شعر درباره اخلاق

  • 6حدیث از امام علی درباره اخلاق

    1.اخلاقت را نیکو کن تا خداوند حسابت را آسان کند.2. خوش اخلاقی بهترین رفیق آدمی است.3.هر کس بداخلاقی کند روزی اش تنگ می شود.4.آدم بداخلاق بسیار خطا می کند و زندگی اش تلخ می شود.5.با اخلاق نیکو گفتار نرم می شود.6.هر کس خوش اخلاق باشد زندگی اش پاکیزه و گوارا می گردد.



  • اخلاق عملي در شعر سعدي

    حکمت عملی و اخلاق وضعیت مند و وظیفه گرایانه‌ی سعدی : گلستان و بوستان سعدی را به جرأت می‌توان از نقش آفرین‌ترین و تاثیر گذارترین متن‌های ادب فارسی بر ارزش‌ها و باورهای مردم ایران زمین دانست. تا پیش از سعدی، نگاه غالب اندیشه‌مندان ایرانی به حکمت عملی و اخلاق، نگاهی مطلق، انتزاعی، تجویزی و آرمانی بود. هر چند پیش از سعدی هم نویسند‌گانی بودند که در قالب حکایت‌هایی از زبان حیوانات، به بیان ظرایف حکمت عملی پرداخته بودند، کلیله و دمنه و مرزبان نامه دو نمونه از این آثارند. اما این سعدی بود که برای نخستین بار انسان مشخص اجتماعی را، هرچند در قالب تیپ‌های اجتماعی، در بطن شرایط و موقعیت‌های مشخص اجتماعی مد نظر و مخاطب حکمت عملی و اخلاقی خود قرار داد. سعدی آموزه‌های حکمت عملی و اخلاق اجتماعی خود را بر اساس واقعیت‌های روزمره‌ی جامعه و مصلحت اجتماعی افراد استنتاج می‌کرد. از این رو، به منطق زندگی روزمره و مسایل عملی و اخلاقی زندگی اجتماعی و آن‌چه به معاش و معاد مردمان مربوط بود می‌اندیشید. در نتیجه باکی نداشت که به صراحت اعلام کند دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز است. سعدی در گلستان و بوستان در چند و چون کار پادشاهی و درویشی، عاشقی و بند‌گی، کسب و کار و حتا آداب همسری، باریک بینانه می اندیشد و از اندرزهای کلی و انتزاعی اخلاق زاهدانه و فیلسوفانه پرهیز می‌کند. سعدی فلسفه‌ی اخلاق ازلی و ابدی نمی‌بافد، از سر انصاف و واقع بینی در طبع بشری خود و دیگران درنگ می‌کند و به گفته‌ی خود از بیم جان و امید نان انسان سخن می‌گوید. سعدی نه بارگاهی به پا کرد، نه مُراد حلقه ایی مُرید پرور بود، نه خلوت نشینی عافیت طلب. سعدی سودای طرحی نو درافکندن نداشت، درنتیجه دل سپرده‌ی هیچ مدینه‌ی فاضله ای نبود، وی به حاکمی فاضل و عادل دل خوش بود. حاکم آرمانی وی نه حکیم شاه، بل شاه اهل حکمت بود. سعدی مصلح بود، مصلحی راسخ قدم. نه اهل رشوه و عشوه بود، چنان که خود می‌گوید: بگوی آن چه دانی که حق گفته به / نه رشوت ستانی نه عشوه ده نه اهل خوف و طمع، چنان که باز خود می‌گوید: سعدیا چنان  که می‌دانی بگو / حق نباید  گفتن  الا آشکار هرکه را خوف و طمع در کار نیست / از خطا باک اش نباشد وز تتار سعدی در پی برآوردن مُراد دل خود نبود، غم‌خوار دل بی مُرادان بود: که مرد ار چه بر ساحل است ای رفیق / نیاساید و دوستانش غریق من از بی مُرادی نیم روی زرد / غم بی مُرادان دلم خسته کرد چو  بینم که درویش مسکین نخورد / به کام اندرم لقمه زهر است و درد سعدی چون همه‌ی اصلاح گران با پذیرفتن بنیاد نظم موجود بر این باور بود که تنها راه به سامان کردن نابه سامانی‌های ...

  • جشنواره ی سمنان شعر اخلاق شهر فرهنگ

    سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری سمنان در نظر دارد «جشنواره شهر اخلاق، شهر فرهنگ» را در سال جاری برگزار نماید. گرافیک نت؛ سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری سمنان با عنایت به تأثیر نقش آفرینی عموم شهروندان در جهت تولید آثار فرهنگی برای رسیدن به آرمان شهر اسلامی و حمایت از شهروندانی که توانایی تولید اثار فرهنگی  دارند، در سال جاری  "جشنواره شهر اخلاق شهر فرهنگ" را برگزار کند.   موضوع محوری جشنواره اخلاق اجتماعی/ امید و نشاط زیر موضوعات: فرهنگ خدمت تعهد و مسوولیت پذیری فرهنگ میزبانی از زائران حضرت رضا (ع) مشارکت در امور شهری و اجتماعی رعایت احترام متقابل شهروندان توجه به حقوق همشهریان   عکس هر عکاس می تواند حداکثر 10 تک عکس در محورهای موضوعی جشنواره ارسال نماید. آثار ارسالی میتوانند آنالوگ یا دیجیتال باشند. آثار ارسالی دیجیتال بایستی دارای رزولیشن 1500 پیکسل و با وضوح 72 DPI باشد.بعد از داوری در صورت نیاز تصاویر با سایز اصلی دریافت میگردد. آثار ارسالی تهیه شده با تلفن همراه می بایست با بالاترین وضوح عکسبرداری شده ارسال گردد. آثار می بایست کاملا مستند بوده و از هرگونه دستکاری یا حک و اصلاحی که جنبه مستند بودن عکس را مخدوش می سازد اجتناب شده باشد. جشنواره از پذیرش مجموع عکس معذور است و رقابت میان تک عکس های ارسالی برگزار خواهد شد.   نمایش خیابانی آثاری در جشنواره پذیرفته می شود که حداکثر نمایش آن سی و پنج دقیقه باشد. برای شرکت در این بخش می بایست علاوه بر فرم درخواست شرکت در جشنواره نسخه متن نیز ارسال گردد نمایش ها پس از بازبینی هیئت بازبین قابل اجرا خواهد بود.   داستان کوتاه قالب فایل ارسالی می بایست word بوده و با اندازه قلم 14 و با فونت B_mitra بر روی لوح فشرده به همراه نسخه چاپی ارسال شود و یا به آدرس ایمیل جشنواره ارسال شود. دبیرخانه از پذیرفتن آثار دست نویس ، اسکن و یا pdf معذور است. آثار ارسالی نباید از صفحه A4 تجاوز کند.   کاریکاتور، گرافیک شهری (پوستر و تصویرسازی)  تکنیک ارایه آثار آزاد است. ابعاد آثار بایستی 50*70 سانتی متر و با فرمت TIF و وضوح  150 DPI باشد و بر روی لوح فشرده به همراه ‍پرینت 3A  به دبیرخانهارسال گردد. درج نام و نام خانوادگی بر روی لوح فشرده و پشت پرینت 3  A الزامی می باشد آثار بدون نقاب و پاسپارتور ارسال گردد استفاده از هر تکنیکی آزاد   قوانین عمومی جشنواره ملاک داوری ایده نو و خلاق است. هرشرکت کننده می تواند حداکثر سه اثر در هر بخش به دبیرخانه ارسال نماید. مسوولیت آثار ارســالی بعهده شرکت کنندگان است. آثار ارسالی نباید از برگزیدگان سایر جشنواره ها باشد. آثار ارسالی عودت داده نخواهد شد. هر فرد می تواند ...

  • اخلاق حافظی

    یک نکته در کار هنر و فلسفه هست که بارها تکرار شده است و همه خوانده‌ایم و می‌دانیم. و آن این که یک هنرمند یا فیلسوف واقعی کسی است که نگاهش به دنیا – چه دنیای حقیقت‌ها و چه دنیای مجازها – مانند نگاه یک کودک باشد. یعنی همه چیز را "از نو" و "تازه" ببیند و دریابد و درک ‌کند و ‌بشناسد و بشناساند. چنین کسی است که به جای اسیر شدن در قالب‌ها، می‌تواند به فکر یا خیال خود پروبال بدهد و چیز هایی را ببیند با بسازد که دیگران دیدن یا ساختن نمی‌توانند.من می‌خواهم بگویم که گاهی بهتر است هنرمند یا روشنفکر را به "نوجوان" مانند کنیم. زیرا کودک اگرچه همه چیز را نو و تازه می‌بیند اما خیلی زود به قالب‌ها و آموزه‌های غالب والدین تسلیم می‌شود و ایمان می‌آورد. از دید کودک، پدر و مادرش بسیار نیرومندو دانا اند و او از هر خطری به دامان ایشان پناه می‌برد و احساس ایمنی می‌کند. و هرچه می‌گویند را با اطمینان خاطر می‌پذیرد.این نوجوان است که  در اثر "رشد" آن ایمان و باور قبلی به والدین را از دست می‌دهد و یک بار دیگر بندناف خود را از ایشان می‌برد. اگر این جراحی دردناک به درستی صورت پذیرد، فرد به جای ماندن در قید باور مطلق به همه‌توانی و همه‌دانی والدین، پی می‌برد که نه ایشان و نه خود او و نه هیچ کس دیگری کامل و مطلق نیست. نوجوان اگر سرِ این رشته را بگیرد به "آزادگی" می‌رسد. همان که حافظ به آن "رندی" می‌گوید.  انسان نوجوان (نویالغ) چند تحول(رشد) مهم را تجربه می‌کند:1-                شک به دگم‌ها (باورها)ی کودکی: مانند "همه‌توان بودن و همه‌دان بودن پدر و مادر" یا "تبعیت از همه‌ی هنجارها و باورهای جامعه و خانواده"2-                نشاندن آن ارزش‌ها در جایگاه خود: برای مثال، هنوز پدر و مادر خود را دوست دارد اما آن‌ها را مطلق و فوق‌العاده نمی‌انگارد بلکه نقدهایی هم بر ایشان دارد.3-                رشد(بلوغ) اخلاقی: از "اخلاق" به معنای "تبعیت از پدر و مادر با هدف جلب خوش‌آیند (تایید) آن‌ها" به اخلاق به معنای "تلاش برای تبدیل شدن به خودِ بهتر خود، برای کسب رضایت درونی". به باور من. در تحلیل و تفسیر شعر و اندیشه‌ی حافظ و جایگاه تاریخی آن، بهتر است حافظ را جلوه و تبلوری از "نوجوانی" فرهنگ و تمدن فارسی بدانیم. در ادامه به شرح این مدعا خواهم پرداخت. بعد از شکل گیری زبان فارسی، شعر فارسی در جلوه‌های گوناگون خود فرهنگ فارسی زبانان را بازتاب داد، از جمله :1-                مدح پادشاهان و حاکمان2-                شعر بزمی3-                شعر حماسی-رزمی4-                 تصوف در انواع خوفی و عشقیو ....در میان این انبوه اشعار، "حکمت شعری" فارسی ...

  • ماجرای خواندنی شعر معروف شهريار درباره حضرت علی(ع)

    آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند .حضرت فرمودند : شاعران اهل بیت را بیاورید . دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند : شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید . آن گاه محتشم و جند تن از شاعران فارسی زبان آمدند .فرمودند : شهریار ما کجاست ؟ شهریار آمد .حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان!شهریار این شعر را خواند :علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا راکه به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما رادل اگر خداشناسي همه در رخ علي بينبه علي شناختم به خدا قسم خدا رابه خدا که در دو عالم اثر از فنا نماندچو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا رامگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخبه شرار قهر سوزد همه جان ماسوا رابرو اي گداي مسکين در خانه‌ي علي زنکه نگين پادشاهي دهد از کرم گدا رابجز از علي که گويد به پسر که قاتل منچو اسير تست اکنون به اسير کن مدارابجز از علي که آرد پسري ابوالعجائبکه علم کند به عالم شهداي کربلا راچو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازانچو علي که ميتواند که بسر برد وفا رانه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفتمتحيرم چه نامم شه ملک لافتي رابدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمتکه ز کوي او غباري به من آر توتيا رابه اميد آن که شايد برسد به خاک پايتچه پيامها سپردم همه سوز دل صبا راچو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندانکه ز جان ما بگردان ره آفت قضا راچه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دمکه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهيبه پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شبغم دل به دوست گفتن چه خوشست شهرياراآیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم.فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست ؟گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند .گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید .چند روز بعد شهریار آمد . دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده ام.از او پرسیدم : این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای ؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام ؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام .مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند : چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند . حضرت , شاعران ...

  • درباره اخلاق

    اخلاق:      اخلاق جمع "خُلق" به معانی : خوی ، عادت ، سجیّه ، سیرت و... استعمال می شود. راغب اصفهانی در "معجم مقائیس اللغه " می گوید :« ماده خا و لام و قاف (خلق) به دو معنی اصلی آمده است: یکی «تقدیر الشیء » به معنی اندازه قرار دادن اشیاء و دوم« ملاسة الشیء » به معنی نرم بودن اشیاء  .من ذلک الخُلُق و هی السجیه ، لان صاحبه قد قدر علیه: و از همین ماده است خُلُق که همان سرشت است ، چون صاحب سرشت بر این اندازه و خصوصیت قرار داده شده است.»[1]     الخلق(بضم اللام و سکونها)« هوالدین و الطبعُ و السجیه و... و لهما اوصاف حسنه و قبیحه...»[2]      خلق در لغت به معنی صفت پایدار و راسخ یعنی ملکه است و اخلاق به مجموعه این گونه صفات اطلاق می شود ، معنای لغوی اخلاق فقط ویژه صفات نیکو وپسندیده نیست بلکه صفات ناپسند ، زشت ، ذمیمه و رذایل را دربرمی گیرد. معین آن را فقط مصدر افعال جمیله معنی کرده است .[3]   از منظر فلسفی خلق « ملکه ی راسخ نفسانی است که بدون تکلُّف منشأ صدور افعال نیکو باشد و اصول خلق : شجاعت ، عفت و حکمت است و مجموع هرسه عدالت.»[4] از مترادفات این واژه ، کلمه سیرت است: صورت زیبای ظاهر هیچ نیست      ای برادر سیرت زیبابیارسعدی – بوستان      از مجموع معانی بالا می توان گفت که خلق مجموعه صفات و خصلت های نفسانی انسان که در نفس وی استوار شده است و انجام آنها بدون دشواری است. امروزه ، البته درکاربرد عامیانه،اخلاق را صرفاً به خلق پسندیده اطلاق می کنند،مثلاً؛ فداکاری کاری اخلاقی است و دزدی و خیانت عملی غیر اخلاقی است.      تعریفی که علمای اخلاق از خلق ارائه داده اند به معنای لغوی آن نزدیک است. ابو علی مسکویه در تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق ، می گوید: « الخُلُق حال للنفس داعیه لها الی افعالها من غیر فکر ولا رویة .»[5]      اخلاق یک علم است و موضوع آن « نفس انسانی است از آن جهت که ازو افعالی جمیل و محمود یا قبیح و مذموم صادر تواند شد به حسب ارادت او.»[6] هدف این علم شناخت صفات فاضله و رذیله است که از راه اعمال اختیاری و ارادی برای انسان قابل کسب است . چنین صفاتی موضوع علم اخلاق است. از نظر عالمان اخلاق مسلمان ، هدف علم اخلاق آراستگی نفس انسان به خلق های پسندیده است و کردار پسندیده و نیکو وسیله ای برای تحقق ، استواری و رسوخ صفات نیکو در جان آدمی است. سرچشمه این دیدگاه انسان شناسی این عالمان است که گوهر وجودی آدمی را نفس وی می دانندوکمال و سعادت او را بسته به آراستگی نفس به کمالات نفسانی می دانند. لازمه تخلُّق و آراستگی نفس به صفات نیکو، تشخیص خوب از بد ، خیر از شرّ ، سعادت از شقاوت و تمیز مکارم از رذایل است و این میسور نمی شود جز با "خودشناسی" که ...

  • حدیث پیامبر(ص) درباره اخلاق

    پدران و مادرانی که در اثر سهل انگاری و یا سایر عوامل از تربیت فرزندان خود سرباز می‏زنند از نظر دین و اجتماع خطاکارند. این گونه فرزندان هم برای خانواده و برای اجتماع فردی مزاحم خواهند بود.  به نقل از مهر، شرافت انسان وابسته به روحیات پسندیده اوست، اگر فردی از نظر علمی دارای عالیترین مدارک باشد ولی از انسانیت و اخلاق نیکو بهره کافی نداشته باشد فاقد هر نوع ارزشی خواهد بود علم و دانش اگر متکی به صفات پسندیده نباشد برای صاحبش شرافتی به وجود نخواهد آورد. آنچه که فرد و خانواده و اجتماع را، ارزشمند می‏سازد و به زندگی صفا و لذت می‏بخشد، همانا اخلاق نیکو است. انسان نمی‎تواند با مال و ثروت و قدرت، در دیگران نفوذ کند. این اخلاق است که دلهای مردم را تسخیر می‏سازد، و انسانها را با یکدیگر مهربان و اجتماعی خالی از عقده‏ها و نگرانی‏ها به وجود می‏آورد. رسول اکرم(ص) می‎فرماید: شما هرگز نمی‏توانید به وسیله مال و ثروت مردم را به سوی خود جلب نمایید. پس به وسیله اخلاق نیکو و صفات پسندیده می‎توانید در دلها آشیان گیرید. دل‎های انسانها از هر قلعه و حصاری استوارتر است؛ چیزی که در گشودن آن مؤثر است همانا اخلاق و انسانیت است. اولین آموزشگاه اخلاقی خانه، اولین مدرسه تربیت اخلاقی است، کودک به تدریج بر اساس مشاهدات روزمره، پایه‏های اخلاقی خود را پی ریزی می‏نماید. در محیط خانه هر کودکی تعالیم خوب و بد را فراگرفته و زیربنای اخلاق او گذاشته می‎شود. کودکی که در محیط خانه، با دروغ آشنا می‏شود، بدون شک دروغگویی را می‏آموزد، کودک همانند نهال تازه‏ای است. هر طور به او تعلیم دهند همان گونه تربیت می‏شود. کودکی که از پدرومادر عاطفه ندیده باشد برای گذشت و عاطفه ارزش کمتری قائل خواهد شد. الگوهای تربیتی رفتار پدرومادر در محیط خانه، هرچه باشد سر مشقی برای کودکان خواهد بود، زیرا آنان فاقد آن گونه رشد عقلی هستند که بتوانند خوبی و بدی را تمیز دهند. فرزندان به پدرومادر خود علاقه دارند و بر اساس همین علاقه و پیوند، پدرومادر را نمونه و سرمشق خود قرار می‏دهند و می‏کوشند رفتارشان را با افعال آنها انطباق دهند. روی این اصل مشخص می‏شود که پرورش اخلاقی کودکان در محیط خانه، به طور عملی صورت می‏گیرد. پدر و مادری که به تربیت فرزند خود علاقمندند در درجه اول باید بکوشند خود دارای فضایل اخلاقی باشند تا فرزندشان نیز، روحیات پسندیده آنان را تقلید کرده جزء اخلاق و خوی خود قرار دهند. با پند و اندرز نمی‏توان درستی و راستی و سایر صفات اخلاقی را که در محیط خانه کمتر مراعات می‏شود در آنها به وجود آورد. آغاز پرورش اخلاقی انسان بر اساس فطرت، ...

  • شعر در مورد قرآن

    نسیم کوی جـــانــــــــــان است قرآن                   شمیم عطر رحمان است قرآنبود روشنـــــــگر راه ســـــــــــــــعادت                  چو خورشید فروزان است قرآنبه گلزارش ، خـــــزان راهــــی نـــدارد                  بهاران در بهاران است قرآنصفای بوســـتـان آســــــــــمانـی است                شکوه باغ رضوان است قرآنرهـــــــــاند آدمــــــی را ،از جهـــــــــالت               فروغ علم و ایمان است قرآنطـــــــراوت بخــــش روح مؤمنیــن است                به جسم عارفان ، جان است قرآنبه صدق و راستـــــی همتـــــــــــا ندارد                رفیق نیک پیمان است قرآننهان در سیــــــنه او ، سٌر عشـق است               کلید گنج عرفان است قرآنبود معــــجز ، رســـول هاشــــــــــمی را                که در شأنش ثناخوان است قرآنطبـــــیب درد های بـــــــی دوا اوســـــت               به جان خسته درمان است قرآنتسـلی بخش دلــــــهای غمین است                 چراغ شام حرمان است قرآنخلــــــــل کـــــــی ره برد بر ساحت او ؟                بنائی سخت بنیان است قرآندر آن سامان که سامان نیست کس را                 پناه هر مسلمان است قرآن منبع دریافت این شعر : در قلمرو قرآن

  • شعر "اخلاق روابط عمومي"

      شعر پر شر و شور و شعور زير از فريدون مشيري را "شعر اخلاق روابط عمومي" نام نهاده ام. خدايش بيامرزاد و رحمت كناد شاعر كوچه هاي باراني باصفا و بي رياي روابط عمومي آن زمان را.    نخست نظري بر اين شعر افكنيد و سپس  بر" تحليل/ تاثير محتوا"ي آن. دل افروزتر از صبح (شعر اخلاق روابط عمومي) چه زيباست كه چون صبح پيام ظفر آريم گل سرخ، گل نور ز باغ سحر آريم   چه زيباست چو خورشيد درافشان و درخشان ز افاق پر از نور جهان را خبر آريم   همان گونه كه خورشيد بر اورنگ زر آيد خرد را بستاييم و بر اورنگ زر آريم   چه زيباست كه با مهر، دل از كينه بشوييم چه نيكوست كه با عشق، گل از خار برآريم   گذرگاه زمان را، سرافراز بپوييم شب تار جهان را، فروغ از هنر آريم   اگر تيغ ببارند، جز از مهر نگوييم وگر تلخ بگويند، سخن از شكر آريم   بياييد، بياييد، از اين عالم تاريك "دل افروزتر از صبح" جهاني دگر آريم    آيا روابط عمومي، مديريت روابط عمومي، و هر آنچه در آن نهفته است، جز اينهاست؟! هرگز! زيبا، صبح، گل سرخ، گل نور، باغ سحر، خورشيد، درافشان، درخشان، پر از نور، خبر، خرد، ستايش، اورنگ زر، مهر، دل از كينه شستن، نيكو نگريستن، عشق، گل از خار برآوردن، سرافراز، فروغ از هنربر آوردن، مهر در برابر تيغ، شكر در برابر تلخي، بياييد، بياييد (مملو از پويش، جوشش، خروش، حركت، بالندگي، ما، هويت جمعي)، دل افروز، جهاني ديگر.   نه هنوز "چشم بينا" و "گوش شنوا"ي خويش را تمام و كمال زحمت نداده ايد، مرحمت كرده، بار ديگر نغمه خوان باشيد!   چه زیباست که چون صبح

  • 10حدیث از امام علی درباره حسد

    1.حسود زود خشمگین می شود و دیر کینه از دلش می رود.2.حسد بدن را فرسوده و علیل می کند .3.حرص وتکبر و حسادت انگیزه های فرو رفتن در گناهان است.4.حسد دردی بی درمان است.5.حسد خوی فرو مایگان و تنگ نظران است.6.حسادت دام بزرگ ابلیس است.7.حسادت زندان روح است.8.حسادت بد ترین بیماری است.9.حسادت مرکب رنج است.10.ثمره حسادت بد بختی در دنیا وآخرت است.1