اداب ورسوم مردم استان کردستان

آداب و رسوم مردم کردستان

جشن‌ها و اعیاد

جشن‌ها
وآیین‌هایی‌ که‌ در میان‌ کردان‌ مرسوم‌ است‌، در برگیرندة‌
جشن‌های‌مذهبی‌،قومی‌ و باستانی‌ است‌ که‌ ریشه‌ در باورهای‌ کهن‌ مردم‌
دارد و اغلب‌ تاریخی‌ وپاره‌ای‌ اسطوره‌ای‌ است‌.

جشن‌ نوروز

یکی‌ از مراسم‌ سنتی‌ و باستانی‌ کردستان‌، جشن‌ نوروز است‌. در این‌ مراسم‌ جشن‌ها و نمایش‌ها جایگاه‌ ویژه‌ای‌ دارد.
میرنوروزی‌ و مراسم‌ کوسه‌ گردی‌
میرنوروزی‌
و مراسم‌ کوسه‌ گردی‌ از جمله‌ بازی‌ها و نمایش‌هایی‌ بود که‌ تا دو دهه‌
پیش‌ به‌ عنوان‌ مقدمه‌ نوروز در اسان‌ کردستان‌ برگزار می‌شد مراسم‌
کوسه‌ گردی‌ توسط‌ دو نفر به‌ اجرا در می‌آمد. یکی‌ را کوسه‌ و دیگری‌ را
زن‌ کوسه‌ می‌نامیدند. کوسه‌ لباس‌ مضحک‌ و گشاد و کوتاهی‌ می‌پوشید و
ریش‌ و سبیل‌ انبوهی‌ از پشم‌ گوسفند می‌گذاشت‌ و با گذاشتن‌ کلاه‌ بلند و
شاخ‌ بر سر و آویزان‌ کردن‌ زنگوله‌ای‌ به‌ دور گردن‌ خود، به‌ همراه‌ زن‌
کوسه‌ که‌ او نیز لباسی‌ زنانه‌ می‌پوشید و به‌ نحو مضحکی‌ آرایش‌ می‌کرد،
در کوچه‌ها و معابر به‌ راه‌ می‌ا فتاد و موجب‌ خنده‌ و شادی‌ اهالی‌
می‌شد.
مراسم‌ میرمیرین‌ یا امیربهادری‌
یکی‌ دیگر از مراسم‌ که‌ از
دیرباز در میان‌ کردها رواج‌ اشت‌ و هر سال‌ به‌ مناسبت‌ فرا رسیدن‌ نوروز
با تشریفات‌ و شکوه‌ خاصی‌ برگزار می‌شد، «میرمیرین‌» یا «امیربهادری‌»
است‌. در گذشته‌ این‌ مراسم‌ سنتی‌ از جایگاه‌ ویژه‌ای‌ برخوردار بود. در
این‌ مراسم‌ ضمن‌ تفریح‌  و سرگرمی‌، انتقاد از برخی‌ حکام‌ زورگوی‌ محلی‌
رایج‌ بود و تمثیل‌های‌ فکاهی‌ از فرمانروای‌ مستبد به‌ صورت‌ کمدی‌ و
نشاط‌انگیز به‌ کار می‌رفت‌.
جشن‌های‌ مذهبی‌
جشن‌های‌ مذهبی‌
عبارتند از عید فطر و عید قربان‌ که‌ با نماز مخصوص‌ آن‌ روز و پوشیدن‌
لباس‌ نو و دید و بازدید همراه‌ است‌ و نیز جشن‌ مولودی‌ یا عید تولد
پیامبر (ص‌) که‌ سراسر سرور و شادی‌ است‌ برگزار می‌شود مراسم‌ توام‌ با
پخت‌ غذاهای‌ نذری‌ و آش‌ مخصوص‌ و تقسیم‌ آن‌ در میان‌ مردم‌ است‌ و
همراه‌ با آن‌ مراسم‌ ذکر دراویش‌ و نواختن‌ دف‌ و خواندن‌ اذکار مخصوص‌
شامل‌ مولودی‌ خوانی‌، حمد و ستایش‌ حضرت‌ محمد (ص‌) و نیایش‌ به‌ درگاه‌
خداوند نیز اجرا می‌شود. البته‌ مولودی‌ خوانی‌ در ماه‌های‌ دیگر سال‌،
به‌ جز ماه‌های‌ محرم‌ و صفر، نیز برگزار می‌شود.

مراسم‌ پیر شالیار
مراسم‌
وجشن‌های‌ سنتی‌ دیگری‌ نیز در میان‌ کردان‌ دیده‌ می‌شود که‌ ریشه‌ در
باورهای‌اساطیری‌ و ادیان‌ باستانی‌ ایشان‌ دارد. برگزاری‌ جشن‌ عروسی‌
پیر شالیار از آن‌جمله‌ است‌.
جشن‌ عروسی‌ پیر شالیار (شهریار) مراسمی‌
بسیار کهن‌ است‌. اگرچه‌ این‌ مراسم‌ در طول‌ زمان‌ با تغییرات‌ بسیار
مواجه‌ بوده‌، ولی‌ ریشه‌های‌ کهن‌ اساطیری‌ خود را به‌ خوبی‌ حفظ‌ کرده‌
است‌ در منابع‌ مکتوب‌ تاریخی‌ آمده‌ است‌: پیر روحانی‌ از مغان‌ زرتشت‌
به‌ نام‌ پیر شالیار نزد مردم‌ اورامان‌ بسیار محترم‌ است‌ و کتابش‌ را
به‌ بیگانگان‌ نشان‌ نمی‌دهند و کلماتش‌ به‌ جای‌ ضرب‌المثل‌ به‌ کار
می‌رود. جشن‌ بزرگ‌ مردم‌ اورامان‌ در بهمن‌ماه‌ که‌ سال‌ روز ازدواج‌
اوست‌ برگزار می‌شود.
این‌ مراسم‌ هر سال‌ در بهمن‌ماه‌، در آغاز چله‌ کوچک‌، در سه‌ مرحله‌ و طی‌ سه‌ هفته‌ انجام‌ می‌شود.
در
اولین‌ هفته‌ بهمن‌ماه‌، گردوهایی‌ که‌ از باغ‌ پیر شالیار چیده‌ شده‌،
برای‌ اهالی‌ ارسال‌ می‌شود و به‌ این‌ ترتیب‌ اهالی‌ از شروع‌ مراسم‌ با
خبر می‌شوند.
در دومین‌ مرحله‌ مراسم‌، که‌ شب‌ چهارشنبه‌ بعد آغاز
می‌شود بچه‌های‌ روستا پیش‌ از طلوع‌ آفتاب‌ به‌ پشت‌ بام‌ می‌روند و با
خواندن‌ اشعار و گرفتن‌ هدایایی‌ از اهالی‌، خبر از برآمدن‌ خورشید و آغاز
مراسم‌ قربانی‌ می‌دهند. با طلوع‌ اولین‌ اشعه‌ آفتاب‌، نوبت‌ ذبح‌
گوسفندان‌ و گاوهای‌ قربانی‌ در بین‌ اهالی‌، شب‌ هنگام‌ همه‌ مردان‌ در
خانه‌ پیر جمع‌ شده‌، گروه‌ گروه‌ در جایگاه‌ مخصوص‌ طایفه‌ خود می‌نشینند
و برای‌ تبرک‌ رشته‌ تسبیح‌ چوبین‌ دانه‌ درشت‌ و تخت‌ گیوه‌ به‌ جای‌
مانده‌ از پیر را می‌بوسند. سپس‌ مراسم‌ نواختن‌ دف‌ و گفتن‌ ذکر آغاز
می‌شود.
در سومین‌ جمعه‌ بهمن‌ماه‌، مردان‌ نان‌هایی‌ را که‌ به‌ شکل‌
قرص‌های‌ طلایی‌ رنگ‌ از آرد گندم‌ و مغز بادام‌ کوبیده‌ تهیه‌ شده‌ و با
گیاهان‌ خشک‌ چون‌ ریحان‌ و سیاه‌دانه‌ تزیین‌ شده‌ است‌، بر سر مزار پیر
شالیار می‌برند و پس‌ از جمع‌ شدن‌ بر سر مزار پیر، نان‌ها را روی‌ هم‌
می‌ریزند و آنها را خرد کرده‌، با ماست‌ بین‌ حاضران‌ تقسیم‌ می‌کنند.
هر
سال‌ در دومین‌ هفته‌ اردیبهشت‌، اهالی‌ اورامان‌ و رستاهای‌ مجاور به‌
رسم‌ تبرک‌ و برای‌ شفای‌ بیماران‌ قطعه‌ای‌ از تخته‌ سنگ‌ کنار مزار پیر
شالیار را می‌کنند و با خود می‌برند و بر این‌ باورند که‌ کرامت‌ و پیر
شالیار باعث‌ تبرک‌ این‌ سنگ‌ شده‌ و هر سال‌ دوباره‌ سبز خواهد شد.
به‌
نظر می‌رسد این‌ مراسم‌ که‌ هم‌ زمان‌ با جشن‌ سده‌ بر پا می‌شود یادگار
روزگار پرستش‌ مهر در این‌ سامان‌ است‌. مراسمی‌ که‌ در آن‌ ایزد مهر
برکت‌ بخشنده‌ رادر چهلمین‌ روز زایشش‌، در آن‌ هنگام‌ که‌ زمین‌ آغاز به‌
دم‌ زدن‌ میکند و گوسفندان‌ بار بر زمین‌ می‌نهند، می‌ستاید و با ریختن‌
خون‌ قربانی‌ یاد ایزد حامی‌ دهقانان‌ و تولیدکنندگان‌ را که‌ با کشتن‌
گاو باعث‌ برکت‌ کشت‌ و دام‌ و روییدن‌ رستنی‌ و گیاهان‌ سودمند و خرمی‌ و
شادی‌ ما در زمین‌ می‌گردد، گرامی‌ می‌دارد و پیروان‌ او در مهرابه‌های‌
باستانی‌ بقایای‌ متبرک‌ را که‌ در شمعدان‌ سنگی‌ است‌ بر سکوهای‌ چوبی‌
پاس‌ می‌دارند و جانشین‌ او پیری‌
است‌ با کراماتی‌ شبیه‌ او.

نذری‌ها
یکی‌
دیگر از رسم‌های‌ رایج‌ در منطقه‌، توزیع‌ نذوراتی‌ است‌ که‌ زنان‌ برای‌
برآورده‌ شدن‌ حاجات‌ خود یا اعضای‌ خانواده‌ تهیه‌ می‌کنند. این‌ نذورات‌
شامل‌ نقل‌ و شیرینی‌ است‌ که‌ در مراسم‌ مولودی‌ خوانی‌ تقسیم‌ می‌شود.
گاهی‌ زنان‌ پارچه‌های‌ سبزرنگ‌ نذر می‌کنند و آنها را به‌ زیارتگاه‌های‌
اطراف‌ شهر یا روستا می‌برند و به‌ درختان‌ زیارتگاه‌ها می‌بندند تا حاجت‌
آنها برآورده‌ شود.
ادبیات شفاهی
کردستان‌ سرزمین‌ ترانه‌ها و
آهنگ‌هاست‌ و در هر منطقه‌ آن‌ صدها آهنگ‌، ترانه‌، بیت‌ و لالایی‌ وجود
دارد این‌ ترانه‌ها با رنگ‌های‌ شاد و گوناگون‌ نوازشگر اهل‌ دل‌ است‌.

ترانه‌های‌ مذهبی‌
سرچشمه‌
ترانه‌ به‌ مذاهب‌ اولیه‌ انسان‌ یعنی‌ به‌ دوره‌ میتراییسم‌ می‌رسد و
ترانه‌های‌ مذهبی‌ بر کار و کشاورزی‌ مقدم‌ است‌ از این‌رو دو مقام‌ مشهور
موسیقی‌ کردها یعنی‌ حیران‌ و لاووک‌ به‌ دوره‌های‌ پیش‌ از اسلام‌ نسبت‌
داده‌ می‌شود.

ترانه‌های‌ کار
این‌ ترانه‌ها
نیز از قدمت‌ دیرین‌ برخوردارند این‌ ترانه‌ها از آرزوهای‌ انسان‌ها،
زندگی‌ و آینده‌، شادی‌ها و رنج‌ها و بالاخره‌ امید، تلاش‌ و پویندگی‌
سخنی‌ می‌گوید. در فولکور کردی‌ ترانه‌های‌ عروسی‌، رقص‌، مشک‌زنی‌،
خرمن‌کوبی‌ و دوشیدن‌ گاو وجود دارد. اشعار این‌ ترانه‌ها و واژه‌های‌ آن‌
از زبان‌ ساده‌ترین‌ انسان‌ها گرفته‌ شده‌ و تصویری‌ طبیعی‌ از احساسات‌
دلدادگان‌ جوان‌ را بیان‌ می‌کند.

ترانه‌های‌ خانقاهی‌
از
بخش‌های‌ اساسی‌ آوازهای‌ کردی‌، ترانه‌های‌ خانقاهی‌ است‌. دراویش‌ کرد
آنگاه‌ که‌ از شقاوت‌ بی‌امان‌ روزگار و تبعیض‌های‌ ناروا به‌ ستوه‌
می‌آیند برای‌ رهایی‌ از نامردی‌ها و زرق‌ و برق‌ دنیای‌ مادی‌، سر بر
آستان‌ خانقاه‌ می‌سایند، موهای‌ بلند را رها می‌کنند و هماهنگ‌ با ذکر
«لاالله‌ الالله‌» و نوای‌ پرطنین‌ دف‌ و نی‌ و خواندن‌ اشعار عرفانی‌،
به‌ خلسه‌ فرو می‌روند، به‌ تزکیه‌ روح‌ خود می‌پردازند و از پیر و مرشد
خویش‌ طلب‌ یاری‌ می‌جویند.

مولودی‌ خوانی‌
مولودی‌خوانی‌
نیز از مراسم‌ عرفانی‌ و پرشکوه‌ کردها در روزها و شب‌های ربیع‌الاول‌
است‌. در این‌ شب‌ها در مساجد، خانقاه‌ها و منازل‌، میلاد حضرت‌ محمد (ص‌)
جشن‌ گرفته‌ می‌شود. دراویش‌ گورانی‌ آهنگ‌ مخصوص‌ مولودی‌ را با گروه‌
دف‌زن‌ سر می‌دهند.
نوای عزاداری
زنان‌ میان‌ سال‌ هنگام‌ عزاداری‌ آهنگی‌ به‌ نام‌ «لاونوره‌» را برای‌ بازماندگان‌ فرد رفته‌، سر می‌دهند.

لالایی‌
مادران‌
برای‌ خواباندن‌ کوکان‌ خود لالایی‌ می‌خوانند این‌ لالایی‌ها از
بی‌وفایی‌های‌ می‌گوید اما مفهوم‌ لغوی‌ ترانه‌ها سرشار از عشق‌ مادر به‌
کودک‌ و آرزوهایی‌ خوش‌ برای‌ فردای‌ اوست‌. مادر در حین‌ خواباندن‌ کودک‌
آموزش‌ روح‌ فرزند خود را مد نظر دارد و او را با ریتم‌ و وزن‌ که‌ اساس‌
زندگی‌ آینده‌ او بر آن‌ استوار است‌. آشنا می‌سازد در قالب‌ این‌
لالایی‌ها آینة‌ تمام‌ نمای‌ فرهنگ‌ قوم‌ کرد است‌.
لالایی‌ در لهجه‌
کردی‌ «لای‌، لای‌» یا «لاوه‌، لاوه‌» گفته‌ می‌شود. «لاو» به‌ معنی‌ طفل‌
است‌ و «لاوه‌» به‌ معنی‌ برو کنار از مصدر «لاوندن‌» در لالایی‌ پایگاه‌
و نظام‌ اجتماعی‌ مادر، و از طریق‌ آن‌ درد و رنجی‌ که‌ منتقل‌ می‌شود،
دارای‌ نقش‌ اساسی‌ است‌. در هر حال‌ لالایی‌ بر پایة‌ اعتقادات‌ محکم‌
مذهبی‌ بنا شده‌ و مادر برای‌ سلامت‌ فرزندش‌ از خداوند و گاه‌ از
امامزادة‌ ولایت‌ خود کمک‌ می‌گیرد. مادر این‌ احساسات‌ رادر قالب‌ شعر
ادا می‌کند:

الله‌ بوبکم‌ توخوا
باروله‌ کوسه‌ هجیج‌ نگادارت‌ بی‌
الله‌ لای‌ کورپه‌ لای‌ روله‌ لای‌
یعنی‌
برای‌ تو ای‌ فرزندم‌ تا کوسه‌ هجیج‌ نگهدارت‌ باشد. کوسه‌ هجیج‌
زیارتگاه‌ پیری‌ است‌ که‌ به‌ اعتقاد اهالی‌، برادر امام‌ رضا (ص‌) و
صاحب‌ کرامات‌ بسیار است‌.
در بعشی‌ از نقاط‌ کردنشین‌ لالایی‌هایی‌ با
مضمون‌های‌ خاص‌ برای‌ فرزندان‌ خوانده‌ می‌شود تا کودک‌ از درون‌ گهواره‌
برای‌ جدال‌ با زندگی‌ آمادگی‌ یابد. از آنجا که‌ انسان‌ روستایی‌ وابسته‌
به‌ زمین‌ است‌ و زمین‌ پشتوانة‌ عظیم‌ مادی‌ و معنوی‌ او محسوب‌ می‌شود
که‌ به‌ نیروی‌ کار انسانی‌ می‌توان‌ از آن‌ بهره‌ گرفت‌، این‌ نیروی‌ کار
در خانواده‌ در واژه‌ «کور» یا «پسر» خلاصه‌ می‌شود.
ترانه‌های‌ محلی‌ و اشعار مذهبی‌
بخش‌
مهمی‌ از فولکلور کردی‌ در ترانه‌های‌ بومی‌ و محلی‌ تجلی‌ می‌یابد که‌
مانند داستان‌های‌ غنایی‌، ریشه‌ در فرهنگ‌ اقوام‌ دارد. سابقة‌ تاریخی‌
ترانه‌های‌ حتی‌ به‌ نخستین‌ روزهای‌ زندگی‌ قبیله‌ای‌ و غارنشینی‌
می‌رسد. تصاویر این‌ اشعار از بافت‌ زندگی‌ اجتماعی‌ و تولیدی‌ در
چهارچوب‌ نظام‌ شبانی‌ و دام‌داری‌ الهام‌ می‌گیرد.
نمونه‌ای‌ از این‌ ترانه‌ها که‌ توسط‌ زنان‌ خوانده‌ و منتل‌ می‌شود، ترانه‌ای‌ است‌ که‌ در هنگام‌ مشک‌زنی‌ خوانده‌ می‌شود:
های‌ ماله‌ بابم‌ مه‌ شکه
مه‌ شکه‌ م‌ مه‌ شکه‌ م‌ مانگایه‌
دخه‌ ی‌ ژینی‌ ثه‌ و ره‌ عنایه
وه‌ ک‌ پاله‌ وانی‌ وایه‌
هه‌ ی‌ ماله‌ بابم‌ مه‌ شکه‌
نه‌ وه‌ نه‌ و رو به‌ هاره‌
مه‌ شکه‌ م‌ رونی‌ به‌ باره
چه‌ نده‌ جوانه‌ چه‌ نده‌ له‌ باره‌
یعنی‌:
خانه‌ پدری‌ام‌ مشک‌ است‌
مشک‌ من‌ مشک‌ ماده‌ گاو است‌
آن‌ را به‌ هم‌ می‌زند آن‌ دختر زیبا
به‌ مانند پهلوانی‌ می‌ماند
خانه‌ پدری‌ام‌ دارای‌ مشک‌ است‌
بنگر امروز بهار است‌
و بار مشک‌ من‌ روغن‌ است‌
وه‌ که‌ زیبا و با طراوت‌ است‌.
زنان‌
کرد وقت‌ بافتن‌ قالی‌ و گلیم‌ اشعاری‌ می‌خوانند که‌ به‌ آن‌
«به‌رته‌ونانه‌» می‌گویند. این‌ اشعار سرشار از مفهوم‌ احساسی‌ خواننده‌
است‌ که‌ از روزگار خود شکایت‌ دارد. این‌ اشعار را می‌توان‌ رنج‌نامه‌ای‌
دانست‌ که‌ عروس‌ها در خانة‌ شوهر سر می‌دهند.
از دیگر اشعار زایج‌ که‌
توسط‌ زنان‌ خوانده‌ می‌شود، ترانه‌ «لون‌ هواران‌» است‌. این‌ ترانه‌ نیز
حکایت‌ از رنج‌ و فراق‌ زنان‌ دارد و ضمن‌ توصیف‌ زیبایی‌های‌ منطقه‌، بر
ارزش‌ها و هنجارها تاکید می‌کند. این‌ ترانه‌ را زنان‌ وقت‌ دوشیدن‌ شیر،
یا در حالی‌ که‌ مشک‌ بر پشت‌ راه می‌روند و یا نخ‌ می‌ریسند، می‌خوانند.

ضرب‌المثل‌ها
زمانت‌ ره‌ مه‌ ت‌ بی‌ سه‌ رت‌ سلامه‌ ته‌
یعنی‌: زبانت‌ آرام‌ بگیرد، سرت‌ سلامت‌ است‌.
که‌ ته‌ که‌ و ته‌ زاریک‌ ده‌ که‌ ویته‌ شاریک‌
یعنی‌: وقتی‌ حرف‌ به‌ دهان‌ افتاد، در یک‌ شهر نیز رایج‌ می‌شود.
له‌ نالیشی‌ ده‌ وله‌ بز یاریج‌
یعنی‌: یکی‌ به‌ نعل‌ بزن‌ یکی‌ به‌ میخ‌
گوشتی‌ راین‌ خوم‌ ئه‌ خوه‌م‌ و منتی‌ قه‌ساب‌ ناکشیم‌
یعنی‌: گوشت‌ ران‌ خودم‌ را می‌خورم‌ ولی‌ منت‌ قصاب‌ را نمی‌کشم‌
گاو سن‌ له‌ چاوی‌ خوی‌ دانابینی‌ ده‌ رزی‌ له‌ چاوی‌ خه‌ لکائه‌ بینی‌
یعنی‌: گاوآهن‌ را در چشم‌ خود نمی‌بیند سوزن‌ را در دیگران‌ می‌بیند.
له‌ هه‌ر لاییکوبای‌ بیت‌ شه‌ن‌ ئه‌ کات‌
یعنی‌: از هر طرف‌ که‌ باد بوزد او خرمن‌ را باد می‌دهد.
وه‌ ک‌ کاسه‌ی‌ چاور هیچ‌ ناگریته‌ خوس‌
یعنی‌: کاسة‌ چرب‌ هیچ‌ چیز به‌ خودش‌ نمی‌گیرد.
خوا نجار نیه‌ تخت‌ تاشی‌
یعنی‌: خداوند نجار نیست‌ اما تخته‌ تراش‌ است‌.

پوشاک‌
پوشاک‌
مردان‌ و زنان‌ کرد شامل‌ تن‌پوش‌، سرپوش‌ و پای‌افزار است‌. ساخت‌ و
کاربرد هریک‌ از این‌ اجزا، بسته‌ به‌ فصل‌، نوع‌ کار و معیشت‌ و مراسم‌ و
جشن‌ها با یکدیگر تفاوت‌ دارد. هرچند پوشاک‌ نواحی‌ مختلف‌ کردستان‌ مانند
اورامان‌، سقز، بانه‌، گروس‌، سنندج‌، مریوان‌ و... متفاوت‌ است‌، اما از
نظر پوشش‌ کامل‌ بدن‌، همه‌ با هم‌ یکسان‌ هستند. پیش‌ از ورود پارچه‌،
کفش‌های‌ خارجی‌ و سایر محصولات‌ داخلی‌ به‌ استان‌ کردستان‌، بیشتر
پارچه‌ها و نیز پای‌افزار مورد نیاز توسط‌ بافندگان‌ و دوزندگان‌ محلی‌
بافته‌ و ساخته‌ می‌شد.
از نظر بافت‌ پارچه‌، منطقه‌ سقز و از نظر
ساخت‌ پای‌افزار «گیوه‌» یا «کلاش‌» و «کالی‌» اورامانات‌ و آبادی‌های‌
پیرامون‌ کوهستان‌ شاهو مانند هجیج‌، نودشه‌ و آبادی‌های‌ نوسود شهرستان‌
پاوه‌ چون‌ میریه‌، خانه‌دره‌، مژگان‌، مزوی‌ و وزلی‌ از عمده‌ترین‌
نواحی‌ بافت‌ و صدور پارچه‌ و پای‌افزار در استان‌ به‌ شمار می‌رفتند.
جولایی‌ و بافت‌ پارچه‌ و انواع‌ منسوجات‌ مانند بوزو، برمال‌، جاجم‌،
بره‌، پوشمین‌، موج‌، جوراب‌، دستکش‌، زنگال‌ و کلاء به‌ عنوان‌ حرفه‌ یا
کار جنبی‌ بخشی‌ از آبادی‌ نشینان‌ مناطق‌ مختلف‌ کردستان‌ محسوب‌ می‌شد.

پوشاک‌ مردان‌
لباس‌ مردان‌ کرد عبارت‌ است‌ از:
چوخه‌:
نیم‌تنه‌ای‌ پنبه‌ای‌ یا پشمی‌ است‌ که‌ در ناحیه‌ سقز، بانه‌ و مریوان‌
به‌ آن‌ «کوا» می‌گویند و درسنندج‌ آن‌ را «چوخه‌» می‌نامند.
پانتول‌: شلواری‌ گشاد با دم‌پای‌ تنگ‌ است‌ که‌ «رانک‌» نیز نامیده‌ می‌شود.
ملکی‌: نیم‌تنه‌ای‌ بدون‌ یقه‌ است‌ که‌ از پایین‌ نیم‌تنه‌ تا بالا به‌ وسیله‌ دکمه‌ بسته‌ می‌شود.
لفکه‌
سورانی‌: پیراهنی‌ با آستین‌ فراخ‌ و بلند و زبانه‌ای‌ مثلث‌ شکل‌ در
انتهای‌ آستین‌ است‌ که‌ آن‌ در حال‌ عادی‌ دور مچ‌ یا بازو می‌پیچند.
شال‌:
که‌ به‌ آن‌ «پشتون‌» و «پشتینه‌» نیز می‌گویند، پارچه‌ای‌ است‌ تقریباً
به‌ طول‌ 3 تا 10 متر که‌ بر روی‌ لباس‌ در ناحیه‌ کمر بسته‌ می‌شود.
دستار: یا کلاغه‌که‌ به‌ آن‌ دشلمه‌، مندلی‌، رشتی‌، و سروین‌سربندنیز گویند و مردان‌ به‌ جای‌ کلاه‌ از آن‌ استفاده‌ می‌کنند.
فرنجی‌: یا فره‌جی‌که‌ ویژه‌ مردان‌ ناحیه‌ اورامانات‌ است‌ و از نمد ساخته‌ و آماده‌ می‌شود.
کله‌ بال : نوعی‌ از نمد پوششی‌ است‌ که‌ چوپانان‌ در مناطق‌ چرای‌ گله‌ در صحرا استفاده‌ می‌کنند.

پوشاک‌ زنان‌
لباس‌ زنان‌ کرد عبارت‌ است‌ از:
جافی‌:
شلواری‌ همانند شلوار مردان‌ است‌. این‌ شلوار را زنان‌ کرد، به‌ ویژه‌
زنان‌ روستایی‌، هنگام‌ کار می‌پوشند. در سایر مواقع‌، زنان‌ شلوار گشاد
از جنس‌ حریر به‌ پا می‌کنند.
کلنجه‌: نیم‌تنه‌ای‌ است‌ که‌ روی‌
پیراهن‌ بلند می‌پوشند و رد اورامان‌ آن‌ را «سوخمه‌» می‌نامند و از
پارچه‌ زری‌ یا مخمل‌ دوخته‌ می‌شود.
شال‌: از پارچه‌ای‌ زیبا بر ریو لباس‌ در ناحیه‌ کمر بسته‌ می‌شود.
کلاو:
یا کلاه‌ که‌ از جنس‌ مقوا و به‌ شکل‌ استوانه‌ای‌ کوتاه‌ است‌ که‌ آن‌ را
با پولک‌هایی‌ رنگین‌ به‌ صورت‌ بسیار زیبایی‌ تزیین‌ می‌کنند.
کلکه‌:
روسری‌ یا دستاری‌ است‌ که‌ به‌ جای‌ کلاه‌ مورد استفاده‌ زنان‌ قرار
می‌گیرد کلکه‌ دارای‌ رشته‌ بلندی‌ از ابریشم‌ سیاه‌ و سفید با
ملیله‌دوزی‌ است.


خوراک‌
مردم‌ کردستان‌
به‌ دلیل‌ شیوه‌ معیشت‌ مبتنی‌ بر دام‌داری‌، زراعت‌، باغ‌اری‌، و
زنبورداری‌، از گیاهان‌ طبیعی‌ خوراکی‌ ماند قارچ‌، کرفس‌، کنگر، ریواس‌،
خوژه‌ و... به‌ هر دو صورت‌ تازه‌ و خشک‌ کرده‌، بسیار استفاده‌ می‌کنند
الگوهای‌ غذایی‌ و مواد تشکیل‌ دهندة‌ آن‌ در میان‌ کردها بسیار ساده‌ و
از موادی‌ تشکیل‌ می‌شود که‌ در دسترس‌ خانوارها قرار دارد.
از پنیر
ممتاز کوهستان‌های‌ کردستان‌، شیر، عسل‌، درختان‌ گردو و انجیر آنجا و
اشتغال‌ مردمان‌ به‌ نگه‌داری‌ گوسفند «اصطخری‌» در قرن‌ چهارم‌ ه . ق‌
سخن‌ گفته‌ است‌.
عمده‌ترین‌ خوراک‌ در میان‌ کردان‌ عبارت‌ است‌ از:
ـ پلوکه‌ به‌ صورت‌کته‌ یا شله‌ برنج‌ با گوشت‌ پخته‌ تهیه‌ می‌شود.
ـ دوغه‌وایا آش‌ دوغکه‌ در آن‌ کوفته‌ ریزه‌ هم‌ می‌ریزند و از نخود، کمی‌ سبزی‌ خشک‌ شده‌ با برنج‌ و بلغور تشکیل‌ می‌شود.
ـ ساوار، که‌ از گندم‌جوشانده‌ و خشک‌ و آرد شده‌ با افزودن‌ کره‌ می‌پزند.
ـ گردول‌، خوراکی‌ است‌ک‌ از برنج‌ یا ارزن‌ پخته‌ شده‌ در دوغ‌ با افزودن‌ مغز گردو و گیاهان‌ معطر درست‌می‌شود.
ـ ترخینه‌، عبارت‌ ازبرنج‌ یا گندم‌ پخته‌ همراه‌ با ادویه‌ و ترشی‌ است‌.
ـ شله‌گنیم‌، با گندم‌خرد شده مره‌که‌و گوشت‌ قورمه‌ و کره‌ می‌پزند

عيد نوروز داراي قدمتي بس کهن است. جشن سال نو، که ما آن را نوروز مي‌ناميم، نزد سومريان نيز شناخته شده بود و عناصر اصلي آن در ميان مردم مصر نيز رواج داشته است. پيشينه‌ نوروز نه تنها به دوران مشترک هند و اروپايي باز مي‌گردد،‌ بلکه در ميان اقوام کهن‌تر نيز وجود داشته است.

در اساطير ايران، پيدايش نوروز را به بر تخت نشستن جمشيد پيشدادي نسبت داده‌اند. اما در نزد مردم کُرد، رأي غالب مربوط به داستان کاوه آهنگر و ضحاک مي‌شود. هنگامي که کاوه بر ضحاک پيروز شد مردم به مناسبت اين پيروزي بر کوه‌ها آتش افروختند و دست در دست هم به شادماني پرداختند. از آن سال تاکنون مردم کُرد هر ساله در اول بهار به بزرگداشت آن روز فرخنده،‌آتش روشن مي‌کنند و به شادماني و شادخواري مي‌پردازند. از طرفي ديگر در افسانه‌هاي مردم کُرد،‌ «خاتو زمهريري» که نماد زمستان است دو پسر داشته که با رسيدن فصل بهار مي‌مُردند و سال ديگر در زمستان متولد مي‌شدند. اين افسانه با توجه به وضع اقليمي کردستان توجيه‌پذير است.

در مناطق کُردنشين رسم‌هاي ديگري نظير ميرنوروزي و کوسه‌گردي نيز در نزديکي‌هاي بهار انجام مي‌شده است که همگي آن‌چه گفته شد نشان از اهميت آمدن بهار براي قوم کُرد دارد.

اما اين‌که چگونه و به چه نحو اهالي سنندج به پيشواز نوروز رفته‌ و آن را برگزار کرده‌اند، ‌داستاني است که آقاي ايازي در کتاب آينه سنندج به صورتي بسيار مفيد به آن پرداخته است که ما نيز در اين‌جا گوشه‌هايي از آن را آورده‌ايم.

در شهر سنندج از نيمه‌هاي اسفندماه و شايد زودتر خانواده‌ها دست به تدارک نوروز مي‌زدند. از جمله‌ اين تدارکات تهيه‌ سمنو بود. خانم‌هاي خانه گندم، عدس و کنجد را در پارچه‌اي ريخته و در ظرفي مسي قرار مي‌دادند. بعد از ريختن آب بر روي آن در جلوي نور ملايم خورشيد مي‌گذاشتند تا دانه‌ها جوانه بزند.

پدر خانواده در اين فرصت اندکِ قبل از عيد به بازار مي‌رفت تا براي اهالي خانه لباس و کفش تهيه کند. از ديگر چيزهايي که قبل از عيد آماده مي‌شد آجيل، ‌شيريني، ميوه، برنج، روغن و گوشت بوده است.

لازم به ذکر است مردم سنندج به مانند اعياد مذهبي که روز قبلِ آن را عرفه مي‌نامند،‌ روز قبل از عيد نوروز را نيز عرفه مي‌ناميدند. اين روز شلوغ‌ترين روز سنندج بوده است. خانواده،‌ لباس‌هايشان را از خياطي مي‌گرفتند، مردم‌ها به سلماني مي‌رفتند، و زن‌ها در پي خريد تخم مرغ بودند. در خانواده‌هاي سنندجي کمتر از يک تغار (30 عدد) تخم‌مرغ نمي‌خريدند. تعداد اين تخم مرغ‌ها گاهي به سه تا چهار تغار نيز مي‌رسيد. تخم‌مرغ‌ها آبپز مي‌شد و همگي اعضاي خانواده دست به رنگ کردن آن‌ها مي‌زدند تا با برابر قرار دادن زمين و تخم‌مرغ، با رنگ کردن آن، زمين را نيز رنگ زده باشند.

چند روز قبل از عيد، جوانان روستا، بوته‌هاي خار را جهت فروش به شهر مي‌آوردند. خانواده‌ها آن را تهيه کرده و بر پشت بام مي‌گذاشتند. از ديگر موارد جهت آتشبازي فيشک (فشفشه)، ماتاو، تقه، کوزي و تيزان بود.

از جمله چيزهايي که قبل از عيد توسط بچه‌ها تهيه مي‌شد، «نوروزنامه» بود. نوروزنامه عبارت از يک صفحه سفيد بود که در بالاي آن اشکالي مانند سماور، قليان، سمنو، تخم‌مرغ رنگ شده، شيريني و ماهي نقاشي مي‌شد و پايين آن در چهار ستون اشعاري که هر مصرع در يکي از سطرهاي اين ستون‌ها جاي مي‌گرفت مي‌نوشتند. بچه‌ها اشکال را رنگ‌آميزي کرده و موقع تحويل سال به پدر و مادر خود مي‌دادند و عيدي طلب مي‌کردند.

در نوروز خوانچه‌هايي براي عروس‌هاي نامزد شده يا دخترهايي که به خانه‌ شوهر رفته بودند مي‌بردند. گاه تعداد اين خوانچه‌ها به دوازده نيز مي‌رسيد. طلا، عطر، دستمال، جوراب، تخم‌مرغ رنگ شده، صابون، پارچه، ماهي، شربت، سمنو، شيريني و آجيل و از همه مهمتر سيب سرخ زرورق زده شده، از اقلامي بود که در خواچه‌ها وجود داشت.

در شب نوروز بوته‌هاي خارِ آماده شده توسط پدر خانواده آتش زده مي‌شد و بچه‌ها نيز شروع به آتش‌بازي مي‌کردند. لازم به ذکر است در مناطق کُردنشين،‌ آتش مخصوص نوروز بوده و در چهارشنبه سوري (چوارشه‌مه کوله) به هيج وجه آتش روشن نمي‌شد. بعد از خاموش شدن آتش، خانواده به خانه رفته و شام مي‌خوردند. در سنندج معمولاً اين شام حلوا بوده و غذاي اصلي که پلو خورشت است را براي فرداي آن صرف مي‌کردند.

در قديم که راديو و تلويزيون در سنندج نبود، مردم از روي تقويم‌هاي جيبي منجم‌باشي يا تقويم پيوندي کردستاني ساعت و دقيقه‌ سال تحويل را مي‌دانستند.

مردم سنندج به هنگام تحويل سال، آينه‌ تمام قد سنگي يا نيم قد را به ديوار تکيه داده و در دو طرف آن شمعداني با شمع روشن قرار مي‌دادند. جلوي آينه سفره‌ کوچک سفيدي پهن مي‌کردند که روي آن سمنوي تزئين شده با روبان قرمز، تخم مرغ رنگ شده، ماهي، شيريني، آجيل و تنگ‌هاي رنگارنگ شربت قرار مي‌دادند. پدر خانواده وضو مي‌گرفت و با تحويل سال براي خانواده و آشنايان دعا مي‌کرد.

بچه‌ها «نوروزنامه‌»ها را مي‌دادند و عيدي مي‌گرفتند. خانواده‌هايي که دختر شوهر داده يا عروس داشتند منتظر عيد ديدني بچه‌هايشان مي‌شدند و کوچک‌ترها نيز به عيد ديدني بزرگ‌ترها مي‌رفتند. بچه‌ها هر يک سهم خود را از تخم‌مرغ‌ها دريافت مي‌کردند ‌و جهت انجام «هيلکه شکينه» به کوچه مي‌روند. رسم تخم‌مرغ شکستن در سنندج به اين نحو است که هر يک از دو نفر تخم‌مرغ‌هايشان را در دست گرفته و بر روي هم‌ مي‌زنند. تخم‌مرغ هر کدام شکست، بايد آن را به طرف ديگر که تخم‌مرغ‌اش سالم مانده بدهد. اين رسم به صورت ديگري نيز اجرا مي‌شود. چند نفر که در اين کار شرکت مي‌کنند تخم‌مرغ‌هايشان را به هم مي‌زنند و هر تخم‌مرغي شکسته شد آن را روي زمين گذاشته و اين کار را تا زماني که تنها يک‌نفر تخم مرغ نشکسته داشته باشد ادامه مي‌دهند. تمام تخم‌مرغ‌هاي روي زمين ازان کسي است که تخم مرغ سالم دارد.

در مناطق ديگر کُردنشين رسم‌هاي زيادي در رابطه با نوروز وجود دارد. از جمله‌ي اين رسم‌ها به کوه و دشت رفتن مردم در صبح زود است. آنها دست خود را با شبنم تر کرده و بر صورت و لباس خود مي‌کشند و اعتقاد دارند اگر کسي مريض باشد شفا مي‌يابد. در ديگر مناطق مردم صبح زود از روستا به راه افتاده و با خود آرد مي‌بردند.
وقتي به کوه رسيدند آرد را خمير کرده و دسته‌اي گُل در آن فرو مي‌کنند. خمير و گل را به روستا آورده و روي درب منزل‌شان مي‌گذارند. آنها اعتقاد دارند با اين کار بهار را به خانه‌شان آورده و باعث خير و برکت مي‌شود.


مطالب مشابه :


شهرستان قروه

ایرانگردی-گردشگری-نقشه-ایران ی درازای خاوری و 35 درجه و 10 دقيقه ی پهنای شمالی و ارتفاع 1790




لیست روستاهای شهرستان قروه

حومه دهگلان. ئيلاق کتاب "بارگه ی یاران" نقشه شهر سنندج برای




جمعیت شهرهای استان کردستان

دانستنیها ی تاریخ وجغرافیایی ایران نقشه های سیاسی وجغرافیای استانهای ایران دهگلان: ۲۰




هادی ضياءالديني

میژووی ژیاری کوردستان*تاریخ تمدن کردستان - هادی ضياءالديني - روزنامه ی *ژیار *(شهرام شیخ




اداب ورسوم مردم استان کردستان

دانستنیها ی تاریخ وجغرافیایی ایران وجهان - اداب ورسوم مردم استان کردستان - اشنایی کامل با




به سايت فارسي كودكان دات او آر جي خوش آمديد

هلیامجیدی دهگلان یاداشتهایی برای دخترم و همه ی دختران دنیا ورود به سايت · نقشه سايت.




نفرات برتر یازدهمین دوره مسابقات علمی کاربردی شاخه کار دانش استان کردستان اعلام شد

نقشه تمام ورامین فرامرز ی از سقز به ترتیب رضا مرادیان از دهگلان ووحید فلاحی از




برچسب :