در مورد آنوناکی چی میدونیم؟

توضیح پایگاه حقیقت خاموش پیرامون این مطلب:

باتوجه به این موضوع که بعد از اینکه مطالب سمت راست پایگاه در پی تحقیقات مختلف اضافه گردید بسیاری از این مطالب سمت چپ از نظر ما دچار مشکلات و تناقضات شدیدی هستند که برای اینکه با دیدگاه ما در این موضوعات آشنا شوید شما را به لینک های خود ارجاع میدهیم. این مطلب یکی از مطالبی است که نیاز است مخاطب پس از مطالعه آن با دیدگاه ما نیز آشنا شود که در فصل های جدیدی به آنها پرداخته شده است . مطالب فصولی که در سمت چپ این پایگاه آمده راحتما مطالعه کنید.


 

*** همانطور که قول داده بودم این داستان را به همراه نقد شخصی خودم به طور خلاصه می نویسم. قابل ذکر است که اینجانب کاملا مخالف داستانهای ذکر شده در کتابهای مذکور هستم و  به منظور نقد موجودات فضایی از آنها استفاده می کنم.چون برخی خوانندگان تصور می کنند که من نمی دانم اینها غلط است و به من یادآوری می کنند که کتب آسمانی چه می گویند. ولی این مطالب  فقط برای نشان دادن دروغهایی است که در مورد تولد عیسی مسیح گفته شده و اکثر این دروغها توسط موجودات ناشناخته یا فضایی ترویج داده می شود .نوشته ی پایین ترجمه ی بخشی از کتاب روبرتو سولاریون و سایرین است و مثلا  فقط نوشته شده ”موسی ” و ننوشته “حضرت موسی” چون من به متن اصلی وفادار هستم به میل خودم (ع) و “حضرت “جلوی نامها نگذاشته ام . لطفا به بزرگی خودتان ببخشید!

 

 

 
طرح شاهزاده نانار
بر اساس نوشته ی روبرتو سولاریون ۱۹۹۶
ترجمه شده از کتاب مرد آسمانی نوشته جان بینز  و کتاب  خدایان بهشت عدن نوشته ویلیام بریملی.


“همانطور که می دانیم مردم بنی اسرایل در ۲۰۰۰ قبل از میلاد در مصر به اسارت گرفته شدند و در نهایت موسی متولد شد تا آنها را از اسارت آزاد کند. در این زمان طولانی بنی اسرایل کاملا قوانین و دین اصلی خود را فراموش کرده بودند.
موسی از آنجا که توسط یک شاهزاده مصری بزرگ شده بود یک شهروند مصری تلقی می شد و مانند سایر شاهزادگان رموز و اسرار هرمتیک Hermetic مصری را فرا گرفته بود. این رموز هرمتیک علومی بود که در واقع توسط شاهزاده ی جادو و کیمیاگری  به دانشمندان کرو-مگنون تعلیم داده می شد. این شاهزاده نامشناناربود که در اساطیر یونان به نام هرمس و در مصر به نام تت شناخته شده است.

در حدود سال ۱۵۸۷ قبل از میلاد موسی کاملا به این اسرار و همچنین اسرار اهرام واقف شده بود و در همین اثنا سیاره نیبیرو می رفت که وارد تابستان خود شود. در این زمان سیاره نیبیرو در بالای قطب شمال سیاره تیامات( زمین) قرار میگیرد و مدت ۹۰۰ سال در آن حالت باقی می ماند. سپس شروع به حرکت می کند و به سوی سحابه ی اورت می رود جایی که مردم خزنده ی نیبیرو به خواب زمستانی فرو می روند.

قرار گرفتن سیاره نیبیرو بر بالای مدار قطبی تیامات (زمین) سبب دوره های شدید طوفان و فجایع طبیعی می شود و موسی که از این مطلب آگاهی داشت موقعیت را برای نجات قومش از مصر مناسب دید. موسی با تخصصی که در علوم کهکشانی و رموز هرمتیک داشت از آرکن سرنوشت تقاضای کمک کرد.( آرکن به ضم ک  به معنی شیطان مالک سرنوشت است. کسی که قدرت بر همه چیز دارد اما از نوع شیطانی و موذیانه-برای مطمئن شدن به لغتنامه رجوع کنید.)


موسی از آرکن خواست که مردم او را آزاد کند و  آرکن هم قراردادی با موسی بست . موسی باید قسم می خورد که مطیع این آرکن باقی بماند .
با ورود سیاره نیبیرو به اتمسفر زمین قطبهای شمال و جنوب زمین جابه جا شدند و فجایع شروع شد. آب دریای سرخ از وسط به دوقسمت شد و راهی را برای عبور موسی و همراهانش فراهم کرد اما لشکریان فرعون که تعقیبشان می کردند غرق شدند
.


اما وقتی بنی اسرایل به سلامت به صحرای سینا رسیدند موسی دریافت که با آرکن اشتباهی قرارداد بسته است و در نتیجه ی این قرارداد آرکن  کنترل زمین را به دست آورده بود و به این ترتیب زمین وارد یک عصر سیاه گشت.


در حدود ۱۰۰ قبل از میلاد بود که نیبیروها از اشتباه موسی خبردار شدند و برای اینکه جلوی خرابی ها را بگیرند شاهزاده نانار را که متخصص فلسفه ی هرمتیک و کیمیاگری بود به زمین فرستادند. شاهزاده نانار به مصر رفت و گروههای هرمتیک مصر راسرو سامان داد. آنها موافقت کردند که یک زن کرو-مگنون را با اس-پرم شاهزاده نانار باردار کنند. به این ترتیب یک زن دو رگه تولید شد که نیمی از آن زمینی بود و نیم دیگر نیبیرویی بود. نام این زن مریم بود. به محض اینکه مریم به سن بلوغ رسید به همراه مردی به نام یوسف به مصر فرستاده شد و دوران نوجوانی را به فراگیری علوم هرمتیک پرداخت. شاهزاده نانار  یوسف را  به عنوان نامزد مریم همراه او کرده بود تا تولد فرزند آینده (عیسی) قانونی جلوه کند.
مریم و یوسف ازدواج کردند اما یوسف چیزی در مورد مریم یا قوانین هرمتیک نمی دانست. وقتی مریم ۲۰ ساله شد شاهزاده نانار به صورت مادی درآمد و به عنوان یک سرباز رومی مریم را ملاقات و او را باردار کرد. به این ترتیب عیسی تولید شد و وقتی عیسی به سن بلوغ رسید به هندوستان فرستاده شد تا تمام اسرار و علوم مربوط به نیبیرو و انقلاب علیه شیطان سرنوشت را فرا بگیرد. معلم عیسی شاهزاده ای اهل نیبیرو بود به نام  اینانا ( لکشمی) که در ان زمان فرمانروای سرزمینهای کنونی هندوستان – پاکستان- افغانستان و هندوچین بود.

 
عیسی در حدود ۳۰ سالگی به اورشلیم(بیت المقدس) بازگشت و طبق دستورات شاهزاده نانار شروع به فعالیت کرد. چون عیسی دورگه نسل دوم بود قادر بود قدرتهای خارق العاده اش را در زمین استفاده کند. در غیر این صورت تمام سلولهای عصبی اش بر اثر فشار انرژی متلاشی میشدند.
مقصود شاهزاده نانار و امپراطوری آنوناکی( آنو) از این برنامه ریزی این بود که آرکن سرنوشت را از قدرتش بر زمین معزول کنند و عیسی می بایست این ماموریت را انجام می داد. او ۱۲ حواریون را انتخاب کرد و فعالیتهای زیادی کرد اما در نهایت امپراطوری روم توانست با یک توطئه عیسی را دستگیر و مصلوب کند. به این ترتیب طرح شاهزاده نانار شکست خورد و آرکن مذکور همچنان تا امروز بر زمین نظارت می کند و مطمئن هستم که شورای ۱۲ نفره ی نیبیرو از این مسئله خرسند نیست!
در آینده خواهیم دید که چه اتفاقی خواهد افتاد .”

=================================
بخش بالا فقط ترجمه ی کوتاهی از عقاید مردم نیبیرو نسبت به تولد عیسی مسیح است که توسط پیروانشان ترویج می شود.

انسان کرو-مگنون = یعنی انسانی که اجدادش از مردم نیبیرو بوده اند. پس از اینکه مردم آنوناکی در زمین پراکنده شدند نسل اولی که از ایشان تولید شد دارای قدرتهای خارق العاده بوده و به نام  مگی یا مغ شناخته شدند. مغان زرتشتی نامشان را از اینجا میگیرند. مگی یا مغ به معنی جادوگر یا فردی است که کارهای کثیف و عجیب می کند. لغت مجیک در انگلیسی از مگی مشتق شده است.


اسرار هرمتیک = رموز کیمیاگری که شامل تمام علوم موجود در دنیا می باشد و انسان را قادر به انجام کارهای غیر ممکن می نماید. تبدیل عناصر به عناصر جدید و تولید موجودات و گونه های جدید بر روی زمین. بخش اصلی دانش هرمتیک مربوط به کارهای کثیف از جمله جن پرستی و دست یابی به قدرتهای ماورایی – قربانی و پرستش خدایان متعدد می باشد. پس از حمله ی مسیحیان به مصر اکثر مدارس جادوگری نابود شدند  و با طلوع اسلام بقیه معابد و مدارس هرمتیک در مصر از بین رفتند . اما الواح زمرد و کتب حاوی دانش هرمتیک توسط مسلمانان به عربی ترجمه شد که در نتیجه ی آن عصر طلایی دانشمندان مسلمان آغاز شد. کیمیاگران اسلامی قوانین چند خدایی و قربانی های کیمیاگری را تغییر دادند و آن را مطابق با قوانین الهی نوشتند . این علوم با تسخیر اسپانیا توسط امپراطوری عثمانی وارد اروپا شد و به این ترتیب عصر رنسانس در اروپا را سبب شد.

osiris3.gif

شاهزاده نانار به صورت تت خدای مصر باستان- پدر کیمیاگری و نویسنده ی الواح زمرد- به علامتهای موجود در تصویر توجه کنید!
هندوستان همچنان به عنوان تنها مدرسه ی علوم هرمتیک چند خدایی در دنیا به حیات خود ادامه می دهد .


300_4186.jpgا

لهه(بانو-خدا) لکشمی-جن مونثی که امروز هم در هند پرستش می شود. اینانا خدای مونث سومر از نژاد آنوناکی است که به نام ایشتر و آستارته نیز مشهور است. ایشتر جن مونثی که در بابل باستان سبب ایجاد فساد بی اندازه گشت. برای دریافت عکس و اطلاعات بیشتر به من ای میل بزنید چون امکان قرار دادن عکس در اینجا نیست!

=======================================
همانطور که حتما متوجه شده اید – نیبیروها ( آنوناکی) قصد دارند که حوادث زمین را وارونه جلوه بدهند . به این معنی که خود را دوستداران مردم زمین معرفی می کنند و در عوض خدای یکتا را به عنوان آرکن سرنوشت به صورت یک موجود شیطانی نشان می دهند. سالهای پربار و پربرکت زمین را و بزرگترین و بهترین پادشاهی ها  را و پیامبرانی همچون سلیمان و داوود را به عنوان عصر سیاه زمین معرفی می کنند . و می گویند که آرکن سرنوشت قصد سوء استفاده از زمین را دارد.
———
آینها مدعی هستند که عیسی برای متوقف کردن خرابیها روی زمین فرستاده شده بود در حالیکه
 موسی قرار داد خود را با آرکن سرنوشت در سال ۱۵۰۰ قبل از میلاد بسته بود و اگر آنها واقعا قدرتی داشتند و می خواستند کاری برای زمین بکنند می توانستند طرح شاهزاده نانار را همان زمان اجرا کنند. پس چرا ۱۴۰۰ سال صبر می کنند تا سال ۱۰۰ قبل از میلاد و حالا می گویند که عیسی را ما درست کرده و فرستادیم که به شما کمک کند؟!
————-
علاوه بر اینها آنوناکی منکر هرنوع خالقی هستند و خود را خدای خالق مردم زمین می دانند. در حالیکه گزارشات خودشان تایید می کند که پیش از ورود آنوناکی زمین دارای سکنه ی هوشمند بوده است. و دیگر اینکه نمی گویند خودشان را چه کسی خلق کرده است؟
—————–
کسانی که اطلاعی از محتوای اناجیل و تورات ندارند شاید متوجه نشوند که آنوناکی از نواقص این کتب سوء استفاده کرده و تئوریهای خود را می نویسند.

یک نمونه برای مثال این است که زندگی حضرت مریم در هیچیک از اناجیل و در هیچ جایی ثبت نشده است.

(به جز قرآن کریم که اشاره به تولد او و دریافت مائده آسمانی می کند و اینکه همدوره ی زکریای پیامبر بوده است.) که این اطلاعات باز هم از نظر تاریخی کامل نیست و جای شک و شبهه می گذارد که آیا مریم واقعا دورگه ای از آنوناکی بوده است؟ همچنین در مورد زندگی حضرت عیسی هیچ نمی دانیم. اناجیل فقط  اطلاع می دهند که عیسی مسیح پس از تولد توسط مادرش و یوسف به مصر برده شد. سپس ناگهان وارد ۳۰ سالگی عیسی می شویم که به شفای بیماران می پردازد. در طول این ۳۰ سال عیسی مسیح کجا بود و چه کرد معلوم نیست.
بنا به همین دلایل  است که هر که از راه می رسد فرضیه ای می دهد مانند فرضیه ی احمقانه ای که در کتاب ” کد داوینچی “ارائه شده است و بعد هم در یک فیلم مستند تقلبی توسط جیمز کامرون اثبات می شود!!

 حال می رسیم که پرسشی که قبلا مطرح کردیم : آیا واقعا مریم مقدس مخلوطی از انسان زمینی و غیر زمینی بوده است؟ آیا واقعا جبرئیلی که بر مریم ظاهر شد همان شاهزاده آنوناکی درخشان بود ؟  آیا عیسی مسیح واقعا ۳۰ سال گمشده ی عمرش را در مصر و هندوستان گذراند؟ در مورد همه ی این سوالات باید به تاریخ رجوع کنیم و چون سلسله نگاری اتفاقات طولانی و چه بسا خسته کننده خواهد بود مختصرا توضیح می دهیم. 

 این درست است که حضرت مریم باردار شد بدون اینکه کسی شوهری یا مردی نزد او ببیند. اما در هیچ جای تاریخ  هیچ کشوری حضور موجودی به نام نانار ثبت نشده است. بر اساس اناجیل عیسی مسیح به همراه مادرش به مصر برده شد ولی در هیچ کجای تاریخ مصر نامی از آنها ذکر نشده است.اگر واقعا چنین اتفاقی افتاده بود و عیسی و مریم  در مصر سکونت داشته اند باید جایی نامی از آنها باقی مانده باشد در حالیکه چنین نیست.

 اگر واقعا عیسی مسیح ۲۸ سال از عمر خود را در هند سپری کرده است باید نامی از او در کتب هندو و یا تصویری از او در کنار الهه لکشمی به چشم بخورد .. در حالیکه چنین نیست.

 متاسفانه یا خوشبختانه تاریخ هیچ کشوری حضور مریم یا عیسی را تایید نمی کند و هیچ گزارشی هم مبنی بر مسافرت آنها داده نشده است. در نهایت تمام اطلاعات ما می تواند از کتاب قرآن برداشته شود چون این تنها کتابی است که اطلاعاتی در مورد عیسی بن مریم ارائه می کند. چون می دانم شما حوصله ی خواندن آیات را ندارید ! فقط به محتوای آنها اشاره می کنم !  فرشتگان به مریم مژده ی عیسی را دادند و مریم خود گزارش می دهد که هیچ مردی او را لمس نکرده است پس چگونه او را فرزندی خواهد بود ؟ این خود ثابت می کند که هیچ نوع تماس فیزیکی در میان نبوده و هیچ موجود مادی در کنار مریم حضور نداشته است. فقط چبرئیل حضور داشته و او هم مامور پیام آور بوده و نه سرباز رومی!  بر اساس گزارشات وحی در خلقت عیسی مسیح هیچ وسیله یا موجود مادی به کار گرفته نشده است . عیسی مسیح روحی صادر شده از جانب خداوند بوده و به بیان واضحتر نطفه ای در کار نبوده که شوهری لازم داشته باشد!  اگرچه هضم و باور این مسئله بستگی به حقیقتجویی روح خواننده دارد اما برای باز شدن کامل این مطلب مقاله ی کاملی در خصوص موجودیت عیسی مسیح نوشته ام که انشاءالله لینک آن را اینجا می گذارم.

همانطور که گفتیم طرح شاهزاده نانار فقط یکی از دهها دروغی است که توسط آنوناکی و سایر گونه های فضایی گفته شده که برخی از آنها را در گذشته نوشته ایم و باز هم خواهیم نوشت.
قصد آنوناکی و سایر گونه های غیر زمینی تا کنون این بوده است که انسانها را دچار فراموشی و دین زدگی کنند . به این ترتیب دیری نمی گذرد که هرج و مرج و بی نظمی به تمام زمین کشیده می شود و انسانها در جنگ با خودشان می بازند.

 طبق چیزهایی که تا به حال از آنوناکی گفته ایم شاید فکر کنید که شباهتهای فراوانی بین آنها و شیاطین وجود دارد. تمام خدایان باستان که از نژاد آنونکی بوده اند مانند لکشمی و اینانا از جنیان بوده اند ! پس آیا می توان نتیجه گرفت که نژاد آنوناکی یکی از گونه های فضایی نیستند بلکه یک دسته از جنیان هستند که همواره زمینیان را آزار و اذیت کرده اند ؟ 
————
در ادامه ی تحقیقات به این حقیقت ( شاید ترسناک) می پردازم که آنوناکی در حقیقت که هستند و از کجا آمده اند و این داستانها توسط چه کسانی ساخته و پرداخته می شود.

 

 

 

متن زیر ترجمه یک مقاله است که چند وقت پیش هنگام تحقیق بر روی آنوناکی ها و نیبیرو یافتم و بالاخره تصمیم گرفتم آن را ترجمه کرده و در وبلاگ قرار بدهم. دوستانی که روی آنوناکی ها و نیبیرو و سیاره ایکس تحقیقات انجام داده اند ُ متوجه می شوند که این متن با همه آنها فرق دارد و قصه ای دیگر را بیان می کند… و بسیار جالب توجه است :

Nibiru and the Anunnaki

نیبیرو و آنوناکی ها

by

D.M.

همانگونه که حوادث جهان بطور پیوسته آشکار می سازند، بیشتر و بیشتر شاهد زشتی برتری رفتار وحشیانه و تصاحب گرانه هستیم. حکمرانان ملل نیرومند تر خواسته خود را با زور بر ملل ضعیفتر تحمیل می کنند و هرچه بیشتر غیر منطقی و مصر تر می گردند.  کشورها نیروی بی نهایت ستمگرانه خود را دست به مانند نیروی اربابان بر بردگان به کار می گیرند.

تاریخ دوباره تکرار می شود:   روزی روزگاری نژادی برتر از بیگانگان و فضاییان وجود داشتند که مردم دوره باستان زمین آنها را به نام آنوناکی می نامیدند. بنا به دلایل بسیاری ، امروزه از قدرت آنوناکی ها تا حد زیادی کاسته شده است. این نژاد از موجودات عطش فراوانی برای غلبه بر دیگران و به بردگی کشاندن  آنها و گرفتن آنها زیر  سلطه خود دارند.

این گزارش من از داستان نیبیرو و آنوناکی ها ست :

در سالهای اخیر ، نوشته های فرضی و خیالی بسیاری در مورد سیاره ایکس – که به نیبیرو مشهور است – منتشر شده است. بیشتر این نوشته ها بر اساس کتاب زکاریا سیتچین ، به نام سیاره دوازدهم – قرار دارند. سیتچین به مانند داروین و ویلیکووسکی ، از تئوری های مربوطه خود استفاده می کند تا ادعای خود را ثابت نماید. سوالی که مطرح می شود این است : آیا نیبیرو واقعاٌ وجود دارد ؟ جواب به این سوال به طور یقین، بله است.

برخی بر این باورند که آنوناکی های نیبیرو بزودی مجدداٌ به زمین باز می گردند. آنها عقیده دارند که سیاره ایکس در ماه ژوئن یا می سال 2003 مدار 3600 ساله خود به دور خورشید ما را تکمیل می کند. آنها می ترسیدند که نزدیک شدن این سیاره موجب زلزله ها ، امواج خیزان و مدی ، سیل های شدید، قحطی ، بیماری ، انفجارات آتشفشانی  و حوادثی از این قبیل را روی زمین گردد. ترس آنها از این است که نزدیک شدن این سیاره خسارات جانی فراوانی بر اهالی زمین وارد خواهد نمود.

anunnaki.jpg

سیاره نیبیرو،  در فرهنگهای مختلف  اسامی بسیار دیگری نیز دارد  از جمله ، سیاره ایکس، سیاره دوازدهم ، ماردوک، پارادیس، مامن آسمانی ، و پادشاهی آسمانها و …. گرچه نیبیرو را سیاره دوازدهم خوانده اند، جالب اینست که این سیاره به منظومه شمسی ما تعلق ندارد. در حقیقت، سیاره ای است از یک منظومه شمسی دیگر که ستاره دیگری ، خورشید آن بوده و خاموش شده است. نیبیرو هرگز از زمین مرئی و قابل رویت نبوده اما ستاره ای که مرکز منظومه شمسی نیبیرو بوده است، از زمین قابل مشاهده بوده است. شکل مدار نیبیرو به آنانوکی ها این مزیت و برتری را بخشیده است که رصد خانه ای متحرک داشته باشند که از آن بتوانند بسیاری از سیارات دیگر نزدیک مدار خود را مشاهده کرده و مورد بررسی و مطالعه قرار بدهند.

انسانهای اولیه در سومر و بابل به ترتیب نام این سیاره ایکس را نیبیرو و ماردوک گذاشته بودند. گفته می شود که مردم بین النحرین فکر می کردند که نیبیرو دوازدهمین سیاه منظومه شمسی ماست و همان بهشتی است که خدواندگاران و خدایان آنها در آن اقامت داشته و از آن می آمدند.

نیبیرین ها ، مردم نیبیرو ، اغلب آنوناکی ، نفلیوم، الوهیوم ( معادل خدایان) ، و ماردوکی ها نامیدهن می شوند. من به آنها با نام آنوناکی اشاره می کنم ، زیرا سومری های آن زمان و برخی نیز در حال حاضر ، این نام را به کار گرفته و می گیرند. کلمه آنوناکی  به معنای : از آسمان بر زمین آمدگان  می باشد. در انجیل عهد عتیق ، این ملاقات کنندگان آسمانی و بهشتی ، آناکیم خوانده شده اند.

نیبیرو ، را نژادی از خزندگان اشغال کرده بودند و حکومت آن در دست کسانی بود از طبقه ممتاز اشرافی ، که به زبان عبری به آنها نفیلیم یعنی کسانی که از آسمانها به زمین آمده اند ، می گفتند. در آن زمان ، آنوناکی ها از نظر تکنولوژی ، نژاد فضایی بسیار پیشرفته ای بودند. در حقیقت تمدن آنها در زمان خود سرآمد دیگر تمدن ها ، و برترین بوده است. آنوناکی ها  خورشید سیاره خود  را زائوس “ZAOS می نامیدند.

آنوناکی ها نژادی جنگجو ، متخاصم و تسخیر کننده هستند.  آنها درنده و تندخو، اهریمنی و شرور، شهوانی ، غیر قابل اطمینان، تشنه به خون، مکار ، حسود و سلطه جو هستند. آنها بر کسانی که غلبه می کنند و تحت فرمان خود در می آورند و کسانی را که به بردگی می گیرند ، می خواهند که از بین دوشیزگان خود افرادی را قربانی کنند .

اگر بدترین صفات و ویژگی هایی را که در شیطان می توانید بدانید ، تصور کنید،  آن وقت به درستی یک آنوناکی را فهمیده و شناخته اید. آنها در امر کنترل فکر و ذهن متخصص هستند. همچنین تقریباٌ خیلی عالی   با سیستم ربا و حرام خواری و همچنین  رشد پول  اقتصاد را کنترل می کنند. آنها مهندسی ژنتیک گسترده ای را به انجام رسانیده و بین دیگر موجودات انجام داده اند، و نژادی  از خزندگان را پدید آوردند که خود آنوناکی ها به آنها دوکاز می گویند.

از دوکاز ها  برای سلطه گری بر و کنترل ساکنان نیبرو و دیگر نژادهای تحت سلطه خود  استفاده می کرده اند. پس ،  دوکازها ، از خزندگان  هستند.  انواع گوناگونی نیز بین این دسته از خزندگان وجود دارد. اربابان آنها ، نخبگان آنوناکی ، خود دوکاز نیستند و  به مانند  هر چیزی که با آنوناکی ها در ارتباط است ، ساختار طبقاتی آنها نامنصفانه و به دور از عدل ، و انعطاف ناپذیر می باشد.

این خزندگان یا دوکازها را اربابانشان یعنی نفیلیم ها یا الوهیم ها برای جنگ به میادین نبرد با دیگر نژادهای فضایی ، بعنوان جاسوس ، بادی گارد (محافظ) و نیروی پلیس بکار می گرفتند. بین خود آنوناکی ها نیز دسته ها و طبقات مختلفی وجود دارد. یکی از دشمنان سرسخت دوکاز ها خود را  پرس-سییرز  “Pers-sires”, می نامند ، گروهی از فضاییان که من لغت کرکس را برای آنها بکار می برم، البته نه به این دلیل که شبیه به کرکس هستند، آنطور که بعضی ها مدعی هستند. بلکه در حقیقت آنها اصلاٌ شبیه به هیچ چیزی نیستند. دلایل بسیار و مناسبی وجود دارد که من آنها را کرکس می نامم، و البته در اینجا وارد این بحث نمی شوم.

جالب این است که پرس-سییرز ها فقط دسته ای متفاوت از نژاد آنوناکی ها هستند. ولی ، دوکاز ها ( خزندگان) و پرس سییرز ها ( کرکس ها) همیشه تا به امروز سرسخت ترین و بدترین دشمنان یکدیگر بوده اند. خیلی از آنها در حال حاضر ، در موقعیت های سیاسی ، مالی ، علمی ، مذهبی ، قانونی ، پزشکی ( علی الخصوص در بانکهای خون ) ، سرگرمی ، نظامی ، ارضی و ملکی  ، تجاری و همینطور صنعت رواط جنسی  قرار دارند. بیشتر این فضاییان و بیگانگان خود به طور آگاهانه از منشاٌ فضایی خود خبر ندارند.

آنوناکی ها ، دارای بدن و خون هستند، و موجوداتی دوزیست می باشند با غروری وافر ، تکبر ، و امیال غیر قابل کنترل در برابر بزرگسالان  و کودکان  ( اجباری یا اختیاری) بوده و حرص بسیاری برای غلبه و کنترل بر دیگران دارند. نژاد جنگ دوست آنها عطش دائمی و سیراب نشدنی برای کنترل دیگر موجودات و سلطه بر دیگر نژادها و همینطور هم طبقات پایین تر خود دارند.

آنوناکی ها نظام های جنسی و قالب های ستم پیشه و پیچیده ای را طرح و اجرا کردند. آنها از زنان گریزان و بیزارند. به همین دلیل هم هست که پرستش مادر مقدس مردمان باستان زمین را که بر آنها هنگام فرود بر زمین غلبه کرده بودند، از میان برداشتند. مقاومت بسیاری در برابر حذف پرستش مادر مقدس انجام شد و آنوناکی ها برای فرهنگ های متفاوت با مادران مختلفی جایگزین کردند مانند مادر زمین ، مادر طبیعت، و بعدها تصور مادر مقدس را با نسبت نابجا و به دروغ او با صفات  شهوت ، کینه جویی، و حسادت خراب کردند و خدشه دار نمودند. تعبیر  کالی یکی از این صفات دروغ می باشد.

یک  تصادم بزرگ ،  بر  زمین و دیگر سیارات و اقمار منظومه شمسی ما  شدیدا خسارت وارد کرد. نیبیرو نیز در نتیجه این برخورد  و تصادم آسمانی دچار خسارت و آسیب شد. و به همین دلیل آنوناکی ها در جستجوی مکانی دائمی به زمین آمدند. آنها در جستجوی طلای فیزیکی به زمین نیامدند، آنگونه که سیتچین در فرضیه خود آورده است. عجیب اینکه ، طلا ، یک ماده معدنی طبیعی زمین نبوده است ، بنابراین آنها انتظارش را در زمین نداشته ان. همینطور هم برای این نیامده بودند تا از معادن طلا بهره برداری کنند و از آن به عنوان سپری برای محافظت از نیبیرو در برابر شرایط جوی نابودگر  استفاده کنند ( اگر هم منظورشان این بوده است ، در نجات دادن سیاره خود موفق نشدند زیرا سیاره شان نابود شد . ) در هر صورت، آنوناکی ها از یافتن طلا روی زمین خشنود شدند، زیرا آن را برای پیرایش و تزیینات بکار می بردند. آنها همچنین بردگان بسیاری با خود برای استخراج طلا آوردند، و از آنوناکی های طبقات پایین تر هم بدین منظور استفاده می کردند.

از آنجاییکه خانه آنها ، نیبیرو ، نابود شده بود، نخبگان آنوناکی  و مجموعه ای از حاضران مجبور به   انتقال شدند، در حالیکه تعداد کثیری از آنها در سفینه فضایی بزرگی ( که به مانند یک شهر می ماند، و به دور زمین می گردید) زندگی می کردند. تا آن زمان ، دیگر نژادهای آنوناکی در واقع در جهانهای مختلف تحت سلطه شان ، از جمله ، زمین ، مریخ و بقیه منظومه شمسی ما ، سکنی داده شده بودند.

آنها همچنین در سراسر منظومه های خوشه پروین و اسب بالدار پراکنده شدند. بنابراین مشخص است آنوناکی ها بسیار نیرومند هستند و بسیاری از آنها وحشت دارند. نخبگان و برگزیدگان آنوناکی و آن دسته از آنها که اجازه سفر داشتند، از سفینه اصلی شان  جدا شده و سوار بر فضاپیماهای کوچکتر برای دیدن زمین عازم شدند. آنها همچنین وسایل حمل و نقل طبقه تاجر خود را نیز برای مقاصد تجاری و نظامی به زمین فرستادند.  تجارت بین سیاره ای بردگان متداول و پر منفعت بود. تعجبی ندارد که مردم باستان از خدایانشان که مدعی بودند در آسمان زندگی می کنند، وحشت داشتند.

اکثر زمینی ها اکنون دیگر از نظر ژنتیکی و نمادی بخشی از تمدن فرا-سیاره ای آنوناکی ها هستند. در ادامه ، خواهید دید که به چه علت این را می گویم.

نخبگان آنوناکی نیبیرو  سازندگان ژنتیک و تکوین هستند که می دانند چگونه شکلهای مصنوعی و ساختگی زندگی را خلق کنند. آنها از روی نخوت و تکبر  سعی کردند نقش خدا را بازی کنند. تکنولوژی بسیار بالای آنها و قامت بلند و نیروی بسیار شان باعث شده بود که آنها از نظر  مردمان اولیه شکست ناپذیر تلقی گردند. بنابراین انسانهای اولیه آنها را خدایان نامیده و به پرستش آنها می پرداختند. به آنوناکی ها  گاهی اوقات با عناوین نوردیک (شمالی) یا بلوند ( مو بور) اشاره می شده است.  آنها قد بلند ، تنومند، پر انرژی و ورزشکار ، بوده و معمولاٌ چهره ای زیبا دارند. نماد موقعیت و قدرت آنها صفحه ای بالدار است که نشانگر ستاره خانه آنها ، زائوس ZAOS ی باشد. این برجستگان و نخبگان آنوناکی را بعدها الوهیم و نفلیم نامیدند. این نفلیم های اهریمنی را نباید با الوهیم های مقدس یا خلقت حقیقی و راستین اشتباه کرد.

نخبگان آنوناکی ( نفیلیم) ، مذاهب بسیاری خلق کردند تا بتوان آنها را به مانند خدایان پرستید. و این به آنها حس رضایت بزرگی می داد. آنوناکی ها با خراب کردن هر معنویتی که در مردم زمین می دیدند، مذاهب  را گسترش دادند. آنها مذهب را به مانند وسیله ای نیرومند برای کنترل مردم زمین بکار بردند. مذاهب مختلفی با اصولی که در جهت مخالف یکدیگر قرار داشتند ایجاد نمودند تا بتوانند عدم هماهنگی ، عدم اعتماد، سردرگمی ، جنگ و تکبر را بپرورانند.

آنوناکی ها وقتی که به زمین آمدند ، با خود از جهانهای دیگر موجوداتی آورده و آنها را با موجودات زمین تلفیق و ترکیب کردند. اندکی مدتی پس از ورود، آنها تا آنجا که می توانستند در همه جا پراکنده گشتند و  کنترل قسمتهایی از سیاره را مهندسی ژنتیکی خود در دست گرفتند. آنها با زور مردم را از محل های استقرار خود رانده و به بردگی کامل خود در آوردند. آنها از مردم بومی زمین برای آزمایش کنترل شده پرورش نسل بیولوژیکی استفاده می کردند. امروزه،  فضاییانی هستند که موجودات زمینی را به منظور تولید مثل های غیر جنسی ربوده و حیوانات را نیز ناقص می نمایند. بیشتر این حملات و ربودگی ها را باقی ماندگان آنوناکی انجام می دهند. – من این اصطلاح را برای اشاره به آوناکی هایی را که روزی زمین سرگردانند ، بکار می برم.

همانگونه که قبلاٌ گفته شد ، نخبگان آنوناکی مردم اولیه را که در زمین ساکن بودند، تحت اسارت و بردگی خود در آوردند. برخی مدعی هستند که مسیح دورگه ای بود از نیبیروها که این اشاره با بدجنسی این را می رساند که مسیح یک آنوناکی بوده است. این کاملاٌ غلط است. مسیح در حقیقت ، یک آواتار از نور است که به شکلی زمینی در آمد تا موجودات الهی خفته را در مورد منشا الهی حقیقی شان را  آگاه کرده و آنها را دوباره بیدار نماید.

در سفر پیدایش آیه   6:2-4 ، آنوناکی ها ( که بیشتر عهد عتیق را نگاشته اند) چنین آورده اند :  که فرزندان خدا (آنوناکی های مذکر) دختران انسانها را دیدند که زیبا بودند.  با این گفته ، آنها سعی داشتند نشان بدهند که پسران خداوند با اغوا و فریب به زمین کشانده شده و زنهای زمین آنها را خراب کردند.  در حقیقت ، زنهای زمینی در آن زمان خالص تر و پاکتر از مذکرها بوده و  جنس مذکر آنها را تقدیس می کرد زیرا معنویت هنوز نزدیکی به مادر مقدس را از دست نداده بود.

آنوناکی ها مجبور بودند اینرا وارونه جلوه بدهند به طوری که اینگونه به نظر برسد  زنها جنسی هستند که نباید به آنها اعتماد کرد ، و باید نژاد مذکر بر آنها ستم کند.  عبارت پسران خدا باعث شد با زنها به طور وحشتناکی رفتار شده و مورد ظلم و ستم و بد رفتاری قرار بگیرند و اینگونه مدل زن-بیزاری و زن-گریزانه برای انسانهای زمینی ایجاد شد تا از آن پیروی و تبعیت کنند. این برای آنوناکی ها خیلی حساس و مهم بود تا جنس خدا را از مادر به پدر تغییر دهند.

تعصب و افراز آنوناکی ها سبب شد زنان تحت انقیاد و بردگی مردان در آیند و با آنها در بسیاری از فرهنگ ها از جمله عرب ها ، آسیایی ها ، یهودی ها و جوامع غربی به مانند   “زیر  پا ” رفتار گردد. در اشعیا آیه    66:1 چنین آمده است :   پس اینگونه گفت خداوند ، که بهشت تخت پادشاهی من است و زمین زیر پای من قرار دارد.   در ایفیسیان آیه     5:22-24 پل ، که یک آنوناکی بود که به جسم زمینی در آمده بود ، چنین نوشته است :

” زنها خود را به شوهرانتان تسلیم کنید ، همانگونه که شوهرانتان خود را به خداوند تسلیم می کنند. زیرا شوهر   سر  زن خود است ، حتی  همانگونه که مسیح سر  کلیسا است و او ناجی جسم است. بنابراین ، همانگونه که کلیسا به مسیح تعلق دارد، پس بگذارید که زنها نیز در هر چیزی از آن شوهر خود باشند.”

بنابراین  طبق تعلیمات پل ، شوهران تخت سلطنتی و زنها زیر پایی آنها هستند.  در یک ضربت غاصبانه ، پل ، از سوی آنوناکی ها ، تمام زنهای مسیحی را به یک وضعیت پست تر می راند. خیلی از کلیساها تعالیم پل را با تعالیم مسیح برابر دانسته اند. این کفر است.

همانطور که واضح است آنوناکی ها قسمت بیشتر انجیل عهد تعیق را خود نوشته و همچنین آن را تحریف کرده اند ، اجازه بدهید اکنون ببینیم که چگونه در نوشته های موسی را ، که یکی از آتا های حلول یافته از جنس نور بود دست برده اند. در آیه شماره 24:7 مهاجرت بنی اسرائیل ، متنی دیده می شود که می گوید مردم باید به   قربانی خون مطیع و وفادار باشند. همینطور هم در آیات شماره 20 تا 27، موسی تصور می رفت که گفته باشد که مردم باید از  یوشع بن نون اطاعت کنند. دوباره در کتاب دوم تورات آیه   4:30 موسی به طوری فرضی به مردم خود دستور می دهد تا در برابر صدای خداوند در ناآرامی ها و روزهای بعدی مطیع و فرمانبردار باشند.

با اینحال دوباره آنوناکی ها عمداٌ گفته های موسی را در کتاب دوم تورات دست برده اند، جایی که گفته شده است فرد باید از خدا اطاعت کند یا :

همانگونه که ملت هایی که خداوند در برابر دیدگان شما نابود کرد، شما نیز نابود خواهید شد. زیرا شما در برابر صدای ارباب، خدای خود، فرمانبردار نخواهید بود.

اینها نمی تواند کلام حقیقی خداوند عشق باشد. اینها کلمات نمایندگان اصلی اهریمن هستند – یعنی آنوناکی ها. خداوند حقیقی هیچ قوم و ملت یا مردم یا هیچ چیزی را تنبیه نمی کند.

تنها جای دیگری که کلمات مطیع بودن و اطاعت کردن در انجیل عهد عتیق آمده است ، در ساموئیل دو آیه 22:25 است که می گوید  غریبه ها باید خود را به من تسلیم کنند. به محض اینکه می شنوند، باید از من اطاعت کنند.    به وضوح اینها کلمات اربابان بردگان می باشد – آنوناکی ها.

تنها در سه موقعیت است که کلمات اطاعت کردن و مطیع بودن در انجیل دیده می شود ، که به پل –آنوناکی ها – نسبت داده می گردد.

در  دو کوریانتیانس آیه 2:9 پل  پیروانش ( پیروان خود نه پیروان مسیح را) امر می کند تا در همه چیز از او اطاعت کنند.

ایفیسیان آیه 6:5 چنین آمده است : بندگان ، از آنها اطاعت کنید که آنها اربابان شما هستند ، با جسم و  با ترس و انزوا و لرزش دلهایتان ، همانند آنکه در برابر مسیح هستید. … آیا این ترسناک نیست ؟

آخرین جایی که کلمه اطاعت کردن در انجیل مسیحییان دیده می شود در تیتوس آیه  2:9 است که پل می گوید : بندگان را به اطاعت از اربابانشان ترغیب و تشویق کنید، و در هر چیز آنها را خشنود نمایید…

به وضوح پل تعلیمات مسیح را تحریف رکده و در اینکار ، خدای ترس و وحشت را بر سر قدرت بازگردانیده است.

قسمت های اصلی افسانه های  خلقت در سراسر جهان شبیه هستند. چرا اینگونه است ؟ دلیل آن این است که افسانه های گوناگون خلقت را آنوناکی ها  در سفرهای  خود به سراسر جهان ، پراکنده می نمودند.  مذاهب را آنوناکی ها بنا کردند تا بواسطه آن جمعیتها را کنترل کنند و آنها افسانه های خلقت گوناگونی ایجاد کردند. این مذاهب بر اساس عشق نیستند بلکه اساس آنها بر ترس قرار دارد.

آنوناکی ها هر جا که رفتند و تسخیر و تصرف کردند، مردمش را در جوامعی متراکم اسیر می ساختند تا بتوانند هر چه بهتر آنها را وادار به کار کرده و آنها را از نظر جسمی ، احساسی ، فکری ، روحی ، و اقتصادی ،-بمانند بردگان – کنترل کنند. روش آنها در کنترل ، القا کردن ترس و جاهل و نادان نگهداشتن مردم است. این الگوها امروزه هنوز هم وجود دارند. بنابراین ، در یک معنا، انسانها قبلاٌ بردگان آنوناکی ها بودند، و هنوز هم هستند.

آنوناکی ها بودند که آراستن بدن با جواهرات را ارائه دادند. آنها سلیقه های بسیار گرانقیمتی را تقدیم می کردند که مردم را به سوی بردگی اقتصادی براند. آنها بودند که تعدد زوجات و چند همسری ، زنای با محارم ، و میل جنسی به کودکان را که نشانه های خود آنوناکی هاست ، رواج دادند. چنین صفاتی را در فرهنگهای گوناگون ، از جمله تبار پادشاهان باستانی مصر و بزرگان خاندانها در انجیل عهد عتیق  که دنباله روی فرامین آنوناکی ها بودند، مشهود است.

در این عصر پیشرفته تکنولوژی ، ما از خیلی جهات برده هستیم : برده جوامع مدرن، دولتها، نظام های اقتصادی ، مذاهب ، سنن و عقاید و  رسوم و …. . اما از همه مهم تر ما برده این حقیقت مجازی هستیم ، که زیرکی و مکاری و دروغ آن و شبیه سازی و تظاهر و وانمود آن از قلمروهای الهی ، چشمان ما را نابینا ساخته است.

آنوناکی ها برای اولین بار حدود پانصد هزار سال قبل به زمین آمدند. اما پیش از آن خوشه پروین و مریخ و خیلی جهان های دیگر را تصرف کرده بودند.

پس از تلاشهای بسیاری ، اولین موج از مهندسی ژنتیک موفقیت آمیز در زمین حدود سیصد هزار سال قبل روی داد. آنوناکی ها خیلی از نژادهای دیگر را که قبلاٌ فتح کرده بودند  را آورده و در زمین  جای داده بودند. آنها همچنین نزاد خاصی را که نژاد زنان نامیده می شد ربوده و به زمین آوردند. این نژاد از زنان از سو رفتار و ستم های آنوناکی ها رنج بسیاری دید. نژادهای بیگانه گوناگون از جهانهای مختلف به زمین آورده شده تا در خدمت و بردگی نخبگان آنوناکی قرار بگیرند. آنوناکی ها همچنین فضاییان دیگر را نیز از دیگر جهانها ربوده و به عنوان برده با خود بدینجا آوردند. برخی از آنها بخاطر کار سخت ، برخی به عنوان سرباز و غیره  فروخته می شدند.

طی این مهندسی ژنتیکی ، زنها از نظر فیزیکی ، قدرت، و سرعت از مردان ضعیف تر بوده و در درجه پایین تری قرار داشتند. در  مشاغلی که نیرو و سرعت هم  دخالتی ندارد، مانند روحانیت ، قانون، داروسازی ، سیاست، تجارت، علوم ، و … زنها در شرایط بدی هستند و موانع بسیاری بر سر راه آنها قرار دارد. این تاثیر  و نفوذ آنوناکی ها را که از زنها بیزار هستند، نشان می دهد. جدای از مهندسی ژنتیک بر روی انسانها، کارهای مشابهی نیز روی گونه های مختلف از جمله پرندگان، خزندگان، ماهی ها، درندگان و گیاهان صورت گرفته است. آنوناکی ها همچنین وحشی گری و درنده خویی را رواج می دهند. آنها هیولاهایی ساختند که  برخی از آنها افسانه ای هستند، برخی نیمه انسان نیمه حیوان، و بقیه نیمی پرنده یا نیمی ماهی و نیمه دیگر انسان .

داستان سفر پیدایش را تمدن هایی که توسط آنوناکی ها دوباره آغاز شده بودند، را خلق کرده و ثبت نموده اند. سومری ها بین آنها از اولین کسانی بودند که روند ثبت و نگاشتن روی لوح ها را آغاز کردند وتاریخ آنوناکی ها را روی زمین بر طبق آنچه که خود آنوناکی ها دیکته می کردند ، ثبت می نمودند.

تمدن پیشرفته سومری ها طی هزاران هزار سال رشد نکرده بود. در عوض  تقریباٌ بلافاصله  با معرفی نمادهای گوناگون تمدن توسط آنوناکی ها ، مانند سیستم قانونی ، نظم اجتماعی ، مدلهای اقتصادی ، مذاهب،  علوم، ریاضایات ، وزنها و اندازه ها ، نوشتن، ادبیات، آهنگ، هنرهای عملی ، کیهان شناسی ، نقاشی ، مجسمه سازی ، ستاره شناسی ، طالع بینی ، دارو سازی ، پرورش دام، پرورش گیاهان، هومیوپاتی ، مهارت های پخت غذا ، سرگرمی . و غیره  ، لباس تمدن را به تن کرد. سومری ها تمدنی گشتند که دیگر جوامع عقب مانده به آنها غبطه خورده و از آنها می ترسیدند.

حدود سی و پنج هزار سال قبل ، انسان  کرا-ماگنونی زمین را از انسان نیاندرتالی گرفت. نخبگان آنوناکی پس از اینکه استفاده شان از نیاندرتال ها به عنوان نمونه های آزمایش های ژنتیکی شان  تمام شد ، تمام آنها را به قتل رساندند. نتیجه موج دوم مهندسی ژنتیک میمون های عاقل بودند. این موج دوم به میمونهای عاقل اجازه می داد تا با آنوناکی های عادی تلفیق یابند .

با گذشت زمان اوضاع از کنترل خارج شد ، تعداد هیولاها بسیار زیاد شده و نیمه انسان-نیمه حیوانها دیوانه گشتند . در دوران اوچ خوشبختی و سعادت آتلانتیس، سفر فضایی نیز برای طبقات ممتاز فراهم بود. بردگان آتلانتیس  با پیشرفت  بیشتر و بیشتر ، شروع کردند به سرپیچی از خدایانشان – یعنی از نخبگان آنوناکی. این امر موجب نگرانی اربابان آنها شد. بنابراین تصمیم بر  این شد که آتلانتیس را نابود کنند. برخی از نخبگان آنوناکی و برگزیدگانشان در سفینه های عظیم از زمین به سیارات دیگر مانند مریخ و حتی به منظومه های دیگر گریختند. اکثر آنوناکی ها جا ماندند. با ایجاد سیل بر زمین، نخبگان آنوناکی ، آتلانتیس را نابود کرده و به طور کامل از بین بردند، به این امید که تمام بقایای آنوناکی و بقیه ساکنان زمین هم همراه آتلانتیس از بین رفته باشند.

ولی ، برخی از بردگان آنوناکی از طرحهای نخبگان آنوناکی برای از بین بردن آتلانتیس خبردار شده بودند.

برخی از این بردگان توانستند پیش از نابودی آتلانتیس فرار کنند ، و آنها با خود ، دانش، صنایع ، تکنولوژی ، نوشته ها ، سلاحها، و فرهنگ آتلانتیس را به اقصی نقاط زمین بردند.

دلیل دیگری که نخبگان آنوناکی تصمیم گرفتند آتلانتیس را نابود کنند ، این بود که آنها تحت فشار شدیدی از بررسی و تحقیقات آتاس ها ( نجات دهندگان آمیبی از جنس که به مانند گشتهای فضایی می باشند) قرار داشتند. باقی ماندگان آنوناکی که از آتلانتیس گریخته بودند، شروع به ساختن تمدنهایی کردند که ما الان با نامهای آزتک، اینکا ، مایا ها ، و از همه مهمتر مصر باستان، می شناسیم. امروزه نیز آنوناکی های زیادی روی زمین قرار دارند. برخی از آنها از نسل های نجات یافتگان آتلانتیس باشند که قبل از نابودی آن ، فرار کرده بودند.

بعد از نابودی آتلانتیس، سومین موج از مهندسی ژنتیک را طبقه بالا باقی ماندگان آنوناکی در حدود بیست هزار سال قبل صورت گرفت. گروهی از آنوناکی ها  با بکار گیری کار اجباری از انسانهای بسیار و استفاده از تکنولوژی پیشرفته اهرام را ساختند. این مکانها بعنوان مکان فرود و پرواز سفینه های فضایی برای طبقه ممتاز  باقی ماندگان آنوناکی  استفاده می شدند.

مصری های باستان که اهرام بزرگ و ابوالهول را ساختند نیز خود از آنوناکی های نجات یافته از آتلانتیس بودند که نخبگان آنوناکی قصد داشتند هنگام نابودی آتلانتیس ، آنها را هم از بین ببرند. وقتی که  آنوناکی ها بعد از ناب


مطالب مشابه :


راهنمای فارسی بازی خدای جنگ 2

راهنمای فارسی بازی دریافت جادوی جدید اسب بالدار رفته سوار شوید




خرید پستی Barbie & The Magic of Pegasus

باشگاه بازی های رایانه باربی و جادوی اسب بالدار. 1cd قیمت: 1000




ترفند های بازی خدای جنگ...

این رمز ها بطور پیشنهادی است رمز هر بازی که جادوی جدید اسب بالدار رفته




بازي -تربيت

و يا يك تكه چوب ساده را اسب خود جادوی تخیل در بازی کودک و جادوی اسب بالدار و




در مورد آنوناکی چی میدونیم؟

آنها همچنین در سراسر منظومه های خوشه پروین و اسب بالدار را بازی کنند ای بالدار است که




رمان طلایه8

رمان جادوی چای بازی می کرد ولی من بردن تو با اسب بالدار می تازندانگار مقصود




برچسب :