خانه معلم محلات

  • نقشه ستاد اسکان (خانه معلم) شهرستان محلات

    نقشه ستاد اسکان (خانه معلم) شهرستان محلات



  • 5500 مسافر نوروزی در مدارس محلات اسکان یافتند

    کارشناس روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان محلات از اسکان 5500 مسافر نوروزی در خانه معلم و مدارس این شهرستان تا امروز خبر داد. محمد کمالی در گفت و گو با خبرنگار آموزش و پرورش پانا، افزود: براساس آمار استخراج شده 5500 مسافر نوروزی در مدارس و خانه معلم شهرستان محلات اسکان یافته اند. وی ادامه داد: امسال و براساس تمهیدات اندیشیده شده 61 کلاس درس در 10 مدرسه و 25 سوئیت در خانه معلم محلات آماده اسکان شهروندان شده است و فعالیت ستاد اسکان شهرستان محلات تا 12 فروردین ماه نیز ادامه خواهد داشت. کارشناس روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان محلات بیان کرد: بیشترین مسافران استفاده کننده از امکانات ستاد اسکان فرهنگیان شهرستان محلات از استان های خراسانی رضوی، آذربایجان، قم، تهران، البرز و خوزستان بوده اند و مطابق آمار تاکنون محلات در رتبه چهارم استان در خصوص پذیرش مسافران نوروزی قرار گرفته است. کمالی اظهار داشت: 2 مدرسه فوریتی به منظور اسکان مسافران پس از پایان تعطیلات در نظر گرفته شده است که در صورت نیاز در اختیار مسافران قرار داده خواهد شد. وی افزود: مسافران می توانند به مرکز ستاد اسکان فرهنگیان محلات واقع در خیابان 15 خرداد هنرستان الغدیر مراجعه و یا با شماره تلفن 08643229555 جهت اسکان تماس حاصل نمایند.

  • اسكان مسافران نوروزی در مدارس محلات 60 درصد افزایش یافت

    اسكان مسافران نوروزی در مدارس محلات 60 درصد افزایش یافت گروه خبری محلات ایمنا مدیر آموزش و پرورش محلات از افزایش 60 درصدی اسكان مسافران فرهنگی و غیرفرهنگی در تعطیلات نوروز امسال نسبت به مدت مشابه در سال قبل خبر داد. 'رحیم امیری' شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: 10 هزار و 664 میهمان نوروزی از امكانات 10 آموزشگاه در قالب 60 كلاس درس و خانه معلم محلات استفاده كردند. وی گفت: شهرستان محلات بلحاظ داشتن جاذبه های تاریخی و طبیعی خاص، اكثر مسافران در این مدارس به مدت دو تا سه شبانه روز اسكان یافتند. امیری بیان كرد: افزایش سفرهای نوروزی از عمده دلایل افزایش اسكان میهمانان در مدارس بود و میهمانان از امكانات فرش، یخچال، تلویزیون، اجاق گاز، پتو و موكت در این مدارس بهره مند شدند. وی اضافه كرد: 25 نیروی اداری و آموزشی در ستاد اسكان مسافران نوروزی در تعطیلات به میهمانان فرهنگی و غیرفرهنگی خدمات ارائه كردند.

  • اسکان 9890 مسافر نوروزی در ستاد اسکان فرهنگیان محلات

    کارشناس روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان محلات گفت: در ایام نوروز امسال 9890 مسافر نوروزی از خدمات ستاد اسکان فرهنگیان محلات بهره مند شدند. محمد کمالی در گفت و گو با خبرنگار آموزش و پرورش پانا، افزود: مطابق آمار استخراج شده پس از پایان تعطیلات نوروز امسال 9890 گردشگر از استان های مختلف کشور از خدمات ستاد اسکان فرهنگیان شهرستان محلات بهره مند شدند. وی در ادامه با اشاره به تمهیدات اندیشیده شده توسط ستاد اسکان فرهنگیان محلات بیان کرد: 61 کلاس درس در 10 مدرسه و 25 سوئیت در خانه معلم محلات تا 12 فروردین ماه آماده اسکان مسافران شده بود که یک مدرسه دیگر نیز در روز 13 فروردین ماه به تعداد مدرسه های در نظر گرفته شده افزوده شد. کارشناس روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان محلات در بخش دیگری از صحبت های خود از کاهش آمار مسافران اسکان یافته در نوروز 94 به نسبت مدت مشابه سال گذشته خبر داد و خاطر نشان کرد: در ایام نوروز سال گذشته 11140 مسافر نوروزی از خدمات ستاد اسکان محلات بهره مند شدند اما در نوروز امسال این تعداد به 9890 مسافر کاهش یافته است. کمالی اظهار داشت: امسال بیشترین مسافران استفاده کننده از امکانات ستاد اسکان فرهنگیان شهرستان محلات از استان های خراسان رضوی، آذربایجان، قم، تهران، البرز و خوزستان بوده اند و مطابق آمار شهرستان محلات در نوروز امسال رتبه چهارم استان در خصوص پذیرش مسافران نوروزی را به دست آورده است.

  • شهر ما خانه ما

      موضوع انشا:شهر ما خانه ی ما واضح و مبرهن است که شهر ما خانه ی ماست.آنقدر خانه ی ما که همسایه دیوار به دیوارمان حق دارد با شلوار مامان دوز خود تا سر کوچه برود و از سوپری محله ماست بگیرد واگر من بخواهم نگاه چپی به وضعیت ایشان بیندازم ایشان می توانند بخاطر نگاه آلوده ی من به حاصل دسترنج مادر محترمشان چشمان بنده را از کاسه در آورده ودر پیش دستی بگذارند.در نتیجه ما باید عقل خود را صدا کرده و برای داخل کاسه ماندن چشم هایمان از توجه به شلوار مامان دوز اهالی محله اکیدا خودداری کنیم. بالاخره شهر ما خانه ی ماست وما باید در آن آسوده زندگی کنیم. مثلا وقتی به همسایه ی پنجره به پنجره مان عرض کردم که چرا زباله های خود را با عمل فرودینگ از طبقه ی سوم به کف کوچه می رسانید؟ گفتند:آیا به شما ربطی دارد؟و وقتی عرض کردم  بله که ربط دارد چرا که شهر ما خانه ی ماست فرمودند:پس دهانت را ببند وآگاه باش که این شهر خانه ی من نیز هست .چهار دیواری اختیاری! مشکلی داری بگو بیام برات حلش کنم! وبنده که از بدو تولد یاد گرفته بودم مشکلاتم را خودم حل کنم به احترام سبیل های پر پشت آقای همسایه گفتم:راضی به زحمت شما نبوده ،خودم مشکلاتم را حل می کنم.باشد که همگان اینگونه باشند. ساعت نزدیک 9 بود و من از پنجره خانه به کوچه نگاه می کردم و منتظر ماشین شهر داری بودم که با آن موزیک نامی پیدایشان شد.همین که به زباله های ما رسیدند از پنجره داد زدم :سلام آقاااا این ها زباله های ما هستند . تفکیکشان کردیم.پلاستیک اول ترها،دوم خشک ها وسوم شیشه ها هستند.کارگر شهرداری لبخندی زد وگفت: آفرین بر شما .دستتان درد نکند و بعد بدون توجه به عمل بشر دوستانه ی من با عمل صعودینگ آن ها را به داخل ماشین پرتاب کرد ومن هر چه محاسبه می کردم که الآن تفکیک من به چه دردشان می خورد به نتیجه نرسیدم ولی بعد یادم افتاد که آهان ،شاید هنوز درسش را  نخواندیم. فردای آن روز کوچه را به سمت مدرسه طی می کردم که متوجه ی جشن و پای کوبی چند عدد گربه اطراف کیسه های زباله شدم و با خودم فکر کردم مگر نه اینکه ساعت9 ساعت بیرون گذاشتن زباله هاست که یکدفعه خانم همسایه در به درمان ذهن مرا خواند و فرموند :به شما هیچ فضو لی اش نیامده ،اصلا چه معنی دارد شهرداری برای ما تعیین تکلیف کند که ما بخواهیم چه ساعتی از روز زباله هایمان را دم در بگذاریم .تو که محصل هستی چرا؟مگر این گربه ها دل ندارند؟مگر شهر نمی تواند مال آن ها باشد؟این ها از کجا غذا بیا ورند؟اگر ما به آن ها رسیدگی نکنیم چه کسی رسیدگی می کند؟مسولین رسیدگی می کنند؟جامعه با رسیدگی است که به رسیدگی می رسد؟من که از حرف های آقای همسایه ی در به درمان چیزی نفهمیدم ...

  • چرخنامه ی زاگرس

    نوروز امسال به همراه برادرم جواد سفری دیگر داشتیم با دوچرخه‌مان‌ به چند شهر زیبای ایران زمین در دل کوه‌های زاگرس. محلات و گلپایگان و  خوانسار با شعار "مهر و مادر" تا تقدیمی باشد به تمامی مادران مهرورز و مهربان. و چرخنامه‌ای دیگر نگاشتم از این سفر و اینک شما دوستان را همسفر می کنم در این سفر دوچرخه ای. روز 29 اسفند آغازي بود براي اين سفر. صبح زود را برای سفر بر می‌گزینیم چرا که راه طولانی است و سخت. در ابتدای خروج از شهر هواپيمايي را مي‌بينيم در بیابان كه رستوراني دارد در درون! به گمانم توپولوف است، خوب فهمیده اند کجا استفاده کنند آن را.      از  چندين روستا و قصبه می گذریم، هنوز چهل کیومتری دور نشده ایم كه پنجه ركاب دوچرخه جواد دچار مشكل می شود و دست بر قضا آچاري نبود برای تعمیر این قسمت.و جواد براي پیشگیری از هرزگی چند کیلومتری را رکاب می زند آن هم تک پا. البته بند فیکس، او را در این رکاب زدن یاری می کند.      كاميوني مي بينيم ایستاده در کنار جاده. از راننده آن كمك مي خواهيم او نيز با خوشرويي تمام آچاري را مي آورد وخودش دست به كارمي شود و تعمير مي كند دوچرخه را . و تعجب اش از اين است كه چگونه مي پيماييم اين مسير را وتحسين مان مي كند و ما نيز با روحيه حركت مان را ادامه مي دهيم. البته بارها چنین رانندگانی ما را شرمنده اخلاق و منش خود کرده اند. حوالی ظهر پس از عبور از سلفچگان در 60 کیلومتری نزدیک  نيزار  سبزه زاری می یابیم برای استراحت و تغذیه.       در میان سبزه زار کفش دوزکی می بینم که به همراه مورچگان زندگی مسالمت آمیزی دارد. غبطه ای می خورم به حالش. غصه ندارد! کرایه خانه، مشکل کار،  ازدواج، استرس، نان شب، سیاست، اقتصاد، الگوی مصرف، نظام هماهنگ و ... و به تنهایی هم به جنگ با مورچگان دیگر  نمی رود. پس از مدت زمانی حرکت را از سر  ‌می گیریم. مسیری که باید بپیماییم  آبگرم محلات است در دل کوه ها.  به آرامی رکاب می زنیم فقط صدای چرخ های دوچرخه است و آوازپرندگان و نفس هایمان.  سرودی را در این آرامش طبیعت زیر لب زمزمه می کنم  خورشید از آن دور از آن قله پر برف آغوش کند باز همه مهر همه نازسیمرغ طلایی پروبالی است که چون من از لانه برون آمده دارد سر پروازپرواز به آنجا که نشاط است و امید است پرواز به آنجا که سرود است و سرور است پس از آبگرم شيب بسيار زيادتر و بايست كه گردنه ای را بپيماييم با باد مخالف. سرعتمان بسيار كم است و به کمتر از ده كيلومتررسيده. همچنان كه سرمان پايين است و به سختي ركاب مي زنيم نگاهم به كنار جاده مي افتد.  انبوه كيسه هاي پلاستيكي و نايلكس و بطري هاي آب معدني و نوشیدنی های دیگر!! و...  را در كنار جاده ...

  • جدیدترین مونوگرافی شهرستان سروآباد

    مونوگرافی سروآباد وشهرستان سروآباد فروردین ۱۷م, ۱۳۸۹ | نویسنده: بهاالدین شریفی جدیدترین مونوگرافی شهرستان سروآباد  کاری از کیوان خدمتگزار  دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ی جغرافیا و برنامه ریزی شهری  فروردین ۱۳۸۹ -مونو گرافی سروآباد و شهرستان سروآباد              مونوگرافی مونوگرافی واژه­ای لاتینی مرکب از دو واژه mono به معنی یک و یکی و گرافی graphy به معنای ثبت کردن  و نوشتن ، این دو واژه وقتی باهم ترکیب شوند معنای جدیدی می­یابند به این ترتیب که گزارش کتبی و مفصلی در بارۀ یک چیز یا تشریح مفصل از یک موضوع می­باشد همچنین لفظ مونوگرافی به معنای کلّیت نگاریست و چنانچه در مقدمه کتاب خارک آمده و توصیفی جامع و نکته بین که با روش علمی دربارۀ واحد اجتماعی صورت گیرد اطلاق می­شود. مونوگرافی در جامعه شناسی اصطلاحاً تفصیری از چیزی است که تنهاست و در حقیقت نکاتی از موضوع مورد نظر را نگهداری می­کند و مونوگرافی نخستین بار در جامعه شناسی توسط لوپلر بکار برده شده است .  هدف از مونوگرافی توصیفی دقیق و روشن از یک واحد اجتماعی است . مونوگرافی به سطح نمی­نگرد بلکه ژرف بین است و واقعیت را از یک روزنه نظاره نمی­کند جنبه­ها و جلوه­های گوناگون پژوهش را در نظر می­آورد و زمانی که به توصیف ده ، شهر یا منطقه می­پردازد  به عوامل زیر می­پردازد :۱)جغرافیا ۲)نحوه سکونت ۳) اقتصاد ۴) جمعیت ۵) نظام اجتماعی ۶) ترکیب طبقات و گروه­ها ۷) مناسبات و روابط مردم  ۸) قوانین و مقررات ۹) عقاید و آداب و رسوم . مونوگرافی در واقع بر مشاهده­ی مستقیم واقعیت اجتماعی مبتنی است و بیشتر به درک عین واقعیت­ها کوشاست . و یک واحد اجتماعی را از تمامی جنبه­ها مورد بررسی قرار می­دهد. تعریف شهر: هر ملاک و ضابطه ای به تنهایی نمی تواند معرف واقعی شهر باشد و تعریف شهر از زاویه ضوابط قرار دادی و آماری   « ضابطه ی جمعیتی ، ضابطه ی عملکردی ، ضابطه ی اداری – سیاسی ، شیوه ی زندگی خاص ، تنوع بافت اجتماعی ، ضابطه ی تراکم  نظم هندسی  یا  مورفولوژی ، ضابطه ی قوانین و مقررات ، ضابطه ی عنصر شهری ، و ضابطه ی   حقوقی »  ، ضوابط علمی «۱- شاخص های حیاتی انسان مثل شاخص های  سکونت ،  اشتغال ، آمد و شد ، آموزش دادن و آموزش دیدن ،تدارک دیدن ، تفریح و گذران اوقات فراغت و تولید مثل   ۲- ضابطه ی فلسفی شهر مثل نیاز انسان به اجتماعی زیستن ، نیاز های فطری انسان از جمله تجمع گرایی ، نظم گرایی و طبیعت گرایی  ۳- ضابطه ی فضایی مثل مشخصات فضا و نوع عملکرد فضا » و غیره رسا و به دور از اشکال نبوده است و به همین دلیل هرگز این قبیل تعاریف نتوانستند عبارت کلی یابند.زیرا شهر واقعیتی کلی تر از آن است که ...

  • علت انتشار بوی گاز در برخی از محلات گنبد کاووس مشخص شد.

    علت انتشار بوی گاز در برخی از محلات گنبد کاووس مشخص شد.  روز یکشنبه ۲۰ بهمن برخی از سایت های محلی و استانی خبری با عنوان «انتشار بوی گاز در برخی از محلات گنبد» منتشر کردند که برای بررسی این موضوع به سراغ رئیس اداره گاز گنبد رفتیم و دلیل را از وی جویا شدیم. رئیس اداره گاز شهرستان گنبد کاووس در گفتگو با خبرنگار ما دلیل انتشار بو ی گاز را تزریق بیش از حد بو به سیستم خط لولۀ ایستگاه جدید که چند روز پیش افتتاح شد دانست. محمدحسین منتظری گفت : همانطور که میدانید گاز شهری فاقد بو می باشد و برای هشدار و جلوگیری از اتفاقات خطرآفرین در هر شهر بر مبنای میزان مصرف ، بو به خط لوله ورودی تزریق می شود اما در آن شب این مقدار از میزان استاندارد آن بیشتر شد و چون برای مردم انتشار این میزان بو غیر طبیعی بود باعث نگرانی آنها شد. منتظری همچنین گفت: این مشکل در خصوص وسایلی چون اجاق گاز که عموما فاقد هود و هواکش هستند بیشتر نمود دارد و در وسایلی چون بخاری این بو از طریق دودکش خارج می شود. وی در پایان اذعان داشت : در صورتی که انتشار بو در خیابانها و محلات بیش از حد باشد به همشهریان توصیه می کنیم به سامانه گویای وقایع و امداد گاز۱۹۴ تماس بگیرند تا همکاران ما در جهت رفع مشکل و یا نشت احتمالی گاز برآیند ، چرا که انتشار بو در محله و خیابان ممکن است به دلیل نشت گاز از المک و لوله ورودی به منازل باشد و این مسئله با انتشار بو در داخل منازل در هنگام استفاده از اجاق گاز و … متفاوت است. منبع : http://qaboosnameh.com/  

  • هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه.

    درست روز دوشنبه بود که از خونه راه افتادیم به طرف کرج قرار بود دو سه  روزی خونه ی داییم بمونیم درست ساعت ۹ صبح راه افتادیم و ساعت ۲ بعد از ظهر توی هوای ۲۰ درجه رسیدم  کرج و رفتیم خونه ی دایم  از گرما داشتم ذوب می شدم  . رفتم جلوی کولر خوابیدم  نزیک های ۵/۲ ساعت با استرس  چون هی می ترسیم پامو جلوی کسی دراز کرده باشم  ساعت ۵/۴ با بدبختی پاشدم  ولی شکه شدم توی خونه وقتی می خواستن جایی برن ۱۰بار  گذارش می دادن ولی اینجا اصلاً بیدارم نکردن خونه خالی  هیچکی نبود نیم ساعت فقط به توی شک بودم تا این که ساعت ۵ اومد خونه با چهره ی قرمز  و داغ  کرده پرسیدم کجا بودید گفتن رفته بودیم خرید اون قدر قرمز شدم که وقتی خودمو توی آیینه نگاه می  کردم  خندم می گرفت . خلاصه توی اون دو سه با سختی و بد بختی خودمو نگه داشته بودم  قیافه آرام و ساکت ولی از تو داغون بودم نه حوصله ی حرف زدن نه حوصله ی راه رفتن حتی حوصله ی نفس کشیدنم نداشتم عین یک  معتاد افتاده بودم گوشه ی خونه و فقط با یک گوشی خودم رو مشغول می کردم ولی گاه گاهی  هم بیرون میرفتم اصلاً راحت نبودم تا این که روز سوم خاله ودختر خالم اومدن چون من توی هفت روز  هفته ده روز خونه  خالم هستم احساس راحتی می کردم   . خلاصه اون دو سه روز تموم شد . قرار بود از تهران بریم محلات که فکر کنم یکی از شهرستان های اراک باشه باید این مسیر رو از قم  و دلیجان  رد می شدیم  تا به محلات می رسیدیم . خلاصه روز اول تو قم مانیم  اونجا به جمکران و به مرقد حضرت معصومه (س) رفتم  آب اونجام مشکل جدید بود که شور بود ما به جز خرید توی یک روز  فقط ۱۰هزار تومان پول آب معدنی دادیم .روز بعد به کاشان رفتم با این که کاشان توی برنامه مون نبود یک شب هم اونجا بودم به علت مسیر های طولانی و گرمای بیش از حد حالم از این رو به اون رو شد سر درد شدید دلدرد شدید . خلاصه روز بعد هم  به محلات رفتیم . اونجا به آبگرم آبی معدنی با خواص دارویی آبی با ۳۰ درجه حرارت وقتی رفتیم  من فقط یک ربع دوام آوردم وبعد از حال رفتم مریض بودن و صبحانه هم نخورده بودم توی محلات هم به خانه ی معلم رفتیم  جای کثیفی نبود ولی جای تمیزی هم نبود درست وقتی که  همه حوصله مون  سر رفته بود تصمیم گرفتم فردا بریم خونه   فردای اون روز از خمین رد شدیم ما اونجا به بیت امام ( ره) رفتیم خانه ای زیبا و مظلومانه ای بود  خالاصه از آنجا  حرکت کردیم  به خانه رسیدم انگار داشتیم کوه جابه جا می کردیم تا رسیدیم خونه من خواب بودم ولی پدرم خیلی خسته بود. واقعاً راست می گن هیچ جا خونه ی خود آدم نمی شه.