انشا درمورد طبیعت

  • تحقیق درباره بهار و طبیعت تحقیق اینترنتی آماده پرینت (یاهو)

      بهار و طبیعت     بهار جشن طبیعت است، و طبیعت در جشن بهاری خویش آنقدر زیباست که آدمی را مسحور خویش می کند، آن چنان که  از سخن گفتن باز می ماند و حرف هایش، ناگفته، در ژرفای  جانش انباریده می شود. به جای او گنجشگان پرگو سخن می گویند و زبان گنجشگان یعنی: بهار، برگ، نسیم، عطر.  زمین که از نعمت گرمای آفتا ب جهان تاب برخوردارمیگرد د مساعد میسازد وبا فرارسیدن فصل بهار ، طبیعت از لباس سفید خود بیرون می آید و جامة سبز به تن می کند . شکوفه ها به آرامی خود را از میان ساقه های ترد و ظریف درختان بیرون می کشند و جوانه ها نیز از میان خاکهای مرطوب سر برمی آورند . کوهستانها به گلستانی پر از گلهای وحشی رنگارنگ تبدیل می شود و گلهای زرد در میان چمنهای سرسبز دشتها جلوه ای خاص به طبیعت بهار می بخشد . پرندگان که از مناطق گرمسیر باز می آیند سکوت سرد زمستان را می شکنند و ترنم عشق و طراوت سرمیدهند . بهار همانطور که فصل تجدید حیات نامیده می شود ، جان تازه ای نیز به عاشقان طبیعت می بخشد ، تا همراه با طبیعت به تجدید روحیة خود بپردازد .امروزه دوربین عکاسی که اغلب همراه این مسافران طبیعت است بعنوان یکی از وسایل ضروری در ثبت این لحظات پرخاطره اهمیت ویژه ای یافته است و استفادة صحیح و آگاهانه از آن می تواند تصاویر زیبا و بیاد ماندنی بیافریند .طبیعت در فصل بهار از تنوع رنگی بسیاری برخوردار است . آيين ها و رسم هاي مردم فرآيند الزامات و نيازهاي درهم تنيده مادي و معنوي، در پيوند جغرافيايي و شيوه هاي توليد و ساختارهاي اقتصادي دوره اي مختلف اند که برحسب ضرورت پيوسته در حال تغييرند و به مقوله هايي که در ژرفا معنا دارند پاسخ مي دهند. در جمهوري اسلامي ايران تقويم دو گونه است.    نخست بر سال قمري مبتني است و ديگري بر اساس سال شمسي (خورشيدي) قرار دارد. مبدا سال قمري هجرت رسول گرامي اسلام محمد بن عبد الله (صلي الله عليه و آله) از مكه مكرمه به مدينه منوره ميباشد كه برابر با سال 622 م بوده است. سال «هجري قمري» تا سنه 1344 مبناي تاريخ رسمي كشور ايران بود. در آن سال كه بر حسب تاريخ 1304سال شمسي از هجرت پيامبر عظيم الشأن اسلام ميگذشت، تاريخ شمسي  (خورشيدي) براي امور دولتي انتخاب شد و به موجب قانون رسميت يافت. اصل هفدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در اينباره ميگويد: «مبدأ تاريخ رسمي كشور، هجرت پيامبر اسلام (ص) است و تاريخ هجري شمسي و هجري قمري هر دو معتبر است، اما مبناي كار ادارات دولتي هجري شمسي است ... » سال قمري ده روز و شش ساعت و يازده ثانيه كوتاه تر از سال شمسي است. آغاز سال شمسي نخستين روز بهار است كه مطابق با 21 يا 22 مارس از سال مسيحي ميباشد، شش ماه نخستين ...



  • انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی

    انشای سوم راهنمایی درس اول: تفاوت زبان گفتار و نوشتار: در این درس می آموزیم: همه ی ما ناچاریم گاهی بنویسیم . فکر کنید در خیابان گواهی نامه ای پیدا کرده اید و می خواهید به صاحبش بدهید .برای این کار چه کار می کنید ؟آسان ترین کار این است که چیزی بنویسیم و به شیشه مغازه، اداره یا کار خانه بزنیم تا صاحبش بخواند و بیاید بگیرد . خوب چه بنویسیم ؟کار سختی نیست . اول هر چه می خواهیم بنویسیم ؛می گوییم . به این صورت :" این گواهی نامه این جا پیدا شده هر کی گم کرده نشونی اونو بده و اونو بگیره ."این به زبان گفتار (محاوره ) است .حالا به زبان نوشتار تبدیل می کنیم :"یک گواهی نامه پیدا شده ،هر کس آنرا گم کرده است نشانی اش را به صاحب مغازه بدهد و گواهی نامه را بگیرد ."در گفتار معمولا کلمات و فعل های شکسته به کار می بریم . مثل نشونی بده چون مخاطب حضور دارد و اما در زبان نوشتار این امکان نیست . خلاصه :برای نوشتن کافی است آنچه رامی خواهیم به زبان بیاوریم، یعنی حاصل فکر خود را روی کاغذ بنویسیم . اما باید به چند نکته توجه داشته باشیم : 1-کلمات شکسته به کار نبریم .2- از تکرار بپرهیزیم .3-مطالب زاید را حذف کنیم .4- تا می توانیم رسا وواضح بنویسیم چون مخاطب را نمی بینیم و نمی توانیم با زبان گفتار به او توضیح بدهیم . موضوعات انشا : 1-از دوست خود دعوت کنید تا برای درس خواندن به خانه شما بیاید . ابتدا به زبان گفتار بنویسید سپس به زبان نوشتار تبدیل کنید. 2-جملاتی از درس چشمان مادر بزرگ را به زبان گفتار بنویسید . 3-گفت وگوی خیالی میان تخته سیاه و گچ را به زبان گفتار بنویسید . 4- جمله ی زیر را کامل کنید : بدین سان درز ندگی محمد آرامشی پدید آمد ولی افسوس...... 5- کلمات زیر را در جمله به کار ببرید : پاکیزگی ،حصیر ،غمخوار 6- بیت زیر را به نثر روان بنویسید و در باره آن کمی توضیح دهید : به گفتار پیغمبرت راه جوی        دل از تیرگی ها بدین آب شوی 7-شرح حال نظامی گنجوی و سعدی شیرازی را فراهم کنید ودر کلاس بخوانید . 8-درباره  ی زندگی وشخصیت یکی از بزرگان ایران که به تمدن اسلام خدمت کرده است تحقیق کنید . 9- 10- سوالات درس: 1-  برای نوشتن کافی است آن چه را که می خواهیم به زبان بیاوریم یعنی ..........روی کاغذ بنویسیم . 2-در نوشتن (تبدیل زبان گفتاربه نوشتار )به چه نکاتی باید توجه داشته باشیم؟  

  • موضوع انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی

    سال دوم و سوم 1 یک روز در روستا  2  گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید 3  یک شب مهتابی را توصیف کنید   4  مسافرت در یک روز بارانی 5  تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال 6  توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری 7  اتاق من 8  توصیف درخت 9  توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید 10  توصیف باغ در فصل خزان 11  توصیف باغ در فصل خزان 12  توصیف یک مغازه گل فروشی 13  آشپزخانه ی خانه ی ما 14  در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ... 15  در پیاده رو محله ی ما 16  باران در شهر ما 17  در پارک ... 18  اولین برف  امسال 19  در مطب پزشک ... 20  توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان 21  آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) 22  یکی از یاد بود های من 23  منظره ی حریق یا تصادف 24  تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟ 25 شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید 26  زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید  27  به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است 28  کتاب است آیینه یروردگار*** که بینی در آن رازها آشکار 29 توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . ...

  • درس های انشا/ کلاس اوّل راهنمایی

      درس چهارم :سجع وقتی در نثر ،کلمات هماهنگ بیاید به آن سجع می گویند و آن نوشته را مسجّع می نامند . از سجع معمولاً در نوشته های ادبی استفاده می شود .ص/30 موضوع: 1-    درباره ی فواید مطالعه وعلم آموزی انشا بنویسید . نکته : سعی کنید در نوشتن انشا از سجع ا ستفاده کنید . برای بهترشدن محتوای انشا می توانید از کتاب های مرتبط با موضوع بهره بگیرید . --------------------------------------------------------------------------------------------------------------- درس های انشا / کلاس اوّل راهنمایی درس پنجم : کلمات هم معنا و هم آهنگ یکی از راه های زیبا سازی متن ، آوردن کلماتی است که هم از نظر معنا وهم از نظر آهنگ با هم ارتباط ذاشته باشند . مثل : مباحثه و مناظره / راز و نیاز ونماز / پیش گام و پیش تاز / ص/36 تمرین: 1-    با کلمه های تقریباً هم معنا و هم آهنگ زیر جمله بسازید . تعلیم وتدریس : تفکّر و تاءمّل: مجلس و محفل : معروف و مشهور : موضوع : 1-    چگونه می توانیم فرهنگ وتمدّن اصیل خود را در مقابل بیگانگان حفظ کنیم ؟ 2-    برای رسیدن به شکوه علمی وفرهنگی به چه چیزی نیاز داریم ؟ --------------------------------------------------------------------------------------------------------------- درس های انشا / کلاس اوّل راهنمایی درس ششم : فرهنگستان زبان و ادب فارسی فرهنگستان زبان وادب فارسی ، یکی از مهم ترین نهادهایی است که در حفظ و گسترش زبان فارسی می کوشد . ص/41 موضوع : 1-    چرا زبان فارسی را دوست داریم ؟ نکته ها : 1-    از کلمات خوش آوا و و آهنگین برای زیباتر شدن نوشته استفاده می شود . 2-    در نوشته از جمله های کوتاه و گویا بهره بگیرید . تمرین : معادل های فارسی کلمات خارجی زیر را بنویسید . کامپیوتر : موکت : کلینیک: پرینتر : کاپ : کد : --------------------------------------------------------------------------------------------------------------- درس های انشا /کلاس اوّل راهنمایی درس هفتم : کلمات هم آوا --- تشخیص کلماتی همچون خواست وخاست / خوار وخار / حیاط و حیات که به یک صورت تلفّظو خوانده می شوند امّا شکل نوشتاری آن ها و در نتیجه معنای آن ها متفاوت است ، کلمات هم آوا خوانده می شوند.ص/58 هرگاه ویژگی های انسان را به غیر انسان نسبت دهیم به آن شخصیّت بخشی یا تشخیص می گویند . یکی از زیبایی های ادبی شخصیّت بخشی به اشیاست . ص/58 موضوع : انشایی درباره ی یک شی ء بنویسید و در آن از تشخیص استفاده کنید . تمرین : با کلمات هم آوای زیر جمله بسازید . صبا و سبا : صواب و ثواب: صفر و سفر : --------------------------------------------------------------------------------------------------------------- درس های انشا / کلاس اوّل راهنمایی درس هشتم : تشبیه از تشبیه برای زیبایی و تاثیر گذاری سخن ونوشته استفاده می شود . در هرتشبیه میان آن چه تشبیه می شود و آن چه بدان تشبیه می کنیم شباهت ها و ...

  • انشایی در مورد انشاء

    انشایی در مورد انشاء

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> چه شبی بود، مادرم باز رو انداخت که باید چند انشایی برای خواهرت بنویسی، رفتم دیدم خواهرم دوباره برگه‌هایی از انشا در مورد فصول، طبیعت و موضوعاتی دیگر را در دست گرفته و حفظ می‌کند. چاره‌ای نبود، قلم را برداشتم و در مورد آزادگان به دلیل تناسب روز مطلبی نوشتم، اسراف موضوع بعدی بود، دیگر حوصله‌‌ام سر رفت، بقیه را به فردا صبح موکول کردم، راستش یاد دوران تحصیلات خودم افتادم، زنگ انشا جزء بدترین ساعات درسیم بود. و هنوز هم تفاوتی ایجاد نشده، بچه‌های این نسل هم از نوشتن می‌ترسند، نمی‌دانند چه بنویسند، چگونه و از کجا آغاز کنند؟ چگونه ادامه بدهند و چگونه به پایان برسانند؟ حالا تصور بکنید در این فضا که مدیران و معلمان و آموزش و پرورش هیچ نوآوری و شکوفایی نداشته‌اند، و نتوانسته‌اند از دامنه این بحران بکاهند، کودکان باید در مورد نوآوری و شکوفایی انشا بنویسند.     انشایی از انشاء   همه دارند عرق می‌ریزند، صورت‌ها در هم فشرده است، کاغذها را خط خطی می‌کنند وگلوله‌های مچاله شده را پرت می‌کنند توی سطل آشغال.یکی زل‌زده به پنجره، فکرش به جایی نمی‌رسد، یکی ته مدادش را گاز می‌گیرد و پلک‌هایش را روی هم فشار می‌دهد، یکی می‌گوید من هیچ چی به فکرم نمی‌رسد، آن یکی می‌گوید چند خط باید باشد، یکی مدام لب‌ها و گاهی هم ناخن می‌جود   معلم دفترش را ورق می‌زند، محکم دستش را روی میز می‌کوبد و با صدای بلند می‌گوید ساکت کلاس گرم است، بچه‌ها کت‌شان را در می‌آورند، هی روی صندلی جابجا می‌شوند، غر می‌زنند، از دست هیچ کس کاری بر نمی‌آید، زیاد فرصت ندارند، الان زنگ می‌خورد، بالاخره دانش‌آموزان از روی ناچاری کاغذهای خط خطی و نوشته‌های درهمشان را جمع می‌کنند و می‌دهند دست معلم وقت تمام شد. این کلاس، کلاس انشا بود     آب، بابا   سرمشق‌های آب، بابا یادمان رفت رسم نوشتن با قلم‌ها یادمان رفت گل کردن لبخندهای همکلاسی در یک نگاه ساده حتی یادمان رفت ترس از معلم، حل تمرین، پای تخته آن روزهای بی‌کلک را یادمان رفت   راه فرار از مشق‌های زنگ اول ای وای ننوشتیم آقا یادمان رفت آن روزها را آن قدر شوخی گرفتیم جدیت تصمیم کبری یادمان رفت شعر خدای مهربان را حفظ کردیم یاش بخیر اما خدا را یادمان رفت   در گوش‌مان خواندند رسم آدمیت آن حرف‌ها را زود اما یادمان رفت فردا چه کاره می‌شوی، موضوع انشا ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت دیروز تکلیف آب بابا بود و خط خورد تکلیف فردا نان و بابا  یادمان رفت

  • انشا درباره ي كوير

    كوير اي كوير، اي طبيعت بكر و دست نخورده، اي طبيعت تنها و عريان، اي ابريشم سوخته ي طبيعت ،اي صحراي بورو بردبار به گوش باش و به هوش  از من خواسته اند كه شب هاي بي مانند و روزهاي سخت تو را توصيف كنم.             تو اي آيينه ي شكيبايي خلقت، تو گل هاي لطيف و نازك اندام را نمي شناسي و نمي خواهي بشناسي چه آن ها را نه در حد خود مي داني! نازكي و لطافت گل با روح و طبيعت تو سازگاري ندارد.شب هايي تو ترانه ي سكوت را مي سرايند.سكوت و آرامش را براي انسان به ارمغان مي آورد.موسم شب هاي مهتابي، ماه پرده ي شوم شب را از رخسار تو بر مي افكند و رويت را نوراني مي كند.ستارگان با شادي و سرور وصف ناشدني بر تو لبخند مي زنند و به يمن ديدن روي زيباي تو به پاي كوبي و شادماني مي پردازند.نسيم نيز به آرامي تن لطيف و روان تو را نوازش مي كند و با تو نجوا مي كند.          نسيم به آهستگي ذرات جسم تو را به جنبش در مي آورد.ذرات هستي تو به نرمي روي تن هم مي غلتند و به بازي گوشي مي پردازند.وزش شبانه ي نسيم در كوير ،زيباترين ترنّم خلقت  است.ترانه ي زيبا و گوش نواز نسيم كويري ما را خودشناسي و خداشناسي فرا مي خواند.       كه مي گويد كه كوير زيبا نيست؟زيبايي كوير يعني روان بودن شن ها يعني تپه هاي شني.يعني دشت يك دست صاف و هموار.تو ناپيدا كران و نامحدودي. روزه اي آفتابي ،انوار تند و سوزان خورشيد سرو روي تو را مي سوزاند.امّا اين سوزاندن تو را استوار تر مي گرداند.خورشد بايد اين گونه تو را نوازش كند.اگر خوشيد كوير مانند خورشيد دامنه هاي خنك كوه باشد ديگر كوير،كوير نيست.بايد تن تو سوزانده شود تا تو اسوه ي صبوري گردي.خورشيد بايد اين گونه به تو بتابد تا همواري و زيبايي تو محفوظ بمماند.تصّور اين كه در دل كوير ايستاده باشم چه در روز و چه در شب مرا دگرگون مي نممايد.خوشحالي وصف ناپذير به من دست مي دهد و در پوست خود نمي گنجم.     چه خوش و  فرح افزاست كه آهسته هسته راه دامان طبيعت و كوير را پيش گيريم.اي مخلوق صبور و بردبار!روزي به سوي تو خواهم آمد.

  • انشا درباره ی ورزش

    انشا درباره ی ورزش

    توسعهٔ ورزش‌ها با توجه به گذشتهٔ کامل آن‌ها، مطالب مهمی را دربارهٔ دگرگونی‌های اجتماعی و دگرگونی‌های خود ورزش‌ها آشکار می نمایند. کشف‌های بسیار مدرنی در فرانسه، آفریقا و استرالیا دربارهٔ هنر غارنشین‌ها وجود دارد (برای نمونه لاسکائوکس) که مربوط به زمان ماقبل تاریخ است اطلاعات زیادی دربارهٔ جشن‌های مذهبی و رفتار انسان‌ها از آن دوران را در دسترس قرار می‌دهد. دانشمندان با کمک تاریخ نویسی کربنی دریافته‌اند که پیشینهٔ برخی از این منابع به ۳۰۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد. شواهد مستقیم و کافی دربارهٔ ورزش از این منابع بدست نیامده‌است اما می‌توان این برداشت را داشت که فعالیت‌هایی در آن دوران وجود داشته که برابر ورزش در زمان ما می‌شده‌است. واقعیت‌های هنری و ساختاری وجود دارد که نشان می‌دهد که در ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح چینی‌ها با ورزش و فعالیت‌های شبیه آن سر و کار داشته‌اند. به‌نظر می‌رسد که ورزش ژیمناستیک یکی از ورزش‌های پرطرفدار و عمومی در چین باستان بوده‌است. آثار باقیمانده از فرعونها نشان می‌دهد که تعداد زیادی از ورزش‌ها، شامل شنا و ماهیگیری، بطور کامل توسعه یافته و تکمیل شده بود و بطور منظمی در چندین هزار سال قبل در مصر باستان انجام می‌شده‌اند. سایر ورزشهای مصر باستان شامل پرتاب نیزه، پرش ارتفاع و کشتی گرفتن بود. ورزش‌های ایران یا پرشیای باستان مانند هنر نظامی ایرانیان درزمان زرتشتیان ارتباط نزدیکی با مهارت‌های دفاعی و رزمی جنگی داشت. از رشته‌های ورزشی دیگری که در پرشیا رواج داشت از چوگان و شمشیربازی سوار بر اسب می‌توان نام برد. در اروپا، علائم باقیمانده از ایرلند باستان شمایلی از آماده کردن جنگاوران برای جنگ را نشان می‌دهد که یادآور ورزش هاکی ایرلندی در عصر حاضر است. پیشینه این تصاویر به ۱۳ قرن قبل از میلاد مسیح باز می‌گردد. شمار زیادی از رشته‌های ورزشی از قبیل، کشتی، دو، بکس، پرتاب نیزه، پرتاب دیسک، راندن گاری در زمان یونان باستان وجود داشته‌اند. این فعالیت‌ها ارتباط فرهنگ نظامی و توسعه ورزش در یونان باستان را نشان می‌دهد. از زمانی که یونانی‌ها المپیک را بوجود آوردند، ورزش بخشی از فرهنگ این کشور شده‌است. بازیهای المپیک در ابتدا هر چهار سال یکبار در المپیا (دهکده کوچکی در پلئوپونس) برگزار می‌شده‌است. از آن روزگار تا زمان حال این ورزشها به‌شکل فزاینده‌ای سازمان یافته‌تر شده‌اند و مقررات ویژه‌ای برای آنها تدوین شده‌است. صنعتی شدن زمان استراحت و تفریح بیشتری برای شهروندان کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه فراهم کرده و باعث شده مدت زمان بیشتری برای ...

  • موضوع انشا/طنز

                                                            (صدای پای معلم از راهرو) ۱.داخلی-کلاس درس (معلم وارد کلاس شده و کیفش را روی میز گذاشته و روی تخته جمله ای می نویسد و صدایش را صاف کرده و آن را می خواند) معلم:موضوع انشا:تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟ (بچه ها به هم نگاه می کنند و مشغول صحبت کردن هستند.)   ۲.هفته بعد-داخلی-کلاس درس (وحید در حال فکر کردن است و زیر لب با خودش حرف می زند.) وحید:(با خودش می گوید)هی...یعنی میشه من رو نفر اول ببره... معلم:هماتاش بیا انشاتو بخون. (وحید در حالی که در پوست خود نمی گنجد با هیجان به پای تخته می رود!) وحید:آقا اجازه؟بخونیم؟ معلم:بخون. وحید:به نام خدا...موضوع انشا:تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟بهار امسال ما به اتفاق خانواده به هاوایی مشرف گشتیم! معلم:خالی نبند! وحید:آقا به خدا رفتیم! (معلم نگاهی زیر چشمی به وحید می اندازد) وحید:آقا چشم...نمره کم نکن فقط...اوهوم...اوهوم...به نام خدا...موضوع انشا... معلم:لازم نیست دوباره همه رو از اول بگی ادامشو بخون...الان زنگ می خوره! وحید:آقا چشم...الان میگم...ما امسال عید هیچ جا نرفتیم آقا...ما تو خونه بودیم داشتیم کار می کردیم اقا...فقط وقتی بزرگ شدم خیلی دوست دارم برم قرار وبلاگی آقا...آقا میگن خیلی کیف داره...آقا بچه های وبلاگ نویس با هم یه جا جمع میشن در مورد وبلاگ نویسی صحبت می کنند آقا...آقا شما نمره بده ما می بریمت ببین چه صفایی داره...بذار بزرگ بشم...مهندس بشم...پولدار بشم... معلم:برو بشین. (وحید چشمهایش را درشت می کند که دفتر نمره را ببیند و با -۰- مواجه می شود که در آن میان خودنمایی می کند.بچه ها در گوش هم پچ پچ می کنند!) معلم:ساکت...نفر بعدی...آرش... (صدایی به گوش نمی رسد!) معلم:آرش... وحید:آقا آرش خواب مونده آقا...ولی اونم خیلی دوست داره بزرگ که شد بیاد قرار وبلاگی آقا...آقا اونم میگه خیلی کیف داره آقا...آقا گناه داره غیبت نزن براش آقا...آقا بچه ی خیلی خوبیه آقا...آقا ما فقط همین یه آرش رو توی دار دنیا داریم آقا... معلم:تو ساکت...نه که خیلی درس می خونی! (سکوت) معلم:خب نفر بعدی...می تونید داوطلب هم بیاید... (شاگرد زرنگ کلاس،Cupidدستش را به نشان اجازه بالا می برد.) Cupid:آقا اجازه...ما داوطلبیم.... معلم:یه ذره یاد بگیرین از این دختر...آفرین Cupid...بیا بخون انشاتو... Cupid:به نام خداوند جان و خرد...موضوع انشا:تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟بهار فصل زیبایی است...من بهار را بسیار دوست دارم...من در بهار امسال به دامان طبیعت رفتم... (Cupidانشایش را کامل می خواند و نمره ی کامل را از آن خویش می کند...بچه ها با حسرت بهCupid نگاه می کنند و Cupidبرای آنها کلاس می گذارد.) معلم:خب نفر بعدی...تبسم... تبسم:موضوع ...

  • مطلبی درمورد سیزده بدر(روز طبیعت)

     مطلبی درمورد سیزده بدر(روز طبیعت)

    روز سیزده نوروز برای هر ایرانی یادآور خاطرات شیرینی است که حتا طعم تلخ "نحسی" های گاه و بیگاه آن هم نمیتواند از این شیرینی کم کند. البته برای عده ای از بچه های بازیگوش، نحسی روز سیزده به شکل مشقهای ننوشته عید ظاهر میشد و گاهی بزرگترها دلشان به رحم می آمد و کمک میکردند تا مشقهای مفصل عید تمام شوند. جالب است که در طی سالهای اخیر که بیشتر رسوم عید و سال نو به فراموشی سپرده شده اند، هنوز هم روز سیزده بدر مانند گذشته به دور هم جمع شدن و شادمانی میگذرد و اداب آن تا حدی اجرا میشود. با این حال بد نیست با نگاهی به گذشته، با فلسفه وجودی این روز و چگونگی آداب و رسوم آن بیشتر آشنا شویم. نحوس سیزده ریشه اعتقاد به شوم بودن و نحسی عدد سیزده مشخص نیست اما آنچه مسلم است این است که ایرانیان، به خلاف اروپائیان و اعراب سیزده را شوم نمیدانسته اند و اتفاقا روز سیزده هر ماه برایشان روزی گرامی بوده است. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود نوشته است: ایرانیان باستان هر روز از ماه را به نامی می خوانند و سیزدهمین روز ماه ، « تیر » نامیده می شود و « تیر » نام فرشته ای عزیز و نام ستاره ای بزرگ و نورانی و خجسته است. بنا براین سیزده نمی تواند نحس باشد. - بر اساس اساطیر ایرانی در این روز، سرحد ایران و توران با تیر انداختن آرش مشخص می شود. به این معنا که میان افراسیاب که بر شهرهای ایران مسلط شده بود و منوچهر که در قلعه ترکستان متحصن گردیده بود، صلح می افتد و این دو موافقت می کنند که یک تن از لشکر منوچهر با همه توان خود تیری بیندازد و هرجا که آن تیر فرود آمد مرز دو کشور باشد ؛ وسرانجام ، آرش تیری از قله دماوند می افکند که در کنار جیحون فرود می آید و به این ترتیب ، ایرانیان در" تیر" روز از تیرماه که آن را « تیرگان » می خوانند از محنت رهایی می یابند. به همین سبب در این روز جشنی برپا می داشتند که همچون مهرگان و نوروز خجسته ومبارک است . - سیزدهم هر ماه ِ شمسی كه تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشته" بزرگ و ارجمندی است كه " تیر " نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر می گویند. فرشتهً مقدس تیر در كیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد. - ایرانیان ِ قدیم نیز پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی كردن كه به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را كه روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می كردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان میرسانیدند. (به نقل از خانم نسرین قاسم پورملکی، سایت تبیان) ظاهرا اعتقاد به نحوس سیزده از تبادلات فرهنگی بین ایران و اروپا به وجود آمده است و از آنجایی که علاقه به فرنگی شدن در تمام جنبه های زندگی رسوخ ...