دانلود رایگان کتاب بوطیقای معماری

  • 27- جان کتاب (1) : بوطیقای معماری

    بوتیقای معمارینویسنده : آنتونی سی. آنتونیادسبرگردان : احمدرضا آیدرباره آفرینش (خلاقیت) در معماریجلد نخست : راهبردهای نامحسوس به سوی خلاقیت معماری



  • چند وجهی بودن خلاقیت . . .

    چند وجهی بودن خلاقیت . . .

    اولین چیزی که در مورد این موضوع به ذهنم خطور کرد این بود که بهتر است به جای خلاقیت در معماری بگوییم خلاقیت در معماری ها یا خلاقیت ها در معماری. به عبارتی معماری از آنجا که در لایه های مختلفی می تواند با زندگی ساکنین شهر ارتباط برقرار کند خلاقیت در معماری نیز نمی تواند دریک لایه یا سطح به معماری سیطره بیابد. معماری یک خانه که در واقع زندگی یک خانواده را تعریف می کند با معماری یک مونومان که شاید ساعاتی چشمان ما را بیازارد یا موجب مباهات یا شرمساری یک ملت شود با معماری یک موزه که چند ساعت از وقت ما را ممکن است در طول سال به خود اختصاص دهد و یا یک بیمارستان که در آنجا به دنیا و از دنیا می رویم متفاوت اند. به عبارت روشن تر از آنجا که در دیدگاه کلاسیک نیز, معماریحاصل ترکیب سه حوزه استحکام , سودمندی و زیبایی (فرم , سازه , عملکرد ) (حکایت , ساختار , آسایش) است خلاقیت نیز می تواند در هر یک از این سه لایه بروز یابد. یه عنوان مثال گاه در معماری سازه بنا به عنوان خلاقانه ترین بخش کار بروز می کند نظیر کارهای کالاتراوا یا پیانو و یا ممکن است فرم حرف اول را بزند نظیر کارهای گهری یا کوربوزیه و یا عملکرد نقش خلاقانه را ایفا کند همچون حل و فصل بهینه پلانهای پیچیده فرودگاه ها و این سه می توانند در یک پروژه نیز به منصه ظهور برسند.علاوه بر این رابطه معماری به عنوان جزئی از اجزا شهر نیز نباید فراموش شود . یعنی این تنها استفاده کنند گان یا مالکین بنا نیستند که باید در محاسبات و رفع نیازهای مختلف زیبایی شناسی و آسایشی لحاظ شوند بلکه سایر ساکنین شهر که ممکن است از وجود یک بنا متاثر شوند نیز باید در نظر گرفته شوند. فرض کنید بناهای یک شهر هر یک به معماران توانا داده شود و هر معمار بنا به ایده ها و کانسپتی که در ذهن دارد به طراحی بپردازد. اگر چه هر یک از این اجزا ممکن است کاملا خلاقانه طراحی شده باشند اما جمع اجزا ممکن است به یک مجموعه بی شکل و بی هویت و فاقد وحدت و خوانایی مورد نیاز در یک محیط شهری منجر شود. به عبارتی خلاقیت در لایه شهر فدای خلاقیت در لایه تک بنا می شود. نمونه اش شهر برازیلیا است که اگر چه تک بنا ها ممکن است نوعی معماری خلاقانه محسوب شوند اما کل شهر به عنوان فضایی برای زندگی , کار و تفریح کسل کننده و فاقد خلاقیت شهرسازانه است. در ملبورن این امر کاملا مشهود است که اگر چه خانه ها همگی از چندین الگوی تکراری و مشخص استفاده می کنند و رنگ سفالهای بام و دیواره ها محدود به چند مورد بیشتر نمی شود اما ماحصل این معماری به نظر تکراری و نه چندان خلاقانه شهری است زیبا و دارای وحدت شکلی و فضایی. به علاوه امروزه دیگر پروژه های معماری محصول ...

  • کانسپت چیست؟

    کانسپت چیست؟    از آنجا که کل مطلب نوشته شده  پاسخ به یک پرسش است ” کسی میداند کانسپت چیست” به همین خاطر، متن به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده که البته پاسخها از دید نویسنده است. طبیعتا به این پرسشها میتوان پاسخهایی دیگر هم داد ولی طرح رک و راست این مطالب به خاطر عبور از بحث انتقادی و رسیدن به بحثهای راه حلی است. ۱-     کانسپت چیست؟ ۲-     طرح معماری چگونه شکل می گیرد؟ ۳-     از کجا شروع کنم (همیشه برای شروع طراحی با مشکل مواجه هستم) ۴-     پیچیدگی و تضاد نهفته در مبحث طراحی معماری از کجا ناشی میشود؟ ۵-     آیا من به عنوان یک دانشجوی معماری باید سبک خود را داشته باشم؟ ۶-     ذوق و قریحه و استعداد در طراحی مفهومی ندارم چه کار کنم ؟ ۷-     اگر خیلی از کانسپت ها یک جرقه هستند ،چگونه میزان آن را تقویت کنم ؟ ۸-     بود و نبود کانسپت چه تاثیری بر بحث خلاقیت در معماری دارد؟ ۹-      چگونه تشخیص بدم که کانسپت درستی دارم یا مسیر اشتباهی را طی میکنم؟ و در برنامه آینده (ببخشید ، مطلب آینده) : ۱۰-  یک معمار حرفه ای که مدافع بحث کانسپت است مثل میرمیران ، چگونه طراحی میکرد ؟ از کجا شروع می کرد؟ چگونه طرح را به اتمام می رساند ؟   قبل از ورود به پاسخها ، از دوستان میخوام که در ذهن خود پاسخی به پرسشها بدند ، بعد وارد مطالب بشند و طبیعتا بازخورد این مطالب برای بنده مهم هست بنابراین با هر بخش که موافق نیستید و نظر دیگری دارید، حتما آنرا بیان کنید و اگر در این زمینه مطلبی دارید آنرا برای ما ارسال کنید تا همینجا انتشار بدیم و بتونیم مقایسه ای داشته باشیم. ضمنا در تنظیم این مطالب از ترجمه مقاله کانسپت استفاده شده و نیز نیم نگاهی داشتم به ماهنامه شماره ۵۴ و ۵۵ معماری و شهرسازی که در آن معماران بزرگ ما گفته اند که چطور طراحی میکنند. ۱- کانسپت چیست؟ کانسپت چکیده مفهوم و اندیشه نهفته در طرح معماری است این مفهوم می تواند: قیاسی باشد (analogies) ، که به معنی الگو گیری از ویژگیهایی که برای طرح مفیدند ، مثل الگو گیری از روابط معماری گذشته برای یک طرح یا مقیاس قرار دادن کار هنرمندان در استودیو برای طراحی یک ساختمان آزمایشگاه ( لویی کان – ساختمان تحقیقات پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا) استعاری و تشبیهی باشد ( metaphors and similes) مثلا استفاده از یک عنصر معماری برای به یاد آوردن یک مساله خاص ، (استعاره در ادبیات را ببینید) و یا به صورتی که عنصری را بتوانیم به موضوعی تشبیه کنیم مثل قاب سازی به دعوت. ( استعاره در معماری را از اینجا بخوانید چیزی دستگیرتون شد به من هم بگید) جوهری باشد ( essences) توجه به جوهره درونی فضای معماری مثلا طراحی یک فضا با حس روحانی و تفکر برانگیز ...

  • 81- آفرینش معماری - گفتار هفتم _ پایان جلد نخست

    آفریش معماری : چکیده کتاب «بوتیقای معماری»گفتار هفتم « بیگانگی و چندفرهنگی »در همه دوران ها ، معماری به عنوان عامل برقراری آرامش و تکامل بین فرهنگی و عقلانی اهمیت ویژه ای داشته است. معماری می تواند هماهنگی و همزیستی چندفرهنگی را ارتقا بخشد و همزمان از این پدیدهء «چند فرهنگی بودن» بهره ببرد. گواه فراگیری پدیدهء «چندفرهنگی بودن» در معماری ، عشقی است که معماران در طول تکامل انتظام رفتاری خویش ، به مطالعهء «تاریخ» داشته اند. «تاریخ» ، گوشت ، استخوان و عقلانیت نوع بشر است. «طبیعت» سرمنشأ سنگ ، ملات و مصالحی است که معماران از آن استفاده می کنند. تاریخ و طبیعت پدیده های کلی محسوس و دیرینه ای هستند که احترام و همکاری متقابل را میان معماران به ارمغان آورده اند ، ضمن اینکه شکیبایی و برانگیختگی برای هرچیز بیگانه و غریب را نیز ایجاد کرده اند.   ایدهء «بیگانگی» از زمان های دور ، نویسندگان و فلاسفه را مجذوب خود کرده است. در ادامه نوشته بخوانید...

  • 69- آفرینش معماری - گفتار یکم

    آفرينش معماری (راهبردهای نامحسوس به سوی خلاقيت معماری) چکیده ای از جلد نخست كتاب بوتيقای معماری نوشته: آنتونی سی آنتونيادس برگردان: احمدرضا آی**********************************گفتار نخست « فرآيند خلاقيت » بدون درك وابستگي‌هاي ميان مفاهيم «واقعي»و «غيرواقعي» ، «تصور» و «تخيل» ، داشتن فهمي درست از پيش شرطهاي ضروري فرايند خلاقيت يا مبادرت به گسترش و پرورش آنها (تصور و تخيل) غيرممكن است. تصور و تخيل ، حتا بيش از استعداد ذاتي معمار ، با اراده قوي ، پشتكار و مداومت و تعليم و تربيت او امكان پرورش و ترقي دارد. معمار تنها در صورتي مي تواند در زمينه‌هاي نظر قوي و يا حتا عالي باشد كه اين دو جنبه را _توأمان_ در كارهايش پرورده باشد. كسي كه تنها تأكيد بر رشد و پرورش تخيل داشته باشد، بخت چنداني براي ديدن و لمس روياهاي متجسم خود نخواهد داشت. بدون وجود بركت تخيل ، معمار ممكن است بتواند طرحهاي متفاوت و متنوعي بيافريند، اما در اين آفرينه‌ها هنوز آن جرقه‌هاي زندگي كه فقط شخص خلاق واقعي قادر به ايجاد آن است، وجود ندارد. تنها معماري مي‌تواند طرحهايي به راستي شگفت‌انگيز بيافريند كه همزمان به هردو عرصه تخيل و تصور بپردازد. تخيل، تصور، واقعيت تخيل به عنوان توانايي شخص در بوجودآوردن تصاويري تعريف مي‌شود كه فارغ از چگونگي و وضعيت نمي‌توانند واقعي باشند. تخيل تنها در ذهن وجود دارد. روياها و خيال‌ها اجزاي تخيل و بخشي از كنش خيالپردازي به شمار مي‌روند. تصور ، توانايي فرد در تجسم بخشيدن به واقعيتي است كه وجود دارد (يا مي ‌تواند وجود داشته باشد) ولي از دسترس ديد او خارج است. تمايز بنيادين ميان تخيل و تصور، در مفاهيم «واقعي» و «غيرواقعي» آشكار مي‌شود؛ تصور با واقعيت سروكار دارد ، ولي تخيل متعلق به عرصه غيرواقعيت (فراواقعيت) است. تخيل عامل تسريع كننده تصور است ؛ درحالي‌كه تصور نوعي فيلتر است كه تخيل براي پيوستن به واقعيت بايد از آن بگذرد.  بنابراين تصور آميخته با تخيل ، توانايي ذهن براي ديدن آن چيزي است كه در اوست، لكن به روشي تعديل يافته كه محصول نهايي ذهن به حيطه معنويت هم فرابرده شود. متافيزيك (فلسفه فكري) لويي ساليوان _ بنيانگذار برج‌سازی _ ما را به عرصه پيچيده‌اي از ادراك راهنمايي مي‌كند؛ هنگامي كه مي‌گويد: «...تصوري كه قادر به درك تصور است»، ركني از پويايي را عرضه مي‌كند : توان‌پذيري يا امكان به قوه رسيدن و تشديدشدن لايه‌ها در مفهوم تصور. ماسيمو اسكولاري ، شارح بزرگ كاوش‌هاي انجام شده در جهان «تصورمتصور»، معتقد است كه «ما فرم‌ها را از ماده تهي مي‌سازيم و به سوي تصور جديد فرم‌هاي هوشمند حركت مي‌كنيم؛ و اين پيشنهادي ...

  • 71- آفرینش معماری - گفتار دوم

    آفرينش معماری (راهبردهای نامحسوس به سوی خلاقيت معماری) چکیده ای از جلد نخست كتاب بوتيقای معماری نوشته: آنتونی سی آنتونيادس برگردان: احمدرضا آی**********************************گفتار دوم «استعاره» موارد كاربرد استعاره : 1-      زماني كه تلاش داريم اشارات را از موضوعي – ذهني يا عيني – به موضوع ديگري معطوف كنيم. 2-     زماني كه تلاش داريم موضوعي – ذهني يا عيني – را چنان « بنگريم » كه انگار موضوع ديگري بوده است. 3-   زماني كه تمركز خود را از عرصه اي به عرصه اي ديگر معطوف مي كنيم ( با اين اميد كه از راه گسترش موضوع بتوانيم آن را روشن سازيم).   آموزگاران برجسته معماري همواره نيروي استعاره را تحسين كرده و آن را اساس قوه تصور دانسته اند. استعاره مي تواند در دستيابي به افق هاي نو – از فرايند طراحي و ايده پردازي تا ساختن – و تا حد زيادي به آفرينش مفاهيم تازه در مورد « اصالت » ساختمان ياري رساند. ( اصالت ، هويت كلي ساختمان است كه هر معمار بايد هنگام طراحي ، آن را بشناسد و از آن پيروي كند.) بهترين استعاره ها ، آنهايي هستند كه كاربران يا منتقدان قادر به رمزگشايي آنها باشند. از استعاره – به ويژه نگامي كه از شگرد جانشيني مفاهيم استفاده شود – مي توان براي كار معماري بهره جست. اين بدان معناست كه « معماری را به مثابه رقص » درنظر گرفته و تلاش كنيم تقارن را دربرابر عدم تقارن ، در قالب رقص باله كلاسيك دربرابر رقص مدرن تأويل كنيم.   دسته بندي استعاره   استعاره را مي توان در سه دسته كلي بخشبندي كرد : 1-      استعاره نامحسوس : هنگامي پديد مي آيد كه سرچشمه نخستين خلق اثر ، نوعي مفهوم ، ايده ، حالت انساني يا كيفيتي ويژه ( مثل فرديت ، طبيعي بودن ، عموميت ، سنت يا فرهنگ ) باشد. دراين گونه استعاره ، توان بالقوه آن ، وابسته به ميزان « كشف پذير بودن » ويژگي هاي بصري است. 2-     استعاره محسوس : هنگامي خلق مي شود كه منشا آغازين اثر ، بعضي از ويژگي هاي بصري يا مادي باشد. ( خانه اي شبيه قلعه يا سقفي شبيه گنبد آسمان). 3-   استعاره تركيبي : آني كه اين هردو سرچشمه را به گونه اي همزمان داشته باشد. دراين استعاره ، ويژگي بصري_مادي دستاويزي است براي آشكارساختن برتري ها ، كيفيات ، و خصوصيات قالب بصري خاص ( براي نمونه ، رايانه و كندوي عسل ، هردو « جعبه »هايي هستند با تناسب خاص و درعين حال از كيفياتي چون نظم و سازماندهي بهره برده اند). ديريافت ترين ، طاقت فرساترين و درعين حال ، كاراترين گونه استعاره ، استعاره تركيبي است.   چشم اندازي به تاريخ خاستگاه نيچه اي معماران در قرن بيستم ، به خوبي با مفهوم استعاره – بويژه در جنبش هاي مهم - آشنا شده اند. براي نمونه « ماشين ...

  • 79- آفرینش معماری - گفتار پنجم

    آفرينش معماری (راهبردهای نامحسوس به سوی خلاقيت معماری) چکیده ای از جلد نخست كتاب بوتيقای معماری نوشته: آنتونی سی آنتونيادس برگردان: احمدرضا آی**********************************گفتار پنجم « ابهام ازلی و دست نیافته »     نویسندگان به خوبی می دانند که «هرچه موضوع ذهنی شان مبهم تر باشد ، فرصت های بیشتری برای آفرینش آثار بدیع خواهند داشت». از دیگرسو باید خود را عادت دهیم تا واقعیت ها را از زاویهء «ابهام» نیز بنگریم و این امر نیازمند اضباط و پشتکار است. دو دسته کلی «ابهام» می توانند در فرایند آفرینش معماری سودمند باشند : (1) ابهام «ازلی» (2) ابهام «دست نیافتهء پنهان». مقولهء نخست بسیار شخصی است و در لایه هایی از سالیان ، تاریخ ، سنت و تجربه های جمعی ِ نیمه خودآگاهِ مردم پوشیده شده است. مقولهء دوم ابژکتیو و دیدنی است و دارای ویژگی هایی فیزیکی که تا کنون دیده نشده یا به آن توجهی نشده است. این مورد می تواند منبعی برای الام بخشی در فرایند آفرینندگی باشد.     ابهام ازلی بارها «محدودیت های طراحی» برای توصیف پارامترها و متغیرهایی که بر طراحی تاثیر می گذارند ، بکار رفته ، در اینجا واژهء «محدودیت» را ترجیح داده ایم ، زیرا این واژه ها «تنش»هایی را که بیشتر از راه پارامتر یا متغیری بر طرح وارد می شود ، بهتر توصیف می کند. هر فرم ، حاصل این گونه «تنش»هاست. برخی از عوامل محدودکننده و تاثیرگذار بر طراحی ، نامحسوسند ، به گونه ای که ادراک آنها بسیار دشوار است ؛ «ابهام ازلی» یکی از اینگونه محدودیت هاست. عوامل ازلی به این دلیل «مبهم»هستند که عمیقا در ساحت ازلی و آغازین هر فرد ، نهفته اند. این گونه محدودیت ها ، بیشتر توصیف پذیر نیستند ؛ اساطیر ، اعتقادات دینی ، خرافه ها ، مناسک مذهبی ، تقدیس رنگ و منظره ، همه مفاهیم مرتبط با فضا و زبان و کاربردش ، ... محدودیت های مهم و عمدهء ابهام ازلی بشمار می آیند. تفاوات های بینافرهنگی جامعه های متکثر امروزی ، میزان ابهام را به صورت تصاعدی افزایش داده است. بعضی محدودیت هایی که بهدست متخصصان روان شناسی محیطی مورد مطالعه و بررسی قرارگرفته ، باید به طور مشخص در هر پژوهشی در قلمرو ابهام ، درنظر گرفته شوند. «قلمروداری» (نیاز به تعریف و دفاع از فضای حریم شخصی) و «مکان دوستی» از این دست محدودیت ها هستند. اگر معماری براستی شاخصی فرهنگی باشد ، از آن گونه که ما می اندیشیم ، معمار باید در شالوده های فرهنگ ، گروه یا کارفرمایی که برای او طراحی می کند ، به کاوش و پژوهش بپردازد. روش مناسب برای فراگیری موضوعات «ابهام ازلی» ، درگیری با آن در روشی نظام مند و پرداختن به جنبه هایی از آن است که اهمیت بیشتری دارند. بنابراین ...