وصف چگونگى مرگ و مردن

سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد.

بدن ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى دارد، و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مى بيند و با گوش مى شنود و با عقل درست مى انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده؟ و روزگارش را چگونه سپرى كرده؟ به ياد ثروت هايى كه جمع كرده مى افتد، همان ثروت هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند.

راحتى و خوشى آن براى ديگرى و كيفر آن بر دوش اوست، و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيمانى مى گزد به خاطر واقعيّت هايى كه هنگام مرگ مشاهده كرده است.

در اين حالت از آنچه كه در زندگى دنيا به آن علاقمند بود بى اعتنا شده آرزو مى كند، اى كاش آن كس كه در گذشته بر ثروت او رشك مى برد، اين اموال را جمع كرده بود.

اما مرگ هم چنان بر اعضاى بدن او چيره مى شود، تا آن كه گوش او مانند زبانش از كار مى افتد، پس در ميان خانواده اش افتاده نه مى تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود، پيوسته به صورت آنان نگاه مى كند، و حركات زبانشان را مى نگرد اما صداى كلمات آنان را نمى شنود، سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مى گيرد، و چشم او نيز مانند گوشش از كار مى افتد، و روح از بدن او خارج مى شود، و چون مردارى در بين خانواده خويش بر زمين مى ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مى شوند. نه سوگواران را يارى مى كند و نه خواننده اى را پاسخ مى دهد، سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمين مى برند، و به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند.

 

نهج البلاغة-ترجمه دشتى، ص: 207


مطالب مشابه :


شعری در وصف پدر

پدر - شعری در وصف پدر - پدر مرگ، گرگ توشد، اي يوسف كنعاني




وصف مرگ در وصیت نامه یک رزمنده

معبر سایبری امام و شهدا - وصف مرگ در وصیت نامه یک رزمنده - این وبلاگ در ستاد سا ما ند هی پایگاه




وصف چگونگى مرگ و مردن

یادداشت های یه طلبه - وصف چگونگى مرگ و مردن - ترسم که شعر سنگ مزار من این شود او هم جمال یوسف




در وصف پدر...

در وصف پدر پدر آن تيشه اي كه بر خاك تو زد دست عجل مرگ، گرگ تو شد، اي يوسف کنعاني




شعر مرگ عشق

عاشقانه - شعر مرگ عشق - عزیز دلم آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست حق با سکوت بود ،صدا در گلو شکست




مراحل جداشدن روح از بدن در لحظه مرگ انسان چگونه است؟

در وصف عرفی مرگ، این بیان مولای متقیان، در اوج زیبائی است که می‏فرمایند: «ان الموت لزائر




شعر احمد شاملو در وصف مرگ فروغ فرخزاد

من عروسک بزک کرده کوکی نیستم - شعر احمد شاملو در وصف مرگ فروغ فرخزاد -




جملاتی در وصف مادر

رهکار - جملاتی در وصف مادر - - روح او پایان نمی‌گیرد به مرگ ماندنی در عالم فانی‌ست




برچسب :