شهر من زاینده رود

  • زاینده رود

    دوستی در وبلاگش  عقیل قیومی از زاینده رود اصفهان نوشته بود که اینک مرده رودش خطاب کرده بود. باری از افسوس و اندوه به سراغم آمد. برای خاطرات ماندگارم از اصفهان و از زاینده رود طناز که چون زیباترین و جوانترین دختران مه روی خرامان خرامان برای تمام شهر، تمام ایران، تمام جهان عشوه می آمد و سرانجام  آواز عاشقی اش را تنها در گوش همراه و همدم اعصار و قرونش -نصف جهان - زمزمه میکرد. عجب که حالا مرده است ! زاینده رود . رودی که زاینده بود .حیات می بخشید! چه بر سرمان آمده ؟ چه کرده ایم؟  من کی دیدمش ؟ یکم فروردین 77- عید.چه شیرین بود نخستین روز. نخستین روز که مرا چشم بر پهنه زاینده رود افتاد. رویایی بزرگ بودبرایم. از قبل نمیدانستم آنجاست. برای خدمت سربازی در شب عید بخاطر یک بحث کوچک با برادران نیروی مقاومت به اجبار فرستاده شدم به پادگان شهید خرازی - نرسیده به شاهین شهر. مغموم بودم و دلشکسته .سرم هم از قیل و قال 2 خرداد و جامعه مدنی و ... پر! چندروز بعد که به محیط آنجا انس گرفتم هوس کردم اصفهان را ببینم . اولین روز سال،در هوایی فوق العاده بهاری ، مطبوع و جان فزا. ساعتی بعد در اصفهان بودم و در افکار خود غوطه ور .محو شده بودم درپرچم های رنگی و بلندی که کنار خیابان مرکز شهر سر به آسمان داده بودند که ناگاه تصویر رویایی رودی زیبا و عریض بسان دریاچه ای کوچک از خود بیخودم کرد.و جالب اینکه هر چه جلوتر میرفتم چون حرکت بالا رونده دوربین تمامیت رود بیشتر و زیباتر برایم آشکار میشد. وه ! چه زیبایی ی نابی! چگونه ممکن است ؟ دقایقی گذشت تا به خود آمدم. تصویر جادویی زاینده رود ،بهشتی کوچک دقیقا در محل رسیدن به سی و سه پل مرا در خود فروکشیده بود. اگرچه از خطه شمال بودم و با دریا و رود انسی دیرینه داشتم اما این تصویر، شاهکاری بدیع بود.از آن پس به لطف عدویی که سبب خیر شده بود و مرا از تهران بزرگ به شاهین شهر تبعید کرده بود یکسالی که مقیم بودم در هرفرصتی میهمان زاینده رود میشدم. قایق هایش، چای و قلیان هایش. نوازش آب آرام بخشش بر دست و پای در زیر سی و سه پل و... سالها بعد شنیدم که زنده رود رابه خشکیدن حوالت داده اند و دوستی اصفهانی زمانی گفت که حالا جانی گرفته است و امروز ... نخواستم کلمه " مرده رود " را بپذیرم. و چه خوب نوشته اید که برویم قایق سواری روی آب. امید که من اشتباه برداشت کرده باشم و زاینده رود همان زاینده رود پرآب باشد هنوز ،اگر نه به زودی چنین شود. راستی با زاینده رود بی آب ( اگر چنین است )حالا آن قایق دارها چه میکنند؟ 



  • امام جمعه شهر زاینده رود معرفی شد

     امام جمعه شهر زاینده رود معرفی شد

    حجت الاسلام و المسلمین حسن اسكندری بعنوان امام جمعه شهر زاینده رود معرفی شد                         روز جمعه مورخ 93/7/11 با حضور گسترده اقشار مردم مراسم توديع و معارفه امام جمعه جديد شهر زاينده رود برگزار گرديد.امام جمعه شهر زاينده رود در ابتده با هيئت همراه با حضور در گلستان شهداء باباشيخعلي با آرمانهاي شهدا عهد و پيمان بستند و سپس با حضور در منزل شهيد تازه تشخيص هويت شده ، شهيد ابراهيم رحيمي با خانواده و مادر اين شهيد ديدار كردند. سپس ازمیدان معلم تا مصلی نماز جمعه باحضورگسترده مردم مشایعت شد.درمحل نماز جمعه ابتدا فرماندار شهرستان لنجان ضمن خير مقدم به   امام جمعه از زحمات حجت الاسلام والمسلمين كرامتي قدر داني نمود و براي ايشان آرزوي موفقيت كرد سپس  شهردار زاينده رود گفت من از طرف خود و مردم شهر زاينده رود از زحمات يكسال گذشته حاج آقا كرامتي  تشكر مي كنم در ادامه حكم حجت الاسلام و المسلمين حسن اسكندري توسط حاج اقا صالحيان رئيس دفتر سياستگذاري ائمه جمعه استان قرائت شد و نماز جمعه اين هفته به امامت حاج اقا اسكند ري برگزارگردید  

  • طبیعت زیبای شهر من ( زاینده رود اصفهان )

  • مطلب ارسالی

    سلام همشهری عزیزمن اهل یکی از محله ها میباشم، وبگردی میکردم اتفاقی به این پست لینک شدم، چه خوب که شهر زاینده رود این همه وبلاگ شخصی و عمومی داره ،کاملا بی طرف میباشم و نظر شخصی خود را میگویم .هر چه به سر ما میآید از اشاعه فرهنگ نادرستمان می باشد،مردم حق و حقوق برایشان اهمیتی نداره و فقط برای همدیگر زورشان میاورد و چشم ودید همدیگه را ندارند .به قول شما:براستی مگه کتابخانه مشکلی داشت وکسانیکه میخواستند از ان استفاده کنند اذیت میشدند؟آیا تمام کارها تمام شده بود فقط مونده بود که کتابخانه تخریب واگه یه سری به انجا زده بودید این حرفا نمیزدید من شخصا خودم چندین بار انجا رفته بودم صد رحمت به دخمه شاپور اصلا نمیشد داخلش تکون خورد.حالا من یک سوال از شما دارم، میدانم اشتباه و غیر معقوله ولی خوب میخواهم یه چیزی گفته باشم:مگه سالنهای ورزشی سطح شهر چه مشکلی داشتند یا کسانی که در کوچه ها و خرمنها دنبال توپ میدویدند اذیت میشدند که آن همه بودجه شهر را حیف و میل کردند و در محله بیستجان سالن ورزشی احداث کردند مگر چندین بار بخاطر کمبود اتوبوس شهری به شهرداری مراجعه نکردیم گفتید کمبود بودجه...!!!حالا غیر اینه که هر شب توی سالن دو سه نفر اراذل اوباش سر بهانه های بیخود به جون هم میپرند و به روی همدیگه چاقو میکشن.... تا جاییکه بنده خبر دارم پول فله ای نمیریزند جلوی شهرداری که هر جا عشقش کشید خرج کنه،هر موردی بودجه مربوط به خودشا داره حالا اینکه تبلیغ میکنن اعتبار اولیه 1000000000ریال اینا جای بحث داره والا این چیزی که تا حالا ساخته شده دست بالا هم که بخوای حساب کنی 50 میلیون بیشتر نمیشه ،بقیش چی میشه الله اعلم،با این سرعتی هم که پیش میره به امید خدا هزاره دوم به بهره برداری میرسه ،خدا عمر باعزت بده بگین آمین.در مورد کمبود اتوبوس شهری، به نظر من اگر ده دستگاه هم بشه وقتی فرهنگ استفاده صحیح نباشه باز هم کمه.اگر امکانات تفریحی و فراغت سالم برای شهروندان ما فراهم باشه چرا باید آنها از سرناچاری و صرف وقت و هزینه های گزاف راهی زرین شهر شوند.بنده خودم هشت سال دانشجو بودم برای دو سه ساعت استفاده از سر ناچاری سالن مطالعه کتابخانه زرین شهر متحمل هزینه ها و صرف وقت زیادی میشدم چرا نباید این شهر از حداقل امکانات فرهنگی و رفاهی برای جوانان برخوردار باشد.به همت مسئولین دلسوز شهر سالی یک مدرسه پولوم میشود و بچه های مردم برای ادامه تحصیل آواره ی شهرهای همجوار میشوند.   سه یا چهار سال پیش یکی از مسئولین عالی رتبه استانداری صراحتا عنوان کرد که بودجه ای که برای شهر زاینده رود ارسال شده بودجه چشمگیری می باشد و چنین بودجه ای چهار برابر بودجه شهری ...

  • زندگينامه و وصيتنامه شهيد :علي قاسمي

        زندگينامه شهيد :علي قاسمي شهيد علي قاسمي در خانواده اي مستضعف درمورخه 1/12/1329 در روستاي بيستجان لنجان اصفهان چشم به جهان گشود وي تا كلاس ششم ابتدايي تحصيل نمود و سپس در كارخانه ذوب آهن اصفهان مشغول به كار گرديد . قبل از انقلاب اسلامي در جلسات مذهبي كه در محل بر پا مي شد نقش مهمي داشت و در يال 57 كه انقلاب شكوهمند اسلامي ايران شروع شد يكي از پر تلاش ترين افراد در برگزاري راهپيماييها و تظاهرات عليه رژيم سفاك بود . اوهمیشه خنده برلبان داشت وخیلی مهربان بودبطوری که کودکان اقوام بیشتردرکنارایشان بودندودردرسهایشان ازایشان کمک میگرفتند. شهيد علي قاسمي با وجود مشكلات شغلي و تلاش در هيات در كلاسهاي بيسج مستضعفين فعاليت مي نمود و علاوه بر اين گرفتاريها در كلاس شبانه نيز ادامه تحصيل مي داد تااینکه دیپلم گرفت . شهيد عزيزمان زمانی عازم جبهه شد که داراي همسر و 4 فرزند كه كوچكترين آنها 8 ماهه بود .  او با علم به اينكه پس از شهادتش همسر او در برابر سوال فرزندان كه از حال پدر مي پرسند جوابي ندارد ، به جبهه رفت و به هل من ناصر امام خميني لبيك گفت : زيرا او به دوستانش گفته بود كه بهترين موقع هم اكنون مي باشد يا بايد قبر امام سوم را زيارت كنم و يا در راهش اگر افتخار پيدا كردم شهيد گردم و او كه عاشق امام حسين بود و شهادت را از او آموخته بود . در راهش بر اثر گلوله صداميان در حمله بيت المقدس در تاريخ 10/2/61 حوالي خونين شهر در اولين خاكريز دشمن به درجه رفيع شهادت نايل شد .ولقب اولین شهیدبیستجان نام گرفت همرزمان شهیدقاسمی درعملیات بیت المقدس .برادران علی اصغرصادقی(کیامرث)-حسن سلیمانی(یدالله)حسن سلیمانی(علی)حسن قاسمی(امیرآقا)مرحوم امیدعلی قاسمی (علی اصغر)-محمودموذنی(رجبعلی)رجبعلی موذنی(عزیزالله)سیدجمال مرتضوی شهیدحسن موذنی-خداکرم قاسمی(علیمراد)محمدرجبی(علی آقا)ناصرقاسمی(امیدعلی)بودندکه بصورت گروهی به پادگان ثامن ایمه نهالستان ذوب اهن وبعدازیک دوره آموزش فشرده به دارخوین اعزام شدند وصيت نامه شهيد سلام بر مهدي صاحب زمان (عج) منجي عالم بشريت و سلام بر نائب بر حقش رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني و درود بر شهيدان از صدر اسلام تا كنون و سلا بر ملت قهرمان و رزمنده ايران . پس از سلام و درود بايد چند نكته اي را به عرض همگان برسانم . خواهر و برادر مسلمان اكنون در موقعيت حساسي قرار گرفته ايم و هر لحظه كه مي گذرد سرنوشت ساز است .  در پيشگاه خداوند متعال همه و همه مسئوليم . سستي و سهل انگاري به دستگاه ظالم و به هدر دادن خون شهيدان است و موجب انهدام مصالح عاليه اسلام و كشور است وبايد بدانيد كه همه ما مسئوليت داري اي امت رزمنده تورالهي ...

  • مطلب ارسالی توسط حقیقت

      مطلب ارسالی توسط حقیقت درپاسخ به مطب ارسالی مورخه بیست و هشتم شهریور نودو سه باسلام وخسته نباشید وتشکر ازمطالب زیبایتان در وبلاگ درخصوص نظر اون همشهری که مطالبی راعنوان نمودن واظهاراتی را بدون بررسی وکارشناسی مطرح کردن برخود لازم دانستم که مطالب مهمی راجهت اطلاع ازحقیقت برای دوستان وهمشهریان محترم که کلیه موارد زیر با تحقیق و بررسی انجام شده حضورتان عنوان می نمایم :1- درخصوص موضوع تخریب کتابخانه باباشیخعلی در ابتدا عنوان کنم که کتابخانه اصلی شهر در طبقه دوم فرهنگسرا در زمان شهردار آقای فرح بخش طراحی وساخته و افتتاح شد و درزمان آقای سامع هم افتتاح راه اندازی و مخزن کتاب و میزهای مطالعه راه اندازی شد و همزمان در همان محل سالن وکتابخانه در اختیار دانشگاه پیام نور قرار داده شدوکتابخانه شهر فدای دانشگاه پیام نور شد وهمچنین درآن زمان زمین وکتابخانه امام محمد باقرباباشیخعلی توسط شهردارسامع کلا واگذار به انجمن کتابخانه های استان شد و بنا گردیدساخت کتابخانه ومجموعه فرهنگی در محل حمام قدیم باباشیخعلی در دوطبقه وطبقه پایین زورخانه توسط شهرداری وقت وشورای شهر طراحی و از برنامه های عمرانی قرار داده شود که این بعدا طرح منتفی به کتابخانه فعلی جهت ساخت در دوطبقه تغییر یافت و با پیگیری شورا ومعتمدین باباشیخعلی وانجمن کتابخانه و هییت امناء امامزاده جهت تسریع درساخت کتابخانه به محل امامزاده موقتا انتقال داده شد که درحال حاضر در دست اقدام ساخت می باشد 2-درخصوص احداث سالن ورزشی بیستجان در ابتدا یه موضوع را باید بدانیم که متاسفانه تخصیص سالن ورزشی سرپوشیده از اعتبارات ریاست جمهوری درسال 85به شهر زاینده رود داده شد که متاسفانه با فشار واعمال نفوذ یکی ازاعضای شورای دوره سوم............ بدون درنظر گرفتن وکار کارشناسی موقعیت ساخت آن را به محله کله مسیح انتقال داده که واقعا حداقل در خصوص ساخت آن در محوریت محلات در بهجت آباد یا بیستجان درنظر گرفته می شد جوابگو ومورد استقبال ورزشکاران وشهروندان قرار می گرفت ولی الان فقط تعدادافراد محدودی از یه محل درآن شرکت می کنند ودرآن زمان توسط شهردار وقت سامع وشورا در کوچه مخابرات بیستجان جانمایی جهت ساخت سالن ورزشی با اعتبارتوسط شهرداری درنظر گرفته شدو فقط فنداسیون آن ریخته شد و در دوره مدیریت بعدی شهردار وقت آقای توکلی با ووجود مشکلات زیاد پروژه سالن ورزشی را با توجه تکمیل ادامه و نظر شورای وقت وبخصوص پتانسیل بالای ورزشی بیستجان ودرخواست زیاد اهالی پروژه به اتمام رساندوباحضور استاندار افتتاح شد3-درخصوص موضوع کمبود اتوبوس اولا مدیریت اتوبوسرانی ونظارت آن توسط ...