سایت دانشگاه نوش اباد

  • انجمن پیشرفت نوش آباد ـ ۰۱

    انجمن پیشرفت نوش آباد ـ ۰۱

    دیروز در نشست مجمع عمومی هیأت امنای «انجمن پیشرفت نوش آباد» شرکت کردم. جلسه ی دیروز نخستین مجمع عمومی هیأت امنای «انجمن پیشرفت نوش آباد» بود و در سالن جلسات شهرداری نوش آباد تشکیل شد و در آن، اعضای هیأت مدیره و بازرسان، تعیین و خطوط مشی کلی، تصویب شد. هیأت امنای انجمن تعداد سی نفر عضو دارد و تصمیمات دیروز در حضور تعداد هفده نفر از اعضایش اتخاذ گردید. «انجمن پیشرفت نوش آباد» یک مؤسسه ی غیرتجاری غیرانتفاعی با مجوز از ساختار وزارت کشور و پروانه ی فرمانداری شهرستان آران و بیدگل است که در موضوع های غیرسیاسی، غیرانتفاعی و غیردولتی به هدف ارتقای موقعیت شهر نوش آباد در ابعاد عمرانی، اجتماعی، فرهنگی و تقویت زیرساخت ها با بهره گیری از ظرفیت شهروندان، فرهنگ سازی و آموزش عمومی به منظور تقویت همبستگی، افزایش سرمایه ی اجتماعی، شناسایی و بسترسازی فرصت ها و قابلیت های اقتصادی و سرمایه گذاری، ترویج و توسعه ی اقتصاد دانش بنیان و صنعت محور فعالیت خواهد کرد. «انجمن پیشرفت نوش آباد» با موافقت هیأت نظارت وزارت کشور و در پی تصویب اساسنامه و تعیین هیأت امنایش در مجمع عمومی مؤسس آن در روز سی ام تیرماه سال جاری، متولد شد. «انجمن پیشرفت نوش آباد» در حال حاضر هیأت امنایی سی نفره و هیأت مدیره ای هفت نفره و یک نفر بازرس و خطوط مشی کلی مصوب و یک دفتر موقت دارد: "مسلم آشوری"، "قاسم احسانی"، "احمد اشرفی"، "علی اکبر اشرفی"، "حمید رضا انصاری فر"، "عزیز الله جمالی"، "حمید رضا چاووشی"، "سمیع الله حسینی مکارم"، "تقی خجوی"، "محمد خداداد"، "ابراهیم راحمی"، "سید مصطفی سادات الحسینی"، "سید علی اکبر سادات الحسینی"، "سعید سرکار"، "مهدی شبانی"، "قنبر علی شیخ زاده"، "سید محمد صدری"، "معصومه سادات عمارتی"، "مجید فایض پور"، "حسین فتاحی"، "محمد رضا فرزین"، "امیر حسین محتشمی پور"، "محمد مسافری"، "محمد مشهدی"، "ابوالفضل ملکی"، "ماشاء الله مهمان نواز"، "علی میرابی"، "حسین نوش آبادی" و "سید حسین یداللهی" (به ترتیب حروف الفبا) و من عضو هیأت امنای انجمن هستیم. "سید محمد صدری"، "ابراهیم راحمی"، "محمد رضا فرزین"، "سید حسین یداللهی"، "علی میرابی"، "امیر حسین محتشمی پور" و "سعید سرکار" (به ترتیب احراز بیشترین تعداد آرا) عضو هیأت مدیره ی انجمن هستند. "ماشاءالله مهمان نواز" بازرس انجمن است. «تشکیل شبکه ی نخبگان»، «برنامه ریزی کلان و راهبردی بر پایه ی ارتقای معنویت، اخلاق و فرهنگ اسلامی»، «نهادسازی و تشکیل کارگروه های تخصصی»، «همکاری علمی و فنی با دستگاه های اجرایی»، «انجام پروژه های مطالعاتی و آینده پژوهانه»، «برپایی همایش ها و نمایشگاه های تخصصی» و «اطلاع رسانی و آگاه ...



  • تاریخچه چهارشنبه سوری

    تاریخچه چهارشنبه سوری یکی از آئین های سالانه و دیرینه ی ایرانیان جشن سوری، چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد که مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد. برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند. ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد و "سور” در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن”،”مهمانی"و "سرخ” آمده است.جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از ورود اسلام به ایران هر سال ۱۲ ماه، و هر ماه ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است که بعد از ورود اسلام به ایران تقسیمات هفته نیز به آن اضافه شد. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بوده است.  مختار برای کشتن یزید که در شهر کوفه که اکثر آنان ایرانی بوده اند از این فرصت استفاده کرده و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود یزید را قصاص نمود. بعد از گذشت چند سال بعد از ورود اسلام به ایران به آرامی جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و منشا خارجی ندارد. آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.  آخرین سه شنبه ی آخر سال را شب چهار شنبه سوری می گویند. شبی است که امروزه فقط بوته افروزی آن مانده است. این کار را عصر سه شنبه ی آخر سال که آخرش چهارشنبه است انجام می دهند. بدین ترتیب که کوپه های هیزم را روی هم می گذارند خورشید که غروب کرد هیزم را در حیاط خانه یا در کوچه یا در میدان باز آتش می زنند. ظهور آتش بازی در مراسم چهارشنبه سوریآتش بازی در شب چهارشنبه سوری در زمان ناصرالدین شاه و به وسیله ی فرانسوی ها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام می شد پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپ خانه صادر شد و مردم در آن جا به تماشای آتش بازی می ایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا می شود در آمد. بوته ...

  • نکند عید شود یاد زهرا نکنی

    نکند عید شود یاد زهرا نکنی

    نکند عید شود یاد زهرا نکنی نكند عید شود یاد ز زهرا نكنییاد آن فاجعه و آن غم عظما نكنی سبزی سبزه و زیبایی سنبل دیدینكند یاد گل پرپر طاها نكنینبرد سفرۀ هفت سین ز یادت غم عشقنكند یاد ز تنهایی مولا نكنیسین سیلی نبری لحظۀ تحویل ز یادغفلت از كوچه و صدیقه كبری نكنیماهی قرمزت ار هست سر سفرۀ عیدغفلت از غنچۀ انسیۀ حورا نكنیرخت نو بر تن طفلت بنمایی نكندیاد ایتام غم آلودۀ زهرا نكنیعید در خانۀ تو ، خانۀ حیدر پر غمغفلت از خانۀ بی ام ابیها نكنی

  • چه کنیم فشار قبر نداشته باشیم

    چه کنیم فشار قبر نداشته باشیم

    همواره این سوال مورد توجه است که سوال و جوابی که در قبر مطرح می شود به چه صورتی است؟ و چه عوامل ی سبب می شوند عذاب از قبر برداشته شود و چه اموری که موجب تخفیف فشار قبر می شوند؟در روایت آمده قبر هر روز فریاد می زند:  " أنا بیت الغربة أنا بیت الوحشة، أنا بیت الدودة " قبر می گوید من خانه وحشت هستم. قبر برای همه وحشتناک نیست بلکه برای خیلی ها مأنوس ترین جاست. مثلا یک استراحتگاه است البته برای کسی که اعمالش را انجام داده. در قبر که همان عالم برزخ است حوادثی رخ می دهد که این حوادث در واقع نتیجه و اثر اعمال انسان است. به تعبیر دقیق تر ما می توانیم با کارهایی که انجام می دهیم قبر را نورانی بکنیم ، فشار را برداریم و وحشتی نداشته باشیم. در روایات داریم که میت را ناگهانی وارد قبر نکنید بلکه نزدیک قبر روی زمین بگذارید تا یک حالت انسی نسبت به آن مکان برایش ایجاد شود. یکی از چیزهایی که باعث این استیناس و از بین رفتن وحشت قبر می شود نماز وحشتی یا نماز لیلة الدفن است که این نماز به دو صورت خوانده می شود. یک صورتش، نماز دو رکعت است که در شبی که مرده دفن شده از سر شب تا آخر شب می توان خواند. و کیفیت آن به این ترتیب است که در یک صورتش در رکعت اول بعد از حمد دوبار سوره «توحید » خوانده می شود و در رکعت دوم هم بعد از حمد ده بار «سوره الهکم التکاثر» بعد از سلام این ذکر خوانده می شود «اللهم صلّ علی محمد و آبعث ثواب ها إلی قبر ذلک المیّت فلان بن فلان. اسم میت را  می برند که خدایا ثواب این نماز را برسان به قبر امرده ای که امشب دفن شده. » صورت دوم که مشهورتر هم هست دو رکعت است. در رکعت اول بعد از حمد آیة الکرسی خوانده می شود و در رکعت دوم بعد از حمد ده بار سوره إنا انزلناه بعد از سلام هم باید گفت « اللهم صلّ علی محمد و آبعث ثواب ها إلی قبر ذلک المیّت فلان بن فلان. » این نماز بسیار موثر است هم برای نمازگذار ثواب زیادی دارد هم برای مرده که باعث می شود وحشت و اضطرابی که بر میت وارد می شود در شب اول قبر ا برداشته بشود و از حالت تنگنا و سختی بیرون بیاید. البته برای از بین رفتن وحشت قبر در روایت چیزهای دیگری هم معرفی شده از جمله اگر انسان رکوع نماز را کامل انجام بدهد. وحشتی در قبر او را فرا نمی گیرد و فشار قبر نخواهد داشت.در روایات به چیزهایی که باعث می شود انسان در قبر نور و صفا و روشنایی داشته و ظلمت و تاریکی و فشار نداشته باشد اشاره شده . یکی از آن موارد ذکر صلوات بر حضرت محمّد (صلی الله علیه واله وسلم) و آل ایشان است و یکی از کاربردهایش در قبراست.ذکر شریف " لا إله إلا ... الملک الحق المبین " را اگر در هر روز صد بارخوانده شود یکی از آثارش این است که وحشت قبر از ...

  • علل قیام امام حسین(ع)

    در قيام امام حسين عليه‌السلام چند عامل را بايد بررسي کرد :الف - از امام حسين براى خلافت يزيد بيعت و امضاء مى خواستند. آثار و لوازم اين بيعت و امضاء چقدر بود؟ و چقدر تفاوت بود ميان بيعت با ابوبكر يا عمر يا عثمان و صلح با معاويه و ميان بيعت با يزيد. به قول عقاد اولين اثر اين بيعت امضاء سب و لعن على عليه السلام بود كه در زمان معاويه شروع شده بود، و هم امضاء ولايت عهد و وراثت خلافت بود.ب - خودش مى فرمايد: اصلى در اسلام است كه در مقابل ظلم و فساد نبايد سكوت كرد، اصل امر به معروف و نهى از منكر.ج - مردم كوفه از او دعوت به عمل آوردند و نامه ها نوشتند و هجده هزار نفر با مسلم بيعت كردند. بايد ديد آيا عامل اصلى ، دعوت اهل كوفه بود، و الا ابا عبدالله هرگز قيام با مخالفت نمى كرد و بيعت مى كرد؟ اين مطلب خلاف راى و عقيده حسين عليه السلام بود و قطعا چنين نمى كرد؟ بلكه تاريخ مى گويد: چون خبر امتناع امام حسين از بيعت به كوفه رسيد، مردم كوفه اجتماع كردند و هم عهد شدند و نامه دعوت نوشتند. روز اول كه در مدينه بود از او بيعت خواستند، بلكه معاويه در زمان حيات خود از او بيعت خواست و حسين عليه السلام امتناع كرد. بيعت كردن با يزيد صحه گذاشتن بر حكومت او بود كه ملازم بود با امضاء بر نابودى اسلام : و على الاسلام السلام اذ قد بليت الامه براع مثل يزيد پس موضوع امتناع از بيعت خود اصالت داشت . حسين عليه السلام حاضر بود كشته بشود، و بيعت نكند؛ زيرا خطر بيعت خطرى بود كه متوجه اسلام بود نه متوجه شخص او، بلكه متوجه اساس اسلام ، يعنى حكومت اسلامى بود، نه يك مسئله جزئى فرعى قابل تقيه .اما موضوع دوم نيز به نوبه خود اصالت داشت . از اين نظر جهت را بايد مطالعه كرد كه آيا شرط امر به معروف ؛ يعنى احتمال اثر و منتج بودن در آن يا نه .  ايشان در وداع دوم به اهل بيت خودش فرمود: استعدوا للبلاء واعلموا ان الله حافظكم و منجيكم من شر الهداء و يعذب عاديكم يانواع البلاء از اينها معلوم مى شود كه امام حسين توجه داشت كه خونش بعد از خودش خواهد جوشيد و شهادتش سبب بيدارى مردم مى شود. پس شهادتش ماثر بود.اما از نظر سوم : از اين جهت همين قدر مؤثر بود كه امام را متوجه كوفه كرد. امام آيا اگر به كوفه نمى رفت ، در محل امن و امانى بود؟ اگر در مكه يا مدينه هم بود چون از بيعت امتناع مى كرد و به علاوه به خلافت يزيد معترض بود دچار خطر بود و امام حسين ابا داشت كه در مكه حرم خدا كشته شود و شايد از اينكه در حرم پيغمبر هم كشته شود ابا داشت . اينكه در وسط راه به اصحاب حر گفت و از نامه عمر سعد به اين زياد برمى آيد كه در خود كربلا به عمر سعد هم گفته است : اگر نمى خواهيد بر مى گردم ، فقط ناظر ...

  • متن برای عید نوروز

    اسفند ماه است و روزهای پر کار و خیابان‌های شلوغ، همه در حال خانه تکانی، خرید عید، کامل کردن کارهای نصفه و نیمه و خلاصه در تکاپو، انگار که با تمام شدن سال باید حساب‌ها تسویه شده باشد، کارها به اتمام برسد و همه چیز برق بزند، شاید تصور این پیش آید که با تمام شدن ماه اسفند، وقت ما هم تمام می‌شود، یا خدای ناکرده جانمان!اسفند که می‌رسد، تازه یادمان می‌افتد که مدت‌هاست، پایه یکی از مبل‌ها شکسته و باید تعمیر شود، شیر آب چکه می‌کند، و در اتاق بچه‌ها قژقژ.بوی اسفند که می‌آید، کمدی که مدت‌هاست درش باز نشده، باز می‌شود و لباس‌های کهنه و نو از هم جدا می‌شود، نزدیک عید که می‌شود، دلمان می‌خواهد استکان‌های لب پَر را به کناری بگذاریم و لیوان‌های نو بخریم، رومیزی‌های قدیمی و عتیقه را رو می‌کنیم و به دیگر اعضای خانه می‌گوییم مراقب باشند، حقوق می‌گیریم و عیدی، به مراکز خرید می‌رویم و همه چیز می‌خریم، حتی چیزهایی که احتیاج نداریم، اما چون تخفیف خورده، ما را قلقلک می‌دهد که بخریمش!در خیابان‌ها که قدم می‌زنیم، چشمانمان می‌دود، به دنبال اجناس حراج خورده و حواسمان نیست که از آن در خانه داریم، آن هم چند تا! با دستان پُر به خانه می‌آییم و خرید‌ها را به زور در قفسه‌های در شرف انفجار جا می‌دهیم. روزهای آخر سال که می‌شود، دلمان هوای گذشته‌ها را می‌کند، بوی شیرینی خانگی که این روزها از قنادی خریداری می‌شود و آه که چه گران است، دلمان به یاد قدیم‌ها، بچگی می‌کند، دلش عیدی می‌خواهد و بیچاره بچه‌های امروز که یا کسی این روزها عیدی نمی‌دهد یا این قدر پدر و مادر برایشان همه چیز را فراهم کرده‌اند که ارزش اسکناس‌های نو و تا نخورده عموجان را نمی‌دانند. روزها و شب‌های پایانی سال که می‌شود، پیش خودمان برنامه می‌ریزیم که عید دیدنی خانه کی برویم و به خانه کدام فامیل پا نگذاریم، چرا که سال گذشته بازدید ما را پس ندادند! فکر می‌کنیم که چه کسانی را برای شام نگه داریم و پارسال منزل کی، شام و ناهار ماندیم!روزها و شب‌های اسفند به اندازه همه سال فکر می‌کنیم، دکوراسیون خانه را چگونه تغییر دهیم که بهترین باشد، کدام لباسمان را برای دید و بازدید‌ها بپوشیم، چه شیرینی و آجیلی برای مهمانانمان تهیه کنیم، به کجا سفر کنیم و با چه کسانی همراه شویم و...اما در بین این همه شلوغی و همهمه، کسانی هم هستند که علاوه بر این همه کار و فکر، نگاهی به سالی که گذشت دارند، سبک و سنگین می‌کنند، نه‌تنها حساب‌های مالی خود را، بلکه رفتار خود را، اخلاق خود را، کارهایی که کرده‌اند را مرور می‌کنند، از تک‌تک کارهای خوبشان خوشحال می‌شوند و ...