احوال اموات در عالم برزخ

  • در مورد قبر ؛ مرگ ؛ عالم برزخ// قسمت 7

    سوال – در برزخ چه اعمالی به کار اموات می آید ؟ پاسخ- بطور کلی کمک های دنیوی و اعمال صالحی که می تواند به میت برسد دو چیز است . یکی آثار اعمال خودمیت ، اعمالی که فرد در دنیا انجام داده است دارای آثاری است که بعد از مرگ به او می رسد که باقیات و صالحات و صدقات جاریه نام دارد . تا وقتی که این آثار در دنیا هست ، به او می رسد . دومی هدایا ، خیرات و مبراتی است که دیگران برای میت می فرستند . درست است که بعد از مرگ فرد در دنیا نیست تا عملی انجام بدهد اما ممکن است که فرد در دنیا کاری کرده است که دنباله ی و بقایای آن باقی است مثلا فرزند صالحی تربیت کرده است یا شاگردان خوبی تربیت کرده است کتاب خوبی نوشته است یا بنایی تاسیس کرده است مثل امور عام المنفعه اعم از مدرسه ، مسجد ، حسینیه و ... تا وقتی این آثار در دنیا باقی است و مردم از اینها استفاده می کنند برای فرد بانی هم ثواب نوشته می شود و در پرونده اش هم درج می شود . در سوره یاسین خدا می فرماید : ما هم اعمالی که دردنیا و جلوتر می فرستاند در پرونده شان درج می کنیم و هم دنباله ها و آثار آنها را هم درج می کنیم . بعضی از اعمالی که ما در دنیا انجام می دهیم دنباله ندارد . وقتی شما نماز می خوانی و روزه می گیری ، این دیگر تمام می شود. بعضی از آثار دنباله دارد ، باقی و جاری است ، باقیات صالح وصدقات جاریه است . مثل کتاب مفید و فرزند صالح . پیامبر فرمود : حضرت عیسی از قبری عبور می کردند که صاحب قبر دچار عذاب سختی بود . بعد از یکسال کهاز آنقبر عبور کرد حضرت دید که عذاب از آن قبر برداشته شده است . از خدا خواست که چهاتفاقی افتاده است. خدا به او خطاب کرد که این فرد در دنیا فرزندی داشت که بالغ شد و راهی را برای مردم اصلاح کرد و یتیمی را سرپرستی کرد . به برکت این فرزند عذاب از این میت برداشته شد . در کارهای خیر نیت خیلی مهم است . چیزی که در پرونده می ماند عمل صالح است . عمل صالح دو تا مشخصه دارد . یکی اینکه برای مردم مفید باشد و دیگری اینکه انگیزه ی الهی داشته باشد . بعنی هم حُسن فعلی و هم حُسن فاعلی داشته باشد. هم فعل مفید باشد وهم انجام دهنده ی فعل انگیزه ی الهی داشته باشد . ممکن است که کسی کار خوبی را بخاطر شهرت ، تظاهر و ریا انجام بدهد . اینها به درد آخرت نمی خورد. امام صادق (ع) درمورد آثار اعمال می فرماید : بهترین چیزی که انسان می تواند از خودش بجا بگذارد سه چیز است . فرزند صالحی که برای والدینش دعا بکند ، بتواند سنت خوبی بجا بگذارد . مرحوم سید بن طاوس جشن تکلیف را مرسوم کرد . تا وقتی این عمل خیر ادامه دارد برای او هم که این کار را تاسیس کرده است نوشته می شود . دیگری صدقه ی جاریه یعنی کار خیری که بعد از فرد باقی باشد ...



  • بهره‏گيرى اموات، از اعمال نيك خود در منزل گاه خطير عالم برزخ، آنچه كه موجب نجات انسان است اعمال نيك

    بهره‏گيرى اموات، از اعمال نيك خود در منزل گاه خطير عالم برزخ، آنچه كه موجب نجات انسان است اعمال نيك است كه خود در دنيا به جاى آورده، و با ديگران در رابطه با او انجام داده‏اند. بر همين اساس، امام صادق (عليه السلام) فرمود: هنگامى كه جنازه انسان مومن را در ميان قبر مى‏گذارند، نماز او در جانب راست او (به صورتى) قرار مى‏گيرد، و زكات او در جانب چپ او مى‏ايستد، و احسان او، بر او سايه مى‏افكند، و صبر و استقامت، او در نقطه‏اى دور از آنها، قرار مى‏گيرد، آنگاه صبر، به نماز، و زكات و احسان مى‏گويد: دونكم صاحبكم فان عجزتم عنه فانا دونه: مواظب رفيق خود باشيد اگر (در نجات او) درمانده شديد من حاضرم. (132) ابوبصير از امام باقر يا امام صادق (عليه السلام) نقل مى‏كند كه فرمود: هنگامى كه جنازه مومن را در ميان قبر مى‏گذارند، شش صورت زيبا با او وارد قبر مى‏گردند، يكى از آنها در جانب راست او مى‏ايستد و ديگرى در جانب چپ او مى‏ايستد، و سومى در روبروى صورت، چهارمى درپشت سر او، و پنجمى در كنار پاى او مى‏ايستد و يكى از آنها ششمى كه از همه زيباتر است در بالاى سر او مى‏ايستد... و به اين ترتيب از صاحبشان پاسدارى مى‏كنند. آنكه از همه زيباتر است از پنج صورت ديگر مى‏پرسد، شما كيستيد، خدا به شما جزاى خير دهد؟ آنكه در جانب راست ميت قرار دارد مى‏گويد، من نماز هستم. آنكه در جانب چپ او است مى‏گويد: من زكات هستم. آن كه در روبروى او است، مى‏گويد، من روزه هستم. آن كه در پشت او است مى‏گويد: من حج و عمره هستم. آن كه در كنار پايش ايستاده مى‏گويد: من نيكيهاى او هستم كه به برادران دينى خود نمود. سپس آن پنج صورت، از آن صورت نورانى‏تر از همه، مى‏پرسند: تو كيستى كه از همه ما زيباتر و خوشبو ترهستى؟ او در پاسخ مى‏گويد: انا الو لايه لال محمد (صلى الله عليه و آله و سلم): من ولايت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) هستم(133) نيز امام صادق (عليه السلام) فرمود: در عالم قبر، از نماز و زكات و حج و روزه و ولايت و محبت ميت با ما خاندان رسالت، سؤال مى‏كنند، مقام ولايت (كه به صورتى) در جانب قبر قرار دارد، به نماز حج و روزه و زكات مى‏گويد: اگر در شما نقص وجود دارد، من آن نقص را تكميل مى‏كنم (134) بنابراين يگانه چيزى كه در عالم قبر، به داد انسان مى‏رسد و موجب نجات و دلگرمى او مى‏شود، اعمال نيك است، چنانكه امام على (عليه السلام) فرمود: همانا هر مسلمانى، داراى سه دوست است: 1- يكى از آنها مى‏گويد: من تا هنگام مرگ با تو هستم، و آن مال او است. 2- و يكى از آنها مى‏گويد، من تا كنار قبر، دوست تو هستم و آن فرزندان او هستند. 3- ولى يكى از آنها مى‏گويد:انا معك حيا و ميتا: من در زندگى ...

  • عالم ارواح و روحهای سرگردان

    خواندن این مطلب برای زیر 15 سال مناسب نیست  در این پست طبق قول قبلی که به دوستان داده بودم مطالبی در مورد ارواح سرگردان قرار دادم ، که از دیدگاه اسلامی هم به این موضوع پرداخته شده ، امیدوارم که مطالب مفید و مورد پسندتون باشه...   آیا روح سرگردان داریم؟   برای پاسخ به این سوال باید روشن شود که منظور از روح سرگردان چیست. آیا منظور روحی است که جسمش در بین مرگ و زندگی مانده، مثل کسی که دچار کما شده است؟ یا روحی که لحظه مرگ را می گذراند و نمی داند که چه حالی در انتظار اوست؟ یا روحی که در برزخ قرار دارد و هنوز در بند تعلقات دنیایی خویش است؟شاید نزدیک ترین تعبیر به روح سرگردان در متون دینی، تعبیر سکرات مرگ است. حالتی شبیه مستی که سبب می شود، شخص هیچ چیز را درک نکند: «وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحیدُ؛[ق/19] و سرانجام، سكرات (و بیخودى در آستانه) مرگ بحق فرامى ‏رسد (و به انسان گفته مى‏ شود این همان چیزى است كه تو از آن مى‏ گریختى»«" سكره مرگ" حالتى است شبیه به" مستى" كه بر اثر فرا رسیدن مقدمات مرگ، به صورت هیجان و انقلاب فوق العاده ‏اى به انسان دست مى‏ دهد، و گاه بر عقل او چیره مى ‏گردد، و او را در اضطراب و ناآرامى شدیدى فرو مى ‏برد. چگونه چنین نباشد در حالى كه مرگ یك مرحله انتقالى مهم است كه باید انسان در آن لحظه تمام پیوندهاى خود را با جهانى كه سالیان دراز با آن خو گرفته بود قطع كند، و در عالمى گام بگذارد كه براى او كاملا تازه و اسرار آمیز است، به خصوص اینكه در لحظه مرگ انسان درك و دید تازه ‏اى پیدا مى ‏كند، بى ثباتى این جهان را با چشم خود مى ‏بیند، و حوادث بعد از مرگ را كم و بیش مشاهده مى‏كند. اینجا است كه وحشتى عظیم سر تا پاى او را فرا مى‏ گیرد و حالتى شبیه مستى به او دست مى‏ دهد ولى" مست" نیست‏.»پس اگر منظور از سرگردانی، همین حالت شبیه مستی را شامل شود، روح در هنگام جدا شدن از بدن، دچار چنین حالتی می شود. و در کتاب فرهنگ شیعه نیز همین تعبیر را برای سکرات مرگ آورده است:« سكرات مرگ: این كلمه از ریشه «سُكر» است به معناى از كار افتادن عقل انسان. سكرات مرگ همان سختى ‏هایى است كه هنگام مرگ پیش مى ‏آیند و آدمى را سرگردان و حیران مى ‏كنند»   اما اگر منظور روح انسان های به کما رفته یا نظیر آن است، باید گفت که حال کسانی که این گونه هستند، شبیه حالت خواب است. در خواب ارتباط روح و جسم کم می شود و در کما همین اتفاق می افتد. هر چند شاید ارتباط در کما بسیار ضعیف تر از حالت خواب باشد. پس همان تجربیاتی که در خواب داشته ایم، برایمان روشن می کند که روح شخص به کما رفته در چه حالی است. این روح ممکن است بتواند ...

  • ماهیت برزخ

    ماهیت برزخ

    از آيات و روايات چنين استنباط مى شود كه انسان، پس از مرگ، يكباره وارد جهان اخروى نمى شود؛ بلكه وقوع «قيامت كبرى» همراه با يك سرى انقلابها و دگرگونى ها در كل نظام هستى و موجودات جهان است البته، تصور نشود كه در فاصله مرگ تا قيامت، انسانها در خاموشى، بى حسى و بى حياتى به سر مى برند؛ بلكه در فاصله بين دنيا و قيامت، عالمى - به مراتب - برتر از دنياى كنونى هست كه داراى حيات همراه با لذت و سرور براى نيكوكاران و رنج و اندوه براى بدكاران است. عالم واسطه بين دنيا و آخرت - كه اين نوشتار را به انگيزه بحث از آن نگاشته ايم - «برزخ» نام دارد. «عالم برزخ» نسبت به آخرت (قيامت بزرگ)، «قيامت كوچك» ناميده مى شود. از اين رو در روايت آمده است: قال النَّبي(ص): «الْمَوتُ، الْقيامَة؛ مَنْ ماتَ، فَقَدْ قامَتْ قيامَتُه».(30) پيامبر(ص) فرمود: «مرگ، آغاز قيامت است؛ هر كس بميرد، قيامتش بر پا مى شود». بنابراين، مراد از قيامت در اين روايت، قيامت كوچك (عالم برزخ) است؛ نه، قيامت بزرگ (عالم آخرت). براى آشنايى بيشتر با معنا و مفهوم اين واژه، كاربرد آن را در كتاب و سنّت پى مى گيريم:   الف - اين واژه سه بار در قرآن آمده است: (مَرجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لايَبْغيانِ)(6) خداوند، دو دريا را به هم آميخت و ميان آن دو، فاصله اى قرار داد تا از مرز خود خارج نشوند. (وَجَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجوراً)(7) بين آب اين دو دريا حائلى قرار داد تا هميشه از هم جدا باشند. (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرزَخٌ اِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ)(8) از لحظه مرگ تا روز برانگيختن، فاصله است. اين سه آيه به خوبى معناى برزخ را آشكار مى كند؛ ولى اين لفظ به گونه اى كه در آيه سوم استعمال شده است، به كار مى رود و در همان معنا، ويژگى يافته است. برخى از كلمات داراى دو معنا هستند: 1-معناى لغوى؛ 2-معناى اصطلاحى؛ مانند: «صلات، زكات، حج و جهاد» كه در لغت به معانى «دعا، رشد، قصد و كوشش» مى باشند؛ اما در معانى مصطلح كنونى ويژگى يافته اند. لفظ «برزخ» نيز اينگونه است: در لغت به معناى واسطه و فاصله بين دو چيز است؛ اما در اصطلاح به معناى عالم قبر (حيات برزخى) استعمال مى شود. از اين رو، هنگامى كه پرسيده مى شود: برزخ چيست؟ امام صادق(ع) در پاسخ مى فرمايند: «از لحظه مرگ تا وقتى كه از قبر خارج مى شويم».(9) امام نيز لفظ برزخ را در معناى ويژه و اختصاصى آن به كار مى برند؛ نه در معناى لغوى آن. بنابراين، از اين پس، هر جا لفظ «برزخ» را استعمال مى كنيم، مراد همين معناى اصطلاحى است.   ب - در «نهج البلاغه» اين واژه دو بار ذكر شده است: «سَلَكُوا في بُطُونِ الْبَرزَخِ سَبيلاً؛ سُلِّطَتِ الارْضُ عَلَيْهِمْ ...

  • اموات و قبور در گذشته

    در زمان هاي بسيار قديم كنجكاوي بيش از حد مردم براي دانستن احوال مردگان خود و دنياي پس از مرگ آنها را به سوي خرافات مي كشاند و اين عدم آگاهي و نبود اطلاعات واقعي و درست در بين مردم باعث شده بود كه ارواح هم نتوانند با زنده ها و بازماندگان خود ارتباط برقرار كنند چرا كه هر گاه ارواح براي برقراري ارتباط خود را به زنده ها نشان مي دادند اين تصور بوجود مي آمد كه روح شخص از دنيا رفته در عذاب است و سرگردان و درصدد بازگشت است و يا اينكه براي آزار آنها آمده و از اين قبيل تفكرات كه در مواقعي عكس العمل ها به شكل سنت در مي آمد مثلاً در دفن اموات خود كه در دوران هخامنشيان از قبرهاي ميخي استفاده مي كردند و مرده را به صورت ايستاده در آن قرار مي دادند و در روي قبر سنگي بسيار سنگين مي گذاشتند تا مرده نتواند آن را كنار زده و براي آزار آنها بيايد و اين نوع تفكر مانع از رشد علم روحي در آن دوره ها مي شد اما در تمام ادوار اين اعتقاد وجود داشته كه اموات پس از مرگ داراي نوعي حيات مجدد مي باشند و اين در آداب و رسوم دفن اموات و مراسم پس از مرگ آنها در ادوار و قبايل و اديان مختلف به وضوح ديده مي شود .    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />