در مورد شعر قصیده

  • قالب شعری قصیده

    قالب شعری قصیده

    قَصیده یا چَکامه یک قالب شعر (کلاسیک) فارسی است. قصیده که معمولاً بسیار بلند (بیشتر از ۱۴ بیت) است بیشتر برای مدح، ذم، سوگواری، بزم، وصف طبیعت و موعظه سروده می‌شود. در این نوع شعر مصراع اول با مصراع‌های زوج هم قافیه است. تفاوت قصیده با غزل در تعداد ابیات و موضوع شعر است. کمی یا زیادی بیت‌های قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. از همین روست که در دیوان‌های شاعران قصیده سرا به قصیده‌های کمتر از بیست بیت یا متجاوز از ۱۷۰ یا ۲۰۰ بیت بر می‌خوریم. قصیده می‌تواند بر وزنهای گوناگونی باشد.[۱] محتویات ۱ وجه تسمیه ۲ پیشینه ۳ تحولات ۴ قوانین و اصطلاحات ۵ قصیده‌سرایان بزرگ فارسی ۶ منابع ۷ جستارهای وابسته وجه تسمیه [ویرایش] از آن جا که در این گونه شعر نظر شاعر اغلب به شخص و مقصودی معیّن توجّه دارد آن را قصیده یعنی مقصود نام داده اند. طبق نظر علمای ادب، در قصاید فارسی مطلع باید که مصرّع باشد و هر گاه که چنین نیست، به آن شعر قطعه می‌گویند و نه قصیده.[۲] پیشینه [ویرایش] اگرچه پیشینه قصیده به شعر عربی در دوران جاهلیت می‌رسد، لیکن در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بوده است.[۳] تحولات [ویرایش] قصیده از حیث مضمون و محتوا، از آغاز تا امروز دستخوش دگرگونیهایی شده است که می‌توان به اجمال به شرح زیر بیان کرد: الف) در رزوگار سامانیان اغلب به مدح و ستایش در حد اعتدال و مبالغه‏های شاعرانه پرداخته می‌شده است. ب) در دوران غزنویان و سلجوقیان به مدح و ستایش سلاطین و وزرا و امرا با تملق و چاپلوسی به حد غلو و افراط در طرح تقاضا به حد سوال و تکدی می رسیده است. ج) ناصر خسرو، با ایجاد تحول و انقلاب در مضمون قصیده، آن را در خدمت توجیه و تبیین مبانی اعتقادی آیین اسماعیلیان در آورد. د) سنایی غالب قصیده را به مضامین دینی و عرفانی و زهدیات و قلندریات تخصیص داد و شیوهٔ او به وسیلهٔ عطار، شمس مغربی، اوحدی، خواجو، جامی و دیگران دنبال شد. ه) سعدی و به تبع او سیف فرغانی قصیده را بیشتر در استخدام طرح مسائل اخلاقی و اجتماعی درآوردند. و) از دوران مشروطیت به این سو، قصیده بیشتر در خدمت مسائل سیاسی، اجتماعی، میهنی و ملی و ستایش آزادی قرار گرفته و در تهییج عواطف و احساسات و تنویر افکار جامعهٔ کتاب‌خوان نقش بسزایی داشته است. شاخصترین قصاید از این نوع را می توان دردیوان ملک‌الشعرا بهار سراغ گرفت. قوانین و اصطلاحات [ویرایش] قصیده دارای اصطلاحاتی خاص خود است. بیت اول آن مطلع نامیده می‌شود. به چند بیت ابتدایی قصیده تشبیب، نسیب و یا تغزل گفته می‌شود که همان نقش مقدمه را ایفا ...



  • قصیده - آشنابلاگ

    قصیده نوعی از شعر است که دو مصراع بیت اول و مصراع های دوم بقیه ی بیت های آن هم قافیه اند.طول قصیده از 15 بیت تا 60 بیت می تواند باشد.لحن و موضوع قصیده حماسی است و در آن از مدح و مفاخره و هجو و ذم و .... سخن می رود و مسائل دیگر از قبیل مسائل اخلاقی و دینی و وصف طبیعت در قصیده جنبه فرعی دارد.هر چند قصاید شاعرانی چون ناصرخسرو به موضوعات مذهبی و فلسفی و منوچهری و خاقانی به وصف طبیعت و سنایی به عرفان و مسعود سعد به حسبیه معروفند اما مضمون اصلی قصیده مدح است و در قصاید عنصری و انوری نیز موضوع اصلی مدح کردن شاهان است.قصیده قالب رایح شعر فارسی از اوایل قرن چهارم تا پایان قرن ششم است و از این تاریخ به بعد غزل اندک اندک جای آن را می گیرد اما اوج قصیده سرائی در قرون پنجم و ششم است.در قرن ششم بر اثر تحولات سیاسی و اجتماعی که رخ می دهد (بر روی کار آمدن سلجوقیان) بازار مدح از رونق می افتد و تصوف رواج می یابد و قصیده که اصل موضوع آن ستایش ممدوح در پایان شعر است جای خود را به دیگر قالب های شعری می دهد هر چند از این دوره به بعد هم قصیده دیده می شود اما دیگر قالب رایج نیست و غزل حتی وظیفه اصلی قصیده که مدح باشد را نیز بر عهده می گیرد.سرانجام در قرن هفتم سعدی در طی قصیده ای مرگ قصیده را رسماً اعلام می کند و ساختمان سنتی آن در هم می شکند.بعضی قصیده را "حماسه دروغین" خوانده اند چرا که در ادبیات حماسی قهرمان اغلب یک موجود اساطیری است که کارهای عجیب و خارج از توان بشر معمولی انجام می دهد ولی در قصیده همه ی این صفات در مورد شخصی که کاملاً او ا می شناسیم و می دانیم هیچ یک از این کارها را نمی تواند بکند بکار می رود.در قصیده هایی که در مدح سلطان محمد غزنوی سروده شده است به نمونه های خوبی از این اغراق ها بر می خوریم که حتی اندکی هم با واقعیت شخصیت او سازگار نبوده است.نمونه ای از قصیدهقصیده "بهاریه" فرخی شامل صد و بیست و پنج بیت و در مدح سلطان محمود غزنوی است که برای نمونه ابیاتی از آن نقل می شود:بهار تازه دمید، ای به روی رشک بهاربیا و روز مرا خوش کن و نبید بیارهمی به روی تو ماند بهار دیبا رویهمی سلامت روی تو و بقای بهاررخ تو باغ من است و تو باغبان منیمده به هیچکس از باغ من، گلی، ز نهار!به روز معرکه، بسیار دیده پشت ملوکبه وقت حمله، فراوان دریده صف سوارهمیشه عادت او بر کشیدن اسلامهمیشه همت او نیست کردن کفارعطای تو به همه جایگه رسید و، رسدبلند همت تو بر سپهر دایره وارکجا تواند گفتن کس آنچه تو کردیکجا رسد بر کردارهای تو گفتار؟تو آن شهی که ترا هر کجا شوی، شب و روزهمی رود ظفر و فتح، بر یمین و یسارخدایگان جهان باش، وز جهان برخوربه کام زی و جهان را به کام خویش ...

  • ( انواع شعر از لحاظ شکل )

      - مثنوی : شعری است که اولا ، تمام ابیاتش مصرع است ،یعنی ،در مصرع اول و دوم تمامی بیت ها قافیه وجود دارد ، ثانیا ، قافیه ی هر بیتی مستقل است و با بقیه ی بیت ها ی دیگر تفاوت دارد . از این رو ، هر تعداد که بخواهیم ، قافیه برای ادبیات پیدا می شود ، زیرا کلمات قافیه عوض می شوند و بدین ترتیب ، هیچ گونه کمبود قافیه پیش نمی آید و می توان هزاران بیت شعر سرود و حتی اشکالی ندارد که قافیه اشکالی ندارد که قافیه های یک بیت را پس از چند بیت بعد ، دوباره به کار ببریم . به همین دلیل ، داستان ها ، حماسه ها و اغلب مطالب طولانی به صورت مثنوی سروده شده است .حداقل مثنوی 2 بیت است ، اما حداکثر آن هیچ محدودیتی ندارد . - حماسه ها : شاهنامه ی فردوسی ، گر شاسپ نامه ی اسدی توسی - داستانهای عاشقانه یا عارفانه : خمسه یا پنج گنج نظامی گنجوی . هفت اورنگ جامی . کتابهای تعلیمی عرفانی و اخلاقی : حدیقة الحقیقه ی سنایی ، گلشن راز شبستری ، مثنوی مولوی ، اسرار نامه ، الهی نامه ، منطق الطیر و مصیبت نامه عطار، و بوستان سعدی.   2- غزل : در لغت به معنی عشق بازی و گفتن سخن عاشقانه است 0غزل های اولیه ی زبان فارسی تا حدود قرن هشتم از لحاظ موضوع هم عاشقانه بود ، اما از آن پس ، موضوعات مختلف به محدوده ی غزل وارد شد ، چنان که در دوران معاصر، موضوعات سیاسی هم در حدی وسیع در غزل راه یافته است . قافیه ی غزل تا حد وسیع در غزل راه یافته است . امروزه غزل و قصیده ، تفاوت مهمی جز در تعداد بیت ندارند . در مورد تعداد ابیات غزل ، نظریات متفاوتی وجود دارد ،ولی بیشتر تعداد ابیات بین پنج تا پانزده بیت را با وضع قافیه ای که گفتیم ،غزل دانسته اند و از 16 بیت به بالا را قصیده می شمارند البته غزل های بیش از 15 بیت هم گاه گاهی دیده می شود ، اما شکل معمول آن بین 5 تا 15 بیت است . در غزل ، رعایت یک موضوع خاص و واحد ، شرط نیست ؛ یعنی ، می توان در یک غزل ، چند نکته ی جداگانه را مطرح کرد . در مورد غزل نمی توان استاد واحدی را به عنوان بهترین نام برد ، اما می توانیم چند نفر را در هر مسیر به عنوان برگزیده نام برد . جلال الدین محمد مولوی = غزل کاملا عارفانه    شمس الدین محمد حافظ = غزل عرفانی ، اجتماعی شیخ مصلح الدین سعدی = غزل عاشقانه            صائب تبریزی = غزل به شیوه ی سبک هندی فرخی یزدی = غزل اجتماعی – سیاسی   3- قصیده : شعری است که از لحاظ شکل و قافیه مانند غزل ؛ یعنی ،قافیه ها در مصراع اول و مصراع های زوج می آید و در آن معمولا یک قصد معین ، یعنی ، یک موضوع واحد محور سخن قرار می گیرد و از این جهت با غزل تفاوت دارد ، چون در غزل ،موضوع واحد ، شرط نیست . تفاوت قطعی غزل با قصیده در ابیات آن هاست ، زیرا غزل بین 5 تا 15 بیت ...

  • جایگاه غزل در آثار رودکی

    در مورد شعر دیگر نیز استاد سعید نفیسی تردید داشته است که از آن رودکی باشد . این ابیات دلا تا کی همی جوئی منی را                       چه کوبی بیهوده سرد آهنی را دلم چون ارزنی عشق تو کوهی                   چه سائی زیرکوهی ارزنی را بیا اینک نگه کن رودکی را                      اگر بی جان روان خواهی تنی را [i] همان غزل 3 بیتی است که به رودکی نسبت داده شده است . دو بیت اول آن  در لغت فرس اسدی طوسی آمده است . بیت مقطع آن را استاد سعید نفیسی در جنگ محمد تقی بن هادی یافته است . در مورد این ابیات هم به همان دلایل بالا نسبت دادن آن به رودکی تقریبا نادرست است چه  منبعی که استاد نفیسی این ابیات را یافته است در زمانی بسیار دور از زمان زندگی رودکی تالیف شده است همچنین در هیچ کدام از منابعی که قبل از این کتاب تالیف شده اند ، این بیت مشاهده نشده است . نکته قابل توجه  دیگر این که در هیچ کدام از اشعار غزل مانند رودکی تخلص نیامده است . در منابعی که در مورد رودکی سخنی آمده است و نمونه ای از ا شعار او آورده شده است ، به شکل های متفاوتی عمل شده است .در بعضی از این منابع به نمونه شعر هایی که از رودکی آورده شده است عنوان غزل داده شده است از جمله هفت اقلیم امین احمد رازی و در بعضی دیگر به نمونه شعر هایی که از رودکی آمده است عنوان غزل داده نشده است .از جمله منابعی که به هیچ کدام از نمونه اشعار رودکی عنوان غزل نداده است یکی تذکره لباب الالباب محمد عوفی  و دیگری تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی است .البته مولفان منابع نیز در بعضی موارد اختلاف نظر دارند . مثلا امین احمد رازی قسمتی از شعر مشهور بوی جوی مولیان را آورده و به آن عنوان غزل داده است حال آن که دولتشاه سمرقندی همین شعر را آورده و در مورد آن گفته است که این ابیاات قسمتی کوچک از قصیده ای طولانی است که رودکی سروده است .بنابر این می بینیم که مولفان منابع در این مورد با هم اختلاف نظر دارند . بر همین اساس نمی توان فقط به دلیل این که مولفی چند بیت از رودکی را در اثر خود آورده و به آن عنوان غزل داده است و بدون بررسی جوانب کار به پاره ای از اشعار رودکی عنوان غزل داد . استاد عبدالغنی میرزایف در کتاب رودکی و انکشاف غزل در این مورد معتقد است که در آثار رودکی بعضی قطعات شعری وجود دارند که  با برسی ویژگی های آنها پی می بریم که باقصاید معمولی متفاوتند از طرف دیگر آنها را نمی توان غزل کامل شمرد . از جمله این شعر : بیار آن می که پنداری مگر یاقوت نابستی                       ویا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی بپاکی گوئی اندر جام مانند گلابستی                              بخوشی گوئی اندر دیده ی بی ...

  • انواع شعر از نظر قالب و شکل

    انواع شعر از نظر قالب و شکل مثنوی : شعری است که هربیت آن دو قافیه ی جداگانه داشته باشد.شعری که اولا ، تمام ابیاتش مُصّرَع است ،یعنی ،در مصراع اول و دوم تمامی بیت ها قافیه وجود دارد ، ثانیا ، قافیه ی هر بیتی مستقل است و با بقیه ی بیت ها ی دیگر تفاوت دارد . از این رو ، هر تعداد که بخواهیم ، قافیه برای ابیات پیدا می شود ، زیرا کلمات قافیه عوض می شوند و بدین ترتیب ، هیچ گونه کمبود قافیه پیش نمی آید و می توان هزاران بیت شعر سرود و حتی اشکالی ندارد که قافیه های یک بیت را پس از چند بیت بعد ، دوباره به کار ببریم . به همین دلیل ، داستان ها ، حماسه ها و اغلب مطالب طولانی به صورت مثنوی سروده شده است .حداقل مثنوی 2 بیت است ، اما حداکثر آن هیچ محدودیتی ندارد . نمودار مثنوی ................................ l               .......................................l ................................n               .........................................n ................................ v              .........................................v - حماسه ها : شاهنامه ی فردوسی ، گر شاسپ نامه ی اسدی توسی - داستانهای عاشقانه یا عارفانه : خمسه یا پنج گنج نظامی گنجوی . هفت اورنگ جامی . کتابهای تعلیمی عرفانی و اخلاقی : حدیقة الحقیقه ی سنایی ، گلشن راز شبستری ، مثنوی مولوی ، اسرار نامه ، الهی نامه ، منطق الطیر و مصیبت نامه عطار، و بوستان سعدی.  غزل : در لغت به معنی عشق بازی و گفتن سخن عاشقانه است 0غزل های اولیه ی زبان فارسی تا حدود قرن هشتم از لحاظ موضوع هم عاشقانه بود ، اما از آن پس ، موضوعات مختلف به محدوده ی غزل وارد شد ، چنان که در دوران معاصر، موضوعات سیاسی هم در حدی وسیع در غزل راه یافته است . امروزه غزل و قصیده ، تفاوت مهمی جز در تعداد بیت ندارند . در مورد تعداد ابیات غزل ، نظریات متفاوتی وجود دارد ،ولی بیشتر تعداد ابیات بین پنج تا پانزده بیت را با وضع قافیه ای که گفتیم ،غزل دانسته اند و از 16 بیت به بالا را قصیده می شمارند البته غزل های بیش از 15 بیت هم گاه گاهی دیده می شود ، اما شکل معمول آن بین 5 تا 15 بیت است . در غزل ، رعایت یک موضوع خاص و واحد ، شرط نیست ؛ یعنی ، می توان در یک غزل ، چند نکته ی جداگانه را مطرح کرد .     نمودار غزل ................................ l                .......................................l ................................                  .........................................l ................................                  .........................................l در مورد غزل نمی توان استاد واحدی را به عنوان بهترین نام برد ، اما می توانیم چند نفر را در هر مسیر به عنوان برگزیده نام برد . جلال الدین محمد مولوی = غزل کاملا عارفانه    شمس الدین محمد حافظ = غزل عرفانی ، اجتماعی شیخ مصلح الدین ...

  • قصيده

    قصيده شعري است كه در آن مصراع اول با مصراع هاي زوج همقافيه است و تعداد ابيات آن از 15 بيت بيشتر است. از قصيده سرايان معروف رودكي، فرخي، منوچهري، ناصرخسرو، مسعود سعد، انوري، خاقاني، سعدي، قاآني، ملك الشعراي بهار، دكتر مهدي حميدي، اميري فيروزكوهي و مهرداد اوستا هستند. ما در قصيده 6 ركن اصلي داريم كه يك قصيده بايد داراي اين شش ركن باشد و رعايت مقدم و مؤخر بودن اين شش ركن هم الزامي است. در غير اين صورت قصيده ما قصيده‌ي خوبي نخواهد بود. مَطْلَعْ----------------------*                   -----------------------* تَغَّزُلْ-----------------------                    -----------------------* تَخَلٌصْ----------------------                   -----------------------* تنه‌ي اصلي-----------------                  -----------------------* شريطه----------------------                   -----------------------* مَقطَع-----------------------                   -----------------------*  1ـ مطلع : بيت اول قصيده است و شاعر سعي مي كند آن را به بهترين نحو بيان كند. شاعر مي تواند براي شعرش دو مطلع بياورد. 2ـ تغزل : به عنوان مقدمه است و براي آماده سازي ذهن مخاطب به كار مي رود. با مضامين عشق، ياد جواني و طبيعت و ... 3ـ تخلص در قصيده : بيت يا ابياتي كه شاعر از مقدمه رهايي يافته و به اصل موضوع مي پردازد . هميشه تخلص يك بيتي بهتر و زيباتر خواهد بود. نكته : تخلص در شعر به دو معني است : الف ـ آوردن نام شاعر در بيت آخر هر شعر و ب ـ چيزي كه در بالا توضيح داده شد. 4 ـ تنه‌ي اصلي : بيان مقصود اصلي شاعر در اين قسمت است با محتوايي چون مدح، ثنا، پند و اندرز، عرفان ، حكمت و غيره... 5 ـ شريطه : دعاي جاودانگي ممدوح در پايان قصيده 6 ـ مقطع :آخرين بيت قصيده مقطع نام دارد و براي شاعر موجب حسن ختام است . معمولاً شاعر تخلص خود را در مقطع مي آورد.

  • قصیده ای زیبا در مدح امیر المومنین علی(ع)

    حاجب بروجردی قصیده ای زیبا در مدح امیر المومنین علی(ع) سرود، که شاه بیت ِ آن این بود : حاجب اگر محاسبه حشر با علی ست من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن! همان شب در عالم رؤیا مولا علی (ع) را دید که فرمودند : اگر چه محاسبه در دست ماست، اما اگر اجازه بدهی من بیت آخر شعرت را اصلاح کنم. حاجب عرض می کند: یا مولا شعر برای شما و در مدح شماست!حضرت علی(ع) می فرماید : حاجب یقین محاسبه حشر با علی ست شــرم از رخ ِ علی کـن و کمتــر گنـاه کن...

  • مبحثي در مورد شعر نو و درک اشعار در قالب نیمائی

    گاهی اوقات از بعضی افراد انتقاداتی در مورد شعر نو می شنویم که آن را سبک شمرده و معمولا شعر نو را شعری بی مفهوم و غیر قابل درک می دانند. اولا باید بدانیم که این افراد شعر نو را چگونه تعریف می کنند و دوم اینکه از شعر و شاعری و بالطبع از شعر نو چه می دانند. اصولا درون مایه شعر نو احساسات، تجربیات فردی شاعر، عشق و سیاست می باشد. یک شاعری مثل نیما در شعر نو خود از درون مایه سیاست بیشتر استفاده کرده و شاعری مثل سهراب سپهری از احساسات و تجربیات شخصی خود بیشتر استفاده کرده است. باید توجه داشته باشیم که شاعر نسبت به نوع شعری که در دست دارد می تواند اختیارات آن قالب را استفاده کرده و در هر موضوع و محتوایی محدود به نوع قالب شعر بگوید. و اصولا برای درک و فهم شعری مثل سهراب چون شعر او برگرفته از تجربیات شخصی اوست و از احساسات دم می زند باید مثل خود او فکر کنیم و از دید شاعر به شعر بنگریم و شعر او را تفسیر کنیم.  مثلا : پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی پدرم پشت زمان ها مرده است پدرم وقتی مرد آسمان آبی بود مادرم بی خبر از خواب پرید خواهرم زیبا شد.  توضیح : چه ارتباطی هست بین زیبا شدن خواهر و مردن پدر و خواب مادر؟ تا زمانی که دید شاعر را نتوانیم داشته باشیم این نوشته ها برای ما بی مفهوم است ولی اگر با دید شاعر به آن نگاه کنیم و بدانیم که در کاشان رسم بر این بوده است که اگر زن حامله در خواب باشد و به هر دلیل بترسد و جنین دختر باشد آن نوزاد، دختر زیبایی خواهد شد. حال با این تفسیر شعر را با دید بازتر و بهتر خوانده و وجود این تفکر قدیمی و بیان آن در این شعر زیباتر جلوه می کند.  و اما سراب : باید توجه داشته باشیم که سهراب یک شاعر منزوی و گوشه گیر است، بیشتر افراد شعر او را شعر فردی و زنانه می دانند، شعر سهراب شعر اجتماعی نیست و فقط عده خاصی از مردم به آن روی می آورند و به دلیل لحن شاعر در اشعار او شعر او گل کرده است. شاعر دارای اسکی پیسم بوده و در تنهایی و عزلت شعر می سروده است و این امر در شعر خود او نمایان است.  نمونه : ـ به سراغ من اگر می آیید ـ نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد ـ چینی نازک تنهایی من واحه ای در لحظه ــ سهراب   نمونه های دیگر اشعار سهراب که در آن از تنهایی صحبت کرده است عبارتند از به باغ همسفران، پیغام ماهی ها، واحه ای در لحظه، آفتابی و غیره   آثار سهراب سپهری :  آلبوم مرگ رنگ 1 ـ مرغ معما 2 ـ سپیده 3 ـ رو به غروب 4 ـ مرگ رنگ 5 ـ جان گرفته 6 ـ دره خاموش 7 ـ دریا و مرد 8 ـ نقش 9 ـ سرگذشت 10 ـ با مرغ پنهان   آلبوم زندگی خواب ها 1 ـ یاد بود 2 ـ گل کاشی 3 ـ لولوی شیشه ای 4 ـ لحظه گمشده 5 ـ باغی در صدا 6 ـ نیلوفر 7 ـ سفر   آلبوم آوار آفتاب 1 ـ روزنه ...

  • قالب های شعری

    قالب شعری قالب های شعری   قصیده قصیده نوعی از شعر است که دو مصراع بیت اول و مصراع های دوم بقیه ی بیت های آن هم قافیه اند. طول قصیده از 15 بیت تا 60 بیت می تواند باشد. لحن و موضوع قصیده حماسی است و در آن از مدح و مفاخره و هجو و ذم و .... سخن می رود و مسائل دیگر از قبیل مسائل اخلاقی و دینی و وصف طبیعت در قصیده جنبه فرعی دارد. هر چند قصاید شاعرانی چون ناصرخسرو به موضوعات مذهبی و فلسفی و منوچهری و خاقانی به وصف طبیعت و سنایی به عرفان و مسعود سعد به حسبیه معروفند اما مضمون اصلی قصیده مدح است و در قصاید عنصری و انوری نیز موضوع اصلی مدح کردن شاهان است. قصیده قالب رایح شعر فارسی از اوایل قرن چهارم تا پایان قرن ششم است و از این تاریخ به بعد غزل اندک اندک جای آن را می گیرد اما اوج قصیده سرائی در قرون پنجم و ششم است. در قرن ششم بر اثر تحولات سیاسی و اجتماعی که رخ می دهد (بر روی کار آمدن سلجوقیان) بازار مدح از رونق می افتد و تصوف رواج می یابد و قصیده که اصل موضوع آن ستایش ممدوح در پایان شعر است جای خود را به دیگر قالب های شعری می دهد هر چند از این دوره به بعد هم قصیده دیده می شود اما دیگر قالب رایج نیست و غزل حتی وظیفه اصلی قصیده که مدح باشد را نیز بر عهده می گیرد. سرانجام در قرن هفتم سعدی در طی قصیده ای مرگ قصیده را رسماً اعلام می کند و ساختمان سنتی آن در هم می شکند. بعضی قصیده را "حماسه دروغین" خوانده اند چرا که در ادبیات حماسی قهرمان اغلب یک موجود اساطیری است که کارهای عجیب و خارج از توان بشر معمولی انجام می دهد ولی در قصیده همه ی این صفات در مورد شخصی که کاملاً او ا می شناسیم و می دانیم هیچ یک از این کارها را نمی تواند بکند بکار می رود. در قصیده هایی که در مدح سلطان محمد غزنوی سروده شده است به نمونه های خوبی از این اغراق ها بر می خوریم که حتی اندکی هم با واقعیت شخصیت او سازگار نبوده است. نمونه ای از قصیده قصیده "بهاریه" فرخی شامل صد و بیست و پنج بیت و در مدح سلطان محمود غزنوی است که برای نمونه ابیاتی از آن نقل می شود: بهار تازه دمید، ای به روی رشک بهار بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار همی به روی تو ماند بهار دیبا روی همی سلامت روی تو و بقای بهار رخ تو باغ من است و تو باغبان منی مده به هیچکس از باغ من، گلی، ز نهار! به روز معرکه، بسیار دیده پشت ملوک به وقت حمله، فراوان دریده صف سوار همیشه عادت او بر کشیدن اسلام همیشه همت او نیست کردن کفار عطای تو به همه جایگه رسید و، رسد بلند همت تو بر سپهر دایره وار کجا تواند گفتن کس آنچه تو کردی کجا رسد بر کردارهای تو گفتار؟ تو آن شهی که ترا هر کجا شوی، شب و روز همی رود ظفر و فتح، بر یمین و یسار ...