خلاصه قسمت آخر سریال عمر گل لاله فصل سوم

  • قسمت دوم خلاصه عمر گل لاله

    از دست یشیم هم خیلی عصبانی میشه که اینقدر چنار رو دوست داره و چنار نسبت به اون بچه اش هیچ حسی نداره با چنارهم دعواش میشه بچه یشیم زودتر دنیا میاد ...اسمش رو هم میزاره چنارکوچولوبعد دست اجه , مهمت هم رو میشه ... و مهمت  ریحان رو ترک میکنهریحان از مهمت حامله میشه بچه اش هم مونگوله و ریحان همه چی تقصیر مهمت میدونهنجیب و زمرد جدا میشن چون نجیب عکسای اونو با ازجان خان میبینه و فکر میکنه بهش خیانت کرده بعد میفهمه که اشتباه کردهو زمرد برای خودش اونو میخواد باهش ازدواج میکنه و زمرد تو حسابای شرکت دست میبره و ثروت رو هی میفرسته به خارجپدر توپراک به اقبال میگه نجیب تو مردن لاله نقش داشته ...شوهر قبلی توپراک پشیمون میشه همه چی به چنار میگهچنار  از یشیم متنفر تر میشهیشیم میمیره در آخر زمر د  که دوتا دختراشو از دست داده قسم میخوره که نمیزاره چنارو توپراک بهم برسن ..... یک دختر رو استخدام میکنه بره زیر پای چنار بشینه ......چنار هم هی دنبال توپراکه توپراک ناز میکنه آخر سر ازدواج میکننبیچاره یشیممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممچنار میره سر قبرش میگه کاش تو همون دختر مغرور بودی عاشق من نمیشدی و ایناتوپراکم بین چنارو احمد (شوهر سوم توپراک)میمونه به چنار میگه منم عاشقشتم و...باز بقیه شو فهمیدم میگم براتون.... توپراک و چنار خیلی با هم خوبن و چنار همش به توپراک می گه که بچه دار بشه. در قسمت قبل یشیم به شوهر قبلی توپراک گفته بوده یه سی دی به دست چنار برسونه ولی اون یه سی دی اشتباه رسونده و یشین از دستش عصبانی است. ( حالا این که در این سی دی چی بوده منم نمی دونم مربوط به قسمت قبل است ) از طرفی یک نامه ناشناس به دست زمرد رسیده که در اون نامه نوشته شده که من می دونم قاتل لاله کی است. اقبال نجیب رو تهدید کرده که یا زمرد رو طلاق بده یا اون همه چیزو راجع لاله بهش می گه و اون وقت خود زمرد ازش طلاق می گیره. یشیم اسم پسرش رو چنار گذاشته مثل اسم عشقش. یکی از دوستای یشیم اونو برای مهمونی دعوت کرده و یشیم بعد از تولد بچه اش دو ماه است که از خونه بیرون نرفته و همش مواظب بچه است. چنار برای بچه یک پرستار انتخاب کرده ولی یشیم می گه من هنوز نمی تونم بهش اطمینان کنم و بچه ام را به دستش بدهم . چنار اصرار دارد که یشیم خود را در خانه زندانی نکند و به مهمانی برود. توپراک و چنار هم به اون مهمونی دعوت هستند اول توپراک نمی خواد بیاد اما چنار قانعش می کنه. یشیم یه مقدار از جواهراتشو داخل کمد پرستار می زاره و به او تهمت دزدی میزنه و اخراجش می کنه. بعد به چنار زنگ میزنه و میگه من نمی تونم بچه رو تنها بزارم پس من مهمونی نمی ایم. چنار می گه ...



  • سلام بالاخره رسیدیم به فصل چهارم سر بزنید همه چی هس

    سلام بالاخره رسیدیم به فصل چهارم سر بزنید همه چی هس

    خلاصه قسمت 124 و 125 لالهنویسنده: shimahams - ۱۳٩٢/۸/٢٧توپراک که خیلی با چنار بد حرف زده بوده می خواد از دلش در بیاره و قرار می شه با هم برن می رون که سرحت رییس جدید چنار بهش زنگ می زنه بیا شرکت و قرار توپراک  و چنار می افته به بعد از ظهر. سرحت می گه یک مهمانی کاری است و باید با زنت بیایی که چنار می گه زنم مریضه که سرحت قبول نمی کنه و می گه هر طور شده باید با زنت بیایی. چنار با ناراحتی داره این موضوع را به نجیب می گه که توپراک می شنود و می گه باشه باهات می ایم. شب مهمانی سرحت توپراک را می بیند و با طعنه به چنار می گوید تو چقدر همسر عوض می کنی قبلا که زنت یکی دیگه بود که توپراک می گه که ما با هم شادی را پیدا کردیم و با هم و با بچه هایمان خوشبختیم. وای از این حرف سرحت کلی حال کردم گویی سرحت یشیم را دیده بود. توپراک می ره پیش دکترش و می گه من هیچ حسی به چنار ندارم و می ترسم با رفتارم او را امیدوار کنم. دکتر می گه اون همسر شماست و با رفتار خوبی که با شما دارد من امید به بهبود رابطه شما دارم. گویی در جلسه قبل توپراک خودکار دکتر را شکسته بود برای دکتر از همان مارک خودکار می گیرد و دکتر می گه این یک هدیه با ارزش برای من است. زمرد به توپراک می گه من هر وقت تو را می بینم یاد یشیم می افتم که چنار قاطی می کنه و می گه توپراک حق نداره عکس یشیم را ببینه و اگه بفهمم تو این کار را کردی زمرد با هم درگیر خواهیم شد. توپراک از یشیم می پرسه و این که چطور مرد و خیلی بده که بچه اش اصلا اون را یادش نمی اید جنار می گه که یشیم بهترین مادری بود که می شناختم توپراک فکر می کنه یشیم به خاطر بیماری مرده است. چنار به توپراک راجع رفتن به مسابقه فوتبال فنرباغچه می گه و می گه بعد از مسابقه بود که ما فهمیدیم احساسمان دو جانبه بوده و اولین رابطه مان بعد از مسابقه بود. با هم به دیدن مسابقه می روند و کلی ذوق می کنند در پایان مسابقه چنار تحمل نمی کند و توپراک را می بوسد و این قسمت تمام می شود. دوستان قسمت 125 را تا حدودی دیدم که برایتان می گذارم خلاصه کاملتر را هم هر وقت فن پیج گذاشت برایتان می گذارمچنار و توپراک یک بوسه طولانی دارند و توپراک او را از خودش جدا می کند و کشیده محکمی به چنار می زند چنار سعی می کند او را متوقف کند اما نمی تواند توپراک به خانه می رود و کان را برمی دارد و به همراه سلطان به خانه ایگیت و منور می رود. قبل از رفتن انها پینار و مراد شوهرش که پایش شکسته به در خانه امده اند سلطان انها را هم برمی دارد و به در خانه ایگیت می روند. منور شوکه می شود ولی انها را راه می دهد. منور و ایگیت هم دعوای سختی کرده اند اگر اشتباه نکنم قضیه سر خانه ای است که سلطان می خواهد برای انها ...

  • دانلود سریال ایسان با دوبله کامل فارسی

     دانلود سریال ایسان با دوبله کامل فارسی  عنوان : 이산-정조대왕 / Yi San – King Jeong Joعنوان چینی : 李祘-正祖大王 / 李算ژانر : Historical تعداد قسمتها : 77 + 2 Specialشبکه ی پخش : MBCخلاصه داستان:داستان این سریال در مورد زندگی پادشاه جئون جو، بیست و دومین پادشاه جوسیون است که یکی از بزرگترین پادشاهان کره بوده و معروف بوده که عاشق مردم عادی است. قسمت ۱:این قسمت ها رو باید با نرم افزاری مثل hjsplit به هم متصل کنیددیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

  • دانلود سریال مادرانه

    | تا قسمت هجدهم اضافه شد |دانلود سریال مادرانهنام سریال: مادرانهموضوع: اجتماعیکارگردان: جواد افشارتاریخ پخش آخرین قسمت : ۵ مرداد ۱۳۹۲ (هجدهم رمضان)پخش از: شبکه سهسال پخش: ۱۳۹۲بازیگران: مهدی سلطانی ، لعیا زنگنه ، آتیلا پسیانی ، شقایق فراهانی، مهرداد ضیایی ،عباس غزالی ، هستی مهدی فر  و …خلاصه داستان: اردلان تمجید از همسر خود جدا شده و پسر و دختر خود ، ارسلان و رها  را سرپرستی می کند اما پی می برد که فاصله زیادی از لحاظ اجتماعی با دخترش رها پیدا کرده و … قسمت ۱:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۲:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۳:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۴:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۵:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۶:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۷:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۸:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۹:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۱۰:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۱۲:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۱۳:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۱۴:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۱۵:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۱۶:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۱۷:لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین..قسمت ۱۸ :لینک اول |لینک کمکی| پخش آنلاین مطالب مرتبطدانلود قسمت ۲۶ سریال هوش سیاه ۲ ( قسمت آخر )دانلود پشت صحنه سریال هوش سیاه ۲دانلود قسمت ۴۰ سریال کلاه پهلویدانلود قسمت ۳۴ سریال کلاه پهلویدانلود قسمت ۳۸ سریال کلاه پهلویدانلود قسمت ۳۷ سریال کلاه پهلوی

  • قسمت آخر آرزوی عــروســک پــارچــه ای

    سلام پس از اینکه درخواست بسیار بالای دوستان برای گذاشتن قسمت آخر را در نظرات دیدیم تصمیم گرفتیم که قسمت آخر را برای دانلود بگذاریمسرانـــجـــــــــــــامسینگه و اذگه  ...جوکر ...نانا و هـاکان ...برای دانلود قسمت آخر روی عکس بالا کلیک کنیدجا داره از همین جا از زحمات بسیار شاهرخ عزیز که خیلی در پیشرفت این وب کمک میکنه کمال تشکر بکنم.

  • رمان همخونه (قسمت دوم)

    لیوان یکبار مصرف که حالا خالی از شیر موز شده بود در دست های یلدا مچاله میشد و سر و صدای گوش خراشی تولید میکرد که با ضربه ای از سوی فرناز به سکون رسید.آن سه نفر بر سر میز شیشه ای گرد متعلق به یک بوفه ی آب میوه فروشی واقع در گوشه ی دنجی از پارک کوچک نزدیک دانشکده شان بود نشسته بودند. یلدا تمام ماجرا را مفصل تر از آنچه بود برای دوستانش تعریف کرد .هر کدام به نوعی در فکر بودند که باز یلدا صدای لیوان خالی را درآورد .فرناز این بار محکم تر از قبل روی دست یلدا کوبید و گفت : "اه ... بسه یلدا .ولش کن این بیچاره رو ! سرمون درد گرفت سپس رو به دوستانش گفت :"بچه ها حالا که چیزی نشده چرا این قدر تو فکرید ؟ فرناز به یلدا نگاه کرد و با لحنی شوخ ادامه داد :" به نظر من بهتره باهاش ازدواج کنی ! دیوونه جون .میدونی چقدر ثروت گیرت میاد ؟! " و خندید. نرگس جدی تر بود .گفت : "ولی به نظر من یلدا جون بهتره به حاج رضا بگی نمیتونم قبول کنم .آخه بابا یک عمر زندگیه! " فرناز گفت :"وا ! کجا یک عمر زندگیه ؟! شش ماه که جیزی نیست! " نرگس جواب داد :"بابا شما هم یه چیزی میگین ! مگه میشه فقط برای شش ماه زندگی ازدواج کرد ؟! فکر میکنم حاج رضا عمدا این طور گفته که یلدا قبول کنه والا اگه یلدا ازدواج کنه دیگه مگه بچه بازی که بعد از شش ماه برگرده سر خونه ی اولش ؟" فرناز گفت : " آره .اینم یه حرفیه ! اگر پسرش طلاقت نداد چی ؟" یلدا گفت : " اما حاج رضا دروغ نمیگه!! " نرگس پرسید :"چه قدر بهش اعتماد داری ؟! " یلدا پرسید :" به کی ؟" نرگس جواب داد :"به عمه ی من ! خب حاج رضا رو میگم دیگه دختر! " یلدا گفت :"خیلی زیاد به حرف های حاج رضا مطمئنم" نرگس گفت :"یعنی همه ی حرف هایی رو که زده قبول داری ؟" _آره خب.حاج رضا خیلی مطمئن حرف میزد که منو خیلی دوست داره .دروغ هم نمیگه . نرگس پرسید :" خب پس دردت چیه ؟" فرناز گفت :" آره .دیگه دردت چیه ؟ میترسم .اصلا نمیخواستم به این چیز ها فکر کنم ! نرگس گفت :"خب این که طبیعیه ! هرکسی ممکنه اولش بترسه .اما تو قضیه ات فرق میکنه .باید بیشتر دقت کنی" _راستش به حاج رضا که فکر میکنم نمیتونم درست تصمیم بگیرم.تو رو خدا بچه ها شما فکر کنید که چی بگم ؟! نرگس با قاطعیت گفت :"یعنی چی ؟! این زندگی مال توست یلدا ! نه حاج رضا و نه پسرش و نه هر کس دیگه ای ! تو نباید تحت تاثیر محبت های حاج رضا یا احساس دین کاری بکنی که اون ازت میخواد.شاید اصلا به نفعت نباشه! " فرناز گفت :"شاید هم به نفعش باشه." نرگس ادامه داد :" خب به نفع یا ضرر .این زندگی مال توست.و بهتره خودت تصمیم بگیری." فرناز پرسید :"پس تکلیف سهیل چی میشه ؟بیچاره منتظره این ترم بیاد! " یلدا در حالی که زهر خندی میزد پاسخ داد : " اصلا به اون فکر نکرده ...

  • آخرین روایت هالیوود از آخرالزمان؛ وقتی فلسطین سرزمین زامبیها می‌شود

    آخرین روایت هالیوود از آخرالزمان؛ وقتی فلسطین سرزمین زامبیها می‌شود

    فرهنگ عامه تولیدی توسط دستگاه فرهنگی آمریکا به عنوان یک فرهنگِ آنتاگونیست‌پرور، همواره ضد قهرمان‌های عدیده‌ای را به جامعه بشریت معرفی کرده است؛ خون آشام، دراکولا، مومیایی و گرگینه فقط نمونه‌هایی از این ضد قهرمان‌ها هستند که مخصوصا با ظهور هالیوود بر شهرتشان روز به روز افزوده شد. این روند خلق ضد قهرمان‌ها تا آنجا پیش رفت که در سال 1968 فیلم «Night of The Living Dead» یا «شبی که زندگی مرد» توسط جرج رومرو (George A. Romero) ساخته شد و در پی آن ضد قهرمان جدیدی با عنوان «زامبی» رسما وارد ادبیات عامیانه مردم دنیا شد گرچه موجودی به نام زامبی پیش از این هم در فرهنگ عامه امریکا وجود داشت، ولی روایت‌های جرج رومرو انسجام تازه‌ای به آن بخشید و به‌خاطر همین بود که بسیاری، فیلم‌های او را آغازگر ژانر زامبی عنوان کرده‌اند. زامبی‌ها، مرده‌های متحرکِ ترسناک و بی‌مغز و بی‌روحی هستند که معمولا آرام حرکت می‌کنند و علاقه زیادی به خوردن گوشت و مغز انسان دارند و از طریق گاز گرفتن و وارد کردن بزاق خود به بدن قربانیان‌شان آنها را همانند خود به یک مرده متحرک تبدیل می‌کنند. فیلمهای  «Dawn of the Dead (1978)» «Day of the Dead (1985)»، «Beetle Juice (1988)» ، Shaun of the Dead (2004)، 28 Weeks Later (2007)، I Am Legend (2007)، Zombieland (2009) و سری فیلمهایِ Resident Evil که از روی بازی کامپیوتری معروفی به همین عنوان ساخته شده‌اند، فقط نمونه‌هایی از فیلم‌های فراوان ساخته شده با محوریت زامبی‌ها است.   این حجم تاثیرگذاری زامبی‌ها تا جایی است که پس از ساخت بازی Resident Evil در کنسول پلی‌استیشن در سال 1996 و موفقیت چشم‌گیر فروش جهانی آن، لقب نخستین بازی کامپیوتری که فیلم سینمایی آن ساخته شد به این بازی زامبی‌محور تعلق گرفت و نخستین قسمت از فیلم آن که تاکنون 5 قسمت از آن ساخته شده است در سال 2002 ساخته شد. سمت راست: فیلم رزیدنت – سمت چپ: گیم رزیدنت اویل   همچنین پس از ورود زامبی‌ها به سریال‌های تلویزیونی، «فرانک دارابونت» کارگردان معروف فیلم «رهایی از شائوشنگ» در سال 2010 شروع به ساخت سریالی با عنوان «The Walking Dead» و با موضوع فراگیر شدن ویروسِ زامبی در آخرالزمان نمود که تا امروز سه فصل از آن پخش شده است و آخرین قسمت از فصل سوم این سریال در سیستم سنجش مخاطب تلویزیونی نیلسن (Nielsen ratings) در آمریکا رکورد تعداد بیننده یک سریال درام تلویزیونی را شکست.   پوستر سریال «مرده های متحرک»   این روند پروپاگاندا برای زامبی تا جایی پیش رفته که هر سال 12 اکتبر روز جهانی زامبی نامگذاری شده و در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی در این روز مردم با ظاهری زامبی‌گونه به خیابان آمده و کارناوال زامبی(Zombie ...