شعردرموردامام زمان

  • گلچين اشعار در مورد امام زمان (عج)

    گلچين اشعار در مورد امام زمان (عج) شعري از مرحوم آقاسيhttp://www.aghasi.ir/ ------------------------------ با همه لحن خوش آوایی امدر به در کوچه تنهایی ام ای دو سه تا کوچه زما دورترنغمه تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنیمحنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ما می شدیمایه آسایه ما می شدی هر که به دیدار تو نائل شودیک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست دادسینه مارا عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفتشعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه جان من استنامه تو خط امان من است ای نگهت خواستگه آفتاببر من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز زچشم ترمتا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و مددکار ماکی و کجا وعده دیدار ما,,,   -------------------------   عمريست كه از حضور او جا مانديمدر غربت سرد خويش تنها مانديماو منتظرست تا كه ما برگرديمماييم كه در غيبت كبري مانديم   ------------------------ شعر ترانه حس غريب   نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو پر بغض جمعه های ناگزیر و بی صدام خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام توی کور راه چشمام عطر بارون بوی سیبی واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی تو همون حس غریبی که همیشه با منی تو بهونه هر عاشق برای زنده موندنی میدونم هنوز اسیرم تو حصار لحظه ها کاش میشد با یه اشاره ي تو ازاد میشدم با توام که گفته بودی غصه هام تموم میشن پس کجایی که بیایی منو بگیری از خودم ناجی ترانه ها منو به واژه ها ببر این حقیرو به سخاوت شب و دعا ببخش نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو چشماتو میبندیو دوباره میبینی منو پر بغض جمعه های ناگزیر و بی صدام خیلی خستم باورم کن دنیا زندونه برام توی کور راه چشمام عطر بارون بوی سیبی واسه عاشقونه موندن تو همون حس غریبی تو همون حس غریبی که همیشه با منی تو بهونه هر عاشق برای زنده موندنی ----------------------------------------------------



  • بیاد امام زمان در ماه محرم

    بیاد امام زمان در ماه محرم

    آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک                                 توضیح : بیشتر بندهایاین شعر از زیارت ناحیه مقدسه که در آنامامزمان(ع) در خطاب بهامامحسین(ع) درد دل میکند و روایات دیگر کهامام زمان(ع) فرموده اند گرفته شدهاست! دوستان لطفا با حضور قلببخوانید ... در آن لحظه که دلتان شکست برای ظهور مولا دعا کنید. حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکستهحسین جانمهدی ام مهدی خستهدلم از بی وفایی هاشکستهحسین جانمانده ام تنهای تنهاشده کرب و بلایم کوه وصحراحسین جانکاش من جای تو بودمچو یارانت بُدم گِردوجودتشما گفتی ولی آنها نرفتندمرا یاران همه ، یک یکبرفتندحسینجان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکستهحسین جانسال ها در انتظارمهنوز حسرت به یاران تودارمحسین جانانتقام نگرفته ام منبه جای امّتم شرمنده اممنحسین جانقطعه قطعه جسم اکبر(ع) سر افتاده ی علیاصغر(ع)دو کتف خونی و مشکابالفضل(ع)کنارعلقمه اشکابالفضل(ع)صدای ناله ی جانسوززهرا(س)فرار کودکان در دشتوصحراهمه منزل به منزل دراسارتچنان که شد به آل تو جسارت ...حسینجان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکستههر آنچه عمه ام زینب(س) کشیدهبود هر صبح و شام در پیشدیدهز قلبم میزند بیرونشرارهچه کاری سخت تر ازانتظارهحسینجاناز شما شرمنده هستمگناه امّتم بسته دودستمچه قدر دیگر بگویم من بهامّتدعا باشد کلید قفل غیبت ...حسینجان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکستهحسین جان امّتم بر توبگریند نمیدانند که خود با من چه کردندهزارو یکصدو هفتادو پنج سالچه کم آنکس که پرسیده زمنحالهزارو یکصدو هفتادوپنج سالچه میداند کسی دارم چهاحوالهزارو یکصدو هفتادوپنج سالبه دست و پای من زنجیراعمالهزارو یکصدو هفتادوپنج سالبرای عمّه ام زینب میزنمپروبالهزارو یکصدو هفتادوپنج سالبه دل مانده هزار امید وآمالحسینجان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکستهتوی کرب و بلای اینزمونهآدم قدر ابالفضل(ع) و نمیدونهتوی کرب و بلای اینزمونهکسی وقت عمل باقی نمیمونهتوی کرب و بلای این زمونهچه قدر تیر گنه سویمروونهتوی کرب و بلای اینزمونهندارم زینبی حرفمرسونه حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکستهشما با آن مصیبت ها کهدیدیبه امید ظهورم پرکشیدیخدا داند چه قدر درانتظاریز خون باری چشمم بیقراریحسین جانکاش بودند عاشقانیزبانی نه حقیقی یاورانی ...گناهان را به اشک خودبشویندظهورم را بخواهند ازخداوندخدا اذن فرج میده بهدعوتبرای انبیا اینگونهسنتاگر شیعه وفا میکرد بهبیعتنبود تاخیر به رویعصرغیبتحسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته ... یا ربالحسین(ع) بحق الحسین(ع) ...

  • شعر رضا جعفری درباره امام حسن مجتبی (ع)

    یک عمر در حوالی غربت مقیم بود آن سیدی که سفره ی دستش کریم بود   خورشید بود و ماه از او نور میگرفت تا بود ، آسمان و زمین را رحیم بود   سر می کشید خانه به خانه محله را این کارهای هر سحر این نسیم بود   آتش زبانه می کشد از دشت سبز او چون گلفروش کوچه ی طور کلیم بود   این چند روزه سایه ی یثرب بلند شد چون حال آفتاب مدینه وخیم بود   حقش نبود تیر به تابوت او زدن این کعبه در عبادت مردم سهیم بود   بی سابقه است حادثه اما جدید نیست این خانواده غربتشان از قدیم بود ...... آقا ببخش قصد جسارت نداشتم پای درازم از برکات گلیم بود  

  • گلچین اشعار زیبا در باره امام حسین (ع)

        *** سرش به نیزه به گل های چیده می ماند به فجر از افق خون دمیده می ماندیگانه بانوی پرچم به دوش عاشورابه نخل سبز ز ماتم تکیده می ماندمیان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلمبه آهویی که ز مردم رمیده می ماندشب است گوش یتیمان ز ضربت سیلیبه لاله های ز حنجر دریده می ماندرقیه طفل سه ساله که حوری حرم استبه آن که رنج نود ساله دیده می ماندامام صادق حق پشت ناقه ی عریانبه زیر یوغ چو ماه خمیده می ماندشوم فدای شهیدی که در کنار فراتبه آفتاب به خون آرمیده می ماندهلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟نگاه تو به دل داغ دیده می ماندحکایت احد و اشک چشم خونینشبه اختران ز گردون چکیده می ماند    این شعر بسیار زیبا از شاعر دلسوخته اهل بیت آقای احد ده بزرگی می باشد .   *** باز هم شعر دیگری از استاد احد ده بزرگی   گل خوش رنگ و بوی من حسین است بهشت آرزوی من حسین است مزن دم پیش من از لاله رویان که یار لاله روی من حسین است من آن مداح مست سینه چاکم که ممدوح نکوی من حسین است همه در گفتگوی این و آنند ولیکن گفتگوی من حسین است سخن بی پرده می گویم زمستی می و جام و سبوی من حسین است چو مرغ حق که از حق میزند دم طنین های و هوی من حسین است از آن بر تربتش سایم جبین را که عز و آبروی من حسین است احد گوئی از آن باشد شعارم که پیر و نکته گوی من حسین است    ***   باز طوفانی شده دریای دل موج سر بر ساحل غم میزندباز هم خورشید رنگ خون گرفتبر زمین نقشی ز ماتم میزندباز جام دیده ها لبریز شد باز زخم سینه ها سر باز کرددر میان ناله و اندوه و اشکحنجرم فریادها آغاز کردمی نویسم شرح این غم نامه راداستان مشک و اشک و تیر رامی نویسم از سری کز عشق دوستکرد حیران تیغه شمشیر راگوئیا با آن همه بیگانگیآب هم با تشنگان بیگانه بوددر میان آن همه نامردمیاشک آب و دیده ها پیمانه بودتیغ ناپاکان برآمد از نیامخون پاکی دشت را سیراب کردخون خورشید است بر روی زمینکآسمان تشنه را سیراب کردمی شود خورشید را انکار کرد؟زیر سم اسبها در خاک کرد؟می شود آیا که نقش عشق رااز درون سینه هامان پاک کرد؟گر نشان عشق را گم کرده ایمدر میان آتش آن خیمه هاستگر به دنبال حقیقت میرویمحق همینجا حق به روی نیزه هاستگریه ها بر حال خود باید کنیماو که خندان رفت چون آزاد شدما سکوت مرگباری کرده ایم ....او برای قرنها فریاد شدبازهم در ماتم روی حسینباز هم در سوگ آن آلاله ایمیادتان باشد حیات عشق را وامدار خون سرخ لاله ایم     ***   تا شعلة هجران تو خاموش کنم بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنمبسيار بکوشيدم و، نتوانستم  يک لحظه غم تو را فراموش کنماي کاش، دمي دهد امانم اين اشک  تا نقش تو را به ديده منقوش کنمآخر چه شود، شبي به خوابم آئي  تا جام محبت تو را ...

  • این است راز آن که ز ایران مشوشند

    مولف و محقق حوزه تاریخ و ادبیات گفت: در میان بزرگ مردان و شاعرانی که درباره حسین بن علی(ع) شعر سروده اند، شعر علامه اقبال لاهوری، بهترین شعری است که تاکنون درباره امام حسین (ع) سروده شده است. وی اظهار داشت: در صورتی که ما زیارت وارث را بخوانیم، این حقیقت بزرگ واقف می شویم که حسین بن علی(ع) ادامه دهنده راه انبیاء است. حکیمی تصریح کرد: این دعاها نشان می دهد که امام حسین(ع) ادامه دهنده راه پیامبران الهی بوده است. وی ادامه داد: نهضت پیامبران توحیدی انسان ها را به پرستش خدای واحد رها ساختن انسان از بندگی غیر خدا و به عدالت خواهی رها ساختن انسان ها از جهل و نادانی دعوت می کند. وی با بیان اینکه دعوت انسان ها به نیکی و نهی از بدی از اهداف اصلی پیامبران توحیدی بوده است، گفت: با توجه به سخنرانی امام حسین(ع) در منی و کربلا، مشاهده می کنیم که اهداف حسین بن علی(ع) در واقه همان هدف پیامبران توحیدی به خصوص حضرت محمد (ص) بوده است. شعر اقبال لاهوری درباره امام حسین (ع)  ————————– هر که پیمان با هوالموجود بست گردنش از بند هر معبود رست مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است عشق را ناممکن ما ممکن است عقل سفاک است و او سفاک تر پاک تر چالاک تر بیباک تر عقل در پیچاک اسباب و علل عشق چوگان باز میدان عمل عشق صید از زور بازو افکند عقل مکار است و دامی میزند عقل را سرمایه از بیم و شک است عشق را عزم و یقین لاینفک است آن کند تعمیر تا ویران کند این کند ویران که آبادان کند عقل چون باد است ارزان در جهان عشق کمیاب و بهای او گران عقل محکم از اساس چون و چند عشق عریان از لباس چون و چند عقل می گوید که خود را پیش کن عشق گوید امتحان خویش کن عقل با غیر آشنا از اکتساب عشق از فضل است و با خود در حساب عقل گوید شاد شو آباد شو عشق گوید بنده شو آزاد شو عشق را آرام جان حریت است ناقه اش را ساربان حریت است آن شنیدستی که هنگام نبرد عشق با عقل هوس پرور چه کرد آن امام عاشقان پور بتول سرو آزادی ز بستان رسول الله الله بای بسم الله پدر معنی ذبح عظیم آمد پسر بهر آن شهزاده ی خیر الملل دوش ختم المرسلین نعم الجمل سرخ رو عشق غیور از خون او شوخی این مصرع از مضمون او در میان امت ان کیوان جناب همچو حرف قل هو الله در کتاب موسی و فرعون و شبیر و یزید این دو قوت از حیات آید پدید زنده حق از قوت شبیری است باطل آخر داغ حسرت میری است چون خلافت رشته از قرآن گسیخت حریت را زهر اندر کام ریخت خاست آن سر جلوه ی خیرالامم چون سحاب قبله باران در قدم بر زمین کربلا بارید و رفت لاله در ویرانه ها کارید و رفت تا قیامت قطع استبداد کرد موج خون او چمن ایجاد کرد بهر حق در خاک و خون غلتیده است پس بنای لااله گردیده ...

  • اشعار درباره امام خميني(ره)

    چشمهاي تو مرا وعده باران دادند به تنِ مرده من روح و دل و جان دادند شوقِ برخاستن و زندگي تازه به اين منِ دلواپسِ از خويش گريزان دادند خش خشِ گام كسي بود كه مي‏آمد و باز مژده عيد در اندوه زمستان دادند چشمهاي‏تو درخشيد و در آن ظلمت محض به بلندايِ شبِ يخزده پايان دادند آمدي مثل بهاري كه مي‏آيد از راه يك سبد ياس به هر شاخه عريان دادند دستهاي تو ز هر پنجره رُفتند غبار و به تنديس همه آينه‏ها جان دادند كاش باز آيد و اندوه مرا دريابد چشمهايي كه مرا وعده باران دادند

  • گزیده ای از فضائل و معجزات امام حسین علیه السلام

    1- امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در خانه ام سلمه بود وبه او سفارش نمود که کسی نزد آن حضرت نیاید حضرت حسین در آنوقت خردسال بود وارد شد. ام سلمه نتوانست جلو او را بگیرد ولی دنبالش آمد. دید حسین علیه السلام روی سینه آن حضرت است و آن جناب گریه می کند و چیزی در دست دارد و ان را می بوسدپیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ای ام سلمه! این جبرئیل است که به من خبر می دهد این حسین کشته می شود و این خاکی است که روی آن به شهادت می رسد آن را نزد خود نگهدار چون تبدیل به خون شد بدان حبیبم کشته شده است.ام سلمه عرض کرد: یا رسو الله از خداوند بخواه که از او دفع نمایدپیامبر فرمود: از خداوند درخواست نمودم ولی حق تعالی به من وحی فرمود که برای او درجه و مقامی است که هیچ کس بدان نمی رسد و او شیعیانی دارد که شفاعت می کنند و شفاعت آنان پذیرفته می شود.و به راستی مهدی علیه السلام از فرزندان اوست خوشا به حال کسی که از اولیای حسین علیه السلام باشد به خدا سوگند شیعیانش در روز قیامت رستگار و کامیابند.*****2- ابی ذر گوید: دیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حسن و حسین علیهما السلام را می بوسید و می فرمود: هر که حسن و حسین علیهما السلام و ذریه ایشان را از روی اخلاص دوست داشته باشد زبانه آتش به صورت او نرسد هر چن د گناهانش به عدد ریگ های بیابان باشد مگر گناهی داشته باشد که او را از ایمان خارج نماید.*****3- اعرابی به مدینه آمد و پرسید : کریم ترین مردم در این شهر کیست؟ حضرت امام حسین علیه السلام را معرفی کردند به مسجد رفت آن حضرت را دید که مشغول نماز هستند چند شعر در مدح آن جناب سرود.امام حسین علیه السلام به قنبر فرمود: آیا از مال حجاز چیزی مانده است؟ قنبر عرض کرد: بلی چهارهزار دینار طلا. فرمود: آن را بیاور که او سزاوارتر است (پس آن حضرت به خانه رفت) و ردای مبارک خود را برداشت و چهار هزار دینار را در آن پیچید و از شکاف در بیرون کرد و آن زرها را به او داد و چند شعر عذرخواهی سرود.اعرابی زر را گرفت و گریست ان حضرت فرمودک گویا عطای ما را کم شمردی؟عرض کرد نه! لیکن می گریم که دستی به این سخاوت چگونه در میان خاک پنهان خواهد شد.*****4- چون آن حضرت در کربلا شهید گردید بر پشت مبارک اثر پینه مشاهده شد سبب آن را از حضرت زین العابدین علیه السلام پرسیدند فرمود: از بس که کیسه های طعام بر پشت مبارک خود می گذاشت و به خانه بیوه زنان و یتیمان و مساکین می برد.*****5- امام صادق علیه السلام از پدرانش چنین روایت می کند : روز ی امام حسین علیه السلام به عیادت عبدالله بن شداد رفت که تب شدیدی داشت چون حضرت داخل شد تب او قطع شد. عبدالله عرض کرد: راضی شدم به آنچه ...