عقده محبت

  • عقده ادیب (پسر )و عقده الکترا ( دختر )

    عقده ادیب و عقده الکترا عقده ادیب که در نخستین سالهای رشد کودک ( بخصوص از سه سالگی به بعد ) بوجود می اید و معمولا در حدود پنچ یا شش سالگی تصفیه می گردد به اعتقاد فروید یکی از مهمترین اکتشافات او بود است ولی همین اکتشاف و بیان جنسیت سبب شد که کشیشان و گروهی از صاحب نظران و دانشمندان بر او بتازند و او را فاسد بخوانند و مشوق شهوات رانی و مروج فساد اخلاق معرفی کنند . در صورتی که فروید شخصا مردی پرهیز کار بوده و هیچگاه تشویق به شهواترانی نکرده است . بلکه صرفا" به توصیف و بیان آنچه به نظرش حقیقت و واقع می آمده پرداخته است .   توصیف عقده ادیب کودک نوزاد مادر را نخستین کسی می شناسد که در این جهان به رفع احتیاجات او می پردازد ، به او غذا می دهد ، او را تر و خشک می کند و مورد ناز و نوازش قرار می دهد ، این همه سبب می شود که او به تدریج مادر را از خود و خود را از مادر بداند و با او همانندی پیدا کند ، کودک بر اثر این احساس که وجودش بستگی به مادر و به توجه و مراقبت او دارد – نسبت به او یا قائم مقام ( جانشین ) او دلبستگی پیدا می کند و او را به شدت دوست می دارد . کودک در این ضمن با بدن و اعضای بدن خود آشنایی پیدا می کند و متوجه عضو جنسی خود می گردد . در این زمان عقده ادیب  در پسر ( و عقده الکترا در دختر ) به ظهور می پیوندد و گسترش می یابد . پسر نسبت به پدر که گاه گاه در اغوشش می گیرد و نوازشش می کند نیز محبت دارد و چون او را نیرومند می بیند و از حیث ساختمان بدن و عضو جنسی همانند خود می یابد مایل است به اینکه با او کاملا همانندی و این همان شود . ( این همانی یا همانندی یکی از مکانیسم های دفاعی رشد شخصیت است و سه معنی دارد یکی بازشناسی یا تطبیق وجود ذهنی چیزی یا کسی یا وجود خارجی آن کس یا آن چیز است . معنی دوم انتقال پاسخ اختصاصی یک امر به امری دیگر است که همانند امر اول تشخیص داده شده باشد . تمام زبان مستلزم این گونه همانی است . معنی سوم گرفتن صفات مناسب دیگری و از آن خود ساختن آنهاست . ضمنا" شخصیت هرکسی در هر زمان از مجموع این همانی ها تشکیل گردیده است که تا آن زمان در او صورت گرفته است . ) ولی بتدریج ، بخصوص پس از اینکه از شیر مادر گرفته شد ، متوجه می شود که پدر قسمت زیادی از وقت و محبت مادر را بخود اختصاص می دهد . از این رو نسبت به او بدبین می شود و او را رقیب خود می داند و از او تنفر حاصل می کند ، بخصوص که پدر گاه و بیگاه و احیانا با خشنونت به او امر و نهی می کند و از پاره ای کارهائی که زیان بخش یا نابسند می داند ( در صورتی که برای کودک لذت بخش هستند ) بازش می دارد . این دو گانگی عاطفی ( مهر و کین ) مدتی باقی می ماند تا اینکه کودک را این بیم دست می دهد که مبادا ...



  • افراط و تفريط در محبت به كودك

    افراط و تفريط در محبت به كودك غريزه محبت همزمان با ساير غرايزانسان از همان لحظه تولد در كودك وجود داشته بطوريكه نوزاد بوسيله بوي مادرش او را شناخته و فقط در آغوش پر محبت و نوازش هاي مادرانه او است كه آرام مي گيرد ما آنچنان محتاج محبت هستيم كه بعد از مرگمان نيز دوست داريم برايمان بگريند ولي محبت نيز مانند ساير نيازهاي اساسي بايد بصورت اصولي و منطقي اقناع گردد و حالت تعادل در آن مراعات شود تا كودك وقتي بزرگ و وارد اجتماع شد بتواند در مسير پر پيچ و خم و دست انداز جاده زندگي وقتي به چاله هاي بي محبتي افتاد هرگز احساس نا كامي نكند بنابراين بطور خلاصه به اثرات زيانبار افراط و تفريط در محبت و دوست داشتن كودك اشاره مي شود: *افـــراط در محبت: برخي والدين در ابراز علاقه به فرزند خود از حد تعادل عدول مي كنند در نتيجه كودكاني تربيت مي كنند لوس – مغرور- پر توقع و از خودراضي. نكته اينجاست اين والدين زمان و مكان محبت را بدرستي در نيافته اند و زمانيكه كودك نياز به محبت و توجه كمتري دارد با تزريق محبت بي جا سبب مي شوند اثر مثبت محبت از بين رفته و تاثير منفي نيز روي كودك داشته باشد.در چنين محيطي چون همه چيز به راحتي توسط والدين در اختيار كودك قرار مي گيرد او بيشتر به يك عروسك كوكي بي اراده شبيه است كه از همه لحاظ كاملآ وابسته به پدر و مادرش مي باشد او اعتماد به نفس را نيز در وجود اش احساس نكرده و با بوجود آمدن كوچكترين مشكل به آنها پناه مي برد اين كودكان معصوم زمانيكه وارد جامعه مي شوند نمي توانند از عهده مسئو ليت هاي زندگي بر آيند و احساس عجز و ناتواني شديد مي نمايند. بنابراين والدين عزيز سعي كنيد جوري با كودكتان رفتار كنيد كه او شما را راهنما و ياريگر خود بداند نه تكيه گاه ثابت و دائم .چون لوس و مغرور و وابسته و بدون اتكاء بنفس بار مي آيد. *تفريط در محبت: كوتاهي و ناديده انگاشتن محبت نيز سبب بوجود آمدن عقده محبت در كودك شده كه نتيجه اش ظهور انواع اغتشاشات و عقده هاي رواني از قبيل بد بيني – عقده حقارت – حسادت – عصيان گري و سركشي و ناسازگاري و هزاران اثر ويرانگر ديگر در روح لطيف و حساس او مي شود بطوريكه در اثر تكرار شدن اين عقده ها و نا بسامانيها فرد نياز به معالجه پيدا مي كند معالجه اي كه دارويش نه دارو هاي شيميايي بلكه داروي محبت است. كودكي كه در اثر رفتار هاي اشتباه و غلط والدين از عقده كمبود محبت در عذاب است و در آتش آن مي سوزد به انواع انحرافات عاطفي و اخلاقي گرفتار شده و به تدريج از اطرافيان و مردم گريزان مي شود و به يك فرد بي عاطفه – عاصي و خشن مبدل مي گردد اگر در زندگي افراد خلافكار دقت كنيد اغلب آنها در كودكي از محبت ...

  • مهارت های تربیت فرزند6

    اثرات مخرب محبت زیاد به فرزند 1- زیاده روی در محبت موجب عقده حقارت می شود يكى از علل پيدايش عقده حقارت ، زياده روى در اعمال محبت نسبت به كودك است اطفالى كه بيش از اندازه مورد مهر و نوازش واقع مى شوند و در نتيجه لوس و از خود راضى بار مى آيند، در طول ايام حيات ، به خصوص در مواقع بر خورد با مشكلات زندگى به سختى دچار احساس حقارت و پستى مى شوند، به اعمال ناشايستى دست مى زنند و در بعضى از مواقع ناراحتى هاى روانى و فشارهاى روحى كار آن ها را به ديوانگى يا خودكشى مى كشاند.محبت همانند غذاست، که کم آن مضر و زیاده روی در آن هم موجب مسمومیت روح و روان می شود. زندگى ، سراسر مبارزه و مشكلات است. مربى لايق كسى است كه جسم و جان كودك را به خوبى پرورش دهد و او را براى مبارزه و مقاومت در صحنه پر فشار زندگى مجهز نمايد. 2- زیاده روی در محبت موجب ديكتاتور و از خود راضى بار آمدن کودک می شود.اطفالى كه بيش از اندازه مهر و محبت مى بينند، پدر و مادر بى قيد و شرط تسليم آن ها مى شوند، و به تمام خواسته هاى خوب و بد آنان جامه عمل مى پوشند و در نتيجه ديكتاتور و از خود راضى بار مى آيند، روحى ضعيف و روانى زود رنج دارند. از دوران كودكى تا پايان عمر در مقابل كوچك ترين ناملايم و خفيف ترين ناكامى آزرده خاطر و ناراحت مى شوند و در نبردهاى زندگى خيلى زود شكست مى خورند. گروه ناز پرورده ها در تمام دروان حيات ناكام و متاثرند و در مشكلات عادى زندگى با زبونى و ذلت و عقب نشينى مى كنند و در لحظات سخت دست به خودكشى مى زنند.      3- زیاده روی در محبت موجب عصبانی شدن و پرخاشگری کودک می شود. ژيلبرت روبن مى گويد: «لوس بار آوردن كودك منتج به عصانيت هاى شديد و استبداد راى او مى گردد و اغلب باعث سلطه طلبى وى مى شود و بالنتيجه طفل ، قدرت را در دست مى گيرد و با سرعت شديدى مى رود و با آنكه اعصابى بسيار حساس دارد، به وسيله حيله و خشونت فائق مى شود. لوس كردن اطفال آن ها را موجوداتى بدبخت و ضعيف و بى اراده و اتكالى بار مى آورد. آن هاييكه در قديم با لحنى تمسخرآميز به مادر بى قيد مى گفتند» طفل شما لوس نيست ، بلكه خراب شده است .نه فقط اغراق نمى گفتند بلكه پيشگوئى صحيحى مى كردند.[1] 4- زیاده روی در محبت موجب احساس شکست خوردی در بزرگسالی فرزند می شود مك برايد مى گويد:      «عزيز دردانگى هم نشانه ديگرى از عقده حقارت است . ريشه آن را در طرز تربيت غلط دوران كودكى بايد جست و جو كرد. كودكى كه خود را چشم و چراغ والدين خود مى دانسته است وقتى هم كه بزرگ مى شود و بصورت زن يا مرد كامل در مى آيد، در تمام جهات زندگى دلش مى خواهد عزيز بى جهت و شمع محفل همگان باشد. وقتى چنين آدمى مى بيند كه مورد توجه قرار نگرفته ...

  • محبت به خانواده و دیگران

    ابراز دوستي و اظهار علاقه، خود فرد را هم مورد علاقه و محبت ديگران قرار مي دهد، چرا که معاشرت گرم و محبت آميز با ديگران،هنري است شايسته كه بايد كوشيد اين ادب اجتماعي را فرا گرفت و به كار بست.   گاهي گفتن كلمه"دوست دارم" شعله محبت را فروزان مي كند و به زندگي ها روح و نشاط مي بخشد. ابراز عشق و علاقه در محيط خانواده، ميان دو همسر، يا ميان پدر و مادر نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبديل مي كند. چه دوزخ هاي سوزاني كه معلول كمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدين است و حسرت شنيدن "عزيزم، دلبندم تو را دوست دارم و..."سالها بر دل فرزندان مي ماند و گرفتار عقده كمبود محبت مي شوند. ابراز علاقه علاوه بر محيط اجتماعي و روابط انساني مسلمانان با يكديگر در محيط خانه و ميان افراد خانواده هم مطرح است. صفاي زندگي به حاكميت عشق و علاقه بر محيط زندگي و معاشرت است و اگر دوستي و علاقه نباشد زندگي جهنمي است سوزان و محيطي است سرد و بي روح. پيامبر اكرم(ص) فرمود؛ اينكه مردي به همسر خود بگويد "تو را دوست دارم"هر گز از دل همسر بيرون نمي رود! البته شگفت آور است كه برخی چقدر بخیل هستند و از گفتن واژه هاي محبت آور نسبت به همسر و فرزندان و دوستان و بستگان خويش، مضايقه دارند و از عواقب و پيامدهاي نيكو و آثار سازنده آن غافل هستند. البته ابراز دوستي و محبت تنها به گفتن و لفظ نيست. گاهي احترام كردن، بوسيدن، نوازش كردن، هديه و سوغات خريدن و اين گونه حركات، نشانه عشق و دوستي است. رسول خدا(ص) فرمود: كودكان را دوست بداريد و به آنان ترحم و شفقت نماييد. لطف و مهرباني به خردسالان گواه عشق و محبت نسبت به آنهاست و ترحم، خود نشانه محبت داشتن به فرزندان است. در روايات بسياري بوسيدن فرزند توصيه شده و براي هر بوسيدن اولاد درجه اي در بهشت منظور گشته است. در روايت آمده روزي حضرت رسول(ص) دو فرزندش امام حسن و امام حسين (ع) را بوسيد. اقرع بن حابس كنار حضرت بود گفت؛ من ده فرزند دارم تا كنون هيچ كدام را نبوسيده ام! پيامبر خدا فرمود، من با تو چه كنم، كه خدا رحم و عطوفت را از دلت كنده است. در روايات متعددي هم به رعايت عدالت در بوسيدن و پرهيز از تبعيض و ابراز محبت به فرزندان تاكيد شده است. فرزندي كه از پدر و مادر محبت نديده و سخن گرم و عشق آفرين نشنيده است، به اين نتيجه مي رسد كه دوستش ندارند و در خانه جايي براي او وجود ندارد و اين عقده ها بعدها براي او چه پسر و چه دختر مشكل به بار مي آورد. فرزنداني كه از خانه فرار مي كنند، پسران و دختراني كه جذب برخوردهاي عاطفي دشمنان دوست نما مي شوند و به فساد مي گرايند، اينها معلول فقدان محبت و عاطفه در درون خانواده مي شوند و اگر فرزندان ...

  • اگر کودکتان از محبت شما سیراب نگردد

    اگر کودکتان از محبت شما سیراب نگردد

    یک توصیه به مادران(البته همچنین به پدران) فرزندتان نیازمند محبت شما است. اگر کودکتان از محبت شما سیراب نگردد فرزند شما: 1.تند خو می شود.                                                                  2. بد بین می شود.                                                           3. زورگو می شود.                                                            «کودکان را دوست 4. لج باز می شود.                                                         بدارید و با آنها  5. نا امید خواهد بود.                                                       مهربانی کنید.»   6. کینه توز می شود.                                                     پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 7. گوشه گیر می شود.                                                                                        8. دچار افسردگی می شود. 9. خشونت در رفتارش نمایان می گردد. 10. یک وقتی هم می بینید ناسازگار است. 11. احساس حقارت و کمبود و محرومیت می کند. 12.آمادگی برای برای انحراف و ارتکاب جرم را پیدا می کند. 13.دچار ناراحتی های روانی به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی می شود. پژوهشی که توسط یک روانشناس بر روی 500 مجرم انجام گرفته است دیده شده که نخستین جرم و گناه آنان در 12 تا 13 سالگی بوده و این مشکل به نحوی با کمبود محبت در خانواده ارتباط داشته است. کسی که از محبت محروم مانده است وقتی که وارد جامعه می شود عقده های خود را سر جامعه خالی می کند و دست به دزدی و جنایت می زند و بسیاری از کسانی که از خانه فرار می کنند از این قبیل هستند. دختران نیاز به توجه ویژه دارند بنابراین اگر از مهر و محبت پدر و مادر محروم بماند در جوانیش اگر در مقابل کمترین بر خورد محبت آمیز افراد بیگانه قرار گیرند شخصیت خود را از دست داده و خود را می بازند. فرزندان ما در نوجوانی و جوانی بيش از ساير اوقات به دلسوزي ها و مهرباني ها و دلجويی های پدر و مادر نيازمند هستند.                                        همه مادران شاغل هستند                                         مادری شغل اول زنان است کودکستان و مهد هرگز نمی تواند جايگزين خوبی برای نبود و دوری مادر گردد.بر گرفته از کتاب های:تربیت؛ ابراهیم امینی_ فرهنگ تربیت؛ عباس اسماعیلی یزدی - حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت علیهم السلام؛ محمد جواد مروجی طبسی

  • عقده ها در فرآیند تحلیل های روانی فروید

    ... بارزترین عقده هایی که در آراء فروید مطرح می شوند و غالبا" مبنایی برای تحلیل های روان شناختی از هنر و ادبیات نیز هستند عبارتند از: عقده های ادیپ ، الکترا و اختگی.عقده ی ادیپعقده ی ادیپ از رقابت ناخودآگاه کودک (مذکر) با پدر خود و اشتیاق شدید و نهادینه به مادر سرچشمه می گیرد. منشأ چنین حالتی، تمایلات جنسی مبهم است و نهایتا" منجر به نوعی احساس گناه در ناخودآگاه کودک ، به خاطر دشمنی نسبت به پدر می شود. کودک در این ایام نمی تواند رفتارِ خود را با عقل منطبق سازد و در مجموع رفتاری متأثر از احساسات دارد. این حالات به صورتی "ناخودآگاه" موجب برخوردهایی با والدین می شود که کودک علتِ آن را درک نمی کند. این حالت به صورت دشمنی و پرخاش نسبت به پدر ، به عنوان رقیب و تندی با مادر برای پس زدن احساس اشتیاق نهادینه ای که کودک به سبب آن احساس گناه می کند ، ظاهر می شود. گفتنی است این دشمنی و اشتیاق ، پدیده ای غیر عادی نیست بلکه یکی از مراحل رشد کودک است و تا زمانی که به مرحله ی حاد از خصومت یا محبت منجر نشود ، زیان آور نخواهد بود. در هر حال اگر چنین حالاتی، به شکل افراطی سرکوب شوند ،‌کودک احساس گناه می کند و به سوی رویاها و تخیلات خود پناه می برد و تأثیر آن در شخصیت روانی او پایدار خواهد ماند.فروید در نامگذاری احساسات یاد شده به "عقده ی ادیپ" ، از افسانه ی یونانی ادیپ Oedipe یا Oedipus اثر سوفوکل Sophocles تراژدی نویس کهن یونانی که حدود سال 496 پیش از میلاد مسیح ، در گذشته ، کمک گرفته است.عقده ی الکتراعقده ی الکترا Electra Complex تعبیری برای بیان عشق و محبت شدید دختر نسبت به پدر ، همراه با نفرت و حسادتی شدید در قبال مادر است. از آنجا که این دلبستگی به سبب عرف و قیود اجتماعی مجال و شهامت عرضه شدن نمی یابد ، به ناچار دو عاطفه ی متضاد یعنی عشق به پدر و نفرت از مادر یکدیگر را به شدت سرکوب می کنند و به سبب آن عقده ی الکترا پدید می آید.روانشناسان ، عقده ی الکترا را مبنایی برای برخی از تحلیل های روانشناختی خود از متون ادبی قرار داده اند و نمونه های مختلفی از آن را در آثار ادبی تشریح کرده اند. برای نمونه در داستان هایی نظیر دلبستگی و شیفتگی دختر به هر شخصیت برتر مذکری که بتواند در ذهن او جانشین پدر شود ، نمونه ای از "عقده ی الکترا" به ذهن متبادر می شود. گفتنی است که مسئله جانشینی یا جایگزینی ، یکی از نکته های مهم در تحلیل های روانشناختی است.عقده ی اختگیعقده ی اختگی به سبب وا زدن کنجکاوی کودک (مونث) نسبت به مسائل جنسی و آشکار شدن دغدغه هایی در پیرامون آن پدید می آید و توهم و پندار از دست دادن اندام های جنسی ، وجود کودک را فرا می گیرد. در اینجا باید به جای سرکوب کردن ...

  • محبت و اثرات آن بر بچه

    محبت برای انسان یک نیاز طبیعی است, چنانکه انسان به آب و غذا نیاز دارد به محبت نیز نیاز دارد. انسان نفس خویش را طبعا دوست دارد و دلش می خواهد که محبوب دیگران نیز باشد. کودک بیش از بزرگترها به این آب حیات نیاز دارد.محبت چون یک نیاز طبیعی است وجود و عدم آن در تعادل و عدم تعادل روح تإثیر فراوان دارد. کودکی که در محیط گرم محبت پرورش می یابد روانی شاد و دلی آرام و بانشاط دارد. به زندگی امیدوار و دلگرم است, خود را در این جهان پرآشوب تنها و بی کس نمی داند, تا تعادل و آرامش نفسانی خویش را از دست بدهد. در پرتو محبت صفات عالی انسانیت و عواطف و احساسات کودک به خوبی پرورش می یابد و نتیجه آن, پرورش انسانی متعادل خواهد بود.سلامت جسم; احساس محبوبیت, در آرامش نفس تإثیر دارد و آرامش نفس نیز بدون شک در سلامت اعصاب و جسم تإثیر فراوانی خواهد داشت. جسم و جان کودکی که از محبتهای گرم پدر و مادر اشباع می شود و از آرامش نفسانی و اعتماد برخوردار است, بهتر از کودکی که فاقد چنین نعمت بزرگی است, رشد و پرورش می یابد.اظهار محبت را یاد می گیرد; کودک در محیط گرم محبت, اظهار محبت را از پدر و مادر یاد می گیرد, خوش قلب و خیرخواه و انسان دوست بار میآید, چون طعم شیرین محبت را چشیده در فردای زندگی حاضر است این آب حیات را بر دیگران نیز ایثار کند. چنین انسانی وقتی بزرگ شد, همین اظهار محبت را نسبت به همسر خود, نسبت به فرزندان خود و نسبت به دوستان و معاشرین و همه انسانها انجام خواهد داد. با محبتهای گرم خود همه را شاداب می گرداند و در مقابل, از محبتهای متقابل دیگران نیز برخوردار خواهد شد.به محبت کننده علاقه پیدا می کند; چون انسان حب ذات دارد, علاقه مندان خود را نیز دوست می دارد, نسبت به آنان خوش بین می شود. وقتی کودک مورد محبت پدر و مادر قرار گرفت, متقابلا به آنان علاقه مند می گردد.پدر و مادر را افرادی قدرشناس و خیرخواه و قابل اعتماد می شناسد و به حرف آنان بهتر گوش می دهد. چنین پدر و مادری بدون شک بهتر می توانند در تربیت صحیح فرزندان خویش موفق باشند.مصونیت از انحرافات; اظهار محبت, کودک را از ابتلإ به عقده نفسانی و احساس کمبود حقارت مصون می دارد, برعکس کودکی که از محبتهای گرم پدر و مادر محروم بوده, یا نیاز او درست اشباع نشده, در نفس خویش احساس محرومیت می کند. نسبت به پدر و مادر و دیگران که او را دوست ندارند عقده نفسانی پیدا می کند, چنین انسانی در معرض هر گونه انحراف و فسادی خواهد بود. به عقیده بسیاری از دانشمندان اکثر تندخویی ها, خشونتها, لجبازیها, زورگویی ها, بدبینی ها, اعتیادها, افسردگی ها, گوشه گیریها, ناامیدیها, ناسازگاریهای افراد, معلول عقده حقارتی است که در اثر ...

  • علاقه خود را نشان بدهیم ...

    آنچه روابط دوستانه را نیرومندتر مى‏ سازد، ابراز علاقه است.ممکن است ‏شما به کسى علاقه و ارادت داشته باشید، ولى به دلیل تنبلى‏ و بى‏حالى، یا خجالت و شرم یا به هر علت دیگر هرگز بر زبان نیاورید و به او نگویید که دوستش دارید، او از کجا پى به علاقه‏مندى شما ببرد وبه شما علاقه پیدا کند؟  کلید جلب محبت او، ابراز علاقه خودتان است.این نکته در دستورالعمل هاى اخلاقى آمده و حتى بابى براى آن گشوده‏ شده است. 3 امام صادق(ع) فرمود: «اذا احببت رجلا فاخبره‏» 4 اگر به کسى علاقه‏ و محبت داشتى، او را آگاه کن. در روایت است که مردى از مسجد گذر کرد، در حالى که امام ‏باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز در مسجد نشسته بودند. یکى از اصحاب‏ امام باقر(ع) گفت: به خدا قسم من این شخص را دوست مى‏ دارم.امام فرمود: پس به او خبر بده، چرا که این خبردادن، هم مودت ودوستى را پایدارتر مى‏کند، هم در ایجاد الفت، خوب است «الا فاعلمه‏ فانه ابقى للمودة و خیر فى الالفة‏». 5 از پیامبر خدا(ص) نیز روایت است که فرمود: «اذا احب احدکم صاحبه او اخاه فلیعلمه‏» 6 ؛ هر یک از شما دوست ‏یا برادر دینى‏اش را دوست ‏بدارد، پس به او اعلام کند. در حدیث دیگرى همین مضمون آمده، با این اضافه که «فانه اصلح ‏لذات البین‏» 7 ؛ این اعلام دوستى، براى اصلاح و آشتى میان افراد،شایسته‏ تر و مفیدتر است. آنچه روابط دوستانه را نیرومندتر مى‏ سازد، ابراز علاقه است.ممکن است‏ شما به کسى علاقه و ارادت داشته باشید، ولى به دلیل تنبلى ‏و بى‏حالى، یا خجالت و شرم یا به هر علت دیگر هرگز بر زبان نیاورید و به او نگویید که دوستش دارید، او از کجا پى به علاقه‏ مندى شما ببرد وبه شما علاقه پیدا کند؟ کلید جلب محبت او، ابراز علاقه خودتان است. نقش ابراز علاقه در خانواده نکته‏ اى که یاد شد، غیر از محیط اجتماعى و روابط انسانى‏ مسلمانان با یکدیگر، در محیط خانه و میان افراد خانواده هم مطرح‏ است. صفاى زندگى به حاکمیت عشق و علاقه بر محیط زندگى و معاشرت است ؛اگر دوستى و علاقه نباشد،  زندگى جهنمى است ‏سوزان و محیطى است ‏سرد و بى‏ روح. گاهى گفتن کلمه «دوستت دارم‏»، شعله محبت را فروزان مى‏کند و به ‏زندگی ها روح و نشاط مى‏بخشد.   ابراز عشق و علاقه در محیط خانواده، میان دو همسر، یا میان پدر و مادر نسبت ‏به فرزندانشان خانه را به ‏بهشت تبدیل مى‏کند. چه دوزخ هاى سوزانى که معلول کمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدین است و حسرت شنیدن «عزیزم، دلبندم،تو را دوست دارم و ...» سالها بر دل کودکان مى‏ماند و گرفتار عقده کمبود محبت مى‏شوند.   پیامبر اکرم(ص) فرمود:«قول الرجل للمراة انى احبک لا یذهب ...