دانلود رمان عاشقانه با فرمت جاوا

  • دانلود رمان در امتداد حسرت با فرمت جاوا

    داستان درباره ی دختری به نام یاسی است که در زندگی اش خیلی سختی کشیده است.وقتی کودک بود پدرش آنها را رها کرده بود و به دنبال خوش گذرانی خودش رفته بود و بعد از هفت سال دوباره برگشته بود . . .



  • دانلود رمان افسون عشق با فرمت جاوا

    لینک های دانلود دانلود - Download Link# رمز: www.mihandownload.com# منبع:وب سایت میهن دانلود

  • دانلود رمان خاله بازی عاشقانه با فرمت جاوا

    داستان از زبون یه دختره به اسم پریا که دانشکده معماری درس میخونه.یه برادر و خواهر هم داره که هی به نوبت پا تو کفشش میکنن .کم کم از وضعیت خسته میشه و در همین زمان اتفاقی براش میفته که . . .

  • دانلود رمان اتفاق عاشقی(جاوا ،آندروید،تبلت و pdf)

    دانلود رمان اتفاق عاشقی(جاوا ،آندروید،تبلت و pdf)

    نویسنده:دختر دریاdokhtar daria خلاصه: درباره ي يک دخترس به اسم آرميلا که دوست داره شوهرش بر حسب اتفاق وارد زنديگيش بشه و برا همين همه ي خواستگاراش رو رد ميکنه اما حالا يه خواستگاري براش پيدا شده که خانوادش کاملا راضين و .........ادامه ماجرا البته اين نسبتا هيچيش نيست ...اصلش را با خوندنش دريابيد چون اينجوري هيجاني تره قسمتی از این رمان زیبا: پيشونيش رو چسبوند به پيشونيم....نفساي داغش کلافه ام ميکرد...جم ميخوردم رفته بودم تو دهنش....گفت:آرميلا خودت بيشتر از من مقصري،خيلي خودم رو کنترل کردم اما تو...من و ببخش... لباي نرمش روي لبام قرار گرفت...بدون هيچ حرکتي...فقط لباش رو لبام بود و يک فشار کمي به لبام وارد ميکرد...همين...فقط همين...صورتش رو کشيد عقب...يکم نکاهم کرد...هنوز دم در بوديم....به در تکيه داد...من از کارش ناراحت نبودم،تو چشماش شرمندگي رو ميديم...چقدر روي خودش کنترل داشت...چقدر سفت و سخت....همونطور سر پايين گفت:آرميلا من.... نذاشتم حرفش تموم بشه،زود گفتم:مگه نگفتي تقصير منم بود؟؟؟قبول دارم...تو مقصر نيستي راستين... اينبار اومد جلو و لباش رو روي لبام قرار داد و با شدت بوسيد....غرق لذت بودم....نميترسيدم چون ميدونستم ديگه جلو تر نميره....تهش همينجا بود....راستين جلوتر از اين نميرفت....يک دفعه چشمام اذيت شد..برق اومدوراستين زودعقب کشيدو روش رو ازم برگردوند....شايد دو دقيقه هم طول نکشيده بود...همونجور پشت به من گفت:برو بخواب آرميلا....ميرم بيرون...سعي ميکنم زود بيام...نترس باشه؟؟؟ تو خونه ي تنها ميترسيدم،اما حالش رو درک ميکردم...نه خيلي...اما همون مقدار کم رو درک ميکردم...گفتم:گوشيت رو ببر،زنگم زدم جواب بده...با التماسي که تو صدام بود ادامه دادم:زود بيا راستين.... زود از در زد بيرون...خدايا اين چرا اينجوري ميکرد؟؟؟زوري که نبود،خودم هم خواستم...چرا جوري رفتار ميکنه که حس ميکنم گناه کرديم؟؟؟با افکار سردرگم و بدون جوابم رفتم تو اتاق،از تو آينه به خودم نگاه کردم...سرخ شده بودم...با اين تاپي که من پوشيدم هر کسي هم بود انقدر که راسيتين دووم اورد دووم نمي اورد....يک دفعه خندم گرفت...جالب بود من اصلا ناراحت نبودم...يرعکس خيلي هم...حرفم رو ادامه ندادم...خاک تو سر بي خیالم کنن....روي لبم دست کشيدم که هنوز داغ بود،سرم رو تو بالش مخفي کردم که حداقل لبخندم رو تو بالش گم کنم.... دانلود برای جاوا دانلود برای آندروید دانلود برای pdf دانلود برای آیفون و تبلت

  • دانلود رمان تقاص اشتباه با فرمت جاوا

    داستان راجع به دختری از خانواده ای مذهبیه که عقاید خونواده اش رو قبول نداره و خیلی دور از چشم خانواده اش شیطنت میکنه و پسرای زیادی رو سرکار میذاره تا اینکه . . .

  • دانلود رمان کژال(جاوا ،آندروید،تبلت و pdf)

    دانلود رمان کژال(جاوا ،آندروید،تبلت و pdf)

    نویسنده:ماندانا معینی(مودب پور) قسمتی از این رمان زیبا: اين مسئله خسرو رو هم ناراحت کرده بود! احساس ميکردم که خيلي دلش ميخواد در اينمورد باهام صحبت کنه اما خسرو خوددارتر از اين حرفا بود! ايده هاش رو هم مي دونستم چه جوريه! هميشه بطرف مقابلش اعتماد به نفس مي داد!جوري با آدم برخورد ميکرد که به آدم احساس بودن دست مي داد!هر وقت که مثلا ازش راهنمايي مي خواستم طوري عمل ميکرد که دست آخر حس ميکردم که خودم به اون نتيجه رسيدم وبهترين راه حل به فکرخودم رسيده!از اين اخلاقش واقعالذت مي بردم!شايد اگر اين قرار و عهد اجباري در ميون نبود، خسرو کسي بود که من براي همسري انتخابش ميکردم! ليلا صميمي ترين دوستم بود .دختر خوشگلي نبود اما خيلي مهربون و بانمک! هميشه هم مي گفت که دلش ميخواد شبيه من باشه! حالا يا تعريف از خود حسابش مي کنين يا نه اما من طبق گفته دوستام و به استناد رجوع خواستگارهاي نسبتا زياد و پلکيدن پسراي دانشکده دور و ورم، دختر قشنگي بودم! البته خودم اين موضوع رو مي دونستم و خيلي هم ازش لذت مي برم اما هميشه وقتي کسي ازم تعريف ميکرد ، با گفتن جملات چشم شما منو قشنگ مي بينه و شما لطف داريد و اين چيزا، اظهار فروتني ميکردم! دانلود برای جاوا دانلود برای آندروید دانلود برای pdf دانلود برای آیفون و تبلت  

  • دانلود رمان لحظه های سوخته با فرمت جاوا

    لینک های دانلود دانلود - Download Linkرمز: www.mihandownload.comمنبع:وب سایت میهن دانلود

  • دانلود رمان دختری که من باشم با فرمت جاوا

    داستان درباره ی پسری خوش گذران به نام مهران است که سنش از مرز سی سالگی هم رد شده بود و پدر و مادرش هم اصرار داردن مهران سر و سامانی بگیرد که وقتی این موضوع رو با مهران در میان میزارن مهران با آنها دعوایش میشود و از خانه مادر و پدرش به مقصد خانه ی خودش بیرون می آید که در طول مسیر راه اتفاقاتی می افتد که زندگی اش تغییر میکند . . .