استختام

  • نوستالجیک

    نوستالجیک

                  اولین روز دبستان بازگرد کودکی ها شاد و خندان بازگردباز گرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسب های چوبکی   خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترنددرس های سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد چاپلوسروز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است   کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بودبا وجود سوز و سرمای شدید ریزعلی پیراهن از تن می درید تا درون نیمکت جا میشدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیمپاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشتگرمی دستانمان از آه بود برگ دفتر ها به رنگ کاه بود مانده در گوشم صدایی چون تگرگ خش خش جاروی بابا روی برگهمکلاسی های من یادم کنید باز هم در کوچه فریادم کنید   همکلاسی های درد و رنج کار بچه های جامه های وصله داربچه های دکه ی سیگار سرد کودکان کوچه اما مرد مرد     کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبودکاش میشد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش                                    



  • جوك - عكس - ترول

    جوك - عكس - ترول

              درسی که امسال به دروس دبیرستان بپیوستید       کاش اینجور کنکور داده بودیم شاید قبول میشدیم.والا!   ناخنای من پس از ازدباج   همچین آدمای دینداری هستیم ما       سرتو بدزد           داداش کوچیکه عروس که میگن ایشونن!                              دیروز مهمون اومد خونمون اقا با خودشون کیک فنجونی اورده بودن  تو جعبه شیرینی هم گذاشته بودن  مامانم هم جعبه رو باز کرد و جلو مهمونا گذاشت  بابام که تازه از راه رسیده بود جلو مهمون می خواست پز بده  بهم گفت: شما خجالت نمی کشین جلو مهمون کیک فنجونی می ذارین  بلند شو از شیرینی پزی یه شیرینی خوب بخر  مهمونا هم سرشون انداختن پایین زیر چشمیی همدیگه رو نگاه می کردن             *************************************   روایت هست كه ميگه  دخترا وقتي از عروسي يا مهموني برميگردن  تا يك هفته اداي رقص بقيه رو در ميارنو هر هر ميخندن       ************************************* عاقا ديشب بالشتمو برگردوندم . . . . . .  اونورش هم گرم بود خدا نصيب هيچكس نكنه       ************************************* ابروي پهن بين خانمها مد شده جديدا گفتم كه خدايي نكرده (بعضي)اقايون عقب نمونن       یه بارم زنگ زدم خونه دوس دخدرم  باباش جواب داد منم الکی گفتم منزل جعفری  اومد زرنگی کنه گفت بفرمائید با کی کار داشتید ؟!! گفتم مرتیکه دیوث گوه میخوری پول نداری توحسابت چک میکشی  یا تاظهر پول میریزی حساب یادهنتــــــو سرویس میکنم  مامور میارم جلبت میکنم همینجوری که داد میزدم دیدم  میگه عاقا بخدا حواسم نبود ،  اشتبا گرفتید منزل جعفری نیس یهو گوشیو قطع کرد :))))))))))) بیخود نیس میگن بهترین دفاع حملس !!!      

  • خخخخخخخخخخخخ

    خخخخخخخخخخخخ

  • هعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

    هعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

     .  یادتونه؟ یادتونه وقتی پشت نیمکتای شکسته و کهنه مینشستیم 3نفری؟که بااون حال سر اینکه کی سر طبقه بشینه دعوا بود؟یادتونه؟     یادتونه وقتی کتاب فارسی رو باز میکردیم و بابا آب داد رو میخوندیم؟    یادتونه؟  یادتونه کلی همزاد پنداری میکردیم با چوپان دروغگووکبری خانوم وگاو عمو حسن و حسنک کجایی و دهقان فداکار و پترس و مهمونای کوبک خانوم؟   یادتونه وقتی معلممون که اندازه پدرمادرمون دوسشون داشتیم بعد نوشتن تمرینا گچ نصفه رو روی تخته میذاشت و میگفت بنویسید؟  یادتونه؟  یادتونه وقتی برای بار اولی که دفتر40برگمون رو باز میکردیم که توش بنویسیم چقد ذوق داشتیم؟    یادتونه؟  یادتونه وقتی میرسیدیم خونه تو فکروبرنامه ریزی به مشقامون بودیم که بتونیم برنامه کودکمون رو ببینیم؟      غروبا تو کوچه بازی با دوستامونو یادتونه؟   یادتونه وقتی پول تو جیبی هامونو میدایم ازاین بستنی و با لذت میخوردیم؟     نمیدونم شماهم مث  من دوس داشتید یه وروجک داشته باشین؟    شماهم مث من برای جودی آبد و آن شرلی وکاکه رو و و جورزوجولی ووانکینگها و مجیددلبند هممون دلتون میسوخت؟   شماهم دوس داشتین تو شهر بستنیها و خوانواده آقای هاشمی باشین؟   

  • عکس نوشته های فلسفی

    عکس نوشته های فلسفی

                ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﮔﻪ ﭘﺴﺮﺍ ﺑﺮﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺸﻦ !ﺁﺩﻡ ﻣﯿﺸﻦ !ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻗﺒﻠﺶ ﺣﯿﻮﻥ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ !..ﺍﯾﻦ ﮔﻮﮔﻮﻟﯿﺎﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﺷﻮﻧﻦﭼﯿﮑﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﺪ :)))))                 چگونه بعد از ازدواج از یک دختر لوس ننر بچه ننه یک زن زندگی بسازیم!!.....به نام خدا..کتک..             برادرمابـــرو برداشتنتو تحمل کردم….ناخـــن بلند کردنتو تحمل کردم….ماتیــــــک زدنتو تحمل کردم….سلام عجقم چطول مطولی گفتنتو تحمل کردم ….اما میخای بری بیرون نمیدونی چی بپوشیو نمیتونم تحمل کنمخدا شاهده نمیتونم                            تو دسشویی عمومی بودم که یهو نظافت چیه با صدای بلند گفت : من نمیدونم چجوریه که آمریکا از فاصله چند هزار کیلومتری موشک پرتاب میکنه صاف میخوره به هدف ! اما این ملت نمیتونن از فاصله 20 سانتی ??? تو سوراخ دسشویی ! :|         ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﺩﯾﺪﻡ 2 ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ /11 12ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺎﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﮑﻨﻦ ...ﺭﻓﺘﻢ ﺟﺪﺍ ﮐﻨﻢ ,ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ :ﻧﺎﺯﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﻫﺴﺘﻰ ...ﺍﺻﻼ ﺍﺯﺕ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﻣﻦﻫﻤﭽﯿﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﯽ ﻭ ﻳﻮﺍﺷﻜﻰ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺍﻑ ﻓﺎﺏ ﻣﻦ ﺑﺮﯾﺰﯼ ﺭﻭ ﻫﻢ ...ﻻﻣﺼﺐ ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ !!ﻋﺸﻘﻮ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ!!ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ !!.ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻋﺼﺮﻳﺨﺒﻨﺪﺍﻥ ﺟﺪﻳﺪﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻳﺎﻧﻪ |               میدونستید مریخیا ته دیگ سیب زمینی ندارن..................ته دیگ سیب مریخی دارنخدا منو نکشه از بس با نمکمبرم به بقیه هم خبر بدم           دختره شمارمو شانسی گرفتهمیگه میخام بیشتر باهات اشنا بشم میشه اسمتو بگی؟(با خودم گفتم بزار یه شوخی آبدار بکنم اول کاری یه کم باهام بخندیم)گفتم سید موسی علمداری هستم،تو سازمان اطلاعات کار میکنمالان سه هفته س گوشیش خاموشه بنده خدا....           مي دوني تفاوت شهرداري با صدا و سيما چيه؟ اولي آشغال رو جمع مي کنه دومي آشغال پخش مي کنه         مورد داشتیم طرف با یکی تصادف کرده . . .تو تصادف هیچکدوم چیزیشون نشد ، بعد.......پیاده شدن همدیگرو مث سگ زدن ، راهی بیمارستان شدنایران مهد دلیران ،ایران سرای شیران             دختره تو گوگل سرچ کرده:غذا با تخم مرغگوگل جواب داده:متاسفم واسه اونی که میخواد تو رو بگیره