌ اگر نيازي‌ هست‌ نوآموزان‌ الفبا را به‌ تركي‌ بخوانند اين‌ هم‌ چيزي‌ است‌ كه‌ بايد دبستانها بسنجند وبيازمايند. مرحوم کسروی این شهامت را داشت که هر از چند گاهی به مطالعات خود در زمینه تاریخ و فرهنگ آذربایجانی بپردازد و ظرافت های آنها را در جایی بنویسد . متاسفانه اعوان و انصار او هیچگاه به این مثبت اندیشی های کسروی توجه و اعتنائی نکردند و همچنان سردرگم در متون پرسه زدند .شادروان کسروی نیز مدتی به مطالعه تاریخ ادبیات بر آمد اما به چیزهای دیگر دست یافت . او  در مورد شعراي‌ آذربايجان‌ و بطور كلي‌ مبحث‌ شعر و شاعري‌ ،  بحثهاي‌ خاصّي‌ دارد. وي‌ گفتارهايي‌ پيرامون‌ ردشعراي‌ نامي‌ ايران‌ از جمله‌: حافظ‌، سعدي‌ و مولانا در مجلة‌ پيمان‌ به‌ يادگار گذاشته‌.رساله‌ايي‌ مستقل‌ نيز با عنوان‌ «حافظ‌چه‌ مي‌گويد» به‌ چاپ‌ رسانده‌ كه‌ در آن‌ نيز، اين‌ شاعر را به‌ سختي‌ مورد نكوهش‌ قرار داده‌ است‌ با اينهمه‌ از چند شاعرآذربايجاني‌ به‌ نيكي‌ ياد كرده‌ است‌ و انديشه‌ آنها را مي‌ستايد. به‌ عنوان‌ مثال‌ : ميرزا علي‌ اكبر طاهرزاده‌ (صابر شرواني‌) كه‌ درايران‌، بيشتر با تخلص‌هاي‌ ملانصرالدين‌، هوپ‌ هوپ‌ و صابر شناخته‌ شده‌ است‌ و نيز پروين‌ اعتصامي‌ شاعره‌ نام‌ آورآذربايجان‌ تمجيد كرده‌ است‌ . كسروي‌ در كتاب‌ (در پيرامون‌ ادبيات‌) كه‌ در حوزه‌ ادبيات‌ و شعر و شاعري‌ بحث‌ كرده‌ برخلاف‌ بعضي‌ها تا به‌ عارف‌ قزويني‌ اين‌ شاعر ترك‌، ترك‌ ستيز معاصر مي‌رسد وي‌ را با صابر مي‌سنجد امّا كفه‌ داوري‌ را به‌نفع‌ صابر سنگين‌ مي‌بيند. متاسفانه مرحوم مرتضوی این سعه ی صدر را نتوانست کسب کند که در اوقات فراغت به تاریخ ادبیات ترکی روی آورده و ظرافت های آن را در آورد . کاری را که قبلا کسروی کرده بود ! یکی از آخرین تحقیقات در این حوزه کار دکتر فرهاد قابوسی است که در چندین سایت اینترنتی مشاهده گردیده و علاقمندان می توانند استفاده نمایند .

7-      یادداشتهایی بر دیوان شمس تبریزی و مولانا جلال الدین بلخی ( چاپ ناشده )

مقالات دکتر منوچهر مرتضوی :

1-      تبریز در روزگار خواجه رشید الدین . این مقاله در کتاب مجموعه خطابه های تحقیقی در باره رشیدالدین فضل الله همدانی از نشریات دانشگاه تهران در سال 1350 چاپ گردیده . این کتاب در بیش از 500 صفحه به دو زبان فارسی و انگلیسی چاپ شده و مقاله دکتر مرتضوی در صص 244-282 چاپ شده بود .

2-      دانش و دانشگاه در آذربایجان .ایشان در انتهای این مقاله خود متذکر شده اند که ... دانشگاه جوان تبریز در بیست و سوم آبان ماه 1326 هجری شمسی افتتاح گردید .. حال با توجه به اسناد  موجود ؛ دانشگاه تبریز در دوره حکومت ملی آذربایجان افتتاح گردیده و چندین مقاله در این مورد نوشته شده و در دسترس است و خود آن مرحوم از نزدیک شاهد قضیه بوده . مقاله یاد شده در کتاب چهره آذرآبادگان در آئینه تاریخ ایران چاپ شده.

3-      تحلیل مبانی ملیت ایرانی و سهم آذربایجان – مندرج در کتاب یاد شده

4-      خلاصه تاریخ آذربایجان از دوره ماد تا عصر مشروطیت چاپ شده در همانجا

5-      زبان آذربایجان . این مقاله بار اول در کتاب یاد شده در سطور قبل چاپ سپس برای دومین مرتبه در  کتاب مجموعه مقالات زبان فارسی در آذربایجان نیز تجدید چاپ شده . کتاب چهره آذرآبادگان در آئینه تاریخ ایران در آذرماه 1353 در تبریز و از سری انتشارات دانشگاه آذرآبادگان در 334 صفحه چاپ گردیده است . نویسندگان این کتاب افتخار داشته اند که به مناسبت 21 آذر ماه 1325 یعنی فرود حگومت ملی آذربایجان و پاسداشت کشتار مردم بی دفاع به توسط نیروهای دژخیم مقالاتی در این کتاب داشته باشند !!

6-      یادداشتی بر بزرگداشت مرحوم دکتر اسماعیل رفیعیان

7-      و ...

جنبه شاعری دکتر منوچهر مرتضوی :

چنانکه در فهرست آثار آن مرحوم اشاره گردید وی گه گاهی نیز به سرودن شعر اقدام می نمود که پاره ای از آنها چاپ شده اند . قسمتی نیز در یادنامه ها یا جنگ ها چاپ گردیده اند . منجمله در کتاب یاد یاران قصیده ای نسبتا طویل درج گردیده که ابیاتی از آن ارائه می گردد :

ا ی مظهر مجسم رویاها

ای نور طور سینه ی سیناها

ای سرنوشت جمله آدمها

ای سرگذشت جمله حواها

ای واپسین ترانه وامق ها

ای آفرین فسانه ی عذراها

ای از نژاد خسرو شیرین ها

ای از تبار عروه ی و عفراها

ای رشک حسن صورت یوسف ها

ای اشک حزن عشق زلیخاها ...

... گفتم شبی است تیره بیاسائیم

گفتا چنین کنند شکیباها

گشتم خموش و کشت چراغ آن دم

شب ماند باز و وشنو و شیواها

زین بیش تاب راندن و گفتن نیست

راه دراز و شعر مقفی ها

اشکی به یاد روی تو افشانم

یک قطره اشک و وسعت دریاها ....

از آن مرحوم شعری نیز در شان شهریار ادبیات آذربایجان ؛ استاد زنده یاد سید محمد حسین شهریار باقی مانده که خود شاعر؛ آن را نفثه المصدوری می نامد که از دل بر آمده . شادروان مرتضوی در این شعر نیز بسان شعر تقدیم شده در سطور بالا ابیات آن را با تاریخ عجین کرده و نظرات خویش را به عناوینی بیان داشته . گویا ابیاتی از آن نیز به نظر مبارک استاد شهریار رسیده بود که سراینده دریغ می خورد که همه آنها را نتوانسته بود به شهریار ملک سخن تقدیم دارد . ابیاتی از این شعر نیز تقدیم می گردد :

گرچه امسال هم آرامش فروردین بود

هفت سین نیز سر سفره ما غمگین بود

شهریارا چه حدیثی است که از سینه و سوز

هفت سین تو به نوروز همین یک سین بود

لب فروبست اگر اشک و نگاهش گویاست

موم در دست قضا گشت اگر رویین بود

شهریاری که غزالان همه صیدش بودند

صید سر پنجه ی غداری این شاهین بود ...

تا کی از کلبه ی توفان زده دم خواهی زد

هر کجا پای نهادی تو بهشت آیین بود

شهریارا بگشا پنجره باز آمده است

آن پرستو که پیام آور فروردین است .

مقدمه هایی که ایشان به کتابها نوشته بودند :

1-      دیوان صایب بخط خود شاعر – از انتشارات دانشکده ادبیات و علوم انسانی ؛ موسسه تاریخ و فرهنگ ایران ؛ شماره 29 ؛ تبریز 2536 ( مرحوم مرتضوی در مقدمه این کتاب  هم تاریخ تولد صائب  ؛ هم تاریخ وفات وی و هم محل تولد وی را به طور صحیح نتوانسته بنویسد . ) در ادامه ؛ وی معتقد بود ... روایتی ضعیف نیز در باره تولد وی در تبریز یا مسافرتش به این شهر وجود دارد . ...  این کتاب ارزشمند در بیش از 560 صفحه به صورت فاکسیمیله چاپ شده است . جای تعجب است که آن دانشمند گرامی از چه رو این ابیات معروف صائب را از چشم تیز بین خود به دور داشته !

در بهار سرخ روئی همچو جنت غوطه داد

فکر رنگین تو صائب خطه ی تبریز را

=+= +

زخاک پاک تبریزست صائب مولد پاکم

از آن با عشقباز شمس تبریزی سخن دارم

=+=+

صائب از خاک پاک تبریز است

هست سعدی گر از گل شیراز

=+=+

زحسن طبع تو صائب که در ترقی باد

بلند نام شد از جمله خطه ی تبریز

2-      مقدمه ای بر جلد دوم حیدربابای استاد شهریار

3-      تقریظی بر کتاب صفوه الصفای شیخ صفی الدین اردبیلی – جالب است بدانیم کسانی که اعتقاد دارند 9 بیت بازمانده از شیخ صفی الدین به زبان مجعول آذری است و آنرا همیشه آگراندیسمان کرده و می کنند ای کاش به فرهنگ قطور معین توجه می کردند که نویسنده آن زنده یاد دکتر محمد معین که خود اهل شمال و گیلک بود در این باب طبعا سره را از نا سره بهتر تشخیص می داد توجه می کردند . چرا که آن مرحوم همان اشعار را در فرهنگ معین گیلکی می دانند نه آذری ! مد نظر حضرات

4-      مقدمه ای بر تذکره سخنوران آذربایجان اثر مرحوم عزیز دولت آبادی

5-      و...

وفات مرحوم دکتر مرتضوی :

آن مرحوم سالها تنها زییست و انزوا اختیار کرد و چند دهه پاياني عمر خويش را با انزوايي خود خواسته همراه كرد و با سكوتي كه هرگز شكسته نشد و با رنج‌هايي كه هرگز با هيچ كلامي همراه نشد، در حد توان خويش سر بر آستان تأمل و تفكر فرود آورد و دست آخر، با  كارنامه‌اي  نه چندان قطور در صبح روز چهارشنبه 10/4/89 در زادگاه خود به دیار باقی شتافت و در روز یکشنبه14/4/89 پس از تشیع از مقابل محل دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز در قبرستان وادی رحمت تبریز در کنار مزار همسرش به خاک سپرده شد . چنانکه در ابتدای مقاله نیز گفته آمد برخی از مدعیان کوشیدند در فراقش اشک تمساح ریخته و وی را از آنچه بوده بزرگتر جلوه کنند یا بر عکس . غافل از اینکه مرحوم مرتضوی با چنین سلایقی مخالف بود چرا که در جایی نوشته بود : " یکی از بیماری ها و عقده های روانی و شایع در محیط علمی فرهنگی ما به عرش رساندن و به فرش فرود آوردن رفتگان و مردگان است که هر دو از عقده ی حقارت سرچشمه می گیرد و مظاهر دوگانه ی حس ارضای غرور و نیاز نفسانی محسوب می شود ..." دوستداران شادروان مرتضوی خاطره ها از وی بازگو می کنند که شاید آنها را در خواب هم ندیده اند . آنها نیک می دانند که امروزه آن مرحوم در میان ما نیست و  هیچ گاه : برنیاید ز مردگان آواز " من نمی دانم این مهربانان مهربانتر از دایه چرا در وفات استاد ترجانی زاده ؛ استاد سید حسن قاضی ؛ استاد میرزا جعفر سلطان القرائی ؛ و سالها قبل در وفات زنده یاد هادی سینا ؛ و ... چندانکه بایسته بود قلم فرسائی نکردند ؟ هر کدام از اینهایی که ذکری به میان آمد خود از فحول آذربایجان بودند و وجودشان نادرالوجود . چرا مریدان وی هیچ گاه ننوشتند که مرحوم مرتضوی در طول عمر نسبتا دراز خود هیچگاه از شعرای آذربایجان ننوشت الا یکی دو مورد ! آیا مگر خاقانی ها ؛ صائب ها ؛ قطران ها و ... سر از این خاک برنتابیده بودند ؟ البته شاید آن مرحوم نیز به مثل معروف مرغ همسایه غاز بود ؛ بیشتر اعتقاد داشت !

منابع و ماخذ :

1-    هفته نامه اختر – تبریز ؛ سه شنبه23 مهر 1381  ؛ شماره 29 – یادی از دکتر منوچهر مرتضوی به قلم محمد طاهری خسروشاهی

2-    یاد یاران – مرحوم دکتر مهدی روشن ضمیر ؛ تهران نشر مستوفی ؛ چاپ اول 1371 ؛ صص 449-455 این شعر بعد ها در کتاب ارج نامه ایرج – جلد اول – به کوشش محسن باقر زاده ؛ چاپ اول 1377 – نشر توس ؛ تهران تجدید چاپ گردیده .

3-    یادداشت های شخصی نویسنده این یادداشتها رضا همراز

4-    رویت و مطالعه کتابهایی که مشخصات آنها در ضمن این مقاله ذکر شده

5-     اشکی به یاد سواران رفته / دکتر منوچهر مرتضوی / مجله حافظ ؛ شماره 19

6-    زبان ترکی در ایران – مقدمه کتاب چاپ ناشده ای از  سید احمد کسروی تبریزی به قلم نویسنده این سطور


مطالب مشابه :


آیت الله مرتضوی

فقیه عالیقدر حضرت آیت الله حاج سید حسن مرتضوی شاهرودی در سوم محمد جواد توسط دکتر




دکتر منوچهر مرتضوی

پدرش آقا حاج سید ابراهیم از چاپ شده و مقاله دکتر مرتضوی در صص اوستاد جواد




آية الله دکتر رضا رمضانی امام مرکز اسلامی هامبورگ ، از شاگردان مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزو

آیة الله حاج سید جواد رضا زاده ، مرتضوی گذراندند و نیز دکتر سید احمد




افراد موردصلاحيت شدگان شوراي شهرتبریز

دکتر احد عبادی. نام نام كانديدا: سید نام خانوادگي كانديدا: مرتضوی. شهر:




منابع آزمون کارشناسی ارشد صنایع غذایی

دکتر سید علی مرتضوی جواد حصاری ترجمه:دکتر مرتضوی دانشگاه




موفقیت دکتر سید نوید رضا میرزاده متخصص اورتوپدی طبس

موفقیت دکتر سید نوید رضا خانم دکتر گنودی خانم دکتر مرتضوی [ سید جواد




منابع کنکور کارشناسی ارشد

تکنولوژی شیر و فراوردهای لبنی دکتر سید علی مرتضوی- تولید شیر و -صنایع کنسروسازی جواد




کتاب حقوق سیاسی و اجتماعی در اسلام

- دکتر سید محمد مرتضوی (عضو هیات علمی دانشگاه کتب استاد جواد محدثی کتب دکتر محمد




منابع امتحانی کاردانی به کارشناسی و کارشناسی ارشد صنایع غذایی

دکتر سید علی مرتضوی. جواد حصاری ترجمه:دکتر مرتضوی دانشگاه




منابع ارشد صنایع غذایی

تکنولوژی شیر و فراوردهای لبنی دکتر سید علی مرتضوی جواد حصاری اصول غذایی دکتر سید کمال




برچسب :