آموزش حجله

  • وقتی عروس به حجله آمد...

    چون عروسی به خانه آوردید، با محبت و تواضع کفش هایش را در آورده ،پاهایش را بشویید آن گاه او را به حجله دعوت کنید .این چنین است که مهر،برکت و رحمت بر خانه و عروستان سایه می افکند ." پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، من لا یحضره الفقیه،ج3.ص358 "**************وقتی عروس به حجله آمد به کعبه رو کنید،گیسوان او را نوازش کرده زلف تاب دارش را به چنگ گیرید و آرام بگویید ((خدایا !این امانت توست که به من سپردی .با گفته ی تو او را به خود حلال کرده ام ،فرزندم را مبارک ، پارسا و از پیروان پیامبرت قرار ده و شیطان را از او دور فرما))" امام صادق(علیه السلام)، فروع کافی ج5 ص500 "**************چون عروسی به خانه آوردید، وضو سازید ،تن و روان خویش طراوت بخشید ،رو به خدای مهربان کنید و دو رکعت نماز عشق به جای آورید .به عروس خود نیز بگویید همین کار را بکند." امام صادق(علیه السلام)، مکارم الاخلاق ص 239 "**************پیش از این که با عروس خویش به بستر زفاف روید،هدیه ای به وی بدهید ،با این کار عشق و آرامش را به او هدیه کرده اید." امام صادق(علیه السلام)، وسائل الشیعه ج215 ص12 "**************وقتی به سوی همسرتان می روید ،در آغوش فرشتگانید.چون به آمیزش می پردازید گناهانتان چون برگ درختان فرو می ریزد و چون غسل می کنید خود را می شویید ،از گناهان بیرون می روید ." پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، کافی، ج5، ص496 "**************هنگام آمیزش به طور کامل برهنه و عریان نشوید و زیر پوشی هر چند نازک به تن داشته باشید ." پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، وسائل الشیعه ،ج14 ،ص85 "**************هیچ گاه با شکم سیر با همسر خود هم بستر نشوید این کار موجب بیماری و چه بسا موجب مرگ خواهد شد ." امام صادق (علیه السلام)، وسائل الشیعه ج14،ص191 "**************چون به آمیزش پرداختی سخن کوتاه کن ،مبادا فرزندی لال نصیب تو گردد." امام علی (علیه السلام)، همان ص87 "**************چون به قصد بارور کردن رحم همسرت ،نزد او آرمیدی،با نیتی پاک و زبانی گویا با خدای مهربان چنین بگو (( خدایا مرا فرزندی عنایت فرما و او را پاکیزه و سالم قرار ده که در خلقت او زیاد و کم نباشد و او را عاقبت به خیر گردان))" امام محمد باقر (علیه السلام)،همان ج15،ص106 "**************پس از آمیزش یکباره بلند مشوید و ننشینید،بلکه ابتدا به طرف راست بچرخید و اندکی بعد برای ادرار ولو اندک برخیزید ،پس از آن برای رسیدن به تعادل وآرامش غسل کنید ،با رعایت این آداب از سنگ مثانه در امان خواهید ماند." امام رضا (علیه السلام) ،همان "**************پرندگان هر کدام صفاتی دارند :شایست و ناشایست ،در آمیزش نیز آدابی دارند ،"کلاغ" علی رغم پرو بال سیاه و صدای ناهنجارش،در آمیزش مخفی کاراست ،آمیزش مخفی کارانه را ...



  • بهترین روش ارتباط جنسی در شب عروسی ( زفاف )

    عامل در رفع درد ناشی از برقراری ارتباط در شب زفاف آماده کردن روحی و روانی شما و متقابلا همسرتونه که این کار در مورد شما از طرف شوهرتون باید بخوبی انجام بشه. با مطالعه و انجام مطلب نقاط حساس بدن آقایون و خانوما که در وبلاگ هستش همسرتون میتونه تا حدودی این آمادگی رو در شما ایجاد کنه. تاثیر علمی آمادگی روحی روانی(که اصطلاحا حشری شدن هم گفته میشه) اینه که باعث ترشح هورمون در خون و تاثیر بر دهانه آلت تناسلی و آماده کردن اون برای ورود آلت میشه. راستی میخواستم ازتون بپرسم که آیا پریود ماهانه شما دردناک هست یا نه؟ شدت درد منظورمه. مطلب مهم بعدی هم این که حتما قبل از انجام اولین نزدیکیتون استحمام کنین و آلت جنسی همسرتون و شما کاملا پاکیزه باشه و در صورت امکان شوهرتون از کاندوم استفاده کنه. سعی هم بشه که کاندوم مورد استفاده زیاد با دست تماس نداشته باشه. همه این موارد به این علته که وقتی پرده بکارت شما در اثر دخول پاره میشه از راه زخم های ایجاد شده میکروب و آلودگی وارد بدن شما نشه و اندام جنسی تون رو ملتهب و دردناکتر نکنه. پیشنهاد میکنم که برای انجام نزدیکی با همسرتون موقعیت بدنی شما زیر باشه و شوهرتون روی شما و سعی کنین که پاهاتون رو رو به بالا نگه دارین. این کار باعث میشه که شما درد کمتری رو احساس کنین. بهتره که هنگام دخول اولیه آلت؛ این کار به آرامی و آهستگی صورت بگیره تا فشار زیادی بر شما وارد نشه. توصیه میشه که بعد از دخول آلت شوهرتون و پاره شدن پرده بکارت و خونریزی، عمل سکس شما موقتا در ناحیه جنسی قطع و به فاصل چند دقیقه(۱۰ الی ۱۵ دقیقه – زمانی که درد و سوزش آرام گرفته است) دیگه از سر گرفته بشه. بوسیدن و نوازش کردن شما و همیاری و همفکری شوهرتون تو این چند دقیقه میتونه مفید باشه. بعد از اتمام عمل جنسی و نزدیکی، بهتره که شما چند ساعتی رو استراحت کنین و از فعالیت شدید بدنی پرهیز کنین؛ ( ترجیحا راه نروید تا عمل جلوگیری از خونریزی به خوبی بوسیله بدن انجام بشه ) تا با این کار از تداوم خونریزی و درد ناشی از پارگی پرده بکارت جلوگیری کنین. توصیه میشه زمان اولین نزدیکی شما، شب عروسیتون(که معمولا خونه پر مهمونه و شما خسته از برگزاری مراسم و فشار و استرس روحی هستین) نباشه. ترجیحا بهتره که اولین رابطه- تون زمانی باشه که شما به دور از همه هیاهوها، استرسها و از همه مهمتر مهمونها باشین. فلسفه وجودی مسافرت ماه عسل هم همینه که زوجین به مسافرت رفته و بدور از همه دغدغه ها و مزاحمتها اولین نزدیکیشون رو انجام بدن. شدت درد ناشی از پارگی پرده بکارت شما به جنس این پرده هم بستگی داره. در بعضی از خانوما این پرده کامل، بعضی ...

  • آموزش نزدیکی و رابطه جنسی در شب زفاف(پایان باکرگی)

    سلام به علت درخواست دوستان در این پست سعی کردم مطالبی رو از شب زفاف( پایان باکرگی) شبی که اولین رابطه جنسی بین زوجین صورت میگیره و شاید خاطره انگیزترین شب برا زوجین هستش بیان میکنم امیدوارم که دوستان استفاده لازم رو ببرن ترس زنان از اولین رابطه جنسی با همسر خود شب عروسی: شبی که پس از سپری شدن آن تا پایان عمر از آن یاد خواهیم کرد. شبی شاد ، شبی زیبا و البته پر از سترس اگه قصد دارید این استرس رو کاهش بدین بهتره که فکر رابطه جنسی رو در این شب از ذهنتون بیرون کنین اولین رابطه جنسی مهمترین رابطه جنسی شما خواهد بود. دختران در اولین رابطه می ترسند چون که در اولین رابطه پرده بکارت آنها از بین خواهد رفت . آیا حتما باید در شب عروسی اولین رابطه جنسی رو انجام بدیم؟ جوابش منفی هستش و پیشنهاد من به شما محدود کردن رابطه خود به یک معاشقه کامل و پر از احساس و لذت برای هر دو طرف هستش بدون دخول. بعضیا تصور میکنن که پارگی پرده همراه با خون ریزی شدید، درد و سوزش هستش به همین دلیل ترس اونا بیش تر میشه باید بگم که این چنین نیست و این تصور نادرست هستش مقدار خونی که هنگام پارگی پرده بکارت خارج میشود شاید یک یا دو قطره باشه و در بعضی افرادم کمتر . سوزش و درد وجود داره ولی نه به اون حدی که برخی تو ذهنشون تصور میکنن پس نباید ترس به دلشون راه بدن و جای نگرانی نیست. نکات مهم بعد از شب عروسی و آغاز زندگی مشترک: شب عروسی هر چند که شب مهم و شب شادی هستش اما زود سپری میشه و پس از این شب بک افت روحی به دو طرف اعمال میشه و بیشترش برا زنان هستش چون که عروس خانم تموم وابستگی های خودش رو رها کنه و برا اون یه افت روحی محصوب میشه و این یه امر طبیعی هستش  و در این باره وظیفه آقا داماد بشتر میشه و بهتره که تو این چن روز نذاره عروس خانم تنها بمونه و به اون دلداری بده رسم و رسومات اشتباه برخی اقوام ایرانی: برخی از خانواده ها در شب حجله در اتاق عروس و داماد منتظر میمونن  تا عروس از باکرگی در بیاد و زمانیم که این اتفاق بیفته رقص و پای کوبی آغاز میشه . شما خودتون رو جای اون عروس خانم بذارید وقتی که از اتاق خارج بشه از بچه گرفته تا بزرگتر ها همه به اون نگاه میکنن و به نظرتون این خجالت آور نیست؟ متاسفانه برخی از آدات کهن  همچنان انجام میشه که به نظرم باید یه فکر اساسی در این زمینه انجام بشه کلام آخر: این ترس و اظطراب از اولین رابطه جنسی یه امر عادی  و طبیعی هستش و به خاطر داشته باشید که هر زمان همسرتون ازتون خواست رابطه رو قطع کنید این کار رو انجام بدین  و از انجام رابطه جنسی خشن پرهیز کنید . افسردگی موقتی پس از ازدواجم یه امر طبیعی هستش. صبر و شکیبایی تو این دوران خیلی ...

  • رسومات حجله و زفاف

    یكی از رسومی كه در ایران همچنان رایج است مربوط به شب ازدواج و حجله عروس میباشد.این رسم بدلیل تمدن كهن ایران و همینطور مسائل ناموسی به فرهنگ ما وارد شده تا حدی كه نمی توان تاریخ ورود آن را حدس زد.در قرون وسطی كه دیگه شورش را در آورده بودند و مرد و زن باید در حضور خویشاوندان علنی رابطه برقرار می كردند!!!..در اون جو زنها دچار یك سرخوردگی اجتماعی شدید شده و مردها هم به عنوان كسی كه هنوز بچه است معروف میشدند!در گذشته نزدیكتر باز اوضاع بهتر شد ولی فكر میكنین چقدر؟وقتی دوشیزه دوطریش اسپانیایی را برای لویی سیزدهم عقد كردند تا صبح چهل نفر از مستخدمین دور اتاق رژه میرفتند و منتظر بودند ببینند كار به كجا میكشد!..هر 10 دقیقه یكبار هم یكی در اتاق رو باز میكرد و میپرسید : دوشیزه خانم عروس شدند؟؟..زهر مار......لویی سیزده بعد از آن دیگر هرمرتبه كه با زنش در اتاقی بود منتظر بود كه كسی داخل شود!!!در حال حاضر در ایران هم این رسوم حاكم است ولی دیگر نه با این شدت..هزاران حرف و حدیث گفته میشود كه دلیل آن هم اینست كه هر خانواده رسوم خاص خود را دارد..یك گروه زن و مرد را همان شب اول در اتاقی میچپانند و میگویند :د یالا..!!!گروهی دیگر خاله ای ، عمه ای ،كسی را اجیر میكنند تا پشت در سرك بكشد و صدای جیغ بشنود!!...ولی در حال حاضر و در خانواده های متمدن تر كه تعداد آنها هم خوشبختانه كم نیست عروس و داماد را به حال خود رها میكنند و به آنها فرصت میدهند تا بعد از اتمام ، دستمال معروف سفید آغشته به خون بكارت را به بزرگان فامیل نشان دهند..!!!..ولی تمام اینها بستگی به عرف اجتماعی و خانوادگی دارد وكاملاً متفاوت است. نكاتی را در این زمینه باید حتماً گوشزد كرد كه آنها را بترتیب و كوتاه فهرست كرده ام ….توروخدا دیگه در این زمینه ایمیل نزنید.1-آقایان عزیز…ماه عسل یكی از بهترین راههای فرار از این مخمصه است.اگر می توانید بلافاصله همان شب دست عروس را گرفته و سوار ماشین بشید و خود را به مكان امنی برسانید!!!2-آقایان گرامی..در شب یا روزهای نخستین ازدواج شما هزاران مشغله فكری دارید و باید بدانید كه اولین رابطه شما كاملاً مهم و حیاتی می باشد.پس لازم نیست كه حتماً گیر بدید كه شب اول باید كار تموم بشه..فراموش نكنید اسمش رابطه جنسی میباشد ولی 80% روحی است3-زنان در این لحظات در وضعیت بدی قرار دارند…آنها را درك كنید.خیلی طبیعی است كه شما رو پس بزنند و حاضر به همخوابی با شما نشوند!این یك امر طبیعیست.فرتی احساس بدبخت شدن بهتون دست نده..بذارید به آرامش برسه.اجبار نكنید.زور نگید.درك كنید.شاید حتی این وضعیت 10 روز طول بكشه هر مقدار كه زمان لازم بود بپردازید.سعی كنید به هیچ عنوان همسرتان ...

  • عروس و داماد در شب عروسی در حجله خون ...

    پرده اول : شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست . میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه . اما هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده . داماد سرا سیمه پشت در راه میره . به شدت نگرانه و خیلی هم ترسیده . داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند : شیرین ، دخترم ، در را باز کن . شیرین جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه ... همه میرند تو . شیرین ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده . لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده ! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه عجیب نگاه می کنند . کنار دست شیرین یه کاغذ هست ، یه کاغذی که با خون یکی شده . بابای عروس خانم میره جلو . هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره ، بازش می کنه و برای جمع می خونه : سلام عزیزم . دارم برات نامه می نویسم . آخرین نامه ی زندگیمو . آخه اینجا آخر خط زندگیمه . کاش منو تو لباس عروسی می دیدی . مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟ ! علی جان دارم میرم . دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم . می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم . دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم . ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم . دارم میرم . چون قسم خوردم ، تو هم خوردی ، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ ، گفتم گوش به حرف مردم نده . گفتم اگه تو منو دوست داشته باشی نباید حرفهای مردم در تو تاثیر داشته باشه . تو هم گفتی ، یادته ؟! علی تو اینجا نیستی ، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی ، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی شیرینت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه . کاش بودی و می دیدی شیرینت تا آخرش رو حرفاش موند . علی شیرینت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت . حالا که چشمام دارند سیاهی میرند ، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره . روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد ، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون ، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند . حرفهای مردمو جدی گرفتند و خونه خرابمون کردند . حیف شد علی جان . حیف شد ... یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری . یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه ! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم . هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای ...

  • حجله

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />              «حجله» انگار همه ی روزهای گذشتهام را به امیدِ همین امشب سر کرده ام و حالا تمام آن رویاها و نقشه هایم رنگ حقیقت به خود گرفته اند . لباس سیاه دامادی تن ام است ، با پیراهن بی لکه ی سفید . بی صبرانه مشتاق ورود به حجله ام ؛ اما این ها خیال رفتن ندارند. جا خوش کرده اند ؛ خصوصاً جوانترها ؛ طوری به رقص و شادی مشغول اند که انگار عروسی آنهاست . کف اتاق پیدا نیست ؛ فقط گاه گاهی دراین گوشه یا آن گوشه ، از لابه لای پاهای کوچک و بزرگ ، قسمت هایی از قالی های خوشرنگ پیدا و پنهان می شود که شادمانه از زیر ضربه های این همه لگد می گریزند . دل ام می خواهد شرم وحیا را دور بریزم و جلو این همه چشم شوخ و کنجکاو داخل بشوم . می دانم به من می خندند . اما این ها که نمی دانند چه شوقی دارم من . نمی دانند همیشه آرزوی اینطور شبی را داشته ام و اگر آن همه دوندگی کردم تا در آن شرکت فکسنی کار بگیرم ، فقط برای این بود که اینطور لحظه ای در آستانه ی ورود به  مرحله ای جدید از زندگی ام قرار بگیرم . یک زندگی سرشار از عشق و لذت و راحتی . در یک کلام : سیراب شدن . آخر تشنگی هم اندازه ای دارد . پدر و مادرم که به خواستگاری رفته بودند ، بارها جواب رد شنیده بودند و همین باعث شده بود تا هر مرتبه حریص تر از دفعه ی قبل پا پیش بگذارند . بعد از موفقیتِ آنها تازه نوبت له له زدن من شد از تشنگی . پدر از سنگینی دختر می گفت و شر و شر عرق ِ خجالت ریختن و دستپاچه شدن اش وقتِ حرف زدن تا جایی که از شرم به نفس نفس می افتد؛ و مادر، با لوندی و شیطنتی مادرانه مدام از آب گرمکن و نمی دانم رختخواب گرمکن و چه و چه     می گفت . طوری که به شیفتگی ام دامن می زد و مرا به مرز جنون می رساند ؛ آنقدر که هروقت تنها می شدم، فقط فقط آن بدن ظریف و سرخی شرم و شکن ِ موها را می دیدم . حالا آن شب رویایی است . شاید نطفه ی بچه ای هم بسته بشود ؛ کسی چه می داند : دختر یا پسر؟  اگر پسر باشد ، برای خواهرش خوب است . نمی گذارد سر برهنه بیرون برود و یا کسی چیزی به او بگوید ؛ مدافع اش می شود ؛ اما او را هم اذیت می کند . مطمئناً نمی گذارد آب خوش از گلویش پایین برود . اما اگر دختر باشد ، کمک خوبی است برای مادرش . همیشه مثل کنیزک ریزه میزه ی کوچکی گو ش به فرمان است تا کارهای خرد و ریز خانه را انجام دهد و بزرگتر که بشود ، دیگر همه ی کارها را به عهده می گیرد . می گذارد مادرش فقط کنج اتاق بنشیند و استراحت بکند : اما وقتِ پیری ، کی به کمک من می آید ؟ مادرش که غیر از خانه داری کار دیگری ندارد ! یکی به من تبریک گفت ورفت . به خودم می آیم . جای تبریک هم دارد چون یکایک ، میهمان های غریبه یا آنها که کمتر ...

  • موتورسیکلت ها و حجله ها

      سالانه مرگ حداقل 9 هزار موتورسوار در كشور رقم خورده و متوسط سن مرگ ناشي از حوادث به 27 سال برسد. / معمولا موتورسيكلت‌ها در50 درصد تصادفات كشور به نوعي نقش موثر دارند           كمتر كسي است كه در كشور ما خبر نداشته باشد ساليانه بيش از 20 هزار نفر بر اثر سوانح رانندگي در خيابان‌ها و جاده‌ها كشته مي‌شوند.اما از اين بين كمتر كسي متوجه است كه معمولا بين هشت تا ده هزارنفر از قربانيان را موتورسيكلت سواران تشكيل مي‌دهند.كمتر شهروندي را سراغ داريم كه حداقل يكباردرشهر شاهد صحنه تكراري موتورسيكلت واژگون شده، جوان دراز افتاده كف آسفالت و چند خودروي متوقف و جمعيت نگران در تقاطع خياباني نبوده باشد.در يكي دو دهه گذشته هر چقدر كه گره ترافيك در پايتخت و كلان شهرهاي ديگر كورتر شد، موتور سيكلت‌هاي بيشتري به خيابانها سرازير شدند تا كه شايد آدمهاي عصر تاخير زود به مقصد برسند. چرا كه زندگي درجريان است وتلاش براي معاش واضطرار كار هم تمامي ندارد و به دقيقه‌اي تاخير و تعجيل وابسته است.به تدريج و به اقتضاي شرايط و فراگيري ترافيك، قشرهاي مختلف موتورسوار از راه رسيدند. پيك‌هاي موتوري، موتورهاي مسافركش، بازاري‌هاي موتورسوار، كارمندان موتوسوار، دانشجوها و حتي دانش آموزان موتوسوار و طبيعتا موتوسوارهاي جوان و نوجوان و پرشر و شور.... و گاهي و بيشترازگاهي، جواني و جواناني هيچ وقت به مقصد نرسيدند تا آن روي سكه اين پديده هم خود را به جامعه نشان دهد.به همين سادگي ظرف دو دهه گذشته جمعيت موتورسيكلت و موتورسوار به صورت تصاعدي رو به رشد نهاد و از كسر كوچكي در اوايل دهه هفتاد طي دوساله اخير با رقمي در حدود 8 ميليون از مجموع خودروهاي موجود كشور پيش افتاد. از اين ميزان فقط در تهران بزرگ حدود دو ميليون دستگاه موتورسيكلت تردد دارد و بر اين اساس تهران پايتخت موتورسيكلت سواران جهان است.بر اساس آمارطي دو سال گذشته صدور گواهينامه موتورسيكلت حدود 50 درصد و شماره گذاري آن در كشور بيش از 100درصد رشد داشت و ميزان شماره گذاري موتورسيكلت‌ها از خودروها پيشي گرفته است. بطوري كه طي سال‌هاي اخيربه طور متوسط هر ساله حدود900 هزار خودرو در كشور شماره گذاري مي‌شود. در حالي كه ميانگين شماره گذاري موتورسيكلت‌ها در هرسال از مرز يك ميليون و 100 هزار دستگاه نيز فراتر رفت.با وجود اين تعداد موتورسيكلت در سطح كشور متاسفانه فرهنگ موتورسواري در كشور پايين بوده قاعده ناپذيري راكبان و موتورسواري دولا دولا!!، آموزش‌هاي ناقص، بي توجهي و عدم رعايت قوانين و عدم رعايت استانداردهاي لازم ايمني و فني در ساخت موتورسيكلت‌ها به همراه عدم استاندارد زير ساخت‌هاي ...

  • گربه را شب حجله کشتن

      داده غزاله           (در زبان کردی کاکه برای ادای احترام به برادر بزرگتر و داده به خواهر بزرگتر گفته میشود)   اسمش غزال بود اما تمام اهالی آبادی او را داده غزاله صدا میزدند. حتی فرزندان خودش به او نمیگفتند مادر بلکه او را داده صدا میزدند.   من تازه دوره تربیت مدرسی را تمام کرده و دبیر دبیرستان سرو آباد شده بودم، در دبیرستانی که من تدریس میکردم دختران دوقلوی داده غزاله ( سیب و سنوبر) از هر نظر نمونه بودند.   تعطیلات عید را به سنندج بر گشته و در میان خانواده‌ام گذراندم، هنگام بر گشتن به روستا تصمیم گرفتم برای سیب و سنوبر که ازشاگردان خوب  کلاسم بودند عیدی بخرم. برای سیب رباعیات خیام و برای سنوبر دیوان حافظ را انتخاب کردم. به نظرم رسید برای تشویق خودشان و سایر شاگردان کلاس، کتابها را بعنوان جایزه و در حضور پدرشان به آنها هدیه کنم.   کلاس درس که تمام شد سیب را صدا زدم و گفتم، محمودی به پدرت بگو فردا بیاد مدرسه من کارش دارم.در حالیکه شرم می‌کرد گفت "خانم پدرم فوت کرده اما مادرم هست اگر اشکالی ندارد او بیاد". بهش گفتم اشکالی ندارد به مادرت بگو بیاد و از بابت پدرت متاسفم.   روز بعد برای اولین بار غزال مادر سیب و سنوبر را دیدم، او لباس مردانه پوشیده بود، این برایم بسیار تعجب آور بود. در حقیقت اول فکر کردم که با یک مرد روبرو هستم. خودم را کمی جمع و جور کردم،  اما به محض اینکه سلام کرد و دستش را بسویم دراز کرد به اشتباه خود پی بردم. در چهره‌اش، صحبتهایش، حتی نوع راه رفتن و تُن صدایش،  درد و رنج فراوانی را که بر او تحیمل شده بود به خوبی میشد درک کرد.   حالت و برخوردهایش خشک به نظر میرسیدند، انگار سعی دارد قدرت و برتری خود را بنمایش بگذارد. هر کسی برای اولین بار او را می‌دید بیگمان فکر میکرد با یکی زن لات و اوباش طرف است   اما غزال یک زن فهمیده و مؤدب بود که از سلطه و زور گویی مردها بیزار بود، او در اعتراض با بر خوردهای نادرستی که نسبت به او شده بود این شیوه را انتخاب کرده بود. در واقع او اعتراضی بود علیه سنتهای ظالمانه، رایج، پوسیده و ضد زن در جامعه.   همین یک جلسه دیدار با غزال باعث شد که با او دوست شوم و به خانه‌اش بروم. خودش و دخترهایش از اینکه من با آنها دوست شده‌ام خوشحال بودند. دختر سومش به اسم آهو هنوز در ابتدایی بود او هم از این دوستی خشنود بود. من هم از آشنایی با خانواده‌یی که مردی در خانه نداشتند و راحت می‌شد با آنها رفت و آمد کرد خیلی خوشحال بودم.   یک روز تصمیم گرفتم که با غزال مصاحبه‌یی انجام دهم، حاصل این کار را در زیر میخوانید.   *** من: غزال جان در این مدت که با هم دوست شده‌ایم شما همیشه از درد و رنج و ستم ...

  • عکس متحرک عروس و داماد در اتاق حجله

    عکس متحرک عروس و داماد در اتاق حجله

      عکس متحرک عروس و داماد در اتاق حجله