بار ماق و مشتقان آن

بار در هزار واژه اصيل تركي در فارسي محمد صادق نائيني:

بار : = بار (ترکی باستان) = وار (ترکی معاصر) = دارائی، موجودی، سود، بر، میوه، اکنون هم کاربرد این ریشه (بار) در ترکی بمراتب بیشتر از فارسی است. آغاج باری = بار درخت، بارسیز = بی بار، بارلی = پربار

باروت : بارود = باریت = بار (بارماق = رفتن، از دست در رفتن، جهیدن) + یت (اک) = در رونده، جهنده، ماده منفجره که پس از انفجار بشدت حالت جهندگی دارد.

باره : = بارا = بار (بارماق = انداختن، شلیک کردن، پرت کردن از دست) + ا (اک) = محل شلیک و پرتاب، قلعه، دژ، برج و دژ دفاعی که از بالا با دشمن می جنگند. 

بارماق - در فرهنگ لغت راسخ :  

(فعـ.) 1) رفتن،  * محمود مکتبه باردی ـ محمود به مکتب رفت. 2) آمدن، * احمد سیزینگ یانگیزا باردیمی؟ ـ احمد نزد شما آمد؟ 3) ادامه داشتن، * ایش غیزیقلی باریار ـ کار به گرمی ادامه دارد. 4) ادامه داشتن، * گوررینگ کیم حقدا باریار ـ سخن در مورد کیست؟ * موتر گیدیب باریار ـ موتر در حال رفتن است. 5) حرکت کردن، * اولکامیز اؤسیش طرفا باریار ـ کشور ما بطرف ترقی در حرکت است. رسیدن به کمیت بیشتر، * غویون میز قرقا باریار ـ گوسفندان ما به صد میرسد. 6) با فعل اصلی افزایش یا تشدید کمیت یا فرایندی را میرساند،  *  سووق آلیب باریار ـ خنک طاقت فرسا است. 7) (فعل کمکی که عملیه تدریجی را میرساند) □ یاخشیلانیب بارماق ـ تدریجاَ خوب شدن، باریب یاتان ـ نهایت، * احمد باریب یاتان یالانچی اکن ـ احمد نهایت دروغگو بود.(آیتمانا | آیتماغا...) دیلی بارمازلیق ـ گفته نتوانستن، □ آشناما شوم خبری آیتمانا دیلیم بارانیۆق ـ به گفتن خبر شوم به آشنایم زبانم نمی گردد. 

باروق : باروق، ريشه شناسي و وجه تسميه آن نوشته مئران باهارلي: 

باروق : نام شهري در قوشاچاي (مياندواب) اين نام كه زبان تركي به معني كاشانه و ماوا است، همريشه با اسامي جغرافيائي مانند : بارو-باري، باريجيق، بارين- بارون، باريش-بارينج، بارينجاق-برنجه- برنجك، بارينما، باريج- باروج- باروژ و .... كه همه در ارتباط با خانه و مسكن و ماوا و سرپناه اند مي باشد. در بعضي از نام هاي جغرافي كلمه باروق به معني دره و پرتگاه بين تپه هاي نوك تيز و مرتفع و يا سرزمين حاصل خيز و آبگير و روستاهائي كه در اينگونه مكانها واقع شده اند، بكار رفته است

باروق كلمه ای مشتق از مصدر بارماق :Barmaq و یا باری ماقدر ترکی باستان به معنی ساختن بنا، تاسیس کردن و فرم و شکل دادن است. " بارماق " ترکی همریشه با کلمه " پانی " در زبان ژاپنی به معنی خاک رس بوده و معادل مصدر " باری " در زبان مغولی است. کلمه " باریق " مستقیما از علاوه شدن پسوند اسم ساز " -یق " به مصدر " بارماق " و یا افزودن پسوند اسم ساز " –ق " به مصدر " باریماق " حاصل گردیده است. در هر دو صورت معنی آن خانه، کاشانه، مسکن و سرپناه است. در زبان سومئری نیز که از سوی برخی زبانی پروتوتورک تلقی می شود، کلماتی به شکل " بار"، " بارا " و " باراق " هر سه به معنی لانه و کاشانه و ماوا وجود داشته اند. (گروه دیگری از زبانشناسان، مصدر " باریماق " را حاصل افزوده شدن پسوند فعل ساز " –ی " به کلمه " بارBar "  (  : هست) دانسته اند، به سیاق مصدر " اؤلیمه¬ک " به معنی خیس شدن که از افزوده گردیدن پسوند فعل ساز " –ی " به کلمه " اؤل يا       هول" به معنی خیس حاصل شده است ).

- 2از دیگر معانی "باریق " در زبان ترکی، دره و پرتگاه بین تپه های نوک تیز، شکاف های موجود در صخره های مرتفع، محل سرسبز، آبگیر رودخانه و .... است.

  - 3معنی سوم " باریق-باری "، مفاهیم مجردی چون اساس، اساسی، محفوظ و نظایر آن است.

 -در متون قدیمی ترکی، برای کلمه "باریق " دسته دیگری از معانی در رابطه با فعل " بارماق " به معانی هست بودن و یا رفتن نیز ذکر شده است. مانند ترکیب "باریق ایتگوچی " در سنگ نوشته های اورخون که به معنی مصدق و تصدیق کننده (معادل محضر دار امروزی) بوده است؛ و یا " باریم " (معادل واریم معاصر) به معنی معبر و گذرگاه.

بارق : :  Barq

در زبان ترکی کلمه دیگری به شکل " بارق  :  " موجود می باشد که از مصدر "بارماق" مذکور به علاوه پسوند اسم ساز از فعل "-ق" حاصل شده است. کلمه "بارق" که در سنگ نوشته های اورخون نیز بکار رفته است، در زبان ترکی به دو دسته از معانی "خانه، مسکن، کاشانه، سرپناه، ساختمان، آرامگاه" (بخش غیرمنقول خانه) و همچنین "اشیاء منقول داخل خانه" با دو ریشه متفاوت است. به نظر می رسد کلمه "بارق" به معنی بخش غیرمنقول خانه از ریشه "بارماق" ترکی به معنی ساختن، و کلمه "بارق" به معنی اشیا منقول خانه از ریشه "بارماق"- "وارماق" ترکی به معنی داشتن، بودن مشتق شده باشد. (بارق در معنی دوم، همریشه با کلمات "باریم" (ثروت و دارائی)، "باریش" (ثروت و خزینه)، "بارقوقBarquq " (ثروت)، "بارلاس Barlas " (ثروت، دارائی، جذاب، پاکیزه)، "بارلی " (دارا، توانگر)، "بارتوBartu " (ثروت و دارائی، منزل و مقصد، ... است). بارق در ترکیب "ائو بارق Ev Barq "  از قرن یازده تاکنون مستعمل بوده است. فرمهای گوناگون باروق-بارق در زبانهای ترکی چنین است: باروق (ترکی اویغوری)، بارق Barq (ترکی قدیم اورخون، اویغوری قدیم، قاراخانی، ازبکی)، بارک Bark: (ترکی میانه، ترکی ترکیه، ترکمنی). یکی از سنگ نوشته های گؤک تورک نیز بنام "باریق" (ویا "بارلیق") مشهور است.

بارو-باری:   

در زبان ترکی کلمه دیگری به شکل "باری" و یا "بارو" وجود دارد که با دو کلمه "باروق" و "بارق" مذکور همریشه می باشد. "بارو" کلمه ای ترکی مشتق از مصدر "بارماق" (بن مصدری "بار.+ پسوند اسم ساز از فعل "-ی") و به معانی دیوار، کنگره دیوار (کنگره نیز کلمه ای ترکی است)، حصار، سور، حصار دور قلعه، دیوار قلعه، شهرپناه و مجازا خود قلعه است. این کلمه در اشکال "باری"، "باره" و "بارو" (برج و بارو) وارد زبان فارسی شده است. برخی از لغتنامه های فارسی به ریشه ترکی این کلمه اشاراتی کرده اند. چنانچه در فرهنگ نظام گفته می شود "ممکن است لفظ مذکور در این صورت مبدل باره باشد و یا از زبان ترکی آمده است". این کلمه ترکی در نامهای جغرافیائی بسیاری در آزربایجان جنوبی بکار رفته است. مانند نام ده "باری" که روستایی در جنوب سالماس (سلماس) در محال دهستان انزل (نک. بندر انزلی) بخش حومه شهرستان اورمو (نک. اورمو -ارومیه) در کنار دریاچه اورمیه است و یا کلمه باری در نام شهر " محمودآباد گاوباری "، شهری‌ ساخته شده توسط امپراتوری ترکی- ایلخانی در مغان‌ کنار خزر.

بارقا :  

از همین ریشه است "بارقاباراقا" در ترکی مدرن به معنی خانه، در ترکی قدیم به معنی کاخ و سرا، در نزد ترکهای اویغور به معنی خانه سنگی)، "بارینما" (پناه جستن و محافظت شدن در مکانی، سرپناه گرفتن در جائی)، "بارینماق " (سرپناه گرفتن در خانه)، "باریندیق -باروندوق " (پناهگاه)، احتمالا "باراما" (پیله کرم ابریشم) و نئولوژیسم های " باریم " ( معماری)؛ "باریم ار"، "باریمان"  هر دو به معنی معمار)؛ "باریمال" (مربوط به معماری

بارماق = انگشت

................

بخش نظرات : 

محمد خسروي : 

صرف فعل بارماق

اره بارر (شوهر خواهد کرد)

بارر (خواهد بارید )

باری یه (هم معنای شوهرکردن هم باریدن)

می توان معانی دیگر هم پیداکرد

آلتين قوچانلي :

یکی از معانی مصدر فعلی بارماق در ترکی نه چندان قدیم به معنای رفتن می باشد الان هم در بعضی از نقاط ترک نشین خراسان و ترکمن ها استفاده می شود. مثلا در جایی از روایت بابا روشن توسط بخشی مرحوم حاج قربان سلیمانی اشاره می شود‌. رودکا شهرینه باریدگ. یعنی باهم به شهر رودکا برویم. ترکان بغایری اسفراین (بام و صفی آباد) نیز مانند سرولایت و برخی لهجه ها به بارماق یعنی همسر برگزیدن نیز می گویند که قرابت معنایی با رفتن دارد. در کتاب معتبری خواندم (اسم کتاب و نویسنده رو الان حضور ذهن ندارم. البته این مبحث نیاز به تحقیق بیشتر و اطلاع رسانی دارد) وجه تسمیه شهر فاروج ( قبل از تقسيم خراسان بزرگ جزو بخش های قوچان بوده ولی الان در حوزه خراسان شمالی می باشد) نیز از همین معنای بارماق می آید.


مطالب مشابه :


انواع سبزیجات و تره بار در زبان ترکی استانبولی

آموزش زبان تركي استانبولي به روش بابـــک - انواع سبزیجات و تره بار در زبان ترکی استانبولی




نهضت ترجمه مترجمان توانمندی را به بار آورد

زبان و ترجمه - نهضت ترجمه مترجمان توانمندی را به بار آورد - صفحۀ نخست ::




نگاه سرزنش بار ديگران به كنكور منحصرا زبان

كنكور منحصرا زبان 92 - نگاه سرزنش بار ديگران به كنكور منحصرا زبان - كنكور زبان، زبان كنكور




بيماري‌هاي شايع زبان

پزشکی بالینی - بيماري‌هاي شايع زبان - پزشکی بالینی (با دوز 800 ميلي‌گرم پنج بار در روز)




توهین پاپ به پیامبر اعظم

چرا توهین صلیبیون به "پیامبر اعظم" این بار از زبان "پاپ واتیکان" صورت می گیرد؟ مدتهاست که




بار ماق و مشتقان آن

زبان و ادبیات ترکان خراسان - خوراسان و ايراندا ياشايان توركلرين ديل، تاريخ، مدنيت، فولكلور




بار زبانتان را کم کنید

مجله سیب سبز: حتما برای شما هم پیش آمده که احساس کنید زبان‌تان بار گرفته است و وقتی در آینه




بار فراق دوستان!

بار فراق دوستان بس كه نشسته بر دلم میروم و نمىرود ناقه به زیر محملم. بار بیفكند شتر چون برسد




کتاب "زبان و ذهن" چامسکی برای چهارمین بار تجدید چاپ شد.

زبان شناسی همگانی - کتاب "زبان و ذهن" چامسکی برای چهارمین بار تجدید چاپ شد. -




جملات سوالی در انگلیسی - بخش اول

آموزش زبان انگلیسی دیالوگ - جملات سوالی در انگلیسی - بخش اول - آموزش زبان انگلیسی Dialogue - dialog3




برچسب :