دانلود بازي ايراني شمشير نادر

  • ميرمهنا نخستين بازي رايانه اي ملي وارد بازار شد

    ميرمهنا نخستين بازي رايانه اي ملي وارد بازار شد بازي رايانه اي ميرمهنا به عنوان اولين بازي ملي برگرفته از تاريخ معاصر ايران وارد بازار شد.عباس حبيبي مديرکل ارتباطات و امور بين الملل بنياد ملي بازي هاي رايانه اي، با اعلام اين خبر افزود: ميرمهنا يک بازي رايانه اي ايراني است که داستان آن بر اساس زندگي نامه ميرمهنا مبارز ايراني دوره کريم خان زند شکل گرفته است و دربرگيرنده رويدادهايي است که در جزاير جنوبي ايران به ويژه جزيره خارک به وقوع پيوسته است. دوره اي که با استعمار هلند و انگليس و سلطه کمپاني هند شرقي بر جزاير جنوبي ايران همراه بوده است. به گفته حبيبي، بازي رايانه اي ميرمهنا بهمن ماه سال گذشته طي مراسمي با حضور وزير ارشاد و جمعي از مديران فرهنگي کشور رونمايي و به تازگي با حمايت بنياد بازي هاي رايانه اي وارد بازار شد. بازي هاي رايانه اي ايراني شمشير نادر، لطفعلي خان زند، عصر پهلوانان و گرشاسب نيز پيشتر وارد بازار شده است.



  • علل پيدايش نماد شير و خورشيد در پرچم قبلي ایران:

    سلطان محمود غزنوي، با طراحي يک پرچم ويژه، براي نخستين بار، دستور داد نقش يک ماه را روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يک‌پارچه سياه بود، زردوزي کنند. سلطان مسعود غزنوي، به انگيزه دلبستگي به شکار شير، دستور داد نقش و نگار يک شير، جايگزين ماه شود؛ نقشي که در دوره بعد با خورشيد و شمشير همراه شد و ميان نقش پرچم رفت.نماد شير و خورشيد، يكي از كهن‌ترين نمادهاي ايرانيان است كه در طول تاريخ بارها به عنوان نشانه رسمي ايرانيان مورد استفاده قرار گرفته است. بررسي تاريخي به دست آمده از نقش‌برجسته‌هاي كهن، نشان مي‌دهد كه ايرانيان كهن به آن اهميتي خاص مي‌دادند. شير، نماد شجاعت و خورشيد مظهر روشنايي و علامت ميترا (مهر) بود. اما اين پيوند، در قرار گرفتن اين دو نماد در کنار يکديگر، در دوره‌هاي ديگر رخ داد. در باور شيعي، در تصاويري که از حضرت علي به صورت شمايل تصوير کرده‌اند، حضرت علي(ع) در حالي که شيري در کنارش ايستاده، شمشيري به دست داشت.تا زمان صفويه، نقش شير و خورشيد در تمامي پرچم‌هاي ايران بوده است. در دوره صفويه، شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول، روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل، يك‌پارچه سبز رنگ بود و بر بالاي آن، تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز، چون خود زاده ماه فروردين (برج حمل) بود، دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند (نماد برج حمل) را هم روي پرچم‌ها و هم بر سكه‌ها ترسيم كنند. پرچم ايران در بقيه دوران حاكميت صفويان سبزرنگ بود و شير و خورشيد را روي آن زردوزي مي‌كردند؛ البته موقعيت و طرز قرار گرفتن شير در همه اين پرچم‌ها يكسان نبوده؛ شير، گاه نشسته بوده، گاه نيم‌رخ و گاه رو به سوي بيننده؛ در بعضي موارد هم، خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن.پرچم رسمي حكومت نادر، از ابريشم سرخ و زرد بافته كه روي آن تصوير شير و خورشيد نقش بسته بود، اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان، سه رنگ سبز، سفيد و سرخ، با شيري در حالت نيم‌رخ و در حال راه رفتن داشته كه خورشيدي، نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: «المك ‌الله» سپاهيان نادر در تصويري كه از جنگ وي با محمد گوركاني، پادشاه هند كشيده شده است، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند كه در گوشه بالايي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پاييني آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ، در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن باز هم «المك الله» آمده است.پرچم ايران با آغاز سلسله قاجار دچار دگرگوني‌هاي فراواني شد. يكي اين كه شكل آن براي نخستين بار از سه‌گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين كه آغامحمدخان، به ...

  • تاريخچه تكامل پرچم ايران

    تاريخچه تكامل پرچم ايران

    پرچم ايران قبل از سال 1357   پرچم ايران بعد از سال 1357 چگونگی پیدایش شیر و خورشید در درفش ایران زمین تاريخچه تکامل پرچم ايران پيشينه نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد. فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است. محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند. به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دُرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند ". با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ...

  • نقد فیلم شبی با پادشاه +(One Night with the King)

    نقد فیلم شبی با پادشاه +(One Night with the King)

    كارگردان : مایکل سجیل تهیه کنندگان:متیو کورچ،استفان برین بازيگران : تيفاني دوپونت ( هاداسا / استر ) ؛ لوك گاس ( خشايار شاه ) ؛ جان نوبل ( شاهزاده آدمانتا ) ؛( عمر شريف شاهزاده مميوكان ) ؛ جان رايس ديويس ( مــُردخاي عموي هاداسا ) ؛ تامي ليستر ( هاگاي / رئيس خواجگان حر  ؛ پيتر اوتول ( سموئل نبي) نیم نگاهی به فیلم شبي با پادشاه فيلمي است ضد ايراني با این حال ما باز هم شاهد تحریف تاریخ در این فیلم هستیم،اما به عنوان یک ایرانی علاقمند به تاريخ و فرهنگ اين سرزمين بايد حتماً آن را ببيند . اين فيلم فرصتي است براي آشنايي با خشايار شاه ، معروف به شاه شاهان ؛ گرچه شخصيت محوري فيلم همسر خشايار شاه ، ملكه استر ، است . فيلم قصه اي است دربارۀ تعصبات ديني و مذهبي در ايران باستان ( يا به روايتي ديگر : رواداري مذهبي در امپراطوري ايران . تاريخ به ما مي گويد كه خشايار شاه به « اديان ملت ها و كشور هاي مفتوح احترام مي گذاشت . براي مثال ، وي به هنگام لشكر كشي به يونان در شهر تروآ هزار گاو نر براي الهۀ يوناني ، آتنا قرباني كرد و ... » ( به نقل از كتاب تاريخ باستان نوشتۀ نادر مير سعيدي ) و بي دليل نبود كه نام اين سرزمين ( ايرانويچ ) مترادف بود با « سرزمين آزاد نيايش »   اينها را نوشتم تا با اين توهم فيلم را نبينيد كه هر چه مي گويد دقيقاً برابر است با واقعيت هاي تاريخي ؛ هر چند كه خشايار شاه ِ فيلم « شبي با پادشاه » يك كاراكتر منفي نيست . داستان فيلم شبي يا پادشاه بر گرفته از يك قصۀ توراتي است ؛ قصه اي كه تحت عنوان كتاب استر در توراتِ عبراني يا عهد قديم ذكر شده است . در اين قصۀ مذهبي چگونگي ازدواج يك دختر يهودي به اسم « هاداسا » با خشايار شاه ، امپراطور نامدار هخامنشي ، شرح داده شده است . تورات از خشايار شاه به عنوان « اخشورش » نام برده است . از كارهاي چشمگير اين پادشاه ، حمله به مصر و سپس لشكر كشي عظيم اش به يونان بود كه در سال 480 قبل از ميلاد رخ داد . بنا بر روايت هرودت ( تاريخ نگار يوناني ) مجموع سربازان ايراني به حدود 3/2 ميليون نفر مي رسيد كه به عنوان يكي از برزرگترين لشكر كشي هاي تاريخ جهان ثبت شده است . خشايار شاه كه فرزند داريوش بزرگ بود حدود 20 سال پادشاهي كرد و سر انجام به دست اردوان ، رئيس محافظان خود كشته شد . در فيلم شبي با پادشاه تيفاني دوپونت در نقش هاداسا ظاهر مي شود . هاداسا يك دختر يتيم يهودي است كه توسط عمويش مــُردخاي ( جان رايس ــ ديويس  بزرگ شده .( مُردخاي يك كاتب است او از خشايار شاه ( لوك گاس ) ، پادشاه امپراطوري بزرگ ايران ، فرمان مي برد و سخت به او وفادار است . در همين هنگام خشايار شاه كه از دست همسر از خود راضي اش عصباني است ، وي را از خود ...