سفرنامه مالزی (قسمت دوم )گنتینگ هایلند

در همه مسافرتهای خارجی که با تور شکل میگیرد خدمات تور فقط شامل بلیط، انتقال از فرودگاه به هتل و برعکس، گشت نیمروزی و ناهار در همان روز اول است و بقیه برنامه ها نه تنها رایگان نیست بلکه مستلزم صرف پول هنگفتی به نسبت قیمت واقعی آنهاست و برای یک خانواده سه نفره مثل ما اصلا به صرفه نیست و صرفا به درد افراد مسن که پیدا کردن آدرسها و اماکن برایشان مشکل است میخورد. ما که از قبل به این مسئله فکر کرده بودیم و راجع به همه اماکن دیدنی، اطلاعات حاصل کرده بودیم بدون کوچکترین وقت کشی شروع به گشتهای خودمان کردیم. اولین برنامه گشتمان جایی بود در 50 کیلومتری حومه کوالالامپور موسوم به گنتینگ هایلند

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B212.jpg

گنتینگ هایلند که به لاس وگاس مالزی شهرت دارد، یکی از نقاط جذاب و دیدنی حومه کوالالامپور  است برای رفتن به آنجا که در ارتفاع 1800 متری از سطح دریا قرار گرفته، میتوان با تاکسی یا اتوبوس تا ایستگاه تله کابین رفت.

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B215.jpg

بعد سوار درازترین و سریعترین تله کابین آسیای جنوب شرقی شد و پس از عبور 11 دقیقه ای از جنگلی استوایی با پوششی انبوه از درختان پهن برگ و شنیدن صدای میمونها و پرندگانی که سکوت جادویی جنگل را در هم میشکنند به شهری افسانه ای رسید شهری برای تفریح و خوشگذرانی صدالبته با صرف هزینه های آنچنانی

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B216.jpg

گنتینگ در اصل نام قمارخانه ای است که وجودش ماجرایی بس دراز دارد. فردی به نام آقای لی که کارگری چینی بوده زمینهای اطراف گنتینگ را مفت مفت میخریده و آخر هفته ها برای تفریح با دوستان کوهنوردش به آنجا میرفته. کم کم به فکر دایر کردن یک قمارخانه کوچک خانوادگی در آنجا می افتد و بعدها به فکر توسعه آن و از آنجایی که رفت وآمد به قله کوه کار هر قماربازی نبوده و گاو نر میخواسته و مردی کهن به فکر راه اندازی یک تله کابین میافتد و خلاصه رویاهایش هر روز به واقعیت نزدیک و نزدیکتر میشوند تا جایی که بعدها بزرگترین هتل جهان با بیش از شش هزارو صد اتاق در آنجا ساخته میشود و انواع پارکها وکازینو ها و بناهای دیگر مکمل این قمارخانه میشوند. امروزدیگر آقای لی زنده نیست تا ببیند آن قمارخانه محقر تبدیل به یکی از جذابترین و محبوبترین اماکن تفریحی مالزی شده و جالب است بدانید که بزرگترین کازینوی جهان بعد از لاس وگاس همین کازینوی گنتینگ است .

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B213.jpg

باتوجه به اینکه مالزی کشوری مسلمان است اسلامگرایان افراطی بارها سعی در تخته کردن در آن کرده اند ولی دکتر مهاتیرمحمد بنیانگذار مالزی مدرن که در آن زمان سمت نخست وزیر ی مالزی را به عهده داشته  و مالزی تقریبا همه چیزش را مدیون اوست، رسما مجوز فعالیت کازینو و تنها قمارخانه های مالزی را صادر کرده چرا که این مجموعه روزانه حدود چهارمیلیون دلار درآمد دارد ضمن اینکه دهها هزار نیروی کار را جذب کرده و سالانه چیزی معادل جمعیت خود مالزی گردشگر و توریست را پذیرا میباشد و این یعنی اشتغال زائی و فقر زدائی

با عبور از دروازه گنتینگ یاد شهر اسباب بازیها در کارتون پینوکیو می افتم شهری پر زرق و برق که فقط برای تفریح و خوش گذرانی ساخته شده و از همان در ورودی فقط زلمبو زیمبو دارد و اسباب بازی

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B220.jpg

اینجا برای خودش شهر فرنگی است و هر نوع وسیله بازی و تفریحی را برای هر گروه سنی از خردسال بگیر تا افراد سالخورده در خود دارد. انواع سرسره های آبی،قایق سواری روی دریاچه مصنوعی، ترن هوایی بسیار مدرن و پرهیجان، سرزمین برفی که قبل از ورود باید مجهز به دستکش وپوتین وکلاه و...شوی واز دنیایی که همه چیزش مصنوعی است ،سرمایش ،برفش، مجسمه ها و درختان پوشیده از برفش و...دیدن کنی و تمام مدت لجت بگیرد و حرص بخوری که چرا ما که همه اینها را در کشورمان داریم نمیتوانیم جذب توریست کنیم .گرچه سرزمین برفی برای ما ایرانیها که میتوانیم برف واقعی را لمس کنیم لطفی ندارد ولی برای آنها که توی کشورشان برف ندارند تجربه خوبی است

 IMG_2549%20-%20Copy.JPG

یکی از مهیجترین قسمتهای گنتینگ تونل وحشت آن است تونل وحشتی که توی آن از قطار خبری نیست و باید پیاده طی طریق کنی و دائم از دست ارواح و اسکلتها و اجنه آنجا که دنبالت میکنند فرار کنی و این وسط اگر جیغ وداد آدمها بگذارد صدای هموطنانت را که از ترس به غلط کردن از حضور در چنین جهنمی افتاده اند را بشنوی

 IMG_2549%20-%20Copy.JPG

و اما علاقمندان به قمار وکازینو  باید بدانند که ورود به قمارخانه و کازینو برای مسلمانان ممنوع است البته نگران نباشید ملاک قضاوت آنها فقط  فاکتورهای ظاهری افراد است و اغلب ایرانیها هم که خب الحمدلله از این لحاظ مشکلی ندارند تازه اگر کسی هم فاکتورهای ظاهری را داشته باشد یک دروغ مصلحت آمیز که به جایی برنمیخورد .

البته مشکل ما برای نرفتن به آنجا وجود ارشیا بود چرا که افراد زیر ۲۱ سال حق ورود ندارند ارشیا راهم که نمیشد به کسی سپرد ورفت این بود که همسرم جواد پیشنهاد داد که بهتر است یکی از ما (که مسلما من بودم )پیش ارشیا بماند ودیگری برود وببیند آن تو چه خبر است .خدائیش اگر شما بودید چنین فداکاری را میکردید و همسرتان را تنهایی به چنین محلی  میفرستادید ؟ و اینگونه بود که هرسه ما از رفتن به آنجا محروم شدیم  والا حتما شرحش را را برایتان مینوشتم .

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B218.jpg

در این فاصله به فروشگاهها ،رستورانها ، و غرفه بازیهای کامپیوتری بچه ها سری زدیم .

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B217.jpg

موقع خروج هم از سالنی خارج شدیم که برخی بناهای معروف جهان مثل مجسمه آزادی آن هم به رنگ سبز ،برج ایفل ،مجسمه بسیار بزرگی از جایزه اسکار  و...را در خود جای داده بود در حالیکه بالای سرمان کشتی پرنده ای در حال حرکت بود . خلاصه هم فال بود و هم تماشا.

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B214.jpg

یکی از چیزهایی که چشمم را گرفت دکورهای بسیار زیبایی بودند که در گوشه و کنار سالنهای گنتینگ به چشم میخوردند وقتی از نزدیک به آنها نگاه کردم متوجه شدم همه از قوطیهای فلزی و پلاستیکی بازیافتی ساخته شده و حقا که چقدر هنرمندانه و زیبا

%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B219.jpg

از سالن که خارج شدیم دیدیم ای دل غافل چقدر زود دیر شده است و هوا تاریک و به شدت سرد است  و اصلا نمیدانیم دروازه خروجی از کدام طرف است و ایستگاه تاکسی کجاست و مشکل بزرگ دیگرمان مهی غلیظ بود که چشم چشم را نمیدید و ما انگار توی ابرها بودیم در حالیکه از شدت برودت هوا میلرزیدیم مسیر دروازه گنتینگ را هم گم کرده بودیم و در آن تاریکی فرو رفته در مه فقط برقهای چون شمشیر بران آسمان را میدیدیم و تفسیر شعر کودکیم را. من در آن لحظه تصور میکردم که شاید این هم یکی از اتاقهای بازی اینجاست و این برقهای آسمان مصنوعی است و آسمان هم با ما شوخی دارد ولی چشمهای وحشت زده ارشیا و دور خود چرخیدنهای پرشتابمان برای پیدا کردن راه خروجی در این شهر افسون شده و بارانی که تا به آن روز نظیرش را ندیده بودم و انگار میخواست زمین را سوراخ کند، نشان از واقعی بودن صحنه داشت .حالا قضاوت کنید اگر در این گیر و ویر یک تاکسی خالی در حال دور زدن تصادفی سر برسد،ما خوش شانس تریم یا راننده تاکسی که مسافرانی چنین وحشتزده،قیمت نپرسیده و چانه نزده مثل قرقی میپرند توی ماشین .

حالا توی تاکسی نشسته ایم و مسیری پیچ در پیچ و جنگلی را که یادآور جاده - چالوس کرج است به سمت پایین می آییم باران که انگار میخواهد شیشه ماشین را بشکند درست تا ورودی هتل همراهیمان  میکند و این است آخرین هیجان گنتینگ این سرزمین افسانه ای

همراه من باشید ادامه دارد


مطالب مشابه :


تورهای مسافرتی پردیس مهر

تورهای مسافرتی پردیس مهر باقطار سالنی دارای سیستم تصویری بلیط قطار درجه یک




سفرنامه روسیه - سنپترزبورگ قسمت سوم ( موزه هرمیتاژ )

پردیس موعود. آوا و اشیای موزه را با قطار به سیبری منتقل کردند به سالنی که بزرگترین قطعه




رمان نفوذ ناپذیر9

-مسافرین قطار تهران- بندر عباس لطفا به سکوی یک سالنی که بیشتر به سالن بار (پردیس رئیسی




درباره تایلند

-- قطار هوایی: یکی ارزان، و سالنی خنك برای صرف آن رستوران ایرانی پردیس در بانکوک و پاتایا




سفرنامه مالزی (قسمت دوم )گنتینگ هایلند

پردیس موعود. آوا و وحشتی که توی آن از قطار خبری نیست و باید پیاده از سالنی خارج شدیم که




مناقصه های کشور 1392/06/17

مسیر برجسته ویژه نابینایان در 22 ایستگاه در حال بهره برداری خط یک قطار پردیس دانشگاهی




بررسی انواع موزه - نویسنده : مسعود جوادی - آرشیتکت

فرودگاه ها،ایستگاه قطار ورودی اصلی پردیس کرج در سالنی بزرگ به نمایش در آوردن




تصاویـر برگزیـده سال 91 از سراسر جـهان (قسمت سوم)

دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید کره جنوبی و اردن در سالنی در آهن قطار سریع




سفرنامه هند قسمت یازدهم (قلعه ای به رنگ کهربا)

پردیس موعود. آوا و دهها فیل پشت سرت قطار شده اند حسابی به ولی نشنیده بودم سالنی چنین




برچسب :