69- آفرینش معماری - گفتار یکم


آفرينش معماری

(راهبردهای نامحسوس به سوی خلاقيت معماری)


چکیده ای از جلد نخست كتاب بوتيقای معماری

نوشته: آنتونی سی آنتونيادس

برگردان: احمدرضا آی

**********************************

گفتار نخست

« فرآيند خلاقيت »


بدون درك وابستگيهاي ميان مفاهيم «واقعي»و «غيرواقعي» ، «تصور» و «تخيل» ، داشتن فهمي درست از پيش شرطهاي ضروري فرايند خلاقيت يا مبادرت به گسترش و پرورش آنها (تصور و تخيل) غيرممكن است. تصور و تخيل ، حتا بيش از استعداد ذاتي معمار ، با اراده قوي ، پشتكار و مداومت و تعليم و تربيت او امكان پرورش و ترقي دارد. معمار تنها در صورتي مي تواند در زمينههاي نظر قوي و يا حتا عالي باشد كه اين دو جنبه را _توأمان_ در كارهايش پرورده باشد. كسي كه تنها تأكيد بر رشد و پرورش تخيل داشته باشد، بخت چنداني براي ديدن و لمس روياهاي متجسم خود نخواهد داشت. بدون وجود بركت تخيل ، معمار ممكن است بتواند طرحهاي متفاوت و متنوعي بيافريند، اما در اين آفرينهها هنوز آن جرقههاي زندگي كه فقط شخص خلاق واقعي قادر به ايجاد آن است، وجود ندارد. تنها معماري ميتواند طرحهايي به راستي شگفتانگيز بيافريند كه همزمان به هردو عرصه تخيل و تصور بپردازد.

تخيل، تصور، واقعيت

تخيل به عنوان توانايي شخص در بوجودآوردن تصاويري تعريف ميشود كه فارغ از چگونگي و وضعيت نميتوانند واقعي باشند. تخيل تنها در ذهن وجود دارد. روياها و خيالها اجزاي تخيل و بخشي از كنش خيالپردازي به شمار ميروند.

تصور ، توانايي فرد در تجسم بخشيدن به واقعيتي است كه وجود دارد (يا مي تواند وجود داشته باشد) ولي از دسترس ديد او خارج است.

تمايز بنيادين ميان تخيل و تصور، در مفاهيم «واقعي» و «غيرواقعي» آشكار ميشود؛ تصور با واقعيت سروكار دارد ، ولي تخيل متعلق به عرصه غيرواقعيت (فراواقعيت) است. تخيل عامل تسريع كننده تصور است ؛ درحاليكه تصور نوعي فيلتر است كه تخيل براي پيوستن به واقعيت بايد از آن بگذرد.  بنابراين تصور آميخته با تخيل ، توانايي ذهن براي ديدن آن چيزي است كه در اوست، لكن به روشي تعديل يافته كه محصول نهايي ذهن به حيطه معنويت هم فرابرده شود.

متافيزيك (فلسفه فكري) لويي ساليوان _ بنيانگذار برجسازی _ ما را به عرصه پيچيدهاي از ادراك راهنمايي ميكند؛ هنگامي كه ميگويد: «...تصوري كه قادر به درك تصور است»، ركني از پويايي را عرضه ميكند : توانپذيري يا امكان به قوه رسيدن و تشديدشدن لايهها در مفهوم تصور.

ماسيمو اسكولاري ، شارح بزرگ كاوشهاي انجام شده در جهان «تصورمتصور»، معتقد است كه «ما فرمها را از ماده تهي ميسازيم و به سوي تصور جديد فرمهاي هوشمند حركت ميكنيم؛ و اين پيشنهادي است براي روشنايي بخشي هستس واقعيت، وراي احساس و تجرير مفهومي».

واقعيت و كنش ساختن

معمار ناگزير از ساختن است، همانگونه كه هنرپيشه ناگزير از بازي است. استانيسلاوسكي _كارگردان، هنرپيشه و معلم روسي تئاتر _ بر اين باور بود كه قوه تصور ممكن است غير فعال باشد، كه ميتوان با اتخاذ روشهاي مناسب آن را به حركت درآورد. بكاربردن پرسشهاي سادهء «كاوشگرانه» رمزي بود كه استانيسلاوسكي از طريق آن توانست نتايج دلخواه را از شاگردانش بدست آورد. فرايند پرسش مداوم كاوشگرانه و تمركز بر امور ذهني تصوري ، كليدي براي درك نهايي تصور است. اين فرايند هماكنون در زمرهء مشهورترين شيوههاي معماري است.

هدف از تخيل و تصور

ايگور استراوينسكي _آهنگساز معروف_ به بهترين نحو اين موضوع را بيان كرده است : «چيزي كه در اينجا موردنظر ماست، خود تصور نيست؛ بلكه بيشتر تصور خلاق است. و اين قابليتي است كه مارا در عبور از سطح مفهوم به سطح تجسم ياري ميدهد».

بنابراين تصور به حيطه انديشه تعلق دارد، درصورتيكه خلاقيت در عرصه ساختن معنا مييابد. ارستو اين موضوع را آشكارا در «ماورا الطبيعه» بيان كرده است : «يك مرحله از فرايند توليد، تفكر و مرحله ديگر ساختن ناميده ميشود؛ آنچه از نقطه آغازين و فرم شروع و دنبال ميشود تفكر است و آنچه از انتهاي تفكر ادامه مييابد، ساختن».

پس خلاقيت را بايد فرايندي دانست كه به واسطهء آن قوه تصور در جهان شكل ميگيرد. خلاقيت مفهوم غايي والاترين كليت است كه برپايه واقعيت شكل ميگيرد و تمام عناصر فرهنگ، زبان، اسطوره، هنر، علم، تاريخ و مذهب در تكامل خلاقيت سهيم هستند. (اين تعاريف آميزهاي است از آثار ايگناسيو.ال.گوتز _استاد فلسفه و نويسنده مكزيكي_ (1978) و نوشتههاي وايتهد درباره آراي گوتز)

نكته قابل توجه اين است كه بيشتر معماران خلاق تمايلي به گفتگو درباره فرايند خلاقه خود و يا آشكار ساختن رموز آن نشان نميدهند. البته لويي ساليوان از اين سكوت مستثنا بود. وي تنها معمار خلاق بزرگي است كه نوشتههاي روشنگر بسياري را درباره شيوه شخصي خويش در خلاقيت ، تحت عنوان «درددلهاي كودكانه» برجاي گذاشته است. اين كتاب سرشار از احساسات است و به گونهاي توأمان پندآموز و الهام بخش كه در آن اين استاد بزرگ ثابت ميكند كه شخصيت حساس، احساساتي، تاثيرپذير و دريك كلام انساني، شايد لازمه بوجودآوردن يك اثر معماري سترگ ، نيرومند و داراي ساخت مناسب باشد.

خلاقيت در معماری

در هههاي مياني قرن بيستم، مطالعه خلاقيت براي دانشمندان علوم اجتماعي، روانشناسان، منتقدان هنري، بازرگانان، رفتارگرايان، آموزگاران و پزشكان ، به امري بنيادين بدل شد. ولي معماران از شركت در اجتماعات و مجالس بحث و تبادلنظر درباره موضوع خلاقيت كه باحضور شعرا، نويسندگان، نقاشان، تنديسگران، مورخان هنر، دانشمندان، عالمان علوم اجتماعي و روانشناسان تشكيل ميشد ، غفلت ورزيدند. پس جاي شگفتي نيست اگر بيشتر كارهاي انجام شده درباره خلاقيت ، بدون توجه به مقوله معماريصورت پذيرفته و ارتباط آن با معماري درحداقل ممكن بودهاست. با توجه به اين غفلت ناپسند از معماري، محدوديتهاي مباني مذكور، عدم غنا و تك ساحتي بودن ديدگاههاي آنها، ارزش آن مباحث را تاحد فرايندي تصادفي نزول ميـدهد.

معماري به طور قطع نظامي فراگير و چندساحتي (چندبعدي) است. به گفته آلوارآلتو : «معماري پديدهاي است مركب كه عملا تمام زمينههاي فعاليت بشري را تحت پوشش قرار ميدهد». معماري نه تنها نوعي هنر و حرفه است، بلكه بياني از ذهنيت نيز هست. بنابراين اگر ميخواهيد معماري خلاق باشيد، بايد داراي قوهء تصور باشيد و دربسياري از زمينههاي گوناگون _برخي عقلاني و هنري محض و برخي علمي (فنآوري،سازه،مصالح و تجهيزات) و حرفهاي (واكنشها و برخوردهاي مناسب،اخلاق و تجارت)_ [و مديريت (م.رها)] خلاقيت داشته باشيد. امري كه در مورد هنر معماري بسيار بديهي است، خدمت آن به بشريت است. معماري حتا در معنويترين شكل خود، هنري كاربردي است. به همين دليل نميتواند از حيطه عملگرايي خارج گردد و به هنري خالص، تكبعدي، جزمي، و صرفا فرمگرا تبديل شود. بيشتر نظريههاي موجود درباره تصور و خلاقيت، يا كاملا علمي هستند و يا كاملا هنري. اين دسته نظريات به طرفداري از ايدههايي چون «لحظهاي»، «جرقهاي استثنايي»، «الهام آسماني» و «فردگرايي» ميپردازند؛ درست برخلاف ويژگيهايي چون «فراگيري» و «جامعيت» موجود در رويكردهاي افراد كوشا.


ديدگاه فراگير كاسيرر

ارنست كاسيرر يك استثنا بود. او ذهن را چون قوهء خلاقهاي در تمام زمينههاي فرهنگ _زبان،اسطوره،هنر،علم،تاريخ و مذهب_ درنظر ميگرفت. هنوز هم معماران براي يافتن توصيفي نظري در مورد تجربهها و اموري كه به فرهنگ و حوزهء انساني مربوط ميشوند، مرجعي معتبر چون آراي كاسيرر در اختيار ندارند. شايد اين امر ناشي از اين واقعيت است كه خود معماران ترجيح ميدهند در برابر پرسش از خلاقيت ، سكوت پيشه كنند و آراي خود را از نظريات كارشناساني كه درباره دانش و نظريه خلاقيت تحقيق ميكنند، متمايز سازند؛ چراكه خلاقيت در نظر ايشان امري مقدس بود كه ترجيح ميدادند راجع به آن صحبت نشود.

البته اين واپسماندگي منحصر به معماري نبود، بلكه ديگر هنرهاي تركيبي از قبيل نمايش ، فيلمسازي و مهندسي فضا و طراحي نيز از حيطه پژوهش فيلسوفان و دانشمندان علوم اجتماعي و روانشناسي دور ماندند.

رويكردهاي متقدم : حرمت خلاقيت (احترام به خلاقيت)

فرانك لويد رايت تصور خلاق را «نور انساني در نوع بشر» خوانده و موجودات خلاق را منتسب به خدايان دانسته است. «يك موجود خلاق، خود خالق است و خدايان زيادي وجود ندارند». رايت، دعوت دانشگاه بركلي را براي تعيين بازخورد ويژگيهاي شخصيت خلاق _كه شامل معماران نيز ميشد_ نپذيرفت. آلوارآلتو نيز در موقعيتي مشابه، واكنشي مشابه نشان داد : «آنها پرسيدند در ميان مسائل موجود، چگونه فردي اثري هنري ميآفريند من جواب دادم: نميدانم». در موقعيتي ديگر، آلتو تلگرافي به رييس دانشگاه MIT فرستاد كه قادر نيست فلسفهء معمارانهء مناسبي براي توصيف خانهءبيكر ارائه دهد. آلتو در آن تلگراف به نقل از سيبليوس چنين نوشته بود : «اگر شما سه كلمه درتوصيف موسيقي بگوييد، دستكم دوتاي آنها اشتباه است». آلتو افزوده بود كه اين موضوع درباره معماري نيز ميتواند صادق باشد. به يك معني سخن آلتو بازتاب اراي لويي ساليوان بود كه به گفتهء او : «هنگامي كه ذهن بطور فعال درگير فرايند خلاقه است، ديگر فرصتي براي ساختن كلمات ندارد. كلمات اشيايي بدقلق و نامناسبهستند و فرصتي براي انتخاب و دستهبندي آنها وجود ندارد». لكوربوزيه هم درهنگام پرواز برفراز دلتاي نيل در دفترچه اسكيس خود نوشته است : «نقاشي چالشي است تلخ، ترساننده،بيرحم،نامرئي و مبارزهاي ميان هنرمند و خودش. اين چالش ظاهرا پنهان است ولي در درون ادامه مييابد. اگر هنرمند لب به سخن بگشايد، خويش را فاش خواهد ساخت! (به خودش خيانت خواهد كرد)».

براساس ديدگاههاي رايت و آلتو و لوكوربوزيه، آفرينندگي و آفرينش و تصور نه تنها مقدس هستند و در هالهاي مذهبي محصور شدهاند، بلكه فراهم آورندهء شرايط برخورد هميشگي و رويارويي دايم ميان فرد خلاق و جامعه نيز هستند. معماران خلاقي در اين سطحع هرگز نگران فاش شدن اسرار با ارائهء آثارشان نبودند. نمايشگاههاي بسيار، ساختمانها، كتابها و سخنرانيهاي ايشان، تمام مطالب را در باب خلاقيت بيان ميكنند،؛ اما به «زبانی» كه تنها خلاقان قادر به درك آن هستند. بنابراين ميتوان دريافت كه گريز معماران از كاوشهاي روانكاوانه، نه تنها به علت ناهمزباني بين معماران و دانشمندان علوم اجتماعي، بلكه نتيجه روزكرد ويژهء ايشان به هنرشان است. خلاقيت معماران بايد از لابهلاي نوشتههاي ايشان و از طريق مطالعهء آنچه در مورد طرحهايشان انتشار يافته و نيز كوششهاي ايشان در جهت توسعه و تكامل پروژههايشان ، استخراج شود.

لكوربوزيه سرانجام موفق به ارائه پيشنهادهايي شد كه خطوط راهنماي فرايند خلاقيت را تعيين ميكند. طبيعت چندبعدي و همكاريطلب معماري مستلزم اين است كه بخش ژرفتر كتاب خلاقيت را كساني بنويسند كه خود، اين طبيعت را آزموده و آموخته باشند.

پيش نيازهاي آفرینش (خلاقيت) معماري

پارهاي از بدفهمیهای رايج

بنا به تصور بسياري از مردم، چه تحصيلكرده و چه عامي، آثار خلاقه معماري بايد داراي تركيبهاي غيرمعمول، بينظير، شگفتانگيز و عجيب و غريب باشند. كارهايي كه هيچيك از اين ويژگيها را نداشته باشد و شايد بهآرامي در هماهنگي با محيط خود، هدفي را كه از آنها انتظار ميرود انجام دهند، ممكن است از سوي بيشتر مردم به عنوان دستاوردهايي ارزنده موردتوجه قرار نگيرند. آنچه توجه زمانه را به خود معطوف ميكند، اغلب داراي «ديدي منحصربفرد» و «جديد» و اساسا داراي ارائهاي با كيفيت عالي است. امروزه بيشتر دوگانگيها ميان آموزگاران و حرفهايها _دستكم در ايالات متحده_ برسر انتخاب چگونگي ظهور خلاقيت، تدابير فريبآميز، تسلط بر مهارتهاي ارتباطي، ارائه كاراها و نيز چگونگي نمايش كار و از طرف ديگر ، جديت، متفكرانه و ژرف بودن، و درعينحال اصالت و بداعت طرح است.

يكي ديگر از تصورات رايج نادرست اين است كه هنرمند خلاق به عنوان فردي بيخيال، و عاشق تفنن و سرگرمي تلقي ميشود كه ميتواند تحت تاثير عاملي خاص يا هر تاثير ديگري به خلق اثر بپردازد و شيوهء زندگي او لازمهء تلاش خلاقانهء اوست. همچنين در مورد افراد «حرفهاي» اين تصور رواج دارد كه فرديست جدي، سهامدار در يك شركت معماري و رويهمرفته فردي عادي. براي خلاق بودن، مطمئنا از آدم انتظار ميرود كه «هنرمند» باشد!

 

پس در اينجا دربارهء اين دو مفهوم رايج كليشهاي سخن خواهيم راند:

فارغبالي، قطعا با بيتوجهي متفاوت است. فارغبالي حالتي است كه در آن ميتوان حواس را معطوف به وظايف كرد.براي فارغبالي بايد از  نگرانيها، اضطرابها و پريشانيها «رها» بود. رهابودن، در آتش اشتياق آفرينش سوختن و به صورتي بيهمتا براي جامعه مفيد بودن، بركتي است براي كساني كه از اين حالت لذت ميبرند و ميتوانند خود را به تمامي وقف كارهاي خلاقه كنند.

تادائو آندو كه هموطنانش را به دليل خلق گونهاي معماري _كه نشاندهندهء فقدان استقلال است_ به باد انتقاد ميگيرد، زيركانه در گفتار خود آنان به نكاتي اشاره ميكند كه نشان ميدهند علت انجام اين كارها، فشاري است كه به آنها وارد ميشود و آن فشار «انديشهاي است كه معماري را چيزي بيشتر از عملي مرتبط با اقتصاد نميپندارد... و سرانجام به يك سازمان اجتماعي بدل ميشود كه حداكثر متقاضي ايجاد معماري بدون اشتباه است».

پيكاسو در سراسر زندگي خود آزاد بود و بيشتر اوقات خود را با فارغبالي بسرميبرد. او هرگز مجبور نبود كه روزانه هشت ساعت كار كند؛ چرا كه او در تمام لحظات كار ميكرد: زندگيش بازي بود و بازيش كار، كارش آفرينشهايش بود و آفرينشهايش زندگيش...

در حقيقت آنها با رسيدن به فراغتبال در زندگي، خلاقتر ميشوند. فارغ بالي همگام با رويكرد ايشان به بازي و اندكي شوخي، به آنها اجازه ميدهد كه خود را مجاز به كشف آن زوايايي از معماري بدانند كه تا آن هنگام معماران هرگز جرأت برخورد با ان را نداشتهاند. براي نمونه، فيليپ جانسون به شدت التقاطي ميشود و يا گونار بيركتس به خود اجازه همساز كردن فراگيري و تاريخگرايي را ميدهد. با تمام اين احوال، ايا كسي ميتواند ادعا كند كه ميسواندرروهه از بزرگترين معماران خلاق اين قرن نبوده است، آن هم تنها به اين دليل كه در بيشتر طول عمرش داراي حالت فارغبالي نبوده و حتا برعكس، معماري بسيار جدي و كاملا «حرفهاي» بود؟

اصل بازي و اصل جديت

افلاتون كه همواره با مقولهء هنرهاي زيبا و خلاقيت درگير بوده، با روش ديالكتيك خود نشان داده كه هنرهايي چون موسيقي، نمايش، نقاشي و تنديسگري  به اصل «بازي» بسيار وابستهاند، درحاليكه هنر معماري درمجموع برپايه اصل «جديت» استوار است. همچنين بر اساس تحليلهاي يوهان هويزينگا – مورخ هلندي - دورههايي از تاريخ تمدن كه مشخصه بارز آنها پذيرش و اجراي منظم آداب و رسوم ، مراسم عبادي و جشنهايي بود كه به تبع قوانين بزرگزادگان صورت ميگرفت، در خيلي از موارد خلاقانهتر بودهاند. اين امر به ويژه در هنرها (يونان باستان، اروپاي قرن12 و انگلستان قرن 18) آشكارتر است. در مقابل، در دورههايي كه در آ‹ها اصل «بازي» حضور نداشت و يا فقط درشكل بازيهايي شبيه به جنگ و مراسم متظاهرانهاي مانند محاكم استهزا وجود داشت، (مانند دوران روم كه تمدن واجد ويژگيهايي چون سختگيري، ستروني و ستمگري ميشود، آثار هنري آنها و ساختمانهاي اين دوره شايد بيشتر به دليل بزرگي و اندازه شاخص ميشوند و نه به دليل كيفيت و جنبههاي معنوي) كمتر خلاقانه بودهاند.

افراد هم از طريق دستاوردهاشان و هم به واسطهء تحسيني كه از سوي جامعه به آنها ارزاني ميشود به رضايت شخصي و معنوي دست مييابند؛ هنرمندان و دولتمرداني كه بيشترين احترام و تحسين را يدست آوردهاند، كساني بودند كه «بازي» را به بهترين نحو انجام دادهاند. بايد از اصول به خوبي آگاه بود.

معماري خوب و خلاقانه از توازن ميان «فارغبالي» (رهايي،شوخي يا طنز) و «بازي» از يك سو ، و اصل «جديت» از سوي ديگر حاصل ميشود. اين همان توازن ظريفي است كه در بسياري «بازيهاي معماري»، مادامي كه هدف، تنها، گرفتن كارمزد يا به حداكثر رساندن پاداشهاي مالي است، كمرنگ يا محو شده است.

درنظر داشتن معماري به عنوان بازي، ميتواند نكتهاي مثبت باشد. پرداختن به آن، سرچشمهء لذت ويژهاي است. هيچگاه نبايد به آن بيتوجهي نشان داد و هميشه بايد رويكردي جدي را به ابعاد اجتماعي، علمي و فني آن حفظ كرد؛ بدون اينكه گرفتار ديدگاهي تكبعدي يا يكجانبه و محدود به هريك از عناصر آن شد.

هدف نهايي ما رسيدن به اثري سودمند است؛ اثري كه درعينحال بياني زيبا دارد و همچنين موجب رضايت روح ميگردد.


گردآوری :


«م.رها»

شرکت مهندسی ساختمان «پی آمود پارتیان»


مطالب مشابه :


27- جان کتاب (1) : بوطیقای معماری

27- جان کتاب (1) : بوطیقای معماری معماری ، دانلود کتاب و 300- دانلود رایگان چکیده کتاب «سبک




چند وجهی بودن خلاقیت . . .

دانلود معماری. از قاشق غذاخوری تا شهر؛دامنه کار معمار را تعریف می‌کند! چند وجهی بودن خلاقیت




کانسپت چیست؟

یورگ گروتر ، بوطیقای معماری ترجمه احمد دانلود کتاب مواد دانلود رایگان نرم




81- آفرینش معماری - گفتار هفتم _ پایان جلد نخست

آفریش معماری : چکیده کتاب بوطیقای معماری, 295- دانلود رایگان چکیده کتاب «نامه هایی




69- آفرینش معماری - گفتار یکم

برچسب‌ها: بوطیقای معماری, 295- دانلود رایگان چکیده کتاب «نامه هایی از یک دوست» آنتونی




71- آفرینش معماری - گفتار دوم

برچسب‌ها: بوطیقای معماری, 295- دانلود رایگان چکیده کتاب «نامه هایی از یک دوست» آنتونی




79- آفرینش معماری - گفتار پنجم

برچسب‌ها: بوطیقای معماری, 295- دانلود رایگان چکیده کتاب «نامه هایی از یک دوست» آنتونی




برچسب :