شلوارمردانه

  • شلوار مردانه

       



  • برش و دوخت شلوار زنانه

    برش و دوخت شلوار زنانه

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> الگوی جلوی شلوار تنگ و راسته : گونیا کنید خط عمود 1 را ، از نقطه 1 به اندازه بلندی بالاتنه شلوار پایین آمده نقطه 2 می­شود . از نقطه 1 به اندازه قد شلوار از پهلو تا زمین پایین آمده نقطه 3 می­شود . از نقطه 1 به اندازه بلندی زانو پایین آمده نقطه 4 می­شود . از نقطه 3، 5-3 سانت بالا رفته نقطه 5 می­شود (برای شلوار بلند 3 سانت و برای شلوار بالای غوزک پا 5 سانت) از نقطه 2 به اندازه 20/1 باسن +3 سانت بالا رفته نقطه 6 می­شود . از نقطه 1، 1 سانت پایین آمده نقطه 7 می­شود . نقاط 6،7،2،4و5 را به طرف راست گونیا کنید . از نقطه 6 روی خط افقی به اندازه 4/1 باسن منهای 0.5 سانت جدا کرده نقطه 8 می­شود . از نقطه 8 به اندازه 20/1 باسن + 1 سانت به طرف راست رفته نقطه 9 می­شود . فاصله بین نقاط 9-6 را نصف کرده ، نقطه 10 می­شود . نقطه 10 را به طرف بالا و پایین گونیا کرده نقاط 11و 12 می­شود . این خط ، خط اتوی شلوار می­باشد که موقع برش این خط باید موازی ترکی پارچه گذاشته شود . نقطه 8 را به طرف بالا و پایین گونیا کرده ، نقطه 13 در خط کمر بدست می­آید . از نقطه 13 ، 0.5 سانت به طرف چپ رفته نقطه 13A می­شود . از نقطه 8 ، 0.5 سانت به طرف راست رفته 8A می­شود . نقطه 13A را به 8A وصل می­کنیم  . از هر طرف نقطه M به اندازه 4/1 زانو منهای 1 سانت جداکرده نقطه 14و15 می­شود . هر طرف نقطه 12، اندازه 4/1 دم پا منهای 1 سانت را اندازه زده ، نقاط 16و17 می­شود . نقطه 16 را به نقطه 14 و نقطه 14 را به نقطه 6 وصل می­کنیم . نقطه 17 را به نقطه 15 و نقطه 15 را به نقطه 9 وصل می­کنیم . جائیکه این خط ، خط افقی 2 را قطع میکند نقطه 18 می­شود . نقطه 8A را طبق نقشه به شکل هلال به نقطه 18 وصل می­کنیم ، فاق جلو رسم می­شود . از نقطه 13A به اندازه 4/1 کمر + 3-2 سانت به طرف چپ رفته نقطه 19 می­شود . (3-2 سانت پهنای پنس می­باشد) . نقطه 6 را طبق نقشه به نقطه 19 وصل کرده ، این هلال را به طرف بالا امتداد می­دهیم تا خط افقی را قطع کند . فاصله بین 19-11 را نصف کرده ، نقطه بدست آمده وسط پنس جلوی شلوار میشود . از این نقطه پنسی به بلندی 15-6 سانت و پهنای 3-2 سانت (بسته به اندازه در نظر گرفته شده برای نقطه 19 دارد) برایشلواری­که بخواهیم زیپ بدهیم از نقاط 13A,8A هر کدام 3 سانت خارج شده ، نقاط بدست آمده را با خط صاف به هم وصلمی­کنیم .  http://tinypic.com/view.php?pic=8awgxm9&s=1   http://tinypic.com/view.php?pic=8euazpz&s=1      الگوی پشت شلوار تنگ راسته : ابتدا روی الگوی جلو کاغذ پوستی انداحته و الگوی پشت را روی همان ادامه می دهیم . از نقطه 2 ، 4-3 سانت بالا رفته نقطه 20 می­شود (روی خط عمودی) . 3 سانت برای پارچه های ضخیم و 4 سانت برای پارچه های نازک . از نقطه 10، 2-1 سانت (1 برای افراد لاغر و 2 برای افراد ...

  • دوخت زیپ

    دوخت زیپ

    زیپ :<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> در دوخت زیپ نکاتی را باید رعایت نمود که دوخت آنرا خیلی ساده تر می کند . مثلاً هرگز زیپ را با پایه های معمولی چرخ به لباس متصل نکنید و طول هر چاک باید 1.5 تا 1 سانت از طول زیپ بلندتر باشد . با توجه به اینکه زیپ انواع مختلفی دارد و نحوه اتصال آن به پارچه هم بسیار متنوع است اما من در اینجا پرکاربردترین آن را شرح می دهم  : 1- زیپ مخفی با دست : زیپ پارچه هایی مثل مخمل ، تور ، ابریشم ، دانتل و پارچه های لطیف مثل حریر و انواع پارچه های فانتزی را باید با دست دوخت  . در این حالت باید از دوخت بخیه استفاده کرد که کاملاً محکم شود .     2- زیپ مخفی با چرخ :  این نوع دوخت برای اتصال زیپ به چاک یقه ، چاک آستین ، درز وسط پشت ، درز وسط جلو و درز پیلی های گرد و خوابیده به کار می رود . زیپ را ابتدا کوک می زنیم پایه زیپ را روی سمت راست سوزن تنظیم کرده ، پارچه را به حالت صاف زیر پایه قرار دهید سپس با با فاصله ای معین از دندانه زیپ (در حدود نیم سانت) دوخت را انجام می دهیم .    ۳- دوخت زیپ شلوار یا جلوی دامن (مردانه دوز) ابتدا از خط مرکزی با اندازه 1 سانت داخل شده و زیپ را از قسمت پشت بدوزید . زیپ قسمت زیر را تا کنید و لبه آنرا کوک بزنید . سجاف قسمت روی زیپ را تا کنید . خط دوخت زیپ قبلاً روی الگوی شلوار علامتگذاری شده است . زیپ را روی این محل کوک بزنید و چرخ کنید .    

  • فرهنگ لغات و اصطلاحات ییلاقی

    كلمه و اصطلاح-------معادل فارسي تمبار (tambar) توده بزرگ برف .كوه برفي كه بر اثر بوران ايجاد شده باشد تله(talah) کوه سنگی بزرگ .صخره (تلا سر =بالای کوه سنگی) تاس(tas) كاسه .كاسه مسي و يا از روي تلاشه(talashah) تكه هيزم كه با تبر و داس خرد شده باشد. تنديور (tanduir) تنور تسنگال (tosengal) سوسك سياه تمارزو(tamarzoo) آرزومند. حسرت به دل تشك (tshk) گره تك(tok) انتهاي چيزي .انتهاي درخت ،چوب و... تكال(tokal) بالاترين نقطه ي درخت تيف(tif) تيغ. خار تلوم(tolom) گوساله دو ساله تويل (toil) گل. ترواكن (tarvakon) يخني.نوعي آبگوشت از قورمه،سيب زميني ،پياز و گوجه فرنگي تليف (telif) آستين تل (tal) تلخ تور (toor) ديوانه .مجنون.آدم شوت و بي معني پلخ –پلخ(palakh-palakh) قل قل آب در حال جوش پرد (pord) پل پابزار(pabezar) كفش-پاي ابزار پف(pof) فوت پتوليك(pojolik) با نوك پا چيزي را زدن –شوت كردن پيراستن (purasten) .فعل نگاه كردن پيلاكوت(pilakoot) آدم پررو و گنده گو.كسي كه حرف بزرگتر از دهانش مي زند پسين (pasin) پستو اتاقي در انتهاي خانه هاي قديمي كه بمنزله انباري بود پيچا (picha) گربه ومیشتن(vamishtn)ادار کردن پيشكال (pushkal) پوست و آشغال ميوه هايي چون فندق و گردو پيتار (pitar)مورچه پيته(pita) دستگيره آشپز خانه پاپبز(papuiz) پاشنه پا پيشه تاك(pishatak) پيشاني پسي ور (pasivar) پشت .پشت سر پابه كو(pabekoo) گير كردن نوك پا به جايي پيله(pilah) اخم كردن.پيله كردن بنازون(benazon) چوبي دوشاخه ايي كه در زيرشاخه درخت ويا هر چيز ديگر قرار مي دهند بير (buir) ذغال-تكه ذغالي كه آتش دارد بخوشت .فعل(bakhoosht) خشكيد بون(bon) زير .پايين بنگاه(bongah) محل جداشدن نهر آب از رودخانه .ابتداي نهر آبياري واق(vagh)چشم درشت . خيره نگاه کردن .واقابه نیا کونه= خيره شده نگاه میکنه برابري- سی سر(barabary) روبرو بال (bal) بال پرنده- دست انسان از آرنج به بالا بي سان (bisan) ناجور –هواي نامساعد بر(bar) در –در اتاق و ساختمان –بيرون بر(bor) درختچه ايي خار دار براي حصار كردن باغ بل (bal) شعله آتش لهيب. بوله(boolah) شاخه درخت بردري(bardary) از طرف بيرون. از سمت بيرون بدرست.فعل .(badorest) پاره شد بپرست.فعل(baporest) پريد بندن (benden) بند شلوار . كش زير شلواري. بند تنبان بجست.فعل(bajjest) جهيد بنشكن (beneshken) زير شكم .قسمت پائين ناف بدن بنيش.فعل (banish) بشين بنه.فعل (baneh) بگذار بشه.فعل (besheh) برو بمرد(bamord مرد.فوت كرد آو(aav) آب ايجين(eigiean)( خرد كردن-خردكردن علفباداس مخصوص براي دام واحشام النگ(aleng) قدم ،گام،درازي يك قدم اشكر(eshker) جاروبي بزرگ براي تميزكردن و جمع كردن آشغال باغ و... اوسار(oosar) افسار چهارپايان الوو(aloov) التهاب و داغي همراه با درد و سوزش ناشي از سوختگي و... اربو (arboo) نوعي گلابي ،گلابي وحشي استم (astom) شيئ ايي فلزي و كفگير شكل براي برگرداندن وخمير نان و... اشكاتن ...

  • رمان نفرت - 2

     روزها وماهها وسالهاازپی هم می امدندومی رفتند وکیانوش درسش سنگین شده بود وزیاداصفهان نمی امد .اگرهم می امد فقط برای خواب می امدبالا یکی دوباری که رفتم پایین سرم دادکشید وبابدترین لحن ممکن گفت برم بالا.وقتی می امدبالا جلوی روی من باتلفنش باافرادی حرف می زدمشخص بودکسانی که باانهاحرف می زند زن هستند انقدرپرروشده بودکه حتی یکبارتلفن خانه رابه انهاداده بود و وقتی یکبار تلفن زنگ زد ومن گوشی رابرداشتم صدای زنی امد که سراغ کیانوش رامی گرفت . پرسیدم شما؟خنده ای بانازکردوگفت من دوستشم !!!حرصم درامده بود گفتم خوشبختم!!! من هم همسرش هستم !!!اوهم خندید گفت اهه!!! پس توهمونی که برادرت داداش کیانوش روکشته؟پست فطرت !!!!گوشی راگذاشتم .حتی تحمل این قضیه هم برام سخت بوداون علنابه من خیانت می کرد سال سوم که رسید روزبه اززندان ازادشد .یک هفته بعدازاد ی روزبه هم مامان وباباسریع زنش دادند. توهیچ یک ازمراسم ها چه ازادی وچه عروسی روزبه کیانوش اجازه ندادبرم.گفت اگرکه برم قلم پام رومی شکونه .تنهادلخوشی من دانشگاه بود ودرس !!!عاشق رشته ام بودم تصمیم داشتم ارشد هم شرکت کنم. بعداتمام سال چهارم ارشدقبول شدم. ورشته معماری اسلامی راانتخاب کردم .پریسا هم مثل من قبول شد ولی اناهیتا ادامه نداد.وترجیح دادواردبازارکاربشه .دیگه داشتم وارد23 سالگی می شدم من وپریسا تصمیم داشتیم یک پروژه سنگین وباحال برای تز ارشد برداریم. استادمون هم قبول کرده بودمی خواستیم طرح مساجدجامع استان اصفهان رو برداریم وبررسی مساجدجامع ودوره ساخت وکلا معماری اونهاروموردبررسی قراربدیم . استادخیلی استقبال کرد.البته پروژه هزینه برداروسخت بود وپریسا حاضرشده بودهزینه روتقبل کنه .اخه من بدبخت پول تز روازکجاباید می اوردم ؟بابای طفلی من مقدار ی ازهزینه تحصیل من رومی داد ومقدار ی دیگه رومن ازراه تدریس تویک موسسه کنکور درمی اوردم.که این روکیانوش اصلا خبرنداشت وگرنه اصلا نمی گذاشت .هرباریک شهرمی فتیم تا مسجدجامع های ان شهرها راربررسی کنیم اول شهرهای دورتابه شهرهای نزدیک برسیم .تواین مدت کیانوش درسش تمام شده بودوداشت دوره k تخصصی اش رامی گذراندیاهمان طرح پزشکی .طرحش دریک شهرستان نزدیک اصفهان بود.همانجاهم اپارتمانی گرفته بودوفقط اخرهفته ها اصفهان می امدگاهی هم به بهانه شیفت اصلا نمی امد.ولی می دانستم پای یک زن درمیان است.ازحرفهای وجیهه خانم وخواهرهای کیانوش فهیمده بودمو اصلا هم برام مهم نبود.پریسا خیلی مشکوک شده بود چندباردرباره نامزدم سوال پرسید وبعدوقتی نمی دید تمایلی به پاسخ ندارم ول می کرد.خوشبختانه دوست فضولی نبود.یکبارکه برای بررسی مسجدجامع نائین ...

  • رمان نفرت (قسمت دوم)

    روزها وماهها وسالهاازپی هم می امدندومی رفتند وکیانوش درسش سنگین شده بود وزیاداصفهان نمی امد . اگرهم می امد فقط برای خواب می امدبالا یکی دوباری که رفتم پایین سرم دادکشید وبابدترین لحن ممکن گفت برم بالا. وقتی می امدبالا جلوی روی من باتلفنش باافرادی حرف می زدمشخص بودکسانی که باانهاحرف می زند زن هستند انقدرپرروشده بودکه حتی یکبارتلفن خانه رابه انهاداده بود و وقتی یکبار تلفن زنگ زد ومن گوشی رابرداشتم صدای زنی امد که سراغ کیانوش رامی گرفت . پرسیدم شما؟ خنده ای بانازکردوگفت من دوستشم !!!حرصم درامده بود گفتم خوشبختم!!! من هم همسرش هستم !!! اوهم خندید گفت اهه!!! پس توهمونی که برادرت داداش کیانوش روکشته؟ پست فطرت !!!!گوشی راگذاشتم . حتی تحمل این قضیه هم برام سخت بوداون علنابه من خیانت می کرد سال سوم که رسید روزبه اززندان ازادشد .یک هفته بعدازاد ی روزبه هم مامان وباباسریع زنش دادند. توهیچ یک ازمراسم ها چه ازادی وچه عروسی روزبه کیانوش اجازه ندادبرم. گفت اگرکه برم قلم پام رومی شکونه . تنهادلخوشی من دانشگاه بود ودرس !!!عاشق رشته ام بودم تصمیم داشتم ارشد هم شرکت کنم. بعداتمام سال چهارم ارشدقبول شدم. ورشته معماری اسلامی راانتخاب کردم . پریسا هم مثل من قبول شد ولی اناهیتا ادامه نداد.وترجیح دادواردبازارکاربشه . دیگه داشتم وارد23 سالگی می شدم من وپریسا تصمیم داشتیم یک پروژه سنگین وباحال برای تز ارشد برداریم. استادمون هم قبول کرده بودمی خواستیم طرح مساجدجامع استان اصفهان رو برداریم وبررسی مساجدجامع ودوره ساخت وکلا معماری اونهاروموردبررسی قراربدیم . استادخیلی استقبال کرد. البته پروژه هزینه برداروسخت بود وپریسا حاضرشده بودهزینه روتقبل کنه . اخه من بدبخت پول تز روازکجاباید می اوردم ؟ بابای طفلی من مقدار ی ازهزینه تحصیل من رومی داد ومقدار ی دیگه رومن ازراه تدریس تویک موسسه کنکور درمی اوردم. که این روکیانوش اصلا خبرنداشت وگرنه اصلا نمی گذاشت . هرباریک شهرمی فتیم تا مسجدجامع های ان شهرها راربررسی کنیم اول شهرهای دورتابه شهرهای نزدیک برسیم .تواین مدت کیانوش درسش تمام شده بودوداشت دوره k تخصصی اش رامی گذراندیاهمان طرح پزشکی . طرحش دریک شهرستان نزدیک اصفهان بود.همانجاهم اپارتمانی گرفته بودوفقط اخرهفته ها اصفهان می امدگاهی هم به بهانه شیفت اصلا نمی امد.ولی می دانستم پای یک زن درمیان است. ازحرفهای وجیهه خانم وخواهرهای کیانوش فهیمده بودمو اصلا هم برام مهم نبود. پریسا خیلی مشکوک شده بود چندباردرباره نامزدم سوال پرسید وبعدوقتی نمی دید تمایلی به پاسخ ندارم ول می کرد.خوشبختانه دوست فضولی نبود. یکبارکه برای ...