تالار عروسی اذر سام

  • دکوراسیون تالار عروسی

    دکوراسیون تالار عروسی



  • عکس های حنابندان و عروسی

    این عکس شب حنابندونه که البته لازم بذکره که کیفیت پایین اسکنر رنگ ها را در بدترین حالت ممکن نشون داده . مهبد فقط بخاطر یکی از چلچراغهای خونه پشت سری که دستشه حاضر به عکس انداختن شده . خداییش عکس اصلی خیلی کیفیت داره شما به بزرگیتون ما رو ببخشین. دکور عکس بالایی واین با هم یکی است ببینید عجب کیفیتی داره این اسکنر!!!! خونه قهوه ای رنگه به نظرتون؟ اونم قهوه ای تیره؟ تنها در یک لحظه احساس خوشی داشت که عکاس هم از فرصت استفاده کرد. روز عروسی ترس مهبد نذاشت عکس سه نفره بندازیم حتی عکس وایستاده حاضر نشد تو دکورهای شیکشون بندازه که به درد بزرگ کردن بخوره . آقا داماد آینده که به زور راضی شد رو موتور بشینه .همونطور که قبلا گفته بودم ترس رو از نگاهش میشه خوند مگه نه؟!!! عکس هامون خیلی خوب شده خیلی زودتر از موعد هم آماده شده بود وبا کیفیت هم بود به خرابی کار اسکنر اگه توجه نشه کارشون عالی بود البته زیبایی تو بقیه عکس های دسته جمعیه که از اونجا که مملکت اسلامیه از گذاشتن بقیش معذورم . در هر حال به شرق نشینان تهران این آتلیه رو توصیه میکنم .

  • اجرا بسیار زیبا و شنیدنی از استاد علی موسی زاده . معین علی نصب و سعید سر سام در مجلس عروسی

    اجرا بسیار زیبا و شنیدنی از استاد علی موسی زاده . معین علی نصب و سعید سر سام  در مجلس عروسی

    توسط عليرضادانلود

  • نوازندگی در جاده خاکی

    نوازندگی در جاده خاکی

    شبی در کنار هنرمندان جهرمی نوازندگی در جاده خاکی با پشتوانه دوست هنرمند جهرمی، ابراهیم حسن‏پور که خود در نواختن تار و سه‏تار دستی دارد، توفیق دیدار با یکی از گوهرهای ناب موسیقی بومی در جهرم را داشتم. استاد اصغر پورزاد متولد 1305 خورشیدی (1926 میلادی) هنرمندی بسیار متفاوت از هنرمندان پایتخت‏نشین است. از حدود 14 سالگی به صورت خودآموز به نواختن تار رو آورده و پس از مدتی به قول خودش تارنوازی شغل وی شده است. نزدیک به چهل سال در عروسی‏های جهرم و لار، مضراب و پنجه بر سیم‏های تار کشیده تا موج انقلاب از راه رسیده و او برای بیست سال دست از کار نوازندگی کشیده است. حکایت وی خیلی به استاد حاج قربان سلیمانی می‏ماند.     ساز تار در شهر جهرم با بیشینه جمعیت پارسی‏زبان و کمینه جمعیت عرب‏زبان، یک ساز بومی به شمار می‏رود. یعنی حسابش با دیگر سازها جداست، چنان که اداره اماکن عمومی این شهر، در تالارهای عروسی، تنها به تار و تنبک و سینتی سایزر اجازه هنرنمایی می‏دهد! دیگر سازهای موسیقی، مجاز به استفاده در تالار عروسی نیستند. همین هم غنیمت است که تار چنین شانسی برای خودنمایی دارد.     بخشی از تارنوازی استاد اصغر پورزاد در سال‏های میانسالی را بشنوید   در جهرم همانند همه جاهای دیگر ایران، توده مردم و حتی خانواده هنرمندان بومی، شناخت درست و دقیقی از روحیات این گوهرهای ناب ندارند. اگر نیک بنگریم، متوجه خواهیم شد، درون ایشان، دنیایی دگر است. شادزیستی و شاداندیشی که در سنت ایرانیان عهد باستان جاری بود و امروزه از میان توده‏ها رخت بر بسته است، در وجود هنرمندانی چون اصغر پورزاد همچنان موج می‏زند. او خود را درگیر مقولاتی نمی‏کند که قادر به تغییرش نیست و تنها نصیبش از این درگیری ممکن است درد و رنج باشد. در نشست چند ساعته ما، هیچ سخنی از گرانی و سوریه و نفت و احمدی نژاد و تحریم و غیره و غیره نشد که اگر هم می‏شد، کاری بیهوده بود و تنها اعصاب خردکنی به همراه داشت. نقل یک خاطره از زندگی خصوصی وی شاید کُنهِ اندیشه او را بنمایاند. به نقل از دامادش، روزی برای دیدن دخترش به خانه آن‏ها می‏رود و می‏بیند یکی از نوه‏ها بیمار است. بی‏درنگ راه بازگشت پیش می‏گیرد و چون دلیلش را می‏پرسند، پاسخ می‏دهد «من که نمی‏توانم برای او کاری بکنم، این جا بایستم، اعصابم خرد می‏شود».     ابراهیم حسن‏پور و استاد اصغر پورزاد   دَک و پُز در زندگی هنری او جایی ندارد. نیازی نیست التماس بکنی تا زخمه بر ساز بزند ولی در تهران، التماس که چه عرض کنم، کلی پاچه خواری لازم است تا اگر استاد سرما نخورده باشد، شاید مرحمتی بکند! می‏گفت: «ما نوازندگان محلی روی جاده ...

  • ترانه لری سیت بیارم برای دووات یا عروسی

    ترانه لری سیت بیارمبرای دووات یا عروسی استاد حمید ایزدپناه منبع : سایت پارسیگ درادبیات وهنر و در بخش چامه وسروده های پارسی ویا بومی ما، بخشی مهم و کهن ازآن ، پشتوانه های فرهنگی وبرگی برای شناسایی قومی و ایرانی بودن ما است که خود سهم ایرانیان در تمدن وفرهنگ جهانی و میراث پربار و رنگین بشری است. از آن جا که چامه وچکامه یا شعر و سرود ، زبان و قالبی ویژه برای دریافت حال وبیان احساس شادیانه و یا نوای غمبار مویه در آیین سوگواری ویا قصه حماسی بوده است. شاید ریشه وپیشینه این سروده ها وجلوه تاریخی آنها را بتوان از سروده های گوسانی « گوسانان » زمان اشکانیان تا اکنون، جستجو کرد. این شیوه کهن، تا سده های پس ازهجوم تازیان ودرادبیات دین باوران ایرانی واسلامی نیزبه همان نام ادامه داشت و سپس تازیانه و تعریب شده آن « فهلویات » نامیده شد. گرچه هنوزهم نمونه هایی از آنان مانند «عاشیق» های آدربایجانی و «سرو» های لکی ویا گروه نوایان لر ویا دیگر قومهای ایرانی، به شیوه های گوناگون بیانی و اجرایی، وجود دارد.در بیشتر فرهنگها، از جمله در کشور وسرزمین ما ایران این سرود ها وترانه هستتند. که هنوز ّبا وجود همه دگرگونیهای رسانه، بر ذهن وزبان ها مانده اند. زیرا ضرباهنگ وموسیقی چامه وسرود وترانه ها ی بومی ، بیشترخاطر نواز و دلنشین وماندنی بوده اند به ویژه اگردرونمایهء داستانی هم داشته باشند. از چامه های هزاره های پیشین نمونه های کمی در دست است، ولی از سده های پیشین ، آثار بیشتری به صورت مدون ویا روایی و سینه به سینه، و یا در جنگها برجای مانده که اینک در بستر تاریخی خود هم سندی از گذشته وهم هر از گاهی رونق بخش فضای فرهنگی و هنری ما ست. چامه ها وچکامه های زبان پارسی و یا سرودهای بومی نیز،با تصویرسازی و تعبیرها ی زیبا , وایهامهای تودار ودوپهلو و یا تعقید ، در بیانی ساده شکل گرفته اند، که این گنجینه از میراث سروده ها را ،اگر چه کم واندکند، ولی نمونه ونشانه هایی از دستمایه های فرهنگی و اندیشه ای ما است که جاودانه شده اند. گرچه ایرانیان تازی مآب وسپس تازیان، آن ها را فهلویات نام داده اند. نام و واژهء این سروده ها ،خود نشانی از هویت پهلویانه آنها ست. مانند این چامه ها در زبان لکی. در بیان و وصف شب چشم به راه بودن : نه من خو کردم ، نه تافه آویان na men xow kerdem na tafey owyân خووم مرگم بو تا بکم خووان xowem margem bu tâ bekam xowân نه من خواب کردم ،نه صدای آبشار ونه ناله آب خوابم مرگم با شد تا بخوابم تنیا داری بیم ، کییه نی وپام بی گل گل تازارا ، نیشتییه و سام بی Tan yâ dârie bim keyani va pâm bi Gal gal nâzârânniŠteie va sâm bi تنها درختی بودم ،چشمه آبی در پایم بود گروه گروه ناز آران « دختران ...

  • تعلّم الفارسية ٤۲

      تعلّم الفارسية ٤۲   تحمیل الصوت السلام عليکم مستمعينا الاعزاء ورحمة الله وبرکاته. نرحّب بکم أجمل ترحيب في حلقة أخری من سلسلة حلقات برنامجکم "تعلّم الفارسية" وحيث يدور الحوار بين الزميلين محمد وسعيد حول حفلات الزفاف في ايران. قبل الاستماع الی الحوار، وهو في جزئين نستمع الی مفردات جزئه الاول. فکونوا معنا. هناهناکما الخبرمزدحمسيارةسياراتالثانية عشرة ليلاًيـُزمـِّرونزفـّة ُ عروسماذا يعنيأنظـُرضيفضيوفزفافقاعةما أروععريسبمعيّةبيتهم يذهبونسروريـُظهرونأریجميلزهرة اينجاآنجاچه خبر استشلوغماشينماشين‌هادوازدهِ شببوق می زنندکاروان عروسیيعنی چهببينمهمانمهمانهاعروسیتالارچه خوبدامادبه همراهخانهآنها می ‌روندخوشحالی نشان می ‌دهندمی ‌بينمقشنگ گل   ******* نستمع الآن الی الجزء الاول من الحوار:محمد: اينجا چه خبر است؟ خيلی شلوغ است. چرا ماشينها ساعت دوازدهِ شب بوق می ‌زنند؟محمد: ما الخبر هنا؟ مزدحم کثيراً. لماذا تـُزمِّر السيارات في الساعة الثانية عشرة ليلاً؟سعيد: اين يک کاروان عروسی است. بعد از پايان مراسم عروسی در تالار، مهمانها به همراه عروس وداماد به خانه جديدشان می ‌روند.سعيد: إنّها زفـّة عروس. بعد انتهاء مراسم الزفاف في القاعة، يذهب الضيوف بمعيّة العروس والعريس الی بيتهما الجديد. محمد: چه خوب. پس آنها به اين شکل، خوشحالى خود را نشان مى ‌دهند.محمد: ما أروعَه... إذَنْ يظهر هولاء سرورَهم بهذا الشکل؟سعيد: بله. ببين ماشين عروس آنجا در بين ماشينهاست.سعيد: نعم. أنظـُر سيارة العروس هناک. بين السيارات. محمد: آرى مى‌ بينم. خيلى قشنگ است. مـُزيّن به گل است.محمد: نعم. أری. جميلة جداً. مزيّنة بالزهور. ******* ننتقل الآن الی الجزء الثاني من المفردات: نموذجنموذج واحدقليلاًشابشبابالشباب الايرانيونسمعتذو تـَکلـِفـَةٍ باهظةعادة ًالبعضبسيطيقيمونحفلةأنا أيضاً کذلک نمونهيک نمونهکمیجوانجوانهاجوانهای ايرانیشنيدمپر هزينهمعمولاًبعضی ‌هاسادهبرگزار می کنندجشنمن هم همينطور   ******* نستمع الآن الی الجزء الثاني من الحوار:سعيد: ازدواج در ايران مراسم مختلفی دارد. اين يک نمونه از آنهاست.سعيد: للزواج في ايران مراسم مختلفة. هذا نموذج واحد منها. محمد: از جوانهای ايرانی شيندم که مراسم عروسی خيلی پر هزينه است.محمد: سمعت من الشباب الايرانيين بأنّ مراسم الزفاف ذات تـَکلِفـَةٍ باهظة جداً. سعيد: بله. معمولاً مهمانی در تالار يا باغ يا هتل است. البته بعضی ها يک مهمانی خيلی ساده برگزار می کنند.سعيد: نعم. عادة تکون الضيافة فی قاعة او بستان او فندق. بالطبع يقيم البعض ضيافة بسيطة جداً. محمد: اين خوب است. من با جشن ساده ...