قیمت امپول رگام

  • آمپول رگام

    ماه من دختر خوشگلم من چند روزه که اومدم پیش مامان اینا شهرستان اخه عروسیه خاله نیلو نزدیکه بابات تنها مونده امروز وارد ۲۸ هفتگی شدم مامان جون داره همه تلاشش را برای خریدن بهترین جهیزیه برای خالت میکنه من امروز باید میرفتم امپول رگام میزدم رفتم بیمارستان و تا امپول را خریدم و زدم خیلی طول کشید فشارم افتاده بود حالم خیلی بد شده بود مسئول صندوق بیمارستان بهم یه نقل داد عزیزم ببخشید اینقدر اذیت شدی قیمت امپول رگام بدون بیمه ۱۹۷ هزار تومان بود که با بیمه من ۷۷ هزار و چهارصد دادم بعدش هم رفتم تامین اجتماعی که دفتر چه بیمه ام را عوض کنم اخه تموم شده بود بعد از اونجا رفتم بانک ملت عابر بانکم را گرفتم تاریخ انقضاش گذشته بود داده بودم تمدیدش کنن وقتی گرفتم کارتم را زدم توی عابر بانک دیدم ۲ میلیون ریختن به حسابم صورتحساب که گرفتم دیدم شرکتی که توش کار میکردم پول تسویه حسابما بعد از ۶ ماه ریخته به حسابم خیلی خوشحال شدم سر راه شیر گرفتم و اومدم خونه مامانی اینا/ولی دیگه جون نداشتم داشتم از خستگی میمردم نگران شما هم بودم که اذیت شدی یکم شیر خوردم بعد هم نهار  خاله نیلو لوبیا پلو پخته بود خوردم و گرفتم خوابیدم



  • پرسش های مردمی در مورد طرح تحول سلامت

         1.    آیا طرح  نظام سلامت جهت بیماران تحت نظر زیر 6 ساعت بخش اورژانس  نیز قابل اجرا می باشد ؟ پاسخ: بيماران اورژانسي در صورتي مشمول برنامه ميشوند كه تحت نظر بوده  و پرونده براي انها تشكيل شده باشد .   2.    در مورد داروهای خارجی که مشابه ایرانی نیز نداشته و از نظر پزشک معالج اورژانسی بوده و باید تهیه شود . هزینه ها چگونه خواهد بود ؟ پاسخ: دارو هاي خارجي مشمول برنامه نمي باشد.   3.   با عنایت به تحویل کیف بیمار در ابتدای پذیرش  و محاسبه قیمت آن بر مبنای دستورالعمل در موارد بستری طولانی بیمار و نیاز مجدد بیمار به لباس ،ملحفه، روبالشی و... ،   پرداخت هزینه لباس یا ....  اضافی تحویل شده ،  چگونه است آیا به عهده بیمار است ؟ پاسخ: هزينه كيف بهداشتي فقط يكبار تحت پوشش برنامه مي باشد . 4.      بيماران حوادث كار آيا مشمول  برنامه کاهش هزینه ها می شوند؟              پاسخ: هزينه بيماران حوادث كار تحت پوشش برنامه نميباشد.   5.      آیا اقلامی مثل واکر, عصا و یا سایر وسایلی که جزیی از درمان نمی باشد، مشمول این برنامه است؟  پاسخ: خير مشمول برنامه نمي شود.   6.   در صورتی که شیر خشک خاصی از سوی پزشک معالج برای بیمار تجویز گردد و هزینه های آن خارج از تعهد بیمه باشد ، آیا مشمول این طرح قرار می گیرد؟  پاسخ: خير شير خشك تحت پوشش برنامه نمي باشد .   7.      سهم پرداختی بیماران تحت پوشش بیمه روستایی از یارانه سلامت در هزینه های دارو ، همراه، آمبولانس و.... چقدر است؟ پاسخ: بيماران داراي بيمه روستايي در صورتيكه  در زنجيره ارجاع و با داشتن فرم ارجاع مراجعه نمايند  مشمول برنامه و 5 درصد خدمات دريافت شده را پرداخت مينمايند   8.      آیا پروسیجرهایی مثل گچ گیری که بصورت سرپایی انجام میشود جزء برنامه است ؟             پاسخ : خير خدمات سرپايي مشمول برنامه نميباشد   9.   بيماراني كه با نامه پزشك متخصص به پذيرش مراجعه كرده وتشكيل پرونده مي دهند ولي عمل جراحي آنان با بي حسي و به صورت سرپايي است،آيا شامل  تخفيف مي شوند ؟                                  پاسخ :خدمات سرپايي غير اورژانسي مشمول اين برنامه نميشوند.   10.   آیا در بیماران ام اس سزارین رایگان است​ ؟ پاسخ: اين برنامه تنها زايمان طبيعي را تحت پوشش دارد . سزارين انجام شده طبق دستورالعمل مراقبت هاي مديريت شده ، تحت پوشش برنامه كاهش پرداخت بيماران بستري مي باشد . 11.   صورتی که مادر به دنبال زایمان طبیعی دچهر عارضه شود و مجبور شویم برای برطرف نمودن عارضه مادر به اتا عمل منتقل و عارضه برطرف شود هزینه ها به چه صورت می باشد؟ پاسخ: عوارض زايمان طبيعي تا زماني كه ...

  • رمان عشق به چه قیمت

    "سلام شیرین فرهاد من عکسارو با دقت نگاه کردی تو منو نمیشناسی ولی من تورو خیلی خوب میشناسم تو فرهاد منو دزدیدی فرهاد مال من بود. میدونم الان دلت میخواد سوال های زیادی از من بپرسی میدونم حس یه ادمی رو داری که بهش خیانت شده ولی حیف که دیگه زنده نیستم به سوالاتت جواب بدم من تو روز نامزدی تو وعشقم خودمو کشتم این نامه نزدیکای عروسیت بهت میرسه تو هنوز وقت داری فکر بکنی فرهاد هنوز اون چیزی نیست که تو فکر میکنی هنوزم میتونی بزنی زیر همه چی. فرهاد همیشه از تو برام میگفت منم میفهمیدم که عشقم داره عاشق میشه فرهاد هر روز بیشتر عاشقت میشد منم کمکش میکردم ولی روز نامزدیتون دیگه نتونستم طاقت بیارم من عشقمو تقدیم به تو کردم و خودمو نابود کردم فقط به خاطر فرهاد این کارو کردم نمیخواستم مزاحم زندگیش بشم. با ارزوی خوشبختی برای تو وعشقم" شکه شده بودم وقتی به خودم اومدم دیدم اشکام سرازیر شده این دختر خودشو به خاطر من نابود کرده بود هیچ کاری نمیتونستم بکنم تا صبح بیدار بودم منتظر بودم صبح بشه تا بافرهاد حرف بزنم نمیتونستم موضوع رو هضم کنم یعنی اینقدر فرهادو دوست داشت دلم براش میسوخت پس فرهاد شب نامزدی به خاطر اون رفته بود واای که چقدر اذیتش کردم حتما فرهاد حالش خیلی بد بوده و با اذیت های من بدترم شده بود. من چی داشتم میگفتم الان باید از دست فرهاد عصبانی میشدم ولی چرا اون که کاری نکرده بود زندگی گذشتش به من مربوط نبود بالاخره صبح شد وقتی هوا روشن شد رفتم دوش گرفتم ساعت هشت دیگه طاقت نیاوردم مهم نبود فرهاد خوابه یا بیدار بهش زنگ زدم بیدار بود داشت میرفت شرکت بهش گفتم بیاد خونمون مامانم خونه بود بهش گفتم فرهاد قراره بیاد هیچی نگفت فرهاد اومد معلوم بود دیشب نخوابیده مثل من. قیافش عوض شده بود تیپ شرکتش متفاوت بود جدی تر به نظر میرسید بردمش تو اتاقم زده بودم حالت بیتفاوتی تا وارد اتاق شدیم گفت: چی شده؟؟-بشین عجله نکن.! نشست رو تخت عکسارو از رو میز برداشتم دادم دستش با دیدنشون شکه شد دست به سینه ایستاده بودم جلوش حتما شاشیده بود تو خودش یا فکر کرده بود میخوام باهاش به هم بزنم -من میتونم توضیح بدم . -لازم نیست به اندازه کافی دیدم -غزاله موضوع اون طوری که تو فکر میکنی نیست -من به واقعیت فکر میکنم. چرا برای کسی که عاشقته از عشقت گفتی.!؟؟؟ نگفتی دلش میشکنه اشکام سرازیر شد دلم برای اون دختر میسوخت من داشتم خودم عشقو تجربه میکردم تحمل اینکه فرهاد عاشق یکی دیگه باشه غیر ممکن بود. فرهاد هول شده بود سعی میکردم اشکامو کنترل کنم -منتظر توضیحم فرهاد.؟؟ -من برای نیلوفر از تو گفتم تا دست از سرم برداره ولم نمیکرد -که اسمش نیلوفره ...

  • مرجع کامل مراقبتهای پس از زایمان

    مرجع کامل مراقبتهای پس از زایمان تعاریف مراقبت های پس از زایمان  پس از زایمان مراقبت های معمول پس از زایمان، طی ۳ ملاقات انجام می شود که ملاقات اول در روزهای ۱ تا ۳، ملاقات دوم در روزهای ۱۰ تا ۱۵ و ملاقات سوم در روزهای ۴۲ تا ۶۰ پس از زایمان انجام  می شود. مراقبت های نوزاد نیز در۳ نوبت شامل مراقبت بدو تولد، مراقبت روزهای ۳ تا ۵ و مراقبت روز ۳۰ انجام می شود.  برای مادری که در بیمارستان زایمان می کند، مراقبت پس از زایمان در بیمارستان را می توان مراقبت بار اول پس از زایمان محسوب کرد.  نوزاد مادری که به هر دلیل تحت درمان داروهای روان گردان است، باید تحت مراقبت متخصص اطفال قرار بگیرد.   آموزش و توصیه:  طی ملاقات های پس از زایمان در مورد بهداشت فردی و روان و جنسی، علائم خطر، شکایت شایع، تغذیه و مکمل های دارویی، نحوه شیردهی و مشکلات و تداوم آن، مراقبت از نوزاد و علائم خطر نوزاد، مشاوره تنظیم خانواده، مراجعه برای انجام پاپ اسمیر در صورت نیاز و مراجعه برای دریافت خدمات تنظیم خانواده، بهداشت دهان و دندان به مادر آموزش دهید.  نکته: در هر  ملاقات، علائم خطر را به مادر گوشزد کنید و مطمئن شوید که این علائم را فراگرفته است.   اختلال هوشیاری:   عدم پاسخگویی مادر به تحریکات وارده (نیشگون، ضربه، نور و…) یا عدم درک زمان و مکان   ارزیابی علائم خطر فوری:  در ملاقات اول و دوم، ابتدا مادر را از نظر وجود علائم خطر فوری بررسی کنید.  التهاب لثه: متورم، پرخون و قرمز شدن لثه  بررسی پرونده و آشنایی با وضعیت مادر:   در ملاقات دوم و سوم، فرم مراقبت را  مرور کرده و نقایصی مانند  تکمیل نبودن قسمتهای مختلف را رفع کنید.   بیماری زمینه ای:   منظور بیماری های قلبی، کلیوی، دیابت، فشارخون بالا، صرع،… است.   پاپ اسمیر:  در ملاقات سوم طبق راهنما و با تأکید به این نکته که مادر لکه بینی نداشته باشد، از دهانه رحم نمونه بگیرید.   پوسیدگی دندان:  تخریب ساختمان دندان به دنبال فعالیت میکروب های پوسیدگی زای دهان که علائم آن عبارتند از:  تغییر رنگ مینای دندان به رنگ قهوه ای یا سیاه  سوراخ شدن دندان  حساس بودن یا درد گرفتن دندان هنگام مصرف غذاهای سرد و گرم یا ترش و شیرین  حساس بودن یا درد گرفتن دندان هنگام فشردن دندانها بر همدیگر   تاریخ مراجعه بعدی:   تاریخ مراجعه بعدی مادر را تعیین و یادآوری کنید.   ترشحات مهبل:   خروج ترشحات چرکی و بد بو را از مهبل سئوال کنید.   تزریق رگام:  آمپول رگام را در مادر ارهاش منفی با همسر ارهاش مثبت درصورتی که هنگام زایمان دریافت نکرده باشد، طی ۷۲ ساعت اول پس از زایمان به صورت عضلانی تزریق کنید.   تجویز مکمل های دارویی: ...

  • رمان گل عشــــق من و تو(2)

    آرشام با لحنی نه چندان خوشایند به باباش گفت که کاری داری؟ بابای آرشام: آره پسرم چند لحظه بیا...آرشام سرش و تکون داد زیر لب چیزی گفت و بلند شد...هر کی حواصش به خودش و شامش بود به جز من و شادی جون با چشمم تعقیبشون کردم رفتن تو ماشین نشستن نفهمیدم چی شد...اومدن بیرون آرشام چیزی خیلی کوچولو خورد با آب معدنی سر کشید...داشت دوباره میومد که باباش نگهش داشت ...دستش و با یه حالت عصبی کشید بین مواهاش و جیزی گفت...خدایا یعنی چی خورد؟ چشه؟ چرا یهو بی دلیل عصبی شد؟ کسی کاری کرد؟ نه کسی کاری نکرد...شایدم کاری کرده من ندیدم... دیدی تعادل نداره...خدایا مامان بابای من حواسشون رفته به کباب از خود بی خود شدن!!!!چرا حواسشون نی پس...یه نفس صدا دار کشیدم و به غذام که شاید سر هم یک سومشم نخورده وبدم نگاه کردم...اعصابم خورد شد...منم که اعصابم خورد شه هیچی نمی تونم بخورم..اما خوب مشغول شدم...آرشام و باباشم اومدن وبا گفتن یه ببخشید نشستن...آرشامم دیگه عصبی نبود...چند دقیقه بعد شاید 10 دقیقه نشد که بزرگترا خواستن برن واسه قدم زدن...آنا: پس شما ها که رفتین شاید ما هم بریم دوچرخه کرایه کنیم یه کم دوچرخه بازی کنیم کاری داشتین به گوشیامون زنگ بزنید...من تو دلم گفتم وای نه خدا...با اینکه عشق دوچرخه بودم اما اصلا حسش نبود تازشم من فقط با دوچرخه خودم عادت داشتم...ترجیح می دادم الان اسکیتم بود...بابا: باشه... فعلا غذاتون و بخورید آقا آرشام که تازه چند قاشق خورده..بعد بابا سوئیچ و داد به من که خواستیم بربم زیر انداز و بزاریم تو ماشین...بابا اینا که رفتن...دیدم که آرشام داره غذاش و زد کنار...منم که دلسووووووووز عذاب وجدان گرفته بود...رو بهش گفتم:من:آقای آرشام میشه چنگالتون و بدید/؟چند لحظه...سرش و بالا کرد و با تعجب نگام کرد...یه نگاه به من و یه نگاه هم به پشت و روی قاشقش و بعد با حالت تعجب چنگالش و داد به من ...چنگالش و گرفتم و کبابم و که دست نخورده بود باهاش گرفتم و گذاشتم تو ظرفش و گفتم دست نخوردست منم سیر شدم... مثل اینکه شما غذاتون و دوست نداشتید...این و بخورید...آنا: وای دیگه واقعا مطمئنم خانم مهربونی...آرشام خیلی بی عرضه ای اگه سانی زنداداشم نشه...با چشمام از آنا خواهش کردم ادامه نده...با اینکه خجالتی و سر به زیر نیستم اما خوب کمی خجالت کشیدم دیگه...آرشام به گفتن ممنونم مچکر اکتفا کرد و بعد کمی از کباب و خالی خورد و گذاشت کنار...آنا: آرشام میای بریم دوچرخه بگیریم سه تایی...خواستم بگم انا جان نظرت با اسکیت چیه؟ دهنمم باز شدا اما تا خواستم از دهنم صدایی خارج کنم آرشام گفت: آرشام: امشب وقت دوچرخه بازی نیست همینجا بشین... من دهنم و بستم آنا هم با لب و لوچه آویزون یه چشم غره ...

  • دو نیمه سیب (2) قسمت 6

    ديگه كار از كار گذشته بود، اون اتفاقي كه نبايد افتاده بود، ندا هم مثل من عاشق شده بود، خداي من اين امكان نداره، چطور اين حس لعنتي به سراغ اونم اومد، داشتم ديوونه ميشدم، اون لحظه اي كه نداي من بهم گفت كه فراي از حس برادري دوستم داره، به خودم مي باليدم ، ولي واي به وقتي كه تنها شدم... واقعا" اين يعني چه؟ هر چي بيشتر فكر مي كردم كمتر نتيجه مي گرفتم، حالم دست خودم نبود، هر آن يه فكري مي كردم، از خونه برم... يه كاري كنم ندا از من بدش بياد... چيكار كنم خدايا؟؟ اين چه زندگيه؟ يه روز از لج ندا رفتم همه موهامو از ته زدم، وقتي اومدم خونه ندا گريه كرد، دلم خيلي براش سوخت ، اون تحمل غصه رو نداره، دستاشو بوسيدم ازش معذرت خواهي كردم، اونسال عيد بهم زهر شد... وقتي مي يومدم كلي نقشه داشتم، تصميم داشتم با ندا كلي خوش بگذرونيم ولي انگار همه چيز برعكس پيش رفت، ندا خيلي دلنازك بود، چطور از خودم برونمش؟ چطور ازش دل بكنم؟ دوستش داشتم بيشتر از خودم، بيشتر از همه چيز تو دنيا، سيزده بدر ندا همراه مامان و بابا نرفت، خوب مي فهميدم مي خواد پيش من باشه، اون هميشه منو دوست داشت و بهم اعتماد داشت، اما عشق رنگ و روي دوستيها رو عوض ميكنه، عشق آدما رو سركش و غير قابل كنترل ميكنه، عشق حجب و حيا رو مي بره... اون ساده بود، خيلي ساده، اي كاش نرفته بودم سراغ شهروز، اگه ندا هنوز با شهروز سرگرم بود اونوقت اين اتفاق نمي افتاد، حالا ديگه وقتي بهش نزديك مي شدم، تعادلم از دستم خارج ميشد، مي خواستم بغلش كنم، ببوسمش، از خودم بدم مي يومد، آخه اون خواهرم بود، واقعا" تو اون روزا از من بنده اي درمونده تر وجود نداشت، سعي مي كردم ندا رو نبينم ، چون همينكه اونو مي ديدم، دلم هري مي ريخت پايين ، دست و پام مي لرزيد، همش مي ترسيدم يه كاري دست ندا بدم، اي خدا چرا اون اينقدر خواستني بود؟ بعضي وقتا خودم و سرزنش مي كردم كه چقدر هوسبازم، ولي خدا مي دونه كه اينطوري نبود، من حتي به دختراي غريبه هم دست درازي نمي كردم، حرف مي زدم، مي خنديدم، مي رقصيدم، ولي از اون برنامه ها بيزار بودم، هيچوقت نخواستم تجربه كنم، ترجيح مي دادم وجدانم در مقابل شريک آيندم شرمنده نباشه، ولي چرا در مقابل ندا اينقدر عاجز بودم؟ وقتي ندا دست ميكشيد تو موهام ، همه بدنم كرخ ميشد، برا همينم رفتم از ته زدمشون، اي كاش ندا احساس منو مي فهميد ، اي كاش اينقدر ساده نبود و به اين راحتي نمي يومد كنار من، مي خواستم سرش داد بزنم ، ولي همين كه بهم نگاه مي كرد همه چيز تموم ميشد، مي خواستمش، دوستش داشتم، عاشقش بودم، اون يه فرشته بود... به هر مكافاتي بود برگشتم به عسلويه، به اين اميد كه جدايي عاشقي رو از ...