نشریه 43

سال پنجم شماره 43 آذر 1386 تيراژ 750 نسخه

نيايش

الهی، هر چه بیشتر دانستم نادانتر شدم، بر نادانی ام بیفزا. (علامه حسن زاده آملی)

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

حرف اول

احترام به والدین

سلام. یه سلام داغ و صمیمی خدمت شما دوستان و هم محلی های خوبم. امیدوارم احوالتون حسابی روبه راه باشه. راستی چیکار می کنید؟ رابطه تون با افراد دور و برتون چطوره؟ مثلاً پدر، مادر، خواهر حتی رفیقاتون. چقدر باهاشون صمیمی هستین؟!... اُنقدر براشون وقت مي گذاريد که به حرفاشون گوش بدین و از اونا درس بگیرید و به اونا جامعه عمل بپوشونین؟!مثلاً همین پدر و مادر های نازنین. بیچاره ها تا میان یه حرفی به بچه هاشون بزنن بعضي از اونا به قول معروف می زنن به سیم آخر، یه قشقرقی به پا می کنن که بیا و ببین و زود از کوره در می رن. دلیلش اینه که بعضی از جوونای امروزی طاقت شنیدن هیچ حرفی را ندارن در واقع میشه گفت نازک نارنجی هستن. بالاخره بزرگترها سن و سالی ازشون گذشته، تجربشون بیشتره، می دونن چی به چیه؟! ولی شما چرا نمی خواین باور کنین که مامان و باباها به خاطر خودتون میگن و از سر دوست داشتن زیادِ. تو رو خدا برای یه بار که شده غرور جوونی تون رو زیر پا بزارید و برید دست هر دوی اونا را ببوسید و به خاطر زحمت های بی انتهاشون یه تشکر خشک و خالی هم بکنید، به خدا چیزی ازتون کم نمی شه . یادتون باشه اونایی که حرف حق را می زنن و راه درست را به شما نشون میدن دوستانتون هستند و کسانی که شما را تو دو راهی قرار میدن دشمناتون.

(در صورت غفلت از والدین حتی اگر تمام وقتتون رو صرف پرستش خداوند بکنین، بی فایده است.)

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

اخبار روشن آباد

-    در نيمه دوم آبانماه، ، جلسه هم انديشي با آقاي دكتر محمد رضا حسنجاني با  اعضاي شوراي كانون فرهنگي هنري نيايش در محل كانون برگزار شد. در اين جلسه آقاي دكتر حسنجاني پس از آشنايي نزديك از فعاليتهاي متنوع كانون، مجموعه را بسيار تشويق و كانون را بسيار پويا توصيف كردند كه در سطح استان، در نوع خود بي نظير است. در ادامه نيز با بيان راهكارها و پيشنهادهايشان  قول مساعدت وي‍ژه  به بخشهاي مختلف كانون دادند.

-    هر چي پول بدي آش مي خوري. اين مطلب را رئيس شوراي محل در پاسخ به سوالي در مورد كيفيت نامطلوب آسفالت معابر بيان نمودند!  و جهت خالي نبودن عريضه، همان آسفالت تازه صورت گرفته بلوار كشاورز را مثال زدند!!

-    نصب چراغ هاي عابر كوچه هاي محل انجام شد. شوراي محل از مردم درخواست كرد كه درحفظ اين چراغها كوشا باشند.

-    علت به تاخير افتادن عظيم ترين سازه روشن آباد چه بوده است؟ ساختمان دهياري مدت زماني است كه كار ساختش متوقف شده است. گويا دهياري كه به همه پروانه ساخت مي دهد خودش از اين پروانه بي نصيب مانده و حالا كه به اين مرحله رسيدند متوجه شدند كه ساختمان پروانه ندارد. تازه از همه جالب تر گويا كل ساختمان در طرح وزارت راه قرار گرفته. يعني عظيمترين سازه روشن آباد پَر!!!

-    بارها در نشريه در مورد به تاخير افتادن جمع آوري زباله ها ي منازل خبرهايي قيد كرديم. اما باز شاهد به بي نظمي در انجام اين كار هستيم. اين تاخيرها موجب سرازيري انواع پشه ها و مگسها و ... . به سمت منازل شده  و نماي بسيار بدي را در جلوي درب خانه هاي محل ايجاد نموده است.

-    دوشنبه 4 آذر رزمايش بسيجيان در سراسر ايران. همراه با ساير بسيجيان بابل، دو پايگاه بسيج محل نيز در اين رزمايش شركت كردند.

-    اعتراض محل در مورد برخورد نامناسب رانندگان تاكسي با مردم. در پي اعتراضات مردم مبني بر معضل تاكسي در محل اين ايراد تازه را متذكر شدند كه رفتار رانندگان اصلاً برازنده آنان نمي باشد. پيشنهاد مي شود شورا در اين باره بطور جدي وارد عمل شود، يا اتوبوس به محل بياورند و يا خط روشن آباد را از گنج افروز و سياهكلامحله جدا كنند كه مردم روشن آباد از اين معضل ايجاد شده رها شوند.

-    بارندگي هاي اخير آبگير و باتلاقهاي لجني در حواشي جاده اصلي درست كرده است. همه ما مي دانيم كه اكثر كاميون داران و لودرداران اهل روشن آبادند. آخر يكي نيست بگويد خوب پس چرا ما بايد اين وضع اسفناك را داشته باشيم. بابا يكي بياد پيش قدم بشه و آستينها را بالا بزنه و يك كار خير بكنه.

-    شوخي اي كه منجر به مرگ شد. چند روز پيش متاسفانه با خبر شديم كه آقاي مهدي پوررمضان بر اثر تصادف فوت كردند. همه او را مي شناختيم و از اين خبر خيلي متاثر شديم. اما آيا مي دانيد كه چرا تصادف كرد؟ بنده حدا غروبي ازروزها كنار خيابان خط ميرودپشت منتظر ماشين بود كه ناگهان دوستي با موتورش او را صدا ميزند و به منزله شوخي با موتور به طرفش مي رود اما هر دو گيج شدند و هي به همان طرفي مي رفتند كه مقابلش مي رفت كه در نهايت منجر به تصادف گرديد. اما گويا پاي آن مرحوم مي شكند و در بيمارستان بستري مي شود. اما پس از چند روز اقاي مهدي پوررمضان فوت مي كنند كه علتش نامعلوم است. حداوند او را بيامرزد.

-    در روز ميلاد امام هشتم (ع ) كانون خواهران نيايش با همكاري همياران شورا جشن بزرگي در حسينيه مسجد علي النقي (ع)، با حضور بانوان روشن آباد همراه با برنامه هاي متنوع برگزار گرديد.

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

پزشكي سلامت...............................مهران اكبري

 هر فرد ممکن است در طول روز 1 الی 4 ساعت سوراخ های بینی اوبسته باشد یعنی وقتی طرف راست باز باشد طرف چپ آن بسته است و وقتی طرف چپ آن باز است طرف راست بسته است. بعضی از افراد می خواهند در این حالت با قدرت زیاد و سریع بینی نفس بکشند و اظهار می دارند که نمی توانند این عمل را انجام دهند، در این جا باید عنوان شود که این کار، انتظار درستی از بینی نمی باشد و بینی وظیفه اش این است که هوا را به آرامی از بین شاخک هایی که داخل بینی قرار دارند، هدایت کند. هوا به آرامی از بین این ها عبور می کند و در این مدتی که هوا از این شاخک ها عبور می کند، گرم و مرطوب می شود، تا بتواند به حنجره و ریه برسد. در این جا ذکر می شود علاوه بر گرم و مرطوب کردن هوا، بینی وظیفه دارد که ذرات معلق موجود در هوا را بگیرد. از طرفی چون مخاط بینی مرطوب است، برخی از میکروب ها و ذراتی که در هوا موجود می باشد، در هنگام عبور از بینی به مخاط بینی می چسبند، یعنی بیني یک وسیله دفاعی می باشد و مخاط بینی باعث می شود که این میکروب ها و ذرات به ریه نرسند.

عوامل ایجاد کننده گرفتگی بینی کدام است و در چه افرادی گرفتگی بینی دیده می شود؟

در گرفتگی بینی چندین عامل دخالت دارند. مهم ترین آن در حال حاضر آلرژی و حساسیت بيني می باشد که تقریباً در همه افراد و در تمام سنین دیده می شود. اغلب گرفتگی بینی در بهار و پاییز تجدید می شود البته علائم دیگری نیز به همراه گرفتگی ممکن است وجود داشته باشد مثل: عطسه، خارش بینی و ترشح مایع زلال از بینی.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

خنده بازار.........................خانم نجف قليزاده

-       معلم: بگو ببینم آفریقا کجاست؟ شاگرد با گریه: اجازه هر دفعه یه چیزی که گم می شه از من سوال می پرسین؟

-       یه نفر مهم می شه زیرش خط کشیدن. فرداش تو امتحان اوُمد.

-       يه روز، دو تا كرم به هم مي خورن، بعد به هم ديگه مي گن: مگه كرم داري؟

-   - نمي دونم چطور از شما تشكر كنم كه تلافي محبت شما باشه؟ اين موضوع رو فنيقي ها بااختراعي كه كردند، حل كرده اند! مگه فنيقي ها چي اختراع كردند؟ پول!!!!

-       يكي ميخواسته زيردريايي آمريكاي ايها تو خليج فارس رو غرق كنه، در ميزنه فرار ميكنه!

-   يكي ساندويچ‌فروشي داشته، ‌يك روز يك بابايي مياد ميگه: ‌قربون يك ككتل بده، ‌فقط بي‌زحمت توش گوجه نگذار.ساندويچ فروشه ميگه: آقا امروز اصلا گوجه نداريم، ميخواي خيارشور نگذارم؟!

-       يكي ميره ماه عسل، يادش ميره زنش رو ببره!

-       يكي ميره حموم، آب جوش بوده با نعلبكي دوش ميگيره!

-   يكي وزير مخابرات ميشه بعد از يه هفته مخابرات ورشكسته ميشه! از طرف دولت هيئتِ تحقيق تشكيل‌ميدن، مي‌بينن براي رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشي‌هاي ‌تلفناي همگاني رو بيسيم كرده!

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

حكايت......معجزه آية الكرسي

در دوران امام علي(ع) يك راهزني بود كه هيچ كس از شرش در امان نبود. يك روز اين راهزن يك كيسه پر از طلا پيدا مي كنه. درش رو كه باز ميكنه ميبينه توش يه كاغذ هست كه روش آية الكرسي نوشته شده. اين راهزن يه كم به فكر فرو مي ره و بعد از مدتي تصميم مي گيره كه بگرده صاحبش رو پيدا كنه. خلاصه اين راهزن مي گرده و بالاخره صاحب كيسه طلا را پيدا مي كنه. بعد از اين ماجرا دوستاي اين راهزن شروع مي كنند به مسخره كردنش و بهش مي گن عجب ديوانه اي بودي كه گنج به اين با ارزشي رو از دست دادي!! راهزن معروف در جواب مي گويد: من سارق مال مردم هستم نه ايمان مردم. حاضران با تعجب مي گويند منظورت چيست؟ مي گويد: من از علي (ع) شنيده بودم كه مي گفت: هر كس بوسيله آية الكرسي مالش را بيمه كند، حداوند متعال آن مال را از هر گزندي مصون مي دارد. براي همين  من نخواستم صاحب آن كيسه طلا، ايماني كه به اين موضوع داشت را از او بگيرم!

++++++++++++++++++++++++++++++++++++

ضرب المثل مازندراني........................مهدي اكبرزاده

1- آرد که خِروارِ، نون هَکِردن کارِ.

هدف امکانات باید فراهم باشد.

2- آغوز خوانی بخریُ وِنِه چِک چِک ر نِشتواِی.

گنج بدون رنج نمی شود.

3- اَتا زِنا، اتا مَردی، اَتا پِلا خرنه اتا بِشتی.

قانع هستند در زندگی خرج ندارند.

4- اسبِ دسِّ رِ نال کننهِ، خر شه دسته پیش ایارنه.

افراد فضول در سخن دیگران وارد شدن.

5- اسب زور یه جای حلوا بیته.

آنکه شناختش کم باشد.

6- امروز هِوا كَلِ سرِ پاره کِنه.

هواخیلی گرم است.

++++++++++++++++++++++++++++++++

نيستان..................خانم علي نيا

سلام. اينبار مي خواهيم يكي از اشعار رسيده كه يكي از خوانندگان عزيز برايمان فرستادند را خدمت شما تقديم كنيم. اين شاعر جوان كه از طبع شعري بالايي برخوردار است نامش علي اصغري هست.كه برايشان آرزوي موفقيت مي كنيم.

حلقه زلف

ما هر چه كه داريم ز سوداي تو داريم----از حلقه آن زلف سخن ساي تو داريم

چون شمعي و در محفل ما پرتو فشاني----پروانه صفت ديده به سيماي تو داريم

ما ماهي گم گشته و در رود اسيريم----ليكن طلب وصل به درياي تو داريم

تو لعل لبت را به عناب كه سپردي----ما نوش لبانيم و تمناي تو داريم

آن سان كه لبت بر لب پيمانه رساني----در دل هوس نرگس شيداي تو داريم

بس علم و هنر كز سر درس تو گرفتيم----درياي هنر از لب شيواي تو داريم

زين پس ندهيم چشم به رخسار طبيعت---- تا اين دل و اين ديده به سيماي تو داريم

از لشكر ناداني و ظلمت نهراسيم----مادام كه دستان تواناي تو داريم

حتي دل شوريده و ديوانه خود نيز----از آن دل (روشن) و شكيباي تو داريم

+++++++++++++++++++++++++++++

بانوان................... خانم ماهوتي

چگونه شوهرتان را پايبند خانه و خانواده سازيد؟

يكي از مقوله هايي كه همواره در روان شناسي زناشويي و روابط بين زن و شوهر مطرح شده و مي شود بحثي است تحت اين عنوان كه «زنان چگونه و از طريق چه راه هايي مي توانند شوهران خود را نسبت به محيط خانه و خانواده پايبند سازند؟» براي لذت بردن از زندگي و ايجاد روابط پايدار و تداوم در زندگي مشترك خانمها بايد به چند نكته توجه كنند. روانشناسان راه كارهايي را به خانمها توصيه مي كنند كه عبارتند از:

1-  نوازش، عشق و محبت. يعني اينكه زن بايد سعي كند محيطي براي شوهرش در خانه فراهم نمايد كه حاكي از روح مهر و محبت باشد و اين كار با ابراز عاشقانه و صادقانه بوقوع خواهد پيوست.

2-   جاذبه محيط خانه. براي آنكه شوهر از خانه خوشش بيايد و بر وفق ميل او باشد مي بايست خانه از هر حيث زيبا، مرتب و آراسته باشد.

3-  جاذبه كودكان. كودكان تاثير بسزايي مي توانند ايفا كنند. نحوه ي تربيت فرزندان، صورت ظاهري آنان، چگونه برخورد كردن بچه ها با پدرشان و غيره روشهايي است كه مي تواند مرد را نسبت به خانواده و خانه به ذوق آورد.

4-  ايجاد انگيزه از طريق غذا. حتماً زنان شوهردار بايد بدانند كه پختن غذاي لذيذ و خوشمزه مي تواند يكي از فاكتورهاي اساسي تامين زندگي زناشويي باشد.

5-  احترام گذاشتن به عادت و نگرشها. بي شك هر مردي احتياجات، عادات و نگرش هايي دارد كه نسبت به آنها به نوعي خو گرفته و عادت كرده است. زن با تدبير و باهوش زني است كه بر عادات و نگرش هاي شوهرش احترام مي گذارد و حتي سعي مي كند تا آنها را رعايت كند.

6-  احترام گذاشتن متقابل به يكديگر. احترام گذاشتن و حفظ حرمتها و تقديس خانوادگي مي تواند متضمن پايبند ساختن شوهر به آداب و رسوم و حفظ حريم زندگي زناشويي ايده آل خواهد بود.

7-  دوستان شوهر. مصاحبت و همنشيني با افراد روشنفكر و دوستان باوقار مي تواند در مواردي مفيد واقع شود. به همين دليل زن بايد گاهگاهي شرايط را فراهم سازد تا از دوستان شوهر خود دعوت نموده و در محيط خانه از آنها پذيرايي كند تا محيط خانه و خانواده را مكان و ماواي امن و با محبتي احساس كند كه زنش نيز در اين مقوله به او كمك خواهد كرد و اين حس برتر بودن را در مرد خلق مي سازد.

8-  عشق و سرانجام باز هم عشق. عشق مي تواند معجزه اي سحرآميز خلق نمايد. عشقي كه عميق و واقعي باشد مي تواند مرد را تا انتهاي زندگي نسبت به زن و زندگي اش پايدار و با تعهد نگه دارد.

نکات مفید خانه داری..........................قابل توجه رانندگان كدبانو

شستشوي اتومبيل با نفت: به جاي آنكه اتومبيل خود را با آب و صابون يا انواع پودرهاي پاك كننده بشوييد سعي كنيد آن را با سطلي از آب و يك فنجان نفت بشوييد و سپس با يك دستمال نرم پاك كنيد. حُسن اين كار در اين است كه اتومبيل شما هر قدر هم كه كثيف باشد نيازي به خيس كردن اتومبيل و يا آب كشيدن بعدي آن نخواهيد داشت و از زنگ زدن اتومبيل جلوگيري خواهد شد. با اين روش هيچ گونه واكسي براي صيقل دادن اتومبيل به كار نبريد.

شستن پنجره ها با جوش شيرين: براي شستن پنجره ها از جوش شيرين استفاده كنيد. جوش شيرين سريعاً كثافت و گرد و غبار را از پنجره ها، شيشه جلو، چراغ هاي جلو و سپر اتومبيل پاك مي كند. براي اين كار جوش شيرين را روي يك اسفنج مرطوب بپاشيد و عمل شستن را انجام دهيد سپس آب بكشيد.

آشپزي.......................آش شلغم ..مناسب سرماخوردگي

مواد لازم: شلغم (500 گرم)- گوشت چرخ كرده (250 گرم)- زرد چوبه (1 قاشق مرباخوري)- آرد (1 قاشق سوپخوري)- آب گوشت (6 پيمانه)- نمك و فلفل به ميزان لازم- روغن (2 قاشق سوپخوري)- برنج (يك دوم پيمانه)- اسفناج (500 گرم)- پياز (3 عدد)- ماش (يك دوم پيمانه)- عدس (يك دوم پيمانه)

طرز تهيه: ابتدا اسفناج را پاك كرده، خوب شسته و به اندازه يك بند انگشت خرد مي كنيم. گوشت چرخ كرده را با يك عدد پياز رنده شده مخلوط كرده و خوب ورز مي دهيم و بصورت كوفته ريزه در مي آوريم. ماش و عدس را پس از شستن در ظرفي همراه آب گوشت روي حرارت قرار مي دهيم. شلغم را پس از شستن و پوست گرفتن خرد مي كنيم. زماني كه حبوبات نيم پز شد شلغم و اسفناج را اضافه مي كنيم. چند جوش كه زد برنج را كه از شب قبل خيس كرده ايم اضافه كرده. برنج را كه نيم پز شد كوفته ها را اضافه مي كنيم. در اين فاصله روغن را در ظرفي ريخته و روي حرارت قرار مي دهيم. پيازها را كه شسته به صورت خلال خرد كرده ايم در روغن سرخ مي كنيم تا طلايي شود. نمك و فلفل و زرد چوبه را به پياز اضافه مي كنيم. پياز داغي را كه آماده كرده ايم را در داخل آش ريخته و مرتباً هم مي زنيم. در آخر 1 قاشق سوپخوري آرد را در يك چهارم پيمانه آب سرد حل كرده و آش اضافه مي كنيم. چند جوش كه زد آش آماده است كه شما مي توانيد همراه كشك و بصورت ساده سرو كنيد.

++++++++++++++++++++++++++

ستون آزاد.........................گزارش از مدرسه ابتدايي محمد رسول ا...

يادش بخير چه زود گذشت. وارد مدرسه كه شدم حس و حال عجيبي پيدا كردم. احساس كردم كه 7 سال بيشتر ندارم. تمام خاطرات دوران كودكي ام به ذهنم آمد. آب- بابا- مادر در باران آمد- من انار دارم- خوشا به حالت، اي روستايي.... تو هياهوي بچه ها گم شدم. زنگ تفريح يادآور تمام لحظات خوش يك دبستاني و زنگ انشاء يادآور موضوع "علم بهتر است يا ثروت؟" را به ذهنم مي آورد. تاسيس اين مدرسه به سال 41 بر مي گردد. اين اولين مدرسه اي بود كه در اين روستا بنا شد و مردم براي يادگيري و باسواد شدن مجبور نبودند كه راه طولاني را پياده طي كنند تا به روستاهاي ديگر بروند. اين مدرسه معلمين، مهندسين، و پزشكان و اساتيد محترم و يا بهتر بگوييم خدمت گزاران زيادي را به جامعه تحويل داده است. بجاست يادي كنيم از همه دانش آموزان و معلمين فداكاري كه اكنون جايشان بينمان خالي ست. از خاطرات خوش مدرسه قديمي هر چه بگويم كم گفتم. حتماً همه، انباري مدرسه را به ياد داريد. همان جايي كه وقتي حرفش به ميان مي اومد يا اسمش گفته مي شد مو بر تن همه سيخ مي شد. حالا ديگر اثري از انباري نيست و چهره مدرسه عوض شده است. بطوريكه معلمان زيادي كه در آن مدرسه مشغول خدمت بودند الان بازنشسته شدند. به گفته مدير مدرسه «دخترانه»، خانم مومن زاده "كه از سال 69 تا به حال در اين مدرسه مشغول به خدمت است"، امسال هم سه تن از معلمان اين مدرسه بازنشسته شده اند. خانم مومن زاده در رابطه با مشكلات مدرسه، نداشتن آب آشاميدني، دستگاه كامپيوتر و از همه مهمتر نبود و فقدان امنيت جاده بيان داشتند. ما يك گزارش كوچكي هم از معلمان بازنشسته داشتيم كه به نظرتان مي رسانيم.

خانم زينت احمدزاده كه از سال 56 شغل معلمي را شروع كرده، احساس خوبي دارد از اينكه ديگر مي تواند مسئوليت مادر پيرش را بدوش بكشد. ايشان كه در پزشكي هم قدري مهارت دارد بهترين خاطره از دوران مدرسه را به نامه هايي مي داند كه در روزهاي معلم از دانش آموزانش گرفته است. اين معلم گرانقدر 26 سال در كلاس دوم و 4 سال در كلاس سوم و چهارم مشغول به تدريس بوده است.

معلم گرانقدر خانم عظما ملك زاده هم كه 26 سال در كلاس پنجم و 2 سال در كلاس سوم و 2 سال هم در كلاس چهارم مشغول به تدريس بودند از دوران گذشته اينگونه ياد كردند: در زمان ما از جاده و ماشين خبري نبود و براي رد شدن از رودخانه، مي بايست از پل چوبي عبور مي كرديم. در زمانهايي كه با اتوبوس به مدرسه مي رفتيم حداقل 2 ساعت در راه بوديم. خانم ملك زاده كه از سال 69 معلم است 8 سال در روشن آباد مشغول به تدريس مي باشد. خانم ملك زاده به باغداري خيلي علاقه مند است و دوست دارد از اين به بعد بيشتر وقتش را در كنار خانواده اش سپري كند. خانم ملك زاده يكي از خاطرات زيبايش را برايمان تعريف كردند: يك روز در زنگ انشاء از يك دانش آموز خواستم كه بيايد جلو تا انشايش را بخواند. اما او بدون اينكه انشايي بنويسد آمد جلو و دفترش را به منزله دفتر انشاء جلويش گرفت و از حفظ خواند. اما او يك جا اشتباه كرد كه من گفتم دوباره بخواند كه او هم كلاً يك چيز ديگر خواند. من هم به او 20 دادم.

خانم توران حيدريان كه اصالتاً اهل آمل است و بابل ازدواج كرده، 17 سال از 30 سال خدمتش را كلاس اول معلم بوده و به مدت 16 سال است كه در اين مدرسه مشغول به خدمت بوده است. خانم حيدريان از اينكه مدرسه و بچه ها بخصوص كلاس اولي ها را ترك مي كند احساس ناراحتي و دلتنگي مي كند. اين معلم گرانقدر مي گويد: اگر دوباره متولد بشوم دوست دارم دوباره معلم بشوم. خانم حيدريان در رابطه با ادامه زندگي پس از بازنشستگي مي گويد: بايد به شوهر و فرزندان و كار خانه ام برسم. خانم معلم حيدريان يكي از خاطراتش در سال 61، در روستاي مرزيكلا مي گويد: يك روز بچه ها، در كلاس مشغول نوشتن مشق بودند و از آنجايي كه مشقشان را خيلي جفت جفت مي نوشتند گفتم، باز باز بنويسيد اما ديدم نه، مثل اينكه بچه ها متوجه نشدند كه من چه گفتم. براي همين به مدير مدرسه مساله را در ميان گذاشتم و مدير آمد به كلاس و خطاب به بچه ها گفت: بچه ها، انبس انبس ننويسيد، تَنِك تَنِك بنويسيد كه ديديم مشكل حل شد.

براي اين سه معلم فداكار كه عمرشان را وقف علم آموزي و تربيت صحيح بچه ها نمودند تا اين فرزندان آينده سازان فردا باشند، آرزوي موفقيت، سعادت، سلامت، به روزي و خوشبختي داريم.

 

++++++++++++++++++++

مطالب علمي...........

مصرف 8 وعده ماهي در ماه

با توجه به خواص گوناگون امگا3، مشخص شده است زناني كه در دوران بارداري امگا3 مصرف مي كنند به مراتب سالم ترند. زناني كه در دوره ي بارداري و شيردهي از انواع ماهي و يا امگا3 استفاده مي كنند، كمتر دچار زايمان زود هنگام مي شوند و نوزادشان نيز در هنگام تولد از وزن و رشد طبيعي برخوردار است. بنابر همين گزارش متخصصان توصيه مي كنند كه مصرف ماهي و يا امگا3، حداقل بايد هفته اي يك بار باشد تا تاثيرات مثبت آن بر مادر و جنين قطعي شود. بررسي ها همچنين نشان داده است مصرف امگا3 در دوران شيردهي نيز موجب رشد بهتر، به ويژه در ارتباطات عصبي و مغزي كودك مي شود و از طرفي در تقويت شبكيه چشم نيز موثر است. با توجه به اينكه مصرف اسيدهاي چرب امگا3 هيچ گونه تاثير منفي بر كلسترول ندارد، توصيه مي شود مادران باردار و شيرده، در صورت استفاده از مكمل ها، در حدود روزي 200 ميلي گرم امگا3 مصرف كنند.

چند نكته جالب علمي:

-       آيا مي دانستيد كه تقريباً 300 متر مكعب گاز هليم مي تواند يك انسان را از روي زمين بلند كند.

-       آيا مي دانستيد كه كره مريخ با سرعت 240 كيلومتر در ساعت به دور خورشيد مي چرخد.

-       آيا مي دانستيد كه معني لغت كانادا به زبان سرخ پوستي يعني روستاي بزرگ.

-       آيا مي دانستيد كه رشد كودك در بهار بيشتر است.

-       تنها حيواني كه نمي تواند شنا كند شتر است.

-       فلز اوسميم سنگينترين ماده روي زمين است.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++

گنجهاي معنوي

امام علي (ع) در مورد روش تعليم و تربيت مي فرمايند: گناهكار را با خوش رفتاريت اصلاح كن و با خوش گفتاريت به راه خير راهنمايي كن.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++

زير باران

پيامبر اكرم(ص):

گفتگوهاي علمي دلهاي مرده را زنده مي كند.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

«تبليغات»

مشاور املاك روشن

خريد- فروش- رهن- اجاره (زمين/باغ/ويلا)

با مديريت: آقايان رجبعلي روح بخش و فرج ا... قلي زاده

آدرس: بالا روشن آباد جنب مسجد صاحب الزمان(عج)

تلفن 2172959 همراه: 09112138701

+++++

مزون (خياطي) ترنّم

دوخت انواع لباس (عروس، نامزدي، حنابندان) كرايه لباس (عروس و سفره عقد، دسته گل، تاج عروس) پذيرفته مي شود.

با تخفيف ويژه به مناسبت دو عيد قربان و غدير خم

با مديريت: خانمها حسيني و رضا علي زاده

آدرس: بالا روشن آباد- جنب تكيه

همراه: 09112175119

++++++++++++

شركت نور چاپ درخشان بابل

مجهز به دستگاه اُفست هايدلبرگ

با مشاركت برادران اسماعيل پور روشن

در نظر دارد كليه كارهاي چاپي اعم از چاپ كتاب، مجله، بوروشور، جعبه، كارتهاي عروسي، مكه، همدردي، ويزيت و اعلاميه ها با طرح ها و رنگهاي مختلف بدلخواه شما و با تخفيف ويژه در خدمت شما محلي هاي عزيز مي باشد.

تلفن 2204546 – همراه 09125368592 - 09353721457

++++++++++++++++++++++++++

كليد اسرار............صد در صد واقعي

آري وقتي ظاهر شوي، همه انگشت حيرت به دندان مي گزند، با تعجب مي گويند كه تو را پيش از اين هم ديده اند. و راست مي گويند، چرا كه تو در ميان مائي، زيرا امام مائي.

«يك قاصدك»

غروب پنج شنبه بود و خانم معلم مثل هميشه كلاس قرآن بچه ها را در مسجد روشن آباد برگزار مي كرد. ولي اين بار كلاس قرآن رنگ و بوي ديگري به خود گرفته بود. كلاس به اتمام رسيده بود و خانم معلم براي اولين بار از بچه ها خواسته بود كه غروب پنج شنبه را بر سر مزار بروند. يكي از بچه ها اجازه خواست تا به خانه اش برود و بسته شمعي را با خود بياورد. بنابراين همه به انتظار نشسته بودند. طولي نكشيده بود كه صداي فريادي به گوش رسيد. دخترك برگشته بود اما ترسان و لرزان، ‌معلم دستي بر سرش كشيد و با تعجب گفت چه شده؟ چرا رنگت پريده؟ با چشماني بهت زده شروع كرد به صحبت كردن و گفت به آن طرف جاده رفتم، هنوز به در خانه نرسيده بودم كه صداي آشنايي از پشت سر توجه مرا به خود جلب كرد كه مي گفت دخترم صبر كن، به نظر صداي پدرم بود اما وقتي رو برگرداندم مرد غريبي را ديدم بلند قد، با لباس عربي بر تن و شال سبز رنگي بر گردن و كج كولي كه به دست داشت. ترسيدم و اينبار قدم هايم را تندتر برداشتم. او دوباره مرا صدا زد، دخترم صبر كن و ناگهان به من نزديك شد. ايستادم، قلبم به تپش افتاده بود اما چشمان مهربان او دلم را آرام و نرم مي كرد. در همين حين به من گفتند: شما دختر خوبي هستي و آينده درخشاني داري، قدر اين روزهايت را بدان. كج كولي پر از قاصدك در دستش بود از من خواست تا هديه اي از او قبول كنم. با تعجب به او چشم دوختم. يك قاصدك! دستم را به جلو بردم تا قاصدكي را بردارم اما قاصدك بر زمين افتاد، خم شدم تا بردارم ناگهان در يك چشم بر هم زدن آن آقا از جلوي چشمانم غيب شد. سر بلند كردم و در آن طرف خيابان او را ديدم. خيلي ترسيدم همه جا خلوت بود. برگشتم و با عجله خودم را به مسجد رساندم. خانم معلم پس از شنيدن اين ماجرا حال عجيبي پيدا كرد. از بچه ها خواست تا همه جا را بگردند بلكه نشاني از آقا بيابند. دخترك گفت: آخرين بار او را در كوچه آرامگاه ديدم كه خيلي آهسته قدم بر مي داشت. آنجا را نيز گشتند اما نشاني از او نبود. همگي به مسجد برگشتند. خانم معلم از دخترك خواست تا قاصدك را نشانش دهد بلكه چيز با ارزشي باشد. قاصدك را گرفت و بوئيد و چنان خوش عطر و بو بود كه او را به فكر انداخت و موجب تعجب او گرديد. صلواتي فرستاد و گفت: حدا تو را خيلي دوست دارد و چون دختر خوبي هستي اين هديه با ارزش را به تو داده. بچه ها از شنيدن اين حرف خانم معلم دل كوچكشان شكست و گفتند: خانم معلم، يعني حدا ما رو دوست نداره، براي همين به ما هديه نمي ده!! خانم از گفته ي خودش خيلي ناراحت شد و نمي دانست چه جوابي به بچه ها بدهد. از بچه ها خواست تا اطراف مسجد را بگردند شايد قاصدك پخش شده باشد. در همين حال دستها را به آسمان بالا برد و با دلي غمگين و شكسته گفت: حدايا، مهربان من، اي كه بخشنده اي، مي داني كه اين بچه ها هر روز به ياد تو و با قلبي پر از مهر و پاكي به مسجد مي آيند تا كلام حق تو را بر زبان آورند.«الا بذكر ا.....». تا بندگي خود را به تو اثبات كنند. پروردگارا مرا شرمنده گفتارم مكن. اين بچه ها به تو اميد دارند و تو را دوست دارند. سزاوار نيست كه از تو رانده شوند. بگو كه تو نيز آنها را دوست مي داري. اشك از چشمانش جاري شد. در اين هنگام، بچه ها فرياد زدند: خانم معلم، قاصدك. بيرون در مسجد پر شده بود از قاصدك، با همان عطر و بو. به هر نفر يكي رسيده بود. همگي خوشحال شدند و حدا را شكر كردند. فضا پر شده بود از زمزمه صلوات. «اللهم صل علي...». صبح روز بعد يكي از خانمهاي محترمه محل كه اين ماجرا به گوشش رسيده بود نزد خانم معلم آمد و از او خواست تا يك قاصدك نيز به او بدهد. عجيب نبود، بدون شك حضور مولايمان امام زمان(عج) بود كه اين بركت را براي آنها به ارمغان آورده بود. اما ديگر قاصدكي نبود. داخل مسجد را گشتند اما نبود. خانم محترمه ناراحت شد و دعا كرد تا او نيز مورد لطف حداوند قرار گيرد. بالاخره خانم معلم توانست از داخل محراب يك قاصدك پيدا كند و گفت: اين قسمت شما بود و خوشا به سعادتتان.

++++++++++++++++++++++++++++++++++++

شنيدنيهاي مازندران............سيد عباس عبدي

مسجد محدثين؛ {مسجدی که به امر امام زمان(عج) بنا و نام گذاری گردید}

در نیمه اول قرن دوازدهم هجری حدود 290 سال پیش مسجد به امر خاص حضرت مهدی (عج) به عالم جلیل القدری فرزانه دوره ی صفوی مرحوم محمد نصیر بار فروشی معروف به ملا نصیرا بنا شده است. بر اساس تحقیقات حاصله و شواهد موجود، وی از نوادر روزگار و دارای فضایل و کرامات بوده است که در بیداری خدمت امام زمان (عج) تشّرف یافته و آن حضرت به ایشان امر فرمود تا در این مکان مسجدی بنا کند و نام آن را «محدّثین» یعنی راویان حدیث بگذارد و بنا از نقل کهنسالان و موتمنین و بعضی از علمای این شهر چنین می گویند که :

شبی درب منزل عالم ربّانی  مرحوم ملا نصیرا به صدا در می آید و او در را باز می کند و شخصیت بزرگوار و با عظمتی را می بیند که از او می خواهد همراه وی بیاید، او نیز امتثال می کند و با هم به راه می افتند تا به این مکان می رسند و حضرت به ایشان امر می کند که در این مکان مسجدی بنا کند و نام آن را «محدّثین» بگذارد. امام برسر چاهی در این مکان می ایستد و آب چاه بالا می آید و وضو می سازد و مرحوم ملانصیرا از آن چاه وضو می گیرد و در نماز به امام اقتدا می کند و هنگامی که سر از سجده آخر نماز برمی دارد ایشان را نمی بیند و می فهمد که او مولای انس و جان حجة ابن الحسن امام زمان (عج) بود. آن مرحوم در این ملاقات یا در تشرف دیگر از دستور والایي را، چنین بیان می کند که به صورت کتیبه ای بر بالای محراب مسجد نقش بسته است. «لقد اَمَرَ الشَمسُ الخَفیِ خاتِمُ المعصومین بِبِناء هَذا وسّماهُ بِمسجِدِ المحدثین». در نقل تشرف ملا نصیرا آمده است که خشت زیرین محراب را امام زمان(عج) تعیین کرده است و هنگام ساخت مسجد و قرار گرفتن محل محراب مورد تردید واقع شد که محراب را کدام قسمت مسجد بنا کنند. هر محلی را كه انتخاب می کردند خشت های آن فرو می ریخت تا آنکه روزی با تعجب در ابتدای صبح مشاهده کردند خشت هایی به صورت هلال، محل و جهت قبله را نشان می دهد و تصمیم گرفتند روی همان خشت ها محراب را بسازند و فهمیدند که آن خورشید پنهان به این نقطه از زمین برای محراب توجه و نظر دارد.

+++++++++++++++++++++++++

احكام (جواب امام «ره»).................خانم رضاعلي ثاني

پيامبر اكرم(ص): بدانيد بينا ترين چشم آنست كه در راه خير باز شود. بدانيد شنواترين گوش آنست كه براي بيداري دل سخن فرا گيرد.

مصرف خمس

خمس را بايد به دو قسمت تقسيم كرد: 1- سهم امام كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط بدهند و يا به مصرفي كه او اجازه مي دهد برسانند. 2- سهم سادات كه بنا بر اقوي بايد به اذن مجتهد جامع الشراط به سيد فقير يا سيد يتيم كه فقير باشد يا به سيدي كه در سفر درمانده باشد بدهند.(مسئله 1834)

تذكر:

-       به سيدي كه در سفر درمانده اگر در وطنش هم فقير نباشد مي شود خمس داد. (م.1835)

-       به سيدي كه عادل نيست مي شود خمس داد ولي به سيدي كه 12 امامي نيست نبايد خمس داد.(م.1837)

-   به سيدي كه در شهر خودش مشهور باشد سيد است اگر چه انسان به سيد بودن او يقين نداشته باشد مي شود خمس داد.(م.1840)

سيدهايي كه نبايد به آنها خمس داد: سيدي كه در سفر درمانده اگر سفر او سفر معصيت باشد- سيدي كه 12 امامي نيست- سيدي كه معصيت كار است اگر خمس دادن كمك به معصيت او باشد- سيدي كه آشكارا معصيت مي كند اگرچه دادن خمس كمك به معصيت او نباشد بنابر احتياط واجب نبايد خمس بدهند.

سوال: آيا عيدي و پاداشي كه دولت به كارمندان مي دهد و بصورت پول نقد يا سكه بهار آزادي است خمس دارد يا خير؟ پاسخ: خمس ندارد (استفتاآت ج 1 ص 409 س 191)

سوال: شخصي براي فرزندش بعد از ازدواج خانه اي خريده براي سكونت، آيا خمس دارد؟ پاسخ: خانه خمس ندارد، ولي اگر با پولي كه سال بر آن گذشته بدون دادن خمس خريده، بايد خمس بدهد. (استفتاآت ج 1 ص 363 س 60)

سوال: پولي كه بعنوان وام از بانك يا جايي ديگر جهت انجام معامله يا راه اندازي كارگاه گرفته مي شود. آيا به آن خمس تعلق ميگيرد؟ پاسخ: وام خمس ندارد.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++

لذت ورزش.....................مجتبي نجف قليزاده

سلام دوستان. تیم فوتبال كانون فرهنگی هنری نیایش، بعد از چند ماه استراحت، دوباره تمرينات خود را آغاز نموده است. اين بار نيز آقاي  مصطفی نجفقلی زاده از سوي كانون به سمت مربي اين تيم ابقا گرديدند. عليرغم همه كمبودها سال گذشته اين  تيم پيشرفت و موفقيهاي چشمگيري را به همت دسته جمعي و گروهي به دست آورد و در اين بازيها و تمرين ها، تجربيات ارزشمندي را كسب نمودند. يكي از اين عرصه هاي تجربه، شركت در بازيهاي ليگ اميدهاي شهرستان بابل بود كه با حداقل اختلاف به مقام دوم اين دوره از بازيها نائل شد كه جاي بسيار تقدير و حمايت دارد.

القصه تمرينات اين تيم دوباره آغازشد  تا جوانان ما بتوانند در محيطي سالم و صميمي به ورزش بپردازند و موفق تراز قبل ظاهر شوند. لازم به ذکر است كه مسئولين محل نيم نگاهي از روي احساس تكليف  به اين جمع بنمايند و درصدي از هزينه هايي كه براي تيم بزرگسالان_ كه شاهد عدم موفقيتهاي آن هستيم_  به اين تيم اختصاص دهند.  

در پايان برای همه عزيزان تیم کانون آرزوی موفقیت می کنیم

+++++++++++++++++++++++++++++++

چكاوك......................محسن صالحي

ابتدا نام جديد ستون موسيقي، با نام «چكاوك» را به شما معرفي مي كنم كه بر گرفته از نام گوشه اي از دستگاه همايون مي باشد.

اگر شما مجموعه ي موسيقي اصيل ايراني را يك كشور در نظر بگيريد، اين كشور شامل هفت استان وتعدادي زيادي شهر است.اين استان ها همان دستگاه هستند وشهر ها همان گوشه هاي موسيقي ايراني. با اين توصيف، هر دستگاه داراي حال و هوا و خصوصيات مخصوص خودش است اما در ويژگيهاي كلي با ساير دستگاه ها مشترك است. هفت دستگاه موسيقي  ايراني عبارتند از: ماهور، شور، نوا، سه گاه، چهارگاه، راست پنجگاه وهمايون. اما در كنار «دستگاه» مفهوم ديگري داريم به نام «آواز» درمعناي خاص. آواز در عين حال كه در زير مجموعه ي دستگاهي خاص قرار مي گيرد اما داراي هويتي مشخص است. آوازهاي ابوعطا، دشتي، بيات زند(بيات ترك) و افشاري در زيرمجموعه ي شور هستند و آواز بيات اصفهان در زير مجموعه ي همايون. اگر كسي بگويد «دستگاه اصفهان» اشتباه كرده اما اگر بگويد «مايه ي اصفهان » درست است زيرا كلمه «مايه» هم به دستگاه اشاره دارد و هم به آواز. البته معناي خاص «آواز» را با معناي عام آن (به طور مثال آواز بنان) اشتباه نگيريد. به اجزاي تشكيل دهنده ي يك دستگاه يا آواز گوشه مي گويند. به طور مثال گوشه ي«چكاوك» در  دستگاه همايون و يا «ديلمان» در آواز دشتي. در موسيقي اصيل هر دستگاه و آواز ويژگي ها و همچنين زيبايي هاي خودش را دارد. ماهور دستگاه شادي است اما دشتي غمگين. شور را بهتر است در شامگاه گوش دهي اما نوا را در آخر شب. بيشتر آهنگ هاي مازندران در شور هستند اما آهنگ هاي لرستان در ماهور. چهارگاه انسان را به ياد تهران قديم مي اندازد و دشتي به ياد گيلان. هر خواننده مي تواند با توجه به علاقه و حس و حال خود يكي از دستگاه ها يا آوازها و يا گوشه ها را براي خواندن انتخاب كند و همين طور يك آهنگ ساز براي ساخت آهنگ. به طور مثال شجريان «ربنا» را در افشاري خوانده و يا بنان «الهه ي ناز» را در شور. 

++++++++++++++++++++++++++

مسابقه و سرگرمي 27

سوال عمومی: آن چيست كه گوشتش در رو قرار گرفته و پوستش در زير؟

سوال علمی: 5 مورد از فوايد انار براي سلامتي را برايمان بفرستيد.

عزيزان براي پاسخ به مسابقه مي توانند از طريق پيامگير دفتر كانون (2172801) پاسخ داده و يا به شماره تلفن 09112151350 پيامك بفرستند.(هنگام دادن پاسخ ذكر نام الزامي ست)

 پاسخ سوال شماره 26:

عمومي: خواب

علمي: نازكترين و باريكترين ساخته ي دست بشر (كه بچه ها هم مي توانند آن را بسازند) حباب نام دارد كه تنها از يك لايه مولكول تشكيل شده است.

برندگان: سمانه رضايي و سينا ذبيح پور

اين عزيزان جهت دريافت جايزه به شماره همراه 09112151350 تماس حاصل نمايند.

+++++++++++++++++++++++++++

انتخاب بهترين راننده تاكسي از نظر شما؟؟؟

نشريه آيينه روشن در نظر دارد بهترين راننده تاكسي را از نظر شما معرفي كند. به همين منظور شما بايد نام و يا كد تاكسي مورد نظر را (پشت شيشه تاكسي مشخص است) براي ما SMS بزنيد: 09112151350

++++++++++++++++++++++++

احتياط يا اعتياد :

در اين شماره از نشريه بحث خود را در مورد اعتياد جوانان دنبال می کنيم .

چه عواملی باعث اعتياد يک فرد می شود ؟

الف. عوامل فردی:

تحقيقات نشان میدهد که کنجکاوی، کسب لذت، تسکين درد، فراموش کردن مشکلات، شوخی، خنده و سرگرمی هيجان طلبی، احساس بزرگ شدن و پيوستن به گروهی خاص از جمله علتهای فردی اعتياد است .

ب. عوامل اجتماعی:

محيط آلوده، در دسترس بودن مواد، ارزان بودن مواد، تنوع مواد، بيکاری، پایین بودن سطح سواد، بی خبری از عوارض اعتياد و... از جمله عوامل اجتماعی محسوب می شوند.

ج. عوامل خانوادگی:

1): وجود روابط بيمار گونه به صورت ناسازگاری، مشاجره، پرخاشگری...

2): سابقه اعتياد يک عضو خانواده به ويژه پدر یا مادر

3): جدایی های دایمی و يا حتی موقت پدر و مادر

4): معاشرت با افراد معتاد آلوده

5): برقراری رابطه با اشخاصی که در کار توزيع مواد هستند

6): نا آگاهی خانواده ها نسبت به اين مواد و عوارض آن

7): ضعف مبانی اعتقادی و دينی در ميان اعضای خانواده

 عوارض و آثار اعتياد که شخص دچار آن می شود عبارتند از:

الف- عوارض ناشی از بی پولی:

يکی از مهمترين مشکلات رفتاری اشخاص معتاد، تامين مالی آنان است. آنان از يک سو به دليل عوارض جسمی اعتياد قادر به کار کردن نيستند، افراد معتاد اشخاص بی انضباطی هستند و به همين دليل نمی توانند دست به تلاش و فعاليت بزنند. به همين دليل نمی توانند نيازهای مالی خود را تامين کنند. تهیه مواد، نياز به پول دارد و معتادين برای تهیه پول تحت تاثير فشار اعتياد دست به اعمال خلاف، غيرقانونی و نا مشروع می زنند.

ب- از دست دادن عاطفه:

حداوند انسان را موجودی با عاطفه آفريده است، به گونه ای که خانواده اش را دوست دارد. همين عشق و علاقه به خانواده است که انسان به ميل خود دست به تلاش و کوشش می زند. خطرها را به جان می خرد، سختیها را تحمل میکند تا خانواده اش در آسايش وآرامش باشند البته عاطفه وعلاقه به خانواده به انسان اختصاص ندارد، بلکه حيوانات نيز از اين نعمت الهی بهره مند هستند  ترديدی نيست اگر اين محبت خدایی نباشد، هيچ مردی حاضر نمی شود به خاطر فرزندانش اين همه فداکاری کند.

اما اعتياد همين گوهر با ارزش واين نعمت الهی را از انسان می گيرد و انسان را موجودی بی رحم وسنگدل بار می آورد. او به حدی تحت تاثير مخرب مواد بی عاطفه می شود که حتی از حيوانات هم بدتر می شوند .

« آنان همچون چهار پایانند بلکه گمراه تر » .

اگرچه در سطح محله معتادين بی شماری وجود دارد برخورد غير اصولی برخی از افراد که آنها را به شکل یک انگل می شناسند موجب تخريب و از هم پاشيدگی بيشتر خانواده آنها می شود. در همين راستا صندوق خيريه حضرت اميرالمومنين روشن آباد با همکاری کانون فرهنگی هنری نيايش و آقای دکتر حسنجانی روشن در نظر دارد تا اين سری از افراد را شناسایی وآنها را به طور رايگان مداوا کنند. لذا از خانواده های محترم جهت هر چه بهتر شدن اين عزيزان درخواست همکاری را می کند .

++++++++++++++++++++++

مصاحبه..............محسن برزگر

وقتي براي مصاحبه وارد منزلشان شدم خانه اي با سبك قديمي ديدم اما پر از مهر و صفا مادري را ديدم دلسوز و فداكار. خوش آمد گفت از پله ها كه بالا مي رفتم يك بغض عجيبي گلويم را گرفته بود. در اتاق نشستم. مردي رنجور و ضعيف ولي با اراده پولادين و آهنين بر روي تخت دراز كشيده بود. تلویزیون روشن بود و تلفن هم بغل دستش. سلام كردم با روحيه بالا و مضاعف. مرا گرم گرفت و احوالپرسي كرد. از صحبتهايش معلوم بود سطح سواد بالايي دارد. خيلي خوش اخلاق و متين بود. حالا بهتره با هم پاي صحبتش بنشينيم و با او بيشتر آشنا شويم.

با سلام خدمت شما لطفاً خودتون رو معرفي كنيد: من علي اصغر عباسپور فرزند مهدي يا ميرزاجان در سال 1333 در يك خانواده معمولي و متوسط بدنيا آمدم. تا سن 10 – 11 سالگي به مكتب خانه مي رفتم. دوران ابتدايي و راهنمايي را در تكيه و مدرسه محمد رسول ا... و سپس گنج افروز سپري كردم. دوران دبيرستان را در مدرسه قناد فعلي به پايان رساندم و در سال 1353 ديپلم رياضي را اخذ كردم و در همان سال در كنكور شركت كردم و در رشته علوم اجتمايي دانشگاه دولتي تبريز قبول شدم و در سال 54 به خاطر قيام 15 خرداد دانشگاه شلوغ شد و 18 خرداد همان سال بوسيله ساواك دستگير در زندان سياسي 4 ماه زنداني بودم. بعد از فارغ التحصيل شدن در سال 58 در آموزش و پرورش به عنوان دبير علوم اجتماعي استخدام و در آمل مشغول به كار شدم. در هفدهم مهر 61 در اثر سانحه رانندگي دچار ضايعه نخاعي شده و چهار اندامم فلج و در خانه به عنوان معلول نخاعي زندگي را سپري مي كنم كه از مادر مهربانم بي نهايت سپاسگزارم كه تا الان از من مراقبت كرده است.

زماني كه تصادف كرديد متاهل بوديد: بله.

واكنش خانم تان با اين مساله چطور بود: زماني كه اين اتفاق افتاد من يك دختر نيز داشتم. بعد از دو سال از تصادفم چون مي ديدم همسرم در اوج جواني به سر مي برد بر خود تكليف ديدم كه با توافق همديگر از هم جدا بشويم تا بتواند براي خود زندگي جديدي شروع كند. او و دخترم به زندگي شان ادامه دادند و تا اين لحظه با دخترم در ارتباط هستم و هيچ كدورتي هم بين ما نيست چون خودم تصميم گرفتم همسرم زندگي بهتري داشته باشد.

اگر بخواهيم جمله اي در مورد مادرت بگويي چه مي گويي؟

مادر يك فرشته است. چرا كه حداوند بهشت را زير پاي مادر نهاده است و به قول امام معصوم، مرد از دامن زن به معراج مي رود. مادر من يك نمونه است چرا كه مدت 25 سال در كنار من بود و همچون يك فرزند خردسال از من پذيرايي كرد و هيچوقت كوچكترين بي اعتنايي و بي توجهي نسبت به من روا نداشت و من از اين بابت بسيار خوشحالم و كمتر غصه مي خورم.

حال با اين وضعيت در زندگي تان احساس خوشبختي هم مي كنيد؟

خوشبختي در زندگي جنبه نسبي دارد و هيچكس به صراحت نمي تواند اذعان كند فرد خوشبختي است؛ چه سالم، چه بيمار. مهم اينست كه فرد با تفكر و انديشه اش در هر وضعيتي كه باشد خودش را با جامعه وفق دهد و احساس خوشحالي كند و سبب خوشبختي را بوجود آورد. بنابراين من به عنوان فرد معلول و با توجه به ميزان تحصيلاتم هيچوقت تا به حال احساس رنج و مشقت نكردم و روحيه خود را خيلي قوي نگه داشتم و خواهم داشت و با توكل به حدا و كمك افكارم و حتي ديگران به زندگي روزمره مثل ساير افراد ادامه مي دهم تا مرگ به سراغم بيايد.

وقتي دلتون مي گيره چيكار مي كنيد؟

انسان داراي احساسات و عواطف لطيفي است و نمي تواند جدا از غم و اندوه باشد؛ با اين حال سعي مي كنم كمتر دلم بگيرد و با اراده قوي و با توكل به حدا سعي مي كنم خودم را از اين حالت با يادآوري خاطرات گذشته بيرون بياورم و غم و اندوه را در خود جاي ندهم.

شعري كه تصويري از زندگي شما بازگو مي كند چيست؟

سحرم دولت بيدار به بالين آمد

گفت برخيز كه آن خسرو شيرين آمد

يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور

كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم

سرزنشها گر كند خار مغيلان غم مخور

هدفتون در زندگي چيه؟

همه انسانها در جامعه هدفي دارند. انسان بي هدف مثل درخت بي ثمر است. هدف، زندگي را خوشايند مي سازد بنابراين من هم مثل ساير افراد اهدافي داشتم و دارم. بزرگترين هدفم بعد از بيماري توجه به فرزندم بود كه به خواست حدا توانستم با اين وضعيت او را به دانشگاه بفرستم و شوهر بدهم. الحمدا... يك زندگي خوشايندي دارم و من از اين بابت بسيار خوشح


مطالب مشابه :


بروشور شغلی آشنایی با شغل دندان پزشکی

ویزیت کردن –چک کارت-درخواست دارواز داروخانه- ترمیم وپر کردن وعصب کشی دندانهای




نشریه 43

یادتون باشه اونایی که حرف حق را می زنن و راه درست را به کردن هوا بوروشور، جعبه




برچسب :