حديث درباره نظم

  • اهمیت نظم وچند خاطره از مرحوم امام(ره)

    ، حيوانات بطور غير ارادي وناخواسته ازيك نظم دقيق برخوردارهستند. حتي ميتوان ازنظم حاكم برحيوانات نظم راعملا درزندگي پياده كرد. همين دستاوردهايي كه ازحيوانات بوجود مي آيد،(رشد،حركت،بازدهي، مواد مصرفي،توليدات هرحيوان و....)دال برنظم ثابت وسيرثابت بروجوداين حيوانات است. 3- نظم وفطرت: نظم امري فطري درانسان است، فرق فطرت وغريزه اينست: چيزهايي كه اختصاص به انسان دارد، باتوجه به بعد مادي ومعنوي انسان، به آن فطرت ميگويند. وآنچه اختصاص به انسان دارد، غريزه نام دارد، زيرا بعد مادي تنها ميباشد وانسان دراين مورد باحيوان مشترك است. انسان ازنظرفطري هم نظم را بعنوان يك اصل ثابت ولازم پذيرفته است. 4- نظم روان: علاوه براين، نظم امري رواني است. اگراز نظر رواني، انسان دريك سيرونظم ثابن قرار گيرد، مثل همان نظمي كه دردستگاه گوارش حاكم است. ازنظر روحي نيز اگرانسان منظم باشد به محض اينكه زمان تغذيه ي روحي اوميشودوبه تاخير افتد اغنا نميشود. اگر روح سالم باشد، احساس خلاء ميكند. چنانكه جسم گرسنه، هنگام نيازاعلام گرسنگي مي كند، روح گرسنه نيزتظاهراتي دارد كه بايد درموقع گرسنگي او را تغذيه كرد. گاهي تغذيه روح در ارتباط باخداست، گاه پس ازمدتها دوري ازپدر ومادر، به محبت آنها نيازمند است وگاه درشدايد سختيهابه تسكين وتسلي محتاج است. روح سالم دراين زمانهااعلام نياز مي كند. 5- نظم واجتماع: نظم امري اجتماعي هم هست، اگر جامعه اي نظم حاكم نباشد، نظام جامعه برهم ميخورد، بي نظمي ثمرات خوبي براي هيچ يك ازافراد دربرنخواهد داشت. مشخص است كه نظم حاكم براجتماع را افراد منظم جامعه وقانون بوجود مي آورند. امام خميني(ره) درمدت زندگي پربركت خودهمواره نظم وبرنامه ريزي راسرلوحه كارهاي شخصي وغير شخصي قرار ميداند. به طوري كه اطرافيان دقيقا نظم وترتيب را درزندگي ايشان درك ميكردند، زيرا نظم يكي ازاساسي ترين برنامه هاي انسان متعهد درارتباط برقراركردنبا خالق است. به قول خود امام(ره) كه ميفرمودند: ((اگر درندگي مان، دررفتاروحركتمان نظم بدهيم، فكرمان هم بالطبع نظم ميگيرد، وقتي فكر نظم گرفت وانسان درزندگي نظم داشت، يقينا ازآن نظم فكري كامل الهي برخوردار   خواهدشد، دراينصورت لغزشها واشتباهات كمترميشود وانسان درمرحله اي قرار ميگيرد كه جز براي پياده كردن اوامر الهي ورضايت او به چيز ديگري نظر نخواهدكرد)). دراين رابطه ميبينيم كه كلام امام رهنمون ما درمورد نظم است. چنانكه فرمايشي ازمولاي متقيان علي(ع) به مارسيده كه، شما رابه تقواي الهي ونظم دركارهايتان توصيه مي كنم، با كمي فكر وتامل مي بينيم كه برنامه ريزي جهت امورات ديني هم بدن نظم ميسر نيست ...



  • چهل حدیث امام علی

      چهل حديث اخلاقي از حضرت علي عليه السلام :     1- خير پنهانى و كتمان گرفتارى مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزايا وَ كِتْمانُ الْمَصائِبِ. از گنجهاى بهشت; نيكى كردن و پنهان نمودن كار[نيك] و صبر بر مصيبتها و نهان كردن گرفتاريها (يعنى عدم شكايت از آنها) است.   2- ويژگى هاى زاهد أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْيا مَنْ لَمْ يَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ يَشْغَلِ الْحَلالُ شُكْرَهُ. زاهد در دنيا كسى است كه حرام بر صبرش غلبه نكند، و حلال از شكرش باز ندارد.   3- تعادل در جذب و طرد افراد « أَحْبِبْ حَبيبَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ يَعْصِيَكَ يَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغيضَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ يَكُونَ حَبيبَكَ يَوْمًا ما.» با دوستت آرام بيا، بسا كه روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بيا، بسا كه روزى دوستت شود. 4- بهاى هر كس قيمَةُ كُلِّ امْرِء ما يُحْسِنُ. ارزش هر كسى آن چيزى است كه نيكو انجام دهد.  

  • نظم اجتماعي در اسلام

    نظم اجتماعي در اسلامحسن يوسف زاده       مقدّمه: مقوله نظم و امنيت اجتماعي از مباحثي است كه در طبقه بندي موضوعات جامعه شناختي، نقطه مقابل جامعه شناسي تغييرات اجتماعي و به ويژه در تعارض با مباحث تغييرات عميق و انقلابات اجتماعي است. نظم اجتماعي از موضوعات اساسي جامعه شناسي است. اين موضوع از زمان پيدايش اولين سرچشمه هاي تفكر اجتماعي، هميشه مورد توجه انديشمندان بوده است.در مباحث نظم اجتماعي، دو سؤال عمده وجود دارد: 1. نظم اجتماعي چگونه به وجود مي آيد؟ 2. تداوم نظم اجتماعي چگونه ممكن است؟ منظور از سؤال اول اين است كه اولين جوامع چگونه شكل گرفته است. اما در سؤال دوم، از شكل گيري جامعه سؤال نمي كنند، مسئله اين است كه اين نظم به وجود آمده ـ به هر دليل ـ چگونه درهم نمي ريزد؟ امروزه سؤال اول چندان اهميتي ندارد; چرا كه زندگي اجتماعي به هر حال، شكل گرفته است. اما سؤال دوم، اساسي است; زيرا علي رغم وجود بحران هاي ويرانگر اجتماعي و سياسي، جوامع همچنان پابرجا هستند.وفاق و تعادل اجتماعي توسط آن دسته از انديشمنداني مطرح گرديد كه در مكاتب طرفدار وضع موجود و حفظ تعادل آن قرار داشتند; مانند كنت، دوركهايم و پارسونز. در مقابل، جامعه شناساني كه بيشتر بر دگرگوني ها توجه دارند تا وفاق و تعادل، واژگان «ستيز» و «تضاد» را به كار مي برند. بر خلاف نظريه پردازان مكتب «تضاد» (مانند ماركسيست ها) كه از وضع موجود ناراضي بودند و مي گفتند: طبقه حاكم طبقه محكوم را استثمار كرده، مانع از رشد او مي شود و با ايجاد آگاهي اجتماعي در ميان آنها بايد اين وضع را هر چه زودتر دگرگون نمود، طرف داران مكتب «وفاق اجتماعي» وضعيت موجود را ناعادلانه تصور نكرده، خواهان براندازي آن به طور كلي و اساسي نيستند، بلكه تنها با تغييراتي جزئي، به گونه اي كه كليّت نظام حفظ شود، موافقند. بنابراين، وفاق اجتماعي زمينه ساز تعادل اجتماعي و در نهايت، بقاي نظام اجتماعي است.بدين سان، روشن مي شود كه اولا، دو مكتب عمده درباره نظم اجتماعي وجود دارد و ديگر نظريه ها به شكلي در قالب اين دو مكتب عمده (طرفدار وفاق و طرفدار تضاد) قرار مي گيرند.ثانياً، رويكرد اين دو مكتب به مسئله «نظم» كاملا متفاوت است.برخي ها ميان «نظم»، «وفاق» و «همبستگي» تفاوت قايل شده، معتقدند: وفاق اجتماعي به همبستگي اجتماعي و آن نيز به نظم اجتماعي منجر مي شود. به عبارت ديگر، وفاق مقدّمه همبستگي، و همبستگي مقدّمه نظم اجتماعي است. در اين صورت، نظم اجتماعي حالتي است كه در شرايط به وجود آمدن همبستگي ميان افراد جامعه به دست مي آيد. اما در اين مقاله كوتاه، اين دقت نظرها را كنار گذاشته، با عبارت كلي «نظم اجتماعي»، ...

  • بررسی نظم در جامعه و دیدگاه قران

    مقدمه: نظم در لغت به معنای آراستن، برپا داشتن، ترتیب دادن کار و...[۱] و در اصطلاح نظامی به معنای پیروی کامل از دستورهای نظامی است.[۲] انضباط نیز به معنای نظم و انتظام، ترتیب و درستی، عدم هرج و مرج، سامان پذیری و آراستگی است.[ ۳ ] نظم در آفرینش آفرینش براساس نظم استوار است و در دستگاه خلقت، هر پدیده ای جای خاصی دارد و مأموریت و کار ویژه ای به عهده دارد. کرات آسمانی در مدار معیّنی حرکت می کنند، فصول سال و گذشت شب و روز نظم خاصی دارد و خلقت اشیا از اندازه، حدّ و میزان خاصی برخوردار است. خدای تعالی می فرماید: إِنَّا کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ [۴]ما هر چیزی را به اندازه (و روی حساب) آفریدیم. حکمت خداوندی در هر چیز تجلّی یافته و موجودات عالم نیز روی حساب و نظم دقیق و نیز براساس هدف معیّنی قدم به عرصه هستی نهاده اند. جهان چون خط وخال و چشم و ابروست که هر چیزی بجای خویش نیکوست نظم شگفت و محیرالعقولی که در همه مخلوقات، حرکت سیاّره ها و ستارگان، گیاهان، موجودات دریایی و صحرایی، بدن انسان، گردش خون و... وجود دارد، همه و همه معلول تدبیر خداوند حکیم، مدبّرو تواناست. اهمیت نظم در زندگی خدای توانا و حکیمی که نظم را در دستگاه پهناور و عظیم خلقت قرار داده است، همین نظم را در زندگی انسانها و روابط اجتماعی آنان می پسندد. از این رو، شایسته است که انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش، نظم و ترتیب و تدبیر در امور را مراعات کند؛ زیرا به گفته روانشاسان: احتیاج به نظم و ترتیب، جزء احتیاجات اساسی روانی محسوب می گردد، رنگ و شکل و خاصی به زندگی می دهد، افراد میل دارند زندگی فردی و جمعی خود را تحت نظم و قاعده مشخصی در آورند. [۵] نگاهی گذرا به حجم زیاد کتابهای قوانین و مقررات و بودجه های هنگفتی که صرف قانونگذاری و تنظیم آنها می شود و اهمیتی که همه ملل جهان به آنها می دهند ضرورت و لزوم نظم فردی و اجتماعی را در زندگی بشر آشکار می سازد. اسلام نیز به عنوان دین جهانی و کامل به نظم و برنامه ریزی در زندگی اهمیت فراوان داده و به پیروان خویش سفارش کرده که تمام کارهای خود را طبق قانون و به صورت منظم انجام دهند و از بی برنامگی بپرهیزند. چرا که تمام احکام اسلامی؛ واجبات، مستحبات، محرّمات، مکروهات و... در این راستا و در جهت برنامه دقیق و منظم دادن به مسلمانان قرار داده شده که آنان را تحت نظم خاصّی در آورد. در دنیای کنونی نیز حرکت قطارها، هواپیماها، ساعات کار ادارات و کارخانجات و... روی نظم خاصی و با دقیقه و ثانیه سنجیده می شود و با ورود کامپیوتر در عرصه زندگی نظم و ترتیب دقیقتر و بهتر صورت می گیرد و می توان گفت امروزه منظّم زندگی کردن جزء ضروریات ...

  • نظم و رعایت زمان

    نظم و رعایت زمان اما علی علیه السلام: «اوصیکما و جمیع ولدی واهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم; (9) شما و همه فرزندان و کسانم و هر که را نوشته ام به او رسد به تقوای الهی و نظم داشتن در کارتان سفارش می کنم .» از نظر روان شناسی گفته اند که یک شاگرد در حدود 20 تا 25 دقیقه می تواند روی یک موضوع خاص تمرکز کافی داشته باشد . پس: 1 - در غیر موارد ضروری بیش از 40 دقیقه تدریس نکنید . 2 - درس خود را با توجه به تعداد جلسات و زمان پیش بینی شده زمان بندی کنید تا در پایان دوره کم یا زیاد نیاورید . 3 - برای در نظر داشتن وقت، به همراه خود ساعت داشته باشید . 4 - وقتی خودتان در اواخر درس اعلام می کنید که وقت درس تمام شده است، دیگر آن را ادامه ندهید، مگر اینکه با مشورت و موافقت خود شاگردان باشد . 5 - سعی کنید ساعت تدریس را تغییر ندهید . 6 - از تدریس در ایامی که تمایل کمتری در شاگردان برای درس وجود دارد، جز در موارد ضروری خودداری کنید . 7 - بی نظمی استاد، شاگردان را نیز بی نظم می کند . به این نکته کاملا توجه کنید . 8 - وقت کلاس را به مطالب بیهوده و کم فایده نگذرانید و از وقت بیشترین استفاده را ببرید . 9 - سعی کنید هم خودتان منضبط باشید و هم در کلاس انضباط برقرار کنید .

  • نظم در خانواده

    تعریف نظم به معناي ترتيب، آراستگي، سامان و پيوستگي است. انضباط برآيند نظم است. هدف از ايجاد نظم، توانا نمودن فرد براي خود و زندگي‌اش مي‌باشد. انضباط موجب تطبيق و سازگاري با محيط‌هاي جديد شده و به کودکان قدرت تفکر منطقي داده و به آنان توانايي کنار آمدن با مسايل حوزه‌ي خود را مي‌دهد. از اين طريق توانايي انتخاب صحيح در مواقع و مکانهاي مورد نياز را بدست مي‌آورد. بعبارتي نظم از جمله مهارت‌هاي زندگي است و بمانند آن علاوه بر حفظ نشاط روان و حضور موفق در اجتماع، کمک مي‌کند تا شخص با مسايل و مشکلات زندگي به گونه‌اي مؤثر مقابله نموده و مواجهه با موقعيت‌هاي گوناگون کمتر دچار اشتباه گردد. امام علي در نامه‌ي چهل و هفتم نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: سفارش مي‌کنم به همه‌ي افراد، اهل خانواده و هرکس که نوشته‌ي من به او مي‌رسد که «تقواي الهي» و «نظم در امور خود» داشته باشد.  از امام سجاد(ع) در مکارم‌الاخلاق نقل است که: خدايا به من توفيق بده تا عمل من بهترين عمل باشد، يکي از شرايطي که عمل را جزء بهترين قرار مي‌دهد وجود «نظم» در آن است. در بين سوره‌هاي قرآن کريم سوره‌ي «صف» و «صافات» در معناي لغوي به مفهوم نظم مي‌باشند. امام علي (ع) مي‌فرمايند: بهترين ادب‌ها اين است که انسان در مقابل حد و مرز خويش توقف نمايد و از مرز و اندازه‌اش فراتر نرود. با عنايت بر اينکه «بي‌نظمي» مي‌تواند يکي از ريشه‌هاي بروز رفتار نامناسب در کودکان ارزيابي گردد، مي‌توان وجود نشانه‌هاي زير را بعنوان علائم بي‌نظمي مد نظر قرار دارد: 1-  بي‌نظمي اغلب با مشکلات رفتاري ديگري مثل، پرخاشگري، انزوا طلبي، عدم اعتماد به نفس، دروغگويي، زودرنجي، سستي و بي‌ارادگي در انجام امور همراه است. 2-    افراد بي‌نظم در سازگاري با محيط کند‌تر از سايرين عمل مي‌کنند. 3-  فرد بي‌نظم در انجام کارهاي خود عجول و هيجان‌زده است و اغلب به دليل نداشتن هدف که از ارکان اساسي نظم است، کارها را نيمه‌تمام رها مي‌کند. 4-  با عنايت به اينکه حيطه‌ي نظم علاوه بر رفتار محسوس، رفتار نامحسوس يعني حوزه‌ي فکر، انديشه و احساس را نيز در بر مي‌گيرد، فردي که دچار بي‌نظمي است در حوزه‌هاي مذکور نيز داراي مشکلاتي مي‌باشد. راهکارهايي براي تحقق بيشتر «نظم» در فرزندان 1-  توانايي فرزند خود را به او يادآوري نمائيم و از گوشزد و يادآوري ناتوانايي‌هاي وي به ايشان خودداري نمائيم. 2-    وقتي با صحبت‌هاي فرزندتان موافق هستيد به او امکان انتخاب بدهيد. 3-    در ايجاد نظم در رفتار فرزندان، به آنان دستورات منظمي داده شود مثلأ وقت خواب است. 4-  براي بازداشتن فرزندتان از رفتار مناسب ...

  • نگاهي به شيوه آموزش نظم به جوانان و نوجوانان

    «نظم و انضباط» براي بعضي از جوانان و نوجوانان واژه اي تعريف نشده و بي معنا است و كاربردي براي آن نمي يابند! اما براي گروهي ديگر، خروج از چهارچوب نظم و انضباط ناخوشايند و آزاردهنده است. گروه دوم نظم و انضباط را چگونه آموخته اند و رفتار والدين با آنها چگونه بوده كه نظم را به جزيي انفكاك ناپذير از زندگي آنها بدل كرده است. «نظم» يكي از مهم ترين نيازها و ضرورت ها در زندگي جوانان و نوجوانان است؛ چرا كه در سايه نظم امنيت و آرامش به زندگي راه يافته و در سايه امنيت و آرامش، مثبت انديشي در رفتار شخص نمود مي يابد.اولين قدم در آموزش نظم، تعريف، «واژه نظم» و «كاربرد آن» در زندگي است. به اين معني كه به جوانان و نوجوانان بياموزيم كه نظم چيست و چه اثرات مثبتي به دنبال دارد.به عقيده آموزشكاران و روانشناسان، پيش از آن كه مفهوم نظم را به فرزندانمان آموزش بدهيم، ابتدا بايد خود با مفهوم نظم آشنا شده و آن را باور داشته و در زندگي خويش نظم را رعايت كنيم. بسياري از والدين «نظم» را با «تنبيه بدني» مترادف مي دانند و هر گاه سخن از نظم به ميان مي آيد، از تنبيه بدني سخن مي گويند و اين، سرآغاز سرپيچي فرزندان از والدين و شكست والدين است.در اين بحث به بررسي چگونگي آموزش نظم و انضباط در جوانان و نوجوانان مي پردازيم. تغيير روش ها * بلوغ، اوج تحول و سركشي جوانان و نوجوانان است، به ويژه اينكه در اين دوره اولين و مهم ترين نياز جوانان و نوجوان يعني نياز به استقلال، جلوه اي خاص مي يابد و خروج از وابستگي به والدين، انقلاب رفتاري عجيبي را در آنها ايجاد مي كند. والدين موظفند «استقلال» را براي فرزندشان معنا كرده و به او قواعد و اصول استقلال در عين اطاعت از والدين را بياموزند. * براي غلبه بر ناآرامي ها و جهش هاي اخلاقي فرزندان، والدين بايد همپاي آنها دوران سخت بلوغ را سپري كنند و صبر و حوصله، اولين و مهم ترين قدم در دستيابي به موفقيت است. * والدين بايد به تدريج فرزندشان را با مسووليت هاي جديد آشنا كنند و آرامش و ملايمت را فراموش نكنند. * به نظر مي رسد در دوران بلوغ، فرزندان ارزشي براي سخنان و توصيه هاي والدين قايل نيستند كه اين امر باعث پريشاني و آشفتگي والدين شده و دست به تنبيه آنها مي زنند. اين تنبيه نه تنها فرزندان را به اطلاعت از والدين موظف نمي كند، بلكه سرآغاز سرپيچي و نافرماني فرزندان از والدين نيز است. بنابراين براي آن كه نفوذ و تأثير كلامتان را از دست ندهيد، به هيچ وجه تنبيه و خشونت به كار نبريد. براي چندمين بار هم كه شده، توصيه هاي خود را با آرامش و ملايمت تكرار كنيد. * فرياد زدن، بي قراري، سرسختي و نافرماني، رفتارهاي نامعقول، قهر و گريه، ...