طبابت های سنتی در وایقان

ب : طبابت های سنتی در وایقان:

طبابت های عملیاتی

ختنه کردن: در ایام سابق کودکان را دلاک ها در خانه ها ختنه می کردند. خانواده ها معمولاً تلاش می کردند که در همان روز های اول تولد و حد اکثر تا سه ماهگی پسر بچه را ختنه کنند ولی گاهی به دلایلی و حتی به ندرت تا حدود سن دهسالگی  به تأخیر می افتاد. برای ختنه کردن یک مهمانی در خانواده ترتیب داده می شد و نزدیکترین فامیلهای خانواده به این مهمانی دعوت می شدند دلاک هم با کیفی که وسایل ختنه در آن بود، می آمد. اگر کودک کم سن و سال بود کار تا حدی راحت بود ولی در مورد کودکان بزرگتر کار دشوار بود کودک اگر متوجه می شد فرار می کرد در این موارد با سعی و تلاش و گاهی با وعده های تشویق کننده کودک را می آوردند. دلاک مقداری پنبه را می سوزاند تا خاکستر حاصل شود بلافاصله پس از ختنه نمودن خاکستر مزبور را به محل ختنه می ریختند تا خونریزی قطع شود. بعد از ختنه کردن پذیرایی از مهمانان با ناهار انجام می شد و به دلاک علاوه بر حق الزحمه اش طبقی را که حاوی یک کله قند و یک پارچۀ پیراهنی یا جوراب بود به عنوان انعام می دادند به این طبق اصطلاحاً خلعت می گفتند. از دلاک هایی که در وایقان ختنه می کردند می توانم مرحوم استا حسن گوزلی و مرحوم استا حسن کوهنورد را نام ببرم.

حَجَم آلماق (حجامت): یکی از راههای متداول طبابت در ایام سابق حجامت بود. به افرادی که به کار حجامت می پرداختند "حَجَمچی" می گفتند و از حجمچی های مشهور وایقان از حجمچی لیلان نام می برم. (این مورد را از زبان آقای مهندس ایوب غفوری نقل نمودم از دقت ایشان تشکر می کنم) در فصل بهار معمولاً در فامیلها یا همسایگان به صورت دسته جمعی و طی مراسمی افراد، حجامت می شدند. دلاک ها در حمام ها نیز متقاضیان را حجامت می کردند. عقیده داشتند که با حجامت خون کثیف از بدن خارج شده ومقاومت فرد را در مقابل بیماریها زیاد می کند. حجامت مدتی کم شده بود ولی در سالهای اخیر به علت تبلیغاتی که در مورد مؤثر بودن آن انجام شده، رواج مجدد یافته است.

کوپه سالماق (بادکش انداختن): در این روش درمانی با یک وسیله ای که به آن "کوپ" یا بادکش می گویند در محل پیشانی یا پشت بادکش انداخته می شود. آنهایی که سردردهای مزمن یا کمردرد داشتند از این روش استفاده می کردند

قورقوشوم توکماق ( سرب ریزی): عقیده داشتند کودکانی که زیاد بیمار می شوند به علت این می باشد که از یک چیزی ترسیده اند. برای رفع آثار آن از این شیوه استفاده می شد. سرب را ذوب می کردند و سرب مذاب را در آبی که در تماس کودک بیمار بود، می ریختند تکه های سرب به اشکالی در می آمد از آن اشکال حدس می زدند که کودک از چه حیوانی یا چیز دیگرترسیده است. باور داشتند که با این کار ترس کودک از بین رفته و بهبود می یابد.

دیش چَکماق (دندان کشیدن): در ایام قدیم دندانپزشکانی که فارغ التحصیل دانشگاه باشد وجود نداشت. کشیدن دندان مانند سایر کارهایی که به جراحی نیاز داشت توسط دلاک ها انجام می شد.  

قولنج توتماق (گرفتن قولنج): افرادی که دردهای قولنجی از جمله کمر درد داشتند با شیوه هایی قولنج آنها گرفته می شد. افرادی در وایقان بود که اشخاص مبتلا به آنها مراجعه می کردند تا قولنجشان را بگیرند.

سینیخ سالماق  (شکسته بندی): در ایام قدیم متخصصین ارتوپدی نبود. شکسته بندی توسط افرادی که به صورت تجربی این فن را یاد گرفته بودند انجام می شد. در وایقان چند نفر ازجمله مرحومه طوطی خاله، مرحومه خاورخانم، مرحوم استاد غلامعلی و مرحوم میرهاشم طباطبایی شکسته بندی می کردند. مچ دست من در ایام نو جوانیم شکسته بود که توسط طوطی خاله معالجه شد.

توتوجی (معادل فارسی نیافتم): افرادی در وایقان بودند که به آنها توتوجی می گفتند. علاوه بر وایقانی ها از آبادی های اطراف نیز به آنها مراجعه می کردند. بیمارانی که احتمال می رفت علت بیماریشان ترس از یک چیزی بوده به این افراد مراجعه می کردند. توتوجی یک وسیله ای داشت که به آن "قورت اَلی" یعنی دست گرگ می گفتند. با آن دست گرگ به بیمار می زد و گاهی هم کارهای دیگری که مربوط به فن آنها بود انجام می داد یا دستوراتی را می داد تا اطرافیان بیمار انجام دهند.

پانبیخ اوچوتماق (پنبه سوزاندن): این روش بیشتر برای پیشگیری به کار می رفت وقتی رشد بچه ای خوب بود برای اینکه او را از چشم بد نظر محفوظ دارند مقدار کمی پنبه را می سوزاندند و مختصری از خاکستر آن را در پیشانی کودک می کشیدند.

قارین سیغارلاماق (ماساز شکم): افرادی که مبتلا به قولنج شکمی می شدند شکم آنها را به طرز خاصی ماساژ می دادند. افرادی هم در این کار تبحر داشتند. بیماران به آنها مراجعه می کردند.

نِشتَرلاماق (نیشتر زدن): نیشتر زدن از کارهای دلاک ها بود. آنهایی که دُمل داشتند به دلاک مراجعه می نمودن تا دلاک با شکاف دمل چرک آن را خارج کند.

پیه باغلاماق (پیه بستن): بعضی از مفاصل مخصوصاً بعد از کارهای سنگین درد می گرفت یا متورم می شد، با پیه بسته می شد. گاهی به پیه نمک هم آضافه می کردند و بعد از گرم کردن روی مفصل متورم گذاشته و مدت چن ساعت می بستند تا تورم و درد از بین برود.

کورَک آیاقلاماق (معادل فارسی نیافتم): در این شیوه شخصی که درد پشت دارد به حالت دَمَر می خوابد و فرد دیگری با کف پایش پشت او را ماساژ می دهد. 

ساقّیز سالماق (سقّز انداختن): در این روش سقّز را گرم می کردند و روی پارچه ای می مالیدند و مفصل متورم یا دررفته را با آن می بستند.

باش جیرتماق (معادل فارسی نیافتم): موی سر کودک را کوتاه می کردند و به صورت خطوط موازی در ناحیه ملاج سرکودک تیغ سطحی می زدند.

آسلانماق (آویزان شدن): از نردبان یا درخت بلندی آویزان می شدند. این روش در فتق بالای شکم یا دیسک کمر مفید بود.

گُوبَک بیرماق (ناف انداختن): آنهایی که فتق ناف داشتند با این شیوه فتق آنها را جا می انداختند و دردشان از بین می رفت.

داروهای سنتی: داروهای سنتی چند دسته بودند شامل:

عرقیات (کاسنی؛ نعناع، کاکوتی، بید و سایر انواع): در اکثر خانواده ها عرق این گیاهان را نگهداری می کردند و دربعضی از بیماریها مانند سرما خوردگی یا سوء هاضمه و دلدرد ها استفاده می شد  

جوشانده ها مانند گل گاوزبان، بنفشه، پنیرک، گل خار، دم گیلاس، بومادران هرکدام با توجه به خاصیت درمانیشان  مورداستفاده بود.

تخم ها (فلوس، عناب، به دانه، تخوم توله، شاهدانه، چارتخوم  وسایر انواع): تخم این گیاهان خواص درمانی دارند. در ایام سابق به وفور از این تخم ها حسب مورد بیماریها استفاده می شد. با به وجود آمدن داروهای شیمیایی کاربرد آنها کمتر شد ولی در چند سال اخیر توجه خاصی به خواص درمانی آنها شده و مصرف آنها در معالجه بیماریها روز بروز بیشتر می شود.

پوزَهَر (پاد زهرها): در زمان قدیم عقیده داشتند که بعضی از سنگها خاصیت ضد سمی دارند. این سنگها را در آب می سابیدند و آن آب را به بیمار می خوراندند، تا بیمار با خوردن آن بهبود یابد. ازجمله سنگهایی که باور داشتند خاصیت پادزهری دارد عقیق یمانی و سنگ دیگری به نام سنگ سبزیا "پوزَهَرداشی" می باشد. این سنگ ها در بعضی از خانواده ها نگهداری می شد و خانواده های دیگر هم موقع نیاز به آن ها مراجعه می کردند.

مامایی : در ایام سابق بیمارستان، زایشگاه، ماماهای تحصیلکرده یا متخصص زنان و زایمان نبود. تمام زایمانها در منازل و توسط ماماهای محلی انجام می شد. البته این افراد نیز به صورت تجربی مهارت پیدا کرده و کمک خوبی در مورد زایمانها انجام می دادند. در موارد حاملگی های طبیعی وجود این افراد بسیار مفید بود. مشکل زمانی بود که مادر یا جنین مشکلی داشتند. امروزه مادران مرتباً تحت کنترل هستند مخصوصاً از نظر فشار خون و مسمومیت حاملگی تحت مراقبت می باشند. اگر وضعیت جنین نیز در رحم غیر طبیعی باشند تمهیدات لازم انجام می شود تا در حین زایمان یا قبل و بعد از آن مشکلی پیش نیاید. در ایام سابق موارد زیادی بود که مادران به علت مسمومیت حاملگی (اکلامپسی) یا عوارض دیگر فوت می نمودند. غمبارتر زمانی بود که جنین در رحم مادر وضع طبیعی نداشت، یعنی موقعیت جنین در رحم به صورت باسن،پا یا شانه بود که ادارۀ چنین زایمانی توسط قابله های محلی مشکل بود. در این صورت اغلب اوقات منجر به مرگ مادر و کودک می شد. از قابله های وایقان از مرحومه سونا خاله و مرحومه فرنگیس خانم به عنوان نمونه نام می برم. خداوند روح هر دو را شاد کند. ( مورد اخیر را آقای مهندس ایوب غفورب یادآوری کردند از این بابت از ایشان تشکر می کنم). رسم بر این بود که به زائو بعد از زایمان غذاهای مقوی  مخصوصاً غذاهایی که با روغن حیوانی تهیه شده بود، می دادند. از غذاهایی که در روزهای اول به زائو می دادند کاچی (قویماق) و خاگینه (قیقاناق) تهیه شده با روغن حیوانی بود. در ایام سابق خانواده ها به نوزاد پسر بیشتر مشتاق بودند. لذا گاهی به صورت شوخی یا جدی می گفتند که "قویماقدی یا قیقاناقدی". مقصودشان از این عبارت این بود که نوزاد پسر است یا دختر. البته این  تفکر و ترجیح پسر بر دختر از روی ناآگاهی بود.

 از موارد تهدید کننده بعد از زایمان عفونت های بعد از زایمان یعنی تب نفاسی بود که بیشتر به علت محیط غیر بهداشتی زایمان به وجود می آمد. تب نفاسی بیشتر اوقات منجر به مرگ مادر می شد و نوزاد بی مادر می ماند که از اتفاقات ناگوار بود. اشخاصی که در حال حاضر در سنین میانسالی یا بالا تر هستند خاطراتی از این اتفاقات یعنی مرگ مادر قبل،حین یا بعد از زایمان در خاطراتشان دارند من نیز مواردی را سراغ دارم و لازم نمی دانم که موارد آنها را ذکر نمایم.  ماما هر روز به مادر و نوزاد سر می زد و دستورات و راهنمایی لازم را داشت و روز هفتم تا دهم زائو را با تشریفات خاصی به حمام می بردند و به آن "زاهی حامامی" یعنی حمام زائو می گفتند "زاهی حامامی" مخصوصاً در زایمان اول بسیار مهم بود و به مراقبت های بیشتر نیاز داشت. در حمام زائو به عنوان شادباش معمولاً همه کسانی را که در حمام بودند با قنداب و شربت پذیرایی می کردند. بعد از برگشت از حمام نیز ولیمه ای می دادند که در این ولیمه اکثر فامیل ها، همسایگان و دوستان دعوت بودند و اصلی ترین غذای این مهمانی "قیقاناق" بود. کسی را که به این مهمانی دعوت می کردند می گفتند برای "قیقاناق ییماق" دعوت می کنیم. از کسانی هم که تازه ازدواج کرده بودند می پرسیدند کی قیقاناق خواهی داد یعنی کی حامله خواهی شد. غذای "قیقاناق"  همیشه تداعی کننده حاملگی و بچه دار شدن بود.


مطالب مشابه :


قویماق و قایقاناق(غذای سنتی هشجین)

قویماق و قایقاناق از جمله غذاهای سنتی هشجین به حساب می آیند که البته در بسیاری طرز تهیه:




غذاهای سنتی هشجین

قویماق و قایقاناق از جمله غذاهای سنتی هشجین به حساب می آیند که البته در بسیاری طرز تهیه:




غذا ها و دستر های سنتی اردبیل شام اسبی

طرز تهیه. گوشت را با پیاز کمی پخته، پیاز سرخ شده را با خلال بادام کمی تفت می دهیم. قویماق .




غذاها وخوراکیهای سنتی مردم استان اذربایجانشرقی

طرز تهیه: لپه را پخته - نذر قویماق و سپس سفره قویماق که تنها زنان حق استفاده از قویماق آن




چکدرمه - استان گلستان - غذای سنتی ترکمنی

قانات، قویماق، تکه نقش، موی نقش، بوستانی نیز کاربرد دارد. طرز تهیه مــارمالاد




طبابت های سنتی در وایقان

افرادی که مبتلا به قولنج شکمی می شدند شکم آنها را به طرز خاصی (قویماق) و خاگینه تهیه




آداب ورسومات اردبيلي ها

نام فارسی آن “الک دولک” است ولی طرز بازی آن شام تهیه می شد و از قویماق” می




برچسب :