خورجین دوچرخه سواری

  • راهنمای انتخاب خورجین و کیف دوچرخه

    راهنمای انتخاب خورجین و کیف دوچرخه

    باربند عقب و جلوباربند عقبیک باربند (ترک بند) امکان قرار دادن وسایل را روی یک چارچوب محکم فراهم می سازد. در آب و هوای خوب، لوازم روی باربند می توانند مستقیماً و بدون نیاز با کاور روی باربند بسته شوند. برای محافظت از وسایل در آب و هوای بد یا در کنار هم نگهداشتن لوازمی که احتمال گم شدن دارند، می توان کیف های صندوقی یا خورجین ها را به سادگی روی باربند عقب متصل نمود. باربندها امکان حمل ایمن بار با حفظ تعادل(نقسیم وزن) را در هر شرایطی مهیا می کنند. نکات لازم در هنگام خرید باربند:- باربندهای عقب اغلب برای حمل بارهایی با وزن 10 تا 25 کیلوگرم طراحی شده اند که در موارد بسیاری کافی به نظر می رسند.- تعدادی از مدل های خاص قادر به حمل باری معادل 40 کیلوگرم می باشند. این باربندها 3 نقطه حمایت در هر طرف برای اتصال خورجین دارند در حالی که مدل های دیگر 2 نقطه حمایت دارند.- اکثر دوچرخه های قسمت های مخصوصی برای بستن باربند روی تنه دارند. اگر دوچرخه شما محل مخصوص برای بستن باربند ندارد می توانید از بست های C شکل که همراه باربند وجود دارند استفاده کنید. این بست ها با پیچیدن دور لوله تنه امکان پیچ شدن باربند را به شما می دهد.باربند جلوباربند جلو یکی از گزینه های افزودنی برای وسایل بیشتر می باشد. این باربندها گزینه دوم بعد از باربند عقب برای افزودن وزن روی چرخ جلو می باشد و روی بالانس و فرمان پذیری دوچرخه تاثیر می گذارد. باربند جلو اغلب بین دوچرخه سواران توریست که ناچار به حمل مقدار بار زیادی هستند، رایج می باشد.انواع کیف دوچرخهخورجیننام خورجین (Pannier) از کلمه فرانسوی Panier به معنی سبد گرفته شده است.خورجین ها میان سایلکتوریست ها و سایر دوچرخه سوارانی که وسایلشان را حمل می کنند رایج است. از ویژگی های خورجین ها می توان به جادار بودن، محافظت از وسایل در آب و هوای مختلف و امکان جدا کردن سریع از روی باربند و همراه داشتن وسایل اشاره کرد. آنها به سادگی امکان بسته شدن روی باربند را دارند. همچنین امکان استفاده تکی یا بصورت جفت را دارند. اخطار: مطمئن شوید که در چرخش عادی پاها هنگام رکاب زدن، پاشنه پاهایتان با خورجین در تماس نباشد. خورجین های خیلی بزرگ یا اتصال نادرست خورجین می تواند سبب برخورد پاشنه به خورجین و دوچرخه سواری در شرایط غیرایمن شود.اشیاء کوچک ممکن است در خورجین های بزرگ گم شوند، پس به سازماندهی و بسته بندی آنها اقدام کنید. برای مثال شما می توانید ابزار دوچرخه را در یک بسته، کلید، کیف و موبایل خود را در بسته دیگر و غذا و سایر مواد خوراکی را در سومین بسته قرار دهید. اینکار احتمال گشتن به دنبال وسایل را کاهش می دهد.کیف روی تنهاین کیف ...



  • راهنمای انتخاب خورجین و کیف دوچرخه

    راهنمای انتخاب خورجین و کیف دوچرخه

    راهنمای انتخاب خورجین و کیف دوچرخهاگر شما از دوچرخه تان برای سفرهای شهری و سفرهای طولانی تر استفاده می کنید به چیزهای بیش از تیوب و لوازم پنچرگیری نیاز دارید. با اینکه یک کوله پشتی یا کیف بند دار مناسب هستند، اما گاهی اوقات سبد یا کیف های مخصوص دوچرخه بهترین گزینه می باشند. انواع کیف دوچرخه هر فرد استفاده خاصی از دوچرخه خود دارد، اما در اینجا انواع کیف ها را برای کاربردهای مرسوم شرح می دهیم. باربند عقب و جلوباربند عقب یک باربند (ترک بند) امکان قرار دادن وسایل را روی یک چارچوب محکم فراهم می سازد. در آب و هوای خوب، لوازم روی باربند می توانند مستقیماً و بدون نیاز با کاور روی باربند بسته شوند. برای محافظت از وسایل در آب و هوای بد یا در کنار هم نگهداشتن لوازمی که احتمال گم شدن دارند، می توان کیف های صندوقی یا خورجین ها را به سادگی روی باربند عقب متصل نمود. باربندها امکان حمل ایمن بار با حفظ تعادل(نقسیم وزن) را در هر شرایطی مهیا می کنند. نکات لازم در هنگام خرید باربند: - باربندهای عقب اغلب برای حمل بارهایی با وزن 10 تا 25 کیلوگرم طراحی شده اند که در موارد بسیاری کافی به نظر می رسند. - تعدادی از مدل های خاص قادر به حمل باری معادل 40 کیلوگرم می باشند. این باربندها 3 نقطه حمایت در هر طرف برای اتصال خورجین دارند در حالی که مدل های دیگر 2 نقطه حمایت دارند. - اکثر دوچرخه های قسمت های مخصوصی برای بستن باربند روی تنه دارند. اگر دوچرخه شما محل مخصوص برای بستن باربند ندارد می توانید از بست های C شکل که همراه باربند وجود دارند استفاده کنید. این بست ها با پیچیدن دور لوله تنه امکان پیچ شدن باربند را به شما می دهد. باربند جلو باربند جلو یکی از گزینه های افزودنی برای وسایل بیشتر می باشد. این باربندها گزینه دوم بعد از باربند عقب برای افزودن وزن روی چرخ جلو می باشد و روی بالانس و فرمان پذیری دوچرخه تاثیر می گذارد. باربند جلو اغلب بین دوچرخه سواران توریست که ناچار به حمل مقدار بار زیادی هستند، رایج می باشد. انواع کیف دوچرخهخورجین نام خورجین (Pannier) از کلمه فرانسوی Panier به معنی سبد گرفته شده است. خورجین ها میان سایلکتوریست ها و سایر دوچرخه سوارانی که وسایلشان را حمل می کنند رایج است. از ویژگی های خورجین ها می توان به جادار بودن، محافظت از وسایل در آب و هوای مختلف و امکان جدا کردن سریع از روی باربند و همراه داشتن وسایل اشاره کرد. آنها به سادگی امکان بسته شدن روی باربند را دارند. همچنین امکان استفاده تکی یا بصورت جفت را دارند.   اخطار: مطمئن شوید که در چرخش عادی پاها هنگام رکاب زدن، پاشنه پاهایتان با خورجین در تماس نباشد. خورجین ...

  • بسته بندی اصولی وسایل سفر

    بسته بندی اصولی وسایل سفر

    بسته بندی اصولی وسایل سفربسته بندی مانند هر چیز دیگری نیازمند نظم و تمرین می باشد و نوعی هنر به حساب می آید. مادران به نظر می رسد در شرایط سفر درجه استادی دارند. آنها می توانند هر چیزی را در در داخل یک چمدان جای دهند، مانند: شلوارهای جین، لباس ها، توپ فوتبال، جوراب ها و غیره. توریست های دوچرخه سوار می توانند چیزهای زیادی از این زنان یاد بگیرند. اصول و مبانی بسته بندی تعادل، کنترل و راندن دوچرخه تان به نحوه تقسیم بار و محل قرارگیری لوازمتان بستگی دارد. بهترین شیوه برای قرارگیری بار روی دوچرخه به صورت زیر است: مرکز جاذبه را در پایینترین حد ممکن نگه دارید: به این معنی که بیشتر وسایل را تا حد امکان در قسمت پایین دوچرخه قرار دهید، و سنگین ترین وسایل را در پایینترین نقطه کیف و خورجین ها جاسازی کنید. این موضوع در هنگام قرار دادن وسایل روی چرخ جلو اهمیت ویژه ای دارد. حفظ تعادل هر طرف دوچرخه: این یعنی بعد قرار دادن یک وسیله سنگین در یک طرف دوچرخه، وسایل سمت دیگر را نیز طوری انتخاب کنید که وزن آنها مشابه وزن آن وسیله سنگین باشد. این کار به شما کمک میکند تا تعادل را حفظ کنید. بیشتر وزن وسایل (اما نه همه) را در قسمت عقب دوچرخه قرار دهید: قرار دادن وزن زیاد روی چرخ جلو یا فرمان باعث بروز مشکلاتی در هدایت دوچرخه خواهد شد. از سوی دیگر، قرار دادن همه وسایل روی چرخ عقب سبب آزادی عمل بیش از حد چرخ جلو می شود. برای جلوگیری از این مشکلات، حدود 30% لوازم سنگین را در پایین ترین قسمت ممکن بر روی چرخ جلو بارگیری کنید. زمانی که بارها سبک باشند، هر چیزی می تواند بر روی چرخ عقب قرا داده شود. قرارگیری وسایل در پشت سر شما به طور محدود کمک میکند تا در مقابل باد مقاومت کمتری داشته باشید. دسترسی به وسایل شما نیاز دارید تا در مواقع لازم به وسایل تان دسترسی داشته باشید. بعضی چیزها فقط در شرایط خاصی مورد نیاز می باشند (مانند لباس های بارانی)، در حالی که برخی وسایل ممکن است بارها در طی روز مورد نیاز باشند (مانند آب یا نقشه). کلید بستن هوشمندانه، تشخیص آن وسایلی است که اغلب به آنها نیاز پیدا می کنید و باید مطمئن باشید در مکانی قرار گرفته باشند تا دسترسی به آنها بسادگی امکان پذیر باشد. وسایل مورد نیاز در هنگام دوچرخه سواری: برخی چیزها (مانند عینک آفتابی، نقشه ها، دستکش دوچرخه سواری، غذا) باید در جیب هایتان یا کیف روی فرمان قرار گیرند که بتوانید بطور ایمن و سریع به آنها دسترسی داشته باشید. چیزهایی که روزانه مورد استفاده هستند: وسایل دیگر در برخی روزها بیشتر و بعضی روزها کمتر مورد استفاده قرار می گیرند، با توجه شرایط خاص دوچرخه سواری و در ...

  • حفظ امنیت دوچرخه در مقابل سرقت

    " وزن همه دوچرخه ها 50 پوند است. یک دوچرخه 30 پوندی به یک قفل 20 پوندی نیاز دارد. یک دوچرخه 40 پوندی به یک قفل 10 پوندی نیاز دارد. یک دوچرخه 50 پوندی به هیچ قفلی نیاز ندارد." «نویسنده ناشناس» در حالی که تصمیم به اجرای یک سفر زیبا با دوچرخه دارید، به هیچ عنوان تمایل ندارید تا دوچرخه و سایر لوازم خود در طی سفر گم یا سرقت شوند. خبرهای خوبی برای شما داریم تا با چند روش ساده امنیت خود و دوچرخه تان را حفظ و در کمال صحت و سلامت از سفر بازگردید. اکثر دوچرخه ها در مناطق شهری سرقت می شوند. در سفر با دوچرخه تا حد امکان از شهرها دوری کنید چون در مناطق روستایی (خارج شهر) علاوه بر آرامش و لذت بیشتر، خلافکارهای کمتری وجود دارد. شما همچنین باید نگران مناطقی باشید که فقر در آنجا رایج می باشد، زیرا دوچرخه شما وسیله بسیار باارزشی برای مردمی است که استطاعت مالی ندارند. با اینکه برخی از فقیرترین کشورها از امنیت بسیار خوبی بهره مندند با این حال دیده شده است که سارقان در پوشش یک میزبان شریف و بزرگوار اقدام به سرقت دوچرخه کرده اند که بسیار ناخوشایند است. همچنین مدل دوچرخه شخصی که مسیرهای طولانی را سفر می کند بدلیل تفاوت های زیادی که با مدل دوچرخه های محلی دارد بسادگی هدف افرادی قرار می گیرد که تمایل به سرقت یا سوار شدن به آن را دارند. خوشبختانه در مناطق محلی و کوچک اغلب تمامی افراد برای پلیس و افراد محلی شناخته شده هستند و می توان از طریق آنها دوچرخه گم شده را جستجو نمود. تمامی این موارد به این دلیل گفته شد تا با کمی احتیاط و عمل به نکات زیر احتمال سرقت را تا حد زیادی کاهش دهید. • یک قفل خوب تهیه کنید اگر به دنبال یک قفل کابلی (Cable Lock) هستید، مدلی باریک و به اندازه کافی بلند انتخاب کنید تا حداقل بتواند به دور یک لاستیک و تنه یا خورجین دوطرفه بسته شود. اگرچه قفل های D-lock نیز به نظر انتخاب خوبی میرسند ولی آنها خیلی سنگین بوده و نمی توان در شهرها با تکیه بر آنها، بدون توجه مداوم دوچرخه را ترک کرد، بنابراین ممکن است نیازی به این قفل ها نباشد، درصورتی که قفل های کابلی بهترین انتخاب برای سفر با دوچرخه می باشند. • یک نگهبان برای دوچرخه تعیین کنید. اگر برنامه سفر شما دونفری یا به همراه یک گروه انجام می شود، یک نفر را مسئول مراقبت از دوچرخه ها برای مدتی کوتاه تعیین کنید. دوچرخه سوارانی که به تنهایی سفر می کنند نیز می توانند از یک فروشنده محلی بخواهند تا مراقب دوچرخه آنها باشد یا با پرداخت مبلغ اندکی دوچرخه خود را به مأمور امنیت جلوی هتلها، Barها و مناطق گردشگری بسپارید. • در شهرها هتل (مسافرخانه) کرایه کنید. با کمپ کردن در شهرها باید تمام ...

  • همایش دوچرخه سواری قزوین 93/06/16

    همایش دوچرخه سواری قزوین 93/06/16

     همایش دوچرخه سواری قزوین 93/06/16   پنجشنبه داشتم تو خیابون قدم میزدم که چشمم به تابلوی همایش دوچرخه سواری خورد! زیاد توجه نکردم تا اینکه یکی از دوستان تماس گرفت گفت اینجا کجایی؟ گفتم فلان جا. گفت: منم همونورام ،بیا اینجا برای همایش ثبت نام میکنن. منم رفتم دیدم این بنده خدا رفته ثبت نام کرده، گفتم تو که بایک نداری! برای چی نوشتی!؟ گفت خو تو که میخوای بری، برگه منم ببر جایزه برام دراومد کال بزن بیام!!!هیچی دیگه منم نوشتم و قرار شد فردا ساعت 9 بیایم! صبح که پاشدم تا حاضر بشم ساعت 9:10 دقیقه شد. چون خونمون نزدیک محل همایش بود، تا دراومدم دیدم ملت دارن فوج فوج از یه خیابون دیگه تخته کنان میرن! دیدم بله همایش شروع شده! منم تقریباً آخرای صف بودم که استارت زدم، بدون اینکه بدونم کجا میرن، کی هستن، چه خبره!؟ کل مسیر رو پلیس ها بسته بودن که ماشین ها وارد مسیر نشن، حتی در وضعیت چراغ قرمز، هم حق با دوچرخه سوارها بود و تا تمام دوچرخه ها رد نمیشدن، اجازه عبور و مرور داده نمیشد!. جلوتر که رفتم دیدم دوچرخه سوارها بیشتر شدنبا اینکه همایش مردانه بود ولی دخدر خانم ها هم حضور داشتن، فقط تنها مشکل فنی شون این بود که یکم زینشون پایین بودبالاخره از یکی طول مسافتی که باید طی میکردیم رو پرسیدم و گفتن تا زمین شقایق هست که خیلی کوتاه بنظر میرسید ولی با در نظر گرفتن نوع همایش و شرکت کنندگان مسیر منصفانه ای بود.بعد از بیست دقیقه ای رکابزنی به پایان مسیر رسیدیم و دوچرخه سواران به سمت جایگاه حرکت کردند.بعضی ها هم با دوچرخه های کمی بزرگتر از 27.5 حضور داشتن!البته اختلاف طبقاتی هم زیاد بود و برو بچه های تور فرانسه هم اون وسطا دیده میشدن!همچنین توریستی سوار با لوازم و خورجین هم داشتیم!بعضی ها هم اهل دل بودن و اصن دوچرخه رو رها کرده بودن به امان خدا!یک سری هم بصورت فنی و سازمان یافته اومده بودنحضور دهه هشتادی های فوجی سوار هم این میان زیاد به چشم میخورد.یه عده هم که کمبود امکانات داشتن سعی میکردن با چنگ و دندون از دوچرخه هاشون محافظت کنن و سه تا یکی ببندنشون به هم!یه تعدادی هم فول ساپورت با بابایی مامانی اومده بودن و ما خیلی بهشون حسودی میکردیم!یکی دو نفر هم افتتاح بایک جدیدشون رو با همایش مقارن کرده بودن و لذت میبردن.خانواده ها هم سنگ تموم گذاشته بودن و با ماشین و غیره آب و خوراک لازم رو آورده بودن که بچه ها رو بعد از این مسیر فنی فید کننیواش یواش جمعیت کامل شدن و همه منتظر قرعه کشی!بازار بحث های فنی هم داغه داغ بود!یک سری هم دوچرخه سواری رو با ورزشهای رزمی اشتباه گرفته بودن و با لباس رزم اونجا حاضر شده بودن.صدا و سیما هم دنبال سوژه های خاص بود ...

  • تور ترکیبی آفرود قزوین به شمال و آنرود نوار شمالی به گنبد(گلستان)

    تور ترکیبی آفرود قزوین به شمال و آنرود نوار شمالی به گنبد(گلستان)

    تور ترکیبی آفرود الموت(قزوین) به شمال و آنرود نوار شمالی به گنبد(گلستان)(به دلیل وجود تصاویر زیاد لطفاً کمی شکیبا باشید تا تمام عکسها بارگزاری شوند)مدتها بود که در فکر اجرای یک برنامه فنی و جذاب به همراه یکی دو نفر از دوستای خوبم بودم که متأسفانه ماه رمضان مانع از اجرای برنامه شد تا اینکه بعد از پایان ماه مبارک تصمیم بر این شد که این برنامه رو عملی کنم، یکی از نامزدهای شرکت در این برنامه دوست عزیزم آقا وحید بود که به بهانه کاری ما رو پیچوند! در نهایت قرار شد با آقا حسن گل برنامه رو اجرا کنم. برای افزایش بار فنی برنامه هم تصمیم بر این شد تا از مسیر الموت شرقی در قزوین بالا بریم و رشته کوه البرز و فتح کنیم و از طرف دیگه پایین بیایم تا به نوار شمالی برسیم و در ادامه مسیر شمالی رو رکاب بزنیم و به شهر من یعنی گنبد کاووس در استان گلستان برسیم. برآوردمون هم 2 روز برای رسیدن به نوار شمالی و 4 روز برای رسیدن به گنبد بود.و در ادامه:این شد که برنامه رو برای صبح روز 18 شهریور تنظیم کردیم و من بعد از جمع کردن وسایل لازم راهی قزوین شدم.بعد از آنپک کردن "متس توریست" با جک و ترکبند و خورجین به این شکل دراومد!روز اولروز قبل از برنامه به دلیل مسئله ای غیرفنی، برنامه رو یکروز به تعویق انداختم تا در نهایت صبح روز 19 شهریور برنامه رو استارت زدیم و راه افتادیم.مسیر با سربالایی ملایمی شروع شد و هر دو بخاطر شروع برنامه و در مسیر بودن خوشحال بودیم و پرانرژی رکاب میزدیم، آفتاب هم طلوع کرد و در هوایی آفتابی و خنک به آرامی بالا رفتیم تا به تدریج شیب مسیر زیاد شد و آفتاب هم از خجالت ما دراومد و ما رو به فاز عینک و کلاه سایبانی و ساق برد.در یکی از پیچ های تند هم چشم من به یک باطری موبایل افتاد و ایستادم ببینم شاید به گوشی من بخوره که دیدم کنارش در پشت گوشی هم زمینه و تا اومدم برش دارم چشمم به خوده گوشی افتاد و کلی ذوق کردم که گوشی پیدا کردم ولی حیف که pin میخواست!شوخی کردم قرار شد رسیدیم راهداخانه تحویلش بدیم. بعد از طی چند ساعت به بالاترین نقطه شیب اول که در اونجا راهدارخانه ای قرار داشت رسیدیم و با یکی از مسئولین اونجا صحبتی کردیم که از قضا خودش هم دوچرخه سوار بوده و مسیرهای خوبی رو رکاب زده بود. به ما از بی دوچرخگیش گفت: یک روز دوچرخه ام رو به دوستم قرض دادم و اون تصادف کرد و مُرد و بعد از اون خانوادش با اینکه پول دیه رو گرفتن پول دوچرخه ام رو ندادن که یکی دیگه بگیرم. ما هم سخت متعجب و متأثر شدیم و خستگی راه بکل از یادمون رفت. در پایان با دادن اطلاعاتی از مسیر پیش رو باهاش خداحافظی کردیم و براه افتادیم.بعد از اون تمام مسیری که سربالا ...

  • گزارش برنامه سرخه حصار 93.10.26

    گزارش برنامه سرخه حصار 93.10.26

    پارک جنگلی سرخه حصار (دی ماه 93) این هفته برنامه سرخه حصار داشتیم. قرارمون میدون آزادی بود. برای همین توی این فکر بودم که از نواب تا آزادی رو رکاب بزنم و دوباره همین مسیر رو برگردم یا اینکه تقاطع نواب-آزادی منتظر بچه ها بمونم تا از اونجا شروع کنم! بعد از محاسبات ابری، به این نتیجه رسیدم که رفتن به آزادی رو گرم کردن بحساب بیارم و از اونجا شروع کنم تا اینکه بخوام تو هوای سرد صبحگاهی سر چهارراه منتظر بمونم! پس رفتم و به موقع سر قرار رسیدم. هوا نیمه ابری بود و آفتاب تلاش می کرد طلوع کنه. امروز سرپرست گروهمون نیومده بود، همچنین چند نفر جدید بودن که قبلاً ندیده بودمشون. عکس که گرفتیم سر ساعت 8 حرکت کردیم. زیر گذر یادگار رو که پایین رفتیم. چشامون باز شد. دیگه روزهای تعطیل هم شهر کاملاً فعال و اکتیو هست! خیابونا مثل روز عادی بودم با این تفاوت که ترافیک روان و قابل تحمل بود. با اینحال چراغعا رو رعایت می کردیم و گروه با استاندارد بایک سوارهای اروپا پیش می رفت. اینم "دکتر جیگررررررر" ما که نفهمیدیم داروخانه بود، مطب بود، جیگرکی بود، چی بود! انقلاب و دانشگاه تهران رو که رد شدیم، دیدم کلی نفر جدید در مسیر به گروه ملحق شدن. بچه های دی جی باز هم که پر انرژی مشغول بودن. یه عده هم کاپشنشون رو به روش های فنی جاساز کرده بودن. چند نفری هم دیده بودن سرپرست این هفته میس شده، کلاهاشون رو نزاشته بودن! مرتب و منظم حرکت می کردیم و تقریباً یک لاین خیابون رو بنام زده بودیم و مستقیم می رفتیم. کمی بعد یک عاغایی با بایکش میرفت که خسته نباشید گفتم و خوشحال شد. برای خرید نان چند دقیقه ای ایستادیم، راه که افتادیم، حالا یک مریدایی با خورجین و مخلفات نظرم رو جلب کرد که خعلی فول آپشن بود. پمپ بنزین رو هم داشتن شارژ می کردن. برای همین میگن سر صبح بنزین نزنین چون اینا میان پر کنن، آت و آشغال و ناخالصی های ته مخزن بلند میشن و کیفیت بنزین رو میارن پایین (اینم نکته فنی) تقریباً نزدیک تهرانپارس بودیم که یه بایک فروشی به نظر خوب اونوره خیابون دیدم! تا حالا چیزی ازش نشنیده بودم، یروز راهم افتاد یه سر باید برم پیشش. اووووف...چنتا گربه هم دیدم که روم نشد عکس بگیرم ازشون! بیچاره گربه های شرق خیلی اوضاشون خرابه! همه درب و داغون، خدا صبر بده بهشون. آدم میبینه از زندگی سیر میشه. همشون خسته، معتاد، کثیف! اصن یه وضی... به تابلوی ترمینال شرق که رسیدیم روحم به پرواز دراومد! اصن برنامه رو فراموش کردم، مخصوصاً وقتی که یه عاغایی برای جذب مسافر شهرهای مسیر رو داد میزد. آخ آخ اصن گفتم همینجوری برم بایک رو بندازم صندوق اتوبوس، یا علی...دیگه هر جوری بود جلوی خودمو گرفتم! ...

  • مهدی محمدی : اصول و نیازمندی های سفر با دوچرخه

    مهدی محمدی : اصول و نیازمندی های سفر با دوچرخه

    دوچرخه برجسته ترین بخش دوچرخه در این کلاس از دوچرخه سواری زین است و علت آن نیز طی مسافت های طولانی و نشستن بدون وقفه بر روی زین می باشد، که در صورت مناسب نبودن جنس و شکل و ارتفاع زین می تواند باعث ایجاد عوارض جدی و حتی غیر قابل برگشت برای دوچرخه سوار شود. زین باید از جنس نرم و دارای سطح تقریبا وسیع باشد همچنین شکل آن به نحوی باشد که در مسافت های طولانی به سر استخوان های لگن و لوله های ادراری مخصوصن در مردان فشار وارد نیاورد.   بخش پر اهمیت دیگر بدنه و فرمان می باشد. فاصله زین تا فرمان و در واقع طول بدنه باید به قدری باشد که دوچرخه سوار نه بیش از حد به سمت جلو خم شود و نه در حالت عمودی بر زین قرار گیرد بلکه در حالت کشیدگی دست ها زاویه ای حدود ۴۵ درجه بین بدن دوچرخه سوار و بدنه دوچرخه وجود داشته باشد. از طرف دیگر طول فرمان باید حدود یک و نیم برابر عرض شانه سوار خود باشد. بدیهی است عدم رعایت دو عامل فوق می تواند باعث ایجاد درد های غیر قابل تحمل در مسیر های طولانی در ناحیه شانه ها و کمر گردد.   فاصله زین تا رکاب یا ارتفاع بدنه هم بسیار حایز اهمیت است به گونه ای كه هنگام رکاب زدن زانوها در حالت راحتی قرار داشته باشند یعنی در حالت بالا آمدن بیش از اندازه خم نشده و در حالت پایین رفتن کاملا کشیده نشوند. زانوها باید در بالاترین حالت زاویه ای در حدود ۹۰ درجه و در پایین ترین حالت در حدود ۱۶۰ درجه داشته باشند. بخش دیگر مربوط به سیستم محرکه دوچرخه، شامل خودرو و طبق و زنجیر است که روانی حرکت را تضمین می کند و مشخص است که هرچه از تنظیم بهتری برخوردار باشد، حرکت روان تر صورت می گیرد. گاهی پیش می آید که مسیری ده متری برای گردش گر سخت تر از ده کیلومتر است و اینجا ست که نقش مجموعه محرکه دوچرخه آشکار می گردد. قسمت بعدی مربوط به تعویض دنده می باشد که بیشتر در مسیرهای کوهستانی دارای اهمیت ویژه است و باید هماهنگ و تنظیم شده باشد. البته استفاده از شانژمان های جلو و عقب دارای قانون خاصی است که استفاده نا درست نه تنها باعث فرسایش قطعات و تاب برداشتن چرخ دنده ها که باعث عدم بازدهی لازم نیز می گردد. در سفرهای طولانی معمولا میزان بار و تجهیزات دوچرخه سوار بسیار بیش از میزان معمول در سفرهای کوتاه است. تجهیزاتی مانند چادر و کیسه خواب٬ امکانات گرمایشی و پخت و پز٬ لوازم تعمیراتی دوچرخه٬ جیره خوراکی چند روزه٬ پوشاک مناسب فصل و شب خوابی و تجهیزاتی از این دست که همواره باید همراه گردش گر با دوچرخه باشد و بدین سبب وجود قطعات و امکاناتی برای حمل بار ضروری می باشد. تجهیزات حمل بار به چهار دسته حمل بر پشت یا بدن (کوله پشتی یا کیف کمری)٬ حمل کننده های ...

  • وسایل مورد نیاز در سفر همراه با دوچرخه

    وسایل مورد نیاز در یک سفر لذت بخش همراه با دوچرخه   من در مدت یک الی دو هفته ی پیش به همراه دوستان باشگاه دوچرخه سواری افق یک لیست تقریبا کامل برای یک سفر خوب و راحت با دوچرخه تهیه کردیم که برای استفاده شما علاقمندان عزیز گذاشتمش که در صورت تمایل استفاده کنین...   لطفا اگر دیدین چیزی کمه در قسمت نظرات ممنون میشم اضافه و راهنماییم کنین     ۱.  چادر مسافرتی   ۲.  کیسه خواب مناسب با شرایط آب و هوای منطقه مورد نظر   ۳.  زیر انداز کوهنوردی  "مناسب فصل"   ۴.  لوازم گرمایشی  "اجاق و قرص الکلی"    ۵.  جعبه ی کمک های اولیه    ۶.  وسایل شخصی    ۷.  دستمال مرطوب جهت استحمام در شرایط کمبود آب   ۸.  لوازم کامل تعمیر و سرویس دوچرخه    ۹.   هد لامپ    ۱۰. دمپایی    ۱۱. کوله پشتی مناسب و استاندارد   ۱۲. آب آشامیدنی " قرص تصفیه کننده ی آب "   ۱۳. ترک بند دوچرخه و خورجین حمل بار مناسب    ۱۴. لباس مناسب    ۱۵. کبریت , فندک    ۱۶. لوازم ایمنی " کلاه  و دستکش و... "   ۱۷. کرم ضد آفتاب     ۱۸. پتوی امداد  " که قیمت فوق العاده کمی داره "    ۱۹. جوراب اضافه   ۲۰. پانچو  "ترجیها از کیسه ی بی باک استفاده کنید"     ۲۱. چاقو    ۲۲. لباس گرم    ۲۳. لباس خنک   ۲۴. یک عدد کنسرو اضافه علاوه بر غذای اصلی    ۲۵. شکلات ، کاکائو ،میوه مناسب ، مغز گردو  ، کشمش ، خرما   ۲۶. کارت شناسایی معتبر  و  کارت بیمه ورزشی   ۲۷. پول    ۲۸. کاغذ و خودکار جهت یادداشت رویدادها   ۲۹. کیسه ی فریزر    ۳۰. کلاه پشمی    ۳۱. عینک  مخصوص طوفان و  آفتاب و خاک و مناطق برفی   ۳۲. کیف کمری    ۳۳. کاپشن  "ترجیحا جنس گرتکس "   ۳۴. لیوان , قاشق، چنگال    ۳۵. سوت   ۳۶. مواد محترقه " به جهت دور سازی حیوانات در شب از دور مکان خواب و  در صورت گم شدن صد یا نوری از شما انعکاس یابد مثل منور و فشفشه ...   ۳۷. دوربین شکاری برای دیدن مسیر های دوردست   ۳۸. ناخن گیر   ۳۹. دوربین عکاسی و فیلمبرداری با کیفیت برای ثبت آنچه میبینید....    موفق باشین ،  خوش بگدره....

  • میزبان زوج فرانسوی - هندی (Cedric & Pearly)

    میزبان زوج فرانسوی - هندی (Cedric & Pearly)

    میزبان (مهمان!) زوج فرانسوی- هندی (Cedric & Pearly)   داستان از اونجا شروع شد که اواخر ماه پیش یعنی دی ماه طی یک تعطیلی چند روزه تصمیم گرفتم به دیار خودم بشتابم. بعد از رسیدن به گنبد، یکروز به خونه عموم رفتم تا بهش سر بزنم. عموی من یکی از بایک سواران قدیمی و حرفه ای هست که سابقه سفر به دور ایران و دو بار سفر به فرانسه و لوکزامبورگ در سالهای 2000 و 2006 رو در کارنامه داره! البته چند سالی هست که سفر طولانی نداشته ولی در این مدت از طریق سایت warmshowers که پیش تر به طور مفصل براتون معرفی کردم، میزبان بسیار از دوچرخه سواران داخلی و خارجی بوده و هست که اغلب از آسیای میانه وارد ایران میشن یا از سمت غرب میان و میخوان به جنوب و کشورهای جنوب شرقی آسیا سفر کنند. بگذریم، مشغول حال و احوال بودیم که گفت دو تا مهمون خارجی دارم، بهشون اس بده ببین کی میان. منم اول اس دادم ولی جوابی نیومد، بعد باهاشون تماس گرفتیم! با تعجب دیدم که حرکت جالبی زدن و همون اول کار یه سیمکارت ایرانسل گرفتن و به این ترتیب در هزینه های خودشون و ما صرفه جویی قابل ملاحظه ای کردن. خلاصه به هر زحمتی بود زنگ زدم و فهمیدم که آشخانه هستن و گفتن فردا میرسیم! قرار شد باهاشون در تماس باشم تا هر موقع نزدیک شدن به عموم ندا بدم که به استقبالشون بره. فردا، اس دادن که مسیر رو اشتباه رفتم و روز بعدش میرسن. روز بعد گفتن از شمال شهر وارد میشیم، من هم دیدم که برج قابوس بهترین مکان برای ملاقاته. چون اونقدر بزرگ و مشخص هست که هر کسی می تونه راحت پیداش کنه. به عموم که خبر دادم، اون راه افتاد و من هم رفتم بایک بابام رو گرفتم و رفتم سمت محل قرار. عموم خبر داد که من مسیر رو ادامه میدم تا هم رکابی بزنم و هم اینکه اگر دیدمشون با اونا بیام. وقتی به محل قرار رسیدم، دیدم یه خانوم عاغایی دارن میان، دست تکون دادم و اونا وایستادن. تا سلام و خوش آمد گفتم، همزمان پرسیدن تو امینی یا شفیع (عموم)؟ منم خودم رو معرفی کردم و گفتم چه نسبتی با عموم دارم و اینکه عموم جلوتر اومده و چرا همدیگه رو ندیدین! خلاصه کاشف به عمل آمد که اینا از یه مسیر دیگه وارد شدن و من هم سریع زنگ زدم و عموم یه ضدحال بزرگ خورد از اینکه اینهمه راه اشتباه رفته و قرار شد برگرده. القصه، دقیقاً جلوی کلانتری توی خیابون ایستاده بودیم که دیدیم یه افسر با یه سرباز دارن میان سمتمون! افسره تا رسید با لحنی خشک به من گفت: اینا کین؟ از کجا اومدن؟ کجا میخوان برن؟ تو کی هستی؟ اینجا چیکار میکنی؟ چه نسبتی باهاشون داری؟ کارت شناساییت رو بده ببینم! عاغا من هم با استرس ولی با لبی خندون که این بندگان خدا فکر بد نکنن، کارتم رو دادم و به اینا گفتم نگران نباشین یکم ...