درنگ ماشین

  • هنگام درنگ

    هنگام درنگ _ 03/04/90 زمان: 1:01:01دقیقه موضوع: برنامه هنگام درنگ شخصیت: تلویزیون گروه: سینما،تلویزیون نوع فایل : تصویری موضوع برنامه : عدم حمایت سران عرب از مختار با حضور حجت الاسلام و المسلمین سید کاظم طباطبایی و دکتر رجبی دوانی دانلود برنامه



  • Aston Martin V12 Zagato

    با امضا کردن طرح نهایی و مهندسی کار توسعه پیشرفت بی درنگ، استون مارتین اولین تصاویر جدید استون مارتین V12 Zagato (ماشین جاده ها) و بعد در سال 2012 برای تولید برنامه ریزی شده را نشان میدهد.استون مارتین V12 Zagato اوج از محدوده برتری است. آن را نیز بیان همکاری موفق خلاق است که افزایش بیش از نیم قرن گذشته به یک سری از اتومبیل های GT قابل توجه داده می شود، از اصلی ترین و نمادین که Zagato DB4GT. نه تنها این رتبه شاهکار در میان ترین اتومبیل های مطلوب، جمع آوری و با ارزش در تاریخ، سالگرد 50th خود را الهام بخش برای Zagato V12.اگرچه بزرگداشت استون مارتین از گذشته استون مارتین V12 Zagato می تواند صرف هیچ تقلید ادبی یا صنعتی از اثار استادان فن از اصل. در عوض این پروژه را به عنوان بهترین فرصت برای اخلاق استون مارتین از تکنولوژی و سنت را به یک سطح جدید و هیجان انگیز دیده می شد. برای این منظور Zagato V12 ترکیبی از اندیشه های مدرن، مواد، فرآیندها و تکنولوژی پیشگام-77، در حالی که باقی مانده درست به پاکی و ساخت نیا برجسته آن است.مدیر عامل شرکت استون مارتین، دکتر اولریش Bez، Zagato V12 "جشن هر دو میراث استون مارتین و آینده آن". او ادامه می دهد: "رابطه ما با Zagato امتداد بیش از 50 سال با هم در آن زمان ما مجموعه ای از ماشین های بسیار خاصی را ایجاد کرده است اولین - Zagato DB4GT - آیکون واقعی:. سریع، زیبا و فوق العاده مطلوب V12 Zagato من معتقدم که ما را اسیر روح از این ماشین و آن را با پیچ و تاب و با اعتماد به نفس مدرنیته ترکیب آن را به یک شخصیت خاص خود را دارد. "مفاهیم اولیه برای طراحی استون مارتین V12 Zagato در اوایل سال 2010 کشف شد. با الهام Zagato را امضا یک ظاهر طراحی شده با حروف درشت و فردی مدیر طراحی استون مارتین است، مارک Reichman، و Gaydon، مبتنی بر تیم خود را طراحی لذت چالش شکل دادن به Zagato V12، ایجاد ماشین که هل مرزهای زبان طراحی استون مارتین است، هنوز می پردازد ادای احترام به Zagato DB4GT. نشان دادن توانایی استون مارتین را به سرعت ایده به ثمر برنامه Zagato به سرعت اوج گرفت، تیم طراحی کار دست در دست و با مهندسان و صنعتگران برای تکمیل ساخت یک جفت از اتومبیل مفهوم در بهار سال 2011.ماه مه 2011 شاهد استون مارتین V12 Zagato اولین جهان خود را در معتبر ویلا D'concours استه. وارد در مفهوم ماشین و نمونه های اولیه کلاس، Zagato V12 wowed قضات و جمعیت، مقام اول را در برابر مخالفان موثر است. در ماه ژوئن ویلا D'برنده استه - همراه با خودرو نمونه دوم - اولین مسابقه در جهان استون مارتین V12 Zagato خسته کننده 24 ساعته مسابقه استقامت برگزار شد، در Nürburgring ساخته شده است. هر دو ماشین به پایان آزمون دوام نهایی، ادامه استون مارتین 100 درصد به پایان رساندن ...

  • عصای پیری: احمد محمود

    عصای پیری: احمد محمود

    عصای پیری احمد محمود سوار شوپیر زن پا کشان پیش رفت و به در ماشین پنجه سائید و دستگیره را گرفت. تابستان بود. دستگیره داغ بود، در ماشین باز نشد. صدای پیرزن آرام بود. -باز نمیشه!جوان پوزۀ ماشین را دور زده بود تا بنشیند پشت فرمان. دست به ستون پنجره ماشین درنگ کرد، عینک قطور را رو قوز بینی جابه جا کرد و گردن کشید. -باز نمیشه؟ خو ئو دکمه را فشار بده.انگشت پیرزن نا نداشت. باز صدایش در آمد - باز نمیشه!جوان خیس عرق بود. گونه های پر گوشتش سبزه می زد. موی سرش تنک بود، عصبانیشد، تند پیش آمد، با کج خلقی در را باز کرد و تلخ اما آرام گفت: -در یه ماشین م نمیتونی واز کنی؟پیر زن هیچ نگفت، دامن عبای سیاه را جمع کرد و کند و سنگین سوار شد.دو هفته بود که دل پیر زن گاه به گاه درد می گرفت. درد گاهی تند می شد و نفسش را بند می آورد. -تو دلم توپ نادری میندازند! -چیزی نیست مادر، لابد غذای سنگین خوردی!ماشین که راه افتاد، باد از پنجره تو زد و هرم داغ و بی تکان ماشین راجابجا کرد. پیر زن خیس عرق بود. نگاهش افتاد به خاله نصرت که رو پیاده رو،خمیده، دست به دیوار گرفته بود و از رفتن مانده بود تا نفس تازه کند. خالهنصرت سر تا پا سیاه پوشیده بود. ماشین آرام رد شد و خاله نصرت را تو درازایکوچه تنگ و خاکی پشت سر گذاشت. پیره زن سر بر گرداند و از شیشه عقب، خالهنصرت را دید که مثل یک لکه سیاه، تو برق آفتاب نیمروز، تو کوچۀ گرما زدۀ خالی دور می شد. پیر زن با خودش و برای خودش حرف می زد. ...»دده (۱) نصرت، چه کیا بیائی داشتی«!آه تو سینه اش شکست. ...»مردش که مرد رنگ خانه عوض شد، بوی خانه عوض شد«...-ئی ننۀ تو از زندگی ی ما چه می خواد؟بعد از چهلممردش بود. تو آشپز خانه بود. ظرف می شست. صدای عروسش بود. - خو یه اتاق براش اجاره کن بره - هیس س س سصدای خفه پسرش بود - می شنوه زن، یواش تر! - اَ قصد بلند میگم بشنفه!کجا برود؟ دختر بزرگش که سر زا رفته بود…سال ها پیش. حالا استخوان هاش هم خاک شده.«می رم یه اتاق اجاره می کنم«دختر کوچکش غربت بود. آن سر دنیا. »از دد نصرت که کم نیستم«!سه روز بعد از ختم مردش، اتاقش را عوض کردند. ته حیاط، کنار مرغدانی زندگی می کرد.تو «اتاق گاو«مردش که مرد، حیاط را موزائیک کردند، گاو را فروختند و مرغ ها را سر بریدند. -وقتی یخچال هست، وقتیکه شیر پاستوریزه هست و تو بقالیام تخم مرغ فت و فراواونه…حوصله پبر زن سر رفت. به حرف آمد: -چرا ئی هشت یک منو نمی دی؟ -میدم مادر میدم! یه کم حوصله کن -لابد بعد عمر طبیعی!حرف مادر تلخ بود. پسر فهمید. تحمل کرد. آب دهان را قورت داد و نرم گفت: -حالا تو بیا انگشت بزن!ماشین کج کرد تو خیابان پهلوی. جوان تاق نماهای پیاده رو را نگاه کرد. فکرشاین بود که کاروانسرای ...

  • تست میتسوبیشی پاجرو در لواسان

    میتسوبیشی پاجرو در کشور ایران کاملاً شناخته شده است و درطول سالیان دور این برند آسیایی درکنار تویوتا لندکروز بازار خودروهای شاسی بلند ایران را به خوبی تحت تسلط خود قرار داده بودند،البته نیسان پاترول یکی از رقیبان سرخت پاجرو را نیز باید به این گروه اضافه کنیم.نسل اول و به خصوص نسل دوم و سوم میتسوبیشی پاجرو باورود به کشور توانستند بازار مناسبی را به خود اختصاص بدهند.درسال 2006نیز بعد از رونمایی و معرفی نسل چهارم پاجرو در نمایشگاه موتور شو پاریس این خودرو بعد از مدتی به ایران راه پیدا کرد که هم به صورت شرکتی و هم به صورت آزاد وارد کشور می شد. به کمک یکی از دوستان عزیز که در شماره های قبلی رنومگان اسپرتشان را مورد بررسی قرار دادیم اینبار نیز میتسوبیشی پاجرو نسل چهارم و مدل 2010ایشان را مورد بررسی و آزمایش قرار دادیم. طبق قرار قبلی برای آزمایش این خودرو به همراه مالک خودرو و تیم تست دنیای خودرو از تهران عازم منطقه خوش آب و هوای لواسانات شدیم.هوای خنک لواسان در اواسط ماه مرداد باعث شده بسیاری از افراد برای استراحت به خانه های ویلایی خود به این منطقه سفر کنند.در ابتدا آزمایش خیابان های پهن و صاف نزدیک صد را انتخاب کردیم تا رانندگی شهری و معمولی با این خودرو را بسنجیم. میتسوبیشی پاجرو در کلاس SUVهای متوسط قرار دارد که این کلاس در کشور از رنج قیمتی بسیار متنوعی برخوردار است.درکلاسSUVهای متوسط می توان به مرسدس بنزML350 با پیشرانه 6سیلندر 268 اسب بخار و برچسب قیمتی 230 میلیون تومان اشاره کرد.پورشه کاین با پیشرانه 6سیلندر 290 اسب بخاری و قیمتی در حدود 127تا 170 میلیون تومان درکنار لکسوس RX350با پیشرانه6سیلندر 275اسب بخار و قیمت 110میلیون تومانی نیز دراین کلاس جای دارند.اما پاجرو درکنار این خودروهای لوکس و شاسی بلند حرفی برای گفتن ندارد به همین خاطر باید این خودرو را با رقیبان هم قیمت و هم سطح خود مقایسه کنیم.دراین رده می توان نیسان مورانو نسل جدید،تویوتا پرداو و تویوتا فورچونر را بایکدیگر مقایسه کرد که به خاطر محدودیت صفحه از مقایسه کلی میان خودروهای هم کلاس می پرهیزیم. طراحی پاجرو نسبت به نسل های قبلی خود بسیار متفاوت و زیباتر است.در قسمت جلو چراغ های چند ضلعی و جلو پنجره استیل زیبایی خاصی را به خودرو بخشیده است.جلو پنجره استیل همانند نسل های قبلی کشیده است.سینی زیر سپر نیز با رنگ نقره ای خود جلب توجه می کند.درقسمت کناری نیز رینگ های 19اینچی 7پره بیشترین جلب توجه را می کند.همچنین روکش کروم آینه های جانبی و دستگیره های در به همراه باربند نیز کاملاً خودنمایی می کنند.درقسمت عقب ظاهر خودرو جذاب تر و اسپرت تر جلوه می کند.درمدل ...

  • خاطرات حاج صادق آهنگران در کتاب آهنگران بخش دهم

    یه بوس بده تا چیزی نگمقبل از عملیات والفجر مقدماتی، قرار بود برای بچه های لشکر 41 ثارالله کرمان برنامه اجرا کنم. شب مراسم، هوا خیلی سرد بود و حدود دو ساعت در راه بودم. به مقر لشکر رسیدم دیدم جمعیت خیلی زیادی جمع شده است طوری که مسئولان توانایی کنترل آنها را نداشتند.وارد چادر تبلیغات شدم و با بچه‌های تبلیغات خوش و بشی کردم بعد از ورود من، آنها چند نفر را اطراف چادر گذاشتند که کسی وارد نشود. به دلیل ازدحام جمعیت و شلوغی بیش از حد قاسم سلیمانی] فرمانده لشکر 41 ثارالله[ چند بار پشت تریبون رفت و تذکر داد که: «برادرا، آرامش خودشون رو حفظ کنن تا بتونیم دعای کمیل رو به خوبی برگزار کنیم اگه ازدحام کنین ممکنه برنامه به هم بخوره شما باید به دعا و توسل توجه داشته باشین و این رو اصل قرار بدین.» در آن اوضاع، از یک طرف مانده بودم چطور از بین جمعیت عبور کنم و خودم را پشت میکروفن برسانم، از طرف دیگر قصد تجدید وضو هم داشتم. با آن شرایط، به هیچ عنوان امکان نداشت که راحت، مثل بقیه رزمنده‌ها بتوانم از چادر بیرون بروم و تجدید وضو کنم. بیرون آمدن از چادر همان و گیر افتادن در حلقه بسیجی‌ها همان. قضیه را به مسئول تبلیغات گفتم، او هم مانده بود چه تمهیدی انجام شود تا من بتوانم تجدید وضو کنم. در آخر، به این نتیجه رسیدیم که من کلاه اورکتم را روی سرم بکشم و از چادر و از قسمت پشتی، از زیر آن بیرون بروم و مسئول تبلیغات هم با فاصله چهار – پنج متر پشت سرم بیاید تا مشکلی پیش نیاید. همین کار را کردیم و به همراه مسئول تبلیغات از زیر چادر بیرون رفتیم و به سمت دستشویی‌ها حرکت کردیم. حواسم خیلی جمع بود که کسی مرا نشناسد، همه چیز مرتب بود. بعد از دستشویی، برای وضو رفتم کنار تانکر. آستین‌هایم را بالا زدم و کلاه به سر مشغول وضو گرفتن بودم، که متوجه شدم یک نفر خیلی به من نگاه می‌کند و ظاهرا مرا شناخته است. رویم را برگرداندم، اما او دست‌بردار نبود و دوباره دوری زد و در راستای دید من قرار گرفت. هنوز وضو تمام نشده بود که به طرف من آمد. گفتم خدا به خیر کند، الان است که همه دورم جمع شوند و مکافاتم شروع شود. نزدیک من که شدم خیلی آرام گرفت: «برادر آهنگران،‌ برادر آهنگران، من شناختمت.» با لحن التماس آلود گفتم: تو رو به خدا سر و صدا نکن و نذار کسی بفهمه من این‌جام. گفت: «چشم، چشم، فقط اگه می‌خوای صدام در نیاد، یه چیزی ازت می‌خوام.» گفتم چی می‌خوای؟ گفت: «فقط یه بوس، یه بوس به من بده تا برم.» سریع با او روبوسی کردم و بعد از آن به هر مشقتی بود خودم را به تریبون رساندم. آن شب دعای کمیل را خواندم و برنامه به لطف خدا به خوبی اجرا شد..تلاش من برای امر به معروف به بی‌حجاباستقبال ...