خاطرات يكي از خادمين حضرت ابوالفضل العباس (ع)

كرامات قمر بنی هاشم از زبان خادم قديمی حرم مطهرش

خادم حضرت اباالفضل(ع) كه 36 سال در اين شغل بوده و از 12نسل قبل در اين شغل بوده‌‌اند، بخشي از معجزات و كرامات و مشاهدات خود را از علمدار كربلا بيان كرد.

در جريان سفر زيارتي و معنوي كارواني از ايران به كربلاي معلي و عتبات عاليات در بخشي از اين سفر به ديدار شيخ عباس محمد علي الكشوان آل شيخ رفتيم و از خاطرات 36 ساله خادمي و كفشداري حضرت اباالفضل توسط وي استفاده كرديم.
بنابر گفته شيخ عباس 74 ساله كه هم اكنون ظاهرا به بيماري‌هاي ريوي مبتلا شده و در يك خانه قديمي و كوچك در يكي از كوچه‌هاي پشت حرم حضرت اباالفضل در پلاك 10 زندگي مي‌كند روي ديوار آن پلاك كوچكي نوشته شيخ عباس محمد علي الكشوان، در حياط كوچك اين خانه جنوبي يك نفر اصل خرما و يك اصله مو انگور قرار دارد، اين خادم قديمي خاطرات فراواني دارد.
بنابرگفته وي خاندان كشوان بيش از 485 سال قبل نسل اندر نسل از 12 پشت قبل به شغل خادمي ، كليدداري حرم و كفشداري حضرت اباالفضل مشغول بوده و خود شيخ عباس 3 بار به ايران مراجعت كرده، اما به خاطر ارتباط با زائران ايراني زبان فارسي را به راحتي صحبت مي‌كند.
عباس كشواني همچنين خاطراتي از زمان حضور امام خميني در عراق و زيارت حرم اباعبدالله و حضرت اباالفضل دارد كه مي‌گويد بسيار به امام خميني علاقمند بوده و حتي با پسر شهيدش حاج مصطفي خميني كه هم اكنون در مرقد حضرت علي (ع) در نجف مدفون است، دوست بوده و رابطه صميمي داشته است.


حاج عباس مي‌گويد: امام راحل در نجف اقامت داشت، اما هر موقع به كربلا براي زيارت امام حسين مي‌آمد در خيابان صاحب الزمان(عج) در كوچه سادات منزل مي‌گزيد و از روز اول كه به عراق آمده بود تا زمان برگشتن به ايران مرتب به اين عتبات عاليات رفت و آمد و زيارت داشت، اما بيشتر حلقه درس امام در نجف اشرف برگزار مي‌شد.
كاروان زيارتي خبرگزاري فارس كه در صبح روز عرفه در منزل شيخ عباس كشوان حاضر شد، در همان لحظه به دليل ازدحام زائران در كربلا و عدم كشش شبكه برق اين كشور مرتب برق‌ها قطع مي‌شد و خانه كوچك شيخ عباس در تاريكي ظاهري ناشي از قطع برق، اما در روشني معنويت ناشي از خادمي حضرت اباالفضل قرار داشت و زائران با گوش دل خاطرات اين كفشدار با سابقه و خادم اقدم علمدار كربلا را مي‌شنيدند و گريه مي‌كردند.
شيخ عباس گفت: حقيقتا سعادت داريد كه در روز عرفه در حرم امام حسين حاضر شده‌ايد، زيرا طبق روايات خداوند اول به زوار اباعبدالله توجه مي‌كند، سپس به زوار بيت‌الله در صحراي عرفات نظر مي‌كند و شما چه سعادتي داريد كه در اين روز به كربلا آمده‌ايد.
وي افزود: اين خانه هم خانه قمر بني‌ هاشم است و شما مهمان اباالفضل هستيد، اما بايد توجه داشته باشيد كه درياي رحمت اباعبدالله بسيار گسترده است و شايد خبر نداشته باشيد، زيرا آن بزرگوار به همه زوار توجه خاصي مي‌كند و كسي را دست خالي روانه نمي‌كند.

شيخ عباس گفت: متأسفانه عده‌اي به زوار امام حسين به ديده خوب نگاه نمي‌كنند و اگر جواني با قيافه امروزي و فوكلي به زيارت برود، يا ريش نداشته باشد شايد به ديده ديگري نگاه كنند، گرچه نمي‌گويم ريش تراشيدن خوب است، اما اينجا(كربلا) كعبة‌العشاق است و در اين مكان هر كس ناقص وارد شده به صورت تمام از آن خارج شده است و هر كس به اخلاص به زيارت امام حسين آمده هر كاري كرده باشد، جز آزار مردم و قتل نفس انجام داده باشد، به خدا قسم كه با يك استغفرالله نزد اباعبدالله بخشيده و پاك مي‌شود.
شيخ عباس كشوان كه دشداشه عربي بر تن داشت و مرتب به دليل گرد و غبار ناشي از 36 سال كفشداري سرفه‌هاي عميق انجام مي‌داد، سخنان خود را با لهجه عربي و به زبان شيواي فارسي ادامه داد و گفت: شما زوار امام حسين از لحظه‌اي كه از خانه خود بيرون آمده‌ايد، تعداد قدم‌هاي شما نوشته مي‌شود هر چه خرج كرديد زحمت كشيديد، در آفتاب ايستاديد، لب مرز معطل شديد، من سند دارم و مي‌گويم كه همه اينها در دفتر امام حسين(ع) نوشته مي‌شود.



پذيرايي امام حسين(ع) از 10 ميليون زائر در يك روز
شيخ عباس كشوان گفت: از 40 سال قبل تاكنون اربعين سال گذشته جمعيت زوار حاضر در حرم امام حسين به اعدادي مانند 14 ميليون رسيد كه كمترين رقم اعلام شده از راديو انگليسي 10 ميليون ذكر شده است اما هيچ كس نشنيد كه اين حداقل 10 ميليون نفر بي‌ نهار يا شام مانده و يا اذيت شده باشند و اينها همه از سفره كرم امام حسين و علمدار كربلا است.
وي افزود: اين كربلايي كه هم اكنون پر از زائران دلشيفته است همان كربلايي است كه در زمان صدام معدوم توسط نيروهاي بعثي خراب شده بود و به گلوله بسته شده بود و هنوز آثار گلوله بر در و ديوار حرم پيدا است و بخشي از آن سنگ‌ها به صورت يادگاري در حرم نصب شده است.
در انتفاضه شيعيان كربلا در سال 1991 مطابق با 1370 شمسي زمان جنگ كويت بعد از متوجه شدن قيام مردم كربلا صدام دستور به گلوله بستن مردم را داد كه مردم به حرم امام حسين پناه آوردند اما آن ملعون دستور تيراندازي و به رگبار بستن مردم را داد و هنوز آثار ستون‌هاي سوراخ‌ سوراخ شده در خيابان‌هاي اطراف حرم مانند خيابان باب القبله و نيز بخش‌هايي از سنگ‌هاي تيرخورده حرم امام حسين به صورت يادگاري و با نوشته‌هاي عربي در حرم امام حسين موجود است.
شيخ عباس كشوان در ادامه افزود: اگر كتاب مدينه الحسين سيد عبدالحسين آل طعمه و كتاب تاريخ كوفه عبدالكريم را بخوانيد، هميشه در روزهاي اربعين و عاشورا وضع كربلا همين گونه بوده است.

عنايت امام حسين به يك يهودي
عباس كشوان در بيان خاطره‌اي ‌از كرامت حضرت عباس گفت: در بغداد كاروانسراي مرغي قرار دارد كه اكثر تجار عراق در آن غرفه دارند كه در آن يك فرد يهودي به نام اسحاق و يك همسايه شيعه به نام محمد حسين از تجار عراق نيز قرار داشت كه در يك روز عاشورا همه تجار با بستن حجره‌هاي خود عازم كربلا بودند كه تنها اسحاق و محمد حسين مانده بودند كه اسحاق به محمدحسين پيشنهاد مي‌داد، حال كه همه رفته‌اند تو به عنوان هم صحبت من در بغداد بمان كه وي نيز پاسخ داد، من زيارت امام حسين را به هيچ چيز در دنيا نمي‌دهم و بايد عازم كربلا شوم كه در اين بين اسحاق نيز كه تنها مانده بود، گفت: مرا هم با خود ببر.
وي پاسخ داد: تو كه يهودي هستي و اصلا مسلمان نيست به چه كارت مي‌آيد، اسحاق گفت مرا هم ببر در آنجا در قسمتي از كربلا مي‌مانم و نظاره‌گر مي‌شوم، چون اينجا طاقتم نمي‌آيد و در نهايت مورد قبول واقع شد و اسحاق قبول كرد، پيراهن خود را عوض كرده، چفيه و اگال بپوشد و در جايي از بغداد در يك هتل به سر ببرد.
وقتي محمد حسين در كربلا مشغول زيارت بود و هنگامي كه روز 24 يا 26 صفر كه عزاداري‌ها تمام مي‌شود، قصد مراجعت به بغداد را داشت، همان شب در خواب امام حسين (ع) مي‌بيند كه در كنارش يك ميز كوچك و بزرگ به سمت قبله قرار داشت و آقايي از حرم بيرون آمد كه نورش تا به آسمان ادامه داشت و او اباعبدالله بود پس از آن آقايي شجاع مانند ماه چهاردهم آمد كه فهميدم قمر بني هاشم است (اي ماه بني‌هاشم / خورشيد لقاء عباس/ اي نور دل زينب، شمس شهدا عباس) بعد يك جواني آمد كه صورتش مانند پيغمبر بود كه معلوم شد، علي اكبر است سپس قاسم، حبيب بن مظاهر و ديگر شهدا آمدند و دور آقا را گرفتند، بعد آقا مي‌فرمايد، دفتر اسامي عزاداران را به نزد من بياوريد، اسم‌ها را نوشتند فلان و فلان و فلان تا محمد حسين و بعد گفتند تمام شده امام حسين در خواب مي‌فرمايد شما يك گردش ديگري در كربلا بكنيد، شايد يك نفر از چشم‌ها دور مانده و يا كنجي نشسته باشد و دوباره جستجو كردند گفتند هيچ كس نيست به جز يك نفر به نام اسحاق يهودي كه اصلا به قصد زيارت هم نيامده در آن هنگام آقاي امام حسين نگاهي به اباالفضل، علي اكبر و حبيب كرد و فرمود: چرا؟ بعد فرمود برادر اباالفضل! برادر حبيب ايا آن يهودي به كربلا آمد كه چيزي خريد و فروش كند، يا براي استفاده شخصي خود آمده بود يا آن يهودي در اين شهر فرزند، همسر، برادر و بستگان خود را در بغداد رها كرده و آمده كربلا پس براي چه آمده گفت همين تماشاي عزاداري هم جزء عزاداران حساب مي‌شود، مگر اين كافي نيست خود اين هم عزاداري امام حسين است، اسم او را هم بنويسيد. در اين هنگام اشك در چشمان شيخ عباس و زائران حاضر در مجلس محقر حلقه زد و گفت: وقتي امام حسين از يك يهودي كرمش را دريغ نمي‌كند مطمئن باشيد، از شما هم دريغ نخواهد كرد و اسم شما انشاء الله در دفتر عزادراان نوشته مي‌شود به ويژه اينگه در روز عرفه در كربلا حاضر شده‌ايد.
وي ادامه داد: در اين هنگام محمد حسين از خواب بيدار مي‌شود و با گريه و زاري تا صبح ادامه مي‌دهد و در مغازه خود حاضر مي‌شود تا اسحاق بيايد كه در اين هنگام اسحاق به همراه پدر، همسر، فرزندان و 25 نفر از خويشان خود به كاروانسراي مرغي آمدند كه محمدحسين تعجب كرد و به اسحاق گفت: من با تو كاري دارم و وقتي گفت مي‌خواهم به تو بشارت دهم اسحاق گفت: نگو آنچه كه تو در خواب ديدي من هم ديده‌ام.
شيخ عباس به نقل از اسحاق ادامه داد: اين چه اباعبدالهي است كه از من يهودي دريغ نكرد و مرا پذيرفت و بعد گفت: من را پيش مرجع آن زمان عراق سيد هبه‌الدين شهرستاني در كاظمين ببر كه در آن زمان حدود 50 تا 60سال سن داشت و آنقدر اين مرجع بزرگ خوشحال بود كه هيچ كس تا آن روز او را به اين خوشحالي نديده بود و در آن مجلس شهادتين، اصول دين را به اسحاق ياد داد و اسحاق به دين اسلام گرويد و بعد قرار شد به بغداد برگردند اما اسحاق گفت: من از كربلا نمي‌آيم و در جوار امام حسين خواهم ماند و سپس نام خود را به عبدالحسين تغيير داد و مردم براي تبريك نزد او مي‌رفتند.
شيخ عباس ادامه داد: آن فرد يهودي يك اتاق در كاروانسراي مرغي و يك منزل در بغداد رها كرد اما هم اكنون در كربلا يك خيابان به نام مسلماني (همان يهودي سابق) و نيز چندين دهانه مغازه وجود دارد، آن‌ها وقتي از بغداد آمدند تنها 25 نفر بودند اكنون بيش از 250 نفر شده‌اند و كمترين آنها مدرس دانشگاه و اكثر آنها دكتر و مهندس شده‌اند. اين از كرم امام حسين است.
يك خيابان از اول تا آخر مال همان اسحاق يا عبدالحسين كنوني است در آن مغازه، حمام، قيصريه وجود دارد 50 دهانه مغازه مربوط به همان اسحاق است و او تنها با يك دست لباس و با يك كاروان25 نفره به كربلا آمده بود اما كرم اباعبدالله چه مي‌كند، وقتي از يك يهودي دريغ نمي‌كند، از شما شيعيان هرگز دريغ نخواهد كرد.
شيخ عباس كشوان در ادامه با ذكر خاطره‌اي از حضرت اباالفضل گفت: متأسفانه با وجود اينكه در زمان صدام تعطيلات عيد قربان 5 روز بود اما متأسفانه هم اكنون آن را به 3 روز كاهش داده‌اند و من خودم از 35 سال قبل حتي در زمان رژيم بعثي صدام در حرم علمدار كربلا حضور داشتم و ما از 12 نسل قبل در اين شغل حضور داشته‌ايم و در زمان صدام بلايي بر سر من آمد و مرا به زور از حرم حضرت اباالفضل به مسجد سني‌هاي بغداد منتقل كردند اما صدام رفت و به درك واصل شد، سپس اينها آمدند خدا خيرشان بدهد، اما بنده را بعد از 35 سال كه كليدار حرم بودم بازنشست كردند و اكنون تنها در خانه‌ام هستم.


شفاي نابينا توسط دو دست بريده سقاي كربلا
شيخ عباس با ذكر معجزه‌اي از حضرت اباالفضل گفت: در يك روز جمعه در حرم حضور داشتم كه يك تاجر نابينا با پسرش آمده بودند و فرزند او سراغ من را گرفت در ايوان طلا نشسته بودم، گفت: حاج عباس كليدهاي حرم در دست توست بيا پدرم با تو كار دارد كه پدر نابينايش در بيرون نشسته بود و گفت: از تو تقاضايي دارم پارچه سبزي را به دور گردنم بيانداز و من را به زور به داخل حرم بكشان در حالي كه من از آمدن امتناع خواهم كرد. هر چه گفتم آقا اين كار درست نيست و مردم مي‌بينند هم تو را مي‌شناسند و هم مرا مي‌شناسند و اين خوب نيست اما او قبول نكرد، در حالي كه نزديك ظهر جمعه بود. وقتي علت را جويا شدم فرزندانش گفتند صدام با ريختن اسيد در چشمان پدرمان او را از ناحيه 2 چشم نابينا كرده و هر جاي دنيا برده‌ايم هيچ دكتري امكان مداواي او را ندارد و گفته‌اند امكان برگشت بينايي وجود ندارد.
شيخ عباس ادامه داد: در خواب ديده‌ام كه به من گفته‌اند، دكتر ناصح به پيش علمدار كربلا برو وگرنه هيچ راه مداوا وجود ندارد.
شيخ عباس گفت: وقتي به او گفتم عينك دودي‌اش را برداشت، استخوان‌هاي چشم او نيز معلوم بود و به ترتيبي كه درخواست كرده بود او را به زور به داخل حرم مي‌كشاندند در حالي كه زوار و مردم نظاره‌گر اين صحنه بودند در روز اول هيچ اتفاقي نيفتاد و سپس اين دكتر ناصح تصميم مي‌گيرد روزه بگيرد و در كنار ضريح متوسل مي‌شود و گفته بودند كه اين پارچه را به روي من بيندازيد و همان جا دستش را به درون ضريح حلقه زده بود كه ناگاه ديديم كه خوابش برده و دستش به پايين افتاد. وقتي رفتيم پارچه را از روي سرش برداشتيم او گفت: شيخ عباس من تو را مي‌بينم و بعد گفتم چگونه شفا پيدا كردي، گفت در خواب ديدم دو دست بريده شده از داخل ضريح بيرون آمدند و بر روي چشمانم كشيده شد و پس از آن احساس كردم شفا پيدا كردم و اكنون اولين نفر تو را مي‌بينم.
شيخ عباس ادامه داد: وقتي جستجو كردم فهميدم اين فرد آدم نيكوكاري است، فرزندان او در بغداد داروخانه دارند و بيماران را مداوا مي‌كنند و حتي 25 درصد از اوقات خود را بدون پول به مداواي بيماران مي‌پردازد و حتي بهاي دارو را از مستمندان نمي‌گيرند و دست مردم بيچاره را مي‌گيرند و به خاطر همين خيرخواهي‌ها در خواب به او گفته شده بود كه شفاي او نزد علمدار كربلا است.
شيخ عباس ادامه داد: وقتي معجزه‌اي مي‌شد كليدار آن را به استاندار و مرجع ديني بايد گزارش مي‌داد كه در آن زمان به سيد محمد ابراهيم قزويني مرجع وقت گزارش كرديم و پس از ثبت اين واقعه او را بر روي يك ميز قرار داده‌ايم و براي مردم جريان را بازگو كرد و پس از آن بلافاصله از بين مردم او را خارج كرديم وگرنه مردم لباس‌هاي او را به خاطر تبرك تكه پاره مي‌كردند.
وي گفت: در خواب صدايي امد و گفت: دكتر ناصح همه پزشكان اميدت را نااميد كردن، اما از اين درگاه تو را نااميد نمي‌كنيم و دو دست بريده از ضريح بيرون آمدند و بر روي سر و چشمم كشيده شد كه در خواب ديدم چشمانم خوب شده و اكنون مي‌توانم همه مردم را ببينم.
شيخ عباس گفت: به پسران دكتر ناصح گفتم پدرتان را ببريد و اجازه ندهيد كه صدام از اين قضيه بويي ببرد وگرنه بغض او بيشتر خواهد شد و دوباره بلايي سر پدرتان خواهد آورد. آري صدام به خاطر بغض خود عده‌اي از شيعيان را كه اهل فضل و يا دانش بودند را با وسايلي كر و كور مي‌كرد و آنها را از زندگي نااميد مي‌ساخت.

آبي كه شرمنده سقاست
شيخ عباس در ادامه در مورد جريان آب دور قبر علمدار كربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت كه از 400 سال قبل كه آب لوله‌كشي نبود اين آب مرتب مي‌جوشيد و از يك طرف وارد و از طرف ديگر خارج مي‌شد كه مزه و طعم آن آب از بهترين آب معدني امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم مي‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرك استفاده مي‌كردند كه آب در تابستان خنك و در زمستان گرم بود، اما يك فرد از خدا بي‌خبر آمد به بهانه اينكه يك تركي در ديوار حرم اباالفضل پيدا شده گفت، مي‌خواهم آزمايش كنم اين اب از كجا مي‌آيد و بعد آن دو چشم را كور كرد و هر چه تلاش كردند، نتوانستند آن دو چشمه احيا شود اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسيد و آن آب اينقدر چشم‌هاي كور شده را شفا مي‌داد و از 50 سال قبل تاكنون اين آب در يك سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده نشود نه كم و نه زياد مي‌شود.
وي ادامه داد: شما به خوبي مي‌دانيد اگر آب به مدت 10 روز در يك جا بماند گنديده مي‌شود، اما اين آب با وجود اينكه درب ورودي آن بسته شده مانند گلاب مي‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسيار تازه و معطر مانده است.
شيخ عباس ادامه داد: اين آب به ارتفاع يك متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من اين‌ها را به چشم خود ديده‌ام و بارها شاهد بوده‌ام چقدر افراد كور وارد حرم شده و چند قطره از اين آب در چشمان آنها ريخته شده و بينا شده‌اند و يا افرادي داراي امراض پوستي و سرطاني با استفاده از اين آب شفا پيدا كرده‌اند.
وي ادامه داد: مگر آب درياي رحمت اباالفضل تمام مي‌شود.
وي افزود: هم اكنون در بخش درب صاحب‌الزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره كوچكي قرار دارد كه وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه كنيد از آن مرتب بوي گلاب مي‌ايد و اين همان آبي است كه متأسفانه خادمان كنوني در ورودي آن را و راه رسيدگي به سرداب را به روي زوار بسته‌اند.


مطالب مشابه :


ثواب زیارت

آرى پدرم براى من از جدّم از پدران بزرگوارش عليهم السّلام بازگو كرد كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: هر كس مرا در خواب زيارت كند بى‏ترديد مرا زيارت كرده است،




ثواب زيارت حضرت امام رضا (عليه السلام)..

دارالاحسان حضرت فاطمه(س)خیرین گمنام - ثواب زيارت حضرت امام رضا (عليه السلام). ... عليه السلام گفت : يا بن رسول الله من پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم كه به من فرمود: ..... ازین هدایایی که برای روضه خوانی اباعبدالله و تعبیرخواب میدهند




کیفیت زیارت امام رضا از زبان آیت الله بهجت

زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که ... خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیها السلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می شود. .... تعبیرخواب و دارالاحسان حضرت فاطمه.




چرا به زیارت امام رضا علیه السلام زیاد سفارش شده؟

گاه نویس - چرا به زیارت امام رضا علیه السلام زیاد سفارش شده؟ - گاه نوشته های ... چند نکته در مورد خواب دیدن و تعبیر خواب · ازدواج یک مشکل یا راه حل ؟ تدبری در سوره




چهل حدیث آسمانی ازثواب زیارت امام حسین(ع) وشهدای کربلا وخاک کربلا...

16 ژانويه 2011 ... امام صادق (ع) هيچ پيامبرى در آسمان‌ها و زمين نيست مگر اين كه مى‏خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شوند،




خواب زیارت امام رضا

با خود گفتم باید تنهایی به سراغ امام برم.فوقش- یه هزینه کرایه ضرر میکنم.دوباره به زیارت امام رضا رسیدم و این بار دعام مستجاب شد و برگشتم.بنظر شما تعبیر این




چند نکته از زبان آیت الله بهجت در ارتباط با امام رضا علیه السلام

چند نکته در مورد خواب دیدن و تعبیر خواب · ازدواج یک مشکل یا راه حل ؟ ... سؤال می شود هر کس در سفر اول زیارت حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ حاجتی داشته باشد، آن حضرت




یه خاطره جالب از عنایات امام رضا (ع)

آتش دل - یه خاطره جالب از عنایات امام رضا (ع) - نپندار که تنها عاشورائیان را بدان بلا ... در یكى از سالها بـراى زیـارت حضرت على بن موسى الرّضا (علیه السّلام ) به مشهد ... مـن از خـواب بیدار شدم تعبیر خوابم را نمى دانستم ولى وقتى دوباره به خواب رفتم و همان




خواب های جالب و روشنگر بعضی از مردم که با بنده مطرح کردن و شنیدم

زیارت پدرم امام رضا از زیارت امام حسین با فضیلت تره.. عزیزی میگفت رفتم .... یکی از علما را خواب دیدن ازش پرسیدن آقا خیرات میدن برا شما اموات میاد؟؟ فرمود بله ولی




خاطرات يكي از خادمين حضرت ابوالفضل العباس (ع)

شيخ عباس گفت: حقيقتا سعادت داريد كه در روز عرفه در حرم امام حسين حاضر شده‌ايد، ... كه عزاداري‌ها تمام مي‌شود، قصد مراجعت به بغداد را داشت، همان شب در خواب امام حسين (ع)




برچسب :