شعر در مورد یار

  • اینم یه شعر اصیل در مورد دوری یار

    دوری ز برم از تو خبر نیست مرا        میسوزمو چاره ی دگر نیست مرا خواستم که به جانب تو پرواز کنم     اما چه کنم بال و پری نیست مرا اینم چندتا بیت باحال الا دختر که موهاي تو بوره            به حمام ميروي راه تو دوره به حمام ميروي زوده بيايي          که اتش بر دلم همچو تنوره الا دختر که بابايت گدايه              تو چشمون سياهت از کجايه چه کار داري به باباي گدايم         دو چشمون سياه دادي خدايه



  • فراق یار شعر غم

    فراق یارمینویسم از دلــــــــم شایـــــــد که دل شادان کند یاد رویت مرهمی بــــــر آن غـــــــم هجران کند مینویسم تا کـــــــــه جمله هـر کـــدام از عاشقان بشنوند و خوانــدن آن چشمشان گـــــــــریان کند هـــــــــر زمان امید دارم بــــــر وصالت میرسم غافل از آنـــــــــم فراقت این دلـــــــــم نالان کند ترسم این عمــــر از غمت روزی به پایانش رسد آرزوی وصل تـــــــو چشم مرا حیـــــــران کند من که عمـــری عشق را بیهوده می انـــــگاشتم فاش گویم کاین تــــــــــــواند درد من درمان کند ماهروی خوب من در دل غــــــــم عشق تو بود شاید آن روزی کــــه بیند دیــــــــده ام تابان کند گــــــرچه میدانم به مشتاقی رویت مانـــــــده ام می رسد موعود دیـــــــــــدارت سرم سامان کند کاش میشد زنــــــــــدگی اینقدر تلخی ها نداشت تا تواند دل غــــــــــم هجر تــــــــو را پنهان کند حسرت دیــــــــــدار رویت روز تا شب طی شود هر سحر ساعی بــــــــــدان جان در بر جانان کند  شاعر:مسعود مسجدی

  • شعر درباره ی مسجد

    معماری عبودیت نویسنده: محمدسعید میرزاییمسجد، باغ نیایش است.مسجد، تمثیل عاشقانگی و نیاز استمسجد، تجسّم برابری و برادری است.مسجد، عاشقان را به خود فرا می‏خواند تا هنگام عبادت، خداوند را از یاد نبرند.مسجد، بهشتی است که در آن، درختان «شهود»، شاخ و برگ می‏کنند.مسجد، آیینه خانه «حضور» است.ابراهیم علیه‏السلام در مسجد «خیف»، نور تجلّی نوشید.معراج پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از مسجدالحرام به سوی مسجد الاقصی بود.مسجد، مقام توبه و شهادت است، دری است که بر روی هیچ کس بسته نیست.مسجد، معماری «عبودیّت» است؛با دو گلدسته‏ای که در نیایشِ ابدی هستند.باید انس خویش را با مسجد، هر چه بیشتر کنیم تا از باران این همه لطف و کرامت، بی‏بهره نماییم. پایگاه پارسایی نویسنده: محمد کامرانی اقداممسجد، خانه خدا و مردمی‏ترین پایگاه پارسایی است و پاکیزگی نَفْس.مسجد، تکیه گاه تزکیه است و مدرسه سلوک.آن جا که خداوند، از مسجد به عنوان خانه خود یاد می‏کند و آن را پناهگاه بندگان خود می‏نامد، دیگر چه می‏توان در فضیلت فیض فزا و نهفته در گوشه و کنار سخن گفت!مسجد، حیات بخش‏ترین طبیعت و تنفس ایمان است.قدم در مسیر منتهی به مسجد می‏گذاری، عطر تهذیب نَفَس، از تنفّس مناره‏های اجابت جاری است.مسجد!ای نخستین پناهگاه و پایگاه پیامبر! ای مبدأ عبادت! به سوی تو می‏آیم و چون مولایم حسن بن علی علیه‏السلام ، بهترین لباس خود را به تن می‏کنم و به نماز می‏ایستم تا در مقابل عظمت الهی، سر به سجده شکر و اشک نهم.مسجد، ای خانه خدای مقتدر و حیّ قیوم! هر جا که حضور تو سایه افکن است، عطر معرفت و بوی محبت در آن موج می‏زند.مسجد! ای مقر تقوا، سنگر دل‏های مؤمنین، منبع زلال ذکر، حضور مستمر ایمان، تکیه گاه و پاسدار ارزش‏های والای اسلامی!وقتی طنین طرب‏انگیز اذان، از گلدسته‏هایت به آسمان می‏تراود، وقتی کبوتران از کنگره گلدسته‏هایت بال می‏گشایند و افق «فلاح» را نشانه می‏روند، وقتی که با تمام اشتیاق، در حریم تو داخل می‏شوم، امنیتی مرا احاطه می‏کند و شوقی زلال در من به جنب و جوش می‏آید.مسجد، ای منشأ تمام پاکی‏ها! ای قداست بی‏قرار! وفور فوریت استجابت، همیشه در گوشه و کنار تو موج می‏زند که انسان را این‏گونه مجذوب گیرایی خود می‏کند.مسجد!آن‏گاه که در حریم تو قدم و غرق در عطر استجابت می‏شوم، پیشانی بر مُهْرِ مِهْر سپهر عبادت و بندگی می‏نهم تا از تمام آلایاش‏ها و آلودگی‏ها مبرّا شوم.مسجد!بلوغ دست‏های برهنه‏ام را در صفوف استغاثه رو به کمال «کریم» می‏کنم و زمزمه می‏کنم که «عمری است که در می‏زنم ای بنده نوازموسیقی استجابتم را بنواز»

  • شعر لری در مورد وفاداری

    یار خوبه مهر و وفاش هر دو یکی بو نه مثه باد پسین دم به دمی بو ترجمه شعر: اون یاری خوب و وفادار است که محبت و وفاش مثل هم باشد نه مثل باد عصر گاهی دم به دم و یا لحظه به لحظه متغیر و در حال تغییر باشد .وفای بی وفایان کرده پیرم برم یار وفاداری بگیرم اگه یار وفاداری نباشه سر قبر وفاداری بمیرم

  • شعر سعدی در مورد شب یلدا

     شعر سعدی در مورد شب یلدا اگر تو فارغی از حال دوستان یارا فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی چرا نظر نکنی یار سروبالا را شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش مجال نطق نماند زبان گویا را که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد خطا بود که نبینند روی زیبا را به دوستی که اگر زهر باشد از دستت چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را کسی ملامت وامق کند به نادانی حبیب من که ندیدست روی عذرا را گرفتم آتش پنهان خبر نمی‌داری نگاه می‌نکنی آب چشم پیدا را نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی چو دل به عشق دهی دلبران یغما را هنوز با همه دردم امید درمانست که آخری بود آخر شبان یلدا را

  • شعر زیبا در مورد برف

    شعر زیبا در مورد برف

    پشت كاجستان ، برف.برف، يك دسته كلاغ.جاده يعني غربت.باد، آواز، مسافر، و كمي ميل به خواب.شاخ پيچك و رسيدن، و حياط.من ، و دلتنگ، و اين شيشه خيس.مي نويسم، و فضا.مي نويسم ، و دو ديوار ، و چندين گنجشك.يك نفر دلتنگ است.يك نفر مي بافد.يك نفر مي شمرد.يك نفر مي خواند.زندگي يعني : يك سار پريد.از چه دلتنگ شدي ؟دلخوشي ها كم نيست : مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته.يك نفر ديشب مردو هنوز ، نان گندم خوب است.و هنوز ، آب مي ريزد پايين ، اسب ها مي نوشند.قطره ها در جريان،برف بر دوش سكوتو زمان روي ستون فقرات گل ياس.(سهراب سپهری)

  • نوحه و شعر در مورد امام حسین

    علي اصغرم لالاي، لايي مادرم لالاي‏ بخواب اي غنچه ‏ي پرپر، بخواب اي کودک مادر علي اصغرم لالاي، لايي مادرم لالاي‏ عزيزم از چه بي‏تابي چرا مادر نمي‏خوابي؟ گمانم تشنه آبي، علي اصغرم لالاي‏ مزن آتش به جان من، مبر تاب و توان من ببين اشک روان من، علي اصغرم لالاي‏ چرا مادر علي جانم نمي‏گيري تو پستانم چه مي‏خواهي نمي‏دانم، علي اصغرم لالاي‏ عزيز من مکن غوغا بخواب اي کودک زيبا مسوزان قلب مادر را، علي اصغرم لالاي‏ مزن آتش دل من را مسوزان حاصل من را علي اصغرم لالاي، لالايي مادرم لالاي‏ چه شور است اين به سر داري، مگر ميل سفر داري؟ مکان و منزل من را علي اصغرم لالاي‏ نخوابم در کنار تو خزان گردد بهار تو چنين مادر مکن زاري، علي اصغرم لالاي‏   واویلا، واویلا، شب قتل حسین است واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2) امشب شب عاشورای خسرو خوبان است – از بهر هفتاد و دو تن زهرا پریشان است جن و ملک زین ماجرا غمگین و نالان است – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2) امشب حسین بن علی اندر دعا باشد – تا صبح مشغول عبادت با خدا باشد فردا سر نورانیش بر نیزه ها باشد – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2) امشب به خیمه اصغر شیرین زبان خواب است – فردا ز سوز تشنگی نالان و بی تاب است در کربلا از بهر طفلان آب نایاب است – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2) فردا حسین تشنه لب تنهای تنها می شود – از ظلم جور کوفیان افسرده زهرا می شود گریان ز هجر اکبرش غمدیده لیلا می شود – در عالم، در عالم فریاد شور و شین است واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2) فردا در این صحرا شود کشته علی اکبر – گردد جدا دست از تن عباس نام آور باشد حسین بن علی بی مونس و یاور – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2) + نوشته شده در شنبه چهارم آذر 1391ساعت 18:19 توسط سوگنامه محرم | GetBC(70); 13 نظر دانلود نوحه بی برادر شده ام با صدای کربلایی مرتضی حبیب پور بی برادر شده ام واویلا بی دلاور شده ام واویلا دانلود فایل صوتی نوحه بی برادر شده ام با صدای کربلایی مرتضی حبیب پور متن نوحه در ادامه مطلب نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند برای اهل حرم، آب میسر کند داغ عطش بر لبش هر طرفش دشمنی باز در این مهلکه یاد برادر کند تشنه لب داده جان بر لب دریای آب خجل از روی او گشته دل آفتاب دست عباس چون جدا شد محشری در خیمه ها شد علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین علم افتاده و ...

  • یار دبستانی

    پنجشنبه، 19 آبان، 1384يار دبستانى من تفسيرى بر سرود "يار دبستانى من" www.nushazar.deتصنيف "يار دبستانى من" به دليل خصلت ملى و خاستگاه توده اى آن تنها يك تصنيف و ترانه نيست. سرود است سرود در لغت از ريشهء فعل سرودن به معنى آواز خواندن، تغنى كردن و سراييدن است و در ادبيات بر قسمى شعر مدحى كه در ستايش خدا، خدايان يا قهرمانان باشد اطلاق مى شود.در ادبيات قديم فارسى، سرود به اشعارى گفته مى شد كه در ستايش و مدح ايزدان، آفتاب و ماه و آتش و امثال آن سروده مى شد. اين سرودها را در عبادتگاه ها و آتشخانه ها مطابق با آهنگ مى خواندند. از جمله سرودهاى قديم ايرانى، سرود كوكوى است كه ظاهرا از دورهء ساسانيان به يادگار مانده است:  حسين نوش آذرافروخته بادا روشنايىعالمگير باد هوش گرشاسبهمى پر است از جوشنوش كن مى نوشوالخ.پس از اسلام، سرود كه ساده بود و زمزمه پذير بود از رونق افتاد و جاى خود را به قصيده داد با موضوع هايي چون موعظه و حكمت و مسائل دينى و اجتماعى؛ و گاه به قصد تحريك و تشويق مانند قصيدهء انورى خطاب به "احمد سليمان" پس از خاتمهء استيلاى تركمنان غز بر ولايات خراسان:بر سمرقند اگر بگذرى اى باد سحرنامه اهل خراسان به بر خاقان برنامه اى مطلع آن رنج تن و آفت جاننامه اى مقطع آن درد دل و خون جگروالختا زمان حاضر كه سرود بار ديگر به اشعار و ساخته هايى اطلاق مى شود كه در آنها به بلندى و كوتاهى مصراع ها توجه نمى شود تا با آهنگ لازم بتواند مطابقت كند و اين سرودها در بيان مفاخر عالى و ميهنى و مضامين حماسى است.اكنون با توجه به اين مقدمات، سرود "يار دبستانى"، سرود جنبش دانشجويى را به اتفاق با هم بخوانيم: يار دبستانی من با من و هم راه منی چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی حک شده اسم من و تو بر تن اين تخت سياه ترکه بيداد و ستم مونده هنوز روی تن ما دشت بي فرهنگی ما هرزه تموم علفهاش خوب اگه خوب بد اگه بد مرده دلهای آدمهاش دست من و تو بايد اين پرده ها رو پاره کنه کی مى مونه جز من و تو درد ما رو چاره کنهدر اين سرود برخلاف سرودهاى انقلابى با مضامين حماسى كه در رثاى قهرمانى ها سروده شده بود، از شعار و فرياد و حماسه نشانى نيست. به جاى اينها همه، كل سرود بغض و آهى است به نشانهء شكوه و گلايه نسلى از قربانيان خشونت:چوب الف بر سر مابغض من و آه منىبا اين حال همان عامل خشونت و به يك معنا "درد مشترك" چفت و بست عاطفى اين نسل است. نسلى از جوانان ما دريافته است كه قربانيان خشونت، هرگاه كه مجموع شوند مى توانند به اتفاق مرهمى پيدا كنند براى آن "درد مشترك". بيت اول اين سرود كه تاكيدى است بر "همراهى" در تاكيد و تاييد اين معناست:يار دبستانى منبا من و همراه منىدر اين ميان عبارت "يار ...