کیک طلاق


عکس های جالب کیک طلاق


fun110_www.jahaniha.com_

عکس های با موضوع کیک طلاق را مشاهده می کنید

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_1

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_2

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_3

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_4

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_5

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_6

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_7

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_8

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_9

عکس های جالب کیک طلاق

fun110_www.jahaniha.com_10

عکس های جالب کیک طلاق


عکس کیک طلاق

عکس کیک طلاق

عکس کیک طلاق











بررسی علل افزایش طلاق در جامعه


بررسی علل افزایش طلاق در جامعهآمارها نشان می دهد درصد طلاق در سال ۷۹ نسبت بمدت مشابه آن در سال ،۷۸ ۷‎/۲۱درصد رشد داشته است
اداره ثبت احوال کشور در گزارشی اعلام کرد: تعداد ازدواجهای ثبت شده در سال ۷۹ (۶۴۶۴۹۸) مورد بوده که این تعداد نسبت بمدت مشابه آن در سال ۷۸ که (۶۱۱۵۱۹) مورد بوده از یک رشد ۵‎/۷۲ درصدی برخوردار بوده است و طبق همین آمار سال ۷۹ (۵۳۷۹۷) مورد طلاق به ثبت رسیده که این میزان در مقایسه با سال ۷۸ که (۵۰۱۷۹) مورد بوده و به ثبت رسیده، از رشد ۷‎/۲۱ درصدی برخوردار بوده است.
«علل افزایش طلاق از سه نقطه نظر، اجتماعی، اقتصادی و آماری قابل بررسی است. از نظر اجتماعی تغییر در فضای جامعه و آشنا شدن مردم بویژه زنان با حقوقشان یکی از علل رشد طلاق است. همچنین گسترش سازمانهای حمایت و حمایتهای اجتماعی از مطلقین بویژه زنان مطلقه از دیگر عوامل رشد این پدیده است. نکته دیگر قانون به روز شدن مهریه است. تا ده سال پیش زنان نه با حقوقشان آشنایی داشتند و نه در صورت طلاق از پشتوانه مالی برخوردار بودند. اما با وضع قانونهای جدید، مسائل مالی که یکی از موانع اقدام به طلاق بود، حل شده وزنان مطمئن هستند که در صورت طلاق علاوه بر حمایت های اجتماعی، پشتوانه مالی نیز خواهند داشت. این مسأله باعث شده بسیاری از طلاقهای عاطفی تبدیل به طلاق واقعی شود می توان گفت طلاق بطور مطلق افزایش پیدا نکرده بلکه بیشتر نمود اجتماعی پیدا کرده است و خود را نشان می دهد.»
وی همچنین با اشاره به پیوندهای زناشویی جدید که بیشتر روبنایی است، گفت: «جوانان امروزه بدون در نظر گفتن شرایط لازم برای ازدواج و دقت به مسائل زیربنایی ازدواج، اقدام به این کار کنند و ازدواجها تبدیل به نوعی نمایشگاه و نوعی مسابقه نمایش امکانات شده است. این سطحی نگری درازدواج خود از علل بروز طلاق در سالهای آینده است و بیشتر طلاق هانیز در بین این گروه اتفاق می افتد.»
دکتر معتمدی تورم و بیکاری را از علل اقتصادی طلاق برشمرد و گفت: «درحال حاضر با سیل جوانان بیکار مواجهیم که بیشتر متولد ۲۵ـ۲۰ سال پیش هستند و شاید ریشه این مشکل را بتوان در سیاستهای ۲۵ـ۲۰ سال پیش که خانواده ها را به داشتن فرزند بیشتر تشویق می کرد، جست وجو کرد. قطعاً در خصوص بیکاری جوانان همه ما دولتمردان در همه دوره ها مقصر بوده ایم.»
مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی کشور درخصوص برنامه های خاص بهزیستی در این مورد گفت: «بهزیستی برنامه مدون و منسجمی را به عنوان طرح مداخله در خانواده تدارک دیده است.
دراین برنامه که به وسیله ۹۰ دفتر در سراسر کشور اجرا می شود، زوجهایی که قصد طلاق دارند، به وسیله دادگستری به بهزیستی معرفی می شوند و بهزیستی با مشاوره هایی که انجام می دهد، اگر قابل برگشت بودند، از طلاق جلوگیری می کند و گرنه زمینه را برای طلاقی با آسیب هرچه کمتر فراهم می کند. با این روش بطور نمونه آمار طلاق در زنجان حدود ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده است.»
در همین خصوص دکتر پیمان آزاد استاد دانشگاه و حقوقدان گفت: در حال حاضر از زوایای مختلف می توان به پدیده طلاق و بی میلی جوانان به ازدواج نگاه کرد. مسأله پیچیده یی نیست.
ولی ابعاد گوناگون دارد. از یک منظر کلان، عبور از جامعه سنتی به جامعه مدرن از یک سو، بنیان خانواده را سست می کند و از طرفی رشد میزان ازدواج را به خطر می اندازد. در جامعه مدرن، تساوی حقوقی زن و مرد در همه عرصه های زندگی مطرح می شود. نقش زن در خانواده و جامعه تحول پیدا می کند و در بستر این تحول است که وظایف و تکالیف زن و مرد تغییر می کند. در صورتی که آحاد جامعه مخصوصاً مردان برای قبول این تحول آماده نباشند رشد میزان طلاق اجتناب ناپذیر می شود چرا که معیار ازدواج عوض شده و در معرض دگرگونیهای مداوم است.
در اینجا است که سیاستگذاران جامعه در همه بخشها باید از سطح فرهنگی بالایی که متناسب با تفکر روز باشد برخوردار باشند، در غیر این صورت تضادهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و حقوقی تشدید می شوند. فکری که معاصر باشد راه گشا است. فکری که با مقتضیات روز نخواند مسأله آفرین خواهد بود و یا مسائل را تعمیق می کند و بحران می آفریند. 
٢٠ درصد طلاق ها را دخالت خانواده ها و دیگران در امور جوانان تشکیل می دهد و این قضیه تا آنجا پیش رفته که در ایران خانواده ها با هم ازدواج می کنند نه دو جوان زیرا اختلافات خانواده ها آنچنان زیاد شده که اجازه زندگی به دو زوج را نمی دهند. بیش از ٨٠ درصد طلاقها به درخواست زنان صورت می گیرد ولی این به معنای آن نیست که زنان ما از زندگی گریز پا شده اند بلکه چون طلاق برای مردان دارای بار مالی است در نتیجه بیشتر مراجعین را زنان تشکیل می دهند.
با وارد شدن گروه سنی ١٥ تا ٢٠ سال تا سال ١٣٨٥، به بازار کار این آمار به مرز خطر آفرین خود، یعنی ٩ میلیون نفر خواهد رسید و یقینا با رشد بیکاری شاهد افزایش رشد طلاق خواهیم بود زیرا فکر آدم بیکار مغازه شیطان است. حمیدیان اظهار داشت: یکی از علل افزایش طلاق ، اعتیاد مردان است زیرا زمانی که صحبت از ترک نفقه می شود در کنارش حتما یک عاملی به نام اعتیاد وجود دارد و زمانی که شخص معتاد از بطن جامعه به حاشیه رانده می شود نمی تواند شغل شرافتمندانه داشته باشد و در نتیجه به اداره زن و فرزند خود نمی پردازد و تمام هم و غم خود را برای بدست آوردن ماده حیاتی خود (مواد مخدر) بکار می برد و ممکن است دست به ارتکاب هر جنایتی بزند و شرافت خانوادگی خود را فدای خود کند. وی علت دیگر طلاق را ترک منزل توسط مردان خواند و گفت: با توجه به اینکه قانون مدنی ریاست خانواده را از خصایص مرد دانسته ولی ریاست مد نظر قانون حکم رانی نیست بلکه احساس امنیت و ایجاد قابلیت پاسخگویی در قبال همسر خود است. حمیدیان یکی دیگر از علل و عوامل طلاق را دخالت دیگران در زندگی جوانان خواند و گفت: دلیل ٢٠ درصد طلاق ها را دخالت خانواده ها و دیگران در امور جوانان تشکیل می دهد و این قضیه تا آنجا پیش رفته که در ایران خانواده ها با هم ازدواج می کنند نه دو جوان زیرا اختلافات خانواده ها آنچنان زیاد شده که اجازه زندگی به دو زوج را نمی دهند.
مسئولان برای عواقب وحشتناک طلاق فکری کنند 
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس گفت: بیش‌تر طلاق‌های رخ داده در کشور توافقی است و میانگین سن طلاق در کشور بین ۲۲ تا ۳۸ سال است. 
علی زادسر در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی فارس با اشاره به افزایش آمار طلاق در کشور گفت: شنیدن آمار‌های افزایش طلاق اگر چه وحشتناک است، غیرقابل تصور نیست. 
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با اشاره به این که اعتیاد به مواد مخدر علت بیش از ۸۰ درصد طلاق‌ها در کشور است، افزود: زوجین قبل از ازدواج خیلی کم به اعتیاد طرف مقابل خود توجه می‌کنند و در بسیاری از موارد هم متوجه این موضوع نمی‌شوند، بعد از ازدواج زمانی که متوجه می‌شوند، ناسازگاری‌ها آغاز و نهایتاً منجر به طلاق می‌شود. 
وی با بیان این که یکی دیگر از علل طلاق در جامعه بیکاری آقایان است، گفت: تشریفات زاید در زندگی‌ها، چشم و هم چشمی و عدم تأمین نیازهای زندگی از دیگر عوامل طلاق در جامعه است. 
به گفته زادسر، ۱۵ الی ۲۰ درصد طلاق در کشور به علت کاهش غیرت ناموسی است و این کاهش هم ناشی از ‌انواع فسادهای است که به صورت ماهواره و اینترنت در دسترس همگان قرار گرفته است. 
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس ادامه داد: در گذشته زن با لباس سفید به خانه بخت می‌رفت و با کفن خارج می‌شد‌ اما امروز دیگر این‌گونه نیست و طلاق قباحت خود را در جامعه از دست داده است. 
زادسر ادامه داد: بیش‌تر طلاق‌ها در ۲ الی ۳ سال اول زندگی مشترک رخ می‌دهد و در سال‌های بعدی زندگی واقعه طلاق به مراتب کم‌تر اتفاق می‌افتد. 
وی گفت: عواقب طلاق در کشور بسیار وحشتناک و غیر قابل پیش‌بینی است و مسئولان مربوطه باید در این زمینه فکری کنند. 
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس از جوان‌ها خواست، قبل از تشکیل زندگی مشترک عاقلانه تصمیم بگیرند و از تصمیمات احساساتی به شدت پرهیز کنند. 
به گفته زادسر، در رخداد طلاق مقصر اصلی خانم‌ها هستند و ضرر کننده این امر هم باز خود خانم‌ها هستند، چون بعد از طلاق زنان افسرده‌، پریشان و از نظر حقوقی دچار بحران می‌شوند. 
وی درخصوص راه کارهای جلوگیری از معضل طلاق گفت: مجلس نمی‌تواند در این زمینه کاری کند. ولی بهتر است سازمان‌ها و مسئولان ذی‌ربط در این زمینه پیش‌گیری از طلاق آموزش‌های به جوان‌ها دهند






علت افزایش آمار طلاق در ایران چیست؟

معاون اجتماعی نیروی انتظامی افت اخلاقی، رواج روزافزون فردگرایی، فقدان سرمایه گذاری عاطفی، ادراک ناصحیح پیش از ازدواج، مسئولیت گریزی و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه را عوامل اصلی افزایش طلاق در میان زوج های جوان عنوان کرد.



روزنامه آسیا: معاون اجتماعی نیروی انتظامی افت اخلاقی، رواج روزافزون فردگرایی، فقدان سرمایه گذاری عاطفی، ادراک ناصحیح پیش از ازدواج، مسئولیت گریزی و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه را عوامل اصلی افزایش طلاق در میان زوج های جوان عنوان کرد. سردار سعید منتظرالمهدی طی یادداشتی به بررسی علل و عوامل افزایش طلاق به ویژه در میان زوج های جوان پرداخته است. در این یادداشت آمده است:

این روزها وارد هر محفل و مجلسی، اعم از خانوادگی، فامیلی و اجتماعی که می شویم سخن از آمار طلاق، متارکه و جدایی زن و شوهرهای جوانی به میان می آید که چند سالی پیش از شروع زندگی مشترک آنان سپری نشده است.

دلایل افزایش آمار طلاق در ایران

از همین روی، پا به سن گذاشته ها معترض این اوضاعند و از زن و شوهرهای جوانی که این چنین سهل پیوند زناشویی رامی گسلند و زخمی بر پیکر جامعه وارد می سازند شکوه دارند. آنان می گویند: «ما نیز در بدو زندگی با سختی ها و تنش ها و ناملایمات بسیاری دست به گریبان شدیم، اما این همه را تاب آوردیم، چون می دانستیم که زندگی مشترک دشواری هایی دارد و جز با مدارا و مقاوت و مبارزه نمی توان به جنگ آن دشواری ها رفت.

اما، متحیر جوانان امروزی هستیم که ادعای «سخت ورزی» آنان گوش فلک را کر کرده است! اما به هنگام مواجهه با دشواری های زندگی مشترک، سر تسلیم فرود می آورد و برای پاک کردن صورت مساله، به جای گشودن گره از آن، رو به سوی دادگاه ها و دفترخانه ها می نهند و «توافقی» امضای خود را بر ذیل برگه تسلیم خویشتن می نهند...»

چرا جوانان تازه به هم پیوسته جامعه ما این چنین پدر و مادران پا به سن گذاشته را آزرده خاطر ساخته اند و اسباب رنجش و تکدر خاطر و نارضایتی آنان را موجب شده اند؟ این زوج های جوان چاره ای جز «فروپاشی» زندگی مشترک و پیوستن دگرباره به خیل نه چندان کم شمار مجردها نداشته اند؟

آیا زن و شوهرهای جوان نمی توانند از عقلانیت خدادادی و مهارت های کلامی و زبانی خود برای گره گشودن از مشکلات مشترک و از میان راندن تنش های مستمر و اعاده عشق از دست رفته بهره گیرند و به جای گام نهادن در مسیر دادگاه خانواده، گام در طریق «سعادت مشترک» و «تفاهم مستمر» نهند؟ درخصوص هر یک از این پرسش ها حرف و سخن بسیار گفته شده است. به ویژه پیرامون روآوردن شماری از زوج ها، به ویژه زوج های جوانی که اغلب کمتر از 5 سال از شروع زندگی مشترک آنها سپری گشته است، سخن ها گفته شده است.

عده ای علت را در مشکلات شخصی، درآمد کم، بیکاری و اشتغال در مشاغل نامرتبط یا تحصیلات و مهارت و جز آن جست و جو کرده اند. عده ای، از سهم و نقش اعتیاد خانمانسوز به مواد افیونی و الکلی سخن گفته اند، گروهی «مداخله» خانواده ها را ذی سهم و ذی نقش دانسته اند.

بی نیاز به هیچ حجتی هر سه این عوامل می توانند «بسترساز» تنش های درون خانوادگی و وقوع پدیده آسیب زای طلاق شوند. اما شواهد دقیق پژوهشی، به ویژه آن دسته از شواهدی که از طریق گفت و گوهای ژرف بالینی با زوج های متارکه ای یا آنانی که در آستانه متارکه بوده اند، به دست آمده است، حکایت از آن دارد که عوامل دیگری هستند که سهم و نقش شان در طلاق فزون تر از عوامل سه گانه مذکور است. در سطور زیر آن عوامل «پراهمیت» در قالب چند بند مرور می شوند.

1- افت اخلاقی؛ وقتی از جوانان جامعه پرسش شود که چرا ازدواج می کنید؟ بسیاری از آنان بلافاصله از عامل نیرومندی به نام «آرامش» سخن به میان می آورند؛ آنان ازدواج می کنند تا در کنار یکدیگر آرامش عمیق را تجربه کنند. نیازی به حجت نیست بلکه تنها با«اخلاقی زیستن» و «اخلاقمند رفتارکردن» است که می توان به چنین آرامشی دست یافت. از میان خصایص آمار اخلاقی «صراحت» و «راستگویی» پیوند نیرومندتری با آرامش درون خانواده دارند و چه راست گفته اند که: «آرامش نمی تواند در خاک دورویی جوانه بزند» یا به تعبیر فرزانه اندیشمندی «آرامش ژرف را تنها در صراحت و شفافیتی همچون بلور می توان سراغ گرفت» و نشان کرد.

دلایل افزایش آمار طلاق در ایران

بنابراین، وقتی راستگویی جای خود را به دورویی می دهد و صراحت، صحنه را برای ابهام و پنهانکاری ترک می کند، می توان انتظار داشت که زندگی زناشویی در سراشیبی سقوط و فروپاشی قرار گیرد و البته باید فرمایش نبی مکرم اسلام را هماره آویزه گوش کرده که «النجاه فی الصدق» باید همواره ملازم راستی و همیشه راستگو بود.

2- رواج روزافزون فردگرایی، زندگی شهری و استفاده روزافزون از فناوری های دیجیتال و فضای سایبر و... از یکسو، و عدم پرورش بسنده مهارت های تعاملی و نیز رواج «خود محوری» از دیگرسو، موجب افزایش فردگرایی و کاهش «معاشرت اجتماعی» شده است. به همین سبب، برای گروهی از زوج های بریده از پیوند و معاشرت با بستگان، سر به سر هم گذاشتن، گیردادن به یکدیگر و ایجاد دعوا و تنش به «محرکی جایگزین» معاشرت تبدیل شده است. آنان «هوشیار» و «ناهوشیار» یکدیگر را آزار می دهند و خلا ارتباطی خود را اینچنین پر می کنند.

از آن گذشته، فردگرایی زمینه را برای خودخواهی و از میان رفتن بخشش و ایثار و همراهی مهیا می سازد. هریک از آنان تا بدانجا پیش می روند که قادر به دیدن مسائل از دریچه چشم دیگری نیستند و جرم شکاف میان آنان روز به روز عمیق تر می شود.

3- فقدان سرمایه گذاری؛ قدما گفته اند که «عاشق شدن سهل است اما عاشق ماندن دشوار». برای استمرار عشق چه بای «هزینه» کرد. به ویژه وقتی صحبت از روابط زن و شوهری است این هزینه کردن و «سرمایه گذاری» اهمیتی دوچندان می یابد. اما، شواهد نشان می دهد که شماری از زن و شوهرهای جوان، به ویژه آنهایی که سرانجام گام در راه طلاق می نهند، چند ماهی پس از قرار گرفتن در زیر یک سقف، چنین می پندارند که شاهد مقصود را در آغوش کشیده اند و اینک دیگر در اختیار داشتن آن نیازی به «وقت» و «هزینه» و «سرمایه گذاری» و جز آن نیست. 

غافل از آنکه، استمرار موفقیت آمیز زندگی زناشویی از نظر «عاطفی» و «ارتباطی» و «مادی» و... به «سرمایه» ای بسیار بیش از دوران آشنایی و نامزدی و عاشق شدن نیاز دارد.

اگر پیش از آن دو طرف با «توجه محدود»، «ابراز عاطفی اندک» و هزینه قلیل به وجد می آمدند و رضایت خاطرشان مضاعف می شد، اینک «توجه نامحدود» یکدیگر را خواهانند، ابراز عاطفی مستمر را خواستارند و بیش و کم همواره مستقیم و غیرمستقیم در دسترس بودن را طالبند و اگر غیر از این شود، اندک اندک عشق رنگ می بازد، بذر سوءتفاهم ها جوانه می زند، رنجش ها افزون می شود و نسنجیده سخن گفتن ها عرف می شود. چه، به درستی گفته اند که ز جایی که رنجیده باشد کسی، سخن ها نسنجیده گوید بسی.

4- ادراک ناصحیح پیش از ازدواج، گروهی از جوان ها پیش از ازدواج چنین می پندارند که با همسرگزینی، تمامی مشکلات رخت بر می بندد و آنها هر روزه زیستن در «جزیره امن» زندگی مشترک را تجربه خواهند کرد. چنین ادراکی از یک سو ریشه در ویژگی های «عشق افلاطونی» دارد که شماری از زوج ها پیش از ازدواج آن را تجربه می کنند و از دیگرسو فقدان آموزش ها و آگاهی بخشی های پیش از ازدواج ناشی می شود. از همین روی چند صباحی پس از ازدواج بسیاری از مزدوجین با خود می گویند که: چو عاشق شدم گفتم بردم گوهر مقصود، ندانستم که این دریا موج خون فشان دارد.

البته، شماری از زوج های جوان پس از رو به رو شدن با واقعیت های زندگی مشترک، در پی چاره بر می آیند و با کسب مهارت های لازم تنش ها را از میان می رانند و مسیر آرامش و سعادت را پی می جویند. لیکن، شماری از آنان، یعنی همان هایی که زندگی زناشویی را به «صحنه نبرد» و کارزار تبدیل می کنند و سرانجام راهی دفترخانه ها می شوند، در فراگیری چنین مهارت هایی غفلت ورزیده و خود و خانواده و جامعه را متضرر می سازند.

5- مسئولیت گریزی؛ شماری از جوانان بینش ناصحیحی پیرامون ازدواج دارند. آنان چنین می پندارند که ازدواج قراردادی است که می توان آن را فتح کرد و خاتمه بخشید. حال آنکه، هر انسان عاقلی می داند که ازدواج تعهدی است بی بدیل و مسئولیتی است تعالی بخش.

نیازی به حجت نیست که آدم های ضعیف از مسئولیت گریزانند و بیش از آنکه مورد اتکاری دیگران باشند در پی جستن تکیه گاهی اند که چند روزی بر آن تکیه زنند تا فشار حاصل از سختی ها آنان را بر زمین نکوبد. لیکن، آدم قوی «مسئولیت پذیر» است»، چاره مشکل را در خود می جوید و می کوشد تا همواره تکیه گاهی محکم برای دیگران باشد. چه، به قول آن اندیشمند: «اگر تکیه گاه نمی توانی شد، افتادن به از تکیه کردن».

6- تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه؛ به سبب پدیده هایی که همچون «فرهنگ پذیری» (Acculturation)، «اشاعه فرهنگی» (Cultura Division)، «تهاجم فرهنگی» (Cultura Invasion) و نیز از طریق رسانه های جمعی (Mass Media) برخی عناصر بیگانه، به ویژه عناصر منفی، به ویژه غربی، وارد فرهنگ شده اند. شماری از جوانان تازه ازدواج کرده چشم و گوش بسته و بدون تامل پیرامون غنای عناصر فرهنگی خودمان، به تقلید از آن فرهنگ ها پرداخته و خوشبختی را در پاک کردن صورت مساله و نه «چاره جویی مسئولانه» برای از میان راندن تنش های زناشویی می یابند.

دلایل افزایش آمار طلاق در ایران

خلاصه آنکه، آنچه در چند سال اخیر نرخ طلاق را در کشورمان فزونی بخشیده است و آن را به یک آسیب اجتماعی تبدیل کرده است، نه یک عامل بلکه چند عامل کلیدی است که هر یک سهمی از وقوع این پدیده را تبیین می کنند. به همین سبب، برای پیشگیری از استمرار روند افزایش سالانه نرخ وقوع طلاق، هریک از جوانان باید چاره را در خود و نه در بیرون خود، جست و جو کنند. 

بی تردید، با تغییر درون و تلاش برای کسب مهارت های باهم زیستن می توان این معضل اجتماعی را چاره نمود و این گونه است که در کتاب آسمانی مان تمام آیات در جهت محدودکردن افراد برای انجام طلاق و ترغیب ایشان به رجوع و بازگشت می باشد و اصل بر رفع اختلافات زناشویی گذاشته شده است و از طلاق به عنوان منفورترین حلال نام برده شده است و از این واقعه عرش الهی می لرزد و البته هیچ وقت دیر نیست و برای شروع مجدد زمان را از دست ندهید.