قسمت اول روزگارشاهزاده

  • خلاصه ی قسمت 17 شاهزاده ی زمان(روزگار شاهزاده)

       شین از قصر اومده بود بیرون و اومده هتلی که هیورین توش هست.هیورین وقتی شینو دید خیلی تعجب کرد گفت اولین بار که همدیگرو دیدیم یادته به هم قول داده بودیم  که تا 10 سال اون بلیط های قطار رو دست نزنیم ولی الان همه چیز عوض شده ومن اونو باز کردم.برای من فراموش کردن خاطرات شیرینی که با دیگری داشتم اسون نیست خیلی احمقانست ولی بعد از ترک تو تازه فهمیدم اهمیت وجودت در قلبم چقدره.هیورین گریش گرفت و شین در تمام مدت حتی یک کلمه نگفت بعد هم رفت   بعد رفت تو یه پارتی پیش دوستاش که با اون دوستش که هیورین رو دوست داشت دعواش شد.   یه نفر از مرکز پلیس اومد قصر و با اجوشی و وکیل سلطنتی صحبت کنه.چه گیونگ وقتی موضوع رو شنید خیلی متعجب و فضول شد که چیکار کنه.چه گیونگ اومد از اجوشی بپرسه که چه خبره که شین با صدای بلند گفت اینجا چه خبره.بعد چه گیونگ رو فرستاد و خودش گفت چی شده که مامور پلیس بهش گفت یه نفر شما رو در صحنه ی جرم دیده.   مادر یول به یول گفت که ما باید از هیورین استفاده کنیم تا مستقیم روی شین اثر بذاره   بعد چه گیونگ اومد تو اتاق شین و گفت من میدونم تو همیشه مشکلات رو تو خودت میریزی و همیشه تنهایی اما منم رنج میکشم که تو ان قدر تنهایی با زن و شوهریم چرا من همیشه ازت دورم نمیتونی یه بار هم به من تکیه کنی و مشکلاتت رو بهم بگی چرا همیشه تنهایی عذاب میکشی احمق!شین گفت من خستم دیگه چیزی نگو بعد خواست بره که چه گیونگ گفت من نگرانت بودم کجایی چیکار میکنی این کله شقی تو باعث دردسرت میشه بعد چه گیونگ عصبانی شد و خواست بره که شین محکم کشید و بغلش کرد( به طوری که چه گیونگ اول نمیتونست نفس بکشه)شین تو همون حالت بغل بهش گفت حتی اگه ولیعهد نباشم همیشه کنارم باش لطفا کنارم بمون  چه گیونگ هم محکم بغلش کرد   ملکه هیورین رو به قصر دعوت کرد و خیلی مهربون باهاش حرف زد  و بهش گفت به عنوان یه زن احساستو درک میکنم من میخوام ارزوتو بر اورده کنم تا کمتر عذاب بکشی(هیورین فکر کرد ارزو ی واقعیش یعنی ازدواج با شینه)ولی ملکه گفت من کمکت میکنم تا رقاص باله ی مشهور جهانی بشی و من این ترتیبو برات میدم که بری خارج و امتحان بدی ومن مطمئنم قبول میشی   هیورین وقتی خواست برگرده تو راه چه گیونگ رو دید و با هم یکم حرف زدند.چه گیونگ گفت من نمیدونم باید بگم اوضات چه طوره یا حالت خوبه.هیورین گفت من شین رو عمیقا در قلبم دفن کردم اما اگر روزی شین بخواد برگرده پیشم من هرگز ردش نمیکنم   امپراطور برای یول یه محافظ شخصی گذاشت!انگاری ولیعهده ها!   چه  گیونگ داشت توسط شین اموزش رانندگی میدید با ماشینی که پدر مادرش براش گرفتند.چه گیونگ ان قدر بد رانندگی میکرد که شین از جیغ مرد   یول ...



  • خلاصه ی قسمت 14 شاهزاده ی زمان(روزگار شاهزاده)

       هالما ماما و ملکه داشتند ارجب به هم اتاق شدن شین و چه گیونگ حرف میزدند  و هر دو گفتند که خیلی خوب شده که هم اتاقشون کردیم حالا هم از بچگی خارج میشن و هم میتونیم منتظر نوه ی سلطنتی باشیم.    و در اتاق شین و چه گیونگ.شین چه گیونگ رو تو بغلش گرفته.چه گیونگ کاملا خوابه ولی شین از دیشب تا حالا اصلا نخوابیده  و هنوز داره عدد میشمره تا بخوابه.چه گیونگ که بیدار شد کلی داد وبیداد کرد که چرا بغلم کردی چرا تو خواب ازم سو استفاده کردی و و کلی با هم دعوا گرفتند بعد که چه گیونگ اومد بیرون یول رو دید که منتظرش بود یول همچین چه گیونگ رو دید فوری محکم بغلش کرد و پرسید واقعا حالت خوبه شین اذیتت نکرد که همون موقع بود شین اومد گفت چرا باید ان قدر صمیمانه بغلش کنی اون هنوز زن منه و چه گیونگ رو به زور برد.شین به چه گیونگ گفت منو به خاطر یه لحظه لمس لبهات سرزنش میکنی ولی اول  صبحی میپری تو بغل یول.اگه تو این جور ادمی هستی پس ما میتونیم یه شب دیگه رو داشته باشیم چون تو از این جور ادما هستی.چه گیونگ کلی فحش داد و بعد اخمو  و تقریبا گریان رفت.   تو مدرسه چه گیونگ و یول تو یه اتاق تنهایی بودن و چه گیونگ پرسید این چه کاری بود و یول گفت فکر کنم لازمه ما صمیمی تر شیم و بعدش میتونیم ازدواج کنیم چه گیونگ که اصلا تو باغ نبود گفت یعنی چی من نمیفهمم و یول به صراحت گفت که دوستت دارم .چه گیونگ گفت من الان با شین ازدواج کردم این غیر قابل تغییرهیول گفت تو هیچ وقت سرزنش نخواهی شد چون من پادشاه قدرتمندی خواهم شد   داخل مدرسه دوستای چه گیونگ اومدن هیورین رو کلی بهش توهین کردند و بعد پرتش کردند زمین که چه گیونگ اومد و عذر خواهی کرد ولی هیورین دستشو ول.مادر هورین مریض شده و هیورین هم اون قدر پول لازم براش رونداره.الان مامانش تو بیمارستانه.   وقتی چه گیونگ برگشت قصر در ابتدا یول رو از دور دید که منتظرشه و با خودش گفت چه طور میتونم احساس یول رو تغییر بدم؟یول اومد پشت سر شین گفت و گفت مرد خشنیه. و چه گیونگ گفت من این جور چیزا رو نمیدونم ولی اینو با اطمینان میگم که شین برای جیزی که نداره حریص نیست.   وقتی چه گیونگ رفت تو اتاقش عکس های بوس شین و هورین رو مادر یول گذاشته بود تو اتاقش ولی چه گیونگ نمیدونست کار کیه. هالماماما وقتی موضوع عکسها رو فهمید خیلی ناراحت شد و با شین صحبت کرد که به هیچ وجه نذاره چه گیونگ عکسها رو ببینه. بعد از مدرسه یول چه گیونگ رو برد بیرون از مدرسه تا روحیه ی چه گیونگ یکم بهتر بشه و در طول راه هم همش پشت سر شین گفت.بعد با هم رفتند شهر بازی و رفتند کنار قطار با هم داد کشیدند که بعدش چه گیونگ کلی گریه کرد گفت شین ادم بدیه و یول بغلش کرد.بعدشم ...

  • بادیگارد

    بادیگارد

          سریال کره ای محافظ با بازی زیبا ی سونگ ایل گوک و دو چهره ی معروف دیگر   که اولین چهره رییس موچانگ در امپراطور دریا و دومین چهره یئول ای دشمن   پزشكی یانگوم در سریال جواهری در قصر نیز در این سریال حضور دارند و قطعا   دیدن این سریال با حضور این بازیگران و به خصوص سونگ ایل گوک برای شما   جذاب خواهد بود. داستان: اولین قسمت این سریال با علافه های یه گل پسری که تازه از باشگاه تار   عنکبوت برمیگرده شروع میشه، که تو مسیرش یه دزده کیف یه دختره رو میقاپه و   اینم به رگ غیرتش بر میخوره و خیابون به خیابون و کوچه به کوچه دنبال دزده میره   تا گیرش میاره..وقتی دزده رو میگیره جفتشون حال نفس کشیدن ندارن،این گل پسر   توی رستوران مامانش هم کار میکنه،رستوران که چه عرض کنم بیشتر شبیه قهوه   خونه است،یه روز صبح که مثلا رفته کمک مامانش با یکی از مشتریها که به   مامانش متلک میگه بحثش میشه و مادرش هم گوششو میپیچونه و این گل پسر قهر   میکنه میزنه بیرون. توی راه ولگردی اش یه دختره رو که تازه با مادربزرگش به محلشون اسباب کشی   کردن و دختره مثل پنجه آفتاب میمونه رو میبینه... ، گل پسر میره به باشگاهی که   پاتوق خودش و دوستاشه اونجا هم واسه چند تا دختر دعوا راه میندازه..، شب که داره   بر میگرده خونه،همون دختره،گل پسر میبینه و...خودتون ببنید و لذت ببرید.   سریالی بسیار زیبا با بازی سونگ ایل گوك بازیگر نقش اول افسانه جومونگ                       بدون نظرنرین آراسو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟