سخنان حکما وبزرگان

  • موضوعات عبارتنداز:فرمایشات اندیشمندان وبزرگان و پندار متفکرین درباره تعلیم و تربیت و ... نوشته های پ

    موضوعات عبارتنداز:فرمایشات اندیشمندان وبزرگان و پندار متفکرین درباره تعلیم و تربیت و ... نوشته های پ

    فرمایشات اندیشمندان وبزرگان و پندار متفکرین درباره تعلیم و تربیت و ...(( مرکز و شرق و غرب جهان )) همیشه بدنبال تمایز دیدگاه مردم خودمان ( بستر فرهنگی ایران از کشمیر تا مدیترانه ) با مردم شرق و غرب بودم .تا رسیدم به مطلبی از دکتر محمد مسعود تاجیک که : (( در واقع متفکرین جوامع مانند کانون تجمع نور یک ذره بین هستند .با شناخت آنها می توان به هزاران طول موج انعکاس یافته از فرهنگ ملل دست یافت .بطور مثال شناخت درست و اندیشمندانه فلسفه ماکیاول در غرب می تواند ما را به چرایی استعمارگری و همچنین بدخویی غرب رهنمون سازدشناخت درست عقاید فرانتس فانون می تواند بسیاری از مجهولات در آفریقا و بخصوص سرزمین الجزایر را به ما نشان دهد .شناخت درست سیدقطب در مصر می تواند بخش بسیار بزرگی از عقاید مذهبی مردم مصر را برای ما روشن و آشکار سازدشناخت درست تاگور فیلسوف هند می تواند ما را با روح حاکم بر این کشور آشنا سازد... ))دکتر محمد مسعود تاجیک کلید را به من دادند ! . از این رو " کنفوسیوس " را از شرق انتخاب کردمو از غرب " وین دایر " و از منطقه خودمان هم متفکری جز " ارد بزرگ " مقبول نظرم قرار نگرفت .حالا در این مجموعه از هر یک 72 جمله انتخاب کرده ام .فکر می کنم با قیاس آنها به نکات ارزشمندی می توان دست یافت .خوشحال می شوم نظر شما مخاطب محترم را نیز بدانم .از همه شما سپاسگزارم .سیما زندhttp://kandokave.persianblog.irارد بزرگ : برای پویایی و پیشرفت ، گام نخست از پشت درهای بسته برداشته می شود.کنفوسیوس : آموختن و بکار بستن خوشنودی خاطر می آورد .وین دایر : سعی کن در برخورد با دیگران آنها را همچون معلمی بپنداری .*********ارد بزرگ : مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد .کنفوسیوس : مرد صاحب فکر اول به تحقیق می پردازد اگر نتیجه گرفت راه درست آسان است .وین دایر : افراد کارآمد می گویند ((همین که هستم خوب است ، اما می توانم بهتر از این باشم ))*********ارد بزرگ : آدم های بزرگ به خوشی های کوتاه هنگام تن نمی دهند .کنفوسیوس : کمتر می شود که حرف و روی موافق با نیت پاک قرین باشد .وین دایر : تفکر سالم عادت است . درست مثل تفکر روان رنجورانه که آن هم عادت است .*********ارد بزرگ : آدمهای پاک نهاد درهای وجودشان را پس از ناسپاسی می بندند نه پیش از آن .کنفوسیوس : من هر روز از سه جهت در خود می نگرم اول آنکه آیا در رفتار با دیگران از حکم وجدان سر نمی تابم ؟ دوم آنکه آیا با دوستان از راه صدق و صفا بیرون نمی روم ؟ سوم آنکه در هدایت دیگران آیا خود بخلاف آنچه تعلیم میدهم عمل نمی کنم ؟.وین دایر : اگر انتظار داشته باشی که ناراحت شوی ، به ندرت خود را دلسرد خواهی کرد .*********ارد بزرگ : زیبارویی که می داند ، زیبای ...



  • مالیخولیا

                                 بسم الله الرحمن الرحیم                                    « مالیخولیا » چون این بیماری نیزدر کسانی که دنبال مطالب عقیدتی بطور افراطی وبدون استادی دانا کوشش می کنند سرایت دارد بد نیست بحثی دراطراف آن داشته باشیمشیوع این بیماری  بیشتر براثر درس و بحث های بی رویه و زیاد است بخصوص دروسی که با ریاضت کشی همراه باشد  مانند علوم غریبه و مسیرتارکین دنیا این بیماری در افراد افراطی در رشته های ریاضی و حکمت وفلسفه و تصوف  و خیال پردازی و تصور و امثال اینها شایع ترست  که لازم است کسانی که در مسیر درس و بحث و تحقیقات فکری قرارمی گیرند رعایت اجتناب  اموری را نمایند که منجر باین بیماری میگرددوبراثر استعمال مواد مخدر بخصوص بنگ وامثال آن نیز مردم باین بیماری مبتلا می گردند . مالیخولیا چیست ؟ گفته شده از زبان یونانی بمعنای اندوه است و مالیخ کوفت و خلل دماغی وسودا وخیال خام باشد وصحیح آن مالنخولیا است که یک نوع بیماری سوداوی است وقسمی از جنون بحساب می آید زیرا که در افکار شخص اموری ناپسند و زشت پدیدار می گردد و اندوه و ترس براو چیره می گردد وبسا باشد که مبتلا فریاد کشد و سخنان بی معنا ونامرتب بزبان آورد و گاهی براثر شکنجه های جسمی مثل زندان واسارت و غیر ذلک وچه بسا  براثر صرع ویا بطور مادر زادی وژنتیک پدیدار گردد . گفته شده : علائم آن شامل آشفتگی شخصیتی، توهم و از دست‌دادن شعور می‌باشد. این بیماری اکثراًًدر سنین حدود ۱۹ تا ۲۱ سالگی رخ می‌دهد. بیماران تصاویری را می‌بینند و صداها، بوهاو مزه‌هایی را احساس می‌کنند که واقعی نیستند. اما طبق تحقیقات باتوجه بمطالب اصولی قبل وشرایط محیط و استعداد ها ولوازم بیشمار نشان دهنده این است که این بیماری در همه سنین وجود دارد و یکی از علائم آن این استکه شخص مبتلا نسبت بسایر مردم دررشته ای که افراط کرده است شعورش بالا تر می رود مانند لامپی که از سایر لامپها نورانی تر می شود و سپس می سوزد وچه بسا این بیماران بسیاری از باسوادها هستند که باین بیماری مبتلایند وخود نمی دانند چون آنها از اموری تخیلی وصوری وتئوری وغیر واقعی نسبت بمردم عادی گزارش می دهند که مردم دیگر نمی فهمند و انسانهای معتدل خلاف واقع بودن آنها را می فهمند و همطرازانشان با دلائلی واهی دیگر تصورات آنها را رد می کنند چون رد کننده و رد شونده هردو باین بیماری مبتلایند ودلائل هر دو واهی و بی اساس است سرکرده ها فرقه های باطل گاه بطور وضوح وگاه بطور ظریفی باین مرض مبتلایند که تبدیل بغرض گردیده است و مریدا نشان هم به پیروی از آنها آلوده می شوند چنانکه بهائیه نمونه بارز آنها شدند و سپس صوفیه و مرتاض ...

  • دنباله : ان الله یامر بالعدل والاحسان

      یاد داشتی دیگر- باتمام این توضیحات بازهم افرادی قانع نمی شوند ومی پرسند اصل ماجرا رابرای ما بگو که چیست ؟ چرا افرادی از حسینیه ای که خودتان قبل از حسینیه شدنش در آنجا بوده اید باشما این قدر مخالفت دارند که بخون شما تشنه اند ؟ جواب این سؤال رااز ابعاد گوناگون نوشته ایم اما لازم است یک بُعد اساسی آن روشنتر شود وآن بُعد اقتصادی است پس عرض می شود که نور قداست و معنویتِ مدارس ومعابد ومساجد وحسینیه ها وامام زاده ها و زیارتگاهها و قبور ائمه معصومین علیهم السلام و بالاخره مکه ومدینه وکربلا توجه جمعی رااز امور اقتصادی کمرنگ کرده وهرکس همینکه لحظاتی فکر خود را متوجه در آمدهای این اماکن کند بزودی باین مطلب میرسد چراکه آثار وجوهاتی راکه مردم داده اند ویاازمردم می گیرند مشاهده می کند ازقبیل ساختن عمارات وبناها وامکانات برای زائرین وچاپ قرآن ها وچاپ کتب ادعیه وچاپ کتب علمی بزرگان و اطعام مردم وجشن وعزادارای وصندوق قرض الحسنه و کمک بمحرومین ومحصلین وطلاب و کمک بامور ازدواج مجردین و سایر آثاری که شبه ای در این موضوع برای شخص باقی نمی گذارد حالا فکرکردن در این که متصدی کیست وچقدر دستش باز است وچه مسؤولیت خطیری را بعهده دارد کارکمتر از مردم است چراکه پشت این همه خدمات مسائلی هست که توجه عموم مردم نسبت بآنها ضعیف است اما کسانی که شغل آنها اخذ وجوهاتست مثل گرفتن خمس وزکات و نماز استیجاری و موقوفات و کفارات و وجوه مظالم عباد وصندوق قرض الحسنه با اخذ ربا بنفع امام علیه السلام ونذورات وهبات و صله ها وغیر ذلک از درآمدهای اماکن مقدسه  نمی توانند همکار خود را ببینند بخصوص اگررقابت برسریک جا ویک مکان باشد و بدترازهمکار کسیستکه نسبت بکلیه این امور بی رغبت باشد چرا که با هم پیاله می توان کنار آمد ولی بابی رغبت بشراب هرگز نمی شود کنار آمد چونکه او سایرین راهشیار می کند ازاین جهت بود که وقتی ازجلالیان پرسیده بودند چرا فلانی را تهدید بقتل کرده بودی گفته بود چون در حسینیه با کناری هایش سخن می گفت وحال آنکه دراماکن عمومی در فرصت های آزاد همه کس با کناریهایشان سخن می گویند اما بزرگترین گناه ما که بالاتر ازآن در تصور متصدیان نمی گنجد وجود ما وحضور ما درحسینیه بود چون بی رغبت نسبت بتصرف درامور مالی بودیم ویک نفر بخود من گفت آن زمانی که صندوق حسینیه پولی نداشت شما نبودید حالا که می بینید صندوق وتشکیلات آنچنانه دائر است برای استفاده از وجوهات می خواهید آمیزش کنید وما این اجازه را بشما نمی دهیم این بی چاره نمی داند که خود اینجانب تا بحال از حسینیه کتب فراوان خریده ام و بدون چانه زدن مبلغش هرچه بوده فورا پرداخت نموده ام وهرگاه ...

  • زندگینامه حضرت نرجس خاتون (س) قسمت دوم

    تحلیل زندگینامه بانوی عشق وهجرت نرجس خاتون (ع) :درقسمت قبلی سرگذشت نرجس خاتون وچگونگی ازدواج ایشان با امام حسن عسکری (ع) بیان شد ودرادامه سعی داریم به تحلیل زندگی ایشان بپردازیم باخواندن سرگذشت معجزه گونه نرجس خاتون (س) سئوالات بسیاری به ذهن خطور میکند بسیاری از تاریخ نویسان خصوصا تاریخ نویسان غرب وهمچنین عده ای دیگر که قصد توهین به ساحت مقدس امامان (ع) را دارند این داستان راغیر واقعی دانسته وآن راچیزی جزدستمایه تخیل مسلمانان نمیدانند وعنوان میکنند که مسلمانان با بافتن این داستان قصد بالا بردن مقام بزرگان خود را دارند وبرای اثبات سخن خود خرده های بسیاری به این داستان واقعی میگیرند ومتاسفانه درمیان ما مسلمانان هم از این دسته افراد کم نیستند که البته از حق نگذریم نمیتوانیم به آنها خرده بگیریم زیرا متاسفانه کتابهای زیادی که به تفسیر زوایای زندگی ایشان پرداخته باشد وجود ندارد واکثرکتابهایی هم که وجود دارد بسیارسطحی به موضوع پرداخته اند وکتابهای مفید هم یا کمیابند ویا بسیار گران قیمت ویا اصلا ترجمه نشده اند!!. وچون زندگی نرجس خاتون (س) با اتفاقهای معجزه گونه همراه است طبیعتا شبهات بسیاری رابه وجود می آورددر کشور ما از لحاظ مذهبی چیزی که زیاد دیده میشود کتابهای دعا است که اگر بخواهی بعضی از آنها راباهم مقایسه کنی فقط جلدشان باهم تفاوت دارد کتابهایی که هرکس از هرجا رسیده (اکثرابدون صلاحیت ) باهزینه هنگفت بیت المال چاپ کرده است من واقعا متاسف میشوم که دربرخی از سایتها میبینم که با سئوالاتی که مطرح میشود وجود مقدس یگانه منجی عالم بشریت زیر سئوال میرود ودر بعضی موارد حتی به ایشان توهین میشود فقط به دلیل عدم آگاهی . هر چند آگاهی من نیز بسیار اندک است ولی در اینجا سعی میشود در حد فکر وتوان به برخی سئوالات با استفاده ازکتابهای گوناگون ومقالات وغیره ...پاسخ داده شود امیدوارم مفید واقع شودزادگاه واقعی نرجس خاتون کجاست ودین رسمی آنان چه بود ؟ اویکى ازشاهزادگان قصر امپراتورى قسطنطنیه پایتخت بیزانس ، استانبول کنونى است مرحوم صدوق مطابق روایتی او را ملیکه دختر یشوع پسر قیصر روم می داند(1).زادگاه‌ نــرجس‌، مادر امید و انتظار، قسطنطنیه‌ است‌. پیش‌ از آنکه‌ این‌ سرزمین‌ توسط قسطنطنین‌ اول‌ ملقب‌ به‌ کبیــر به‌ این‌ نام‌ خوانـده‌ شود ((بیــزانس‌)) نام‌ داشت‌. بیــزانس‌ پایتخت‌ امپــراطوری‌ روم‌ شرقی‌بود که‌ در سال‌ ٣٣٠م‌ تا ٣٩۵م‌ در قسمت‌ شرقی‌ امپراطوری‌ روم‌ به‌ وجود آمد و تا حدود سال‌ ١۴۶١م‌ پایدار ماند.(2) هنری‌ لوکاس‌ در تاریخ‌ تمدن‌ خود می‌نویسد:((قسطنطنیه‌ را کونستانتینوس‌ ...

  • خرسان ،ایران ، افغانستان و یا افغانستان فدرالی ؟

    خرسان ،ایران ، افغانستان و یا افغانستان فدرالی ؟

    بررسی تغییر نام افغانستان به خراسان    نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان  چاپ تاریخ : سه شنبه 1 بهمن ماه سال 1387 نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسانگردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهیپیشگفتار :سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم.مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد )  برخوردم .نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن  آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود .تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش  ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه فرهنگی ایران باستان است اعتراض دارند و می گویند آسیا و اروپا قاره کهن را تصاحب کرده اند و از کشمیر و پامیر تا مدیترانه و از خلیج فارس تا شمالی ترین قسمت دریای مازندران را هم سرحداد قاره کهن می دانند . نکته مهم این بحث اشاره ایست که به داستان فرزندان فریدون در شاهنامه می کنند که سلم و تور ( فرمانروایان اروپا و چین هستند) برادر بیگناه خود ایرج را که فرمانروای ایران است را می کشند تا بر ایران چنگ زنند ، ایشان بر این باور است این داستان همکنون رخداده است و قسمتی از قاره کهن در اختیار آسیا و قسمتی در اختیار اروپاست ...ارد بزرگ پرده از رازی دیگر هم برداشته است و آن واژه استعماری جاده ابریشم است که در دل نظریه قاره کهن او قرار دارد و می گوید چین با این حربه سعی در گسترش حوزه نفوذ خویش را دارد ارد بزرگ می گوید چین از همین جاده فرهنگ ما همچون میترایزم که بعد ها در آنجا شد تائو و کنفوسیوس و همچنین شاهنامه فردوسی ما را 400 سال پس از سرودنش به دست مرد جاودانه فردوسی به سرقت برده و اسامی چینی بر شخصیت های آن نهاده اند و از جمله به رستم می گویند تانگ ! ارد بزرگ بر این جاده نام راه فرهنگها گذارده اند که مورد ستایش همگانی قرار گرفته است .حال کجای نظرات ارد بزرگ و یا احمد شاه مسعود می تواند حامل این نظر دوستان پشتون ما باشد که اینان را متهم می کنند ؟اما من توجه شما را به نکته ...